-
تعداد ارسال ها
163 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روزهای برنده
1
محمدمهدی آخرین بار در تاریخ مارس 22 2019 مقام اول روز را به دست آورده است
محمدمهدی یک محتوا با بیشترین امتیاز داشته است!
اعتبار در انجمن
1آخرین بازدید کنندگان پروفایل
بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.
-
محمدمهدی تصویر پروفایل خود را تغییر داد
-
چون تو ایام اهدای جوایز امی 2018 فوروم بسته بود با تاخیر باید بگم که خب یه بار دیگه دیدیم فصل هفتم گات هم در حضور همه سریال های برتر و شاخص سال از جمله همون کراون کذایی بازم بهترین سریال سال شد و مهمتر از خود این انتخاب حضور شخص مارتین پیشاپیش همه عوامل سریال با تایتل «مدیر تولید» بود که به نمایندگی از بقیه جایزه سریال رو دریافت کرد من اون لحظه دقیقا یاد تخیلات فانتزی برادران و خواهران خود روشنفکر و منتقد خفن سینمایی پنداری افتاده بودم که میگفتن مارتین از مرگ استنیس و حذف آریانا مارتل اونقد ناراحته که نه تنها ارتباطشو با عوامل سریال قطع کرده بلکه حتی سیزن هفت رو نگاهم نمیکنه و گفته کراون خیلی بهتره هر کس هم که جرات میکرد بپرسه آخه این حجم از مزخرفات رو چه جوری تولید میکنید؟ چنان از شیش جهت بمباران و تخریب میشد که انگار آیه قرآن رو انکار کرده باشد که این جور بدفرم ضایع و دروغگو شدن درس عبرتی باشد تا با شروع پخش فصل هشتم شاهد این قسم مزخرف گویی ها و مخالف خونی های فله ای نباشیم
- 544 پاسخ
-
- 1
-
خب لیست نامزدهای امی 2018 هم اعلام شد و سیزن هفتم گات با نامزدی تو 22 بخش بین همه سریال های مطرح دنیا با فاصله زیاد پیشتاز این دوره شده و رکورد تعداد نامزدی همه سیزن های گذشته خودشو هم شکسته جای همه دوستانی که سال پیش همین روزها با تحلیل های مشعشع شون نتیجه گرفتن سیزن هفت بدترین سریال تاریخه و حتی حرف تو دهن مارتین مادر مرده گذاشتن که گفته کراون بهتره خالی
-
اینکه مارتین دو جلد ششم و هفتم رو تا پیش از 2013 تموم کرده و بعد مشغول نگارش آثار فرعی شده اما اونها رو مخفی کرده و تحویل ناشر نداده به دو دلیل بعید به نظر میرسه : اولا) مارتین پیش از این هم سه گانه دانک و اگ رو حین نگارش جلدهای اولیه نوشته و منتشر کرده بود. ب) قراردادهایی که مارتین با پابلیشرهای منتشر کننده آثارش داره و قوت و قدرت و سختگیری قوانین حوزه نشر اونور بهش اجازه نمیده که کتاب آماده رو بیش از پنج سال مخفی کنه و تحویل ناشر نده!!! اما در صورت صحت این فرض احتمالات خیلی بدتری به ذهن خطور میکنه، از جمله اینکه دیوید بنیف و دن وایس علاوه بر اطلاع شفاهی از خطوط کلی داستان احتمالا از طریق دسترسی به نسخه های پیشنویس دو جلد آخر از جزییات مکتوب داستان هم باخبر بودن و این به معنی اینه که اونچه تا به حال در سریال دیدیم حتی در جزییات هم نزدیکی خیلی زیادی به داستان اصلی داشته ضمنا تاخیر پنج ساله در انتشار رقص اژدهایان صرفا احتکار ادبی نبود و اونچه در سال 2011 منتشر شد با نیمه جدا شده جلد چهارم که قرار بود سال 2006 منتشر بشه به قدری تغییر کرده بود که به تعبیر ویراستار عملا یه کتاب جدید دیگه شده بود. و به نظر من به همون نسبت مغشوش تر و غیر منطقی تر و ضعیف تر
-
اگه حوصله داشتین و این بخش بحث رو از اول مرور میکردین، اصل اختلاف نظر ما سر همین عملکرد و قصد و غرض مارتین بود. که اگر همون روال عالی سه جلد اول رو ادامه میداد میتونست کل داستان رو تو پنج جلد و تا قبل 2010 تموم کنه. ولی حرص و و آز و طمع توام با بی مبالاتی که از فروش خوب سه جلد اول شروع و با ساخت سریال تشدید شد؛ باعث شد که با تغییر سبک کار و آب بستن تو داستان از نقطه تفکیک جلد چهارم و پنجم با شرح و بسط دادن بی دلیل و اضافه کردن خطوط و شخصیت های فرعی مغشوش و غیر ضروری و حتی غیر منطقی و در ادامه و بعد انتشار جلد پنجم به کلی تحریف و زیر و رو شده، رها کردن کار کتاب ششم و مشغول نگارش تاریخ تارگاریان ها شدن عامل اصلی به وجود اومدن این وضعیت ناخوشایند و ابتر و نیمه تمام موندن مجموعه ای که می تونست یکی از بهترین شاهکارهای ادبیات معاصر بشه شده
-
شاهزاده طلوع عزیز ضمن تشکر از دلایل عالی و توضیحات عالی تر شما باید یه دلیل مهم دیگه کوبیدن سریال رو هم ذکر کنم: علایق و احساسات و آرزوهای افراد هر کدوم از بینندگان سریال بسته به سلیقه اش به یه کاراکتری علاقه داره که این کاراکتر مورد علاقه برخلاف آمال و آرزوهای اون بیننده یا شکست میخوره و حذف میشه یا مسیری برخلاف میل و انتظارش رو در پی میگیره یادمه آخر سیزن سه طرفداران سینه چاک راب استارک و از جمله خودم هزار برابر بدتر ازین فحش ها رو نثار خود مارتین کردیم و پایان کار راب به نظرمون علاوه بر دردناک و ظالمانه بودن غیرمنطقی و احمقانه هم می اومد. الانم تا حدود زیادی همینه و فقط چون دیگه امضای مستقیم مارتین پای کار نیست دق دلی شون رو سر دی اند دی بدبخت خالی میکنن و به خودشون دلداری میدن که اگه خود مارتین بود اینطوری نمیشد و قراره تو کتاب جور دیگه ای بشه بزارید یه مثال موردی بزنم: مثلا از نظر بعضی ها اگه استنیسی که با پنجاه هزار نیرو و حمایت تمام خاندان های استورمزلند و یک سوم خاندان های ریچ شکست خورد و فرار کرد با 1500 نفر شوالیه آواره جنوبی و 2500 نفر غارنشین چوب و چماق به دست شمالی اول وینترفل و شمال رو بگیره بعدش ویل و ریورلند و آخرشم کینگزلندینگ و تخت آهنی رو داستان کاملا معقول و منطقی و بدون باگ و ایراد و اشکال پیش رفته ولی حالا که تو سریال اینطوری نشده و تو همون قدم اول از بولتن ها شکست خورده اتفاق غیرمنطقی و ابلهانه ای رخ داده و کسانی که تاریخ وستروس رو اینطوری تحریف کردن لایق فحش و لعنت شنیدن و تخریب شدن هستن و جالبتر اینکه منتظرن تو کتاب ششم استنیس فاتح وینترفل بشه (باش تا صبح دولتش در بادهای زمستان بدمد) بخش قابل توجهی از سایر حملات هم از همین سنخ و به دلایل مشابهه من شک ندارم که اگه سریال تو سیزن 4 از کتاب جلو میزد الان شاهد حداقل ده صفحه حمله به مرگ اوبرین و تایوین بودیم که منطقی نبود، احمقانه بود، توهین به شعور مخاطب بود، هندی بود، مگه با یه مشت آدم در حال مرگ کل دندون های یه نفر خرد میشه و میریزه بیرون ؟ مگه جمجمه هم با فشار دست متلاشی میشه ؟ مگه تایوین یه محافظ نداره که داد بزنه بیاد نجاتش بده ؟ مگه شی زبون نداره که جیغ و داد کنه ؟ مگه میشه از سیاهچال به اتاق خواب دست راه مخفی باشه ؟ چرا تایوین که سیاستمدارترین مرد وستروس بود به جای آروم کردن آدم اسلحه به دست با تکرار واژه فاحـ*ـه تحریکش میکنه ؟ اصلا تیرکمون آماده شلیک تو اتاق خواب دست چی کار می کنه ؟ مگه یه تیر به شکم هم آدم رو میکشه ؟ راستی چرا جیمی تا دم کشتی تیریون رو همراهی نمیکنه که وسط نره پدرش رو بکشه ؟ اینا راجع به ما چی فکر کردن ؟ اگه مارتین نوشته بود اوبرین و تایوین اینجوری مسخره نمیمردن، بچه ابتدایی هم مرگ اوبرین و تایوین رو بهتر ازین در می آورد و قس علی هذا محض از زیر خاک بیرون کشیدن تاپیک و بالا آوردن فروم اون موقع که این پست رو دادم بزرگوارانی مثل Stannis Baratheon و Ser Duncan The Tall تا تونستن نواختنم که چه ربطی داره و مزخرف نگو و حالا صب کن کتاب دربیاد میبینی که اسپویل نشده هیچ، همه چیزم برعکس سریال میشه و ... ولی حالا که مارتین بعد سه سال آزگار امروز فردا کردن رسما و علنا آب پاکی رو ریخت رو دست همه و گفت دیگه جلد ششمی در کار نخواهد بود عیار مواضع و پیش بینی ها مشخص شد حالا دیگه محرز شده سریال ادامه کتاب رو با چنان شدت و عمقی اسپویل کرده که پیرمرد هیچ انگیزه ای برای تموم و منتشر کردن دو جلد باقیمونده نداره و سعی میکنه وقتش رو صرف موضوعات جدیدتر و بدیع تری کنه
-
بحث در مورد اسپویل های احتمالی مطرح شده فصل هشتم
محمدمهدی پاسخی به The Hound داده است: موضوع فصل هفتم
چون تاپیک اخبار فصل هشتم هنوز ایجاد نشده این پست رو اینجا میزارم. ظاهرا هنرپیشه آلمانی مارک ریسمن بازیگر سریال Into the Badlands به سریال اضافه شده و قراره نقش هری استریکلند رو بازی کنه. در مورد این خبر سه تا نکته به ذهنم میرسه: 1- با توجه به رویه ای که از باز طراحی و نمایش کاراکترها تو سریال دیدیم به احتمال قوی نسخه سریالیزه هری استریکلند حاصل ادغام و تلفیق ویژگی های شخصیتی و دیالوگ های شاخص چندین کاراکتر خط داستانی گلدن کمپانی از جمله جان کانینگتون خواهد بود. 2- بر این اساس و با لحاظ مشخصه های فیزیکی و شخصیتی که از مارک ریسمن تو سایر کارهاش دیدیم، هری استریکلند سریال برخلاف کتاب فرمانده مقتدر و جسور و جنگاوری خواهد بود که به نام و آوازه گلدن کمپانی بیاد و حضورش رو موازنه قوا تاثیر قابل توجهی بزاره. 3- به شخصه امیدوارم مارک ریسمن مثل پابلو اسبک گند نزنه و کاراکترش رو مثل یورون به فنا نده -
والا تا جایی که ما تو قسمت چهار دیدیم جیمی چلاق با دست غیرتخصصی اش کلی دوتراکی رو درو کرد حتی اون دیکان بچه سوسول هم داشت دوتراکی میکشت تو اون صحنه ای هم که گفتی اون دوتراکی به خود بران کاری نتونست بکنه فقط با مهارت سوارکاریش که تو جنگ پیاده هیچ کاربردی نداره اسب بران رو پی کرد و آخر سر هم عین اعلامیه پرچ شد در مورد بقیه هم مانتین جادو شده رو که به جز هاوند و شاید بریین کسی نمی تونه حتی یه لحظه معطل کنه و ضربه اول رو به دوم بکشونه یورون هم که با شخم زدن ناوگان یارا و اسیر کردن خودش و به سیخ کشیدن اون توله مارهای اوبرین به قول سرسی خودشو به عنوان بهترین ناخدای چهارده دریا ثابت کرده و لابد این سری با پیش کردنش تیون میخواست عین موش کور بره تو خاک حالا که حرف از حلقه اول محافظین دنی شد، در مورد شیش تا شوالیه دیگه گارد سرسی هم همون طور که گفتم سریال به ما اطلاعات خاصی نداده تا حالا ولی عقل حکم میکنه که شوالیه های قابلی باشن و اگه بخوایم آخرین اطلاعات کتاب رو مبنا قرار بدیم کاراکترهایی مثل بیلون سوان و برادران کتل بلک (با صرف نظر از اصل و نصب و اخلاق شون) جنگجوهای قدری محسوب میشن
-
حالا که بحث کل کل و کری خونی شد چون کسی تو جهاد نکاح به پای دوتراکی ایز هوور (ما نگفتیم بزرگ خاندان خودتون ویسریس کبیر گفته) نمیرسه بیاید سر چیزی بحث کنیم که ما هم توش یه حرفی برا زدن داشته باشیم یه بحث و پیش بینی فان : اگه که توی مذاکرات دراگون پیت تیکه پرونی های طرفین منجر به درگیری میشد، به نظرتون کدوم طرف شانس بیشتری داشت ؟ -یه طرف مانتین و یورون و جیمی و شیش تا گارد سرسی (که سریال تا حالا مهارت رزمی شون رو نشون نداده ولی قاعدتا باید از بهترین شوالیه های غرب و پایتخت باشن) و نیزه دارهای لنیستری رو داریم. -طرف دیگه هم هاوند و بریین و جان و سر جوراه و سر داووس و تیون و خونسوارهای دوتراکی پ.ن: 1- تیریون و کایبورن رقیب مناسبی برا هم هستن 2- وریس همون اول فرار میکنه و میره دنبال یه گزینه دیگه برا تخت آهنین پس روش حساب نکنید 3- لیدی ها هم خودشون مستقیم درگیر نمیشه (البته بریین لیدی نیس )
-
داداچ میخوای بری تو فاز کل کل و کری خونی ؟ فعلا که دردسر اصلی رو اونایی درست کردن که ابزار رد شدن از دیوار رو دست نایتکینگ دادن بعد اومده بودن کینگزلندینگ منت کشی که شما بیاید گندی که ما زدیم رو ماله کشی کنید باشه بهش میگم پشت سرتون بیاد
-
پس دستت برا عقلت تعیین تکلیف میکنه کاش کویین دنی تونم همینجوری بود کمتر برا خودش و دیگران دردسر درست میکرد
-
فروم تعطیل تا 2019 ؟
-
Ser Duncan The Tall@ با توجه به بیان آخرین دیدگاهتون، باید کلیت بحث رو جمع بندی کنیم: مبدا شروع و محور اصلی تمام بحث های ما این بود که عامل و مقصر اصلی افت کیفیت سریال (با فرض پذیرش این مساله) چه کسی هست ؟ بنده برخلاف نظر شما و جو غالب فروم که متاثر از دو عامل "کیش شخصیت و میل به بت سازی" و "سطحی نگری و میل به انداختن تقصیرات بر گردن نزدیک ترین و در دسترس ترین عامل" با نادیده گرفتن سهم مارتین، تمام تقصیرات رو گردن تیم سازنده و نویسنده سریال خصوصا مسئولین اصلی پروژه دیوید بنیوف و دن وایس میندازین، به جد معتقدم که عامل اصلی بروز این مشکل فقط و فقط شخص جورج مارتین هست و لاغیر !!! به دو دلیل عمده : 1- تغییر سبک نگارش مارتین در جلدهای چهارم و پنجم که با افراط در حاشیه روی و ایجاد خطوط داستانی و کاراکترهای فرعی مغشوش و نامربوط با خط سیر اصلی داستان، به انسجام ساختاری اثر ضربه زده و باعث افت کیفیت منبع اصلی اقتباس نسبت به سه جلد اول شده؛ به نحوی که برای تبدیل اثر به یک کار منسجم رسانه ای چاره ای جز دخل و تصرف و جرح و تعدیل گسترده برای سازندگان سریال باقی نمیمونه. 2- با خلف وعده اتمام و انتشار جلدهای باقیمانده پیش از رسیدن سریال به انتهای جلدهای منتشر شده، عملا دست سازندگان سریال رو برای ادامه کار توی پوست گردو گذاشته و با محروم کردن اونها از منبع اصلی اقتباس ناچارشون کرده که برای تکمیل جزئیات کار و طراحی و ریل گذاری مسیر حرکت داستان تا مقصد نهایی صرفا به قوه تخیل و هنر نویسندگی و توانمندی های خودشون تکیه کنن. و بازگشت هر دوی این دلایل هم به طمع ورزی و دندان گردی توام با تنبلی مارتین هست که چون شهرت و ثروت به دست اومده از قِبَل این اثر زیر دندونش مزه کرده، تصمیم گرفته با تشنه نگه داشتن مخاطب و همین طور آب بستن تو داستان برای افزایش جلدها گاو شیردهی رو که گیر آورده تا آخرین قطره ممکن بدوشه که البته شما با همه این مسائل مخالف بودین و بحث از همینجا به درازا کشید. برهمین اساس منبع ارائه شده از طرف من، خصوصا تو جملات و عبارات واضحی مثل: that’s really something David and Dan have to wrestle with به صورت غیرقابل هیچ گونه تفسیر و تاویل و توجیهی به روشنی مدعای من رو اثبات میکنه که مارتین با بی مسئولیتی تمام کار سریال رو دایورت کرده و کل بار سنگین ادامه پروژه بدون منبع اقتباس مستند را روی دوش نحیف دیوید و دن انداخته تا با فراغت بال به دغدغه اصلی اش که جز درآوردن حداکثر پول ممکن از کتاب های باقیمانده نیست بپردازه پ.ن: 1- اینکه از نظر شما تبدیل "نحوه نمایش سبزبینی برن به آوردن یا نیاوردن فلش بک" حق مطلب رو ادا میکنه من در برابر همچین نظری فقط میتونم بگم که دیگه حرفی برای گفتن ندارم. 2- اگر شما استفاده من از عبارت best-selling رو به منزله نقل قول مستقیم از مارتین دونستین و تو متن مصاحبه دقیقا دنبال این کلمات میگشتین ! اختلاف برداشتی بوده که شاید گنگی بیان من باعث ایجادش شده باشه خیر عزیز best-selling توصیفی بود که تو مقدمه نوشته شده توسط خبرنگار برای رمان نغمه به کار رفته بود که مورد پسند من واقع شد و به خاطر همین تکرارش کردم اگه میدونستم باعث سوءتفاهم و گرفتن وقت تون میشه یه کلمه دیگه به کار میبردم !! و اصولا هیچ نویسنده ای هرگز به صراحت نمیگه که من دنبال فروش بیشتر کتابم هستم اما وقتی که تاکید میکنه به خاطر ادامه کار کتاب چنان استرسی گرفتم که سریال رو به کل رها کردم، واقعا کیه که درک نکنه این استرس ناشی از ضربه اسپویل شدن پایان ماجرا توسط سریال به فروش کتاب های باقیمانده نیست ؟؟؟
-
Ser Duncan The Tall@ همونطور که درباره زبان تون گفتم و مشخص شد مشکل از بینایی هم نیست ! بلکه به همون تعصب و حقیقت ناپذیری برمیگرده که انسان رو ناچار به ندیدن و نفهمیدن و توسل به تحریف و وارونه نمایی میکنه !!! وگرنه هیچ عامل دیگه ای نمی تونه باعث بشه که کسی با سوادی در حد alphbet هم stress رو "تمرکز" ترجمه کنه و این گفته مارتین رو که: "نحوه به تصویر کشیدن نحوه عبور برن از زمان و مکان موقع ترکیب شدنش با درخت ویروود، که ابزاری مُرجح تر از فلشبک متداول هست، از مسائلی هست که دن و دیوید باید باهاش دست و پنجه نرم کنن و دغدغه و نگرانی من فقط کتاب هاست." به صورت زیر دربیاره: پ.ن: پذیرش حقیقت شاید در نگاه اول سخت باشه ولی در عمل خیلی راحت تر از اصرار بر خطا هست.
-
خیر دوست عزیز تصور نمیکنم زبان شما ضعیف باشه یا تو معنا و مفهوم و منظور عباراتی مثل: that’s really something David and Dan have to wrestle with. My stress is still the books. نکته مبهمی و دارای زمینه اختلاف برداشتی وجود داشته باشه. بحث سر همون تعصب و حقیقت ناپذیریه که خودتون اشاره داشتین
-
Ser Duncan The Tall@ خب دست به کار شدیم و فرمونو دست گرفتیم که بحث تا پونصد تا پست طولانی شده دیگه وگرنه عین تاپیک های اپیزودهای یک و دو با پنجاه شصت تا پست اه اه چه سریال بدی بریم گسل نگا کنیم به همدیگه نشان فراستی بلورین اهدا و تاپیک رو مختومه میکردین 1- در مورد علل و عوامل مختلف تغییرات سریال نسبت به کتاب من و سایر دوستان فاضلم مثل توروس عزیز که بارها و بارها تا جایی که عقل و بیان مون قد میداد توضیح دادیم که چون هیچ کدوم رو ندیدین یا نخواستین ببینین عرایضم رو با تکرار مکررات طولانی تر نمیکنم. اما این پیشنهاد صبر کردن تا انتشار کتاب ششم البته اگه همچین کتابی در کار باشه و اگه بود تا زمان انتشارش ما زنده باشیم و این فروم پابرجا پیشنهاد خوبی بود. اگه منظورتون دلایل مارتین برا قطع همکاری با تیم نویسندگان سریال بود ؟! تو دو تا آنونسی که اچ بی او به عنوان پیش درآمد سیزن های پنجم و ششم که اصطلاحا بهش اپیزود 0 میگن ساخته، خود دیوید بنیوف و دن وایس در مورد چرایی و چگونگی قطع همکاری مارتین توضیح میدن. توی این لینک هم که حاوی یه مصاحبه مکتوب با مارتین و مربوط به جولای 2014 هست اطلاعات و تعابیر جالبی در مورد لزوم best-selling کتاب ششم و همین طور توصیف کیفیت کار دیوید و دن و بیان اینکه خودشون دیگه خوب راه افتادن و نیازی به حضور من ندارن و ... در اختیار شما است البته اگه باز نگید مارتین داره جلو مهمون آبروداری میکنه وگرنه تو دلش داره فحش میده بعد این حرف تون رو مستند و منبع دار هم حساب کنید ) http://www.vulture.com/2014/07/george-rr-martin-winds-of-winter-over-show.html 2- در مورد اینکه نمایش صحنه های چاله مستراح کندن و سیب زمینی پیاز خرد کردن گرن و اِد مربوط به شخصیت اصلی سریال میشده هم تا حالا دقت نکرده بودم ممنون که توجهم رو به این نکته نغز جلب کردین راستی قبل از اینکه کاراکتر اصلی سم به سیتادل برسه و بعد از اینکه سیتادل رو ترک میکنه چند دقیقه دیگه نشونش میدن ؟ کتاب ششم هم دیگه نیازی به پیش بینی نداره چون استراکچر کلی اش رو سریال اسپویل کرده فقط باید رو اینکه تفاوت جزئیات حوادث تو کتاب نسبت به سریال چه جوری خواهد بود (مثلا یورون و گلدن کمپانی کتاب چه جوری به سرسی مربوط خواهند شد) فکر کنیم و حدس هامون رو در میون بزاریم. هرچند که بازم یه سری مسائل واضح تر از اونه که نیاز به حدس زدن داشته باشه ! مثلا قطعیه که تو نبرد حرامزادگان کتاب، سانسا دقیقه نود همراه ارتش ویل سر خواهد رسید. 3- در مورد کاراکتر آئورن هم ممنون که برخلاف میل تون با نقل قول های بیشتر برا حرف من دلیل بیشتری فراهم کردین پس یه بار دیگه سوال میکنم چرا باید مارتین تک به تک اجزای چهره از رنگ مو و رنگ چشم و فرم صورت و لاغری و کشیدگی کاراکتری که هیچ دخلی به ریگار نداره رو با ریگار مقایسه کنه ؟ اما یه سری دیگه از توجیهاتی که تو این زمینه داشتین هم واقعا جالب و خنداننده بود : -سرسی که از زمان ازدواج با رابرت نزدیک 20 ساله تو پایتخت 280 ساله والرین ها (که قاعدتا باید هر کدوم از فاحـ*ـه خونه هاش سالی حداقل ده تا حرامزاده والرین پس انداخته باشن) زندگی میکنه و از جزایر پنجه و دریفت مارک مقر خاندان های والرین سلتیگار و والریون فقط به اندازه یه روز کشتی رانی فاصله داره، سااالها است کسی رو با ظاهر والرین ندیده -وستروس ثبت احوال داشته و تاریخ تولد افراد خصوصا حرامزاده های مجهول الهویه رو به روز ثبت میکردن -یا اینکه سرسی ریگار رو از جیمی زیباتر دونسته، نشانه اینه که جیمی رو به ریگار تشبیه کرده پس نتیجه میشه که هر کس دیگه ای رو هم به ریگار تشبیه میکنه -و از همه جالبتر اینکه چون سر جوراه و سر باریستان دنریس رو که خواهر رسمی و علنی ریگاره بهش تشبیه کردن، پس تشبیه آئورن به ریگار، اصلا اون رو به ریگار مربوط نمیکنه آخه چی بگم بهت برادر ؟؟؟ با این استدلالت رسما نابودم کردی. خدایا توووبه حالا دیگه وارد مباحث ژنتیکی نمیشم که از ترکیب رنگ چشم و موی ریگار و الیا چی در میاد و آخر سر رنگ چشم و موی گریف چی از آب دراومد و اینا 4- اما اینکه برا تحلیل خودم در مورد یه کاراکتر ازم لینک و رفرنس میخواین عین این میمونه که من از شما در مورد طولانی بودن سکانس سیتادل یا اینکه بعد مرگ بلکفایرها نفرت گلدن کمپانی از تارگاریان ها تبدیل به عشق و علاقه شده و ... لینک بخوام.