رفتن به مطلب

the king at the wall

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    6
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

0
  1. the king at the wall

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    به جرات میشه گفت موسیقی بی نظیر رامین جوادی و کارگردانی خیلی خوبه میگوئیل اسپاچنیک این فصل رو در دو قسمت انتهایی نجات داد.قسمت آخر واقعا محشر بود. لحظه ی چاقو خوردن استاد پایسل وقتی موسیقی فوق العاده ی جوادی به اوج خودش میرسه وصف ناپذیره.کینگزلندینگ رو بهتر ازین نمیتونستن بسازن.امیدوارم دی اند دی یه بازنگری روی کارگرداناشون بکنن. از تمام مرگای این قسمت راضیم.پایسل،والدر فری،لنسل،تامن مارجری میس تایرل لوراس کوان گنجشک اعظم .. . واقعا همشون میاس حذف بشن. حرکت آریا خیلی لذت بخش بود.احتمال خیلی زیاد آریا میره وینترفل و دیگه کاری به جنوب نداره. امیدوارم ملیساندار تو راه برگشتش به جنوب استنیس رو پیدا کنه سکانس کینگ این د نورث جان هم واقعا غرورانگیز بود.دم لیدی لیانا مورمنت گرم.کاش یه قطره از خون این تو رگایه دنریس بود.کاش یه بند انگشت اندازه ی این دختر غیرت داشتن. لیتل فینگر هم که تکیه داده بود به دیوار ساکت و مظلوم داشت گوش میداد به جلسه، یاد استنیس افتادم تو کسل بلک.کاش جان سرشو قطع کنه به خاطر جنایتهایی که کرده. دنریس هم که کم مونده منم ببرن تو سپاهشکل ابنا بشر پیوستن بهش یه خراش کوچولو هم نمیخوره.با این آدمای باهوشی هم که دور و برشن دیگه بعیده زمین بخوره،تا ته قصه قراره بتازه. در کل مدتها بود این قدر بهمون حال نداده بودن
  2. the king at the wall

    قسمت چهارم، Book of the Stranger

    فقط همین قسمت آخر سریال رو در نظر بگیرین.کال و یه مشت نوچه ی نره غولش وارد محل تشکیل جلسه شون میشن و هنگام قدم گذاشتن رو پله ها یه نگاهی به کف پاهاشون میکنن و میگن این مواد آتش زا چیه چسبیده به پاهامون) اصلنم هیچکی شک نمیکنه فکر میکنن واسه مسخره بازی زمینو روغن مالی کردن.بعد یه سوال دیگه ای که پیش میاد اینه که چطور شد با آتش سوزی اون مکان ،خونه رو سرشون نریخت؟دنریس ناسوزه درست ولی چرا سقف نمیریزه سرش بمیره؟ کلا مارتین و کارگردانا با این دنریس گند زدن به این مجموعه ی قوی.از همون قسمت آخر فصل پنج همه حدس زدن که تمام دوتراکیها به دنریس میپیوندن،درین حد خط داستانیش هندی و ماست بندیه. بعد این دوستانی هم که زیرنویس درست میکنن کارشون راحت شده دیگه هر دفعه ده خط از القاب و عناوین دنریس رو از همون دفعه ی اول کپی پیست میکنن دیگه.مادر اژدها و شکننده ی فلان و ....اصلا کاش ترجمه نکنن این قسمتو بنویسن همون قبلیا ولی از قسمت ناامید کننده ی دنریس که بگذریم باقی قسمتها واقعا خوب بود.مخصوصا قسمت دیوار واقعا خیلی خوب بود،موقع بغل کردن جان و سانسا اشکم درومد. علاوه بر این دوتا خواهر برادر لوراس و مارجری و تیون و آشا هم بهم دیگه رسیدن نمیدونم نتایج جنگهای کینگزلندینگ رو چجوری میخوان پیش ببرن که منتهی بشه به مبارزه ی برادران کلگین ولی مطمئنا کشش میدن کاش سیاستای لیتل فینگر رو یک کم قوی تر نشون میدادن.این اپیزود واقعا سیاستاش لوس و ضعیف بود،ضمن اینکه فکر میکنم لیتل فینگر دیگه داره به پایان عمرش نزدیک میشه و کارش تو جنگ پیش رو تموم میشه.داره وارد بازی میشه که هیچ سررشته ای ازش نداره و بالاخره سرشو به باد میده.
  3. the king at the wall

    قسمت سوم، Oathbreaker

    کل اتفاقات این قسمت یک طرف حرکت پایسل یه طرف) از شخصیت لرد آمبر خیلی خوشم اومد خیلی باحال با رمزی صحبت کرد.روس بولتونو با خاک یکسان کرد.درباره آمبرها 2 حالت وجود داره.یا واقعا رفتن طرف بولتونها و شاهد یک موازنه ی قدرت پیچیده تو خاندانهای شمال شدیم یا رمزی رو میخوان بپیچونن.با توجه به این که رمزی آدم خامیه و روس بولتون مرده و احتمالا آمبرها جزو وفادارترین ها به استارک ها هستن احتمالش کم نیست که ریکان رو به عنوان طعمه فرستادن پیش رمزی تا اعتمادشو بخرن و کار رمزی رو یکسره کنن.ولی اگه واقعا آمبرها رفتن سمت بولتونها احتمالا شاهد یه مرگ وحشتناک خواهیم بود.در واقع اون کسی که تو تریلر نشون داده شد پوستشو کندن و دارن میسوزننش ریکان و اوشا بودن. دیدار جان با داووس و ملیساندرا و تورموند و اد خوب در اومده بود.سکانس اعدامشونم که عالی بود و به قول دوستان جان خشن تر و انتقامجوتر از قبل برگشته. کینگزلندینگم پتانسیلش رو داشت که دیالوگها و بحثهای جالبتری بین کوان و سرسی پیش بیاد.با اشاره ی سرسی به مبارزه ی کرگورکلگین هم تقریبا میشه مطمئن بود قراره یه محاکمه توسط مبارزه انجام بشه با حضور برادران کلگین. چیزی که تو قسمت آریا برای من جالبه سوالایی که ازش پرسیده میشه.دوتا سوال مهم درباره ی هویت جان و سرنوشت هوند ازش کردن و ظاهرا هر دو رو اشتباه گفت بهشون.بعدم ازش پرسید کسی رو از قلم ننداختی؟احتمالا آریا این فصل تو تمام قسمت ها حضور داره و تا آخر فصل آموزشش تموم میشه و فرستاده میشه برای کشتن دنریس یا جان یا اژدهاها یا شایدم یکی تو کینگزلندینگ
  4. the king at the wall

    قسمت دوم، Home

    من واقعا ازین قسمت خیلی خوشم اومد و واقعا انتظار داشتم همه شور و شوق وصف ناپذیری نسبت به این قسمت نشون بدن ولی ظاهرا همه خیلی کول با این قضیه کنار اومدن پنج دقیقه ی آخر رو واقعا ایستاده داشتم تماشا میکردم همراه ملیساندرا داشتم امن یجیب میخوندم. واقعا جان هیچ وقت شخصیت مورد علاقم نبود(خصوصا تو سریال) ولی از زنده شدنش واقعا به وجد اومدم.تصور اینکه با سپاهش حمله میکنه به وینترفل و شمال رو دوباره میاره زیر پرچم استارک واقعا لذت بخشه.و نقش داووس تو سریال قراره دقیقا مثل نقشش تو کتاب باشه با این تفاوت که جان جای استنیس رو میگیره.داووس پیش لردای مختلف شمال میره تا قانعشون کنه به جان بپیوندن و احتمالا ریکون رو هم میاره.سانسا هم احتمالا به همین جمع میپیونده. واقعا از همون دقایق اول سریال که ند و لیانا و هودور رو دیدم که تو خونه خودشون در صلح و آرامشن بعد چند سال دوباره امید به دلم نشست.انگار دوباره برگشته بودم به خونه خودم. درباره سانسا و تیون هم همین حس رو داشتم و بالاخره تیون رو تو دلم بخشیدم درباره جزایر آهن اتفاقا به نظر من خوش ساخت در اومده بود و با توجه به دیالوگای بیلون و آشا که یاداور قدرت آهن زادگان تو دریا بود احتمال خیلی زیاد آشا در سریال نقش ویکتاریون رو خواهد داشت و با شیپور میره دنبال دنریس. از اینکه روس بولتون و والدا فری هم به نوعی تاوان عروسی سرخ رو پس دادن خوشحال شدم و قطعا با مردن روس شانسی برای رمزی نمیمونه.خصوصا اینکه با فری ها هم باید بجنگه.باید ببینیم واکنش والدر فری (که تو این فصل حضور داره)چیه. به عنوان نکته آخر صحبت سانسا با برین درباره آریا یه پیشزمینه ای بود که هوند دوباره به سریال برگرده
  5. the king at the wall

    فصل شش کدام وقایع کتاب بادهای زمستان را برملا می کند ؟

    خب باتوجه به توضیحاتی که در چند خط آخر دادین میتونیم مطمئن باشیم ملیساندرا هیچ ربطی به بریندین ریورز و شیرا نداره. این نقل قول هم از ویکی بریندین ریورزه: "چهره‌ای در منقل شکل گرفت. استنیس؟ لحظه‌ای درنگ کرد...اما نه، این‌ها خصوصیات او نبودند. صورتی چوبی، به سفیدی جنازه. آیا این دشمن بود؟ هزاران چشم سرخ در شعله‌ها شناور بودند. اون منو می‌بینه. در کنار او پسری با صورت گرگ بود، سرش را به عقب برد و زوزه کشید." خوب اگه مدعی این میشیم که ملیساندرا دختر بریندینه پس حتما با بریندین هماهنگه و نقشه هاشون یکیه.نمیشه دو تاشون اتفاقی دنبال یه هدفی باشن.مگه اینکه بریندین همون کاری رو با ملیساندرا کرده باشه که با برن استارک کرده.یعنی هدایتش کرده باشه به این سمت و سو.که در این صورت باز هم باید هم دیگه رو بشناسن ضمن اینکه فکر میکنم یک کم سنش بیشتر از اونی باشه که دختر بلادریون باشه. من کتاب 5 رو نخوندم ولی با این تفاسیر ملیساندرا خیلی شخصیت پیچیده تری داره از اون چه که ما فکر میکردیم و تعجب میکنم از مارتین که اونو راوی کرده تو کتاب.اگه تو کتاب راویه پس تمام برنامه ها و هویتشو باید بدونیم.ولی اینی که ما الان دیدیم خیلی پیچیده تر از اونیه که فکر میکردیم —ملیساندر، خیره به آتش در اتاقش در کسل بلک
  6. the king at the wall

    قسمت اول، Red woman

    سلام به همه دوستان سایت وستروس درباره ی قسمت اول نکته ی خیلی جالب برای من لبخند و رضایت خاطر و آسودگی ملیساندرا(یا شاید شیرا سی استار) بود.در حالی که داووس و بقیه وفاداران به جان اسنو تا صبح بالای جنازه جان نگهبانی میدن اون با اطمینان کامل میخوابه.من با احتمال خیلی بالایی حدس میزنم جان به داستان برمیگرده و دلیلش همین لبخند ملیساندراس.در واقع سه حالت وجود داره.یا اینکه ملیساندرا قضیش کلا برعکس اون چیزی باشه که نشون میده.یعنی طرف آدرا باشه.که خب در این صورت جان برنمیگرده. ولی حالت دیگش میتونه امیدواری ملیساندرا نسبت به آینده و بازگشت جان باشه.ولی حدس من اینه که این لبخند،لبخند رضایت ملیساندرا از درست پیش رفتن کارهاست.یعنی تمام وقایع دیوار و شمال داره طبق برنامه های ملیساندرا پیش میره و اونم با خیال راحت تو تختش میخوابه.ملیساندرا هویت جان رو میدونه؟هویت خودش چیه؟آیا با همه ی این داستانها هنوز یک راهب سرخه و به خدای آتش خدمت میکنه؟ اما درمورد کل قسمت باید بگم قسمت بدی نبود ولی تعاریف کارگردانا و عوامل ازش این قدر زیاد بوده که انتظارم بیشتر از اینها بود.تقریبا تمام وقایع این قسمت رو مو به مو حدس زده بودیم به غیر از وقایع دورن. وقایع دیوار و دفاع داووس از جنازه جان که خیلی خوب بود.فرار تیون و سانسا هم همونی بود که فکر میکردیم.آریا و دنریس هم که واضح بود فقط قراره سلام علیکی باهاشون داشته باشیم و هیچ نکته قابل توجهی نداشت. کینگزلندینگ هم دقیقا طبق تصورات پیش رفت ولی فکر می کنم وقایع کینگزلندینگ و جیمی و سرسی جالتر و تاثیرگذارتر از اون چیزی باشه که ما فکر میکنیم. درباره دورن با وجود اینکه سیر وقایع بسیار غیرمنطقیه و دوران و تریستان رو خیلی مسخره کشتن و کلا سیر روایی کتاب رو نابود کردن ولی فکر میکنم جنگ لنیسترا و مارتلا جذاب باشه پ.ن:موسیقی تیتراژ پایانی که تم استنیس-ملیساندرا داشت تو اون حالت گیجی واقعا چسبید.
×