رفتن به مطلب

Jon Snow

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    162
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Jon Snow

  1. Jon Snow

    بحث اپیزودیک قسمت دوم The House of Black and White

    داستان دوباره داره راه می‌افته! اسم این قسمت به بخش آریا مربوط می‌شد ولی خیلی کم ازش نشون داد. من توقع داشتم داخل خانه‌ی سیاه و سفید رو هم ببینم. بازگشت بازیگر جیکن هگار هم خیلی خوب بود. خوشم میاد ازش بخش کینگزلندینگ جذابیتی برام نداشت. سرسی روز به روز داره نفرت انگیزتر میشه! فقط نکته‌ی خوب این بخش حرف‌های کوان به ملکه‌ی مادر ِملعون بود. به سلامتی جان اسنوی عزیز هم لرد فرمانده شد. نمی‌دونم من چون طرفدار جان اسنوام این احساس رو داشتم یا کلاً این طوری بود ولی اون جایی که استنیس پیشنهاد میده جان رو شرعی کنه، صحنه‌ای که چشم‌های جان رو نشون میده رو خیلی دوست داشتم. همه‌ی احساساتم تراوش شد. در مورد سانسا هم همچنان « » هستم. در مورد بقیه‌ی بخش‌ها هم فعلاً نظر خاصی ندارم.
  2. Jon Snow

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    شخصا با توجه به مسیری که طی شد و به این‌جا رسید، با وجود اشکالی که تو طی این مسیر وجود داشت، قسمت آخر رو به عنوان یه پایان‌بندی دوست داشتم. تنها اتفاقی که افتاد و انتظارش رو نداشتم شاه شدن برن بود که باید بیشتر در موردش فکر کنم. اگه همه‌ی این اتفاقا مستر پلن خودش بوده باشه واقعا فوق‌العاده است. بقیه‌ی شخصیت‌ها در نظر من پایان بهتری نمی‌تونستن داشته باشن. جان واقعا از بازی‌های سیاسی خوشش نمیومد و اصلا مهارتی توی این زمینه نداشت، به تورموند هم گفته بود که دوست داره باهاش بره شمال. خوشحالم که به آرزوش رسید. یکی از بهترین صحنه‌های این قسمت هم دیدار دوباره‌اش با گوست بود. خدا رو شکر ما رو هم به آرزومون رسوندن. سانسا و آریا که سرنوشتشون از روز روشن‌تر بود. آریا تبدیل به کریستوف کلمب جهان مارتین شد. باریکلا! فقط دوست داشتم یه صحنه‌ی پایانی از جستجوی برن به دنبال دروگون هم می‌دیدیم، با این حال بازم اشکالی نداره. قرار نیست همه چیز روی تصویر اتفاق بیفته، بعضی چیزها رو باید خودمون نتیجه‌گیری کنیم و به نظرم دروگون هم جایی جز والریا نمی‌تونه رفته باشه. تلخ و شیرین، بالاخره بعد از حدود یک دهه همراهی، این سریال هم تموم شد و خوشحالم تونستم تو دوره‌ی زندگی کنم که گیم آو ترونز اومد و استانداردهای تلویزیون رو جابجا کرد. :‌) حالا باید منتظر کتاب‌ها و اسپین‌آف‌ها باشیم.
  3. فیملنامه‌ی منتسب به فصل ۸ به نظرم نقاط ضعف زیاد داره. البته باید اعتراف کنم که در حین خوندنش چند بار مو به تنم سیخ شد! :دی ولی به چند دلیل حس می‌کنم جعلی باشه: ۱. دنریسی که توی ۷ فصل یکی از اصلی‌ترین شخصیت‌های داستان بود و سریال کلی روش مانور داد، تو این فیلمنامه عملاً از صحنه کنار رفته و هیچ نقشی تو وقایع نداره. به قول یکی از دوستان انگار صرفاً اومده بود تا بچه‌ی جان رو به دنیا بیاره. با توجه به علاقه‌ی مارتین و سازنده‌های سریال به این شخصیت چنین تصمیمی خیلی بعیده. ۲. ما هیچ اطلاعاتی در مورد نیت شاه شب یا نحوه‌ی مرگش دریافت نمی‌کنیم. انگار نویسنده یهو با خودش میگه: «خب، دیگه زمان نداریم، بسه. شاه شب همین جا میمیره و کل ارتشش نابود میشه.» در حالی که بیشتر به نظر می‌رسه اون کسی که این داستان جعلی رو نوشته ایده‌ای برای کشتن شاه شب نداشته. ۳. بر اساس این فیلمنامه هیچ کدوم از پیشگویی‌های سریال/کتاب درست در نمیاد. نه سرسی توسط برادرش میمیره، نه طبق اون چیزی که دنریس تو خانه‌ی نامیرایان دید، تالار تخت آهنین به اون روز در میاد. با توجه به این که ترتیب سکانس‌ها هم کاملاً مشخصه، واریس که از بچگی از شعله‌ها شنیده که باید دنریس رو بکشه، بیهوده این کار رو انجام میده، چون کار شاه شب دیگه تموم شده. ۴. مرگ افرادی که داخل چاله‌ی اژدها میمیرن خیلی مسخره است. یورون که می‌دونه اون جا هنوز یه اژدهای آتشین دم وجود داره جون خودش رو به خطر میندازه تا بره جان رو بکشه؟ آریا تو اون وضعیت جان رو ول می‌کنه؟ بیخیال! یه سری تناقضات دیگه مثل قضیه‌ی هالند رید، مرگ برن به دست شاه شب و نامگذاری لیانا رو هم سایر دوستان گفتن. نکته‌ی بعدی به نظرم اینه که فیلمنامه‌ی فصل ۷ زمانی لو رفت که کپی اون رو برای بازیگرها فرستاده شده بود و چون خیلی‌ها بهش دسترسی داشتن می‌شد یه جوری دزدیدش؛ ولی الان برای این چیزها خیلی زوده. این داستان به نظرم یه فن فیکشن ساده است که صرفاً بعضی جاها خوب تونسته سبک D&D رو تقلید کنه.
  4. Jon Snow

    حدسیات و احتمالات فصل 7

    تو همین اسپویل‌هایی که منتشر شده در مورد 1 و 2 و 4 هم اطلاعاتی هست، که اگه خودتون دوست داشتید سرچ کنید راحت پیدا میشه.
  5. Jon Snow

    حدسیات و احتمالات فصل 7

    معلوم نیست تو HBO چه خبره که این طوری فصل‌ها لو میرن، اپیزودها زودتر منتشر میشن و کلاً همه چیز لو میره منم که تا پست رو دیدم دست و پام شل شد و رفتم همه‌اش رو خوندم. تو منابع انگلیسی حتی با جزئیات بیشتر و یه سری حدسیات اضافه‌تر هم بود که البته بعضی‌هاش از بیخ فیکشنه! ****اسپویلر صحبت در مورد اطلاعات منتشر شده****
  6. Jon Snow

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    چه فرقی داره سندور این فصل بیاد یا فصل بعد؟ بالاخره یه جا باید اتفاق می‌افتاد. تازه ما هنوز از ادامه‌ی کار خبر نداریم. شاید هدفی پشتش هست. ایراد هم می‌گیرید درست بگیرید لااقل. بی‌انصاف نباشید. آریایی که رفت براووس با این آریایی که برگشته کلی فرق داره. درسته که یه خورده اتلاف وقتش طولانی شد ولی حداقل دست خالی برنگشت و الان هم کلی به مهارت مبارزه‌اش اضافه شده و هم می‌تونه تغییر چهره بده. تا اون‌جایی که من می‌دونم تغییر چهره بیشتر یه تکنیکه تا جادو. بنابراین ربطی به سرپیچی و اینا نداره. بعدم با واکنشی که جیکن هگار به تصمیم آریا نشون داد خیلی مطمئن نباش که آریا سرپیچی کرده باشه و همه‌ی این‌ها بر طبق نقشه‌ی خودشون نباشه. سر جورا، برین، ادیسون تالت (دیوار)، شاه شب و یورون موندن. مشخص بود که نمیشه تو یه قسمت به این همه شخصیت پرداخت. پس ایرادی وارد نیست. شما این قسمت رو با دقت تماشا کردید؟ چون دقیقا تو همون صحنه کیبورن دلیل این اتفاق رو میگه. سرسی می‌خواست همه‌ی دشمناش رو یه جا از بین ببره و دوره‌ی جدیدی رو شروع کنه پس نیاز بود تا پایسل هم حذف بشه.
  7. Jon Snow

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    خیلی قسمت خوبی بود. اگه از اون چندتا باگ و سوتیش بگذریم میشه تو لیست ده قسمت برتر کل سریال قرارش داد. بخش‌های ابتدایی با اون پیانو و تم کاملاً متفاوت که تا حالا تو سریال ندیده بودیم خیلی چشم و گوش‌نواز بود. به هیچ‌وجه فکر نمی‌کردم مارجری بمیره ولی ظاهراً دیگه فرصتی برای دعواهای سرسی و مارجری نمونده و باید هر چه زودتر داستان رو به سمت ماجراهای نهایی ببرن. والدر فری ملعون هم به سزای اعمالش رسید. فقط ای کاش آریا زجر کشش می‌کرد. پای فری خیلی خوب بود ولی حیف که خود والدر ازش نخورد. بی‌صبرانه منتظر دیدار آریا و جانم، ولی فکر نکنم به این زودی اتفاق بیوفته. احتمالاً آریا فعلاً به دنبال کوتاه کردن لیست خودش باشه. جان اسنو/استارک/تارگرین. از همین می‌ترسیدم که دوباره یه نکته‌ی مبهم تو برج شادی باقی بذارن و گذاشتن. لیانا در گوش ند چی گفت؟! ولی خب بالاخره بعد از این همه سال والدین شاه شمال جدید مشخص شد. همین خودش جای شکر داره. لیانا مورمونت یه تنه داره می‌ترکونه. دمش گرم. سانسا هم اگرچه کنار درخت خدایان دست رد به سینه‌ی بیلیش زد و به جان هم گفت که هیچ‌کس به لیتل فینگر اعتماد نمی‌کنه، ولی همچنان نگاه‌هاش شک برانگیزه. بیلیش که تخت آهنین رو می‌خواد، خب شمال رو ول کنه واسه جان دیگه، ای بابا! خوب شد که دنریس داریو رو تو میرین رها کرد. دیگه حوصله‌ی رابطه‌ی این دوتا رو نداشتم. مشخصاً این که فقط ۱۳ قسمت دیگه باقی مونده، ضرباهنگ سریال رو به شکل عجیبی تند کرده. فکر نمی‌کردم دنریس آخر همین فصل به سمت وستروس حرکت کنه ولی ظاهراً باید هر چه زودتر داستان تخت آهنین تموم بشه تا برای مواجهه با آدرها آماده بشیم. و دوباره ما موندیم و ۹ ماه صبر عظیم! اونم ۹ ماهی که فقط به ۷ قسمت منتهی میشه. هـــعـــی
  8. Jon Snow

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    فکر کنم همه تا الان این رو می‌دونن ولی ذکر مجددش هم خالی از لطف نیست. قسمت نهم تا الان با 23,757 رای امتیاز 10/10 رو تو IMDB داره که تو تاریخ تلویزیون فکر کنم اولین باره. برای مقایسه می‌تونیم به قسمت قبلی نگاه کنیم که تنها با 10 هزار رای امتیار 8.2 رو کسب کرد.
  9. Jon Snow

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    یه قسمت کم نظیر بود. یه جنگ واقعی. یه جنگ کثیف. یک حقیقت انکار ناپذیر. مارتین همیشه جنگ رو نکوهش کرده و به نظر من نبرد حرامزاده‌ها در رسوندن این ایده عالی عمل کرد. رمزی به سربازای خودش هم رحم نمی‌کرد. جان مرتکب یه اشتباه حیاتی شد و داشت جونش رو به همین سادگی از دست می‌داد ولی با ورود ارتش ویل قضیه ختم به خیر شد. وون وون دوست داشتنی هم در لحظات آخر به دست رمزی کشته شد تا لذت مشت‌های جان تو سر و صورت رمزی دوچندان بشه. من اگه به به جاش بودم حداقل نمی‌ذاشتم دندون تو دهنش بمونه. حرف بیشتری ندارم. ۱۰
  10. Jon Snow

    پایان فصل ششم

    تاپیک خوبیه. ایول در مورد نبرد حرامزاده‌ها فکر می‌کنم جان در حال شکست خوردنه که ارتش بیلیش سر می‌رسه و رمزی شکست می‌خوره ولی بعید می‌دونم مرگ رمزی رو تو این فصل ببینیم. در مورد حکمرانی شمال و وینترفل هم حداقل تو این دو قسمت باقی مونده فکر نکنم درگیری شدیدی بین جان و بیلیش اتفاق بیوفته. سرسی بعد از صحبتی که با تامن می‌کنه، سپت بیلور رو با آتش وحشی نابود می‌کنه. لوراس هم میمیره. دنریس یا بازم با استفاده از اژدهاهاش رگ خواب اربابان رو میزنه و همه چیز به خوبی و خوشی تموم میشه یا با ورود تئون و یارا ارباب‌ها رو منگنه می‌کنن و دروگون همه‌ی کشتی‌ها رو در یک اتفاق حماسی دیگه آتش می‌زنه. در کل اتفاق ناخوشایندی برای دنریس نمی‌افته. واریس به دورن میره و اون‌ها رو که الان در جنگ با پایتخت هستن با دنریس متحد می‌کنه. در مورد آریا و برن به طرز غریبی نمی‌تونم پیش بینی کنم. برن شاید در آخرین صحنه از خودش از دیوار رد بشه و با این کار فاتحه‌ی همه رو بخونه. شایدم فقط تو یه صحنه با بنجن دیالوگ داشته باشه یا یه ویژن ببینه. در مورد آریا اون چیزی که به لیدی کرین گفت خیلی ذهنم رو درگیر کرده. درباره‌ی آشای و لبه‌ی دنیا. یعنی میشه بره اون‌جا و تصویر آشای رو تو سریال ببینیم؟ اما از طرفی دیگه فرصتی نمونده که بره اون‌جا و به موقع برگرده وستروس. شایدم خیلی ساده فقط رفتنش به وستروس رو ببینیم. اما دوست دارم در مورد آخرین صحنه‌ی فصل هم بگم. شخصاً خیلی دلم می‌خواد وقایع برج شادی رو نشونمون بدن. ولی احتمال داره به جاش انفجار کینگزلندینگ هم باشه. مخصوصاً اگه یه طوری نشون بدن که معلوم نشه کی زنده موند و کی مُرد.
  11. Jon Snow

    قسمت هشتم: No One

    اون صدای دختری که گفت « اون ما رو دیده » ، صدای سرسی بود. قسمت اول اپیزود اول. وقتی برن ، جیمی و سرسی رو توی اون حال دید و جیمی اونو پرت کرد پایین. فکر نمی کنم ربطی به نایت کینگ داشته باشه گفت اون منو دید نه اون ما رو دید . آخه دقیقا وقتی این صدا دیدیم که نشون میداد نایت کینگ داره یه چیزیو نگاه میکنه و ما انعکاسشو از توی یه یخ دیدیم . صدای سرسی هست که میگه He saw us و مربوط به همون قضیه‌ای میشه که ایشون گفتن. تصویر شاه شب هم مربوط به قسمتی میشه که یکی از وایت واکرها بچه‌ی کرستر رو می‌بره و شاه شب اون رو تبدیل به یکی از خودشون می‌کنه. چیز جدیدی نداره.
  12. Jon Snow

    قسمت هشتم: No One

    قسمت بدی نبود ولی برای یه قسمت ۸ جالب نبود. توقع یه چیز بهتر و چالشی‌تر رو داشتم. همون طوری که حدس می‌زدم آریا رفت پیش لیدی کرین و مداوا شد ولی ویف ول کن نبود. کشوندن ویف به لونه‌ی آریا و شکست دادنش با استفاده از چیزهایی که در زمان کور شدن یاد گرفته بود ایده‌ی خوبی بود. حداقل بین این همه وقت تلف کردن از یکی از تجاربش به نحو احسنت استفاده کرد. ولی درک نکردم چرا برگشت به تالار چهره‌ها؟ می‌خواست برای جیکن شاخ و شونه بکشه؟ ریسک این‌که دستگیرش کنن یا بکشنش بیشتر نبود؟ این حرکتش منطقی به نظر نمیاد. نگاه جیکن هم بعد از این که آریا گفت به وستروس می‌گردم عجیب بود. یعنی نقشه‌ی دیگه‌ای کشید؟ نکته‌ی جالب این‌که همه‌ی تئوری‌های متوهمانه و محیر العقول دوستان هم اشتباه دراومد و ثابت کرد که حداقل باید چه چیزی گفت که بگنجه والا بازگشت بریک و توروس خوب بود با پایان بازی که آخر این قسمت برای سندور گذاشتن حس می‌کنم خیلی دور از انتظار هم نباشه اگه به برادران بدون پرچم بپیونده. با توجه به این که محاکمه از طریق مبارزه هم برداشته شد می‌تونه نقش خودش رو در برنامه‌ی خدایان به این شکل ایفا کنه. سرسی الان تبدیل شده به تلِِِِّ خاکِ سرشار از نفرت. تامن هم همچنان با قدرت به پروسه‌ی تبدیل شدن به سیب زمینی ادامه میده و اگه مارجری دستی تو این ماجرا داشته باشه یعنی داداش خودش رو فدای نابودی سرسی کرده؟ پیش بینی سرنوشت لوراس و سرسی دیگه خیلی مشکل شده. فکر نکنم تا انتهای این فصل هم اتفاق خاصی برای این دو شخص بیوفته. سیب زمینی که چه عرض کنم، ابله بعدی ادمیوره. البته این‌جا هم داستان یه خورده ایراد داره. آخه وارث ریورران که این قدر رو اسم کتلین و خانواده‌اش تعصب داره میاد به خاطر یه بچه‌ی نصف-فری قلعه و بلکفیش رو فدا کنه؟ درسته که از همون اول هم بی عرضه‌تر از بقیه‌ی اعضای خاندان بود ولی نه تا این حد که شرافتش رو به خاطر چنین بچه‌ای نابود کنه. تازه اصلاً معلوم نیست جیمی در مورد بچه راست گفته باشه. هدف خاصی رو هم از این وقایع نگرفتم. ریورران دست فری‌ها بود، تالی‌ها میان پسش می‌گیرن، بعد به این شکل دوباره منطقه میوفته دست تالی‌ها! فقط این وسط می‌خواستن بلکفیش رو بکشن؟ جیمی الان کجا میره؟ حضور بران و تیریون در این قسمت لبخندی به لب ما آورد ولی به نظرم بخش‌های تیریون تو این فصل زیادی تو ذوق می‌زنه. یعنی همه‌ی این اضافات رو حذف می‌کردن راحت می‌شد به چیزهای مهم دیگه‌ای مثل لیدی استون هارت بپردازن. دنریس هم که بهتره دهنم باز نشه پ.ن: عشق است قسمت بعدی. فقط امیدوارم مثل نبرد دیوار و بلک واتر کلاً در مورد یه خط داستانی یعنی جان و رمزی باشه و هی روی بقیه‌ی داستان شاخه به شاخه نشه تا هیجان جنگ حفظ بشه.
  13. Jon Snow

    قسمت هفتم ، The Broken Man

    برای این طور سوال‌ها معمولاً تو گوگل سرچ بکنید سریع‌تر و راحت‌تر به جواب می‌رسید. با این حال بفرمایید: https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Game_of_Thrones_episodes
  14. Jon Snow

    قسمت هفتم ، The Broken Man

    فکر کنم بعد از قسمت اول از فصل چهارم این اولین قسمتی بود که اول یه صحنه پخش شد بعد تیتراژ شروع شد. اون قسمت سکانسی بود که تایوین آیس رو ذوب می‌کنه و ازش دو تا شمشیر درمیاره. بالاخره سندور هم برگشت و من همچنان قویاً معتقدم برای محاکمه با مبارزه‌ی سرسی به نفع خدایان می‌جنگه. با حرفایی که شخصیت یان مک‌شین بهش زد که خدا هنوز برات برنامه داره هم غیر مستقیم داشت همین رو می‌گفت. احتمالاً یه رستگاری نصفه و نیمه شامل حالش شده. اون سکانس آخر نفهمیدم کیا زدن اینا رو کشتن؟ برادران بدون پرچم؟ اون‌ها که به نفع مردم عادی مبارزه می‌کردن، تو سکانس والدر فری هم گفته شد که دارن مردم رو تهییج می‌کنن برای جنگ، نه این که قتل عامشون کنن. باید دید چه دلیلی برای این کار داشتن. دم بانوی خارها گرم، تا جایی که تونست تیکه بار سرسی کرد. به هیچ وجه حتی تو این وضعیت مزخرف هم نمی‌تونم طرفدار سرسی باشم و امیدوارم زودتر کلکش کنده بشه تا کینگزلندینگ هم یه پیشرفت اساسی بکنه. صحنه‌های جان رو که می‌دیدم ناخودآگاه یاد دنریس می‌افتادم. اگه دنریس به جای جان بود چپ و راست هر جا می‌رفت همه متحدش می‌شدن بعد این بدبخت که طرف حق رو داره هیچ‌کس که متحدش نمیشه هیچ، همون‌هایی هم که با هزار توضیح و دلیل باهاش کنار میان ۶۲ نفر سرباز دارن هنوزم به سانسا شک دارم و فکر می‌کنم آخر میزنه تو کاسه کوزه‌ی جان! بابا بشین سر جات دیگه. البته با این نامه‌ای که به بیلیش نوشت احتمالاً داستان طبق پیش بینی‌ها پیش میره. ارتش جان جنگ رو با بولتون‌ها شروع می‌کنن ولی تو محاصره گیر می‌کنن و در حال شکست‌ان که ارتش ویل با بیلیش سر می‌رسه و نجاتشون میده. اون‌جاست که موازنه‌ی قدرت به هم می‌ریزه. صحنه‌های آریا خیلی کم بود. علاوه بر این کم مصیبت داشت، حالا زخمی هم شده. ولی فکر کنم میره پیش همون لیدی کرین تا درمانش کنه. بعدم امیدوارم با همین یارو کشتی‌دارِ بره وستروس، و سمت گریجوی‌ها و ملحق شدن به دنریس نره. پلیزززز
  15. Jon Snow

    قسمت ششم، Blood of My Blood

    ولی نکته‌ی جالب توی چیزهایی که برن دید این بود که اژدهای در حال پرواز روی کینگزلندینگ قبل از اومدن زمستون (ویژن دنریس تو خانه‌ی نامیرایان) اون‌جا بود، بنابراین احتمالاً دنریس قبل از حمله‌ی شاه شب و اومدن زمستون به وستروس می‌رسه.
  16. Jon Snow

    قسمت ششم، Blood of My Blood

    این تصویر مربوط به انتهای قسمت چهارم از فصل چهارم میشه که یکی از وایت واکرها یکی از بچه‌ها کرستر رو می‌بره برای شاه شب و اونم تبدیلش می‌کنه. نکته‌ی درستی بود. من اولین بار که تصویرش رو دیدم یاد تالیسا بعد از چاقو خوردن شکمش افتادم.
  17. Jon Snow

    قسمت ششم، Blood of My Blood

    مطابق انتظار بعد از قسمت هیجانی و نفس‌گیر قبلی این قسمت آرامش بعد از طوفان بود و چیز به جز داستان برن چیز دندون‌گیری نداشت. ولی بد هم نبود و داستان رو به‌درستی جلو برد. خب همون جوری که حدس می‌زدم بنجن در قالب کلدهندز وارد شد و چه قدر هم حرفه‌ای اون وایت‌ها رو کشت. ولی نکته‌ی عجیب اینه که برای ساختن وایت واکر باید شیشه‌ی اژدها وارد قلب بشه برای جلوگیری از وایت (یا وایت واکر؟ نفهمیدم منظورش کدوم بود) شدن هم همین طور؟! اما صحنه‌هایی که برن دید به نظرم همون نظریه‌ی آپلود شدن اطلاعات کلاغ سه چشم به ذهن برن بود. چون برن به هیچ طریقی نمی‌تونست همه‌ی این‌ها رو دیده باشه. به درختی هم متصل نبود. با این حال دیدن مد کینگ و تلاقی دیالوگ همشون رو بسوزون، نشون دادن واکرها و آتش وحشی نکته‌ی قابل توجهی بود. شاید یکی از روش‌های وایت واکرها وایلد فایر باشه. سم رفت و یه شمشیر والریایی دیگه به داستان اضافه کرد. ولی نکته‌ی مهم‌تر اینه که کی می‌خواد ازش استفاده کنه؟ خودش که بعیده یهویی بتونه جنگجوی قهاری بشه پس باید تقدیمش کنه به یه جنگجوی ماهر دیگه. اما کی؟ یعنی آریا دلش به حال لیدی کرین سوخت؟ من اگه به جاش بودم به خاطر بر پا کردن همین نمایش مضحک هم که شده می‌کشتمش ولی خب مشخص بود که هیچ وقت نمی‌تونه یه بی‌چهره‌ی واقعی و خدمتکار بی چون و چرای خانه‌ی سیاه و سفید بشه. در عین حال باید عایدی خاصی از دو فصل سرگردونی ما تو این خط داستانی وجود داشته باشه، هوم؟ مارجری واقعاً به راه راست هدایت شد یا همه‌ی این‌ها فیلم بود تا از شر گنجشک‌ها راحت بشه؟ تامن هم که مثل جلبک...! از همه چیز که بگذریم سخن دنریس خوش‌تر است! تازه قسمت قبلی که دو قطره اشک ریخت یه خورده قابل تحمل شده بودها، ولی دوباره گند زد به همه چیز. نفرت انگیز! خسته شدم از این همه تکرار مکررات.
  18. Jon Snow

    قسمت پنجم، The Door

    ۱- برن اون طرف دیواره دیگه. آخر فصل سه بود که برن و سمول تو یکی از قلعه‌های نگهبانی همدیگه رو دیدن و سم برن رو از یه در مخفی رد کرد اون طرف دیوار. ۲- برداشت من اینه که برن تو گذشته دست می‌بره. البته این برداشت با چیزی که کلاغ سه چشم در مورد گذشته میگه («گذشته نوشته شده، جوهرش خشک شده») در تناقضه ولی سناریوی دیگه‌ای به ذهنم نمی‌رسه. بر این اساس برن به گذشته میره، تو ذهن ویلیس جوان تاثیر میذاره تا در آینده در رو نگه داره و خودش رو نجات بده
  19. Jon Snow

    قسمت پنجم، The Door

    ببخشید جریان کلد هندز چیه؟ می‌تونید دو لینک زیر رو بخونید: https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%AF%D8%B3%D8%AA_%D8%B3%D8%B1%D8%AF https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%AF%D8%B3%D8%AA_%D8%B3%D8%B1%D8%AF/%D8%AA%D8%A6%D9%88%D8%B1%DB%8C_%D9%87%D8%A7
  20. Jon Snow

    قسمت پنجم، The Door

    خب، برای بار دوم اپیزود رو با کیفیت خوب نگاه کردم و نظر قبلیم رو کامل می‌کنم. صحنه‌ی کشته شدن هودور خیلی غم انگیز بود. فکر کنم اون قدری که واسه مردن هودور ناراحت شدم واسه ند و راب نشدم. اون‌جاها بیشتر بهت زده بودم. چرا حس می‌کنم سانسا می‌خواد به جان نارو بزنه؟ این طوری که از همین اول اتحادشون داره دروغ و دغل می‌بافه وای به حال آخراش. داستان آریا بد نبود ولی هنوز تا وارد ماجرای اصلی نشه نمی‌تونم ازش رضایت صد درصدی داشته باشم. ولی صحنه‌ی مبارزه‌اش با ویف رو دوست داشتم. اما واریس و کینوارا! اون‌جایی که راهب سرخ میگه زنان و مردان اشتباه می‌کنن فکر کنم منظورش همون تفسیرهای غلط ملیساندر بود. ولی این که گفت در کودکی صدایی از درون آتش با واریس حرف زده منظورش این بود که خدای نور باهاش حرف زده؟ جالب شد. امیدوارم بعداً بگن چی بهش گفته! شاید همه‌ی اهداف واریس بر اساس همون چیزی باشه که بهش گفته شده. یه نکته‌ای در مورد شاه شب و اون کسی که نشون دادن (احتمالاً) برای اولین بار به وایت واکر تبدیل شد. از اون‌جایی که بازیگر شاه شب مشخصه و توی اپیزودهای صفر این سیزن هم خیلی باهاش مصاحبه کردن چرا از همون برای نقش این انسان استفاده نکردن؟! بر همین اساس فکر می‌کنم اولین کسی که تبدیل شد با شاه شب فرق می‌کنه و اینا دو نفر جدا هستن. این شاه شبی که الان توی سریاله احتمالاً همون استارکیه که فرمانده‌ی نگهبانان شب بود و این طوری نگاه عجیبش به جان و ضرب العجلش برای دستگیری (!) یا کشتن برن هم بهتر توجیه می‌شه. پ.ن: الان دیگه تقریباً مطمئنم که یا سر و کله‌ی بنجن پیدا میشه یا کلد هندز یا بنجنی که کلد هندزه 10/10
  21. Jon Snow

    قسمت پنجم، The Door

    یا خود خدا! یعنی قشنگ سر هر تیکه هنگ می‌کردم پاز می‌زدم یه خورده فکر و تحلیل می‌کردم بعد ادامه می‌دادم. خیلی سنگین و عالی بود. خب ظاهراً پیچش‌های زمانی و مقوله‌ی شکست زمان و دست بردن توی اون هم به سریال اضافه شد. حالا برن چطوری می‌تونه نجات پیدا کنه؟ این جوری که اینا مصمم داشتن تعقیبش می‌کردن نباید امید چندانی باشه. آخرشم نفهمیدم توی اون ویژن دوم برن که رفت پیش نایت کینگ و مارکش کرد، اون‌جا آینده بود یا گذشته؟ چجوری تصادفاً همه همون‌جا بودن و تونست لمسش کنه؟ هودور و البته سامر نازنین کشته شدند. دایرولف‌ها برخلاف کتاب که به نظرم نقش خیلی مهمی دارن تو سریال راحت دارن می‌میرن و این ناراحت کننده است الان با شرایط فعلی که برن هنوز نمی‌دونه برای مبارزه با اینا چه غلطی باید بکنه دو تئوری به نظرم می‌رسه: ۱- یه جوری همه‌ی اینا سر کاری باشه که خیلی بعیده و صدای همه رو در میاره. ۲- کلد هندز وارد داستان بشه و برن رو نجات بده. احتمالاً بعداً هم خودش اطلاعات لازم رو به برن بده. صحنه‌های پایک هم خیلی خوب کار شده بود. یارا و تئون با این همه کشتی کجا رفتن؟ من هنوز به بیلیش شک دارم. فکر کنم می‌خواد یه کلکی بزنه فعلاً در همین حد...مغزم هنوز هنگه. پ.ن: Hold The Door! فکر می‌کنم لازم بود برن توی اون ویژن باشه تا تاثیر خودش رو روی هودور بذاره و در آینده هودور در رو نگه داره.
  22. Jon Snow

    قسمت چهارم، Book of the Stranger

    اگرچه با توجه به پرومویی که از این اپیزود دیده بودم خیلی هیجان زده و منتظرش نبودم ولی اگه بخش دنریس رو از این قسمت حذف کنیم، نمره‌ی قابل قبولی از من می‌گیره. دیدار جان و سانسا عالی بود. بعد از این همه فصل دوباره اعضای این خاندان فلک زده همدیگه رو دیدن و لحظه‌ی احساسی زیبایی شکل گرفته بود. بالاخره نامه‌ی حرامزاده هم رسید و یواش یواش باید منتظر لشگرکشی به وینترفل باشیم. با حرفی که برین زد فکر کنم دیگه باید کار استنیس رو تموم شده بدونیم. مگر این که دلیل قانع کننده‌ای واسه دروغ گفتنش وجود داشته باشه. بیلیش خوش خط و خال به سریال برگشته و مثل این که بدجوری مخ رابین رو زده. حالا با چه رویی می‌خواد برگرده پیش سانسا؟ ولی این دفعه حتی اگه سانسا هم گول بخوره بعید می‌دونم جان بذاره اتفاق ناگواری رخ بده. دوران شکوه بیلیش هم باید حدی داشته باشه. پیشرفت رو تو وقایع کینزلندینگ حس می‌کنم ولی متاسفانه خیلی کند و خیلی حوصله سر بر! مثلاً همون صحبت‌های های اسپارو و مارجری رو میشد به یه شکل کوتاه‌تر رقم زد. با این حال امیدوارم نبرد داخلی هیجان رو به این خط داستانی برگردونه. و اما حماسه‌ی تکراری و فوق العاده قابل پیش بینی مادر اژدهاها، شکننده‌ی زنجیرها، ملکه‌ی میرین و نسوززززز بابا بسه دیگه، این دنریس چقدر قراره الکی الکی و بدون مشکل بالا بیاد؟ این که میره و همه‌ی دوتراکی‌ها رو به خدمت می‌گیره رو دیگه فکر کنم همه حدس زده بودن! مشکل این جاست که فکر نمی‌کنم تو کتاب هم تفاوت چندانی داشته باشه چون این شخصیت سوگلی مارتینه. ای کاش میشد کلاً این رو اسکیپ کنن! والا! صحبت در مورد پروموی قسمت بعد:
  23. Jon Snow

    اخبار فصل ششم

    IMDB فصل پیش هم اول زده بود بازیگر کتلین تالی هست که نبود، بعد هم واسه اپیزود آخر زد بازیگر بنجن میاد که نیومد. این سایت حداقل واسه این سریال غیر معتبره.
  24. Jon Snow

    قسمت سوم، Oathbreaker

    اینم از قسمت ۳. این همه صبر کردیم (یه هفته، یه سال گذشت ) ولی حداقل برج شادی رو هم کامل نشون ندادن. کلی دلمون رو صابون زدیم که بالاخره وضعیت پدر و مادر جان مشخص میشه ولی نشد. اما در کل سکانس مبارزه‌ی آرتور دین و دوستان بی نظیر بود. حتی می‌تونم بگم از این بیشتر از مبارزه‌ی اوبرین و گرگور لذت بردم. معلومه که حسابی روش کار و تمرین شده بود. فقط حیف که بازیگر جوونی‌های ند این قدر نچسب بود. اصلاً میمیک صورتش به وَجَنات ند نمی‌خورد. برن هم داستانش همین طور داره پیچیده‌تر و جذاب‌تر میشه. چه ماموریتی مهمتر از آموزش رهبری مبارزه با شاه شب می‌تونه ۱۰۰ سال طول بکشه؟ الان در کنار ادامه‌ی برج شادی که اصلاً معلوم نیست دوباره کِی نشون داده بشه منتظر اون صحنه‌ای که توسط آدرها محاصره میشه هستم. جان عزیز زنده شد و برخلاف این که فکر می‌کردم باید آزور آهای باشه به پرنس وعده داده شده رفرنس دادن. فکر کنم مشخصات پرنس وعده داده شده یه طور دیگه است، باید ببینیم چه برنامه‌ای واسه این دیالوگی که نوشتن دارن. خوشحالم که خائنین دار زده شدن. دیدن قیافه‌ی حلق آویز شده‌ی اولی بعد از نشون دادن چهره‌ی نفرت انگیزش به جان لذت بخش بود. حالا نگهبانی تموم شده و نوبت به سیخ کشیدن رمزیه در مورد دنریس، تیریون و سم نظر خاصی ندارم فقط کِی میشه که این دنریس دیگه چهار صفحه لقب نگه؟! با ورود مجدد کوان و لیدی اولنا به نظر می‌رسه که داستان پایتخت هم یواش یواش باید جذاب بشه. احتمالاً یه مبارزه با محاکمه‌ی دیدنی خواهیم داشت و شاید سورپرایزی برای کوان. ترحم آمیز بودن سرسی هم یه قسمت بیشتر دووم نیاورد و دوباره منفور شد. آریا تونست خودش رو به عنوان هیچکس به جیکن بشناسونه ولی به نظر من هنوز همون آریاست و بعداً هم مجدداً آریا خواهد شد. اصلاً یکی از امیدهای من کشته شدن سرسی به دست آریائه. احتمال میدم که تا آخر همین فصل عزم رفتن به وستروس کنه. و در آخر نذاشتن شادی اپیزود قبلمون پایدار بمونه. فکر کنم بدترین سرنوشتی رو که میشد برای ریکان متصور شد همینه. یعنی اگه خبر میومد که یه جایی تو راه کشته شده خیالمون راحت‌تر میشد ولی با این لبخند شیطانی که رمزی زد خدا به داد ریکان برسه. تنها امید فقط اینه که جان زودتر حمله کنه وگرنه... شگی داگ...
  25. Jon Snow

    قسمت دوم، Home

    این چیزی که شما گفتی از نظر من خیلی غیر منطقیه. رمزی الان چندین فصله که پستی و رذالتش رو به رخ همه کشیده. بلاهایی که سر تئون آورد، کشتن پدر، که هم خون خودش بود و کلی کارهای کثیف دیگه با قضیه‌ی جیمی فرق داره. تازه جیمی زندانی شده بود و تحت تاثیر برین تقریباً تونست برگرده ولی رمزی با چه محرکی احتمال برگشتش وجود داره؟ اون آهنگ Goodbye Brother هم در اصل برای سکانسی ساخته شد که جان می‌خواست به نایتس واچ ملحق بشه. اما به خاطر بار غم انگیزش و این که به نوعی به تم جان تبدیل شده بود تو صحنه‌ی مرگش هم این رو پخش کردن. البته تئوری‌های مربوط به تغییر شخصیت جان رو رد نمی‌کنم ولی ارتباطی با این آهنگ نداره. خب احتمالاً برای همون رها شدن از بند تعهد بوده. البته الان با تغییر شخصیت ممکنه کلاً بی خیال دیوار بشه و بره برای انتقام جویی و باز پس گیری وینترفل. پس بی دلیل نیست.
×