رفتن به مطلب

rommatti

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    13
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های rommatti

  1. rommatti

    انتهای دنیا کجاست ؟

    به نظرم تو دوکتابی که از داستان مونده، مارتین به زحمت بتونه داستان های فعلی رو تموم کنه چه برسه به اینکه بخواد قاره جدید و موجودات جدید وارد داستان بشه حتی اگه چنین اتفاقی بیفته سطحی خواهد بود Sent from my LG-D802 using Tapatalk
  2. rommatti

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    روی هم رفته اپیزود خوبی بود برای یه سریال باگش به نظرم چطوری شد رمزی که بیشتر شمال رو تحت سلطه داره هیچ خبری از حرکت ارتش ویل نداره؟ ریکان این همه سال با اون دختر وحشی اوشا زندگی کرد یاد نگرفته مستقیم ندویه همچنین بچه ام نباید باشه باگ زمانی وبعد مسافتی سریال هم که دیگه عادی شده یه دفه از این قاره میرند اون قاره تو قرن 21هم نمیشه یه ارتش رو اینجوری جابجا کرد
  3. rommatti

    قسمت هشتم: No One

    باتشکر از دوستمون که بیشتر توضیحات روبیان کرد من سریال رو با خودش وفصول قبل مقایسه می کنم نه کاملا با کتاب وضعف این دوفصل آخر نسبت به قبلشه که خیلی تو ذوق می زنه والا هیچ وقت قرار نیست سریال جزئیات کتاب رو داشته باشه فکر می کنم با ساده ترین تغییرات می تونست خیلی داستان جذاب تر وسرراست تری داشته باشه دقیقا دوستمون اشاره مناسبی داشتند انگار یه پازل رو می سازند به 70_80درصد که می رسه حوصله شون سر میره خرابش میکنه، میندازنش کنار میه سراغ بعدی
  4. rommatti

    قسمت هشتم: No One

    این چند قسمت آخر داشتم دوباره به سریال امیدوار میشم اما دقیقا سریال وقتی میره به سمت روایت های زیاد و تایم کم از شخصیت‌ها ی مختلف، مشخصه داره گند می زنه به روند داستان این همه چرت وپرت نشون دادن دیگه صحنه تسلیم شدن ریوران گند زدن به همه چی اخه کدوم خری اینجوری تسلیم میشه اونم به فری ها آتیش زدن میرین با منجنیق از اونم بدتر، یه شهر سنگی که مقر حکومتیش هرم هست رو می خوان بسوزون آدم می مونه کارگردان چی پیش خودش فکر کرده دوس دارم من هم در مورد پچ پچ های سرسی با کیبورن یا آینده هاوند نظریه سازی کنم اما دیگه سریال حرف چندانی واسه گفتن نداره برای سرگرمی و وقت گذروندن خوبه اما ارزش این همه تفکر و نظریه رو نداره باید منتظر مارتین باشیم ببینیم اخرش کتابو تمام می کنه یا نه
  5. rommatti

    قسمت هفتم ، The Broken Man

    منظور از خریت اعتماد نکردن به بیلیشه؟ بهتره یه اشاره ای به مکالمه ی بین ند و بیلیش در سیزن اول داشته باشیم: You are slow to learn, Lord Eddard. Distrusting me was the wisest thing you've done since you climbed down off your horse و در نهایت وقتی ند فهمید چجوری ازش بازی خورده بیلیش بهش یادآوری کرد که: I did warn you not to trust me, you know بیلیش استاد بازی تاج و تخته... کل وستروس رو با همه ی مهره هاش داره روی یه انگشتش میچرخونه... چند تا خاندان بزرگ وستروس به خاطر این یه نفر از هم پاشیدن. ند استارک، سرسی لنیستر، روس بولتون... هر سه نفر بهش اعتماد کردن و ازش کمک گرفتن... نتیجش چی شد؟ ند سرشو از دست داد... سرسی غرور و ابهتشو... روس بولتون هم که به خاطر اعتماد به بلیش اتحادشو با لنیسترها بهم زد...در حالی که خبر نداشت نقشه ی اصلی بیلیش براندازی بواتون ها و گرفتن وینترفل و در نهایت نگهبان شمال شدنه. سانسا بهش اعتماد داشت چون دو بار نجاتش داده بود...یکبار از کینگزلندینگ، یکبار دیگه از دست لایسا. ولی نتیجه ی اعتمادش چی شد؟ گیر رمزی بولتون افتاد... یکی از وحشی ترین آدمای وستروس... رد کردن بیلیش بیشتر از اینکه به خاطر غرورش باشه به خاطر این بود که دیگه بهش اعتماد نداشت. اعتماد نداشتن به بیلیش هم خریت نیست... عاقلانس. در مورد رد کردن ارتش ویل هم... سانسا این تصورو داشت که خاندان های شمال به خاطر تعهدی که به استارک ها دارن بهشون ملحق میشن... ند به بچه هاش گفته بود که خاندان های شمال با بقیه فرق دارن... با شرافت و وفادار هستن... و وقعا هم بودن برای صد ها سال... ولی راب اشتباه بزرگی کرد... هم خودشو به کشتن داد هم ارتش شمالی هارو. در نهایت هم فقط مورمونت ها(با 62 سرباز ) و دو تا خاندان کوچیک دیگه بهشون پیوستن و بقیه یا کلا تو جنگ دخالت نمی کنن یا قراره مقابلشون قرار بگیرن(آمبرها و کاراستارک ها) سانسا هم وقتی فهمید که قراره فقط با دو هزار نفر جلو رمزی قرار بگیرن مطمئن شد که عاقبتشون مثل استنیس میشه... ولی همونطور که قبلا هم گفتم میدونه که مرگ برای خودشو جان خیلی شیرین تر از اینه که زنده گیر رمزی بیفتن. پس مجبور شد بین بد و بدتر، بدو انتخاب کنه... یعنی از بیلیش کمک بخواد. واقعا دوست دارم بدونم بیلیش چیکار میکنه. میتونه همونطور که خودش به سرسی گفت صبر کنه که دو تا ارتش به جون هم بیفتن... یکیشون نابود بشه و اون یکی تحلیل بره... بعد با خیال راحت حمله کنه و با نابود کردن برنده خودش پیروز اصلی و صاحب وینترفل و محافظ شمال بشه. یا... برای مطرح کردن مورد بعدی باید برای بیلیش یه مقداری انسانیت و وجدان در نظر بگیریم که البته کار سختیه ولی گیریم واقعا وجدان داشته باشه و بخواد به سانسا کمک کنه... در این صورت ارتش ویل و میاره کمک استارک ها و با پیروز کردن اون ها بیخیال هدفش میشه. دوراهی سختیه... مخصوصا برای این آدم که سالهاس(از نوجوونیش) برای رسیدن به قدرت و البته تصاحب شمال(به خاطر کینه اش از استارک ها) در حال نقشه کشیدن بوده و در راه رسیدن به این هدفش خیلی هارو قربانی کرده. *** خیلی طولانی شد ولی واقعا حرف زدن در مورد بیلیش وهدفش و بازی هاش جذابه. منظور من از خریت های سانسا کارهای خودسرانه ای که بدون هیچ مشورتی انجام میده، سر لرد ادارد هم همین با خود خواهیش به باد داد حالا اومده پیش جان، خب اگر اعتماد نداره به برادر ناتنیش بزاره بره اگر اعتماد داره چرا خیلی مسائل رو پنهان می کنه بعد اون حوادثی که برای استانیس پیش آمد ونحوه زنده شدن جان_که به نظرمن چسبوندن سر ند سرجاش وزنده کردنش راحت تراز زنده کردن جان با اون چاقو هایی که خورد بود _کلا یه مقدار حدس حوادث آینده سریال سخت شده یه دفه دیدی از همین سانسای دس پا چلفتی یه هیولا ظاهر کردند
  6. rommatti

    قسمت هفتم ، The Broken Man

    امیدوارم خریت این سانسا یه بارم که شده جواب بده اگرچه زیاد امید وارنیستم خودش به تنهایی اسطوره خریت سانسا بازیگر نقش لیانا مورمونت هم عالی بود یه تار موش به هزار کرور ناسوخته و.... می ارزید
  7. rommatti

    قسمت ششم، Blood of My Blood

    چیزی که خیلی جالب شده توی فصل 5یه سری مسائل رو نشان دادند حالا یه دفه متوجه شدند خیلی از داستان رو جا انداختند حالا برگشتند جزایر آهن، کلد هندز،.... احتمالا لیدی استون هرت رو هم نشون بدند کاش داستان رو از اول نرمال پیش میبردند از اول اگه خط داستانی جزایر آهن، ریوران،... جای اون قسمت های بیخود این یکی دو فصل آخر نشون میدادند هم الان شخصیت پردازی بهتری داشتند هم سریال جذاب تر بود
  8. rommatti

    قسمت اول، Red woman

    الان یه مقدار از فصل سه رو دوباره مرور کردم واقعا کیفیت سریال خیلی اومده پایین الانم دیدن فصول ابتدایی دلنشین تر از دیدن فصل جدید واقعا درک نمی کنم چرا کیفیت سریال اینقدر تغییر کرده
  9. rommatti

    قسمت اول، Red woman

    من نگرانم خط داستان آهن زاده گان هم یه چیزی مثل دورن بشه سریال مرتب ازاین شاخه به اون شاخه می پره که دیگه تو این دو فصل سرعتش خیلی زیاد شده یه جورایی تلگرافی شده کم کم داره میشه سریال سوتی واقعا با فصلهای ابتدایی قابل مقایسه نیست
  10. این لیست همه در اپیزود اول ؟ به نظرم اپیزود به هم ریخته ای باشه و امیدوارم این فصل از فصل پنجم بهتر ساخته شده باشه.
  11. rommatti

    بحث اپیزودیک فصل پنجم اپیزود دهم Mother's Mercy

    روی هم رفته ضعیف ترین فصل سریال بود بیشتر بازیگرها وشخصیت های تاپ مجموعه ازدور خارج شدن، کارگردانها مشخصه دچارتکرار روزمره گی شدند، سلسله حوادث سریال کاملا از هم گسسته وهیچ پیوستگی نداره داستانم هیچ جذابیتی نداره دیگه
  12. rommatti

    بحث و گفتگوی قسمت ششم "Unbowed, Unbent, Unbroken"

    سریال به جز قسمت دیوار دیگه جذابیت خاصی نداره تو مکانهای دیگه که سریال دنبال میشه با از چرخه خارج شدن شخصیت های قدیمی، شخصیت پردازی درستی رو ورودی های جدید نشده فکر نمی کنم با وضعیت موجود سریال بیش از یک فصل دیگه دووم بیاره قبلانم سریال ضعفهایی داشت که کتاب اونها رو پوشش می داد اما الان باتغییر داستان....
  13. rommatti

    بحث اپیزودیک فصل پنجم اپیزود پنجم kill the boy

    سریال به نظرم دیگه واقعا قابلیت از دست دادن شخصیت دیگه ای از شخصیت های اصلی رو نداره تو این چند فصل مرتب از شخصیت های مهم سریال کم شده و هیچ شخصیت پردازی درستی رو شخصیت های جدید نشده شما در نظر بگیر استانیس هم اگه نباشه فکر کنم دیگه دیدن سریال هیچ جذابیتی نداشته باشه قسمت کینگز لندینگ سریال که همواره از جذاب ترین قسمت های سریال بود الان شده نقطه ضعف سریال یکی دوتا از شخصیت ها هم کاملا به حاشیه رفتن تو این فصل تنها بخش منسجم و جذاب سریال همون قسمت استانیس و دیوار بوده اونم حذف کنند فکر می کنم تعداد زیاد دیگه ای از تماشاچی ها رو هم از دست بدند
×