رفتن به مطلب

Jaehaerys I

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    4
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

0

اطلاعات شخصی

  • مرز اسپویل من
    انتهاي كتاب سوم
  1. Jaehaerys I

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم: The Spoils of War

    آیریس میموند سر چون یه تارگرین و اژدهای واقعی بود مثل دنریس که در آتش نمیسوزه البته در اینکه تارگرین باید ادامه پیدا میکرد با سلطنت رئگار 1- سلام 2- نسوز بودن دنیریس به خون والریایی هیچ ارتباطی نداره . نه باقی خاندان تارگرین و نه سایر والریایی نژاد ها نسوز نبودند . این موضوع به جادوی خون و اتفاقاتی که در مراسم سوزاندن دنیریس در پایان کتاب اول رخ داد برمیگرده . ایریس هم میسوخت و از میان میرفت ، منتها این احتمال وجود داره که خودش چنین تصوری نداشت . سابقه جنون در خاندان تارگرین وجود داشته و یکی از شاهزاده های چند نسل قبل هم به تصور اینکه با خوردن آتش جادویی تبدیل به اژدها میشه ، خودش را به کشتن داده بود . جیمی هم در کتاب سوم ، در حمام هرن هال ،وقتی داره موضوع آتشسوزان بارانداز پادشاه رو برای برین تعریف میکنه ، این حدس رو میزنه که ایریس فکر میکرد تبدیل به اژدها میشه و دشمنانش رو نابود میکنه . 3- در باره براندون استارک : بنا بر اطلاعات کتاب ، براندون نزد نامزدش در سرزمینهای رودخانه بود که خبر ربوده شدن لیانا به او رسید، پس همراه جند نفر دوست و ملازم (از جمله برادرزاده جان ارن ) بدون هیچ لشگر کشی ، خودسرانه به بارانداز پادشاه رفت و فریادزنان ریگار را طلبید . کار براندون حماقت بود ولی عکس العمل ایریس به خشم بحق چند جوان بدون سپاه و پشتیبان ، وحشتناک بود. با توجه به خاطرات کتلین در کتاب که بیاد میاورد براندون به او قول بازگشت داده بود و رهسپار شدن لرد ریکارد به پایتخت ، بفرمان ایریس ، میشه درک کرد خود این مردم هم باوجود اگاهی از جنون شاه ، اصلا احتمال چنین برخورد شنیعی رو نمیدادند . دراین روایت باید اهمیت نبود یک دست مدبر و قدرتمند در دربار آن روزها را هم در نظر داشت . با بازگشت تایون به راک ، مرد سست اراده و خایمالی از یکی از خاندان های ریچ که تخصصش در برپایی مهمانی های رنگ و وارنگ بود مقام دست را عهده دار شده و عملا ایریس بعد از سالها دوباره تخت بازگشته و مبدل به تصمیم گیرنده امور مملکت شده بود . نتیجه را هم همه دیدیم.
  2. Jaehaerys I

    آیا موفقیت قیام رابرت اجتناب ناپذیر بود ؟!

    از نگاه ایریس این حرف قابل قبوله و به دلایل اینچنینی هم جیمی را جبوی چشم خودش نگه میداشت .ولی از نظر من - با ارجاع به سیر داستان جیمی در کتاب- او دست به چنین کاری نمیزد . در افکار جیمی ،زمانهایی که به گذشته برمیگرده ، اثری از تصمیم برای فرار و خیانت به گارد نمیبینیم . از تصمیم نهایی خوفناک ایریس مطلع شده ، از شاه وحشت داره و از ریگار میخواد بگذاره تا با او به تریدنت بره . واقعا میخواد بره و آماده اثبات خودش در میارزه است . چیزی که جیمی تشنه اونه و ایریس هم با رندی خاصی از همان زمان پیوستن به گارد ازش دریغ کرده و فعالیتش را در حد یک نگهبان شبِ نازل ،محدود کرده . جیمی کتابهای اول و دوم نغمه ، مولود فشارها و قضاوت های پس از قتل ایریس و همنشینی با خواهر ارزشمندش هست.خودسر و آسان گیر و بی اعتقاد به همه ارزشای شوالیه گری . محصول مشترک شاه و ملکه دیوانه .
  3. Jaehaerys I

    نقش و نقشه واقعی وریس در نسخه تلویزونی ؟!

    درباره اشراف اطلاعاتی وریس صحبت زیاد هست و همین اشراف هست که باعث میشه به این فرد خوشبین نباشم . موضوع آتشسوزی بارانداز پادشاه که دستپخت آخر ایریس در دوران حکومتش بود در ظاهر بسیار مخفیانه صورت گرفت و به جز جیمی و دست وقت ایریس کسی از اون اطلاع نداشت . اما واقعا میشه ادعا کرد ارباب نجواها از مسلح شدن کل شهر به انبار های وایدفایر اطلاعی نداشته ؟ برایم قابل درک نیست مردی که قلبا بدنبال برقراری آرامش هست در زمان رخداد قطعی چنین چیزی هیچ عکس العملی نشان نده . وریس اون روز در ردکیپ بود . وقتی شاه فرمان آتشسوزی را به آتشکارانش میداد ، وریس چه کرد ؟ آماده فرار از یکی از راه های مخفی بود ؟ قتل موثری که جیمی با شمشیر جلوی چشم دیگران مرتکب شد را وریس خیر اندیش برای نجات همین مردم بطریق آرامتری نمیتوانست انجام بده ؟ اینطور که وقایع روز غارت شهر پیش رفت ، سرنوشت نیم ملیون نفر در گرو تصمیم گیری یک شوالیه سفیدپوش 17 ساله افتاد. اگر جیمی آنقدر شهامت - حماقت- رشادت - عدم سیاست ! نشان نمیداد ، چه میشد ؟ اصلا میسر نبود که کار به اینجاها نکشه ؟ موضوع اینه که حضور وریس در دربار وستروس سابقه ای خیلی طولانی تر از وقایع فعلی داستان داره و ما نمیتوانیم بدون نگاه به عملکرد گذشته او درباره رفتار و نیات امروزش قضاوت کنیم . وریس نفوذ زیادی روی ایریس داشت ولی چقدر از این نفوذ برای سکان داری مصلحانه مملکت استفاده کرد ؟ باریستان بعنوان مردی که از زمان جهیریس در گارد بود اعتقاد داشت فساد در دربار با آمدن وریس رشد کرد و حتی جیمی هم در خاطراتش از تتش های روانی ایریس که منجر به تصمیم برای جاسازی واید فایر در شهر شد بوضوح به یاد داره که ایریس وحشت زده ،همه جا دشمن میدید و وریس هم همیشه کنارش بود که آنهایی که از قلم افتادند را یادآوری کنه . دامن زدن به جنونی که به بدترین تصمیم زندگی شاه انجامید . اشراف شخص من به روایت کتاب خیلی بیشتره تا اپیزود های سریال که همه آنها را ندیدم، ولی واقعا فکر نمیکنم وریس یک دوست تارگریانها ، من جمله دنیریس و آنطور که مدعی هست بدنبال برقراری صلح و آرامش باشه . با حذف بلکفایر ها از سریال احتمالا ریشه رفتارهای وریس دچار تغییراتی خواهد شد ولی بعید میدانم یکی از آن چرخش های غافلگیر کننده را برایش تدارک ندیده باشند .
  4. Jaehaerys I

    نقش و نقشه واقعی وریس در نسخه تلویزونی ؟!

    سلام بر کاربران گرامی . درباره نقش وریس در داستان ، من فکر میکنم جوهره " به دنبال منافع ناشناخته دیگر " بودن وریس در سریال هم حفظ شده ، اما با پیجیدگی و پختگی کمتر و احتمالا در حد یک غافلگیری در فصل نهایی سریال . با حذف کامل گروهان طلایی ، اگان ششم و ایلیریو و کل موضوع بلک فایر ها از یکسو و سپردن بخشی از نقش و زمز و رازهای مخوف واریس به کایبرن در سوی دیگر، عملا وریس اون اهمیت ، پیچیدگی و هاله مبهم تامل برانگیزش رو از دست داده و به روش سریالی ، پالایش و ساده سازی شده . در کل مثل موسس تاپیک ، دو جا رو در سریال بخاطر میام که میتونه ما را به "پرده دیگر داشتن " وریس امیدوار نگه داره . یکی زمان اون دیالوگ معروفش با لیتل فینگر ، وقتی که داره تظاهر به خیر خواهی میکنه و لیتر فینگر بعنوان یک شیاد که ماهیت شیاد مقابلش را درست درک کرده ،خیلی رک و پوست کنده از هرج و مرج بعنوان نردبان قدرت نام میبره .... دیگری هم در همین فصل و با حضور آن زن سرخ پوش دیگر که با اندک اشاره ای به ماهیت وریس موجب به هم ریختگی او شد . منتها با حذف داستان بلک فایر ها ، احتمالا هدف نهایی وریس در مجموعه چیزی متفاوت از داستان پردازی مارتین خواهد بود .
×