داير وولف

اسم کتاب A Game of Thrones: The Illustrated Edition هستش و ۱۸ اکتبر یعنی امروز منتشر شده.الان در سایت آمازون موجوده. خب پس دوستان هرکی لینک دانلودشو پیدا کرد بزاره لطفا. ممنون.

دوستان کسی از این کتاب مصوری که قراره به مناسبت بیستمین سالگرد انتشار کتاب اول منتشر شه خبر داره؟ اسمش‌ چی خواهد بود و کی منتشر میشه دقیقا؟

احسنت. این خیلی حوبه

انصافا دوران مارتل تو همون کتاب چی کار می کرد غیر زل زدن به آب بازی بچه ها و بافتن خیالات بی سر و ته غیر عملی ؟!! باز مارهای شنزار پتانسیل ایجاد هیجان و جذابیت های اکشن تو داستان رو دارن ! البته اگه به سلیقه من بود ترجیح میدادم آریانا تو سریال هم باشه و دوران به جای الاریا سند توسط کودتای دختر خودش حذف بشه که احتمالا تو جلد ششم هم همین طوری خواهد شد. و فقط تو سریال الاریا پررنگ تر و جایگزین آریانا شده. در مورد بریین هم شک نکن که شخصیت غیر مهمی نیست و حتما نقش مهمی تو سرنوشت نهایی داستان ایفا میکنه وگرنه تو چهار جلد از پنج جلد حضور نداشت و این همه بهش پرداخته نمیشد. جذابیت و پیچیدگی بیشتر کتاب هم به خاطر مفصل تر بودنشه و واقعا نمیشه اون حجم رمان رو کلمه به کلمه تبدیل به فیلمنامه کرد وگرنه الان به جای فصل هفتم منتظر ساخت فصل سوم بودیم درباره تاکید مارتین مبنی بر حذف ایگان تارگاریان هم اگه لینکی باشه و لطف کنید که واقعا ممنون میشم. واقعا دورن‌مارتل فقط به بازی بچه ها زل میزد؟ اتفاقا از نظر دسیسه چینی یه جورایی در حد لرد تایوین فقید بود.اینکه این همه سال برای انتقام آروم آروم نقشه بکشه خیلی بهتر و جذاب تر از اینه که خیلی مسخره مثل این مارهای شنزار بزنن همه رو بکشن!!!به نظر من از نظر دوراندیشی یکی از فوق العاده ترین شخصیت های رمان بود. مسلما نمیتونن هنپمه کتاب رو با تمام پیچیدگی هاش بیارن تو سریال ولی میتونستن با برنامه ریزی بهتر یه کم روند داستان تو فصل های ابتدایی رو تند تر کنن تا مجبور نباشن تو قسمت اخر فصل ۶ به اندازه چند قسمت فصل های قبلی اتفاق بگنجونن.اتفاقات دورن هم واقعا با منطق جور در نمیاد‌اخه الاریا سند به چه حقی الان داره به دورن حکومت میکنه؟ معشوقه برادر کوچکتر حاکم دورن بوده.مثل اینکه الان شی بیاد به کسترلی راک ادعای حکومت کنه.البته خود d&d هم بعد از انتقاد هایی که ازشون شد اینو گفتن که وقتی سریال رو شروع کردن چون کتاب ۵ نیومده بود نمیدونستن قراره این همه ادامه دار بشه ماجرای های دورن و برا همینم براش برنامه ریزی نکرده بودن که در این صورت اشتباه روی مارتینه ته بهشون خبر نداده بود. البته همه تغییرات سریال بد نبوده.مثلا نبرد هاردهوم که به نظر من فوق العاده ترین نبرد سریاله تو کتاب نیست یا ماجرای سانسا جذاب تر از کتاب بوده تو سریال ولی به هر حال یه مشکلاتی هم بوده. اون نبود ایگان هم توی یکی از بحث های همینجا خوندم که از مارتین نقل شده بود.طبیعی هم هست.کلا ۱۳ قسمت مونده.و خیلی چیز ها باید جمع بشه.دیگه فرصتی برا معرفی و پرداختن به ایگان نیست.

کمپانی طلایی و تارگرین سوم که حالا هیچی!متاسفانه زدن خط داستانی فوق العاده جذاب دورن رو با خاک یکسان کردن.کاش به جای ۱۳ قسمت باقیمونده،۲۵ قسمت دیکه میساختن ولی این بخش ها و شخصیت های جذابی که حذف کردن رو(کوینتین و آریان مارتل،ویکیتاریون گریجوی،لیدی استون هارت و ...) رو هم میاوردن تو داستان. گذشته از محدودیت زمان و بودجه و تغییرات ناشی از بازخوردهای اجتماعی و علایق و احساسات بینندگان، فکر می کنم عامل اصلی تغییرات سریال شخص مارتین و خط دهی های اون به دی اند دی بوده و این دو نفر بدون اجازه مارتین حتی یه واو رو هم تغییر ندادن (حالا بماند که قوانین سفت و سخت غربی ها در زمینه کپی رایت اصلا اجازه همچین کاری رو هم بهشون نمیده) من یقین 99 درصدی دارم که اگر مارتین وقت و امکان بازنویسی 5 جلد منتشر شده رو داشت اون رو تقریبا عین همین چیزی که تو سریال نمایش داده شد در می آورد. کوینتین و آریانا و ویکتاریون هم علیرغم همه جذابیت هایی که خط داستانی شون داشت عملا نقش به خصوصی تو ساختار و سرنوشت کلی داستان نداشتن و ندارن و کاری که تو کتاب به عهده اونها گذاشته شده رو مارهای شنزار و یارا گریجوی به راحتی تو سریال انجام میدن. ولی در مورد ایگان ششم و کمپانی طلایی نمیشه به راحتی همین رو گفت ! چون اگه مدعی سومی در کار نباشه شخصیت و نقشه های پنهانی وریس که به شدت هم از افشا شدنشون واهمه داره و این واهمه تو سریال هم به وضوح و به صورت چندین باره نشون داده شده (تو این تاپیک مفصل راجبش توضیح دادم viewtopic.php?f=39&t=541) ناتمام باقی می مونه. واقعا مارهای شنزار میتونن جای دورن مارتل رو پر کنن؟ انصافا نمیتونن. اگه لازم باشه شخصیت هایی که نقش حیاتی ندارن رو حذف کنن،اول از همه باید بریین حذف میشد. قطعا این حذف شخصیت با اجازه مارتین بوده ولی اینکه بگیم مارتین هم خودش اگه کتاب هارو بازنویسی میکرد همینجوری مینوشت قطع و یقین اشتباهه.خط داستانی کتاب خیلی خیلی پیچیده تر و جذاب تره. کافیه نگاه کنیم به شخصیت لیتل فینگر که حتی نصف لیتل فینگر کتاب هم پیچیدگی نداره. من خووم از طریق سریال با مجموعه اشنا شدم و بعد فصل ۴ بود که رفتم کتاب هارو هم خوندم ولی با وجود اینکه این سریال شاید چند برابر باقی سریال ها پیچیدگی و جذابیت داستانی داره ولی باز هم در مقابل کتاب حرفی برای گفتن نداره.تا پایاین فصل ۴ دقیقا مشابا کتاب پیش میرفت ولی بعدش تو خیلی بخش ها فاصله گرفت. علاوه بر نمونه های بالا داستان استنیس هم هست که به شکل احمقانه و سمبل گونه ای حذف شد. ایگان تارگرین هم حذف شده و خود مارتین هم تایید کرد که نمیاد تو داستان ک مطالب مربوط به اون به دنریس منتقل شده.

کمپانی طلایی و تارگرین سوم که حالا هیچی!متاسفانه زدن خط داستانی فوق العاده جذاب دورن رو با خاک یکسان کردن.کاش به جای ۱۳ قسمت باقیمونده،۲۵ قسمت دیکه میساختن ولی این بخش ها و شخصیت های جذابی که حذف کردن رو(کوینتین و آریان مارتل،ویکیتاریون گریجوی،لیدی استون هارت و ...) رو هم میاوردن تو داستان.

فصل ۱ سریال:tell lord tywen,winter is coming for him فصل ۴ سریال:tell your father i'm here,tell him the lannisters are'nt the only ones who pay their debts. فصل ۵ سریال:the long night is coming and rhe dead come with it.no clan could stop them,the free folk can't stop them,the nights wath can't stop them and all the seven kings can't stop them. فصل ۶ سریال:thats what i do.i drink and i know things و به طول کلی در سریال و کتاب:winter is coming__ burn them all و دو تا دیالوگ فوق العاده و یک کلمه ای: Shame Hodor ببخشید زیاد شد ولی نیمتونستم از بین اینا انتخاب کنم.

مورد اول ممکنه درست باشه.گرچه استورمزلند اصلا و ابدا کم اهمیت نبود.اگر سقوط میکرد رابرت یه جورایی پشتیبانیشو از دست میداد و شرایطش سخت میشد.میشه گفت اشتباهش اینجا بود که به محاصره رضایت داد.باید به میس تایرل دستور حمله رومیداد.شاید تلفاتش بیشتر میشد ولی بالاخره سقوط میکرد قلعه. ولی دو مورد بعدی کاملا غلطه. وعده هایی که گفتی میتونست به گریجوی ها بده تقریبا همونایین که راب به بیلون داد و در ازای اون حمایت ناوگان قویشو خواست.اما دیدیم که نه تنها قبول نکرد،بلکه به شمال حمله کرد. مورد سوم هم‌نمیتونست درست باشه.البته من فکر نمیکنم که جیمی فرار میکرد ولی باز هم بعید میدونم پدرش به این دلیل غرب رو وارد جنگ میکرد. و از همه این ها که بگذریم،۴ تا از ۷ خاندان وستروس راهی رو اومده بودن که برگشتی توش نبود.ایریس هم اون قدر دیوانه بود که نمیتونست اوضاع رو جمع کنه.ریگار هم برخلاف دوستان که ازش یه قدیس بی همتا ساختن به هیچ وجه نمیتونست دوباره اونارو متحد کنه.شمال و استورمز اند به خاطر لیانا و ریکارد و برندون استارک محال بود به صلح رضایت بدن و به طور کلی این مواردی که گفتی،اگر هم درست باشن،صرفا میتونستن شکست ایریس رو عقب بندازن وگرنه با وجود ۴ خاندان باسابقه قدرت مند به عنوان شورشی ،شکست ایریس حتمی بود.

جالب بود. ولی اینکه فک کنیم دنریس زاده برج عیشه و دختر لیناست نمیتونه درست باشه. اولا اگه فرض کنیم دنی خواهر دوقلوی جانه،این همه نفاوت ظاهری اونا قابل درک نیست. دنریس دختر مدکینگه.و یادمون باشه ویسریس هم از بدو تولد باهاش بوده. کلا فکر نمیکنم‌ غیر از جان سورپرایز دیگه ای در مورد والدین شخصیت ها داشته باشیم.

با توجه به اینکه هاولند و برن تنها انسان های زنده ای هستن که حقیقت رو راجب مادر جان میدونن طبیعیه که به داستان بیاد برای فصل هفتم.

نمیخوام ایراد الکی بگیرم از سریال ولی بلایی که سریال سر خاندان مارتل اورد واقعا اعصاب خوردکنه. هنوز که هنوزه نمیتونم درک کنم چرا اینقدر الکی دوران مارتل که یکی از زیرک ترین و با درایت ترین شخصیت های کتابه رو کشتن!!!!!! به نظر من اصرارشون رو تمام کردن سریال تو ۸ فصل کار دستشون داد.خب میتونستن یه فصل دیگه هم بسازن ولی عوضش تط داستانی فوق العاده ی دورن و جزایر اهن رو اونجوری که شایسته است نشون بدن.میتونستن لیدی استون هارت و جین و ... رو هم بیارن تو سریال و داستان استنیس تو شمال رو هم‌اونجوری خراب نکنن اینجوری ولی افسوس... اتفاقات اخر فصل قبل قطعا تو کتاب ها هم‌میفته.با یه کم‌تغییر ولی قطعا میفته. تو فصل بعد‌ یورون گریجوی با سرسی متحد میشه.و به جنگ‌دنریس میرن.برخلاف دوستان من فکر میکنم‌دنریس کار بسیار سختی داره و بدجوری به مشکل برمیخوره.خصوصا اینکه تا حالا با مانع سفت و سخت مواجه نشده تو داستان. به امید مرگ این شخصیت که تو این فصل. علامت سوال بزرگ اینه که جان میره سمت دیوار یا میره سمت جنوب برا جمع کردن قوای بیشتر. ممکنه لرد های رودخانه هم‌بهش بپیوندن ولی به بقیه خاندان ها نمیتونه امید داسته باشه. مرگ سرسی به دست جیمی‌هم‌قطعا رقم‌میخوره.ولی شاید تو فصل اخر. شواهد اینطور بر میاد که اخر سر دنریس با اژدها هاش سر میرسن تا با آدر ها روبرو شن ولی امیدوارم اینطور نشه. یکی دیگه از تصمیمات اعصاب خورد کن d&d تبدیل کردن دنریس نفرت انگیز و مزخرف کتاب به این ملکه ی همه چی تموم سریاله!!!!(گرچه من از همینم‌بدم میاد)

قطعا زيباترين صحنه فصل مرگ هودور بود.واقعا عالي بود. اما اون صحنه قسمت 9 كه جان رو از پشت نشون ميده كه شمشرش رو ميكشه و روبروش هم سواره نظام بولتون ها دارن بهش حمله ميكنن صحنه زيبايي بود.يه اهنگ پس زمينه قشنگي هم داشت.همون اول جنگ.

خوب بالاخره HBO به گمانه زنی ها پایان داد و پدر و مادر جان مشخص شدند. همچنین تئوری هایی از قبیل اینکه جیمی و سرسی فرزندان مد کینگ هستند رد شد. این هم لینکش http://www.theverge.com/2016/6/29/12060254/game-of-thrones-hbo-jon-snow-mom-dad-targaryen-chart خب خدارو شكر،ايشالا ديگه تئوري هاي فوق تخيلي نشنويم. گرچه باز هم از اين تئوري تا خواهيم شنيد.البته اون تئوري كه جان پسر مدكينگه خيلي عجيب نبود،ولي يه سرياش واقعا مسخره بود،مثلا اينكه جان پسر سر آرتور دينه.

دوستان،يه سوال داشتم. شواليه هاي ويل مگه نسبت به خاندان استارك سوگند وفاداري خوردن؟ چون تو قسمت 10،اونا هم همراه خاندان هاي شمالي فرياد king in the north واسه جان سر ميدادن! اونا مگه تحت فرمان خاندان آرين نيستن؟

عجب قسمتي بود. و چند نكته: 1-سرسي رسما به ملكه ديوانه تبديل شده.اون نگاه جيمي به سرسي تو اخر قسمت،بيشتر از سر افسوس بود تا خشم.جيمي يه بار شرافت خودشو زير پا گزاشت تا جلوي يه پادشاه ديوانه رو بگيره.اما الان خواهر خودش رسما شده ملكه ديوانه.25 دقيقه اول با موسيقي عاليش فوق العاده بود.صحنه خودكشي تامن،با سكوت مرگبارش هم عالي بود. 2-آريا بالاخره جون والدرفري منفور رو گرفت.بدا به حال بقيه اسامي تو ليستش.از،جمله سرسي. 3-از بعد زنده شدن جان،همه چي داره به وفق مرادش پيش ميره.اون صحنه كه همه شمال جلوش زانو زدن فوق العاده بود،اما نگاه مرموز بيليش به سانسا يه جورايي تو دلمونو خالي كرد.فقط اميدوارم سرسي فريب ليتل فينگرو نخوره و به جان خيانت نكنه.گرچه ديگه تنها شخصيتي كه احتمال مرگشو نميدم جانه.وقتي زنده شده،قطعا كار بيشتري باهاش خواهيم داشت.بيشتر از پس گرفتن وينترفل،بنابراين فعلا نگران مرگش نبايد بود. 4-بالاخره حقيقت داخل برج شادي معلوم شد.اما واقعا معلوم شد؟فهميديم جان پسر ند نيست و يك تارگرينه.گرچه خون استارك هم تو رگ تاش جريان داره.اما اينكه پدرش ريگاره يا مدكينگ،هنوز معلوم نيست.احتمالا همه فكر ميكنن ريگار پدرشه،اما سريال فقط اون قسمت قول گرفتن ليانا از ند رو نشون داد.معلوم نشد قبلش چي گفت در گوش ند.فك ميكنم سورپرايز داستان اينه كه معلوم ميشه درواقع مدكينگ پدر جانه و ريگار به دستور پدرش ليانارو دزديده.چون شاهزاده وعده داده شده قرار بوده پسر مدكينگ باشه.در كل همچنان هويت جان بزرگترين علامت سوال داستانه و سكانش برج شادي اين قسمت چيزي رو عوض نكرد در اين زمينه. 5-صحنه اي رو پيشبيني ميكنم كه جان به نحوي آتيش ميگيره ولي زنده مياد بيرون از آتيش و به اين شكل دنريس متوجه ميشه كه تنها تارگرين باقيمونده نيست.