ashkan_jo

دیگه کار به قدری از دست در رفته که کاری نمی شه کرد! هر چی هم بشینیم این اختلاف هارو بشماریم اعصابا بیشتر خورد می شن ! اما باید به عنوان یک سرگرمی جدید نگاه کرد!! باید بشینیم ببینیم یک داستان کلی چه جوری دوبار متفاوت تعریف می شه! کلی درس تاکتیکی و تکنیکی برای نویسندگی و این چیزا توشه .. (اما من احساس می کنم سریال داره یواش یواش دوباره بر می گرد سمت کتاب. یک حر کت هایی زدن)

منم که رایم برای رنلی بود اما حیف ... به نظر من همه چیز داشت ! حتی خوشگذرونی شاه های بزرگ رو !!! (البته رنلی کتاب) . اما به نظر من با توجه به شخصیت هایی که باقی موندن و کاندید هستند هیچ کدوم اصلح نیستن!! بهتر وستروس تجزیه بشه بره !! ولی چیزی که اتفاق می افته به نظر من دست هیچ کودوم از اینا نیست

به به ! دیر کشف کردم اینجا رو ! به نظر من که کتلین منفور ترین (و احمق ترین) شخصیت داستانه ( لامصب هر اتفاقی که افتاده یک ورش می رسه به درایت های !!!!!!!!!!!!!!!! این بانو!! بعدش هم که لیتر فینگره !! اون هم دیگه دلیل نخواد فکر کنم بعد هم خود شخص دنریسه !! نمی دونم چرا اما بزرگترین مشکلی که من باهاش دارم اینه که شخصیتش خیلی شعاری شده !! (دنریس سریال که دیگه اصلا انگار داره بیانیه می خونه و فقط افه اجرا می کنه ) خیلی بعیده ها!! اما احسای میکنم مارتین زیادی حساب کرده بود که ملت باید از این دنریس خوششون بیاد بعد یک جورایی ... والا رووم نمیشه بگم ! اما انگاری یکم شل گرفتتش. اما دنریس زیادی الکی مغروره !! و سعی میکنه از همه به هر بهانه ای استفاده کنه.. تنها راهش هم همینه که 2-3 بار دیگه قشنگ به فنا بره !! بلکه یکم شخصیتش پاک بشه و این تنفر ها ازش زدوده بشه ! اما به هر حال منفور ه !! تو سریال که سیبیل هم داره..

عالی.. جا داره از همت و تلاش تک تکتون تشکر کنم .. مخصوصا کینگ رابرت و renly baratheon که با چه دقتی کمک می کنن !! بچه ها من فقط دوتا سئوال داشتم ! نمی خواد که کامل بهش جواب بدید .. فقط برای اینکه یکمی این عطش نغمه اییم بخوابه .. کلی جوابشونو بدین ممنون می شم.!! ( اینو هم بگم که من دارم با انگلیسی دست و پا شکسته ایی که دارم روزی 2-3 صفحه از فصل 3 رو به زحمت می خونم و میام جلو..) فقط بگید چه بلایی سر همین جورجورا مورمونت و برن میاد !! کمی تا حدودی... ممنون

.. درست میگی خودمم توهمی عمل کردم اما خوب من تا جایی که یادمه ... توی کتاب اول با وکیل ایریلیو(( همون کسی که به دنریس و داداش جا داده بود)) زیادی رفت و اومد داشت.. بعد تخم اژدها ها رو هم باز وکیل ایریلیو بود که داد به دنریس گفت هدیه هایه از طرف دوستانت... همین سرجورا مورمونت جز جاسوس های خودشه ... بعد جایی هم که دنریس توی کارت گیر کرده و دنبال کشتی میگرده دو نفر میان کمکشون و بهشون کشتی میدن (( فکر کنم! درست یادم نیست)) اما یادمه اونا هم از طرف لرد واریس و وکیل ایریلیو بودن .. توی اون میز گردی هم که خبر دادن دنریس حامله است و شاه رابرت گفت برای قتلش باید لشگر بفرستیم و یا آدم کش و این صحبت ها زیاد وارد بازی نشد و مخالفت نکرد چون ند استارک داشت همین کار رو می کرد . اما چیز هایی رو که شما گفتی رو هم خیلی قبول دارم . چون این ها شامل بعد شخصیتش میشه که درسته ! اما در مورد آینده اش و انگیز و منطق تصمیم گیری هاش و هدفش خوبه که بحث کنیم ... (با دلیل و این چیز ها )

به نظرم جای این همه حدس گمانه زنی و طرح توطئه ریختن.. اگه چیز هایی رو که توی کتاب بهشون اشاره شده رو کنار هم قرار بدیم بهتر میشه به نتیجه رسید... من تاحالا از کتاب به این نتیجه رسیدم که 100% طرفدار تارگرین هاست . و تلاش میکنه حکومت رو به دست دنریس برسونه.. و از دور هم داره تا جایی که ممکنه دنریس رو حمایت می کنه... مخصوصا از وقتی اژدها ها قدرتمند تر شدن .. از طرفی هم نمیخواد هیچ آسیبی به کینگز لندینگ و هفت پادشاهی وارد بشه و جنگ های بزرگ شکل بگیره ... حالا اگه چیزی می دونید اضافه کنید...

پس رگه هایی از خون آریایی هم توی این مجموعه وجود داره ...

منم امضا خودمو انتخاب میکنم.. آریا با مربی شمشیربازیزش توی کینگز لندینگ.. Syrio Forel :به در گاه خدایگان دعا میکنی؟؟ Arya: به همه خدایان قدیم و جدید Syrio Forel: فقط یک خدا وجود داره و اون اسمش مرگه که ما فقط یک چیز بهش می گیم ((امروز نه))

اقا بیاید یکم از این سر جورا مورمونت (نمی دونم درست گفتم اسمش و یا نه ) بگیم!! من کلا عاشق شخصیت هایی هستم که عاشق یک چیزی میشن و توش ذوب میشن.. اما می دونن دستشون به سایهه اون هم نمی رسه ... عجیب احساس میکنم این آدم بدبخت که اینقدر عاشقانه دنبال ( کالیسی) راه افتاده سرنوشت بدی خواهد داشت.. کلا شخصیت مورد علاقه من اینه.. البته توی سریال خیلی بهتر و جذاب تر از شخصیتیه که توی کتاب توصیف شده .. والبته اون رگه های عاشقانه ایی که داره توی سریال خیلی ضعیف تره ... ---- در کل این سر جورا (آواتارم) شخصیت محبوب منه .. بعدش هم آریا ... در آخر هم (اون صورت سوخته که اسمش همیشه یادم میره (سگ))...رنلی هم خوشم می امد که مرد.. منفور ها هم : سرسی - سنسا - کالیسی - (شوالیه گل/ که دوباره اسم اینو هم یادم رفت... کجای کتاب رنلی برایتون با این رابطه داشت که تو فیلم اضاف کرده بودن!! یا داشت من یادم نمی یاد؟!! )) و صد البته جاف

به نظر من توی ((سریال)) این جایزه تعلق می گیره به ..... (( تیتراژ فیلم )) که خیلی خیلی خوبه !! همه بنا ها از تو خود سریال هم بهتر اجرا شدن .

پسر خوب خب تو که میخوای اتفاقا برات جدید و جذاب باشه، زمانی که کتاب رو اول بخونی هم برات جدید و جذابه ، تازه چیزای بیشتری رو متوجه میشی. یه زمانی که میگفتی کتاب پیف پیف. حالا هم که داری خودتو گول میزنی که چون سریال کیفیت داره ، کتاب نخونم!! یعنی عالــــــــــــــــــــیی تو ببین من خودم کتاب خون هستم ولی وقتی 2 فصل اول سریال رو دیده بودم نشستم کل کتاب اول رو خوندم... بله کتاب زیبا بود ولی حس کردم به جز جزئیات واقعا این سریال بر خلاف بقیه فیلم هایی که از روی کتاب ساخته میشه خوب دراومده و تصمیم گرفتم که کلا برای این داستان سریال رو ببینم... بازم توی شک بودم که با دیدن کیفیت ساخت این قسمت دیگه تصمیمم حتمی شد... و هیچ وقت نگفتم کتاب اشغاله ولی شما کتاب خونا هی به سریال تیکه میاین منم یه چیزی میگم به هر صورت تو این داستان فقط سریال رو میبینم..... همین! این تفاوت و شباهتی که میگین ! توی کتاب اول .. خط به خط کتاب با پلان به پلان سریال یکیه .. و هیچ تفاوتی نداره. اما از کتاب دوم کتاب و سریال قدم به قدم از هم فاصله می گیرند . خوندن کتاب خیلی کمک می کنه که شخصیت ها رو بهتر بشناسی و باهاشون ارتباط خیلی عمیق تری پیدا کنی .. البته توی سریال سازی هم سعی کردن باهوش باشن .. مثلا با بردن (شی) پیش (سنسا) سعی کردن احوالات درونی سنسا رو نشون بدن در صورتی که سناس توی کتاب خیلی تنها تره و هیج حامی و هم صحبتی نداره و تا قبل عروسی اصلا شی رو نمی بینه و نمی شناسه ... و 100 تا چیز دیگه اما در کل به نظر من این فاصله کتاب و سریال اصلا نگران کننده نیست.. سریال هر جایی که بره مجبوره در آخر خودشو به کتاب نزدیک کنه و تابع تصمیمات کتاب باشه مثلا این جدایی برن از بردار کوچکترش که تو قسمت 9 فصل 3 افتاد.. توی کتاب آخر های کتاب 2 همونجایی که وینتر فل و آتیش زدن می افتاد.... --- اما حالا برای من سئوال اینه که ! هدف سازندگان سریال از اینکه آریا رو اینقدر به تایون لنیستر نزدیک کردن و هیچ اتفاقی هم صورت نگرفت چی بوده ؟ صرفا جذابیت و تعلیق ؟! یا یک ضمینه چینی از کتابهای بعدی که ما هنوز نخوندیم.... ؟!

من کتاب 3 ر و نصفه ول کردم... دارم سریال و نگاه میکنم یکی که کتاب رو خونده بیاد از آریا بگه.. اون بد بخت الان 3 تا کتاب داره هی تاب می خوره ! یکی بیاد بگه این بیچاره بلاخره یک شب درست حسابی می خوابه.. بدبخت ترین شخصیت داستان همین آریاست.. باباش و که جلو چشش گردن زدن... این هم از این که تا رسید به قلعه راب و مامانش و .... ای بابا ! اگه خبری از آریا دارین بگید... اسپویل و این چیزا هم اصلا مهم نیست.. مسیج بدین.. خانواده ایی رو شاد می کنید...

بله... کلا زندگی شده یک سری خوشی های خیلی خیلی زود گذر... من کلا داشتم انگلیسیش رو به صورت خیلی خیلی دست و پا شکسته می خوندم که توی سرچ هایی که برای کمک می گرفتم اینجا رو پیدا کردم و کلی شاد شدم و خیالمم از بابت ترجمه ها راحت شد.. اما حالا این جوری شد.... اشکال نداره.. عادت کردیم هممون به این ضد حال خوردن ها ... اما دم بچه های این سایت خیلی خیلی گرم.

اقا شرمنده ها یک سئوال بی ربط!! اما ادامه ترجمه کتاب چی شد ؟! من نمی دونم کجا باید اینو مطرح می کردم !!! شرمنده

سلام. من چند وقته عضو سایت شدم.. و خیلی خوشحالم چون یک سالی هست مثه دیوانه ها با زبان دست و پا شکسته ایی که بلدم داشتم کتاب ها رو برای خودم تر جمه میکردم تا ببینم قدرت کتاب چه قدر بیشتر از سریالشه (همیشه هر کتابی از فیلم ش قوی تر بوده) تا اینکه اتفاقی اینجا رو پیدا کردم و هلهله شادی سر دادم... من اول با سریال آشنا شدم بعد از چند هفته از پخش سریال با کتابهاش روبرو شدم ... اسمم اشکان و فیلمساز هستم. ممنون به خاطر سایت خوبتون مخصوصا مقالات عالیی که میگذارید