رفتن به مطلب

aliares2010

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    6
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

0

اطلاعات شخصی

  • مرز اسپویل من
    انتهای کتاب سوم
  1. aliares2010

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    یه نکته دیگه اینه که زنده ها می دونن یه اژدها مرده ولی خبر از تبدیل شدنش ندارن! که میتونه خیلی غافلگیرشون کنه! دیدنی میشه حالت دنریس وقتی ویسریون رو در همچون شمایلی ببینه البته همه اینا به شرطیه که برن خبر نده بهشون
  2. aliares2010

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    جان جورا گندری تورموند تازی توروس بریک اینا نفرات اصلی بودن ولی اگه اپیزود قبل رو یددهباشید همراهشون چند نفر دیگه هم راهی شمال دیوار شدن
  3. aliares2010

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    بالا رفتن ریتم سریال تا حد زیادی ناشی از رسیدن شخصیت های مختلف به هم و یکی شدن خطوط داستانیشون هست و حذف یه سری وقایع هم به نظرم درست و به موقع بودن مثل جنگ های گاردن که نشونش ندادن و جنگ کسترلی راک که کوتاه بود تا برای جنگ اصلی در قسمت غئانم جنگی و نبردی زنده ها و مرده ها در همین اپیزود عطشمون کم نشه باید همین طور باشه فقط امیدوارم تئوری یکی بودن برن و نایت کینگ و کشته شدن برن با همین خنجر درست نباشه به جاش برن خیانت بیلیش رو آشکار کنه و آریا با همون خنجر کارشو بسازه سوال خوبیه شاید مال وحشیا بوده ولی خب از کجا وسط اون برهوت پیداش کردن
  4. aliares2010

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    قطعا منظور شما من نبودم و به خودم هم نگرفتم کلا دو تا پست گذاشتم چرا باید منظور من می بودم ولی خواستم بگم این ایراد به نظرم وارد بود و بیش از حد معقول سریع اتفاق افتاد همه چیز اما نگفتم کل قسمت مسخره بود فقط همین سرعت بیش از حد زمانیش رو خوشم نیومد اگر پست اولم رو بخونید اونجا گفتم که چقد لذت بردم از این قسمت نمره خیلی زیادی هم دادم که به نظرم حقش بود ولی در مجموع حق با شماست یه عده از همه چیز میخوان ایراد بگیرن و لذت سریال رو برای بقیه هم خراب میکنن برای همون زیاد نمیام اینجا
  5. aliares2010

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    من تا حالا اینجا پستی نذاشته بودم دلیلشم همین بود که هر بار میومدم بحثا رو می خوندم میدیدم کلی ایراد گرفته شده بی خیال نظر دادن میشدم ولی در مورد این قسمت اخر واقعا باید بگم هر کسی ایراد بگیره حق داره چون خیلی مسخره بود محاسبات دوستمون هم درست باشه 3-5 روز دووم آوردن تو اون وضعیت سرما و گرسنگی منطقی نبود و حتی صبر کردن مرده ها این همه مدت هم عجیبه!
  6. aliares2010

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    [justify]بُعد زمانی این قسمت خیلی هندی بود و اصلا حال نکردم! تا زمانی که گندری برسه به ایست واچ و زاغا برسن دراگون استون و دنریس برسه شمال تیم جان یا باید از سرما میمردن یا از گرسنگی و کلا قابل توجیه نیست این ماجرا ولی به هر حال علیرغم این ایراد بزرگ نمیشد از کل اپیزود لذت نبرد صحنه مرگ ویسریون خیلی خوب و غم انگیز در اومده و مطمئن بودم با رسیدن دنریس به اون طرف دیوار یکی از اژدهاهاش میمیرن به رسم قسمت یه مونده به اخر بقیه فصلا اتفاق بزرگی باید رخ میداد و موقعی که حرف از کمک خواستن از دنریس شد مطمئن شدم اون اتفاق مرگ اژدهاست اما اصلا حواسم به برگردوندنش نبود مخصوصا که فرو رفت داخل دریاچه یخ زده اما ناراضی هم نیستم باعث شد ضربه رو موقع تموم شدن اپیزود بخورم که لذتش بیشتر بود از این که خودم حدس میزدم ویسریون برمیگرده. در مورد قدرتش هم فکر میکنم باید یخ تولید کنه به جای آتیش این که چرا نایت کینگ همون اول نیزه پرتاب نکرد به طرف جان و همراهاش شاید به خاطر این بوده که احساس نیاز نمی کرده و مطمئن بوده بعد یخ زدن دوباره دریاچه میرن حسابشون رو میرسن. زمان و گرسنگی و خستگی هم که براشون معنی نداره ضمن این که تا حالا خود نایت کینگ هیچ وقت شخصا وارد جنگا نمیشد و همیشه از یه جا فقط نگاه میکرد ولی این دفعه با رسیدن اژدهاها احساس خطر کرد و دست به کار شد در مورد خط داستانی آریا و سانسا قابل پیش بینی بود که بینشون اختلاف بیفته با توجه به اختلافاتی که از قدیم داشتن، ولی توقع این بود که بعد این همه دوری و در به دری عاقلانه تر رفتار کنن و قدر خانواده رو بیشتر بدونن هر چند که آریا به نوعی حق داشت و سانسا اوایل سریال خیلی شخصیت لوس و بی اراده و ضعیفی داشت که از عشق کورکورانه جافری نقشه های ند رو برای سرسی لو داد و باعث مرگ پدرش شد ضمن این که بیلیش خیلی خوب میدونه کجا دست بذاره و چیکار کنه که آشوب درست بشه در واقع متخصص این کاره فقط این اتفاقا میتونستن یکم زودتر رخ بدن پیش قراول بودن احتمالش هست چون مارتین خودش هم اعتراف میکنه که تالکین روی تمام فانتزی نویس های بعد از خودش تاثیر گذاشته مارتین: "احترام زیادی برایش قائلم – او تأثیر زیادی روی من داشته و کتاب‌های ارباب حلقه‌ها کوهی بزرگ هستند که روی تمام آثار فانتزی که پس از آن‌ها نوشته شده‌اند سایه می‌افکنند و تمام فانتزی مدرن را شکل می‌دهند." ولی حتی رد شدن از بین اون همه مرده و نزدیک شدن به وایت واکرا هم آسون نیست چه برسه به کشتنشون که فقط فولاد والریایی میخواد و شیشه اژدها و کار هر کسی نیست اما میتونه پایان قابل پیش بینی ای باشه برای تموم شدن جنگ مرده ها و زنده ها دقیقا یادم نیست کتاب رو خیلی وقت پیش خوندم ولی یادمه بچه ای که به دنیا اورد از کال دروگو به خاطر سحر و جادو میری مازدور تبدیل شده بود به هیولا و احتمالا به اندام های باروری دنی آسیب رسیده یا حداقل خودش این طوری فکر میکنه به هر حال ربطی به پیش بینی میری مازدور نداره، اون در مورد خوب شدن کال دروگو بود در کل احتمال فرزنددار شدن دنی وجود داره مخصوصا با اشاره تیریون به مسئله جانشین دنریس احتمالا دراگون گلس و فولاد والریایی رو اژدها هم اثر بذارن، وقتی وایت واکر رو میتونن بکشن که سازنده اون اژدهاست حتما خودش رو هم میتونن بکشن! ممکنه با کمک اسکورپیون کابیرن شیشه اژدها به طرفش پرتاب کنن شاید هم توسط دروگون و ریگال کشته بشه. نمی دونم اینجا در موردش بحث شده یا نه ولی یه جا تئوری دیوانه واری در موردش خوندم که میگفت دلیل حملشون دیپلماتیکه حالا بحثش مفصله اگر ممنوع نباشه لینکش رو میذارم. همون طور که اول پستم گفتم این بعد زمانی مسخره اصلا قابل توجیه نیست! حتی با فرض صحت محاسبات شما چطوری تو اون سرما 3-5 روز دووم اوردن و بعدشم با قدرت مشغول جنگیدن شدن؟ ایرادیه که به هر حال باید باهاش کنار اومد. و در نهایت این عکس که به نظرم نماد نغمه ای از یخ و آتش بود. [/justify]
×