رفتن به مطلب

the_last_stark

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    98
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روزهای برنده

    2

تمامی ارسال های the_last_stark

  1. the_last_stark

    فصل هایی از کتاب ششم ( winds of winter )

    یکی از کاربران سایت وستروس ، دو فصل مربوط به سر باریستان رو که مارتین خونده بود به صورت خلاصه روی سایت گذاشته. منم ترجمش کردم چون تقریبا سرنوشت نبرد میرین رو مشخص میکنه. اسامی خاص رو ترجمه نکردم ( معنیشو تو پرانتز نوشتم ) باریستان 1 منجنیق ها اجساد قربانیان طاعون را به درون شهر پرتاب میکنند و تنها بخشهای شمالی شهر از این آسیب در امان است. سر باریستان در زره جدید گارد ملکه ، سوار بر اسب نقره ای که دروگو به دنی داده بود وارد بازار بزرگ شهر میشود. اگر چه احساس خوشایندی ندارد ولی فکر میکند که در نبود دنریس ، حضور نمادهایی از او برای بالا بردن روحیه مدافعان ضروریست. سه تن از پسرانش ( نوجوانانی که باریستان میخواهد از آنها شوالیه بسازد) او را همراهی میکنند : Tumco , Larraq و Red Lamb ( بره سرخ ). در "ساعت گرگ " نیروهای اصلی که در حمله شرکت خواهند کرد در محل بازار جمع میشوند. پنج هزار Unsullied ( آلوده نشده ) , Storm Crows ( کلاغهای توفان ) , دسته ای کوچک در حدود 20 نفر دوتراکی و Pit Fighter ها ( تقریبا گلادیاتور ). افراد Shave Pate محافظت از دیوارهای شهر را به جای Unsullied ها بر عهده دارند. آنها در صورت شکست باریستان و بازنگشتن دنی ، آخرین خط دفاعی شهر خواهند بود. حمله از سه دروازه شمالی ، جنوبی و غربی آغاز خوهد شد و باریستان هجوم به نیروهای اصلی Yunkai را شخصا هدایت خواهد کرد. باریستان این حمله را مغایر با همه غرایز و محاسبات خود میبیند زیرا از نظر نفرات برتری کاملا با دشمن است و موفقیت آنها در گرو اعتماد به وعده مزدوران ، مخصوصا Tattered Prince ( شاهزاده ژنذه پوش ) است. او با فرماندهان شامل Widower , Jokin , Gray Worm و برخی از Pit Fighter ها ملاقات میکند . نقشه آنها به این صورت است که نبرد با یورش سواره نظام به لژیونهای مدافع منجنیق ها ، از کار انداختن آنها و سوزاندن چادرها آغاز شود. به دنبال آنها گلادیاتورها پیشروی کرده و به کشتار مدافعان خواهند پرداخت. در پایان نیروهای Unsullied خطوط خود را بیرون از دروازه ها تشکیل خواهند داد که این کار در صورتی با موفقیت انجام میشود که ضد حمله فوری از سوی نیروهای Yunkai صورت نگیرد. باریستان به فرماندهان خاطرنشان میکند که آنها با شنیدن صدای شیپور Red Lamb باید پیشروی یا عقب نشینی کنند. در اینجا Widower میپرسد که اگر صدای شیپور بلند نشد "به این معنی که اگر باریستان و پسرانش همگی کشته شدند " چه باید بکنند؟ باریستان این اتفاق را محتمل میداند زیرا او اولین نفریست که به صفوف Yunkai حمله میکند. به همین خاطر میگوید که در این صورت Widower فرماندهی را بر عهده خواهد گرفت . سپس به یاد می آورد که فرمانده گارد شاهی Gerold Hightower یکبار به او گفته بود که هرگز پیش از یک جنگ نباید از شکست حرف زد زیرا ممکن است که خدایان در حال شنیدن باشند! سپیده دم نزدیک است ، کسی فریاد میزند " سپیده سرخ " و باریستان با خود می اندیشد " سپیده اژدها ". پیش از آن او به درگاه هر هفت چهره برای چیزهای مختلف نیایش کرده و در پایان از Stranger ( غریبه - نماد مرگ ) خواسته که به آنها رحم کند. اگر چه او میداند که همه روزی خواهند مرد ولی میخواهد که در این روز زنده بماند. اجساد بیشتری از آسمان فرومیریزد و باریستان آثار ترس را در چهره Tumco می بیند. پسرک از بیماری بیشتر از دشمنان بیرون دروازه ها میترسد. باریستان برای پسران از هراس هر مرد پیش از هر نبرد سخن میگوید ولی Red Lamb در پاسخ به او میگوید که او هیچ ترسی از مرگ ندارد زیرا پس از آن به دیدار چوپان بزرگ خواهد رفت . " او قصد دارد تا در آن هنگام عصای چوپان را بشکند و او را به خاطر خلق چنین مردم صلح طلبی در این جهان بیرحم خشونت بار تنبیه کند! " باریستان با گفتن اینکه هیچ چیز هراس انگیزتر و افتخار آمیزتر از جنگ نیست به سخنرانیش ادامه میدهد. حتی او اعتراف می کند که در نخستین جنگش شلوارش را خیس کرده است! بر فراز یکی از هرم ها آتشی افروخته می شود که علامت آغاز حمله است. دروازه ها باز می شود و سر باریستان فرمان حمله می دهد. باریستان 2 به زودی
  2. سلام ببخشید که دیر به این پست جواب میدم . بعد از مدت ها اومدم به تالار گفتگو و خیلی خوشحالم که هنوز فعاله. اون کتاب که همون کتاب شوالیه هفت پادشاهیه که شامل سه داستان کوتاه میشه و فکر کنم که دوستان زحمت ترجمه شم کشیدن. خیلی کتاب قشنگیه و توصیه میکنم که حتما بخونیدش در مورد اژدها هم باید بگم که در وستروس تنها افراد خاندان تارگرین و ولاریون اژدها سوار بودن یعنی افرادی که به والریای کهن مربوط میشدن. ظاهرشون اصلا مهم نیس . بیلور نیزه شکن شبیه مادرشه و نتل هم که کلا قهوه ایه. به نظر من اون اژدهای پای دیوار جانه . به نظرم ایمون استیل سانگ یه کاراکتریه که مارتین واسه 100 سال دوم عمرش طراحی کرده که اگه خواست یه نغمه جدید بنویسه ازش استفاده کنه
  3. توی لیست imdb یه غلط املایی وجود داره! Essi Davis در این فصل نقش Lady Stork رو بازی میکنه نه لیدی استارک.
  4. the_last_stark

    بار ِ عام، باری برای عموم [گفتگوی آزاد 2]

    توی لیست هنرپیشه ها که در سایت Gameofthrones.wikia منتشر شده درباره نقش دو بازیگر اینجور نوشته : Sally Mortemor : A Well healed Lady ( که به احتمال زیاد همون استون هارته ) Kevin Horsham : A Westerosi Sea Captain ( میتونه ویکتاریون باشه چون حذف کاراکتر ویکتاریون از روند داستان حتی توی سریال خیلی بعیده آخه سپاه دنریس باید یه جوری برگرده وستروس! ) نقش 9 بازیگر هم مشخص نشده . اگه لیست رو بررسی کنین متوجه میشین که به طرز عجیبی تعداد براووسی ها زیاده و نقش خاندان تارلی هم خیلی پر رنگه .به نظر من سریال روی سفر سمول تارلی و اتفاقات براووس تا رسیدن سم به اولد تاون خیلی مانور میده که اونم به کتاب چهارم مربوط میشه من هنوزم روی نظر قبلیم پا فشاری میکنم!
  5. the_last_stark

    بار ِ عام، باری برای عموم [گفتگوی آزاد 2]

    اخباری که تا حالا درباره این فصل سریال منتشر شده نشون میده که بیشتر روی بخشهای حذف شده کتاب چهارم و پنجم متمرکز شده. کاراکترایی مثل لیدی استون هارت ، گریف جوان ، یورون گریجوی ، لرد وایمن ، سپتون مریبالد و ویکتاریون ، هرکدوم یک یا چند قسمت سریالو به خودشون اختصاص میدن و در نتیجه قرار نیست سریال چیزی از کتاب ششم رو اسپویل کنه یا حداکثر بخشهای ناچیزی از اون رو با تغییرات شگفت انگیز تهیه کننده های محترم نشون میده. احتمالا با این پست مارتین در مورد تموم نشدن کتاب تا آوریل ، این قسمت سریال یه رکورد دست نیافتنی در تعداد بیننده رو به ثبت میرسونه! الان خیلی از افراد که فقط کتاب رو میخوندن حتما سریالو میبینن در حالیکه به نظر من قرار نیست اسپویل خیلی بزرگی در سریال رخ بده و بعدش دوباره همه منتظر کتاب ششم میمونن!
  6. the_last_stark

    بار ِ عام، باری برای عموم [گفتگوی آزاد 2]

    هیچ کدوم از دوستان تقویم 2016 دنیای آتش و یخ اثر Magali Villeneuve را دانلود کردن؟ من که نتونستم تقویم کاملو پیدا کنم . اگه کسی پیداش کرده لطفا لینک دانلودشو بذاره. با سپاس
  7. the_last_stark

    تبریک تولد

    مرسی کیوان عزیز دوستان خیلی نسبت به بنده لطف دارن ، امیدوارم سایت وستروس هر روز بهتر از دیروز باشه
  8. دیوار برای این ساخته شده که جلوی هجوم آدرها به سرزمین های جنوبی گرفته بشه ، استارک ها از نسل براندون معمار هستن و معلومه که بعد از براندون این وظیفه بر عهده فرزندانشه. استارک ها فقط باید روی این کار متمرکز باشن و هیچوقت درگیر بازی های قدرت در قلمرو هفت پادشاهی نشن. به همین دلیله که هر استارکی که به جنوب بره کشته میشه. ادارد ، راب ، پسر کرگان استارک ( در تسخیر سان اسپیر کشته شده ) ، لرد ریکارد و پسرش براندون . حتی در زمینه ازدواج هم استارکهایی که با غیر شمالی ها ( پیروان هفت ) وصلت کردن سرانجام خوشایندی نداشتن مثل دختر تورن استارک یا خود ادارد. خاندان بلک وود هم که از این قاعده مستثنی هستن به این دلیله که در اصل شمالی هستن. به نظر میاد که خدایان کهن روی این موارد حساس هستن. احتمالا در گذشته استارک ها نسبت به این مسائل آگاه بودن و به همین دلیل شمال نسبت به بقیه هفت پادشاهی حالت ایزوله داشته. وقتی راب استارک هم از وینترفل خارج میشه ، اشا بهش میگه که سپاه تو در جهت اشتباه حرکت میکنه. نظر من اینه که ریخته شدن خون جان بیشتر تعبیر رویای دیمون دوم (بلک فایر ) باشه. به دانکن میگه من دیدم که در پای این دیوارهای سپید یک اژدها متولد شد. احتمالا ترور جان و برگشتنش به زندگی نمادی از ریبورن شدن آزور آهای باشه. فک نمیکنم اثری روی جادوی دیوار داشته باشه. کلا من با تخریب دیوار مخالفم ! نظر من اینه که آدرها به صورت کاملا غیر منتظره ( از طریق دروازه سیاه ) در این طرف دیوار ظاهر میشن ، نایتز واچ کاملا غافلگیر و نابود میشه ، سراسر وستروس توسط آدرها تسخیر میشه و اونا تا دریای باریک پیش میرن. وقتی از کل خاندان استارک فقط دو پسر باقی موندن پیوستن یکیشون به نگهبانی شب عجیب نیست؟! خاندان های دیگه از چندین پسرشون شاید یکی به نایتزواچ ملحق بشه. استارک ها شمشیر دو لبه هستن. ویژگیهایی دارن که خودشونم ازش آگاه نیستن. اینکه بی چهره ها منتظر رسیدن آریا هستن ( این موضوع که سیریو فورل و جکن هگار احتمالا یه نفر بودن هم فراموش نشه ) و اونو برای هدف خاصی آموزش میدن ، نشون میده که استارک ها علاوه بر اینکه خون وارگها و سبزبین ها رو دارن ( در کتاب سرزمین های آتش و یخ توضیح داده شده ) یه خویشاوندی کوچیکی با آدرها هم دارن. این موضوع که شاه شب یه همسر آدر داشته چیز کوچیکی نیست ، چه جوری یه آدم با یه آدر رابطه داشته؟ خیلی بعیده یه آدم معمولی بتونه حضور آدرها رو تحمل کنه.
  9. اگه بنجن مرده بود ، وقتی که جنازه همه افرادش پیدا میشه باید یه نشونه ای هم از اون به دست میومد. پس به احتمال زیاد زنده ست. از طرف دیگه ما اصلا نمیدونیم چرا بنجن استارک به نگهبانان شب پیوسته. این خودش یه معماست. از کجا معلوم؟ تو کتاب اول وقتی جان میخواد به نگهبانی شب ملحق بشه بنجن یه چیزایی درباره اینکه جان هنوز عشق یه زن رو تجربه نکرده و حیفه که به این زودی به نایت واچ بپیونده بهش میگه. شاه شبم از روز تولدش معلوم نبوده که قراره عاشق آدرها بشه. آدم ها در شرایط مختلف تغییر میکنن و یادمون نره که همه خاکستری هستن مخصوصا در دنیای مارتین. گذشته از اینها استارکها در گذر زمان و مخصوصا بعد از فتح اگان فراموش کردن که کی هستن و وظیفه اصلیشون چی بوده. یه نکته دیگه درباره نایت فورت اینه که اونجا جایی هست که : where the 79 sentinels stood their watch
  10. به نظر میاد ترک کردن نایت فورت بیشتر به خاطر خطری بوده که از جانب Black Gate متوجه سرزمین های جنوب دیوار میشده. اگه یه مروری روی داستان شاه شب داشته باشیم بعضی چیزا دستگیرمون میشه طبق گفته های ننه پبر ، شاه شب یه استارک بوده و بعد از اینکه توسط یه زن آدر تسخیر میشه نایت فورت رو به عنوان مقر خودش اعلام میکنه. اینجا یه نکته ای هست که باید بهش دقت کرد اونم اینکه زن آدر توسط شاه شب از دیوار عبور داده شده ( از طریق دروازه سیاه ) ، دروازه ای که فقط برای برادران شب باز میشه. مسلما در حالت عادی امکان عبور آدرها از دروازه شب وجود نداره ولی به نظر میاد که یک استارک میتونه آدرها رو عبور بده ( چون این کار توسط شاه شب انجام شده ) جهریس و آلیسان درخواست تخلیه قلعه رو مطرح میکنن و به جاش هزینه ساخت دژ کوچیکتری را پرداخت میکنن ، علاوه بر اون زمینهای اطراف ( gift ) رو از استارک ها میگیرن و به نگهبانی شب میدن . به نظر میاد که این کارها برای جلو گیری از عبور آدرها از دیوار انجام شده باشه ولی در حال حاضر همه این اقدامات به نفع آدرها شده. چون همونجوری که استارک ها پیش بینی میکردن Gift تخلیه شده و کسی اونجا زندگی نمیکنه ، نایت فورت هم که خالی از سکنه ست و آدرها کلید عبور از دیوار رو هم در اختیار دارن : بنجن استارک !
  11. the_last_stark

    بار ِ عام، باری برای عموم [گفتگوی آزاد 2]

    مارتین درباره فیلمای مختلف اظهار نظر میکنه و اینم احتمالا فقط یه تعریف از سریال بریکینگ بد بوده چون در اواخر سال 2013 بخش عمده کتاب ششم تکمیل شده بوده ( حالا بگذریم از اون افرادی که میگن مارتین کل 7 کتابو نوشته و فقط واسه بازار گرمی اینقد بینش فاصله میندازه ! ) و نمیشده کاراکتر جدیدی وارد کتاب ششم بشه یا روند داستان عوض بشه.
  12. the_last_stark

    بار ِ عام، باری برای عموم [گفتگوی آزاد 2]

    قضیه این شخصیت شرور جدید چیه؟ مارتین حرفی زده؟ میشه کامل توضیح بدین؟
  13. the_last_stark

    Company of the Rose

    با سلام به دوستان در کتاب سرزمین های آتش و یخ وقتی مارتین گروههای مزدور آنسوی دریای باریک رو معرفی میکنه یه اشاره کوتاه به یک گروه وستروسی شمالی به نام Company of the Rose میکنه. با این توضیح که پس از تسلیم شدن تارن استارک در برابر اگان فاتح ، گروهی از مردان و زنان شمالی که حاضر به زانو زدن در برابر اگان نبودن ، خود خواسته از وستروس مهاجرت میکنن و این گروه مزدور رو تشکیل میدن. حالا این پرسش مطرح میشه که وقتی شاه شمال تسلیم میشه چه کسی این وجهه رو داشته که بتونه با تصمیم اون مخالفت کنه ؟ و آیا مردم عادی خودشون میتونستن تصمیم به این مهاجرت بگیرن ؟ مسلما این عده باید توسط کسی رهبری میشدن که از اشراف شمال باشه و در بین خاندان های شمالی هم هیچکدوم به اندازه خاندان استارک مقبولیت نداشتن و ندارن. گذشته از اینها فقط یک استارک میتونسته با تصمیم شاه شمال مخالفت کنه. اسم این گروه هم به استارکها مربوط میشه. چون تا اونجایی که من یادمه رزهای آبی در وینترفل سبز میشن. اونوقت این احتمال پیش میاد که در داستان یک Golden Company شمالی هم وجود داره . افرادی که فرماندهانی از نسل استارکهای تبعیدی دارن . از نسل پادشاهان زمستان Hard Men in Hard Times یه نکته دیگه هم در فصل تیان از کتاب ششم وجود داره. اونجا که استنیس ، جاستین مسی رو برای آوردن سربازان مزدور به Disputed Lands میفرسته و میگه که انتخاب اول من Golden Company هست در حالیکه این گروه به نفع اگان ششم به وستروس حمله کرده و بقیه گروههای مزدور هم به جنگ میرین رفتن ( تقریبا اسم همه اونها برده شده) ولی هیچ اسمی از Company of the Rose نیست. آیا جاستین با این گروه به وستروس بر میگرده؟ آیا اون چیزی که دنریس در خانه نامیرایان در مورد روییدن رز آبی دید علیرغم اون چیزی که تصور میشه ( ارتباط به لیانا و جان اسنو ) به بازگشت این گروه شمالی مربوط میشه ؟
  14. the_last_stark

    Company of the Rose

    نه اصلا. منم فک میکنم که شوالیه درخت خندان لیانا بوده. جوجن ومیرا داستان رو از دید پدرشون ( هاولند ) تعریف میکنن و میگن که اون چه جور آدمی بوده. آریا همونوقت که حاضر نشد نیدل رو دور بندازه ثابت کرد که هرگز به No One تبدیل نمیشه. اون فقط داره به یک دروغگوی ماهر تبدیل میشه جوری که بی چهره ها متوجه حفظ هویت قبلیش نمیشن. واسه همینه که هرشب خوابای گرگی میبینه چون اون همیشه یه She Wolf باقی میمونه. همین فصل Mercy که منتشر شده اصلا به نظر نمیاد که کشتن رف عزیز دردونه به دستور بی چهره ها بوده باشه . خب وقتی آریا سر خود اقدام به کشتن افراد لیستش میکنه معلوم میشه که باید منتظر جدا شدن اون از بی چهره ها باشیم. به نظر من آریا مظهر خاندان استارکه، یه دایرولف واقعی ، کسی که خون تالی ها روش تاثیری نداشته.
  15. the_last_stark

    Company of the Rose

    در کتاب سوم وقتی میرا و جوجن داستان شوالیه درخت خندان ( ماجرای مسابقات هارنهال ) رو برای برن تعریف میکنن مشخصاتی از هاولند رید گفته میشه که دقیقا با ویژگی های شادریخ همخونی داره. اینکه اونقد کوتاه و ریزنقشه ( حتی کوتاهتر از میراندا ) که با پسر بچه ها اشتباه گرفته میشه ولی قدرتی داره که در باور هیچ کس نمیگنجه. این ویژگیها در های اسپارو نیست ، هر چند اونم آدم توانمندیه ولی ظاهر هاولند رید رو نداره. درباره Hooded man من فک میکنم که این یه بعد دیگه از شخصیت تیانه . چون در اعماق وجودش ریک فراموش نکرده که تیان گریجوی و آیرون بورن بوده. خداییش فصلای تیان در کتاب پنجم معرکه بودن ، روح و روان خواننده نابود میشد! در مورد POV نظر من روی آریا هست. چون اگه جاستین به براووس بره و بخواد با نیروهای مزدور به وستروس برگرده ، بهترین زمان برای برگشت آریا به شماله
  16. فک کنم یه جایی در کتاب سوم ( مطمئن نیستم ) یه داستانی در مورد تعدادی از نگهبانان شب گفته میشه که سوگند خودشونو شکستن و دیوار رو ترک کردن ولی خانواده هاشون اونا رو به دیوار بر میگردونن. برای مجازات اونا رو درون خود دیوار قرار میدن . این افراد اونجا هستن تا زمان آخرین نبرد فرا برسه ، اونوقت باید شرافت خودشونو پس بگیرن. این هم یه کپی برداری از ارباب حلقه هاست . مردمان کوهستان که قرار بود به یاری ایزیلدور برن ولی این کار رو نکردن و به همین دلیل ارواحشون هیچوقت به آرامش نمیرسه. تا زمانی که آراگورن به دنبالشون میره و از سپاه ارواح برای در هم شکستن دزدان دریایی استفاده میکنه. فک میکنم در داستان مارتین وظیفه آراگورن بر عهده جان قرار میگیره و اون رویای جان که با زرهی از یخ سیاه و شمشیری آتشین با آدرها میجنگه اینجوری تعبیر بشه. مارتین تقریبا کل داستانو از جاهای مختلف الهام گرفته ولی اونقدر با استادی این کارو انجام داده که نمیشه بگی فلان کاراکتر دقیقا این فرد تاریخی یا کاراکتر یه کتاب دیگه ست.
  17. the_last_stark

    Company of the Rose

    این قسمت از فصل سانسا از کتاب ششم مشخصات ظاهری سر شادریخ رو گفته : “We mice are quiet creatures.” Ser Shadrich was so short that he might have been taken for a squire, but his face belonged to a much older man. She saw long leagues in the wrinkles at the corner of his mouth, old battles in the scar beneath his ear, and a hardness behind the eyes that no boy would ever have. This was a man grown. Even Randa overtopped him, though. به نظرت شادریخ یه مزدور معمولیه؟ من که فک میکنم اینا مشخصات هاولند ریده منم همینو میگم که هدف نهایی لیتل فینگر مشخص نیست واسه همین حدس میزنم که ارتباطاتی با براووس داره . خب حالا تیان استارک رو با ادارد یا راب مقایسه کن. به نظرت ادارد به پرچمداراش اجازه میداده که از پوست رعایای دشمن مغلوب برای خودشون سراپرده بدوزن؟! در طول داستان میبینیم که همین شرافت ادارد و راب باعث مرگشون و نابودی ( ظاهری ) خاندان استارک شد در حالیکه شاهان زمستان اینجوری نبودن اونها بی رحم بودن و به خاطر همین چند هزار سال دوام آوردن. من خیلی امیدوارم که یک استارک شبیه Kings of Winter وارد داستان بشه
  18. the_last_stark

    Company of the Rose

    پدران لیتل فینگر از براووس به وستروس اومدن و نماد خانوادگیشونم قبلا تایتان براووس بوده. در کتاب تاکید شده که براووسی ها مردمان مهربون و خوش قلبی هستن که این در فرهنگ لغت مارتین یعنی خیلی خطرناکن! کارهایی که واریس انجام میده تا اگان رو به قدرت برسونه توجیه پذیره ، چون یه بلک فایره و مردم هم سلطنت این Mumer,s Dragon رو قبول میکنن. ولی لیتل فینگر چه جوری میخواد بر وستروس مسلط بشه؟ سانسا به تنهایی برای این هدف کافی نیست ، حتی ازدواجش با اگان هم نمیتونه قدرت بیلیش رو تضمین کنه. من فکر میکنم هدف اصلی لیتل فینگر همون ایجاد هرج ومرج و نگه داشتن وستروس تو همین وضعیته. تا اینجای داستانم که بهترین بازیگر Game of thrones ، بیلیش بوده و حتی واریس و ایلیریو رو پشت سر گذاشته و همه پیش بینی هاش محقق شده. باید منتظر باشیم که غول در قلعه برفی به دست بانوی جوان کشته میشه یا نه؟ البته همیشه دست بالای دست بسیار است! ببینیم این شادریخ واقعا کی هست و چه برنامه ای برای بیلیش داره اونجایی که در خانه نامیرایان ، دنریس میبینه که مردم برای یک Mummer,s Dragon هلهله میکنن. اتفاقی مانند ردودینگ برای بلک داگلاس ها رخ میده و ویلیام داگلاس ( لرد جوان خاندان) و همراهانش توسط خانواده سلطنتی استوارت قتل عام میشن. پس از این اتفاق اگر چه بلک داگلاس ها با استوارت ها از در جنگ در میان ولی کم کم به حاشیه رونده میشن و رد داگلاس ها ( که شاخه Bastard اونها بودن جاشون رو میگیرن ) مارتین از رد ودینگ داگلاس ها استفاده کرده شاید از سرنوشت اونا هم غافل نشه! از بچه های ادارد ، فقط ریکان میتونه خاندان رو ادامه بده که اونم در طرح اولیه داستان انگار زنده نمی مونده.
  19. the_last_stark

    Company of the Rose

    مارتین درباره این گروه به جز اون چند خطی که اول کار نوشتم هیچ توضیح دیگه ای نداده. این که براندون به همراه چند میستر در مذاکرات حضور داشته دلیل نمیشه که با تسلیم شدن موافق بوده . تقریبا همه استارکا با تصمیم تورن مخالف بودن و اونم از سر ناچاری تن به این کار میده. در اینکه پیروزی بر آدرها باید به کمک اژدها سواران صورت بگیره شکی نیست. حتی مارتین سرنخ هایی در کتاب سرزمینهای یخ و آتش میده که اژدهایان پیش از تارگرین ها هم در وستروس بودن ( احتمالا در نبرد شب طولانی حضور داشتن ) . تا زمانی هم که قدرت والریا وجود داشته آدرها قادر به عرض اندام نبودن ولی پس از سقوط والریا دست هایی در کاره که به وجود اژدهایان به طور کلی پایان بده. مثلا شما به رقص اژدهایان نگاه بکن اونجا که Shepherd مردم خشمگین رو تحریک میکنه که به گودال اژدها حمله بکنن ( نه به Red keep ) . اصلا این Shepherd کیه؟ پس از اون هم که بقیه اژدهایان یه جورایی سر به نیست میشن. ولی این همه ماجرا نیست ، برای اینکه آدرها بتونن پیروز این نبرد باشن " نباید هیچ استارکی در وینترفل باشه" یعنی باید فرزندان براندون معمار هم نابود شده باشن. به نظر شما چرا لیتل فینگر، استارک و لنیستر رو به جون هم انداخت؟ چرا بولتون ها تا آخرین استارک رو نکشن آروم نمیشن؟ کایبورن که میتونه یه مرده بی سر رو تحت کنترل داشته باشه ( مثل یک وایت ) واقعا خادم کیه؟ Faceless ها که تکلیفشون معلومه ، تقریبا میشه حدس زد که دارن زمینه را برای هجوم آدرها آماده میکنن. خب وقتی این افراد باهوش پیروزی خودشون ( و آدرها ) رو قطعی میبینن اگه با حضور یه دسته استارک ( که در محاسبات اونا حضور نداشتن ) روبرو بشن ، داستان یه بعد پیچیده دیگه پیدا میکنه. فراموش نکنیم که تا کتاب پنجم به جز یک اشاره گنگ ، هیچ خبری از اگان ششم نبود . البته همونجور که شما گفتین اینم یه احتماله مثل احتمالات دیگه با درصد پایینتر! *نمیدونم تاریخچه رد داگلاس و بلک داگلاس رو خوندین یا نه ؟
  20. the_last_stark

    Company of the Rose

    منم باهات موافقم. چون Bastard ها برای انتخاب نشان خانوادگی سمبل هایی رو استفاده میکنن که یه جورایی به خانواده اصلی مربوط باشه. مثلا دیمون بلک فایر اژدهای سیاه رو انتخاب کرد و بیتراستیل اسب بالدار (بال اژدها ) . چون رز در شمال به وینترفل مربوط میشه احتمالا بنیانگذار این گروه همون براندون اسنو بوده. ( همه براندون ها در خاندان استارک تاثیرگذار هستن ) خوب یادم نیس ولی فک کنم در کتاب اول جیمی لنیستر ( مطمئن نیستم ) به ادارد میگه که اسم براندون برای افراد خاندانت نحسه.
  21. the_last_stark

    Company of the Rose

    نظر لطفته حتما کتاب سرزمینهای یخ و آتش رو بخون . متنشم خیلی روونه. من خوشم اومد ازش نکته هم زیاد داره ، یه نمونه کوچیکش این که معلوم میشه چرا استارک ها هم وارگ هستن هم سبزبین. یا استارک و بولتون از زمان شب طولانی با هم دشمن شدن ( یعنی بولتون ها واقعا خادم آدرها هستن؟ ) خلاصه مطلب خیلی داره! یه نکته دیگه که شاید به این فرضیه مربوط باشه اسم کتاب هفتمه که قرار بوده A Time for Wolves باشه و مارتین عوضش کرده. شاید این اسم باعث اسپویل شدن داستان میشده. مطالبی هم که در مورد شاهان شمال مانند تیان استارک و براندون آیس آیز گفته شده نشون میده که واقعا قاطع و بی رحم بودن. یه نمونه کوچیکش Rape of three Sister که در زمان تیان استارک اتفاق افتاده. ویژگیهایی که در ادارد و بچه هاش کمتر دیده میشه ( به جز آریا ) شاید مارتین بخواد که انتقام استارکها توسط بخش دیگه ای از این خاندان گرفته بشه. افرادی که تا حالا در داستان حضور نداشتن.
  22. the_last_stark

    فصل هایی از کتاب ششم ( winds of winter )

    خواهش میکنم، نظر لطفته اینم اون فصل آریا از Winds of Winter Arya Chapter.pdf
  23. the_last_stark

    The Return of Gardener

    هویت واقعی اگان ششم یکی از جذاب ترین و پیچیده ترین مسایل مطرح شده در داستانه که باعث شده نظرات متفاوتی از سوی طرفداران دنیای نغمه ارایه بشه. مارتین علاقه خودش به تاریخ رو در داستان به خوبی نشون داده و در مصاحبه های مختلفش هم در مورد اون توضیح داده. در مورد اینکه کاراکتر اگان برگرفته از هنری هفتمه هیچ تردیدی نیست و قبلا هم در موردش بحث شده ولی یه نکته جالب در مورد خاندان پدری هنری وجود داره که بعید نیست ، مارتین از اون در خلق شخصیت اگان استفاده کرده باشه. Henry Tudor در جریان نبرد رزها ( سفید و سرخ ) ( یورک و لنکستر ) در حالی پرچمدار خاندان لنکستر شد که تنها به واسطه مادرش که یک بیوفورت ( شاخه Bastard لنکستر ) بود به این خاندان مربوط میشد . اگر ما این فرضیه رو قبول کنیم که اگان پسر ایلیریو و ساراست و سارا هم بنا بر شواهد یک بلک فایر بوده ، میبینیم که با واقعیت تاریخی مطابقت داره . در کتاب پنجم در فصلهای اولیه تیریون ، پیش از اینکه حتی از وجود اگان خبر داشته باشه ، در خواب میبینه که به همراه باریستان سلمی و بیتر استیل ( مدافعان سرسخت تارگرین و بلک فایر ) به جنگ پدرش تایوین رفته ، این رویا از اون نظر جالبه که پس از به شاهی رسیدن هنری ، او با دختر ادوارد چهارم ازدواج کرد و بدین ترتیب رز سفید و سرخ با هم یکی شدند. به نظر میاد که مارتین هم چنین برنامه ای رو برای اگان و دنریس داشته باشه ( اتحاد اژدهای سرخ و سیاه ) خاندان پدری هنری ، یعنی Tudor ها نسب خودشون رو به کدوالادر ( آخرین شاه بریتون پیش از غلبه ساکسونها ) میرسوندند و در اصل ولزی بودند. هنری پس از رسیدن به سلطنت نشان اژدهای تودورها رو به Coat of Arms سلطنتی اضافه میکنه . اگرچه هنری یک Plantagent نبود و به همین خاطر نمیتونست حقی نسبت به تاج و تخت داشته باشه ولی اینکه او از تبار کدوالادر به حساب میومد این ذهنیت رو ایجاد میکنه که سلطنت انگلیس پس از ساکسونها و نورمن ها ، دوباره به بریتون ها برگشته. اگر مارتین از این قسمت هم در داستان استفاده کرده باشه میتونیم حدسایی در مورد هویت ایلیریو موپاتیس بزنیم . واقعا چه چیزی میتونه باعث بشه که فردی با موقعیت و ثروت ایلیریو ، تنها پسرش ( اگان ) رو به دست یک لرد تبعیدی بده تا در سخت ترین شرایط بزرگ بشه ؟ تنها جوابی که در اینجا به ذهن میرسه ، اینه که ایلیریو سلطنت بر هفت پادشاهی رو حق خودش و خاندانش میدونه ، ولی چرا ؟ در جریان War of Conquest ، تنها خاندانی که در ظاهر به کلی نابود شدن و سرزمینهاشونو از دست دادن ، گاردنرها بودند که بر ریچ ( مهم ترین و آبادترین ) بخش هفت پادشاهی حکومت میکردن. اگه ایلیریو از تبار گاردنرها باشه ، به شاهی رسیدن اگان دوباره سلطنت رو به ساکنان اصلی هفت پادشاهی بر میگردونه! یه نکته جالب تاریخی هم در اینجا وجود داره : در جریان نبرد هنری تودور و ریچارد سوم ، اون شوالیه ای که با تبر بر فرق ریچارد میکوبه و آخرین شاه Plantagent رو در حالیکه فریاد Treason , Treason سر میداده به قتل میرسونه ، یک Gardener بوده!
  24. the_last_stark

    فصل هایی از کتاب ششم ( winds of winter )

    من یه تجربه شخصیو در مورد کتاب و سریال اینجا میگم فکر میکنم که بعضی از دوستان هم نظر مشابهی داشته باشن. تو فامیل ما تقریبا همه سریالو دنبال میکنن و از دید اونا این سریال بی نظیره! من به خیلیاشون کتابا رو دادم که بخونن ولی همه شون میگن که خوندن این حجم کتاب هم حس و حال میخواد هم وقت. هیچ کدومشون کتابا رو کامل نخوندن و نظرشون اینه که دنبال کردن سریال خیلی آسونتره. این حالت میتونه با درصد بالایی کلیت پیدا کنه. اگه سریال مثل فصل اول کاملا بر اساس کتاب ساخته میشد این احتمال وجود داشت که خیلی از کتابخون ها هم از خوندن کتاب منصرف بشن و فقط سریالو دنبال کنن. ولی حالا وقتی ما سریال رو با اینهمه تغییرات غیر منطقی ( حتی با منطق مارتین! ) مبینیم مصمم میشیم که حتما ادامه داستانو بخونیم چون روند داستان و سریال متفاوت شده و سطح کتاب خیلی از سریال بالاتره. در نتیجه فروش فصلای بعدی کتاب با مشکل روبرو نمیشه. سریال که طرفدارای خودشو داره و برای اونا اصلا اهمیتی نداره که کاراکتر استنیس تا این حد داغون شده یا اون گفت و گوی خفن داووس و اطرافیان لرد وایمن و فری ها از سریال حذف شده . این چیزا رو اعصاب خوانندگان راه میره واسه کسی که کتابو نخونده که مهم نیست. همه فقط میپرسن که جان اسنو زنده ست؟ کالیسی که طوریش نمیشه؟!
  25. the_last_stark

    فصل هایی از کتاب ششم ( winds of winter )

    یه نکته ای رو ما هیچوقت نباید فراموش کنیم و اونم اینکه مارتین با اینکه نویسنده مورد علاقه همه ماست بازم یه آدم هالیوودیه. مهم ترین مساله برای اون ( البته به نظر من ) تضمین فروش کتاب ششمه. این موضوع که گفته میشه تهیه کننده ها در ساخت سریال مستقل عمل میکنن فک نمیکنم درست باشه و احتمالا خیلی از اتفاقات سریال که واسه خوانندگان کتاب ( نه بینندگان سریال ) به شدت اعصاب خرد کن بوده با هماهنگی خود مارتین صورت گرفته . فک میکنم به عمد تلاش میشه که راه سریال و کتاب کاملا از هم جدا بشه تا خوانندگان کتاب به دیدن سریال اکتفا نکنن . اگه یادتون باشه قبل از پخش فصل پنجم سریال شایع شده بود که سریال حتما از کتاب جلو میفته ( اتفاقی که نیفتاد) و حالا میبینیم که فصل بعدی سریالم به وقایع حذف شده مربوط به کتاب چهارم و پنجم میپردازه یعنی مارتین اصلا این اجازه زو بهشون نمیده که با جلو زدن از کتاب ، فروش جلدهای بعدیو تحت تاثیر قرار بدن. همین چند فصل کتاب ششم که مارتین خوند یا تو سایتش گذاشت کاملا حساب شده انتخاب شدن. در دو فصل سر باریستان میبینیم که اون داره محاصره میرینو میشکنه و یهو در سریال به دست چن تا چاقوکش کشته میشه ! در فصل تیان استنیس کاملا آماده دفاع شده ، فرمانده نیروهای دشمن آینیس فری گردنش شکسته ، هاستین فری ویژگی های یک Commander رو نداره ، رمزی بولتون هم همینطور و علاوه بر همه اینا مندرلی ها پشت سرشون هستن و حتما به بولتون ها خیانت میکنن اونوقت تو سریال میبینیم که استنیس به عنوان بزرگترین Commander زنده وستروس نیروهای پیاده شو میاره وسط دشت باز که سواره نظام بولتون ها قتل عامشون کنه ! نظر من اینه که همه این تفاوت های فاحش عمدیه تا به خوانندگان کتاب گوشزد بشه که کتاب رو دنبال کنید نه سریال.
×