Daemon Blackfyre

خیلی حس خوبی نداشت این قسمت. نه اسم قسمت که تقریبا کاربردی نداشت و نه وقایع سریال که حس فصل جدید نداشتن و انگار داشتی فصل 5 میدیدی، یکم چیزای جدید اضافه کنید :/ کلا عنصر جدید یا قافلگیر کننده اش کم بود. ماجرای دورن هم خیلی بی مزه بود، اینهمه دوران مارتل تصویر و زمان داشت، نه تنها هیچ حرکتی نداشت تا آخر، مسخره هم همه چی تموم شد! به جای قسمت هایی که دوران داشت میشد چیزای مهم تر دیگه نشون داد. البته حیف بازیگرش :/ توی مثلا Da Vinci's Demons ازش بهتر استفاده شده بود

متاسفانه اونقدر مسلط نیستم اگه بحث کتاب باشه اما مثلا میشه اسم یه مکان یا واقعه یا حتی ساخته شده با زبان های وستروسی باشه (مثل قضیه آردا کوئنتا). البته یکم تقلب کردم و حقیقت به نظرم میتونه چیز جالبی باشه، هم کوتاهه، هم اسم یه کتاب هست ( http://awoiaf.westeros.org/index.php/Truth_(book) )، هم یه طعنه ای داره به فضای وستروس. البته میدونم مثال خوبی نیست، مثل قضیه مجله آردا باشه میتونم پیشنهاد درستی بدم اما سر وستروس متاسفانه اطلاعاتم قد نمیده نه، منظورم این نیست که عوض بشه هر شماره، بلطبع اگه مجله اسم خاص داشته باشه، لوگو هم بهتره براساس اون عوض بشه و با نام مجله ساخته بشه، اون وقت طرحی که توی صفحه ی قبل هست دیگه لوگو نیست، درسته؟ فقط گفتم طرح بی استفاده نمونه چون جالبه و به عنوان تکه ای از تم (کنار عنوان، زمینه شماره صفحه، سایدبار یا هرچیزی که دیگه خلاقیت گرافیست هست) میتونه اضافه بشه به کار، حیف حوصله ندارم یه چیزی درست کنم اما امیدوارم منظور رو درست رسونده باشم اینبار :پی

در راستای دعوا () بهتر نیست مجله یه اسم خاص داشته باشه؟ مثل شگفتزار که مجله ی آکادمی فانتزی باشه یا آردا کوئنتا که مجله ی آردا یا...؟ لوگو فعلی هم اگه بشه برای کل خاندان هایی که قراره مثلا مقاله یا چیزی نوشته بشه طراحی بشه و به عنوان یه نشانه توی دیزاین صفحات بیاد یا مثلا توی فهرست به نظرم چیز جالبی میشه

به S.i.S: این که درش شکی نیست! توی پست بالا سعی کردم تعادل رعایت بشه و اول واسه همین از گرافیک کلی تعریف کردم :دیــ بین این دو و فقط سلسله مراتب رو خواستم مشخص کنم که اولویت مطلب هست الان در این ابتدا که حتی فهرست نداریم، چه برسه به تفسیم کار. چون بدون مطلب هیچی نداریم و گرافیست باید حداقل نیمی از قالبش رو با نوشته های دردستش میزون کنه به نظرم اولین تمرکز رو بزاریم روی مطلب خیلی بهتره. مجله مثلا اگه گاهنامه باشه واسه کار گرافیکیش میشه یه کاری کرد به خاطر باز بودن زمان انتهایی و به حد مورد نظر رسونده بشه، اما اگه مطلب نباشه مجله اصلا نمیتونه شکل بگیره. چیزی که مد نظرم هست اول کار روتینه، یعنی تشکیل یه فهرست که ببینیم مجله چی میخواد! مثلا شعر، نقد، فن فیکشن، طراحی، مقاله تحلیلی به چه تعداد و مثلا چه تعداد مرتبط با کتاب، چه تعداد مرتبط با سریال، طنزنامه ای، مصاحبه ای، آیا میدانستیدی، چیزهای اینطوری و مثلا برای هر بخش 1-2 نفر داوطلب بشن که مطلب بنویسن و وظیفه ی اون قسمت رو به عهده بگیرن و تا 2 هفته دیگه تحویل شما بده و حالا مطالب گزینش بشن و اون هایی که مناسب و مرتبط تشخیص داده میشن انتخاب، در این بین مورس رو راضی میکنید به جورامون: اِ چرا لو دادی، من برنامه داشتم واسه مورس و اسمش رو نیاورده بودم :دیــ

به نظر شخصیم چه از تجربه ام توی انجام کار و چه مشاهده کار دیگران، گرافیک هرچقدر هم مهم باشه و اصلا در وصف مهم بودنش میشه ساعت ها حرف زد و خودم شخصا خیلی روش هم تاکید دارم، اگه مطلب نباشه یا کم باشه یا مناسب نباشه، اون گرافیک فقط ممکنه برای 10 دقیقه لذت بخش باشه و شخصی که مجله رو میخونه اون رو به خاطر ضعف مطلبش بزاره کنار یا فقط تصویراشو نگاه کنه :دیــ اول کار 100% بازخورد خوب داریم به خاطر طراحی اما آخر کار اگه مطالب مناسب نباشن میبینیم زحمت هایی که کشیده شده به خاک سپرده میشن! به نظر من اول فهرست مطالب مشخص بشن، منابع مشخص بشن، افرادی که میخوان هر بخش رو کار کنن بر اساس فهرست مطالب مشخص بشن (نه صرفا تقسیم کار کلی، هرکس یا گروهی یه موضوع یا بخش رو برمیداره و تا یه تایم لاین طبق نظر مسئول اون بخش رو تکمیل میکنه و تحویل میده)، گرافیک رو میشه رسوند به سطح مد نظر، فقط شاید یکم زمان ببره. این شماره مجله آردا کوئنتا رو ببینید مثلا: http://arda.ir/arda-quenta-10 گرافیست پیدا میشه، حتی اگه زمان ببره، نگرانی اصلی رو به نظر من بزارید روی مطلب چون مرحله ی مهم تره و اساس کار گرافیست، مطلبی هست که در اختیارش قرار میگیره

این پنج شنبه رو نمیدونم اما این قضیه مربوط به پنج شنبه ی هفته ی پیش هست

خب چرا منتظر هستید؟

به Stannis Baratheon: توی بحث اصلا نظر من مطرح نیست، من فقط دارم چیزهایی که وجود داره رو بیان میکنم. وگرنه به نظر خودم تنها شاه به حق وستروس خودمم به هرحال برطبق واقعیت ادارد تا به سن رسیدن جافری باید دست شاه می بود، اما آخرش چی شد؟ واقعیت چه اهمیتی داشت اینجا؟ یا تیریون دست شاه بود وقتی دستور کشتنش توی بلک واتر داده شد؛ یه گارد شاهی که نباید بیوفته دنبال کشتن دست شاه برطبق واقعیت و قانون. نکته ی اصلی رو هم جورامون توضیح داد دیگه و توی منطق یه دنیای دیگه نمیشه با منطق خودمون پیش بریم و منم تنها منطق اونها رو مطرح کردم. وگرنه من اونقدرا هم طرفدار دنریس نیستم؛ کلا طرفدار کسی نیستم هنوز

به Stannis Baratheon: من یکم با اسم قانون مشکل دارم که جلوتر توضیح میدم اما فعلا به همین حق قانونی برسیم: استنیس درسته طبق محاسبات ما وارث رابرت حساب میشه و میشه گفت پادشاهه اما برطبق همین قانون (که ما میگیم حق قانونی) پسران سرسی پسران رابرت هم هستن (واقعیت اهمیتی نداره اینجا) و وقتی فرزند شاه به حساب میان، حکومت هم حق اونهاست و شورش استنیس و رنلی و خلاصه همه بر طبق همون قانون خلاف بوده. یه نکته ای هم اینجا هست در مورد حق قانونی که باید از بالاتر به قضیه نگاه کنیم، اونم اینه که قانونی وجود نداره! قانون متغیر هست و کسی که قدرت بیشتری داره، قانون رو وضع میکنه به دلخواه خودش و مثلا اگه بخوایم استنیس رو وارث به حق پادشاهی وستروس بدونیم، دنریس به خاطر خاندانش که حق بیشتری داره برای حکومت! کلا سر این مسائل به نظرم به قانون و اینها نگاه نندازیم و دنبال المان های دیگه باشیم، توی این دنیا هرکسی که قدرتمندتره/جامعیت بیشتری داره حق با اونه و به دلخواه ما نیست متاسفانه :وی

با تشکر از دوست عزیز ویکی پدیا (:وی) جایزه ای که برنده شده، جایزه ی EWwy Award هست به خاطر بهترین نقش مکمل زن درام. این جایزه که توسط Entertainment Weekly برای کسانی که برای جایزه ی امی نامزد نشدن به صورت آنلاین برگزار میشه و هرکسی میتونه رای بده که نتیحه اش این شده http://www.ew.com/ew/gallery/0,,20300978_20842677_30201629,00.html#30201653

در راستای اینکه اکانت رو الکی ایجاد نکرده باشم و این کاراکتر باحال حروم نشه، توی صفحه آرایی و طراحی اگه بتونم کمکی باشم خوشحال میشم

اهم اهم، من یکم پست بدم و برم بر سر کار خویش :وی در مورد لیریک های متال و راک اصولا نمیشه دقیق نظر داد، چون یجور امر شخصی هست و نویسنده ی لیریک میتونه هزاران منظور داشته باشه، برداشت خاص خودش رو داشته باشه و مثلا ما اون هزار و یکمین منظور رو که در فکر نویسنده ی لیریک نبوده رو بگیریم و درست هم باشه! زیبایی این موسیقی ها و لیریک ها همینجا مشخص میشه که هرکسی میتونه برداشت دلخواه خودش رو داشته باشه و از هر زاویه ای بهش نزدیک بشه. مثل همین لیریک Curse My Name که اینجا هم ازش یاد شد که در مورد یه دیدگاه و نظر هست که خب با توجه به اینکه موردش رو توی وستروس داریم (جفری خوب و مهربون :وی) میشه به اون هم نسبتش داد. حتی واقعه ای تقریبا مرتبط رو هم داشتیم توضیحات رنلی عزیز که خیلی کامل بود و حرف هام اصولا یجور تکرار میشه؛ درهرحال از نظر من درسته وقایع توی لیریک ترک War of the Thrones خیلی به شمال و یکی از نگهبانان شب، اینجا جان اسنو، میخوره اما همونطور که از بعضی قسمت ها پیداست، با توجه به تجربه ی کارهای بلایند گاردین که خودشون رو یک آوازه خوان دوره گرد (Bard) میزارن و داستانی رو میگن، بعضی قسمت هاشون انگار از تجربه ی یک شخص خارج از این دنیا میگه، مخصوصا وقتی در مورد ظهور و سقوط صحبت میکنه در مورد سبک و اینها هم خب به قول دوستی این بند اینقدر خلاقه که نمیتونی با یه اسم یه ژانر محدودش کنی... + از نظر من ژانر اونقدر مهم نیست نسبت به کار خود بند وقتی بخوایم دنبال یه چیزی مثل اثر باشیم و نه علاقمون

خسته نباشی ریگار جان جواب هات خوب بود، درکل اصل سوالای من اون توصیف آهنگ ها بود که میدونستم جواب خوبی میگیرم و خیلی خوشم اومد فقط یه نکته: مگه تو اژدها نیستی ریگار تارگرین؟ پس چرا سوختی؟ :/ :دیــ

خب تاثیرگذار رو چطور بخوایم نگاه کنیم؟ بعضی شخصیت ها تاثیرات زیادی داشتن، بعضی ها هم خب تاثیرخاصی نداشتن فعلا، البته تاثیرات بد بیشتر بودن یکی از شخصیت هایی که خیلی از وقایع از کارهای اون نشئت میگیره، بیلیش هست که اونو انتخاب کردم

نگاه کنید، اینترنت رو توی وینترفل هم کنترل میکنن، امنیت نداریم ما -_- :وی