Winter King
اعضا-
تعداد ارسال ها
49 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
اعتبار در انجمن
0-
بررسی گزینه ها و سنجش راه های موازی خطوط داستانی فصل هفتم
Winter King پاسخی به محمدمهدی داده است: موضوع فصل هفتم
محمد مهدی بیلیش فقط و فقط واسه خودش کار میکنه حالا اتفاقی چند بار خواسته ها و اهداف بیلیش در رایتای خواسته ها و اهداف لنستر ها بوده وگرنه قصد کمک به هیچکس و هیچ خاندانی رو نداره{این جمله واریس برای توصیف بیلیش خیلی عالیه:بیلیش حاظر همه دنیا بسوزه تا خودش در اخر پادشاه خاکستر ها بشه} و همینطور که گفتین واقعا تقاوت خیلی زیادی بین رفتار جان امبر و لرد کاستارک با راب و رفتار لرد های زیر دست غربی با تایون توی فصل دوم در قلعه هارهنهال هست که همش هم از حماقت خود استارک هاس پارسا تارلی برادر کشی در همه وستروس گناه نابخشودنیه ولی واقعا اصلا نمیشه اسم کار راب رو برادرکشی گذاشت دوما درسته که جان حرامزاده بود ولی ریکن که زنده بود و امبر ها به جای حمایت کردنش اونو دادن به رمزی در کل شمال هیچوقت مثل بقیه قلمروها به ارامش نمیرسه اگه مجازات و پاداش واقعی برای خائنین و دوستان نباشه -
بررسی گزینه ها و سنجش راه های موازی خطوط داستانی فصل هفتم
Winter King پاسخی به محمدمهدی داده است: موضوع فصل هفتم
پارسا تارلی منظورم این نیست که تمام افراد توی قلعه های کارهولد و لست هارت کشته ویا تبعید بشن فقط تمام اعضای خانواذه های امبر و کاستارک پس در نتیجه قدرت قلعه ها تغییری نمیکنه. درضمن اگه بخشش این خاندان ها باعث وفاداریشون در اینده میشد بولتون ها 19 بار شورش نمیکردن یا لرد گلاور شروع به زر زدن بر علیه جان تو فصل 7 نمیکرد{به قول روس بولتون یکم بخشش خوبه اما بخشش بیش حد نه و اصلا تنها مرگ خیانت کارها اونم توی جنگ کافی نیست و باید جزای خیانت خیلی بیشتر باشه} -
بررسی گزینه ها و سنجش راه های موازی خطوط داستانی فصل هفتم
Winter King پاسخی به محمدمهدی داده است: موضوع فصل هفتم
محمد مهدی واقعا با شما موافقم و این حماقت های به ظاهر شرافت مندانه استارک ها دیگه خیلی تخیلیه ولی به نظرم شر بیلیش از خیرش بیشتره و واقعا زنده گذاشتن و قدرت دادان بهش خیلی اشتباس.ولی با ایده ساختن ناوگان و شهر تجاری در کارهولد خیلی حال کردم و به نظرم انجام اینکار خیلی به افرایش قدرت شمال اضافه میکنه. پارسا تارلی صد درصد بخشیدنشون اشتباهه و همونطور که سانسا گفت با بخشبدنشون داریم به همه این پیام رو در مورد استارک ها میدیم که نه مجازاتی برای خیانتکارها هست و نه پاداشی برای دوستان و همین رویه به ظاهر شرافتمندانه اما در باطن احمقانه دلیل ده ها شورش علیه استارکها بوده{بابا همه خاندان های دیگه با هم اندازه استارک ها علیه هشون شورش نشده اگه یه بار مانند مندرلی ها یا رین با شورشی ها برخورد میشد دیگه هیچوقت شورشی اتفاق نمی افتاد}به خدا خاندان های غربی و حتی خاندان های غیر غربی تو خواب هم جرئت فک کردن به خیانت علیه لنستر ها رو ندارن اونوقت خاندان درب و داغون فری ها بدون ترس نقشه نابودی استارک ها رو میکشن -
بررسی گزینه ها و سنجش راه های موازی خطوط داستانی فصل هفتم
Winter King پاسخی به محمدمهدی داده است: موضوع فصل هفتم
با کمال احترام اما زنده گذاشتن بیلیش حماقته محضه حالا چه برسه به اهدای قلعه مهم دردفورت بهش -
بررسی گزینه ها و سنجش راه های موازی خطوط داستانی فصل هفتم
Winter King پاسخی به محمدمهدی داده است: موضوع فصل هفتم
اگه من جای جان بودم دردفورت رو به داووث میدادم و برای تمام اعضای خاندان امبر و کاستارک دو گذینه میزاشتم مرگ و یا تبعید به خارج از وستروس{یه چیزی تو مایه های تبعید خاندان مندرلی} دلیل این کارم هم اینه که تا اونجایی که من میدونم هیچ خاندان اصلی تو وستروس نصف نصف استارک ها بر علیهشون شورش نشده و تنها دلیلش هم حماقت استارک ها در بخشیدن شورشیا بوده. در اخر هم لس هارت رو به تورمند و کارهولد رو به لرد رویس میدادم -
خوب بحث های اخرین قسمت هم تقریبا تموم شد و متاسفانه دیگه سایت میشه بیابون و برهوت تا 2 سال بعد.کاش یه راهی واسه فعالیت سایت تا فصل بعد پیدا میشد
-
دوست عزیز من طبق درخواست خودتون این فکر به سرم زد و برای قانع کردن شما و امثال شما. اون جوواب هایی که به این انتقاد ها اومده هم کاملا عذر بد تر از گناه بودند. ولی هر طور مایلید... راجب قدرت های برن و اریا هم در متنم اشاره کردم ... دوباره مطالعه کنیدِ من خوشحال ميشم كه دلايل و مشكلاتتون رو با مدرك اثبات كنيد ولي اصلا موافق نيستم كه دلايل اورده شده.عذر بدتر از گناه بودن شايد لازم باشه شما هم متن هاي قبلي رو دوباره مطالعه كنيد
-
ser duncan به نظر من براي بيشتره ايراد هاي گرفته شده به اين فصل جواب منطقي داده شده و در مورد بيليش هم به نظرم نقشش خيلي خوب بود وتنها دليل شكستش قدرت هاي ماورايي برن و اريا بود.ولي نظر شما و دوستان هم محترمه
-
lady of winterfell به نظرم نقشه بيليش خوب بود و كاربر محمد مهدي هم كامل توضيح دادن اما در مورد واريس به نظر منم به حاشيه رفته ولي خوب به نظرم يكي از دلايلش از بين رفتن شبكه جاسوسيش توسط كايبورن بوده و در مورد تريون هم اولا بايد بگم به نظر من تريون توانايي بالاي در مباحث جنگي نداره و تبحرش در سياسته ولي باز هم نقشه هاش بد نبود ولي شما بايد اينم در نظر بگيريد كه حريفاش يورن و رندل بودن.
-
به نظر من اون موقع این ضعف ها خیلی به چشم نمیومد چون پلات و شخصیت پردازی قوی داشتیم. الان به چشم میاد چون پلات افت کرده و کاراکترها و دیالوگ ها به جذابی سابق نیستن. خوب این موضوع خیلی خیلی طبیعیه. سریال دیگه تقریبا به اخرش رسیده و در حال جمع بندیه و نه شخصیت پردازی( به نظر من بیشتره شخصیت پردازی ها باید توی فصول اولیه باشه نه فصول اخر) و به نظرم دیالوگ های این فصل هم خوب بود به ویژه دو قسمت اخر
-
LADY OF WINTER FELL دقیقا حرف منم اینه : فصل های اولیه و کتاب ها هم مشکلات مشابهی داشتن اما به خاطر مارتین همه از این مشکلات چشم پوشی کردن اما مشکلات فصل اخر خیلی بولد شده. در پایانهم بگم که تنها 6 قسمت به پایان یکی از بهترین سریال های تاریخ مونده و بهتره یکم باهاش مهربونتر باشیم و لذتش رو ببریم
-
lady of winterfell. تعداد نگهبانان شب ١٠٠ نفر بود و حتي اگه هركدومشون ٢٠ نفر از افراد منس رو كشته باشن بازم حداكثر ٢٠٠٠ نفر از افراد منس كشته شدن و از دست دادن ٢٠٠٠ نفر از يك لشكر ١٠٠هزار نفري اصلا شكست به حساب نمياد چه برسه به شكست سنگين.در مورد تايون هم درسته كه اتاق دست پادشاه بزرگه ولي قطعا توي راه روها يا توي راه سياهچال ها تا اتاق دست و يا جلو در اتاق تايون حداقل يه نگهبان بايد باشه. و خوشحالم كه با يكم غير منطقي بودن سر وقت رسيدن تايون موافق بودين
-
Ser Duncan The Tall شما هر بار میگین که سریال به منطق خودش پایبند نیست لطفا چند مورد مثال که در اون سریال به منطق داستانیش پایبند نبوده رو بگید تا ما هم قانع شیم ؟؟؟؟؟
-
دوستان برای همه ی ایراداتی که به این فصل داشتین یا من یا دوستان دلیل منطقی اوردن نمیدونم دیگه مشکلتون چیه و چرا هنوز حرف خودتونو میزنین .جالب اینجاس که برای 90 درصد ایراداتون به این فصل مثال های مشابهی تو کتابها هست اما چون اون ها رو مارتین نوشته پس خیلی عالیه اما اتفاقات مشابهشون در این فصل خیلی غیر منطقی و بده؟؟؟؟؟ (باز هم میگم که هر وقت واسه اتفاقاتی مثل شکست لشکر 100 هزاری منس توسط لشکر 1500 نفری استنیس یا نبودن یه محافظ در فاصله 1000000000 کیلومتری تایون که تریون رو متوقف کنه یا نابودی لشکر استنیس در یک ثانیه توسط وایلد فایر دلیل منطقی داشتین اونوقت بیاین به اتفاقات مشابهی مثل پیروزی های یورن یا مرگ بیلیش یا فرو ریختن دیوار گیر بدید)دقیقا یه ترتیب این 6 اتفاق مثل هم هستن یه موضوعی هم بود در مورد استنیس و نبرد وینترفل که دوس داشتم بگم.دوستان یه جوری میگن که فری ها با شمال اشنایی ندارن که انگار استنیس شمالو مثل کف دستش بلده؟؟ در مورد استنیس هم به نظرم غیر ممکنه که وینترفل رو تصرف کنه و قطعا مثل سریال سرنوشت وینترفل توسط جان اسنو و نبرد حران زاده ها مشخص میشه
-
دوستان تمام ایراداتی که به این فصل میگیرید توی فصل های اول هم تکرار شده و توی صفحات قبل همین تاپیک بهش اشاره کردم و هیچ یک از طرفداران کتاب و کوبنده های سریال جوابی براش نداشت.واقعا درک نمیکنم اگه مارتین همین اشتباه ها رو بکنه نشان دهنده هوش و نبوغشه ولی اگه تو سریال اتفاق بیفته خیلی چیپه. در اخر هم به همه دوستان که گیر دادان به نحوه نابودی دیوار و رابطه جان و دنریس قول میدم که این اتفاقا توی کتاب ها هم عینا اتفاق میفته و امیدوارم اون موقع واسش به به و چه چه نکنین. البته اگر جناب مارتین بلاخره بعد یه ده یه تکونی بخورن و به احترام طرفداراش کتاب بعدی رو متشر کنه