رفتن به مطلب

پارسا تارلی

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    126
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

13

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. پارسا تارلی

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    راست میگی. من هم که الان فکر می کنم درسته روند داستان چندان منطقی نبود ولی ناراحتی بیشتر ما بخاطر این بود که جان دوباره برگشت به نقطه اول و در قیافش هم اون حس افسردگی دوباره دیده میشد و کسی که این همه زحمت کشید آخرش سرش بی کلاه موند خیلی ها به خاطر همین ناراضی بودن.ولی این پایان خیلی خوب غم رو القا کرد.نشون داد جان اسنو بعد از این همه سال بازم همون آدمه.تک و تنها،در هم شکسته و در تردید.دنیای مارتین جوریه که شرافتمند تنها می مونه.و فکر می کنم بازی تاج و تخت اون قهرمان کشی رو به خوبی برای جان اسنو به پایان رسوند.بالاخره هر انسانی یه جان اسنوی درون داره بخاطر همین اینقدر باهاش همذات پنداری کردیم.(حداقل در فصول اولیه).فقط ای کاش پایان خط داستانیش رو نشون میداد و پایانش باز نمی موند ولی خب خوبی که داره اینه که جان اسنو در ذهن ما هنوز هم زنده میمونه با این پایان باز.این پروسه که اول که سریالو میبینی و هیجان زده نظ میدی بعد چند روز فکر میکنی و نظراتت تعدیل میشه خیلی عالیه. انکار به مرور زمان احساسات از اندیشه ات حذف میشه شمال شبیه یه بیابونه که عده ای آدم توش بدلیل جبر جغرافیایی زندگی میکنن.نه قدرت اقتصادی داره.نه استراتژیکه.نه میتونی توش کشاورزی درست حسابی بکنی.جمعیتش هم اونقدر کمه که رابرت وقتی اومد وینترفل پرسید رعیت ها قایم شده بودن.حالا بعد از این همه کشت و کشتار چه قدرتی داره من نمیدونم.این مثالی که زدید در مورد انسان ها صدق میکنه نه کشورها و نه در جایی که شمشیر حرف اولو میزنه.پایان. زنده باد جان اسنوی رانده شده،شکسته و تک وتنها و زنده باد جان اسنوی درون همه شما.
  2. پارسا تارلی

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    شمال نصف وستروسه ولی دیگه ا اینهمه جنگ قدرتی براش نمونده اصولا اگه سازنده ها منطق داشتن سربازای شمالی تا الان تموم شده بودن ولی من باز تفجب میکنم که شمالی ها انقدر زیادن که کینگزلندینگ رو محاصره کنن.خاندان های خیلی قدرتمندتری هستند که هیچی در مورد اعلام استقلال نگفتن. حاکمای فعلی وستروس واقعا مضحکن میزی که یه روزی تایوین لنیستر مینشست الان بران همونجا میشینه و لرد هایی که ند استارک رهبرشون بود از این به بعد از سانسا دستور میگیرن. بماند که اون کلم بروکلی جای دوران مارتل شده لرد بالادست دورن. الان واقعا سانسا با چه منطقی سیاست مدار حساب میشه.هر گی یه مدت زیر دست مادر شوهر بمونه سیاست مدار میشه؟
  3. پارسا تارلی

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    کسی میدونه کل اتفاقات چند سال طول کشید یعنی از آغاز فصل اول تا پایان فصل هشت کلا چند سال شد؟
  4. پارسا تارلی

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    اینکه بعضیا میپرسن جان چرا تارگرین بود ظاهرا هدف سازنده ها این بودکه این درگیری سطحی بین جان و دنریس رو سر این موضوع به وجود بیارن و دنریس افسرده بشه و از دلایل دیوانه شدنش بشه. بعضیاهم میپرسن جان چرا زنده شد اینم معلومه دیگه تنها وظیفه جان این بود که همه رو جمع کنه وینترفل جلوی وایت واکرارو بگیرن
  5. پارسا تارلی

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    نگفتم بد ساختن(البته بدم ساختن ولی نه عمدی) گفتم خیلی از سوالات بدون جواب موند و خب تابلو است دیگر معلومه برای اسپین آفه دقیقا واسه منم این بار بیشتر شبیه یه حس ابهام بود که البته بخاطر اون پایان باز افتضاح بود.حس خماری که قبل سریال بود هنوزم با این پایان باز از بین نرفت. وقتی یه همچنین سریال با اینهمه فصل میسازن پایانش باید طوری باشه که حداقل شخصیت های اصلی معلوم بشه آخرشون. بعد پایان با خودت بگی تموم شد.خط داستانی شخصیت ها تو ذهنت متوقف بشه.الان هشت فصل صبر کردیم که آخرش نفهمیم جان اسنو چی شد؟
  6. پارسا تارلی

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    جدا از اینکه خیلی سوال ها اصلا پاسخ داده نشد و کلا قسمت خیلی ضعیفی بود که لازم به گفتن نیست. فقط به نظرتون مشکل کلی از چی بود؟ به نظر من با همین شش قسمتم میتونستن یه فصل خوب بسازن ولی در صورتی که در هر قسمت حداقل چندتا کاراکتر اصلی داستانشون به سر انجام می رسید نه اینکه همش فرعیا رو حذف کنن. اینطوری به همه خوب پرداخته میشد.مخواستن پایان همه شخصیت اصلیا تو دو قسمت آخر باشه که خب معلومه شتاب زده و غیر منطقی می شه. پایان باز جان هم افتضاح بود.هشت فصل آخرش هم فقط جان سرش بی کلاه موند و و این خیلی ناراحت کننده بود. جدای از این ها هروقت که یه فیلم چند قسمته یا یه سریال که آدم باهاش زیاد همذات پنداری می کرده وقتی تموم میشه یه حس نوستالژی افسردگی مانندی به آدم دست میده.انگار که آدم دلش تنگ میشه واسه شخصیتا .شما هم اینطوری شدید؟ اینا همش کار اچ بی او میخواد قشنگ تا میتونه از این مجموعه سود ببره این همه سوال در مورد برن و نایت کینگ بدون پاسخ معلومه بای نگاه کردن اسپین آف هاست بهترین کار اینه به نشانه اعتراض کسی اسپین آف نبینه. اون سیصد هزار تا امضا رو هم بجای اینکه برای عوض کردن پایان سریال بفرستن که محاله جمع کنن برای عوض کردن پایان کتاب که اگه اینطوری بشه آخر کتاب هم افتضاح خواهد بود
  7. پارسا تارلی

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    فقط یک پایان
  8. پارسا تارلی

    بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

    در پس زمینه بودن و راز آلود بودن این ها واژه هایی است که مارتین برای جادو در داستانش به کار میبرد.وایت واکرها در داستان تناسبی بسیار نزدیک با این واژه ها داشتند و همین حداقل برای من بسیار لذت بخش بود.اما هرچه پیش می رویم باید از در پس زمینه بودن در بیایند و این از باید های داستان است. اما متاسفانه سریال تنها موفق شد بخش اول را(یعنی مرموز جلوه دادن وایت واکرها)آن هم به لطف اینکه با کتاب پیش می رفت به نحو قابل قبولی انجام دهد.از فصل هفت به بعد که وایت واکرها کم کم تبدیل به دغدغه اصلی می شوند سریال با حجمی از بی منطقی روبه رو می شود. اما هنوز هدف وایت واکر ها مشخص نیست و و حداقل انتظارات هم اینست که هدفشان بزرگ تر از کلیشه های معمول(نابود کردن دنیا،ازبین بردن تمام انسان،و...)باشد. فصل هشت و چهره تاریک و رمز آلود وایت واکر ها همچنان ادامه دارد تا قسمت سوم که دقیقه به دقیقه بر این چهره ی رمز آلود و عظمت نایت کینگ افزوده می شود و تاریک بودن فصا و استفاده کم از نور هم در القای این حس موفق بود(حداقل برای من) تا جایی که با پرش آریا نایت کینگ متوقف می شود.اگر همین یک لحظه را از قسمت سوم حذف کنند برای من شاهکار است.اما متاسفانه چنین چیزی ممکن نیست و نایت کینگ و هدفش هم در دام کلیشه ها می افتندو هدفش هم جز نابودی انسان ها و خود آگاهی نیست. دو فصل گذشته حداقل ثابت میکند هرچه اثر هنری فراگیرتر شود و سود مالی گریبانش را بگیرد بیشتر در سراشیبی سقوط می افتد و این هم مدعای دیگری است بر بی ارزش بودن هنر سفارشی. باقی قسمت ها هم که آنقدر پر است از حفره ها و نواقص داستانی که نیازی به گفتن ندارد(حتی همان نبرد قدمی کلگین ها بسیار دیدنی تر از نبرد این قسمت بود)
  9. پارسا تارلی

    بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

    نبرد در اسوس فتح کسترلی راک،نبرد با وایت واکرها و همچنان آنسالیدها هر قسمت در حال افزایشند نبرد با لنیستر هاانقراض در شب طولانی و دوتراکی ها و اسب هایشان گویا مدام در حال زایشند نبرد در سرزمین های رودخانه ،غارت شمال به دست آهن زادگان،قتل عام تعداد زیادی در دوقلوها،نبرد حرام زادگان و بازهم شمالی ها. این حجم از بی منطقی واقعا نشانگر ضعفه. نویسنده ها با چندتا دیالوگ ساده میتونستن مخاطب ها رو به یاد ریور لندز بندازن که هنوز هم میشه از اون جا تعدادی سرباز به دست آورد تا شاید کمی منطقی تر بشه.ولی به کل انگار یادشون رفته. این فصل کلا تا اون جایی خوب بود که نایت کینگ و آدر ها داشتن از دروازه وینترفل وارد میشدن. این حجم از مرموز بودن و عظمت واقعا لذت بخش بود ولی بعد...
  10. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    بله نظر من اینه. بخاطر همین هم شرافت ادارد استارک زبانزده که اونم نه از نوع خشکش که وابسته به قانون و اینا باشه چون دیدیم که برای بچه هاش حاضر شد اعتراف دروغین بکنه.وقتی به اون حد از نیکی و شرافت برسی انتظارم داری همه همونطوری باشن.بعدشم صحبت از لیتل فینگر بود خب بالاخره حتی اگه خود ند هم خطرو احساس نمیکرد میتونست بهش بگه. دوم اینکه بله شاید از نظر سیاسی کار بیلیش درست بود ولی از نظر انسانی کارش ظالمانه و مفتضح بود.به نظر شما این خوبی نیست که به کسی که کاری که کرده مجازاتش مرگه فرصتتی بدی؟اصلا تعریف شما از مرگ ظالمانه چیه؟؟؟یا بی عدالتی؟؟؟ افت سریال هم مشخصه به وضوح ولی بازم فکر نکنم تو قضیه بیلیش باهاتون موافق باشم.چون بیلیش به دلیل این به قدرت رسید که بتونه همپایه اشراف بشه و به خواسته هاش برسه پس اینطوریم نیست که چون بیلیش شخصیتش به عنوان یه سیاستمدارشکل گرفت پس دیگه قدرتو به هرپیزی ترجیح بده قدرت فقط یه وسیله برای رسیدن به خواسته هاست.پس دیگه وقتی قدرت داره چرا ازش استفاده نکنه؟به نظرم بیلیش آگاه بود که شوالیه های ویل زیاد دل خوشی ازش ندارن ولی از ویژن های برن و خیانت سانسا به صورت نمک نشناسانه که خبر نداشت.فکر میکرد مثل همیشه جریانات مثل برنامه ریزی پیش میره اگه هم تو وینترفل نمیموند که دیگه اون قدرتش عملا استفاده ای نداشت و آرزو هاشو برآورده نمیکرد.بالاخره سر آخر بگم همه سیاست مداران بزرگ اشتباه کردن
  11. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    این داستان هم دقیقا از ژانر فانتزی با چاشنی از حقیقته.دییقا اتفاقی که در ارباب حلقه ها میافته که داستان طوریه که با جنگ و خیرو شر شروع و با شکست شر و رفتن یا کم رنگ شدن نژاد های دیگه جا برای انسان ها باز میشه و اگه داستان ادامه ای داشت مطمئنا پای سیاست و بازی درباری هم به وسط میومد و داستان کم رنگ میشد. دقیقا نغمه بر خلاف این سیر میکنه با سیاست و بازی های درباری و پستی های انسانی شروع و با کم رنگ شدن سیاست بازی میرسه به جنگ خیر وشر و بقای نژاد انسان.درسته این سیاست بازی ها خیلی زیبا بودن و لی دیگه داشتن تکراری میشدن.این سیاست بازی ها فقط پس زمینه داستان بود و از اول هم وایت ها در حاشیه داشتن قدرتمند میشدن و موضوع اصلی همینه ولی مطمئنم که به لطف قلم مارتین این بخش هم به بهترین شکل اتفاق خواهد اتفاد.
  12. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    متاسفم که واقعا بدون داشتن اطلاعات مناسب میایین و اظهار نظر میکنین.در یک تاپیک دیگه هم که بحث سر مقایسه رباب حلقه ها و نغمه بود شما همینطوری داستان رو کوبیدی.درسته فصل هفت نسبت به بقیه فصلا خیلی پایین تر از انتظارات بود ولی بدون شک یکی از بهترین قسمت هاش کشته شدن بیلیش بود. بیلیش برای اینکه عشقی دیوانه وار نسبت به مادر سانسا داشت و سانسا رو نسخه زنده و زیباتر کتلین میدید در وینترفل موند تا شاید به هدفش برسه چون بر خلاف بی محلی ها حدسم نمی زد از این دختر تو سری خور کاری بربیاد که بخوا بکشتش.بزرگترین سیاست مدار ها هم اشتباه میکنن. در مورد ند استارکم که دیگه همه میدونن که چه انسانی بزرگی بود و بیگناه کشته شد.سقوط با ند استارک بهتر از همدست شدن با لنیسترا بود. آخر سرهم بالاخره این جنگ آغاز میشد چون حتی اگه ند جون سالم به در میبرد و فرار میکرد هم به همه میگفت که جانشین رابرت برحق نیست و جنگ شروع میشد ولی خیلی زودتر تموم میشد.پس میبینیم آغازگر اصلی جنگ خود بیلیشه که میتونستبه ند خبر بدهو به هر طریق فرار کنن.
  13. پارسا تارلی

    قسمت آخر : The Dragon And The Wolf

    اول اینکه خوش اومدی و خوشبختانه هنوزم کسانی هستن که این کتاب ها رو میخو نن و سریالو میبنن در ضمن چون دوسه ماه گذشته خوب یادم نیست ولی فک کنم جان سریعا از وینترفل خارج شد و حتی اگر هم که خبر میدادن برن میخواد بیاد فک نکنم جان میموند.سر آخر بگم حیف که تالار ها اینقدر سوتو کوره دیگه فک کنم که این سایتم سرآخر به سرنوشت آردا دچار میشه که خدا کنه نشه چون ما با این کتابا زندگی کردیم و هنوز هم میکنیم کاش آردا رو هم نبسته بودن و به فکر نسل های بعدی هم کتاب هارو خواهند خوند بودن خود من که تازه ارباب حلقه ها رو شروع کردم و ای کاش آردا باز بود خوب حداقل تقاضا دارم چون خیلی از عضو های این سایت از عضو های قدیمی آردان یه تاپیک بزنن برای ارباب که سوالاتمونو بپرسیم و بدونن که نه ارباب حلقه ها و نه نغمه هیچ وقت قدیمی نمیشن و هنوزم به یادشون هستیم
  14. پارسا تارلی

    مقایسه ی قدرت نظامی ارتش ها در دنیای مارتین و آردا

    خب معلومه که ارتش های نغمه انسان های معمولین هرچقدر هم که آموزش دیده باشن شمشیر های جادویی و زره هایی از میتریل نداره اما اگه از الف ها و دورف ها بگذریم به نظرم دوتراکی ها حریف سواره نظام روهان میشن.
×