رفتن به مطلب

Aegon Targaryen VII

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    27
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روزهای برنده

    1

Aegon Targaryen VII آخرین بار در تاریخ فوریه 21 2019 مقام اول روز را به دست آورده است

Aegon Targaryen VII یک محتوا با بیشترین امتیاز داشته است!

اعتبار در انجمن

100

اطلاعات شخصی

  • محل اقامت
    کسل بلک

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    یکبار برای همیشه ... بزارید شفاف اعلام موضع کنیم. بحث منتقدین این نیست که: 1) چرا دنریس تبدیل به مد کویین شده 2) چرا دنریس توسط جان کشته شده 3) چرا جان شاه نشده 4) چرا نایت کینگ توسط جان کشته نشده 5) چرا برن پادشاه شده و 6) چرا تئوری های طرفدارا تحقق پیدا نکرد لطفا این رو بفهمید، دلیل انتقادات ما موارد بالا نیست... دلیل انتقادات ما، از بین رفتن منطق، سوالات بی جواب مانده و تخریب یکسری خط های داستانی ست ... یکبار دیگه رجوع کنید به دلیل دی اند دی برای انتخاب آریا برای کشتن نایت کینگ. اونوقت میفهمید منطق چطوری فدا شده. لطفا به نظرات منقدین هم احترام بزارید ...
  2. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    یک از ده ... چیزی ندارم بگم، فقط اینکه موقع دیدن این قسمت همش سرم رو به نشانه تاسف تکون میدادم... هر دقیقه و هر ثانیش ... چطور دلشون اومد بزرگترین سریال تاریخ رو اینطوری نابود کنن؟ پیشاپیش هم به طرفدار های "جنگ ستارگان" تسلیت میگم که قراره این پروژه هم توسط این دو نخبه عرصه نویسندگی و کارگردانی نابود بشه! یک دهه از زندگیمون منتظر پایانی حماسی برای این داستان بودیم، پایانی به معنای واقعی "تلخ و شیرین"،پایانی که هیچ علامت سوالی برامون باقی نذاره. اما حالا ماییم و ده ها سوال بی جواب ...
  3. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

    اتفاقا گزینه های مناسبی وجود دارن،اما متاسفانه دیگر لرد ها براشون حقی قائل نبودن. من متوجه نشدم، یعنی جان نباید احساس گناه داشته باشه؟ البته من با توجه خُلقیات و روحیات جان این رو مطرح کردم. اینهم کاملا درسته که هیچ انسانی از ابتدا بدذات نیست، اما قطعا در بد شدن دنریس و سرسی تفاوت حائز اهمیتی وجود داره. مسیری که دنریس رو به جنون رسید، مسیری به مراتب سخت تر از مسیر سرسی به طرف بد شدن بوده. سرسی در ناز و نعمت هم که بوده، بدذاتیش رو نشون داده. و اینکه مسئله سرسی، بر خلاف دنریس مسئله "جنون" نیست. بد برداشت نکنید، من هیچوقت تا حالا صحبتی درباره فرمانروای بر حق نکردم و هیچوقت هم نگفتم دنریس رو ملکه ای بر حق میدونم. قبلا هم گفتم که من تعریف دیگه ای برای "بر حق بودن" دارم.
  4. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

    کل متنتون رو قبول داشتم جز تیکه آخر ... اتفاقا جان باید احساس گناه بکنه؛ جان کسی بود که میتونست با عشق و علاقه ای که بینشون بود دنریس رو کنترل کنه. جان دو بار ضربه روحی میخوره. یک) خودش رو قطعا یکی از عوامل کشته شدن بیگناهان و سوختن کینگزلندینگ میدونه. دو) با کشتن عشقش(حتی اگر بگیم عشقش تبدیل به یک آدم مجنون شده) هم قطعا بعدش احساس خوشایندی نخواهد داشت. ما داریم دم از "جنون" میزنیم، دنریس خودخواسته ظالم و سنگدل نشد، کوهی از عوامل اون رو به فردی ظالم تبدیل کرد؛ به همین خاطره ما میگیم کار هایی از روی "جنون" ! البته این عقیده منه، به نظرم دنریس ذات خوبی داشت، اما شرایط اون رو تغییر داد، همونطور که شرایط میتونه همه آدما رو تغییر بده. اما مهمترین قسمت حرفاتون که درباره برن بود: کاملا موافقم. برای من خط داستانی برن خیلی جذاب بود و اون یکی از اولین شخصیت هایی بود که بهش علاقه مند شدم. از قدرت "سفر زمان" آنچنان که باید به نظرم استفاده نشد؛ و همچنین از قدرت تاثیر گذاری برن بر گذشته هم خیلی مانور داده نشد جز همون قضیه هودور. من به شخصه فکر میکردم مهم ترین شخصیت فصل آخر، برن باشه، اما الان اون بی فایده ترین شخصیت این فصل بوده و یکی از کسانی که آرک داستانیش بسیار ضربه خورد همین برن بوده. و اینکه برن با اینکه میدونسته قراره چه اتفاقی بی افته، چرا اجازه اینکارو(سوختن کینگزلندینگ) رو داد، همچنان برام سواله!
  5. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

    درک نمیکنم این مقایسه مضحک رو... کافیه یک نگاه به پیچش داستانی و گستردگی این دو تا سریال بکنید. برکینگ بد با داستانی معمولی اما پیشبرد خوب و داشتن ژانری عام پسند و بازی خارق العاده بازیگران توانمندش تونست به موفقیت برسه. اما درک نمیکنم معیارهاتون از اینکه میگید "بهترین سریال تاریخ" چیه؟ چطور میشه دو ژانر کاملا متفاوت رو با هم مقایسه کرد؟ فقط برام سواله این مقایسه چطور انجام میشه و چطور بهترین سریال تاریخ مشخص میشه؟ ممنون میشم از پاسختون استفاده کنم. البته این رو عرض کنم که تاثیر سریال هایی چون لاست و وست ورلد رو من بیشتر از تاثیر برکینگ بد بوده.
  6. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

    هفت از ده ... "بهترین اپیزود این فصل" دوستان ایرادات و حسنات این قسمت رو خیلی زیبا و دقیق بررسی کردن و من از بیان حشویات خودداری میکنم. خیلی خلاصه: صدای ناقوس،مکث،سکوت،انتظار، کلنجار درونی دنریس و سپس تصمیم نهایی و بیدار کردن اژدها... این سکانس برای من همه چیز بود. خیلی خوشحالم سریال این دفعه برای پیشگویی ها و رویاها ارزش قائل شد و ما شاهد بودیم که ویژن برن در فصل چهارم و همچنین رویای دنریس در خانه نامیرایان به وقوع پیوست.(همیشه بحث داشتم با کسایی که میگفتن برن آینده رو اصلا نمیتونه ببینه. بهشون میگفتم در ویژن هایی که خودش نمیتونه کنترل کنه این توانایی رو داره، اما هیچوقت قبول نمیکردن) به نظرم اون چیزی که این قسمت میخواست به ما بگه اونقدر ارزش داشت که بشه ایرادات رو تا حدود زیادی نادیده گرفت. خودمون شدید ترین انتقادات رو نسبت به اپیزود های قبلی داشتیم، اما این قسمت واقعا حقش این نمرات و این هجمه ها نیست. متاسفانه بعضیا حد وسط ندارن، یا خیلی اینورین یا خیلی اونوری، بعضیا هم که موج سوار ماهرین، موج که شروع بشه سوار میشن و هیچوقت هم قصد پیاده شدن ندارن.(البته با احترام به تمام کساییکه انتقادات منطقی دارن) این قطار انتقادات منطقی دیگه از ریل خارج شده و صرفا تبدیل به یک وسیله تخریبگر شده. عده ای هم ناراحتن که شخصیت محبوبشون تبدیل به ویلن شده. اما باید به امثال اینها گفت که یک فیلم یا سریال، فوتبال نیست که عده ای بخوان 'طرفدار' این شخصیت یا اون شخصیت باشن، و انعطاف در خُلقیات کاراکتر محبوبشون رو نپذیرن. بحث این که من از چنین کاراکتری خوشم میاد و شخصیتش رو میپسندم فرق داره با اینکه بگم طرفدار یا فنشم! به نظرم بیایم احترام بازی تاج و تخت رو نگه داریم چون احساس میکنم هجمه ها دیگه داره تبدیل به هتک حرمت میشه ... سپاس
  7. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    منطق گمشده ...
  8. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    دوست عزیز، دنریس هیچ نکته مثبتی نداره به نظر شما؟ شما تو هفده صفحه این تاپیک حتی به یک نکته مثبت دنریس هم اشاره نکردید و فقط تمام و کمال بهش تاختید! آدم باید تو انتقاد منصفانه و عادلانه عمل کنه، نکات مثبت رو در کنار نکات منفی بیان کنه، اگر که نه اونوقت دیگه نقد محسوب نمیشه، صرفا میشه حمله! خیلی بی انصافی میکنید، قبل از اینکه جان به دنریس زانو بزنه، دنریس برای کمک بهش جون خودش و سه تا فرزندش رو تو خطر انداخت و به اون سمت دیوار رفت! حتی اگر مستحضر باشید، یکی از اژدهایانش رو از دست داد. دنریس برای یکپارچه مملکت، باید لردها رو قانع به زانو زدن بکنه، کاری که هر فرمانروایی انجام میده، اگر قرار بر زانو نزدن باشه، اونوقت دیگه خبر از یکپارچگی نیست، اونوقت خبری از آرامش در مملکت نیست، اونوقت شاهد انواع شورش ها خواهیم بود(پایک رو یادتون هست که؟). دنریس خیلی جاها نرم شد. خیلی مواقع به حرف های تیریون گوش داد حتی زمانیکه مشاوره های تیریون چیزی جز شکست نصیب دنریس نمیکرد. حتی تو این قسمت هم وقتی دنریس مُصِر بود که به کینگزلندینگ حمله کنه و با مخالفت تیریون روبرو شد، بعد از حرف های جان نرم شد و همون داستان محاصره رو پذیرفت. وقتی میخواست جیمی رو محاکمه کنه، باز هم نرم شد و طبق نظر بقیه عمل کرد. دنریس بارها نشون داد برای نظرات مشاورهاش احترام قائله. اما حالا که استاد تیریون هیچ دستاوردی برای دنریس نداشته، و حالا که دنریس در این راه عزیزترین افرادش رو از دست داده، میتونیم بهش خرده بگیریم؟ میتونیم بهش بگیم ظالم؟ دنریس سعی میکنه اقتدارش رو از دست نده و برای همین بعضی مواقع زبان تلخی داره، اما همیشه نشون داده نسبت به نظرات مشاورانش انعطاف پذیره. اما خیلی جاها که تصمیم گرفته خودش شخصا وارد عمل شه بهتر از امثال تیریون عمل کرده. قبلا هم گفتم نمونش نبرد spoils of war. میگید فقط تاج و تخت برای دنریس مهمه؟ اگر اینطور بود هیچوقت برای کمک به جان به شمال نمیرفت، با علم به اینکه نیمی از ارتشش رو از دست میده و دست به عصا باید به مصاف سرسی بره. دنریس در نزدیکترین فاصله اش با رویای تمام ادوار زندگیش، دست روی خواستش گذاشت و برای کمک به شمال رفت اما چیزی که شمالیا تقدیمش کردن نگاه های سرد و تحقیر آمیزشون بود. دنریس کامل نیست، مثل بقیه شخصیت ها، اشتباهاتی داشته مثل سوزوندن لرد تارلی، اما مطمئنا ملکه ای میشد که با مشاور های خوب و با آدم های خوب مثل جان، میتونست آرامش رو به وستروس برگردونه. اما حالا که سرنوشتش مشخصه. اضافه کنم که به عنوان یه علاقه مند به شخصیت جان(دنریس فن نیستم)، چنین نظری راجع به دنریس دارم.
  9. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    (عکس ماهیت طنز دارد) این حجم از حماقت طبیعی نیست!
  10. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    تیریون خطاب به سرسی: " ... اما تو یه هیولا نیستی، اینو میدونم ... " یکی از عوامل اصلی دخیل در دیوانگی احتمالی دنریس، وجود مشاور خردمندی! همچون تیریون لنیستره! باید بگم دنریس تا الآن خیلی خیلی لطف داشته که اون رو به تبعید نفرستاده یا دچار خشم دروگون نکردتش! فرض کنید استنیس، با مشاوره تیریون لنیستر، مناطق استراتژیک خودشو از دست میداد، اونوقت تیریون دیگه وجود خارجی ای پیدا نمیکرد! تا زمانیکه دنریس از مشاور های خوبی چون سر جوراه و سر باریستن بهره میبرد، مثل یک ملکه واقعی رفتار می کرد، هیچوقت واژه های "عدالت" و "آزادی" رو گم نمیکرد و به تابوشکنی های خودش ادامه میداد و مهمتر از همه هدف خودش رو میشناخت. اما با اومدن تیریونِ "اصلاح طلب"، کم کم از ابهت دنریس به عنوان یک فرمانروا کم شد، و شکست های پیاپی و فاجعه باری رو متحمل شد. چطور میتونید همچنان به مشاوره های کسایی گوش کنید که هیچ دستاوردی عاید شما نکردن با اینحال هر وقت خودتون ابتکار عمل رو به دست گرفتید، موفق شدید؟ نمونش نبرد Spoils of War. مشاوره های بد تیریون باعث شد دنریس دیگه نتونه اعتمادی به اون بکنه و حق هم داره! دنریس خودش رو در این هیاهو گم کرده، تا حالا انقدر نزدیک به هدفش نبوده، و حالا که در نزدیکترین فاصله بهش قرار داره، اون کسایی که باید پیشش میبودن نیستن! حالا تیریون مضحکانه میتونه بره روبروی دروازه کینگزلندینگ، و به سرسی بگه خواهرجان تو ذات خوبی داری! بیا و خوبی کن و تسلیم شو! حالا درسته ارتش ما به ف*ک رفته و تو نیروهات رو چند برابر کردی، اما بیا به خاطر بچه ات به دنریس زانو بزن!!! میدونم تو هیولا نیستی، چون بچه هاتو دوست داری !!!! فرق سرسی و دنریس اینه که سرسی خودخواسته یک ظالمه، اما دنریس ناخواسته! و چه خوش گفت لرد وریس؛ تو این فروم هم هستن کسایی که جان رو برای پادشاهی به دنریس ترجیح میدن، فقط به خاطر اینکه یه ماسماسک داره لای پاهاش! در آخر اینکه دم از حقانیت زدن اشتباست! اینکه تخت حق جان ه، حق مرحوم استنیس بود، حق گندریه، یا حق هر کس دیگه ای! اصولا حقانیتی وجود نداره؛ حق از آنِ قدرته. اگر میگید جان وارث بر حقه، چون این حق رو اگان فاتح با زور و استثمار از آن خودش کرد و بقیه پادشاهان تارگرین نون اونو خوردن. حق پادشاهی هم حق مشروعی نیست، و در این شرایط نمیتونم به دنریس خرده بگیرم که چرا نباید از ادعاش به خاطر جان کناره گیری کنه اونم بعد از این همه تلاش برای هدفش و زجرهایی که در راه رسیدن بهش کشید. اگر دنبال وارث بر حقید، سرسی بهترین گزینست! چون همین الان رای مردم رو داره.
  11. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    با عبور از عصبانیتی که وجودمو گرفته، و ورود به عرصه منطق، سعی میکنم فقط روی نکات منفی این قسمت مانور ندم و جنبه های مثبتش(هر چند جزئی) رو هم بیان کنم؛ البته از دیدگاه خودم. (البته اغلب این دیدگاه های مثبت و منفی توسط بعضی از دوستان هم به زیبایی بیان شده) | نکات مثبت | 1- دیالوگ ها نسبت به دو قسمت قبلی پیشرفت کرد و حتی دو سه تا جمله ناب داشتیم. 2- بالاخره شاهد خودنمایی لرد وریس پس از دو فصل بیرون گود قرار داشتن بودیم. همچنین سکانس مباحثه خردمندانه دوباره با تیریون حس نوستالژیکی رو برای من تداعی کرد و از این بابت خوشحال شدم که این مباحثه، یک مباحثه جدی همراه با اعترافات خطرناک اذهان وریس و تیریون شکل گرفت و صرفا محدود به صرف دیالوگ هایی با کلیدواژه های "ک*ر" و "خا*ه" نشد. 3- بالاخره شاهد توجه بقیه کاراکتر ها نسبت رلوور یا خداوند روشنایی بودیم! دیالوگ های مابین سر داووس و تیریون درباره خداوند روشنایی میتونه جرقه ای باشه برای اینکه ما به رازها و امیال این موجود یا خدا پی ببریم. 4- پایان قصه تورمند-برین که صرفا منبع تامین طنز سریال بوده! 5- صحبت های سنسا و تیریون درباره دنریس که باعث تحریک هر چه بیشتر افکار تیریون نسبت به ملکه دنریس شد. سنسا نشون داد شاگرد خوبی برای لرد پتایر بیلیش بوده، و نردبان هرج و مرج بعدی رو خودش ساخته و رسما وارد بازی تاج و تخت شده! 6- آخرین جملات جیمی هنگام ترک برین. جیمی با وجود ذات خوبی که در درونش داره، اما هنوز باورش نشده که انسان خوبیه! اون سعی کرده که اشتباهات قبلیشو جبران کنه و شرافت یک شوالیه واقعی رو به دست بیاره. اون ولی هنوز حس میکنه نمیتونه از گذشته و از کارهای شیطانی برای سرسی فرار کنه! جیمی هنوز تو دو راهی عشق و شرافت گیر کرده؛ باید بشینیم و ببینیم که تصمیم نهاییش چی میتونه باشه. | نکات منفی | 1- باز هم شکست نقشه تیریون، باز هم له شدن شخصیت محبوب مارتین ... 2- دیدبان های کشتی های دنریس چطور متوجه ناوگان یورون نشدن؟ از همه بدتر، دنریس که بر فراز آسمان جولان میداد، و با دید بسیار وسیعی که داشت، چطور متوجه اونها نشد؟ (به نظرم D&D برای نگارش بعضی سکانس ها از نظرات همسران و بچه هاشون استفاده کردن!) 3- سه تا تیری که با دقت تمام به ریگال در حال پرواز برخورد میکنن و باعث کشته شدنش میشن؛ حالا همون تیرها با تعداد به مراتب بیشتر، خیلی حیرت انگیز، به دروگونی که داشت صاف به دل دشمن میزد و ارتفاعشو با دریا و ناوگان یورون کمتر میکرد به خطا میرن! البته از تکنیک جای خالی دادن های دنریس هم نباید بگذریم که در دو نبرد قبلی با نایت کینگ تقویتش کرده !!! :))) 4- چرا سرسی باید جنگ طولانی تر با تلفات بیشتر رو انتخاب کنه، در حالیکه میتونسته دنریس و ارتشش به همراه تنها فرزند باقیموندش رو پشت درهای کینگزلندینگ قتل عام کنه؟ مگه یورون به ما نشون نداد که چه تیرانداز ماهریه و میتونه اژدهای در حال پرواز با نشونه گیری دقیق بزنه؟ مگه شاهد قدرت اسکورپیون ها نبودیم که با سه تا تیر کار ریگال رو یکسره کردن؟ اگر در نظر بگیریم دروگون در جنگ با وایت واکرها کمتر از ریگال آسیب دیده بوده، پس حداقل پنج شیش تا تیر به دروگون اثر میکرده که این پنج تا تیر با در نظر گرفتن ده ها اسکورپیونی که ارتش سرسی داره تعداد چشمگیری محسوب نمیشه! 5- جان و گوست لیاقت خداحافظی دراماتیک تر و بهتری رو با هم داشتن.این سکانس جوری بود که بیننده حس میکرد انگار هیچ گذشته ای بین جان و گوست نبوده! و اون نیشخند مضحک پایانی جان. حتما دلیل نبودن چنین سکانسی هم کمبود بودجه برای دایرولف ها بوده :))) 6- تکرار مکررات! وقتی میگیم این چیزی که داریم میبینیم خیلی کم به شاهکاری که ما سابقا میشناختیم شباهت داره، بعضیا ما رو احمق میدونن! سناریو های تکراری جنگ ها! برد های پیاپی و خفن جبهه شرور ها در برابر جبهه خوب ها؛ در انتها ورود ناجی ها و تغییر نتیجه نبرد به سود جبهه خوب ها! همین سناریو از شکست وحشی ها توسط استنیس براثیون شروع شده و ادامه پیدا کرده و حالا به جنگ با سرسی هم رسیده! (میبینید D&D چقد خفن کار میکنن؟ میبینین شرور ها همش در حال پیروزین؟ اوه چه خفنننن!!!) 7- همچنان شاهد فدا شدن منطق داستانی برای ایجاد حس شوک در مخاظب هستیم! مرگ ریگال و اسیر شدن میساندی هم دو نمونه از این شوک های به ظاهر خفنه. در واقع سازنده های سریال انقدر گشاد کردن که پیدا کردن منطق رو کاملا در اختیار مخاطب قرار دادن! بعد از پخش شدن قسمت The Door میگفتم wow این D&D عجب ذهن خلاقانه ای دارن و به خوبی حق شاگردی رو به مارتین ادا کردن که بعد فهمیدم همون سکانس شوکه کننده Hold The Door رو هم مارتین به اونا گفته :))) | نکات قابل تامل | 1- تکرار سکانس بین تیریون و برن! آیا برن، تیریون رو از یکسری وقایع مطلع کرده؟ دیدیم که در قسمت دوم گفت و گویی بین اونا در حال شکل گیری بوده اما از جزییات اون گفت و گو اطلاعی نداریم. و حالا باز هم در این قسمت، شاهد سکانس مشترک بین این دو شخصیت بودیم! آیا اتفاقاتی با محوریت این دو نفر قراره پی ریزی بشه؟ 2- سنسا یه جورایی نشون داد بیشتر از اینکه بخواد جان رو روی تخت آهنین ببینه، دوست داره وارد بازی تاج و تخت شه؛ شاگرد همچون استاد! 3- بالاخره با رازها و نیت های خدای روشنایی آشنا میشیم؟ صبحت های سر داووس و تیریون جرقه ای بر مطرح شدن دوباره تئوری های حول خدای روشنایی بوده؛ هر چند D&D ثابت کردن که ایده های اونا میتونه به مراتب ضعیفتر از تئوری های طرفدارا باشه!
  12. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    این متن چیزی جز خالی کردن احساسات و عصبانیت درون نیست! پیشاپیش از دوستان عذرخواهی میکنم اگر در این متن به نکته های این قسمت اشاره نشده(در متن بعدی جبران میکنم) و صرفا انعکاس صدای ناله های درون منه که مثل خوره افتاده به جونم و سعی میکنم به بیرون پرتابش کنم. شاید کمی از عصبانیتم کم کنه ... بازی تاج و تخت مرده و اینی که ما هر دوشنبه میبینیم صرفا یه شوی معمولی تلویزیونیه! به طرفدار هایی که عصبانین حق میدم، من هم عصبانیم، شاید عصبانی تر؛ ده سال عاشقی کردیم، چطور میتونیم سلاخی شدن عشقمون رو اونم اینطور بیرحمانه و اونم تو این مقطع حساس ببینیم و دم نزنیم؟ دوستان عزیز، ما نه منتقد سینماییم، نه دشمن سریال؛ ای کاش میدونستید که چطور یه دهه با این سریال، با این جهان فانتزی و با این شخصیت ها خو گرفتیم و زندگی کردیم! ما مثل فرمانده راب استارک هستیم که هیچ جنگی رو نباختیم، اما در یک شب، و در یک چشم بهم زدن، شاهد سلاخی شدن عشقمون و زحماتمون بودیم! ما مثل سنسا استارکی هستیم که شاهد قربانی شدن عزیزمونیم، در عین حال توان نمیتونیم جلوشو بگیریم و تنها کاری که میتونیم بکنیم فقط فریاد زدنه! بزرگترین شوک کل سریال، شوک های ناگهانی مارتین نبوده! شوکی که D&D به ما و جهان مارتین دادن، به مراتب فجیح تر و هولناک تر از عروسی خونین، مرگ ند با شرافت و له شدن اوبرین مارتل به دست ماونتین بود! چطور میتونیم باور کنیم سریالی که تا فصول پنجم و ششم دهان منتقدین رو بسته بود و هیچکس به خودش اجازه جسارت به این شاهکار رو نمیداد، الآن به این فلاکت افتاده باشه؟ مارتین لعنتی، نمیدونم ضعف فصول آخر به ضررته یا به نفعته، اما چی میشد اگه اون کتاب های لعنتی رو منتشر می کردی؟ اوج هنر D&D در ساختن دیالوگ، جمله سازی با "ک*ر" و "خا**" ست! اونها به تنهایی هیچ هنری در زمینه داستان سرایی ندارن؛ حداقلش برای روایت بازی تاج و تخت. اونها تو هالیوود بزرگ شدن، نمیشه زیاد از حد بهشون خرده گرفت. اما اونها حتی در نگارش فیلمنامه از یک فرد معمولی ای که هیچ سابقه ای در داستان سرایی و فیلمنامه نویسی نداشته و صرفا فقط یه طرفدار بوده و سرایل رو دنبال میکرده، ضعیف تر عمل کردن! بعد از انتشار اسکریپت هایی که گفته میشد شاید مربوط به فیلمنامه فصل هشتم باشه، خیلیا جبهه گرفتن و گفتن فیلمنامه ضعیفیه؛ اما الآن اگر الآن سراغ همون افراد برید، بهتون میگن ای کاش همون اسکریپت ها عملیاتی میشد. در آخر کلامم بگم، بر خلاف بعضی دوستان، بازی تاج و تخت همیشه تو حافظه سیستم های من میمونه ؛ دوران بازنشستگی و پیری، باز هم میشینم و با دیدن شش فصل اول مرور خاطرات میکنم. مطمئنم هیچوقت خسته و سیر نمیشم! همونطور که قبلا هم چندین بار دیده بودم و سیر نشدم! هیچ پدری جگر گوشه خودش رها نمیکنه، حتی اگر اون جگر گوشه باعث سربلندی پدرش نشه ... سپاس بیکران
  13. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    درود حرف شما رو تا حایی قبول دارم. کاراکترها هیچکدوم کامل نیستن و اشتباهاتی داشتن. مثل دنریس که با سیاست های غلطش اگرچه تونست برای مدت کوتاهی صلحی رو در سرزمین های تحت فرمانرواییش برقرار کنه اما این تغییرات ماندگار نبودند و دیدیم که اربابان مجددا دکّان های برده داری خودشون رو راه انداختند و به نظام طبقاتی بورژوازی-پرولتاریا، برگشت کردند؛ مثل جان که در کتاب ها به سوگند خودش وفادار نمیمونه و به همین دلیل کشته میشه! مثل تیریون در سریال، که اشتباهاتش باعث شکست های پیاپی دنریس در جبهه با سرسی شد ... اما ... اما دنریس هر چی به رویاهاش نزدیک تر میشد، بیشتر خوی ظالمانش رو نشون میداد! دنریس، نمونه یک انسانیه که قابلیت تبدیل شدن به یک ظالم رو داره؛ این چیزیه که در ذات دنریس وجود داره! هیچ دیکتاتوری در تاریخ نیست که از همون اول دست خودش رو، رو کرده باشه. دیکتاتور ها غالبا با وعده های آزادی و عدالت قدرت رو در چنگال میگیرن، و هر چقدر به امیالشون نزدیک تر میشن، ذات درونشون بیشتر خودش رو عیان میکنه. دنریس نمونه یک دیکتاتوریه که خیلی تلاش میکنه دیکتاتور مَنِشیش رو مخفی نگه داره، خیلی تلاش میکنه برای اقدام های ظالمانش دلیل موجه بیاره! "یا زانو بزنید، یا بمیرید" آیا دنریس این جمله رو مصداق دادن " قدرت انتخاب" به طرف های مقابلش میدونه؟ اینطوری سعی میکنه بگه من ملکه ای عدالت خواه هستم؟ همینطور که زمان جلو میره، همینطور دنریس حریصتر میشه، و هر چیزی یا کسی که بین اون و تخت قرار بگیره، اون هم در این موقعیتی که از هر زمان دیگری به این رویاش نزدیکتره، عاقبتش آتش اژدها خواهد بود. کافیه عکس العمل دنریس وقتی فهمید جان، در واقع برادرزاده اون میشه ببینید! اولین جملاتی که دنریس به زبونش آورد، راجع به حق وراثت بود! مخلص کلام، الآن موقعیتیه که دنریس ذات واقعی خودش رو بر ملا میکنه، یا کسانی که مانع رسیدن اون به امیالش بشن رو قلع و قمع میکنه و ریشه و ساقشونو میسوزونه، یا تغییری در سیاست هاش اعمال میکنه و به سمت اصلاحات در سبک فرمانرواییش میره و یا فداکاری میکنه!
  14. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    قابل توجه بعضی دوستان اگر با بازی تاج و تخت زندگی کرده باشین، میدونید ما هیچوقت در این داستان سوپرهیرو و شخصیت اول نداشتیم! چطور دقایق اول سریال گمان میکردیم ند استارک قراره عاقبت بر تخت بشینه اما خیلی زود نا امید شدیم. چطور سلاخی شدن راب رو دیدیم! این سریال هیچوقت اسپایدرمن، هیچوقت بتمن و هیچوقت سوپرمن نداشته.بازی تاج و تخت هیچ سوپرهیرویی نداره! به نظرم یکی دیگه از جوانب مثبت این قسمت همین تو حاشیه رفتن جان و دنی بود! وقتی همه انتظار داشتید شخصیت های به ظاهر اول شما کار رو در بیارن! این نشون داد درسته سازنده های سریال روند رو به زوالی رو در دو سه فصل گذشته در پیش گرفتن، اما هنوز خصوصیات فرزندشونو کاملا از یاد نبردن! یکی از انتقاد های تند من در دو سه فصل اخیر، گنده کردن بیش از حد جان بود! ?
  15. Aegon Targaryen VII

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    در توضیحاتم راجع به این قسمت اون رو به شدت کوبیدم اما جا داره جوانب خوب این قسمت رو هم نادیده نگیریم. بعضی دوستان گله دارن چرا کمبات یک به یک جان و نایت کینگ رو ندیدن! به نظرم این کمبات به دور از منطق بود و اگر اتفاق می افتاد یک 'فن سرویس' شمرده میشد. همین قسمتی که من ازش به عنوان 'افتضاح' یاد میکنم، از خیلی از سریال های دیگه قشنگتره اما من و امثال من به چیزی انتقاد میکنیم که سابقا اون رو بی نقص میدیدیم؛ خود این سریال توقعات ما رو بالا برد! یک چیزی هم راجع به پایان بگم که به شخصه فکر میکنم پایان کلی سریال رو ما قبلا دیدیم یا شنیدیم! و از نظر من پایان سریال در قسمت ها و فصول قبلی گفته شده! سپاس
×