دوستان من تاپیک های نقدو بررسی سریال رو اینجا دنبال کردم و بسیار از بحث های شما لذت بردم چه مخالفان و چه موافقان، دوست دارم نظر خودم رو هم بگم . من جزو مخالفان هستم و این سیزن و سیزن قبل رو جزو سریال نمیدونم ? برای من یک فن فیکشنه پرخرج هستن این دو سیزن ، مطالب پایین همه نظر شخصی هستن و مسلما ادعایی در مورد درست بودنشون ندارم .
اولین دلیل نارضایتی من نوع مرگ سری هست ، مرگ سرسی خیلی راحت و عاشقانه بود ، سرسی حتی طبق منطق دنیای گیم آو ترونز، هم باید مرگ سخت تری داشت.
آرک کاراکتر جیمی به طور کل با این قسمت نابود شد. جیمی که چند قدمی با رستگاری فاصله نداشت(با مردن احتمالی در جنگ با نایت کینگ) ، تبدیل شد به همون موجودی که از اول بود! تحول شخصیتی جیمی هدف خاصی رو نداشت .
کاراکتر تیریون از خیلی وقت پیش، تقریبا از سیزن شش بی اهمیت و بی خاصیت شده بود ، دقیقا از همون فصلی که سریال سراشیبیش شروع شد. هوش و ذکاوت تیریون جز خرابی چیزی به بار نیاورد. نمونه : تقدیم اژدهای دنریس به نایت کینگ برای راضی کردن سرسی :دی
مد کویین شدن دنریس به غیر منطقی ترین شکل ممکن اتفاق افتاد ،دنریسی که خیلی راحت فقط با تکیه به نیروی خودش و با یه اژدها گینگز لندینگ و گرفت چرا باید تو اوج لحظه ی پیروزی و قدرت بخواد مردم بیگناه و بکشه ؟
دنریسی که به خاطر کشته شدن یک بچه توسط اژدها ، اون ها رو زندانی کرد، حاضر شد هزاران بچه ی بی گناه رو بکشه!
و اما صدای زنگ ها!! یادمه از هفته ی پیش فن های سریال و کتاب از مد کویین شدن دنریس به این شکل خیلی می ترسیدن چون بی منطق ترین چیز ممکن میتونه باشه ، دنریس اگر ده تا کار در کل هشت فصل انجام داده باشه که نشون می ده به سمت مد کویین شدن پیش میره ، میشه حداقل دو سه برابر این هم مثال آورد که دنریس آدم بخشنده ای بوده و هدفش رهایی مردم بوده ، لازم نیس جای دوری بریم ، همین سیزن اگر دنریس و دو اژدهاش نبودن ، نایت کینگ خیلی زودتر به وینترفل می رسید و سانسا (مغر متفکر هفت پادشاهی!!) قبل از اینکه بتونه به دنریس بیشتر از قبل حسودی کنه ، می مرد !
دنریس برای نجات مردم شمال ،همه چیزش رو ریسک کرد ! برای آدم هایی که نگاه های سنگینشون بعد از نجات از نایت کینگ باز هم روی دنریس وجود داشت ، این نشون دهنده ی بیرحم بودن دنیای گیم آو ترونز نیس، این نشون دهنده ی حماقت دو نویسنده است! ما باید به شمالی ها برای بی اطمینانیشون حق بدیم ولی دنریس رو شایسته ی حکومت ندونیم چون به بقیه اطمینان نداره! اون هم چه کسانی! از قسمت یک این سیزن اطرافیان دنریس نشون دادن که فقط به فکر خانواده و اهداف خودشون هستن ، کسایی امثال وریس که حتی فرصت حکومت رو به دنریس نمیده و قبل از شروع، حکم کشتن دنریس رو صادر میکنه!
در این مورد فقط این نکته رو هم بگم اگر مثل من 4 بار سریال رو در هشت سال گذشته دیده باشید به مرور شاید با من هم نظر بشید که دنریس هیچوقت در حدی که این قسمت قصد داشتن جنونش رو به نمایش بگذارن به مد کویین بودن نزدیک نشده بود ، اگر سیزن های قبلی سرعت به جنون رسیدن دنریس ده بود این فصل به خصوص این قسمت با سرعت 100 به سمت دیوانه شدن پیش رفت.?♀️
بعد کاراکتر دنریس و جیمی و تیریون ، کاراکتر جان این سیزن داره برام نابود شد ؛ جانی که فقط یه دیالوگ داره شیز مای کویین!!! خاندان تارگرین ها به دست رابرت قلع و قمع شدن که جان فقط این دیالوگ روتکرار کنه!
خیلی دوست داشتم میتونستم به این قسمت نمره بدم ولی این قسمت رو به طور کامل ندیدم بعد مد کویین شدن دنریس سکانس های فرار عاشقانه ی جیمی و سرسی ، مبارزه قابل حدس کلگین و برادرش و زنده موندن های مداوم و کشدار اسلیر بزرگ آریا رو نتونستم ببینم وسکانس های مختلف رو میزدم جلو . فکر نکنم هیچوقت دوباره این اپیزود رو ببینم.
سریال از سیزن 5 به بعد ضعیف تر شد مخصوصا از نظر داستانی، متاسفانه محتوا و دیالوگ ها هر فصل خیلی افت داشتند، حضور نداشتن مارتین ضربه ی خیلی وحشتناکی به سریال زد ، به نظر من ایده ها و نظریات مارتین تا سیزن شش وجود داشتن و برای همین شاهد روند داستانی و شخصت پردازی بهتری بودیم هر چند که سیزن شش هم باگ هایی داشت حداقل برای من!
سریال تا سیزن 5 شاهکار بود و به نظرم هنوز هم 5 فصل ابتدایی مخصوصا سیزن چهار، جزو 5 سریال برتر تاریخ هستش.