رفتن به مطلب

lanis

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    10
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

0
  1. lanis

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    hamid.dnd سلام . درباره نکته یک شما که درباره سانسا بود پس چرا سانسا بعد از حرف های بیلیش به شک می یافته و چرا زمانی که لیانا به حرامزاده بودن و خون جان اشاره می کنه لبخند از روی چهره اش محو میشه از نگفتن حقیقت درباره ریوران تا شوالیه های ئویل قطعا سانسا شمال رو می خواد ولی یا ارادش ضعیفه و یا اینکه منتظر فرصت بهتره پتایر بیلیش رد کرد چون مطمعا بود همچون جنوب ( به غیر از دورن ) اصالت خون حرف اولو میزنه و ویل هم بخاطر رابرت و پیوند خونی ای که با سانسا داره پشتش هست ولی فراموش کرد مردم شمال تقریبا همانند مردم ازاد خودشون رهبرشون رو انتخاب می کنند قطعا استادش بیلیش از جایی که ضعف داره یعنی ندونستن درباره افراد ضربه خورد و سانسا هم به همین صورت فعلن که جان تقریبا تمام زحمات بیلیش برای شمال رو با گفتن حقیقت زمستان و امدن افرادی همچون رویس برای پشتیبانیش خراب کرد و تقریبا ایری هم متحد شمال شد و نشون داد رهبر خوبی در ضد ادرها است و فردی همچون داووس هم می تونه تا حدی بیلیش و سانسا رو در صورت سو نظر به جان خنثی کنه در کل این پسر داره مزد زحمتاشو می گیره
  2. lanis

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    بنده درباره قسمت شمال نظر می دم فقط چون بیشترش به نظر من منجر به بحث بیهوده می شه . ببینیم هدف اصلی رفتن جان از دیوار چه بود . ارامش ؟ گرم شدن ؟ دور شدن از کسانی که بهش خیانت کردن ؟ جان نتونست در این فصل از این مشکل فرار کنه ولی هدف اصلی جان حمایت از خانواده بود زمانی سانسا میگه خونه و برادر معلومه که جان به خونه اهمیت نمیده انچنان یا به قدرت وگرنه به دنبال استنیس میرفت و بعد از فتح وینترفل ادعا می کرد بدون اینکه منتظر خاندان های دیگه باشه پس بیشتر بخاطر محافظت از سانسا و ریکون میره درباره نبرد حرامزاده ها هم بهتره نظرات بنده در تایپیک مربوطه رو بخونید با فتح وینترفل جان به یکی از اهداف گذشته اش یعنی انتقام هم میرسه . سانسا رو میبخشه ، دینش بابت برگشت از زندگی رو به ملیساندرا ادا می کنه . درباره زمستون هشدار می ده و لرد هایی که باهاش نبودن رو می بخشه . پس جان همچون ند استارک برای شمال ساخته شده چون هم اونقدر با عدالت و جنگاور هست که دشمنانش رو با قاطعیت حذف کنه و اونقدر با شرافت که دینش رو به دوستانش و کسانی که دلیلی برای کارشون داشتن ادا کنه . و اینکه با خواسته پرچمداراش نه به دلیل قدرت بلکه به دلیل رفتاری که داشته پادشاه شمال نامیده می شه . وحتی شوالیه های با افتخار ایری هم برایش شمشیر بر هوا می برند و شاه شمال ! می گویند درباره شخصیت سانسا با توجه به علاقه زیاد به کیت هرینگتون وشخصیت جان و بازی خوب سوفی ترنر در این فصل و پیشرفت سانسا دارم باید بگم شخصیت سانسا مثل یک چرخ و فلک شده در این فصل لحظه ای با خانواده لحظه ای برای قدرت و لحظه ای بریده از تمام اینها این نکات رو در سکانس های زیادی می بینیم . لحظه ای سانسا به بریین می گوید اشتباه کردم و فلان ... لحظه ای خودش رو بخاطر رفتارش به جان سرزنش می کنه لحظه ای با خبر شنیدن سپاه تالی چشم هایش برق می زنه و استارک بودن خودشو به رخ جان می کشه . استارک بودن جان رو قبول داره ولی نمی خواهد یا نمی تواند قبول کند از دادن ادعا حاکمیت وینترفل تا دادن ردا با نشان استارک و پس زدن جان برای حاکمیت خودش و نگفتن امدن شوالیه های ایری و قطع امید کامل از ریکان یا حتی خنده و احساس غرورش هتگام صحبت های لیانا مورمنت درباره استارک بودن و خنده های زورکی اش بعد از ان که جان بجای او انتخاب می شود همه ی اینها فقط از یک احمق انتظار می ره و فقط احمق ها به لیتل فینگر اعتماد می کنن . درباره حرف شما درباره اینترنت و حرف فن ها و کار کارگردان فقط می تونم بگم خنده دار و غیر عقلانیه درباره داووس هم اون فردی وفادار به فرماندهیه که داره و بدون اجازه فرماندش ندیدم تا حالا کاری رو انجام بده مگر اینکه به نفع او باشه .
  3. lanis

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    درباره سواره نظام ایری بگم در کل به عقیده بنده بهترین نیروی نظامی سواره وستروس اند چون در تاریخ حتی شمالی ها رو هم شکست دادن . ولی نکته قابل تامل اینه که ایری به چه کسی وفاداره شوالیه های ایری ثابت کرده اند که فقط به گفته مدافع شرق و لرد ایری جواب می دهند و هر چقدر هم با کسی خوب باشند بدون اجازه وارد جنگی نمی شوند و بخاطر کوهستان و موقعیت استراتژیک دروازه خون حتی اگه کل ویل رو خالی کنی و 100 مرد برای محافظ از دروازه خون و ایری بذاری موفق اند . بیلیش تونست تعدادی از شوالیه های ایری رو با پول بخره ولی خریدن 15000 هزار نیرو با قیمت کلان برای بانک اهنی هم سر سام اوره ! با توجه به رابرت جوان و سانسا قدرت طلب وضعیفی موضع رابرت نسبت به سانسا شاید شاهد ازدواج سیاسی دیگری باشیم قطعا جان پس از پس گرفتن خانه اجدادی به سراغ کار مهم دیگر یعنی محافظت از دیوار یا خبر دار کردن وستروس از واکر ها می رود . و شوالیه های ایری هم نمی توانند شمال رو با اراده ی دفاع شمالی ها به دلایل مختلف فتح کنند و فقط سیاست اینجا چاره سازاست که به ترتیب بیلیش و داووس و سانسا در ان خبره اند . بیلیش تخت اهنین رو می خواهد و می تواند هدایت ویل و شمال رو به سانسا واگذار کنه و خودش سرگرم ریچ و ریوران و استروم لند بی وارث شود یا با حذف امسال رویس و جان وحتی سانسا(شاید) بتواند جیمی لنیستر و پادشاهی رو بر علیه ان ها بشوراند ولی قطعا شاگردش یعنی سانسا به علت کینه ای که درباره رمزی از بیلیش داره و سرد و کمی بی رحم تر شدن خودش قطعا به دنبال انتقام است . باید دید که سانسا می تونه مثل دنریس چقدر از مرد ها استفاده کنه و قطعا هر انسانی یک نقظه ضعفی دارد که باری بیلیش انگار مو قرمز های تالی است ! ولی در کل لیتل فینگر در هر لحظه موضعی داره برای کسی که اونو میبینه ولی اصلی ترین هدفش فقط قدرت خودش و حذف رقباس !
  4. lanis

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    اولا نه جان و نه داووس تجربه و نه تورمند تجربه حمله ای در این حد رو ندارن و فقط جان و داووس از تیوری های نظامی در حد تیوری سر در می اورند که ارایش ارتش جان هم خوب بود و رمزی بغیر از تصمیمات اشتباش تونست نیروی اماده و خوبی رو داشته باشه و بیشتر نبرد حول محور امادگی نیرو ها در مبارزه گذشت و خودکشی سپاه فرمانده ها حالا چه درست و چه اشتباهش والا باگ هم بنده مخالفم هر باگی توجیهی داره بنده سالها پلیر wow بودم و اصلا دیگه باگ رو ضعفی نمی بینم بالاخره سریاله و بودجه محدودی و ... نمیشه انتظار بی نقصی داشت حتی هابیت نبرد پنج سپاه در اکستندد هم مشکلاتی داره یا قلمروی بهشت و ... این نبرد بسیار بسیار در سرنوشت وستروس تاثیر گذاره در وحله اول یک دژ باستانی به یک خاندان باستانی باز می گرده و اولین دژ برزگ در برابر حمله واکر ها به دست کسی میافته که زمستون رو دیده و از واکر ها بهتر از هر کسی دیگه خبر داره . با امدن بیلیش و قدرت سانسا شاهد پیشرفت در هر دو شخصیت هستیم حالا چه خوب و چه بد در کوتاه مدت یا طولانی مدت . شمال یک پارچه میشه . خاندان های بولتن که اصلی ترین شورشی شماله حذف میشه و خاندان های وفادار وقدرتمندی همچون مندرلی اضافه میشوند حتی اگر نشان داده نشوند تجربه شخصیت هایی مثل جان تورموند داووس سانسا وحتی بیلیش بهتر میشه که بهتر از هیچیه و بالاخره مردم از دست رمزی بولتن راحت می شن درباره نبرد هم و اشتباهات بهتر پست های بنده رو مطالعه کنید ( خالی از ایراد نیست ولی سعی کردم به بهترین نحو توضیح دهم در حد توان و سوادم )
  5. lanis

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    مرگ ابرین به نظر من در این دسته نباشه بهتره . ما شاهد مبارزه رمزی در درد فورت هنگام امدن ایرون بورن ها و یارا گریجوی بودیم با دو تبر ! ولی خوب بازم متوصل به سگ های شکاریش پس اینکه بگوییم رمزی فقط متوصل به کمانش است خیرشد . درسته شمشیر زنی فعلن توی شمال در حد جان نیست ولی رمزی هم کم دیوانه ای نبود و به عقیده بنده در همون تیر اول هم زدن ریکان اسان بود ولی خوب میخواست به قولی بازی رو جذاب تر کنه برای جان هم هرکس دیگری غیر از جان بود بی فکر با شمشیر حمله میکرد ولی جان سری سپری با طرح خرس بیر ایلند برداشت تا باز هم یادی از لیدی لیانا مورمنت داشته باشیم ! که نگاهی به رمزی کرد رو من در نگاه نایت کینگ به به جان ندیدم !
  6. lanis

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    سواره نظامی که پشت رمزی اند دو دسته اند بنده معتقدم به پیاده نظام ملحق شدند چون ما شاهد حضور سربازنی با شمشیر و سپر هستیم در صورتی که بیشتر پیاده نظام بولتن تشکیل شده از سپر دارانی بزرگ و نیزه دارانی بلند است در صورتی که غیر از حمل کننده بنر های خاندان ها بیشتر سواره نظام شمشیر و حتی تبر دارند . درباره زمان ها هم باید حق بدهیم که سریال است شاید اگر کل اپیزود نبرد شمال بود کمی منطقی بود ولی خوب زمان کم بود و اگر هابیت پنج سپاه اکستند یا قلمروی بهشت بود باید این ایراد ها را می گرفتیم . درباره سواره نظام به عقیده بنده 405 نفر که به نوعی سواره نظام شمال اند در ارتش جان بودن که شاید حدود 50 نفر تیر انداز بودند که شاهدش بودیم فقط چند نکته می مونه ما شاهد سواران پرچمدار استارک بودیم و پرچم هورن وودز هارا هم دیدیم و شکل پرچمی ابی اسمانی و سفید که شاید برای میزن ها باشه ولی ما پرچمداران استارک رو هم دیدیم و می دانیم که خاندان استارک و مندرلی و بولتن بزرگترین ارتش های شمال رو دارند و استارک ها با دوازده هزار نفر در زمان وقوع جنگ پنج پادشاه بیشترین سهم را داشتند پس شاید هنوز عده ای باشند که در شمال و منطقه ی استارک ها وفادار باشند یا از واقع تویینز یو عروسی سرخ یا از دیگر نقاظ حفظ شده نجات پیدا کرده باشند و جمع اوری شده باشند هر چند تعدادشان زیاد نباشه پس باید بیشتر از 355 سواره نظام انتظار داشت و سواره نبودن بیشتر نیرو هارو به نداشتن اسب نسبت داد البته ذکر نکردن این نکته کمی عجیب است ولی نباید تعداد پیاده نظام رمزی رو هم باید بالا دانست و کاراستارک نیرو های کاراستارک زمان بیعت و تلفیق شدن با نیروهای راب حدود 2300 نفر بودند که 2000 پیاده نظام بود و بیشترشان هم با لرد روس بودند و فقط سواتره نظام در خدمت راب بود پس نیرو های پیاده رمزی بیشتر بودند و لرد امبر هم که بر پیاده نظام فرماندهی می کرد تعدادی رو هم به پشت سپاه جان برد و ما دیدیم پیاده نظام رمزی با یک عملکرد محاصره ای خوب و کمک از عوارض زمین و تلفات توانسنتد 2 هزار نفر رو محاصره کنند که اگر اشتباه نکنم در هر ردیف عرضی شش مرد یا هفت مرد بود که بیشترشان هم از افراد بولتن بودند پس شاید سپاهیان رمزی بر این تقسیم بندی باشند . 2000( کمتر از2500 ما شاهد بودیم که ارتش استنیس نفرات خودش رو از دست داده بود در سرما و مزدوران هم فرار کرده بودند پس تعداد بیشتر از 2500 نفر سواره برای خاندان بولتن کمی دور از ذهن است با توجه به اینکه استارک ها و مندرلی ها بیشترین سواران را در شمال دارند ) نفر سواره( بیشتر بولتن ) و حدود 3000 پیاده نظام شمشیر زن و نیزه دار ( از تمامی خاندان های متحد ) و حدود 1000 کمان دار به دلیل علاقه رمزی و همینطور کشیده بودن طول صف کمانداران در کل ارتش که در عرض دو مرد قرار داشتند و جالبیش استفاده از لانگ بو در سپاه رمزی ( بیشتر به درد جنگ در زمین ها باز می خوره ) و کمان های کوتاه در ارتش جان بود ( بیشتر برای دفاع و قدرت بیشتر در مسافت نزدیک ) . به عقیده بنده نتیجه فقط در بحث کشتن سواره نظام حریف و در هم شکستن ان فقط به نفع جان بود و مورمنت ها و میزن ها و هورن وود ها و شاید استارک ها و رمزی بلای بدی بر سر سواره نظام بولتن و متحداش در اوردن که به احتمال زیاد لرد کاراستارک فرمانده ان بود وگرنه حتی در صورت عقب نشینی امبر ها باز هم شرایط عددی به نفع رمزی بود . درباره تلاقی هم هم خوب جان به بولتن ها نسبتا نزدیک تر بود و فقط سواره نظام می توانست در زمان مناسب بهش برسد که ثانیه 59 رسید و اینکه درباره تپه ای از مرده هم اسب هارا باید حسبا کرد حد اقل هر اسب جنگ اندازه سه انسان جا می گیرد !
  7. lanis

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    ممنون که به جای بحثهای حاشیه ای و یا ایرادگیری های بی اهمیت در مورد خود حوادث سریال صحبت کردید. اما در مورد اشتباهات جان باید بگم خب تمام حقایق رو در مورد ارتش خودش و دشمن میدونست. حتی هشدار سانسا هم به جان که باید بیشتر صبر کنه، که انتقاد به جایی هم بود، شنید! ( با اونکه چندان علاقه ای به کاراکترش ندارم اینجا حرفاش منطقی تر بود از جان) 1 - تعداد 2 - داشتن جنگجوهای آموزش دیده. تو هر دو مورد برتری با نیروهای دشمن بود. حالا اشتباهات به نظر من: 1 - نداشتن استراتژی جنگ! جان و داووس خیلی دست کم گرفتن بدون هیچ نقشه ای حسابی پا به میدون نبرد گذاشتن. با وقت گذاشتن بیشتر میتونست نقشه ی بهتری طراحی کنه. دومین نکته هم اینه که وقتی دشمن برتری داره و نمیشه از لحاظ قدرت مقابلشون ایستاد، باید دست به تخریب بزنن! مثل از بین بردن مهمات دشمن، ترور فرمانده های لشکر حریف، گذاشتن تله و یا فریب لشکر حریف برای ضربه زدن بهش و ... و خیلی اما و اگرهای دیگه. سومی هم اینکه حداقل آموزشهای لازم رو میتونستن به نیروهای خودی برای تلفات جنگی بدن (خب این یه کمی انتظار زیادیه، چون چنین کسی رو تو لشکرشون نداشتن که تجربه بالایی تو جنگ داشته باشه، یا یک تئوریسین جنگ باشه) چهارم هم شاید محهز کردن بیشتر ارتشش بود! شاید نیروی بیشتری با گذشت زمان نصیبشون نمیشد طبق تصور جان، ولی حداقل میتونست ارتشش رو مجهزتر کنه. حتی سپر هم نداشتن، در حالیکه اونطرف همه مجهز بودن ... یا حداقل تلاشی برای مجهزتر کردنشون بکنه 2 - احساسی عمل کردن در میدان مبارزه! وقتی به خاطر مردن ریکان احساسی شد وحمله کرد در واقع نظم ارتش خود رو به هم زد! همون بلایی که میترسیدن به سرشون اومد! باعث شد به جای قرار گرفتن تو چند خط بی نظم جنگ رو شروع کنن و از هر طرف محاصره بشن! نمیگم این اتفاقها باید میوفتاد. چون جان نه تئوریسین جنگه، نه تجربه فرماندهی زیادی داره ... فقط اینارو به عنوان ساده ترین اشتباهاتی که ارتشش رو به سمت نابودی کشوند میگم. پا گذاشتن تو جنگی که برتری حریف واضحه، خب اشتباهش به نام فرمانده نوشته میشه ... البته اون چیزی که شما در مورد افزایش روحیه جنگندگی افراد شمال گفتید، تایید می کنم. دست شما درد نکنه با چند نکته شما موافقم و همینطور مخالف . جان اونقدر صبر کرده بود که نامه بریین در مورد نیامدن بلک فیش رو بدونه و اینکه زمستان هر چی هم باشه به درد محاصره نمی خوره هر چقدر هم نیروهات مقاوم نسبت به سرما باشن و وقت کم جان نیروهای وحشی درسته تاکتیک درستی برای جنگیدن در جنوب دیوار ندارن ولی در نبرد تن به تن بسیار خوب عمل می کنن و واقعا رُِِس دشمنو می کشن مثل تورمند یا خیلی های دیگشون که فقط کافی بود از اون ارایش در بیان بولتن ها . مجهز کردن یک ارتش به ادوات و تجهیزات نیازمند پول است و وقت کافی که شاهد بودیم جان این پول و وقت کافی رو نداشت . و با حذف شدن مندرلی ها پول رفت و با حذف شدن گلاور ها از سپاهش وقت رای ماندن در دیپ وود موت . درباره تاکتیک هم خوب تاکتیک سپاه جان بر پایه دفاع و کماندارا بود چون نه سواره نظام تعدادش کافی بود و نه پیاده نظام کار امد و خودش هم گفت که در جناح ها استحکامات داریم . ولی حالا اگر سپاه رمزی به صورت مستقیم یورش می بردن به خصوص سواره نظامش وحشی یا پا به فرار میذاشتن یا قتل عام می شدن از تعداد کم کمان داراش و سواره نظامش هم انتظاری نبود و همینطور دیگه تیر کماندارای رمزی برای قتل عام کردن ارتش خودش نمی رسید . اونجا هم که جان داشت سمت ریکون میرفت پس از مرگش جدای از عصبانی بودنش کار دیگری هم نمی تونست انجام بده چون رمزی به کل کمانداراش دستور شلیک داد و فقط سینه اسب جان بود که اونو نجات داد وگرنه در صورت پشت بودن به سپاه دشمن قطعا تیر می خورد . درباره شیوه های رزم والا اگر بخواهیم بگیم که جان می بایست نا متقارن عمل می کرد و شروع به ضربات کوچک می زد اولا رمزی در نقش مدافع بود و حتی از تعداد نیروهای جان خبر داشت و خودش اینکارو انجام داده بود و قطعا فکرش به دفاع از نقاظ مهم می رسید . قصد اول جان روش قدیمی مبارزه تن به تن بود وخودش هم به لطف داووس اگاه بود . خودمون در کمپ جان تعداد گشتی ها و تعداد اتش های روشن رو بر خلاف ارتش استنیس دیدیم پس هر دو فرمانده اگاه بودن . همینطور جان مثل ساسانیان یا پارت ها سواره نظام مجهز و اموزش دیده ای نداشت که با لطف تیر اندازی یا ضربه و برگشت حریفو بهم بریزن و حمله کنن . درباره ی سانسا هم تصمیم گیری در مورد ماندن و حمله نکردن به نفع خودش بود در کوتاه مدت وگرنه بیلیش خواهان شمال ضعیف شدس و شمالی که جمعا 8500 نفر نیرو در خودش داره فقط در 6 خاندان قطعا شمالیه که قوی تره . اگر بیلیش زود تر میامد یا حتی دیرتر سپاه رمزی که واقعا میلی به جنگیدن براش نداشتن با دیدن 15 هزار شوالیه تسلیم می شدن و ارتش جان بدون صرمه باقی می ماند وشاید خاندان های قدرتمند دیگه هم اضافه می شدن ( البته اینها اما و اگر است ) ولی اینجا فقط حماقت های رمزی و کم تجربگیش و جنگیدن خوب جان و سواره نظامش بهشون کمک کرد وگرنه اگر روس بولتن جای رمزی بود جان هیچوقت جان سالم به در نمی برد
  8. lanis

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    با سلام خدمت دوستان گرامی به نظر قابل قبول ترین اپیزود فصل شش بود تا بحال ولی چند نکته قابل قبوله که متاسفانه عده ای از دوستان انتظاراتی دیگر دادند و عقیده ی دیگری دارند مثلا انقراض دسته جمعی در وستروس یا ... که یک دادند ! از لحاظ نظامی واقعا میشه گفت بی عیب بود . شاید خیلی هامون بگیم که جان با حمله تقریبا ارتششو نابود کرد ولی اولا جان از این تصمیم سانسا بنا بر اوردن ارتش ایری اطلاعی نداشت و بنا به گفته های سانسا ! برای نجات خانه و برادراشان که سانسا از او قطع امید کرد تصمیم به جنگ گرفت و حمله تکی اش در صورت برگشت مساوی با تیر بارانش بود ! اگر اشتباه نکنم سواره نظام جان از میزن وود و هورن ودد و مورمنت ها تشکیل شده بود و قطعا تعدادی زیره 400 نفر داشتند ولی ما شاهد بودیم سواره نظام رمزی که نزدیک به نصف ارتش او بود به علت اشتباهات تاکتیکی خودش ( تیرباران سواره نظام و فرستادن سواره نظام به جنگ سواره و زود تر کشتن جان در صورتی که پیاده نظام نیره دار از هر نیروی دیگری از روبرو بر سواره نظام برتری دارد ! ) و همینطور بیشتر شدن روحیه افراد جان برای نجات دادن فرمانده انها و جنگیدن خوب جان و افراد مورمنت ! تقریبا متلاشی شد و نیرو های وحشی از حمله سواره نظام جان به در بردند و سر داووس با یک تصمیم منطقی نیرو های کماندارو به خط مقدم برای نبرد با شمشیر برد ولی علت اصلی محاصره شدن جان در اخرین لحظات نداشتن دیسیپلین وحشی ها بود که بجای ارایش خطی مانند دایره جمع شدن و در تله افتادند و نمی توانستند کاری از پیش ببرند و حمله پیاده نظام بولتون هم بی نقص بود کاری که پیاده نظام های قدرمند یونان به خصوص اسپارتا و مقدونیه استفاده می کردند البته با کمی تفاوت و نیزه بلند در برابر پیاده نظالم سبک و اموزش ندیده کار ساز است . درباره سانسا متاسفانه بخشی از رمزی و بیلیش و سانسا رو ما داریم می بینیم . بی رحمی رمزی ( واقعا رمزی لایق همچین مردنی بود ! ) سیاست جاه طلب و کثیف بیلیش و حتی خیانت نسبی به برادرانش ! و حسادت همیشگی سانسا و خود بالا بینی او از اول سانسا به دنبال حکومت در شمال بود حالا به هرشکل چه با ازدواج با رمزی بولتون چه به صورت تکی و قطعا جان اصلی ترین حریف اوست مردی که تجربه فرماندهی دیوار و جنگ در انسوی دیوار را دارد . جنگجوی قابل و با شرافت نسبت به وظیفه و خانواده و فرمان بالادستی ها و نفرت نداشتن نسبت به کسی که از او برتر است و اینکه خون استارک ها را دارد تقریبا ارتش جان و شمال نابود شد و فقط گلاور ها و مندرلی های ارتش قابل قبولی دارند ولی بیلیش توانایی فتح شمال رو با شمشیر نداره ! به چند دلیل اولا افرادی مانند سر رویس نمونه بارز افتخار و وظیفه در ایری هستند کسی که بزرگ شدن ند استارک را شاهد بوده قطعا به سرزمین دوست پیشین و شرافتمندش تجاوز نمی کند و دیگر لرد های ایری صرفا بر جهت پیروی از رابرت جوان قصد حمله به شمال رو داشتن وپیوند خونی سانسا با لایسا تالی ! گرفتن سرزمین بزرگی همچون شمال با 50 هزار نیرو کار سختی است حالا چه برسد با 15 هزار سواره دژ های چون موت کیلن وایت هاربر راه را در جنوب بسته اند و حتی درد فورت در صورت داشتن نیروی مناسب تسخیرش بسیار سخت است و شمال متحد بسیار قوی تر از شمال چند تیکه است شاید جیمی پس از شکستن محاصره ریوران به شمال عازم شود که هم از پایتخت دور باشد و هم شاید به کمک سانسا و جان رود در صورت خیانت بیلیش که کمی دور از ذهن است . ولی هر چه باشد من از پرواز جیر فالکن ( شنقار ) بر بالای وینترفل در پرومو اصلن خوشم نیامد و صحبت های بیلیش امیدوارم همانطور که با دسیسه و سختی وصرفا برای قدرت اینهمه پیشرفت کرد به ساده ترین شکل شکست بخوره . مرگ ریکان جالب بود بدون حتی یک کلمه پس از بازگشتش مرد ! تا این کودک کوچک با سختی بیشتری برود. درباره دنریس هم با امدن دوتراکی ها ارتشی صد و ده هزار نفری دارد و در صورت متحد شدن دورن و بیشتر شدن حس فمنیستی ( کاری با اندیشه ندارم ولی چیزی است که به دلایل مختلف شاهدش بودیم ! ) نویسندگان شاهد امدن دورنیش ها هم هستیم ارتشی 10 هزار نفری و خشکی مناسب برای امدن نیرو ها بدون هیچ تلفات و فاصله ای نزدیک نسبت به کینگر لندینگ . ولی جلوه ویژه اژدهایان عالی بود حمله سواره نظام ایری هم کاملا جالب و بر مبنای حقیقت بود سواره نظام سنگین با ارایش پیکانی و از پشت و با امدن از ارتفاع بالاتر نیرو های بولتن رو تار و مار کردند . درباره سکانس گرفتن وینترفل هم رمزی دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت و شروع به جنگ روانی و کشتن ون ون کرد و بیشتر حال جان و حال مارو گرفت ! و اگر جان می خواست با شمشیر او را بکشد قطعا حال گیری دیگری هم میدیدم . ولی اینجا شاهد دو روی شمالی ها بودیم شرافت و افتخار و جنگاوری در جان اسنو و به یاد داشتن در هر دو یعنی سانسا و جان ولی جان با حالتی نزدیک تر به فردی که ما عنوان ند استارک می شناسیم و سانسا نزدیک به اجدادش یعنی پادشاهان شمال در انتقام گیری و قساوت برای حکومت جدای از همه ی اعمال رمزی بولتن و خاندانش شاید سانسا نیز گرگ گرسنه ی دیگر شود ! واین حکومت باشد که برایش ارزش دارد چیزی که ارزو ان را داشت !
  9. lanis

    پایان فصل ششم

    برای من همیشه این نکته وجود داشته که در این قسمت 9 که پرموی ان هم دیدیم پس وجود سواره نظام با پوشش ایری به چه دلیل است فکر هم نکنم فاصله موت کیلن با وینترفل زیاد باشه چون هر دو داه شاهی دارند ولی این بیلیش شمال را می خواهد و جان سد راهش است باید دید چه اتفاقی رخ می دهد ولی شکست ارتش جان سریال را بیش از حد مسخره می کند چه دلیلی داشت که دوباره بر گرده درسته ارتش کمتر و ضعیف تری داره ولی نمیشه که اینطور تار و مار شه به نظر توی محاصره می مانند و شاید کار به روز دوم بکشد همه شاهد صدای شیپور بودیم که داووس شنید شاید مثل ارباب حلقه ها شود و امدن الف ها یا روحان ! ! سانسا و لیدی مورمنت کنار هم اند شاید سانسا فرار کند . هدف مبارزه با ادر ها است و قطعا رمزی به دنبال این کار نیست
  10. lanis

    قسمت هشتم: No One

    با سلام خدمت دوستان . ممنون بابت سایت خوبی که درست کردید . این اولین پست بنده است . درباره این قسمت به نظر من روایت داستانش از قسمت هایی که بعد از قسمت پنجم امد بسیار قوی تر و بهتر بود ولی برام جای سوال اگر می خواستن محاصره ریوران انقدر شبیه به کتاب بشه دیگه چرا بلک فیش را کشتن به نظر بنده بین شعار خاندان تالی هر کدام بر روی دوش یک شخصیت گذاشته ده و اگر هم خانواده و وظیفه و افتخار را داشتن حتی راب شاید هیچوقت کار به اینجا نمی رسید( اگر سانسا نصفه تالی را هم حساب کنیم ) و باید دید ادمیور به کسترلی راک میره یا خیر امیدوارم همانند هورن هیل صحنه ای از کسترلی راک هم نشان داده شود ولی شخصیت سر برییندن یکم مضحک حذف شد و مثل استنیس انگار محکوم بود به مرگ بنده خدا را یکهو کوبیدنش . واقعا اون بخش یاد دادن جک و نوشیدنی خوردن تیریون را درک نکردم . صحنه نبرد اریا بهتر بود نشون بدن البته یکم جذاب شد وقتی اریا ویف که مثل باگز بانی می دویدو تو یک اتاق تاریک به قول معروف خفت کرد . حوادث کینگر لندینگ هم تنها دیالوگی که بین کایبورن و سرسی رد و بدل شد جالب بود . و سندور هم به نظر من شاید شبیه جیمی بشه از لحاظ تغییر شخصیت و این قسمت قوی ظاهر شد . یک بار توی این قسمت دنریس لقبشو نگفت که تیریون زحمتشو کشید. ولی بیشتر فکر بنده معطوف به نبرد شمال است . از این شخصیتی مثل جان اسنو که نشون داد در رهبری در کسل بلک فردی موفق است یکم عجیب بود برای باز پس گیری وینترفل و جلو گیری از ورود ادر ها انقدر تند عمل کنه و لشکر وحشی هایی که عملا هیچ دیسیپلین و تجهیزات مناسب ندارن بخواد به رزم قوای مدافع و اماده رمزی و کاراستارک و امبر ببرد برای من نکته ناراحت کننده نبود خاندانی مثل مندرلی ها است که به عقیده بنده برای درمانده تر کردن جان تا حالا حضورشان در حد اسمی بوده و اگر حضور پیدا می کردن دیگر نیازی به نظریه امدن شوالیه های ویل نبود ( در پرومو سواره نظامی با پوشش شوالیه های ویل حضور دارد ولی باید دید که انها کدام جناح می روند ایا دو دسته می شوند لرد رویس پشتیبان استارک ها است و تشنه به خون لیتل فینگر یا لیتل فینگر که خواهان شمال است و حضور جان و ریکان موجب از دست دادن این نام می شود البته اینها حدس است ولی دو جناح شدن می تواند بسیار جذاب کند این اپیزود را ) درباره اینکه ایا جان پیروز می شود یا نه خدا می داند که چقدر تلخ می شود ولی قطعا خودداری کردن سانسا از در میان گذاشتن حقیقت با جان و نامه نوشتن او به بیلیش باعث می شود که خیلی رابطه این دو تیره شود به خصوص که شاید به همین دلیل جان افراد زیادی از دست دهد . درباره رمزی هم بنده هم ازش خوشم می اید هم بدم می اید ولی واقعا نشون داد که مانند پدرش نیست و مانند یک سگ هار عمل می کند اخر چه کسی موضع دفاعی خود را ول می کند و به بیرون قلعه برای جنگ می اید شاید یک رگه خونی از شاهان طوفان در رگ این بنده خدا باشد . باید دید ملیساندر و داووس می توانند به جان کمک کنند و 62 نفر لیدی مورمنت چه می کنند ولی چیزی که دیدیم جان بسیار درمانده است و سانسا شاهد یک شکست دیگر در تپه های وینترفل . با سپاس
×