Jon Stark
اعضا-
تعداد ارسال ها
84 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
اعتبار در انجمن
0اطلاعات شخصی
-
مرز اسپویل من
پایان کتاب رقص با اژدهایان
-
-
مهم ترین اتفاق این قسمت که زنده شدن جان بود.ولی اتفاقاتی در این قسمت افتاد که کم از زنده شدن جان نداشت.مثلا کشته شدن روس بولتون به عنوان لرد بولتون ها کی فکرشو میکرد اینطوری کشته بشه!یا مثلا عوض شدن پادشاهی در جزایر آهن و... صحنه زیبای دیگه درست چند لحظه قبل از زنده شدن جان بود.زمانی که گوست(ghost) دایر ولف جان قبل از زنده شدنش متوجه تغییرات بسیار جزیی در جان شد و از چرتش پرید.این نشانه رابطه عمیق جان اسنو با گوستو نشون میده. دیدن ادارد (که در وارگ برن حضور داشت) حتی در بچگیش بسیار برای طرفداران زیبا بود و یادآور خاطرات تلخ و شیرین لرد شرافتمند وینترفل بود. با این حال زنده شدن جان به بسیاری از تئوری سازی ها از جمله نبرد حرامزادگان و... جواب مثبت داد و به اتفاق افتادنشان قوت بخشید. مطمئنا در قسمت های بعد دیدار سانسا با برادری که در دوران بچگی نادیده میگرفت و الان بیش از هر چیزی دلتنگ هم هستند میتونه بسیار زیبا باشه... تیریون هم که قبل از اینکه این سکانس از فیلمو ببینیم در تریلر های قبلی رویارویی مرد کوچک با اژدهایان طوری به نظر میرسید که تیریون در دریایی از آتش اژدها غرق شده و نظریه تارگرین بود اون قوت گرفت ولی بعد از این سکانس این احتمال کمرنگ تر شد و دیدیم که تیریون با عقل و البته با میزان بسیاری از شانس این قضیه رو ختم به خیر کرد! امیدوارم سریال در ادامه روند صعودی تریو طی کنه
-
فیلم این صحنه در سایت ایرانی وینترفل: http://winterfell.ir/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%B4%D8%B4%D9%85-%D8%B3%D8%B1%DB%8C%D8%A7/
-
جالبه بازیگران فیلم فانتزی هری پاتر روز به روز در سریال بیشتر میشند... http://winteriscoming.net/2015/09/04/freddie-stroma-cast-as-dickon-tarly-sams-brother/
-
فکر کن اگر سندور برگرده و با برادرش نبردی تن به تن داشته باشه ... اگر این اتفاق قراره بیوفته برای اون صحنه رویارویی این دو برادر لحظه شماری میکنم
-
winteriscoming.net آخرین و جدیدترین اخبار سریال...
-
"خانه ای با در قرمز" شخصیت های کتاب واقعا به دنبال چه اند؟
Jon Stark پاسخی به alireader داده است: موضوع کتاب پنجم: رقص با اژدهایان
خیلی موضوع خوبیه مرسی بابت اطلاعات... -
نظر لطفتونه.مرسی بابت این مطلب بسیار مهم
-
خب با وجود این حجم سپاه و تجهیزات این کمپانی,کمتر لردی پیدا میشود که از پس مخارج آن برآید. گفته میشود که شاه استنیس براتیون قبل از لشکر کشی ناگهانی به شمال قصد خرید این سپاهو داشت که با توجه به وقایع وستروس وقت کافی برای فراهم کردن مقدمات خرید این ارتش سلسوردی را در اختیارش نبود.در حال حاضر همراهان طلایی با هیچ شاهی هیچ پیمانی ندارند.
-
مرسی دوست عزیز والا همونطور که گفتم این ارتش ابتدا از تبعیدیان وستروس تشکیل شده بود و فرماندهانی وستروسی داشته است.به همین جهت از سلاح های مخصوص وستروس یعنی گریت سورد ,کمان صلیبی و ... استفاده میکنند.از معدود اتحاد برادری است که همه ارتش از سلاح مخصوصی استفاده میکنند.
-
با سلامی دوباره خدمت تمامی دوستان نغمه ای بزرگ ترین و در عین حال منسجم ترین سپاه سلسوردی دنیای آتشو یخ بدون شک golden company است.ارتشی که هر شاهی برای خرید آن به مدت 3-4 سال باید نصف عمر خود را در قرض به خاندان ها به سر ببرد مگر آنکه قلعه ای بر روی معدن طلا داشته باشد... ارتش همراهان طلایی به دست ایگور ریورز (معروف به فولاد تلخ) که یکی از حرامزاده های مشروع شده ی ایگان تارگارین چهارم بود,تاسیس و پایه گذاری شد.او بعد از شورش اول بلک فایر علیه تارگارین ها مجبور شد برای بقا به همراه پسران جواندیمون بلک فایر از هفت پادشاهی فرار کند.زمانی رسید که او دید تمام لرد ها و شوالیه هایشان وقتی تبعید میشوند دست به خدمت گرفتن اتحاد های سلسوردی مثل رگد استاندارد یا مردان میدن در شهر های آزاد میزنند,به فکرش رسید که ارتشی بزرگ از سلسورد ها را توسط خودش به وجود آورد.از آن زمان بود که آنها دست به مبارزه در زمین های مورد مناقشه در ایسوس زدند. شهرت این سپاه سلسوردی به سرعت افزایش یافت.اوج بالا رفتن این شهرت زیر پا گذاشتن قراردارد مزدوری میان Qohor و این اتحاد بود که توسط Qohor صورت گرفت.در جواب مزدوران این سپاه تمام افراد Qohor را از این اتحاد اخراج و حملاتی جزیی به اطراف این شهر کردند. اکثر افراد این کمپانی از تبعیدیان و پسرانشان تشکیل شده بود.این ارتش بعد از مرگ ایگور توسط میلیز بلک فایر اول رهبری شد. دایمون بلک فایر(این شخص دایمون بلک فایر اول نیست و فقط اسم او را گرفته است),پسر عموی Maelys قصد گرفتن رهبری این سپاه را داشت که در جنگی که بین این دو شکل گرفت Maelys با چرخاندن گردن پسر عموی خود تا زره سمت راست سرشانه او,گردنش را شکست تا به این هرجو مرج پایان دهد. در سال 260 پس از ورود ایگان فاتح او به همراه متحدان ایسوسی خود به سمت وستروس و علیه تارگارین ها لشکر کشی کرد.در این جنگ بسیاری از لرد های هفت پادشاهی به جاهاریس تارگارین دوم پیوستند.در جنگی که بین این دو سپاه شکل گرفت(War of the Ninepenny Kings) با وجود پیشروی چشمگیر این سپاه سلسوردی با رشادت سر باریستان سلمی و نبردی که بین او و میلیز شکل گرفت,او با شکوه تمام این فرمانده بلک فایری را کشت تا جنگ دیگر ادامه نیابد و با قسمت شدن سپاه طلایی و عقب نشینی آنان جنگ تمام شود. اکنون فرمانده این سپاه طلایی "هری استریکلند" میباشد که علاقه زیادی به حضور فیل در این سپاه دارد. بعد از این اتفاقات همراهان طلایی به ایسوس برگشتند و با پیشرفت چشمگیری که در اداره این سپاه و استراتژی جنگی پیدا کرده بودند به قدرت خود بازگشتند و دوباره بهترین سلسورد ها را گرد هم آوردند. اندازه این سپاه 10000 نفر است با بنری که در آن نقش جمجمه های طلایی پدیدار است. جزییات این لشکر به شرح زیر است: 1. 500 شوالیه سنگین(لنسر) هر کدام با داشتن سه اسب که طی جنگ آوری ها بهشان رسیده است. 2. 500 اسکوایرز، هر یک با داشتن یک اسب. 3. حدود 100 نفر فیل سوار!که واقعا بسیاری از ارتش های وستروسی از این قابلیت محرومند. 4. 1،000کمانداران، یک سوم از این کمانداران به عنوان crossbowmen ذکر شده در حالی که یک سوم دیگر گفته می شود با استفاده از دو منحنی شاخ و تار و پود کمان از شرق است. بخش نهایی کمانداران از مردان با خون وستروس شامل که استفاده از سرخدار بزرگ کمان بلند، و جزیره نشینان تابستان با استفاده از کمان بزرگ goldenheart تشکیل شده است. 5.بخش اعظم این سپاه رو پیاده نظام یا اینفنتری تشکیل میدهد.که به دو دسته کلی تقسیم میشوند:1.پیاده نظام ضربتی که تعدادشان کم است 2.پیاده نظام سپردار با سپری بلند و نیزه و شمشیری در کمر که اکثریت با اینان است.و در جلوی سپاه حرکت میکند.تعداد این دسته از سپاه حدودا 8000 نفر است. این نظم و تجهیزات بعد از سقوط میلیز بلک فایر رخ داد که با اختلافات داخل این سپاه باعث تضعیف این ارتش شده بود. در ادامه به بحث درباره این ارتش در اتفاقات اخیر کتاب میپردازیم.مرسی از نگاهاتون
-
دوست عزیز بحث سر کارهای بسیاری که شما برای سایت انجام دادید نیست.واقعا درباره اینطور کارهای شما بحثی نیست و جای تشکر و قدر دانی بسیار زیاد است. بحث سره نحوه صحبت کردن شماست. "شمام برو به همون مقالت برس"از نظر دوستان چه معنی. آره شما خیلی زود تر در فضای مجازی بودید و با سایت آشنا شدید و الحقو ولانصاف خوب پیشرفت کردید و خودتان را در سایت جا انداختید.اگر این مقام ها باعث بشه ما خودمونو برتر از دیگران بدونیم و فقط حرف ما درست باشه و اصل منیت رو پیشه کار خودمون قرار بدیم اصلا سنگ روی سنگ بند نمیشه.بله شما در نزد مدیران سایت خیلی خیلی زیاد تر از بنده اعتبار دارید و شاید همین موضوع باعث شده که اینطور با شخص بنده صحبت کنید.در سایت فکر نکنم کسی پیدا بشه که بگه من قبلا حتی به او تو گفته باشم. شما یک فلش بک به نوشته ها برید و دید خودتونو کنار بزارید نحوه صحبت بنده با خودتونو ببینید.دوستان این مدت برای بنده باعث افتخار بود که در کنار تک تک اعضای این سایت باشم.امیدوارم مطالب و پست هایی که برای شما فراهم کردم ذره ای برایتان مفید بوده باشه.فقط آرزو داشتم که زودتر با این سایت آشنا میشدم تا بهتر به جامعه نغمه خدمت میکردم.امیدوارم هرجا که هستید پیروز و سربلند باشید دوستان...بشخصه باعث افتخار بود.یا حق
-
شما درست میگی دوست عزیز.ولی تا متنی جذاب و در عین حال کامل و فرا گیر نباشه طراحی و لوگو و... زیاد کاربرد نداره حرف من هم همینه که اول از همه مطالب و مقاله ها به بهترین شکل آماده بشن بعد سراغ اینجور چیزها برویم و بحث کنیم.از نظر من فعلا روی مقالات تمرکز بشه بهتره تا بعدا از حضور شما استفاده کنیم چون این بحث جای حرف زدن زیاد دارد.موفق باشید مطالب هم مهمه ولی اگه مطالب هم جذاب و غنی باشه ولی ظاهر مجله زیبا نباشه کسی رغبت نمی کنه اون رو بخونه! هر دو در جای خودشون مهم هستن! من هم که دارم سر این موضوع بحث می کنم به خاطر اینه که کارم رو تحویل دادم و حالا دارم به این موضوع می رسم! ولی برای شما الان بهتره به همون مقاله ات برسی! خب اول باید مطلبی باشه که طراحی و جزییات بهش اضافه بشه.Stannis Baratheon درباره مقالات هم باید بگم که یکی مقالش 1 صفحست یکی 10 الی 20 صفحه خب مسلما در زمان تهیه مقاله تاثیر گذاره.واقعا دلیل اینطور صحبت کردنو نمیفهمم.دوستان اینجا محل نقد و بررسی این اثر بزرگه اگر کسی به هر دلیلی از یک نقد خوشش نمیاد یا حتی قبول نداره نمیشه که با سخنان تند به اون نقد و بدون فکر کردن به جوانب کار حداقل خیال خودشو از اینطور قضایا راحت کنه بلکه باید با منطق و اطلاعات صحبت کنه.دلیل تموم نشدن مقالات دوستان هم دوست عزیز بسته به موضوع و مشغله های کاری متغیر است.الان اکثر دوستان دچار همین مشکلات هستند.مسئله طراحی یک مسئله کلی است نمیشه که یک نفر چون کار مقالش تموم شده درباره کار طراحی به تنهایی نظر بده و سمتو سوی کار تغییر کنه.برای اینطور موضوعات باید همه اعضای دخیل در زمان مناسبش تبادل نظر کنن.دوست عزیز تند صحبت کردنو همه بلدن حتی اگر لازم باشه خود بنده تو اینکار بسیار واردم ولی دلیل نمیشه سره اینطور قضایا و یک نقد ناراحت بشی عزیز.
-
شما درست میگی دوست عزیز.ولی تا متنی جذاب و در عین حال کامل و فرا گیر نباشه طراحی و لوگو و... زیاد کاربرد نداره حرف من هم همینه که اول از همه مطالب و مقاله ها به بهترین شکل آماده بشن بعد سراغ اینجور چیزها برویم و بحث کنیم.از نظر من فعلا روی مقالات تمرکز بشه بهتره تا بعدا از حضور شما استفاده کنیم.شما سرعت فوقالعاده ای روی مقالات داشتی ولی هنوز بعضی از دوستان نتوانستند مقالشان را تکمیل کنند. چون این بحث طراحی و لوگو جای حرف زدن زیاد دارد.موفق باشید
-
بله این دوستمون درست میگه مسائل زیاد تری هست که باید به اون بپردازیم. خود بنده انشالله تا هفته آینده مقاله هایی که ازم خواسته شده است رو تحویل میدم.دوستانی که تحویل دادن واقعا کارشون درسته انشالله بقیه هم هرچه سریع تر مقاله ها رو تحویل میدن و با یک مجله عالی رو به رو میشیم.بحث لوگو هم به خاندان خاصی توجه نشه بهتره...
-
آخه دوست عزیز من نمیدونم شما چرا انتظار داری سریال تماما اتفاقات کتاب را بیان کند. کتاب از یک منبع بی پایان پول بهره میبرد.اما سریال منبع مالی بسیار محدود تری دارد. شما واقعا از این سریال انتظار یک فیلم سینمایی که برای 2 ساعت فیلم ماها تلاش شده است رو دارید.اون دوستمون که میگه جلوه های گرافیکی برای سال 80 است دقیقا با این سریال رو با فیلم های هالیودی اشتباه گرفته.آن فیلم ها از پرودوسر های میلیاردی بهره میبرند و با کمک کمپانی هایی همچون برادران وارنر و لوکاس فیلم و... بهترین گرافیسترها و بهترین بازیگران و بهترین... سره یک فیلمی به قیمت 250 میلیون دلار آوردند.طبیعتا شرکت اچبیاو قادر به خرج این همه مبلغ نیست و نمیتواند از بهترین ها در کار خود استفاده کند بلکه بهترین ها رو خلق میکند.بازیگرانی که در این سریال از ناشناخته بودن به سطح بازی کردن در فیلم های بزرگ رسیدن,توسط همین شرکت و سریال مطرح شدند.واقعا نمیدونم شما چرا از فیلم انتظار کتابو دارید؟!؟!در بسیاری از سایت های نقد خارجی نیز این موضوع مورد انتقاد قرار گرفته.سریال مجبور است برای اداره منابع مالی خود و حفظ تهیه کنندگان دست به یک سری تغییرات در داستان بزند.هر چقدر بازیگران به سریال اضافه میشوند باید یکسری کارکتر از سریال حذف بشوند.این کار هم اصلا رندوم نیست.این کار توسط نویسندگانی صورت میگیرد که از بسیار معدود نفراتی هستند که مانند مارتین از آخر داستان خبر دارند و هرکسی را که دیگر در روند اصلی دیگر نقشی ندارند از سریال کنار بگذارد حتی اگر در کتاب شاخو برگ های زیادی به این شخصیت اضافه شود.پس هیچ وقت...هیچ وقت انتظار کتاب رو از سریال نداشته باشید چون در حال حاضر یک مسئله نشدنی است.بله در فصل های اول به دلیل وجود کارکتر های محدود تر و فضای کاری محدود تر امکان این قضیه تا حدی بود اما در حال حاضر با این منبع مالی همچین چیزی وجود ندارد. جریان اتفاقات فصل 5 هم مانند اتفاقات قسمت های آخر فصل یک بود که بعد از مرگ ند استارک در اوایل فصل بعد با افت شدید مخاطب رو به رو شد اما دیدید که تعداد بینندگان به 3 الی 4 برابر رسید!با این تفاوت که فصل یک پایانی با تولد اژدهایان داشت.هیچوقت نگویید اکثرا چون بسیاری از افراد با بینش خاص و واقع گرایانه به سراغ این سریال رفتند و وضع شما هم مانند وضع طرفداران همیشگی ند استارک فقید در فصل 1 است واینکه این فصل از سریال با مرگ جان اسنو تموم شد قلب بسیاری از طرفداران سریال رو شکست.پس خواهشا نظرات شخصی خودتونو کنار بگذارید و واقعیتو اونطور که هست ببینید. باز هم میگیم هیچوقت از سریالی با امکانات مالی و حتی زمانی محدود انتظار شاهکار مارتین را نداشته باشید. فصل 5 با همه اتفاقات درونش بسیاری از خلا ها را پر کرد هرچند برای فصل بعد خلاهای تازه به ارمغان آورد اما با این اوصاف عالی عمل کرد... اگر جوابی هم میخواهید به این قضیه بدهید خواهشا از روی اطلاعات باشد نه نظر شخصی.موفق باشید