Manuel

رخدادهای دنیای Ice and Fire ، با زبان ِ بزرگترین Maester ِ این دنیا ، George RR Martin امسال روانه ی بازار میشود. داشتن ِ این کتاب برای طرفداران ِ این دنیا ، چه طرفداران پر و پا قرص و همیشگی و چه تازه واردین ِ این دنیا ، یک "باید" است، چرا که معنی ِ خیلی از مفاهیم را میتوان در میان لغت ها و تصاویر این کتاب یافت. این کتاب ِ تمام رنگی ، در تمامی صفحات خود با تصاویر همراه است تا به درک بهتر خواننده کمک کند. Ted Smith ، از معروف ترین تصویر گران دنیاهای فانتزی در این کتاب همکاری ویژه ای داشته است و مارتین به بهترین شکل تاریخ و جغرافیای این دنیا را به نمایش گذاشته است. در این کتاب از تاریخ ماقبل ، آمدن ِ First Men ، حکومت Targaryen ها ، قیام Robert Baratheon و بعد از آن ، با جزییات باورنکردنی سخن به میان آمده و 30 صفحه از این اثر، حاوی ِ تاریخی است که Martin برای اولین بار آن را معرفی خواهد کرد. این کتاب 288 صفحه دارد و از آن تنها همین چهار عکسی که در این مطلب قرار داده شده است به نمایش در آمده است. این کتاب در سال 2013 منشتر خواهد شد.

سلام، میخواستم این قسمت از داستان رو به بحث بذاریم و نظرتون رو راجع به اینکه چه کسی میتونه اون نامه رو واسه جان فرستاده باشه بیان کنید. دلایلتون چیه؟ انگیزه ی فرستنده چی بوده و ...

(این متن تا جایی که از تگ اسپویل استفاده نشده است حاوی نکته ی اسپویل کننده ای نیست و کسی که فقط با نام خاندان ها آشنا باشد میتواند در بحث شرکت کند. ) تا به حال دقت کرده اید که چرا شعار های تمام خاندان ها نکته و یا روایتی از "خود"شان است ولی خاندان Stark از یک پدیده ی خارجی سخن میگوید ؟ این شعار خاندان های مشهور است : House Tully - Family, Duty, Honour : خانواده ، وظیفه ، شرف House Lannister - Hear me Roar! : غرّش ِ مرا بشنو House Arryn - As High as Honour : به بلندای شرف House Baratheon - Ours is the Fury : خشم برای ماست ( در پی قدرت ، به سوی قدرت ، چیزی در این میان ) House Tyrell - Growing Strong : در مسیر قدرت House Targaryen - Blood and Fire : آتش و خون House Martell - Unbowed, Unbent, Unbroken : تسلیم نشده ، رها ، رام نشده House Greyjoy - We do not Sow : ما چیزی نمیکاریم همانطور که میبینید تمام خاندانها در مدح و ستایش خود سخن رانده اند و یا توصیفی از آنچه که هستند ( یا مایلند که باشند ) دارند اما خاندان استارک از زمستان سخن میگوید : House Stark - Winter is Coming زمستان در راه است ... اما شاید به همین سادگی ها که به نظر میرسد نباشد. شاید همانطور که خاندان های بزرگ، با شعارشان میخواهند ترس بر اندام ِ بدخواهان بیاندازند ، Stark های Winterfell هم همین نیت را داشته اند. شاید همانطور که خاندانهای دیگر ، با داشته هایشان دل میسوزانند ، Stark ها هم همین مسیر را دنبال میکنند. بسیاری بر این باورند که این جمله یک تهدید است. یک تهدید که میگوید در صورت در افتادن با Stark ها ، زمستان بر شما نازل میشود. شاید به دور از ذهن هم نباشد چرا که Brandon The Builder به نظر میرسد که در جادو کمک هایی داشته و البته که Stark ها جزو First Men به حساب می آیند که با طبیعت بسیار اخت بوده اند. حتی اسم Winterfell هم در این زمینه گوشه چشمی از این تئوری را زنده میکند. Winter , Fell = زمستان روانه شد. به هر حال با وجود قدرت های Stark های اولیه ، و اعجوبه هایی نظیر Brandon the Builder که The Wall و Winerfell را بنا نهاده ، به نظر نمیرسد که این نظریه دور از انتظار باشد ... حال آنکه (ادامه بحث که در اسپویلر قرار داده شده است برای کسانیست که کتاب پنجم را هم خوانده اند+ یک نکته ی جالب در مورد جمله ی "همیشه باید یک Stark در Winterfell باشد.")

سلام به همگی، این تاپیک برای بحث و تبادل نظر در مورد کتاب پرنسس و ملکه - The Princess and the Queen یا مختصرش TPatQـه. برای من کتاب جذابی بود، ایرادای خودشو داشت ولی خب خیلی جاهاشو دوست داشتم. مثلا" اینکه Dark Sister تا یه جاهایی کجا بوده و دست کی بوده و باهاش چطوری کیو کشته خیلی برام جالب بود...

High Spoiler Alert ! این مطلب شامل مطالبی است که ممکن است هر پنج کتاب رو در داشته باشه پس اگه براتون مهمه که چیزی براتون اسپویل نشه ، نخونید ... - تئوری توطئه ی Varys و Illyrio : Varys از Lys میاد و به نظر میرسه که خودش و خواهرش از Blackfyre های تبعیدی هستن و Illyrio با خواهر Varys ازدواج میکنه و Aegon به دنیا میاد و در تمام این مدت Aegonی که Jon Conington تربیت میکرده برادرزاده ی Varys هست. آشفته کردن ِ وضعیت ِ وستروس هم آماده کردن ِ شرایط برای Aegon هست. ولی نه به این سادگی ها - تئوری بزرگ Tyrell ها برای در دست گرفتن ِ اوضاع : به راحتی امکان وصل کردن ِ نقاطی وجود دارد که حتی Cersei هم در حال بازی خوردن از Tyrellهاست. از بعد از Blackwater Battle ، نشانه های نقشه های Tyrell برشمرده شده است. - Faceless Men ، میخواهند که Others به وستروس حمله کند : آنها معتقدند مرگ یک هدیه است ، نشانه هایی ( بسار کم ) وجود دارد که آنها با آزاد کردن ِ Others میخواهند این هدیه به تمام دنیا برسد. - Faceless Men ، دشمن ِ قصم خورده ی Valyria ، تمام اژدهاهای وستروس را نابود کرده اند: به نظر میرسد با کمک Citadel ، آنها نمیخواهند جایی برای جادو و اژدها باقی گذارند. - در داستانی که Jojen و Meera ، برای Bran تعریف کردند ، The Knight of Laughing Tree چه کسی بوده است ؟ احتمالات اصلی بخاطر جسه ی کوچک به Howland Reed و Lyana Strak ختم میشوند. - Tyrion ممکن است فرزند ِ Tywin نباشد. شایعات زیادی مبنی بر هوس شدید Aerys بر Joana همسر Tywin وجود دارد و لا به لای حرفهای Tywin به نظر میرسد این مسئله بیشتر نمود میکند. - The Hound یا همان Sandor Clegane زنده است. نشانه های زیادی وجود دارد که نشان میدهد The Hound در Quite Isle است و اتفاقا" Brienne او را دیده است. ( 90 درصد Sandor زنده س ) - Robert Strong ، نتیجه ی دانش ِ Qyburn ؛ همونطور که میدونیم Robert Strong یک فرانکشتاین ِ به تمام معناست و Qyburn از جادوی سیاه ( گرفتن جان ِ زن ها و ... ) برای ساختن ِ این موجود استفاده کرده است. به احتمال زیاد هم همان Mountain هست. ( خیلیامون میدونیم اینو ولی خیلی جزئیات داره ) - Alleras که در Citadel هست ، دختر Red Viper است. در Citadel هیچ مونثی تحصیل نمیکند ، اما این چیزیست که ما فکر میکنیم. Alleras به توصیف Pate یک پسر لاغر اندام با مشخصات ظاهری بسیار شبیه به Red Viper یا همان Oberyn است. او Lordگونه رفتار میکند و Doran Martell به Sand Snake ها گفته بگذارید هر جا که هست "بازی" خودش را بکند. نکته ی مهمتر ، Alleras ، برعکس ِ Sarella ، دختر ِ Oberyn است. - فاجعه ی Harrenhall را Faceless Men رقم زده اند. با تعریفی که از این فاجعه شده است ، به نظر میرسد آن آتش سوزی نتیجه ی توطئه ی Faceless Men باشد. - Tywin را Red Viper مدت ها پیش کشته بود. به طور قطع میتوان گفت مدت ها قبل از اینکه Tyrion تیر خلاص را به Tywin بزند ، Oberyn Martell او را با سمی محلک مسموم کرده بود : سمی به اسم Widow's Blood. - Jojen در آخر کتاب پنجم توسط Bran خورده میشود. Three Eyed Crow ، در پایان داستان کتاب پنجم برای قدرت گرفتن ِ Bran شیره ی خونینی را به Bran میدهد. Bran بعد از آن Jojen را پیدا نمیکند و به اعتقاد خیلی از خواننده ها ، Jojen به عنوان یک Greenseer به Bran خورانده شده است. - Others ، نسبت ِ فامیلی با Children of The Forest دارند اما ... : آنها تمام قدرتشان را بر کنترل ِ مرده ها گذاشته اند در صورتی که Children of The Forest به طبیعت گرایید. Old Bear میگفت CoTF میتوانستند با مرده ها صحبت کنند ، آشنا نیست ؟ کاری که Others میکنند ... - Jaqen در Citadel میدانیم که Jaqen کلید ِ Archmaster ها را از Pate گرفت ، Pate را کشت و ظاهرش را از آن خود کرد و حالا در Citadel است. او به دنبال چیست ؟ - کلاغ ِ Mormont و گربه ی Rhaenys و Brynden Rivers به نظر میرسد تمام حرفهایی که کلاغ Mormont به زبان می آورده ، از جانب ِ Brynden Rivers باشد. او از طریق ِ گربه ی یک گوش ِ دختر Rhaegar ، تمام King's Landing را زیر نظر داشته است. در مورد تمام این موارد بحث های بسیاری وجود دارد و اصطلاحا" روی هوا نیست من سعی میکنم کم کم مطالب دیگه ای اضافه کنم فعلا همینا باشه تا ببینیم کسی اصن میاد بحث کنه که بازم من بنویسم یا نه ... هر سوالی در مورد هر کدوم داشتید ، میتونیم بحثش رو باز کنیم.

کاش امکان داشت اتفاقی که واسه تالکین و کتاباش افتاد واسه اینم میافتاد. ولی طمع باعث شد که واقعا یک اثر هنری اپیک حماسی بوی گیشه ای شدن بگیره. خدا از باعث و بانیش (بخونید مارتین) نگذره. این کتاب هم باید در زمان حل میشد و بعد از اینکه نمودار فروشش داشت کم میشد، موکلین مارتین اجازه ی ساختشو میدادن. فیلم های آثار تالکین یک "برداشت" به حساب میان به دور از هر گونه مخاصمه ی ظاهرا عمدی، اما این سریال ... نمیدونم. شاید مارتین لیاقتشو نداشت.

سلام !!!!!! و آنها که به سریال دل سپرده بودند سخت پشیمانند. همانا کتاب خوانان، راه راستین میروند. میبینم که اوضا خرابه )))) چطورین ؟!؟؟

سلام یه همگی ...

مشکل اینه که نثرش رو دارن با نثر خود مارتین مقایسه میکنن.

دیدن از چشم weirwood ها رو تقریبا میدونستیم و اون قسمت برن و جوجن رو از اون طریقی که گفتی نمیشد فهمید، چیزی که بود استفاده از لفظ Blood Sacrifice بود ...

یادمه جوونترا یکم پوستشون سوسول تر بود و هر چی میگذشت سخت و نفوذ ناپذیر میشد.

بچه ها کتاب تاپیک داره خب. تازه حیفه اینجا راجع بهش بحث بشه

اگه ویندوز ۸ دارید برنامه ی bazaar رو از استور بگیرید. خییییلی خوبه!

من اولین کاری که میخواستم بکنم خوندن شجره نامه بود. که اونم توی نسخه ی درز کرده درست چاپ نشده

دستت درد نکنه واقعا... خبری از تصویریش نیست ؟ دارم سکته میکنم از انتظار! نمیخوامم بدون عکس بخونم کتابو

فقط یک هفته مونده ...

اه من دانلودش کردم.اگه خیلی داغونه نبینم. هم متاش خوبه هم IMDbـش بالاس. ببینی بهتر از اینه که نبینیش. BluRayـش هم سه چهار روزه اومده

من نمیفهمم چرا زمانی که به یه شخصیتی مثل رُز اختصاص دادن، نمیشد بدنش به چهارتا شخصیت درست حسابی که حالا هم حذفش کردن ؟ دو تا شخصیت خیلی حیف شدن ... راستی؛ کتاب خونا، باید اسم کتاب های Outlander رو شنیده باشن. سریالشم اومده بیرون حتما ببینین. من خیلی خیلی سعی کردم Outlander رو شروع کنم به خوندن، ولی 8 جلدی که ازش اومده بیرون میانگین 1000 صفحه س و قسمت ِ فانتزیش کمتر از درامشه.

قد هم جزو هیکله، ۸۰ درصدشم هست!!!

تا کجا میشه حرف زد؟ تا سریال یا کتابا ؟ یا چی ؟ :دی چون اونجوری damphair یا victarion خیلی خوبن واسه تحلیل

ببین ، من فکر میکنم زیاد فرقی با مال ما نکنه. اینا Name Day دارن، و Name Day ها براشون مشخصه که کیه. یعنی میگن Name Day دیگه اماده ی ازدواج میشه. ضمن اینکه اگه موردی که میگی بود، پس ۲۰ سالگی ِ یک نفر باید با ۲۰ سالگی مثلا پسرش فرق بکنه ولی اینطور نیست. اگر اینطور بود، نمیگفتن "تنها وقتی ۱۵ سال داشت شوالیه شد" چون میتونست جوابش این باشه که اون دوره زود ۱۵ ساله نمیشدن ادما.

نگار خانم مبارکا باشه خیلی زیاد

لینک خود تاپیک رو هم لطف می کنی بذاری؟ چجوری اسپیر وایف ها دختر لرد های شمال اند؟ بعد چجوری بعنوان اهرم فشار ازشون استفاده خواهد شد؟ بازم به نظرم مشکلاتی داره این تئوری. http://asoiaf.westeros.org/index.php/topic/59217-the-northmen-inside-and-outside-winterfell-conspiration/page-15#entry3546102 مشکل که داره ولی به نظرم بهترین تئوریه و من هم غیر از این چیزی تو کتم نمیره

این نوشته ها از یکی از پست های westeros.org ترجمه شده و مواردی که گفتم توش هست؛ ** منس نویسنده ی نامه ست و به نظر میاد تمام فری ها و بولتون ها رو از بین برده و البته لرد های شمالی به دنبال قرار دادن یه استارک توی وینترفل هستن؛ <> قبل از فرار تیان، منس تعدادی از لردهای شمال رو راضی به کرده تا از نقشه ش پشتیبانی کنن - منس بیش از اندازه متقاعد کننده ست. اون تونست وحشی های اونور دیوار رو راضی کنه تا بهش بپیوندند. تونست از زیر تیغ عدالت ِ استنیس خودش رو نجات بده و همینطور جان نگاه مثبتی داره به منس و از اون خوشش میاد. - به نظر میاد بعضی از Spearwifeها دختر های لرد های شمالی باشن و این باعث میشه که منس بتونه یک اهرم فشار برای متقاعد کردن این لرد ها داشته باشه. منس باهوشه و این Spearwifeها رو با اسم و مشخصا" انتخاب میکنه و میگه که اینا شناخته شده ن. - به نظر میاد اون تونسته باشه تعدادی از لردها رو به کمک کردنش وادار کنه، در ازای آزاد کردن ِ آریای قلابی. - فکر میکنم Hooden Man از افراد ِ Mors هست. نه خود ِ Mors چون در چپتر سمپل، تیان اون رو جور دیگه ای توصیف میکنه و احتمالا از دیده بان های Roose Ryswell هست که میگه میرن برای دیده بانی و برنمیگردن. فکر میکنم هودِد من اونجاست تا با Who*resbane هماهنگ کنه و بگه که Mors بیرونه از وینترفل منتظره. به نظر من هودِد من از طریق نردبانی که یکی از Spearwifeها گذاشته رفت و آمد میکنه. - لردهای شمالی در هنگام بازجویی تیان با فری ها خصومت دارند. مخصوصا" بانو داستین و راجر ریسول با اینکه قبلا" منطقی برخورد میکردن ولی میبینیم که تهاجمی رفتار میکنن. اما نکته ی قابل تامل تر ، فضا و جو سرسرای اصلی قبل از فراره. بولتون ها عصبانی و پر از ترس هستند در حالی که Roger Ryswell و Harwood Stout دارن میخندن و جک تعریف میکنن. <> ما میدونیم که منس کسی که میدونه آریای قلابی هست رو به همراه تیان و به کمک دو Spearwife فراری میده. سوال اینه که چرا؟! -منس میدونه آریایی که اونجاست قلابیه. اما تیان فکر میکنه اون احمقه و داره دختر اشتباهی رو نجات میده و مدام هم در چپتر فرار از این مسئله یاد میکنه. با این حال منس مثل تیان میدونه که اریا تنها چیزیه که لرد های شمال رو به فری/بولتون پیوند داده و اونا نگه داشته. بدون ِ آریا، ادعای بولتون ها بر وینترفل پشیزی نمیارزه. بقیه ی لرد های شمال هم اینو میدونن، چون با توجه به حساسیتی که روی چشم هست در این کتاب ( رجوع شود به زومی که تیریون به چشم های ایگان میکنه ) ، قاعدتا چشم های Jayne مورد توجه قرار گرفته که با آریا فرق میکنه. همه میدونن که آریا واقعی نیست. ولی با اینحال کسی حرکتی نمیکنه که پوستشو بکنن. با تمام این وجود منس میدونه که لردهای شمالی تا وقتی آریا ازاد نشه، ازش پشتیبانی نمیکنن. اگه نقشه عملی نشه، این منسه که پوستشو میکنن، اگرم عملی بشه، شمالیها میتونن انتقامشو بگیرن. - Freyna رو با طناب میفرسته و به نظر میاد دختر Mors باشه. Freyna بزرگ و احمقه که هر دو از مشخصه های Umber هاست. رسیدن مُرس به دخترش میتونه امتیاز بزرگی برای آمبرها و لردهای شمال باشه. - این فرار چند تا کار رو انجام میده. ادعای بولتون ها بر وینترفل از بین میره و هیچ اتحادی رو نمیتونن با استارک ها مدعی بشن و این هرج و مرج باعث میشه بولتون ها نتونن شمال رو نگه دارن. <> منس از هرج و مرج بوجود اومده بخاطر کشته شدن ِ Aenys Frey و همینطور فرار ِ آریای قلابی استفاده خواهد کرد تا بتونه بولتون ها و فری ها رو قافلگیر کنه. - وقتی که تیان به همراه Spearwife ها داره از سرسرای اصلی خارج میشه تا آریا رو نجات بده، منس در فاصله ی خوبی از بولتون ها برای حمله قرار داره؛ روی میز بلند. - ما میدونیم که منس یه جنگجوی قابله و میتونه کامل از پس خودش بر بیاد. منس به خودش اعتماد داره و به درستی هم این اعتماد درش به وجود اومده. رمسی هر چقدر هم تلاش کنه نمیتونه از پس منس قدرتمند بر بیاد. - مزیت قافلگیری، و همینطور اتحاد سرّی افراد Who*resbane، Rywell، Stout، Manderly و Hornwood و احتمال افراد ِ Locke، وجود داره. - سه تا از Spearwifeها دارن برمیگردن سمت سرسرای اصلی تا به منس کمک کنن. - فکر میکنم خبر مرگ Aenys و همینطور فرار Jayne در یک زمان میرسه به سرسرای بزرگ و باعث ایجاد هرج و مرج عظیمی میشه. منس در اون حین به روس و رمسی حمله میکنه و لردهای شمال به بولتون ها و فری ها حمله میکنن و انتقامشون رو میگیرن. یه رِد ودینگ ِ کوچیک. - در بیرون از سرسرا، در حیاط وینترفل افراد مندرلی بقیه ی افراد فری رو منتظر گرفتن دستورات حمله هستن مورد عنایت قرار میدن. - نه بولتونی مونده، نه فریی، و منس میمونه و نیروهای لرد های شمالی. <> منس و لرد های شمال نامه ی صورتی رو نوشتن؛ - اونها اطلاعات لازم برای نوشتن این نامه رو دارن. - اونها انگیزه ی این کارو دارن. منس ارتش ِ مردم آزادشو میخواد، پسرشو میخواد، خواهرزنشو میخواد. منس و لردهای شمال برای استفاده علیه استنیس به گروگان احتیاج دارن. تمام لردهای شمال به وضوح اعلام کردن که استنیس رو به عنوان پادشاه نمیخوان. داشتن ِ زن، دختر و جادوگرش، اهرم فشار خوبی برای اینه که استنیس رو تسلیم کنن، اگه که استنیس بتونه توی اون برف زنده بمونه. و همینطور منس کینه ی شدیدی نسبت به استنیس داره: لشکرش له شده، به اسارت گرفته شده و مدت مدیدی ازش بازجویی شده، پسرش رو ازش گرفتن، مردمش رو در قفس گذاشتن، و احتمالا هم تهدید شده که زنده زنده سوزونده میشه. - نویسنده ی نامه خیالش از اومدن ِ جان راحته. چرا که وقتی رمسی و روس و بولتون ها مرده باشن، نیازی به ترسیدن از اسارت ِ آزاد شده های وینترفل وجود نداره. - برخی از لردهای شمال جان را در وینترفل میخواهند. یا به دلیل خرافات، یا به عنوان برنامه ی بکاپشون و یا نوعی انتقام ( انتقام لیدی داستین از کتلین با قرار دادن ِ یک حرام زاده ی غیر ِ Tully در وینترفل که میتونه براش یک عقده گشایی باشه ) <> این موارد، چیزهایی که قابل درک نبودن رو توجیه میکنه: - که چطور تیان و جِین تونستن از دیوارهای وینترفل بپرن پایین و بلافاصله هم توسط Mors پیدا بشن. او میدونسته که اونا قراره از دروازه بپرن پایین. - که چطور اونا توسط Mors سوالپیچ میشن و مرس میفهمه که قراره دروازه ی اصلی باز بشه و لبخندی میزنه چون میدونه که Frey ها در دامش خواهند افتاد و با بانکدار براووسی دیدار کنه و بهش بگه چه خبره و بفرستتش پیش استنیس بدون اینکه بانکدار به دام Frey ها، نیروهای بولتون بیافته. یادمون نره که Tycho توسط 6 تا آهن زاده و 2 تا "هدیه" ( ریک و جِین ) که مناسب اسبسواری نبودن، مجبور خواهد شد که کُند حرکت کنه. چطور ممکنه اگه بولتون ها و فری ها در حال سلاخی شدن نیستن، بتونن از دست سگها و نیروهای بولتون و همینطور فری فرار کنن؟ - - ما میبینیم که با توجه به متن ِ نامه، نامه از طرف منسی که داره فرار میکنه و ناچار و بدبخته نیست. از طرف منسی پیروزه که لردهای شمال پشتیبانشن و میخوان استنیس رو به زانو در بیارن و یک استارک رو در وینترفل مستقر کنن. - این موارد هودِد من رو هم توجیه میکنه ، و توضیح میده که اون موقعی که یِلو دیک میمیره یکی از دیده بان ها گم میشه و استبل فرو میریرزه و ... **

من نظرم روی منس هست. با اینکار - پسرش رو میگیره. - وَل رو میگیره. - به نظر میاد با اینکار یک سری از لرد های شمال ، به دخترای ناتنیشون که ممکنه بین Spearwifeها باشن برسن. - یه اهرم فشار داره در مقابل استنیس. تنها چیزی که ممکنه جلوی استنیس رو برای حمله بگیره، شیرینه.