اول این که کاش اسپویل ها رو نمیخوندم تا لحظه های کاملا غیر منتظره و غافلگیر کننده و پرهیجان این قسمت که مهمترینش لرد بیلش بود رو از دست نمیدادم کی فکرشو میکرد لحظه اخر سانسا اسم بیلیش رو بیاره ؟ غافلگیر گیری بعدی هم رابطه جان و دنی که البته به خاطر اینکه یه تارگرین اصیل به دنیا بیاد تا نسلشون ادامه پیدا کنه تو داستان اورده بودن - با شرافت جان اسنو ( با این اسم بیشتر حال میکنم) حال کردم هر چند ممکن بود به خاطر عشقش به دنی همه چی و زحمتایی که تاحالا کشیده بود به گافت بده اون صحبت هایی هم که با تیان کرد عالی بود بخشش و این که راب بخشی از وجودته که نمیتونی ازش فرار کنی ولی تو اوج این جنگ تیان رفت دنبال نخود سیا تو یه داستان فرعی که البته ممکنم هست ربطش بدن به جنگ اصلی اونجا که یورون قد بازی در اورد خیلی باحال بود و بعد ترسیدنش که باید حدس میزدم نقشه باشه سرسی خیلی ناجوانمردانه عمل میکنه برعکس جیمی که خودشو نشون داد - گلدن کمپانی باید خیلی خفن باشه و بیان شیر تو شیر میشه داستان دوست دارم بدونم شپیور اژدهای یورون رو تو داستان بیارن - اژدها دقیقا چه جادویی تولید میکرد ؟ برق ؟
اون صحنه نشون دادن ریگار و بعدم جان خیلی احساسی و قشنگی بود همیشه دوست داشتم یه چیزایی از ریگار ببینم محبوب ترین شخصیت سریاله برام امیدوارم که اسپین افش رو بسازن و نمرده باشه تو جنگ با اون خپل چون هیچکیم جسدشو پیدا نمیکرد
جا داره یه خدا بیامرزی برا عمو بنجن هم بگیم خیلی الکی مرد تو قسمت قبل بهش اجحاف شده بود . همین دیگه ممنون