آدرپاد
اعضا-
تعداد ارسال ها
10 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
اعتبار در انجمن
13آخرین بازدید کنندگان پروفایل
بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.
-
ریکی اومده نوشته نبرد وینترفل سریع بود و می تونستند تو چند قسمت ادامش بدهند. خوب دوست عزیز این قسمت 180 دقیقه است که می شود تقریبا سه تا شصت دقیقه یعنی سه قسمت معمولی از سریال( که بعضی قسمتهاش 45 دقیقه بودند) به نظرمن اشتباه کارگردانها همین طولانی کردن اپیزود ها بود که درست مثل غذای زیادی دل خیلی ها رو زده به اصطلاح خوشی زده زیر دلشون.هرچند این جماعت ناسپاس اگر تکه تکه هم می دیدند بازهم یه چیزی برای اعتراض کردن داشتند... ITS ONLY A FANTASY SERIES
- 427 پاسخ
-
- 1
-
این شعر از برتولت برشت را که به یاد می آورم می بینم چقدر به رفتار دنریس و قهرمانهای گیم اف ترونز می خورد. آهای آيندگان، شما که از دل توفانی بيرون می جهيد که ما را بلعيده است وقتی از ضعف های ما حرف می زنيد يادتان باشد که از زمانه سخت ما هم چيزی بگوييد به ياد آوريد که ما بيش از کفشهامان کشور عوض کرديم و ميدانهای جنگ طبقاتی را با يأس پشت سر گذاشتيم آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود اين را خوب می دانيم حتی نفرت از حقارت نيز آدم را سنگدل می کند و خشم دربرابر نابرابری هم صدا را خشن می کند آخ، ما که خواستيم زمين را برای مهربانی مهيا کنيم خود نتوانستيم مهربان باشيم اما شما وقتی به روزی رسيديد که انسان ياور انسان بود درباره ما با مهربانی داوری کنيد!
- 427 پاسخ
-
- 8
-
من حس می کنم سریال با وجود فانتزی بودنش هرچی جلوتر رفت واقعگرایانه تر شد. دوستان می گویند ما با این سریال زندگی کردیم. آقا این یک داستان بیشتر نیست که اتفاقا خوب روایت شده. شما لذتت رو ببر و سعی کن با چیز های واقعی تری زندگی کنی نه با یک سریال. سریال در ادامه جدا شدن از دنیای فانتزی و قهرمانانه داستان اصلی روایتی از آدمهایی حیران در دنیایی خشن و بیرحم رو به تصویر گذاشت.شما که از واقع گرایی تلخ سریال در کشتن قهرمان های اصلی اش به وجد آمدید چرا از واقعگرایی این قسمتها دلزده شدید؟ چون باب میلتون نبود؟ در مورد سرعت سریال می توان از آنطرف موضوع هم نگاه کرد: اینکه برعکس، سازندگان قسمتهای قبلی را حسابی کش دادند و ما را عادت دادند که ده قسمت توطعه و ترس و مرگ و تهدید را ببینیم و قسمت نهم هم معمولا یک جنگ اکشن یا قتلی تکان دهنده بود که نقطه اوج سریال حساب می شد.حالا با سریالی شش قسمتی روبرو هستیم که قسمت دوم و پنجمش نقطه اوج و باقی قسمتها هم بستری برای آن می باشند. معلوم است که سریال بد عادتمان داده !!!!! دور شدن سریال از رمز و رازهای نهفته و تئوری هایی که در کتاب هست به نظرم بدک نیست. این تصویری واقعی تر از این آدمهاست. سنجیدن قهرمانهای این سریال با قهرمان های سنتی کار درستی نیست. تابو شکنی سریال در پردازش شخصیتها بدک نیست.جیمی واقعا بدلیل اینکه عاشق سرسی بود از او جدا شد و به همان دلیل هم به سمتش برگشت.این زیباترین قسمت سریال بود که این دو باهم کشته شوند. به نظرم همه ما که این سریال را دیده ایم متوجه شده ایم که از قهرمانهایش همه چیز بعید است بنابراین زیاد سخت نگیرید سریال را نگاه کنید و لذت ببرید. نگران نباشید که تئوری هایمان نقش بر آب شد. این فقط یک سریال است. زیاد جدی نگیرید.بعنوان یک سریال واقعا زیبا و دیدنی بود.
- 427 پاسخ
-
- 4
-
این شوخی است نه؟ چون در صحنه اصلا این شخص پشت آریا نایستاده است و خوب تصویر هم داد می زند که فتوشاپ شده است. چیزی که در اینجا فراموش شده اینه که اصلا کلاغ سه چشم کیه؟ اون خاطره تمام دنیاست و با نبودنش شب بی پایان به دنیا حاکم میشه. این خودش نقش کمی نیست. برن درواقع ادامه نوعی نیروی مثبت در تمامی دنیا است که از طریق کلاغهای سه چشم در هر زمانی حفظ میشه.مگر کلاغ سه چشم قبلی چقدر جنگید؟ چقدر اکشن داشت ؟ اینکه برن ا ز نیروش استفاده کنه یا نکنه کاملا با منطقی که خودش رو تبدیل به کلاغ سه چشم کرد، سانسا رو تبدیل به سانسای امروزی کرد و آریا رو به آریای امروزی تبدیل کرد ارتباط داره یعنی تقدیر. برن میدونه که بیشتر اوقات اتفاقاتی که می افته همه پیامدهایی داره که ما ازشون بی خبریم و چه تلخ و چه شیرین آینده رو می سازند. همونطور که پرت شدنش از بالای برج توسط جیمی اون رو تبدیل به کلاغ سه چشم جدید کرد... بنابراین منفعل بودن برن در ذات کلاغ سه چشمه که به نوعی از آینده آگاهه ... برن در طول راه آگاه تر و بردبارترشده و این آگاهی و بردباری اون رو نباید به منفعل بودن و هیچکاری نکردن تعبیر کرد.
-
وقتی ایده هایی مرک و تولد و پیشگویی و این چیزا رو می خونم فقط یاد فیلم هندی می افتم. البته مارتینم ایده های فیلم هندی زیاد استفاده کرده ولی خوب اینایی که مطرح شده اگه درست در بیان دیگه از حد فیلم هندی و خواهران غریب و از این چیزا گذشته!!!
-
با مفت از دست رفتن اژدها موافقم اما در کل الان با این رویداد ، دنی و جان و همه متوجه شدن که اژدهایان چقدر دربرابر شاه شب آسیب پذیر هستند اگر نمیرفتن و این مورد رخ نمیداد در آینده و جنگ حتمی بینشون ، شاه شب اون موقع اژدهایان رو با نیزه یخی میزد و به این صورت دیگه راه فراری هم نبود الان حداقل میدونن نمیتونن با اژدها جلوی شاه شب بایستند باید راه دیگری پیدا کنن البته اژدهای یخی واقعا بالانس رو بهم میزنه .. چطوری باید نابودش کنن؟؟ زیاد سخت نگیر. راهشو توی همین قسمت گفت. با نابود کردن کسی که تبدیلش کرده ....
-
اگر قسمت اول را با قسمتهای اول سایر اپیزود ها مقایسه کنیم می بینیم این قسمت از لحاظ هیجان و از این لحاظ که هیچ موضوعی را رها نکرد واقعا بی نظیر بود. در قسمتهای اول سایر فصل ها ما حد اقل یک موضوع جالب توجه داشتیم و بقیه در حد زمان پر کن بودند اما ( شااید به دلیل نزدیک شدن به پایان) در این قسمت حتی با یک ثانیه فریم اضافه روبرو نشدیم. همه داستان ها به شکلی موازی و جذاب در کنار هم روایت شد و هریک از آنها هیجانی جدید به همراه داشت. برای من این دستاورد عالی بود بنابراین وقتی می بینم این قسمت برای اولین بار در تاریخ پخش سریال با امتیاز صد درصد روبرو شده اصلا تعجب نمی کنم.
-
اینهایی که گفتید فقط فرضهایی ضعیفیه و خیلی احساسی. اینکه حس کنیم طرف دوباره زنده شده( که اصلا نمرده ) یا حس کنیم که طرف... علت اینکه هاوند از دیدن اون جسد ها ناراحت شد بخاطر اینه که اونا همون پدر و دختری هستند که توی راه دیدنشون و گفتند که هفت خدا ازمون نگهداری می کنه و اون دید که اعتقادشون پوچ بوده و این اتفاق نیفتاده.حالا چون صورتش از آتش سوخته که این دلیل نمیشه برای زاده آتش بودن.چون اگر بود همون سوختگی هم وجود نداشت!! به نظر من رویارویی هاوند و آریا احتناب ناپذیره. شاید هاوند به این مذهب گرایش پیدا کنه با وجود ملیساندر که در بارگاه تایگرین ها در انتظار دنیریس است فکر نمی کنم به یه زنده کننده دیگه احتیاجی باشه اما با در نظر گرفتن اینکه سریال دنبال شوک های غیر قابل پیش بینیه من مرگ آریا و زنده شدنش رو بدست هاوند پیش بینی می کنم که البته خود این هم فقط یه فرضه و احتمالش زیاد نیست.
-
هدیه یورون به سرسی: احتمالا شیپور dragonbinder است. با این شیپور میتونه اژدها های دنیریس رو تحت فرمان در بیاره و موازنه قدرت رو بهم بزنه. اگر این موضوع پیش بیاد خیلی دیدنی میشه چون اینطور دنیریس راحت نمیتونه کارش رو انجام بده و هیجان ماجرا بیشتر میشه.
-
تعجب می کنم همگی از وجود چیزی به اسم dragonbinder بی اطلاع هستید. این چیزیه که احتمالا سریال رو خیلی هیجان انگیز می کنه. مگر میشه دنیریس با اژدها هاش راحت بتونه سرسی رو شکست بده. هدیه ای که یورون برای سرسی میاره حتما دراگون بایندره. شیپوری که با اون میشه کنترل اژدها ها رو بدست گرفت. البته هرکس شیپور رو بزنه از درون می سوزه( این هم مشکلیه) اما این به نظر منظقی ترین راه میاد که توازن قوا به هم بخوره و داستان جذاب تر بشه.