رفتن به مطلب

Clegane

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    23
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

0
  1. Clegane

    زیباترین صحنه فصل ششم

    یکی از سوژه هایی که برای رمزی تو اینترنت درست کرده بودن ، فارق از همه جوکها و ترول ها ، این بود که بازیگرش میتونه از این پس نقش جوکر رو بازی کنه
  2. Clegane

    زیباترین صحنه فصل ششم

    [justify]بهترین های این فصل : اول ، آخرین سکانس های قسمت پنجم ، که هودور در رو نگه میداره.تو این قسمت هم از نظر هنری و هم از نظر سینمایی همه چی درسته.تدوین درسته ، فاصله بین نشان دادن گذشته و زمان حال مناسبه و کم یا زیاد نیست ، صدا گذاری درسته ، دوربین درسته و موسیقی هم عالی بود.تو یک میزانسن خوب ، هم لحظه تولد هودور (چطور ویلیس تبدیل میشه به هودور) و هم مرگ هودور با هم خوب چفت میشه.خیلی خوب دراومد از نظر کارگردانی. دوم ، سکانس های سرسی که تو قسمت دهم لذت ، خشم و قدرت رو تو چهره اش میبینیم . با اینکه کوتاهه ولی بازی خوب بازیگر ، حس رو منتقل میکنه.قبلا هم گفتم ، یه خرده حس سمپاتیک هم تولید میکنه ، با وجود اینکه کارش بسیار ظالمانه اس ولی میشه حتی باهاش همزاد پنداری هم کرد. سوم ، نبرد قسمت نهم که کلا رو هوا بود ، به صحنه اش که از بالا حلقه محاصره رو نشون میده خیلی خوبه و قبلا هم گفتم ، تنه میزنه به فیلمهای سینمایی این سبک.البته متاسفانه فقط همین یه صحنه اش خوبه! قسمت های بد هم نمیگم دیگه شلوغ نشه اینجا [/justify]
  3. Clegane

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    ضعف کلی رو که فیلمنامه از فصل پنج به بعد دچارش شده و ناشی از دو عامل جلو افتادن سریال از کتاب و از دسترس فیلمنامه نویسان خارج شدن منبع متقن و قوی و در عین حال فشار مسئولین مالی پروژه برا زودتر جمع کردن سر و ته قضیه هست [justify]این نکته که گفتی رو اصلا بهش فکر نکرده بودم ، عدم همساز شدن کتاب و سریال و به خوبی اشاره کردی ، جلو افتادن سریال از کتاب.این یه واقعیت تلخ درونش هست و اونم اینه که تا به قبل این ، هرچه از سریال میدیدم و خوب بود ،به این خاطر بود چون بخش زیادیش وام گرفته از کتاب و البته مدیون حضور مارتین بود ولی این فصل و احتمالا فصل بعدی اینطور نیست و این نشون میده گروه سازنده سریال زمانی که خودشون باشن و تنها خودشون ، اصلا سازنده های خوبی نیستند.البته نمیشه بیش از اندازه خرده گرفت چون به هر حال سریال الهام گرفته از رمانه ، رمانی که ناقص مونده.ولی خب مخاطب باهوش متوجه این خلا میشه. در مورد فشار مالی هم اصلا موافق نیستم باهات ، چون ارتباطی به مخاطب نداره ، مخاطب فقط نتیجه کار رو میبینه و میخواد سریال محبوبش با کیفیت باشه.من فکر نکنم تیم سازنده بخوان راجع به فشار مالی حرفی بزنن ولی اگه اینطور باشه فاجعه اس و تا حدی هم غیر اخلاقی از دید من مخاطب. این رو هم در نظر داشته باشیم ما در مورد سریال GOT صحبت میکنیم که تو این آشفته بازار سریال های تینیجری حرکت رو به جلوئه ولی وقتی با گذشته اش مقایسه میشه ، عقب تره.[/justify]
  4. Clegane

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    این فصل [justify]کلیدی ترین مشکل همه کاربران ، هم ایرانی و هم غیر ایرانی ، همینه که گفتی. این فصل کلا داشت هل داده میشد به سمت نتیجه ها ، نتیجه های مطلوب و مورد رضایت کاربران.احتمالا اکثرا سر صحنه مرگ رمزی یا والدفری یه "آخیش ، دلم خنک شد" گفتن و خوشحال از نتیجه حاصله ، فارق از اینکه چطور به این نتیجه رسیدنه مهمه نه خودش.مثلا ، فصل به جای اینکه بخشهای زیادی رو برای آریا و مسئله اش تو براوس هدر بده (که اصلا هم برای ما مهم نمیشه) ، میتونست رو کشتن والدفری بیشتر کار کنه که نکرد.فقط نتیجه و پایان کار رو دیدیم. در رابطه با بخش موسیقی قسمت دهم باهات موافقم.موسیقی اصلا نه به سکانس ها میخوره و نه التهابی که باید ، میاره. نبرد قسمت نهم هم ، پر از نماهای بسته و کدره ، نه اینکه ما چندتا نمای دور داشته باشیم و حداقل بفهمیم که داریم نبرد میبینیم نه دعوای سر کوچه ای. تنها یه صحنه که حلقه محاصره رو از بالا و با اون دوربین خوب نشون میده ، عالی میشه و تا حدی میشه گفت سینما تر میشه از حد یه سریال.[/justify]
  5. Clegane

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    دقیقا دوستان باگ هایی که سریال پیدا کرده رو نمیتونن حل و فصل کنن ، سریعا برای پر کردن این باگ ها شروع میکنن به ساخت تئوری و توجیه که مبادا ، این فصل و این اپیزود نمره 10 کمش نباشه [justify]چندتا ایراد اساسی دیگه این فصل داشت رو از قلم انداختم. شخصیت سندور که بازگشتش به نظر میومد یه نطقه تلاقی با خط اصلی داستان پیدا کنه ، تا یه جا رفت و دم دستی رها شد.خب اگه قرار نبود به جایی برسه ، میذاشتنش برای فصل بعدی. عمو بنجن هم همینطور ، نقش سوپر من داشت برای براندون ، اصلا نفهمیدیم چطوری اومد و چرا رفت؟ آریا بعد از کش و قوس فراوان و اتلاف وقت زیاد رسید به خونه اول یعنی کل این ماجرا و چالشی که با جاکن و ویف داشت برای هیچ بود و عجیبه که با وجود سرپیچی از خدای بی چهره به قدرت های اونا دسترسی داره. سر جوراه هم که کلا رفت قاطی باقالیا ، کارگردانا یادشون رفت به کل .[/justify] ويرایش ناظر: ادغام پستهای متوالی
  6. Clegane

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    [justify]lanis جان همه اینایی که میگی درست ، چقدش تو سریال در میاد ؟ مثلا از نظر خودت استفاده میکنم ، همونطور که خودت گفتی ، جان می بایست از این بابت که بانوی سرخ یکبار نجاتش داده ، وارد مسئله میشد و اینطوری میبخشیدش (یا همون خودداری از کشتنش) و داوس رو هم سر همین موضوع قانع میکرد که حداقل من مخاطب علت این تصمیمشو درک میکردم ولی ما حتی یه دیالوگ ساده هم از این زاویه نداریم تو این سکانس،داریم؟ به نظر من ، اکثر فن ها ، اول سریال رو میبینن ، برای هر حفره یا خلا که تو سریال هست ، یک توجیه پیدا میکنن ، با توسل به کتاب یا بسط شخصیت ها ، اون هم به کمک فصل های قبلی.نه اینکه ما سریال رو داریم تو این فصل و الان میبینیم ، الانه که مهمه ، ما شخصیت ها و کاراشون رو درک کنیم.[/justify]
  7. Clegane

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    باید امیدوار بود که شخصیتی حماسی از او بسازند. این طور فکر کردن لذت بخش تر و فانتزی تر هست (مثل خود داستان). شخصیت های اصلی این مجموعه عموما خودساخته هستند و مسیر سختی را برای بدست آوردن موقعیت فعلی طی کرده اند. یکی از نکاتی که من تصور می کنم سازندگان این مجموعه (و در صدر آنها مارتین) دنبال می کنند، بیان این مطلب است که حرامزاده بودن، کوتوله بودن، فلج بودن، چاق بودن و ... اهمیتی ندارد و حتی افراد دارای ضعف های فیزیکی و ظاهری، می تواند ذهن های بزرگ و قابلیت های عظیمی داشته باشند که با آن دنیا را تغییر دهند. میبخشید که اینطور میگم ولی به نظرم جواب پرسش رو ندادی. تصور میکنم چون شما احتمالا کتاب رو خوندی و خوب وبگردی میکنی و حواشی و جزییات و تئوری های رمان رو ، و نه سریال رو ، دنبال میکنی ، دیدن سریال برات حکم زنگ تفریح داره و خیلی متوجه خلا یا افت شخصیت پردازی تو سریال نمیشی.از اونجایی که خیل شخصیت ها پیش از این در ذهنت ساخته شده ، اونا رو تو سریال هم ساخته و پرداخته شده در نظر میگیری.صحبت من اما این هست ، کسی که کتاب رو نخونده چطور میتونه به مهم بودن این همه تئوری و شخصیت هایی که انصافا نسبت به فصل های قبلی افت کردن ، پی ببره؟ نمیدونم تونستم منظورمو درست منتقل کنم یا خیر
  8. Clegane

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    قطعا سم یکی از شخصیت های اصلی داستان هست. فردی که از کتاب اول حضور داشته و مثل سایر شخصیت های اصلی داستان مثل جان، برن، دنریس، تیریون و ... مسیر خودسازی را طی کرده است. ضمنا یک تئوری قوی نیز در مورد سم وجود دارد. چند هزار سال قبل از نفرین والریا یک شمع شیشه ای سبز و سه شمع شیشه ای سیاه (http://awoiaf.westeros.org/index.php/Glass_candle) از والریا به سیتادل آورده می شود. گفته می شود این شمع ها قابلیت های جادویی از جمله دیدن بیابان ها، کوه ها ، رویاها و برقراری ارتباط با افرادی که نصف دنیا فاصله دارند، را دارا هستند. یکی از سنت های قدیمی سیتادل این است که شب قبل از قسم استادی یک شاگرد، او باید شب را در یک اتاق تاریک با سه شمع شیشه ای سیاه و بدون هیچ نور دیگری در تاریکی سپری کند، مگر اینکه بتواند آن شمع ها را روشن کند. برای چند هزار سال هنوز هیچ استادی موفق به این کار نشده است. و این حرکت این معنی را پیدا کرده است که هنوز کار های زیادی است که یک استاد علارغم دانش فراوانش قادر به انجام آنها نیست. یک نظریه این هست که سمول تارلی کسی است که این شمع ها را روشن می کند و از قدرت جادویی آنها علیه شاه شب استفاده می کند. البته یک تئوری دیگر هم توسط سایر دوستان مطرح شده که کلا خط داستانی افرادی مثل سم وقت تلف کردن است چیزی که گفتم تئوری نیست و اصلا ربطی به رمان نداره.احتمال داره که سم یه شخصیت مهم و کلیدی باشه تو رمان ، ولی سوال اینجاست.این مهم بودن و این کلیدی بودن ، به نظرت تو سریال هم درمیاد؟
  9. Clegane

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    [justify]کلیت قسمت دهم ، قسمت خوبی برای پایان بندی فصل بود به خصوص سکانس آخر ولی زمان زیادی از فیلم برای سکانس های بیخود هدر رفت و بیشتر سریال داشت هل داده میشد به سمت نتیجه و انگار که کارگردان عجله داشت برای هرچه تموم کردن فصل.مگه دنبالشون کرده بودن؟ خط داستانی خوب این قسمت با وجود کلی ایراد به نظرم قطعا قسمت سرسی در کینگز لندینگ و فقط سانسا در شمال بودن بودن و بقیه وقت تلف کن بودن. از کینگز لندینگ شروع کنیم ، اون حدسی که دوستان میزدن درست از آب دراومد و سرسی با نقشه ویرانگر خودش از شر دشمنان و رقبای خودش به وسیله وایلد فایر راحت شد.مشکلی که این قسمت داره اینه که اولا ، التهاب و تعلیقی که مد نظر کارگردان بوده خوب در نمیاد.تصاویر مقطع زیادی داریم که میخواد برسه به اونجایی بشکه های وایلد فایر رو میبینیم که بلاخره میفهمیم گنجشک اعظم و کل معبد قراره بره رو هوا. مشکل سر چطوری رسیدن به اتفاق هست.پسره ، از برادرهای ایمان میفته دنبال پسر بچه که قراره بکشوندش زیر زمین اما چرا؟ما میدونیم قطعا اتفاقی که قراره بیفته ، میفته ، کلی تعقیب و گریز بی معنی اینجا هست فقط کاگردان یک نفر رو کاملا سفارشی هدایت میکنه زیر زمین معبد که ما از اصل ماجرا خبر دار بشیم.خب اگه این تعقیبه اتفاق نمی افتاد بازم تغییری تو نتیجه حاصل میشد؟کل این ماجرا برای چیه؟ هیچی جز تلف شدن زمان.قطعا میتونست با یه میزانسن دیگه اینکارو بکنه که هم وقت تلف نشه و هم یکم التهاب ایجاد کنه ولی اینجا هیچکدوم از چیزهایی که مد نظرشه نمیشه. پسر و دختر بچه هایی که زیر دست اون استاده بودن و میفهمیم که احتمالا دارن شستشوی مغزی میشن (از واژه احتمالا استفاده کردم چون نمیدونم تو کتاب از چه قراره) که نقش مهمی هم در عملی شدن این نقشه دارن ، حدس میزدم قراره یه روزی بشن آدمهای استاده که براش یه کارایی در آینده انجام بدن ولی انقد زود آخه؟ اونم انقد وحشیانه؟خیلی چیپ و دم دستی بود! صحنه ای که سرسی داره به نابود شدن معبد و همچنین زمانی که داره اون زنه رو تحقیر میکنه ، تنها قسمتیه که خوب در میاد ، هم میزانسنها به شخصیت میخوره و هم چهره سرسی که اصلا فوق العاده خوبه و کلا خوب در میاد.یه ذره هم حس سمپاتیک تولید میکنه که ما یه مقدار با سرسی همراه بشیم.خیلی خوب در میاد. بقیه ی مثلا شخصیت ها از جمله مارجری ، تامن و... که اصلا یا تیپ ان یا اونم نیستن و بی جهت هستن.زود میان و زود هم از بین میرن.مترسک هستن.مخصوصا مارجری. بریم سراغ شمال ، قسمتی که با جان شروع میشه و بانوی سرخ.این قسمت یکی از بدترینهای این اپیزوده یعنی انقد بده که من بعد از دیدن میخواستم سرمو بزنم به دیوار! اول با صحبت های اروم جان و بانوی سرخ شروع میشه ، حدس ما اینه که اینا قراره احتمالا راجع به اینده شمال و مقابله با وایت واکرها صحبت کنن که یک دفه داوس وارد میشه و کلا ریتم به طرز فوق العاده مسخره ای عوض میشه.خوب برید دوباره نگاه کنید ، سر داوس رو داریم و بانوی سرخ ، داوس فقط داره خشمگین سوال میکنه و بانوی سرخ هم که اصلا نمیفهمیم چرا و به چه علت ، داره جواب میده.جان لاله اینجا؟داوس به قدری عصبانیه که میخواد زنه رو بکشه ، جان اما رحم میکنه بهش و نتیجتا تبعیدش میکنه و داوس هم که این همه عصبانی بود میگه چشم ، باشه و باز هم نیمدونم چرا.یعنی کل این میزانسن که به این سه تا دادن مشکل داره.ما اصلا نمیفهمیم چرا بانوی سرخ باید جواب داوس رو راحت بده و اعتراف کنه اونم انقد سریع؟جان چرا فک میکنه تبعیدش کنه بهتره تا اعدام؟داوس چرا تو همون سکانسی که از شدت عصبانیت میخواد زنه رو بکشه ، یه دفعه تسلیم میشه و نظر جان رو قبول میکنه؟یعنی دیگه سکانس از این بدتر و میزانسن از این لق تر و دم دستی تر داریم مگه؟ جان کلا تو این فصل محور سریال که هیچ ، محور خط داستان شمال هم نمیشه.یه شخصیت ملودراماتیکه؟فرمانده اس؟رهبره؟احساساتیه؟برداره؟دوسته؟چیه؟از همه اینا یه ذره داره ولی هیچکدومش نمیشه.یعنی داشتن این همه ویژگی که اتفاقا تو این فصل خیلی دم دستی بهشون پرداخته میشه ، خنثی میکنه جان رو. نه شخصیته درمیاد نه کاراش ، نه تصمیماتی که میگیره.هیچی.یعنی انگار نه انگار ، ما با یه تیم کارگردانی و نویسنده طرفیم که قبلا بلد بودن اینکارا رو بکنن.فقط قسمتی که هویت جان معلوم میشه ، با تدوین درستو موسیقی خوب ، قشنگ میشه تو این قسمت. سانسا اما خیلی بهتر از جان درمیاد و محور داستان شمال میشه ، سکانسی هم که داره با بیلیش صحبت میکنه ، ما به خوبی هم حرفاش رو میفهمیم و هم تصمیماتی که داره میگیره ، چون شخصیته کاراش و حرفاش از موضع فعاله و نه به سفارش کارگردان. دنریس اما ، که منفورترین ها نزد همه هست تنها جاییه که ما امیدوار بشیم حداقل تو قسمت آخر خوب دربیاد.ولی متاسفانه اونم در نمیاد!یعنی این قسمت هم به همون بدی قسمت جان تو شماله.نه تصمیمی که گرفته رو میفهمیم نه حرفاش به تیریون که فوق العاده بی ربطه چون هنوز تصمیمه غیر قابل فهمه.قطعا ، هم حرفهای شخصیت رو به روش یعنی داریو ، و هم بازیش از دنریس بهتره!و بازی اژدها ، از هر دوی اینها بهتره! سکانس آخر شمال که لیدی مورمنت حرف میزنه اصلا جوکه دیگه! یعنی فک کنم شوخی کارگردان بوده با ما و سریال.احتمالا لیدی مورمنت از اون قسمتی که معرفی شد و کلی براش جوک و ترول ساختن ، کارگردان دوباره به فکرش رسید برای جذب هرچه بیشتر کاربرای اینترنت هم که شده ، چند خط دیالوگ هم بده به این بشر. قسمت مربوبط به آریا ، برندون ، سم و جیمی فقط برای اینه که بگن اینها هم تو این قسمت بودن،به اینجاها رسیدن ، حواستون باشه وگرنه اینا هم مترسک بودن تو این قسمت.راستی ، سندور چی شد؟[/justify]
  10. Clegane

    اخبار فصل ششم

    اون وقت اگه من بگم مخاطبا تحت تاثیر جو رسانه ای قرار میگیرن و قبل از پخش ، تو ذهنشون به اپیزودی که هنوز نیومده نمره کامل میدن ، میگید نه !
  11. Clegane

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    [justify]اساسا این نبرد ، نبرد بیهوده و بی ربطی بوده. از اونجایی که هیچ کجای قسمت نهم میز یا اتاق جنگ برای آماده شدن نبرد نمبینیم ، نه از سمت رمزی و نه جان ، عملا هیچی نمبینیم.در واقع قبل از اینکه نبرد رخ بده ، اول باید بفهمیم که چرا این نبرد اساسا مهمه ، که نیست.حتی این قضیه تو دیدار رمزی و جان هم به خوبی تمام اتفاق نمیفته ، برای همینه که نبرد به احمقانه ترین شکل ممکن ، از هر دو طرف پیش میره و به همین ترتیب به اصطلاح دوستان باگ گرفتن از نبرد انقدر آسون میشه که تا حد جوک پیش میره.[/justify]
  12. Clegane

    پایان فصل ششم

    [justify]فصل ، بسیار فصل بدی بود ، هم از بابت روایت شخصیت ها و هم از بابت سینما شدن قصه ، چندین پله عقب تر از دو فصل قبلی. با وجود تبلیغ پر سر و صدای پیش از قسمت نهم ، که برخلاف عادت سریال ، تصمیم به نمایش یک نبرد تمام عیار گرفته شد که نه نبرد درآمد و نه حضور شخصیت ها در نبرد.نبرد عقب مانده تر از نبرد جان مقابل وایت واکرها در شمال بود و این یعنی هدر رفتن هرآنچه که برای این قسمت تدارک دیده شد. نقاط ضعف اما ، شخصیت های منفعل تز از همیشه ، افت کرده ، مثل تیریون و سردرگم ، مثل آریا. فقط نیمی از فصل تلف شد برای روایت این شخصیت و در آخر برگشت به نقطه ای که در ابتدا درش بود.آریای سریال درجا زد و در آخر هم افت کرد.دنریس همچنان بدترین شخصیت کل سریال هست و اصرار دارد بر این مهم.باقی شخصیت ها کاریکاتورند ، در سریال فقط دیالوگ میگن ولی نیستن. بهترین شخصیت ها اما ، سندور با وجود حضور کمش ، قطعا بهترین شخصیت این فصل دراومد هرچند در قسمت هشتم کارگردان با اون صحنه ی تسلیم شدنش در مقابل خواسته ی مردان بدون پرچم برای دار زدن اون سه نفر ، کاملا سفارشی و دست کارگردان بود و نه از دید سندور ، که خراب کرد هرچه رو از شخصیت به یاد داشتیم. سانسا که به شخصیتی سرد و جسور تبدیل شده ، باید دید ازش در فصل اینده چه نتیجه ای حاصل میشه. به شخصه ، فقط منتظر روایت داستان چند کاراکتر بیشتر نیستم ، سندور ، سانسا و جان ، برندون و با کمی ارفاق سرسی و جیمی. سرنوشت باقی شخصیت ها برام مهم نیست چون در سریال درنیامدند.[/justify]
  13. Clegane

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    [justify]آقا رضا ، در رابطه با قابلیت تبدیل رمان به سینما ، هم خیلی خوب توضیح دادی و هم نشون دادی خیلی خوب متوجه شدی و درست همینجاست که سریال مشکل پیدا میکنه.نمیتونه یا بلد نیست رمان رو ، و حتی اگه رمان هم بگذریم ، قصه ی سریال رو ، تبدیل به سینما کنه.به خصوص که این موضوع به شدت تو این فصل محسوس تر و قابل لمس شده. علاوه بر این ، شخصیت ها که به نظرم همیشه نقطه قوت یک قصه خوب هستند ، متاسفانه تو چند فصل اخیر این سریال دیگه از موضع فعال عمل نمیکنن ، بلکه کاملا به سفارش کارگردان تصمیم میگیرن و رادیویی وار دیالوگ میگن.در واقع ما اکتی از شخصیت ها نمیبینیم ، فقط نتیجه کارشون رو میبینیم.برای مثال ، هنگام مذاکره یارا و دنریس ، عملا مذاکره ای و توافق کردن نمیبینیم ، فقط نتیجه رو میبینیم که سریعا با چند دیالوگ کاملا بی ربط به توافق میرسن.مثال خوب و عکسش ، زمانی بود که تیریون میخواست با اربابان به نتیجه برسه و اینجاست که ما تازه یک مقدار میفهمیم تیریون خودشه که داره کاری انجام میده نه کارگردان. بعضی شخصیت ها که اصلا در نمیاد تو سریال.یک نمونه بارز که عموم مخاطب ها هم متوجه اون شدن رو مثال بزنیم.دنریس.من به عنوان یک مخاطب عادی اصلا با دنریس همساز نمیشم ، اینکه این دختر زنده میمونه یا میمیره ، بلایی سرش میاد یا نه ، اصلا برام مهم نیست چون شخصیته درنیومده.بنابراین کل اژدها بازی و اژدها سواری تو سریال رو هواست و بی معنی.[/justify] به نظرم سریال باید محتوایی که از جنبه عینی سینما میشه رو بیشتر روش کار کنه وگرنه اگر ما بخواهیم فقط نتیجه رو بدونیم ، فیلمنامه رو بخونیم بهتره
  14. Clegane

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    دوست گرامی ضمن موافقت با بخش عمده ای از نظرات تان عرض کنم که شما یک تناقضی ایجاد کردید -که البته در اصل تناقض نیست و تناقض نماست- که برای طرف گفتگو مشکلاتی به وجود می آورد.به هر حال هر گفتگو و حتا هر منازعه ای به یک زمینه ی مشترک نیاز دارد. . حتما خاطرتان هست که یکی از منتقدان مشهور کشور در یک اظهار نظر مختصر گفت : "حامد بهداد بدترین بازیگر کشور است" .حالا اینجا ما نه جانبدار آن منتقدیم و نه آن بازیگر، اما دیگر اطلاق"بدترین" با هیچ متر و معیاری قابل انطباق و اثبات نبود. حکایت این "1" دادن به این قسمتِ سریال هم شبیه این قضیه است. شما به شکل نمادینی مخالفت خودتان را با این قسمت و ضعف هایش-خصوصا با توجه به فضای روانی و هژمونی ایجاد شده در پیرامونش- بیان کردید ولی بعید می دانم اگر بخواهید این و بقیه ی قسمت های سریال و سریال ها و فیلم های دیگر را "در خلاء" و بدون توجه به نظر دیگران ارزیابی کنید به این اپیزود نمره ی یک بدهید. در آن صورت باید به بالای 80 درصد محصولات سینمایی از نوع سریال نمره ی "صفر" بدهید تازه در آن صورت باز هم دقت و انصاف رعایت نشده چرا که حتا همان انبوه آثار پیش پا افتاده ی جریان اصلی سینما هم تفاوت هایی باهم دارند و به ویژه زمانی که طرفدار دقت و ریزبینی و ژرف اندیشی و "عقل سلیم" هستیم قاعدتا این "تفاوت"ها و تمایزها و "تفاوط ها" را در نظر می گیریم. همچنانکه بنده هم وقتی به این اپیزود نمره ی 10 دادم در واقع معلول یک بیان نمادین و نسبی و احساسی بود و گرنه سنگ به ملاجم اصابت نکرده بود که وقتی خودم در یک نظرسنجی دقیق دیگر به آثار برجسته ای از "دیوید لینج" و "ترنس ملیک" و "برگمان" و "تیم برتون" و ... 3 یا 4 (از پنج) داده ام یعنی 6 و 8، آن وقت بیایم به این اپیزود 10 بدهم. حتا اپیزودهای قوی تری از این اپیزود در همین سریال و سریال های دیگر دیده ایم که 10 دادن به این اپیزود را از دقت دور می کند اما همانطور که بعضی دوستان دیگر هم گفتند استثنائا حال و هوای این اپیزود و سوابق داستان که حتا مخاطب دقیق و انتقادی را هم احساسی می کند چنین نتیجه ای را در نظرسنجی رقم زد. خب حالا اگر کسی عمدتا با بحث های شما موافق باشد(از جمله ضعف واضح نسبت به فصول قبل و سقوط فرم سینمایی و فروپاشی روایت و تعادل عناصر و اجزای داستان در فیلمنامه) اما به این اپیزود نمره ای بالاتر از یک داده باشد-یعنی تقریبا همه اعضایی که رای دادند - در گام اول از دیالوگ با شما یا تایید قسمت هایی که با شما هم نظر است باز می ماند و مجبور است سکوت کند و این یعنی گم شدن حقایق بالقوه در دیالوگ های بالقوه که با شیوه ای که شمای نوعی در اصرار بر عدد "یک" و بنده ی نوعی با اصرار بر عدد "ده" گرفته ایم، رقم خواهد خورد. راه دیگر آن است که این آمار و ارقام را ضرورتا مناط واقعیت و حقیقت در نظر نگیریم.اعداد و آمار گاهی چیزهایی را به ما نشان می دهد ، گاهی هم نه و بهتر است که آن را نادیده انگاشت،خصوصا وقتی امکان گفتگو وجود دارد. (ضمن اینکه امیدوارم ادمین های محترم مثل همیشه نسبت به رشد گرایش به لحن و خطاب و ادبیات لمپنی و توهین آمیز حساس باشند، چیزی که فضای تالارها را تهی و مخاطبان و اعضای بالقوه را برای حضور مرعوب می کند.) باورم نمیشه وسط این همه نظرات آشفته و پیشداوری شده ، یک نظر خوب و درست و حسابی هم پیدا میشه که طرف میفهمه چی میگه. حامد بهداد که اصلا دیگر بازیگر نیست ، تیپ است. قسمت خلا رو باهات موافقم با این تفاوت که یه محصول هنری ، مشخصا در اینجا سریال ، را باید با خودش و یا هم سبکهاش ، در طول زمان مقایسه کرد.بارها گفتم ، الان هم میگم ، سریال روند نزولی رو تو این به فصل به شکل خیلی بدی داره طی میکنه و 1/10 ، علاوه بر اینکه نشون میده این قسمت قسمت بدیه ، بلکه نشون میده این قسمت و این فصل چندین پله از فصول قبلی خودش عقب تره.نمره 10 اکثر کاربرا به فرم نبود ، به نتیجه و تا حد زیادی تحت تاثیر جو رسانه ای پیش از نمایش این قسمت بود.اگر یک نتیجه دیگه تو این قسمت ، غیر از نتیجه مورد انتظار و مطلوب کاربران اتفاق می افتاد ، آیا باز هم همین نمره رو میدادن ؟ من بعید میدونم. یک توصیه هم میکنم بهت در باب نقدهای ، به اصطلاح حرفه ای که تو دنیا منتشر میشه . هیچ وقت گولشون رو نخور.اکثر منتقدها ، چه تو ایران و چه خارج از ایران ، تو زمان فعلی به دنبال اثبات خودشون هستند نه اثبات فیلم یا سریال.کافیه فقط نقد و بررسی این ایپزود رو تو سایت های ایرانی بخونی ، بخدا خندت میگیره.طرف شروع میکنه به تعریف و تمجدید ، هرچه جدیدتر و با لحن ادیبانه نما (این واژه من درآوردی ) بلکه از بقیه عقب نمونه.این اشخص دنبال نشون دادن خودشون هستند نه نقد سینمایی. در پایان اینکه کارگردان این چند ایپزود آخری ، به نظ من اصلا کارگردانی بلد نیست و با وجود هزینه های گزاف ، طبق آمار خودشون ، عملا یک قسمت خوب رو در نیاورده.اصلا انگار که ما کارگردان نداریم تو سریال. این واقعا همون سریال فصل قبله ؟؟ من که بعید میدونم. اگر تمایل داشتی بیشتر راجع به سکانس ها و جزییات سینمایی صحبت میکنیم ، شاید از مصداق بهتر به واقعیت برسیم. ويرایش ناظر: اصلاح نقل قولهای متوالی
  15. Clegane

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    [justify]این 1/10 دادن من هم شده گل درشت این تاپیک دوستان من زمانی که سریال رو شروع کردم تقریبا یه سریال خوب با فضای گوتیک خیلی کم بود.از اونجایی که از داستان سریال ، فارق از رمان ، خوشم اومد تصمیم گرفتم به دیدن و تا آخر هم ادامه میدم به دیدنش.نمره کم دلیل بر ندیدن و نفرت نیست.سریال وقتی روند نزولی طی میکنه آدم بدش میاد ، میخوره تو ذوقش.این فصل هم فصل خیلی بدی بود ، خیلی عقب تر از فصل 4 و 5 که به نظرم بهترین فصل ها بودن. در انتها ، نظر همو بخونیم و اگه خواستیم روش فکر کنیم و اگر نه ، ازش بگذریم. راجع به تاپیک صحبت کنیم نه راجع به همدیگه [/justify]
×