رفتن به مطلب

مبین

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    5
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

0

اطلاعات شخصی

  • مرز اسپویل من
    انتهای aDwD

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. مبین

    معرفی شخصیت ها

    اولا پیشنهاد میکنم از حجم کتابها نترسی از aGoT شروع کنی به خوندن! مارتین نویسنده ای نیست که بره بالای منبر و شروع کنه به مانیفست نوشتن ، واقعا قصه داره اثرش و مطمئنا هیچ سریالی و تصویری نمیتونه این قصه رو به تصویر بکشه (پس فکر نکن داستان برات تماما اسپویل شده و فلان ... با یکی دو بار دیدن سریال حتی خط اصلی داستان رو شاید نتونی کلا پوشش بدی و فراموشی سراغت بیاد) در کل هر قصه ای از بابالنگ دراز بگیر تا نغمه یا حتی آثار چرت دن براون (اگر بشه بهش گفت قصه) در قالب واژه و کتابش به شدت شیرین تر است از تصویر و فیلمش ^_^ ثانیا ... در جواب تاپیکت شخصیتهای نغمه توی سریال 2 دسته اند 1.کل یوم حذف شدند ،مثل آریانه مارتل مثل ویکتاریون و ایرون گریجوی مثل جان کانینگتون مثل فلورنت ها و مندرلی ها و مثل گروه های مزدور ایسوس و ... که با توجه به محدودیتهای سریال به شدت زیادن و این طبیعیه 2.خیلی تحریف شدند ، چه کرکترشون چه خط داستانیشون چه کرکتر و خط داستانیشون مثلن استنیس هم شخصیتش تحریف شده (نابود شده ، زشت شده) هم خط داستانیش (احمقانه شده ، زشت شده) ... توی این مورد مصادیق به شدت فراوان اند از باریستان سلمی ، دورن مارتل ، منس ریدر و ... (که نسخه سریالش هم به شدت دوست داشتنیه و یا حتی دوست داشتنی تر ) یا شاه راب که خط داستانیش تحریف شده، منظورم ازدواجش با جین و عهد شکنیش به فری ها نیست منظورم بطن داستانشه و جنگش (برای این تحریف شده که ماجرا و قصه خیلی جدی نشه 1 سرگرمی ساده بمونه) ... سانسا هم مثال به شدت خوبی برای این مورد و جیمی لنیستر که خط داستانیش به صورت شلخته و زشت به نمایش در آمده و اضافات زشت تری هم داره ولی میشه گفت روایت شده خط داستانیش ولی کرکترش و شخصیت حال و گذشته اش به نمایش در نیومده کاری که میشد با چندتا تغییر کوچیک و یکی دو خط دیالوگ انجامش داد ولی من از هر کدوم مثال زدم و میخواستم به این برسم که شخصیتهایی که از سریال باهاشون آشنا شدی همون شخصیتهایی نیستن که توی کتاب حاضرند 3.کم تحریف شدند مثل جان اسنو یا دینریس در هر صورت تحریف و تغییر نیاز بوده برای سریال کردن کتاب ولی تغییرات در جهت هالیوودی شدن داستانه مثل هاردهوم حقیقتا امیدوارم تصمیم بگیری به استارت زدن کتابها :دی اینطوری بهتر میتونی طعم کتابهای 4ام و 5ام بچشی و حس کنی ^_^ ولی اگر هدایت نشدی بگو که بگیم برات
  2. یکی2تا انقلت به تئوریتون بعد از 1 سال و کمتر از اندی فرزندان و یا حتی غولها ساکنین وستروس بودند و از جادو استفاده میکردند ولی نمیتونم قبول کنم موجوداتی جادویی باشند (وایت ها و یکی مثل رابرت استرانگ موجودی جادویی محسوب میشن :/) و اینکه جان قبل از لرد فرمانده شدنش هم خواب سرداب وینترفل رو میدید پس میشه گفت ارتباطی با خیانتش به آنچه که جادوی دیوار پنداشته میشود نداره :دی (فصل 4امش توی بازی تاج و تخت برای سم تارلی تازه وارد تعریف میکنه)
  3. مبین

    دنریس و خانه ی نامیرا ها

    پر ابهام ترین فصل 5تا کتاب برای من این فصل دینریسه اینجا که متروکه است گویا ولی مطرحشون میکنم :دی -اولین چیزی دنی میبینه 4تا مینی دورف (که قدشون تا زانوی دنی بود) هستش که به جسد 1 زن مرده تجاوز میکنند ===> معنیش چیه ؟ -بعد ضیافت اجساد ===> همون عروسی سرخ ولی چرا راب از دنی میخواد که به قضاوت بشنیه ؟ -توی در سوم سر ویلم دری و خونه در قرمزش و درخت لیموش رو توی براووس میبینه -در بعدی هم تالار تخت آهنین و ایریس و فرمان معروفش رو میبینه -در پنجم هم همون ریگار و الیا و ایگان و 3سر و 1 نفر دیگه حتما میاد و فلان بعد هم که دنی میره پیش نامیرایان اورجینال دوستان امر میفرمایند که 3 آتش روشن کنه برای زندگی و مرگ و عشق ===> ؟؟ 3 مرکب سوار باید بشه به بستر و به خوف و به عشق ===> ؟؟ و 3 خیانت که برای خون و طلا و عشقه ===> اینو بلدم :دی میری مازدو و جورا و ؟ و بعد مکاشفاتش شروع میشه -مرگ ویسیریس -اربابی با پوست مسی و موی نقره و طلایی زیر پرچم نریان آتشین ===> ریگو ؟ با توجه به حرفی که پیات پری زد و گفت گذشته هایی رو که اتفاق نمیوفتادن رو هم میبینی -مرگ ریگار و زمزمه نام زنی ===> از کجا فهمید اون اسم اسم زنه :دی -پادشاه چشم آبی ای که سایه نمیندازه و شمشیر سرخ در دست داره ===> استنیس ؟ رابرت :/ -اژدهای پارچه ای ===> ایگان -موجودت عظیم سنگی ای که آتشی به رنگ سیاه میده و از برجی که دود ازش خارج میشه میخیزه ===> ؟ -یورتمه نقره ای در شب به سمت نهری که در تاریکی محو میشه ===> ؟؟ -جسد ایستاده روی دماغه کشتی که چشمهای روشنی داره و لبخند محزونی بر لبان خاکستری ===> ؟ -شکاف روی دیوار و گل آبی و بوی خوشش ===> لردفرمانده شدن جان (اینو کشف کرده بودم:دی) -دختر پا برهنه ای که به سمت در قرمز میدوید ===> خودش و دوباره در قرمز -مرگ میری ماضدور و تولد اژدهایان از پیشونیش ===> من حدس میزدم خون شاه (کال) باعث تولد اژدهایان میشه و ملیساندر برای همین دنبال خون شاهیه ولی این چی میگه ؟ -زیر کوه مادر و تعظیم پیران دوش کالین ===> کتاب ششم :/ -بردگان و ندای میسا و احاطه شدن دنی و لمس نیازشون به دنی ===> فتح یونکای و نرفتنش به وستروس و ماندگاریش در میرین چقدر علامت سوال
  4. توی یه شرط بندی تیریون خنجر رو از لیتل فینگر برده بود فکر کنم به کتلین گفت که من هیچ وقت علیه برادرم شرط نمیبندم پتایر دروغ گفته بود تیریون روی جیمی شرط بسته بود خودش روی لوراس تایرل توی جشن نامگذاری جافری
  5. از افکار تیریون و دیالوگ بین جیمی و سرسی جافری متهم ردیف اول محسوب میشه ولی جافری میتونست و میخواست ماجرای ترور برن به رابرت بگه ؟ اگر که نه پس چطور میخواست توی دل پدرش نفوذ کنه خنجر برای لیتل فینگر نبود ؟ تیریون 1 جایی گفت من هیچ وقت علیه برادرم شرط نمیبندم و فلان پس خجنر برای بیلیش بود ولی فاصله وینترفل و کینگزلندیگ ... 2 سال و چند ماه بعد از آخرین پست این تاپیک :دی
×