با احترام به نظر ساير دوستان
به نظر من اين قسمت بدترين اپيزود كل هفت فصل اين سريال بود.
هيچ يك از وقايع اين قسمت با عقل و منطق اين سريال جور در نميومد.
پيام رساندن گندري و خبر رسيدن به دنريس و كمك كردن اون خيلي سريع بود
حمله نكردن واكرها در ابتدا
جان سالم بدر بردن جان بطور بسيار عجيب از غرق شدن و زخمي شدن
سر رسيدن يهويي بنجن
چرا با خود شيشه اژدها نبرده بودند؟
چطور هزاران وايت واكر نتوانستند چند نفر را بكشند؟
دلبستگي شديد جان و دنريس بهم ديگه
ديالوگهاي بچه گانه بين سانسا و اريا
برن كجا بود تا به مناقشات بين اريا و سانسا و همچنين اگاه كردن انها از توطئه لرد بيليش و كمك كردن به جان
در كل اپيزود بسيار تند و توهين امير به شعور مخاطبين بود.
در كل فك ميكنم اين اپزيود فيك از سريال بود و باورو نميشد دارم گات ميبينم