رفتن به مطلب

azam

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    4
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

5

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. azam

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    اریا نه عنوان کوئین گذاشت رو خودش نه گفت من میخوام همه جا رو خوش و خرم کنم نه ادعای صلح طلبی داشت. اریا شخصیت خوبه ی داستان نیست، خیلی ادمای دیگه رو هم کشت ولی فرقش با دنی اینه که اریا از اول میگفت من میخوام اینا رو بکشم و به حرفایی که زد عمل کرد ولی دنی گفت من صلح طلبم میخوام زندگی ازاد بدم به همه و..... دنی ضد و نقیض بود حرف و عملش یکی نبود
  2. azam

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    همینجوری که هی نظرا رو میخونم فکر میکنم باید برگردین دوباره از فصل 5 فیلمو ببینین. انقد همه دنریسو خوب و صلح طلب میدیدن ینی؟؟ فکر میکنم تا الان جاهای مختلف داستان نویسنده هی به ما سر نخ میداد ولی خیلیا ندیدن سرنخارو بعد الان یهو به نظرشون مزخرف میاد و فکر میکنن تو یه قسمت دنی تخریب شد یا احمق بودن بودن. جان از اول ماجرا سفید بود و به همه اعتماد میکرد!!!!!!!!! من که 10 دادم و باز هم میدم
  3. azam

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    اینم بگم من واقعاااااا با موسیقی این فصل مخصوصا همون قسمت نایت کینگ حال کردم و الان شدیدا دلم یه کنسرت رامین جوادی میخواد. موسیقی این فصل بی نظیر بود
  4. azam

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    به نظر من خیلی خوب تموم شد واقعا. درمورد دنریس، دنریس اول داستان وقتی زن کال شد و برادرش هی تحقیرش میکرد آره مظلوم بود ولی از وقتی قدرت گرفت از همون اول اول که قدرت زیادی هم نبود دیوانه بود نویسنده هم هی داشت به ما خط میداد ولی خیلیا نخواستن بگیرن. دنریس همیشه افکار تاریکی داشت ولی افرادی مثل جورا مورمونت کنارش بودن که این افکارشو تعدیل میکردن و عمق سیاهی دیده نمیشد. ولی از وقتی جورا رفت دنی موند و افکار سیاهش. کاراکتر جان هم برعکس دنیه یه جوراییه خیلی سفید میدید همه چیو. باز برمیگرده به فصل های قبل شاید از اونجایی که گفت وحشی هارو بیاریم. (کلا به نظرم این فصل و این دو قسمت اخر پرده برداشتن از همه چی بود و واضح نشون دادنش) برن رو موافقم هرچند با انتخاب شدنش خیلی حال کردم ولی اون دیالوگش رو نمیفهمم. اون جایی که یهو سانسا گفت ما مستقلیم و هیچکس هیچی نگفت مسخره بود ولی حرف های تیریون خیلی درست بود نایت کینگم باز درک نمیکنم چرا همه باهاش مشکل داشتن همچنان به نظر من جزو درخشان ترین قسمتای سریاله. این که اسون کارش تموم شد، به نظرم اسون نبود، این حرف مال وقتیه که یه بچه میکشتش ولی همه با توانایی های اریا اشناییم. کلی اموزش دیده از مربیش تو کینگزلندینگ تا اون خانه سیاه و سفید نمیدونم چه توقعی داشتین و نقشه ی اریا هم که خنجرش رو انداخت پایین (شاید ساده به نظر بیاد) خیلی خوب بود. این دو فصل اخر برخلاف پنج شیش فصل اول تند گذشت ولی خیلی قشنگ گذشت به نظرم نیاز به کش اومدن نداشت.
×