جوری کسل

کیت هرینگتون همیشه هم بد نیست. چند عکس ازش دیدم برای 3-4 سال پیش بود ، خیلی خوب شده بود.(البته با موی کوتاه) ولی همیشه یه قیافه ی عبوسی داره و انگار ناراحته ، برای همین خوشم نمیاد. منظورت تو این فیلمه؟؟؟ فقط تو پسر ها یا دختر ها هم حسابن؟؟؟ اگه پسر ها باشه که ، برن تو فصل اول. حتی جز سه تا پسر بچه ی خشگلیِ که دیدم. راب هم قیافه ی خوبی داره. رنلی هم بعد راب. ولی لوراس واقعا داغونه.

بازیگر تامن این پسره واقعا به نظرت خوش قیافه است؟ رسماً یه دبه ماسته. یعنی اصلا اصطلاح "ماست" رو برای این ساختن. بیخیال بابا دقیقا از چیه کیت هرینگتون خوششون اومده؟!!!! خوب منم همین جا اعلام می کنم که اون جمله رو تا حالا نشنیدم.

تولد کاربر نیمه فعال فروم ، the_last_stark رو تبریک میگم. امیدوارم همیشه در زندگیت موفق باشی ، و اینکه از این به بعد فعالیتت هم بیشتر بشه.

QelThezad تولدت مبارک.

سال ها تو وستروس بر اساس فصل ها نیست ، بر اساس روز (یا هفته) هاست. و فکر کنم تعداد روز های سال تو وستروس مثل دنیای واقعی باشه. چون مثلا میگن این تابستون نه سال طول کشیده. خوب نمیشه که از یه واحد بزرگتر (سال) برای بیان کمیت کوچکتر (ماه) استفاده کرد. اینجوری ، کسری میشه. اون تصوری که ما از سال داریم (یک دور گردش فصل ها) تو وستروس بی معنیه. چون فصل ها متغییره. و هفته هم مسلما دارن. ده ها بار تو کتاب از "هفته" استفاده شده.

تولدت مبارک نگار. امیدوارم همیشه خوشحال باشی و به همه ارزوهات برسی.

منظورم وحشی ها بودن ، نه ملیساندرا. بلاخره با بودن وحشی ها ، میشه بقیه قلعه ها رو پر کرد. وال رو می خواد چیکار؟؟؟ میشه توضیح بدی؟ حمله استنیس به کجا؟

نگار و تالیسا عزیز ، بخاطر اینکه زحمت کشیدید و ترجمه کردید ، خیلی ممنون. -------------------------------------------------- الان یه سوالی پیش میاد! بعدش باید ببینیم چه کسی از عکس العمل جان به هنگام شنیدن این خبر نفع میبره؟؟؟ چه پیش بینی ـی در مورد عکس العمل احتمالی جان کرده ، که همچین نقشه ای بکشه. در مورد اینکه استنیس یه شمشیر جادویی(!)و یه کاهنه ی سرخ داره هم ، که دیگه کل کشور خبر دارن. پس از این نظر نمی تونیم مطمئن باشیم که نامه کار کیه. چه کسایی خبر دارن که منس زنده است؟؟؟ تا اونجا که من میدونم ؛ ملیساندرا و جان و چند تا از وحشی ها که همراه منس رفتند. در این مورد : پس اگه نامه واقعا از طرف رمسی نباشه ، یا کار ملیساندرا ـه یا منس. رمسی شیرین ، سیلیس و ملیساندرا رو می خواد چیکار؟ شاید بخواد از قدرت ملیساندرا استفاده کنه ولی شیرین و سیلیس به چه دردش می خورن؟ وال و پسر منس چه ارزشی براش دارن؟ به نظر من استنیس اولین گزینه ای که میشه رد کرد. استنیس اصلا از قضیه ی منس خبر نداره. بعدش استنیس دقیقا انتظار داشته که مثلا واکنش جان چی باشه ، که به نفعش تموم بشه؟ تا اونجا که می دونم استنیس مردای خودش ، مورمنت ، گلاور ، بعضی از امبر ها و قبایل کوهستان رو داره. ایا وحشی ها هم تو ارتشش هستن؟ شاید استنیس فکر می کرده ، جان با خوندن این نامه ، با تمام وحشی ها و نگهبانان شب به سمت وینترفل لشکر کشی کنه. و رمسی با ارتشش برای مقابله با جان از قلعه بیرون بیاد. و بعدش می تونسته به وینترفل بی دفاع حمله کنه یا از پشت به رمسی حمله کنه. منس هم راستش نمی دونم چرا باید همچین کاری بکنه! یه سوال : منس خودش داوطلب شد که بره وینترفل ، یا مجبور شد؟ امکان داره که منس این نامه رو نوشته باشه تا پسرش رو پس بگیره؟ یعنی بقیه ی محتوای نامه فقط برای رد گم کنی باشه. و اگه رمسی منس رو اسیر کرده باشه ، میتونه تمام این اطلاعات رو با شکنجه کردن منس به دست بیاره. و اما در مورد ملیساندرا چیز خاصی نمی تونم بگم. چون کتابو نخوندم و ویکی هم خیلی ناقص توضیح داده. فکر نکنم می خواسته که وحشی ها نابود بشن ، چون همشون رلور رو به عنوان دینشون قبول کرده بودن. همچنین باعث تقویت دیوار می شده که سدی در برابر ادر ها بوده. و یه بار که از رلور می خواد که ازور اهای رو بهش نشون بده و فقط تو اتیش جان (یا برف؟) رو می بینه. خوب الان به نظرش جان دشمنه یا دوسته؟!؟!؟ شاید به عقل ناقصش فشار اورده ، و به این نتیجه رسیده که باید جان نابود بشه. و برای همین اون نامه رو نوشته. یه سوال دیگه : وقتی می گفتن منس ارتش صد هزار نفره داره ، فقط کسایی که می تونستن بجگن رو حساب کردن ، یا بچه ها ، پیر ها و زنان غیر جنگجو رو هم حساب کردن؟ الان چقدر وحشی جنوب دیواره؟ چند تا غول؟ چند تا ماموت؟

بچه ها میشه قبل از اینکه بحث رو ادامه بدید ، متن دقیق نامه رو بنویسید.(البته ترجمه شده. فکر نکنم ترجمه اش چند دقیقه بیشتر طول بکشه)

بدون شک منم با بسته بودن بار عام مخالفم. ولی ترجیح میدم بار عام همیشه بسته باشه تا اینکه کلی قانون داشته باشه. یادم هم نمیاد تا حالا حالت چت رومی به خودش گرفته باشه. فقط یه بار در مورد جام جهانی چند صفحه بحث شد. تقریبا یک سوم پست های من تو بار عام ـه. به جز چند تا پستم (مثلا چند بار به خاطر امضا و اواتار به استار امون تبریک گفتم ، یه بار در مورد تالکین سوال پرسیدم ، چند بار در مورد اشکالات سایت و کمیک بوک ، یه بار هم در مورد موسیقی سریال بود) بقیه ـشون همه به نغمه ربط داشت. و اینکه یکی از بچه ها (فکر کنم رنلی بود!) گفت که برای هر سوالی تاپیک وجود داره ، و اگه نداره می تونید بزنید ؛ به نظرم یکم اشتباهه. بعضی از سوالات جای بحث نداره و فقط میشه چند تا پست رد و بدل کرد. و اینکه اخر هر ماه تمام پست ها پاک بشه که خیلی مسخره است. ما داریم وقت می ذاریم برای سوال کردن و جواب دادن. اگه این کارو بکنید ، دیگه واقعا بی احترامیه. و اینکه گفتید تعداد پست ها کم شده ؛ به نظرم من که تفاوتی نکرده. اگه از پاییز و زمستون بیشتر پست زده نشده باشه ، کمتر هم زده نشده. این بخاطر این بود که نزدیک عید هی اخبار جدیدی از سریال میامد ، بعدش هم سریال شروع شد و 2-3 روز یه بار 7-8 صفحه پست زده می شد. راستش اولش که اینجا ثبت نام کردم خیلی شور و شوق داشتم ، مخصوصا برای کل کل. ولی کم کم دیگه اون شور سابق رو نداشتم. چون دیگه حرف ها تکراری شده بود و تعداد کاربر ها محدود بود ، و در بعضی موارد به شخصیت های داستان بی احترامی می شد. بعضی موقع ها لحن ها طوری بود که تا چند ساعت بعد ناراحت بودم (این موضوع رو سینا هم بیان کرد) کم پست زدن ، همون طور که خودتون می دونید بخاطر اینه که اعضای فعال زیر 30 نفر هستند. اما تاپیک هایی هستند با این که موضوع ـشون خیلی جالبه ، ولی پست های کمی خورده. مثلا یه تاپیک هست که فکر کنم مانوئل زده به اسم "تئوری هایی که لابه لای کلمات پنهان اند" یا چند تا تاپیک دیگه در مورد پیش گویی ها ، یا یه تاپیک در مورد یورون گریجوی. یکی از بهترین ها هم همونه که در مورد پیش بینی کتاب 6 هست. با اینکه تمام کسانی که جز اعضای فعال به حساب می ان ، تمام کتاب ها رو خوندن ؛ ولی همچنان تو این تاپیک ها زیاد فعالیت ندارند. منم هرچی می دونم از اسپویل های ویکی ـه ، و زیاد نمی تونم تو بحث ها شرکت کنم. ولی تمام پست ها رو با دقت می خونم. یا مثلا هر چند وقت یه بار استاد امون یه تئوری عجیب غریب میاره ، که بحث های جالبی پیرامونش شکل میگیره. یا یکی از کاربر ها به اسم the_last_stark که واقعا پست هاش با ارزشه ، ولی خیلی کم نظر میذاره. یا مدیر ها خیلی کم وارد بحث ها میشن ، ولی فکر کنم همه از بحث کردن باهاشون استقبال کنند. مثلا یبار جورامون تو یکی از تاپیک هایی که در مورد یکی از قسمت ها بود وارد بحث در مورد دنریس شد ، که (حداقل) برای من جالب بود.

رنلی جان تولدت مبارک.

تولدت مبارک تالیسا عزیز. امیدوارم به تمام ارزوهات برسی.

الان دقیقا مشکلت برای انتشار اینترنتی چیه؟

سلام دوستان کسی مجموعه کتاب "حماسه دارن شان" اثر دارن شان و "پادشاهی کهن" اثر گارت نیکس رو خونده؟ میشه اگه خوندید ، یه نقدی ازش بنویسید؟ فقط به درد نوجون ها می خوره؟ متنشون جذاب هست؟ اصلا ارزش خوندن دارن؟ سانسود داره؟ تا چه حد؟

شاه نداشت ، ولی تیکه تیکه بود. گریجوی ها در تمام مدت بی طرف موندن. لنیستر ها و فری ها تا اخر جنگ بی طرف بودن. شورشیان (استارک ، براتیون ، تالی و ارن) با هم متحد بودن. وفاداران به حکومت (تایرل ، مارتل ، Crownlands) و بعضی از لرد های استورم لندز ، ریورلندز و ویل هم با هم بودن. خوب این میشه از هم پاشیده دیگه. نمیشه؟!؟ در زمان اگان همون اول تالی ها به اگان پیوستن ، الانم استارک ، تالی و ارن به رابرت پیوستن. استاد مطمئنید زمان شورش کل کشور یک پارچه بود؟؟؟

بله شما درست میگید ؛ اگان هفت پادشاهی رو متحد کرد ، دقیقا کاری که رابرت کرد. در زمان شورش ، رابرت وفاداری خاندان های استارک ، براتیون ، تالی و ارن رو داشت. در اخر تایون بارانداز رو غارت کرد و دخترشو داد به رابرت و رابرت وفاداری یه قلمرو دیگه رو هم به دست اورد. بعد هم که میس تایرل زانو زد. دوران به اصطلاح باهوش هم نقشه های خودش رو داشت ، ولی بازم حکومت رابرت رو قبول کرد. گریجوی ها هم که جز هفت پادشاهی نبودن. میبینید ، رابرت هم یه پادشاهی تیکه تیکه رو متحد کرد. و از اونجایی که وراثت ارثی هست ، پس بعد از رابرت باید استنیس پادشاه بشه. و اگر این رو قبول ندارید ؛ استنیس هم داره کاری که اگان و رابرت کردن رو انجام میده.

بهتر نیست چند روز دیگه صبر کنی. در مورد ایران ازش سوال بپرس. مثلا: چه ذهنی ـیتی از ایران داره؟ ایا دوست داره ایران رو ببینه؟ ایا ویژگی خاصی تو فرهنگ ایران هست که دوست داشته باشه؟ (این سوال فکر کنم یه ذره لوس باشه ، ولی اگه میشه بپرس): چیزی هست که بخواد به طرف داراش تو ایران بگه؟ می خواد بازیگری رو به صورت حرفه ای ادامه بده یا در دانشگاه در ضمینه ی دیگه ای تحصیل کنه؟ در مورد موهاش بپرس! ایا ناراحت نیست که هر سال به خاطر سریال (و همچنین بقیه فیلم هاش) مجبوره موهاش رو کوتاه کنه؟ یا نه موِ کوتاه رو دوست داره؟ بازی در نقش اریا چه تاثیری: در زندگی شخصی ، در طرز فکر ، در روابط با خانوادگی ـش ، در روابط اجتماعی و ..... داشته؟(همین سوال رو نسبت به خوندن کتاب هم بپرس) (این سوالو هم به عنوان اریا و هم به عنوان میسی جواب بده): کدوم شخصیت رو بیشتر دوست داره ، از کدوم شخصیت بیشتر بدش میاد ، دلش برای کدوم شخصیت میسوزه ، دلش برای کی تنگ شده همچنین در اینده (منظورم کتاب 6 و 7 هست) دلش می خواد کی رو بکشه ، کی رو نجات بده ، پیش چه کسی بره ، بیشتر از همه دوست داره کدوم یکی از اعضای خانوادشو ببینه؟ (این سوالو اگه میشه حتما بپرس): بنظرش در اخر چه اتفاقی برای اریا می افته؟

از کی تا حالا به اریا امداد غیبی میرسه. اگه از امداد غیبی بهره مند بود که گرگش فرار نمی کرد ، سیریو نمی مرد ، یورن نمی مرد ، پدر مادرش نمی مردند ، جاکین ولش نمی کرد ، گیر کوه و اموری لورچ نمی افتاد ، انجمن برادری می بردش پیش بریندن ، جندری ولش نمی کرد ، دو سال تموم اواره ی ریور لندز نمی شد. چه امداد غیبی ای؟؟؟ دنریس رو با اریا مقایسه می کنی! اریا داره پست میشه؟؟؟ اگه اریا پسته پس لنیستر ها چی هستند؟ گریجوی ها و فری ها؟ پست اریاِ یا برده دارها؟ سگ بهترین دوست اریا بود؟!!! مثلا براش چیکار کرده بود؟ اگه بخاطر سربهاش نبود همون ثانیه ی اول می کشتش. اصلا اگه بریک دانداریون طلا هاشو نگرفته بود دلیلی نداشت که اریا رو بگیره. چرا باید به خواستش گوش بده؟ از اولین فصل های کتاب اریا کینه ی تازی رو به دل داشت. خوب معلومه تو یه بندر از همه جا کشتی میاد. تازه جاکین هم عاشق چشم و ابروی اریا نبود که ، مدیون بود. مزخرف!!! یعنی به خاطر این که بهش امداد غیبی می رسید (که ما امداد غیبی ای از اول کتاب ندیدیم) میشه مزخرف؟؟؟ اینطوری دنریس و تیریون که مزخرف ترین شخصیت های داستان اند.

به این قسمت ده دادم ولی اگه می تونستم صد میدادم. بهترین قسمت این فصل بود. به نظرم ارتش استنیس خیلی زیاد ، نکنه با پولی از بانک اهنین گرفت سرباز اجیر کرده؟؟ نوع حمله اش قشنگ بود. ولی ارتش منس خیلی کم بود. صورت استنیس حالت پوزخند نداشت؟ مکالمه ی این بخش عالی بود. اون جایی که جان گفت "پدر من بخاطر شما کشته شد و من پسر ند استارکم" ، دلم می خواست استنیس جلوی جان زانو بزنه ، و اینکه دوباره داغ دلمون رو تازه کرد. از این که لنیستر ها سگ دست اموزشون (پایسل) رو پس میزنن هم خوشم میاد. بازی لنا هدی موقع حرف زدن با تایون اصلا تاثیر گذار نبود. نه از اون موقع که جیمی رو پس میزد نه از الانش. این زنیکه هر وقت به کسی احتاج داشته باشه ، با هاش مهربون میشه. این دختره چه از شنیدن القاب خودش خوشش میاد! دوباره یه زنیکه دیگه. چطوری به جان نگاه می کرد ، اخه ...حذف شد ... تو با اون خدات تو شمال چیکار میکنی. قسمت اتیش زدن ایگریت هم مزخرف. حداقل مطمعنین دیگه هیچ جوری بر نمی گرده. قسمت برن خیلی خوب بود. فقط این اسکلت ها چی بودن؟؟؟ دید میرا چطور می جنگید؟ ابرین و بریین باید جلوش لنگ بندازن. از مردن جوجن خیلی ناراحت شدم. فرزندان جنگل جالب نبود. قسمت های اریا مثل همیشه عالی. از پت و مت بازی های بریین و پاد خوشم میاد. مکالمه ی بریین و اریا عالی. فکر کردم می خوان مسخره بازی در بیارن و بدون اینکه همدیگه رو بشناسن ، از کنار هم رد شن. یه بار یه مستند در مورد پنگوئن ها دیدم ؛ سه تا پنگوئن به خاطر این که از یه بچه پنگوئن که مادرش نیومده بود مراقبت کنن ، اینقدر بچه رو هل دادن تا مرد. دقیقا همین بلا سر اریا اومد. دلم می خواست اونجا باشم یدونه بزنم پس کلش (البته خیلی خیلی اروم) ؛ خوب برو مداخله کن ، نذار اینا با هم بجنگن. مکالمه ی اریا و سندرو که دیگه نگو! مخصوصا حالت چهره اریا. (برام جای سواله ، تو تاریخ سینما کسی بوده از خانم میلیامز قشنگ تر بازی کرده باشه؟ ) خداحافظی جیمی و تیریون خوب بود. (درسته از هر دو تاشون بدم میاد ، ولی از رابطشون خوشم میاد) بیشتر از این که از مرگ تایون خوشحال باشم ، از قاتل و نوع مردنش خوش حالم.(البته دلم نمی خواست الان بمیره ، می خواستم نابود شدن خاندانشو ببینه ، چون تنها چیزی بود که براش اهمیت داشت.) وا ویلا!!! واریس و تیریون باهم تو ایسوس. بانوی عزیز وینترفل ، وستروس رو ترک کرد. به حق خدایان که دوباره جاکین رو ببینه. اونجایی که رو عرشه کشتی یه دفعه شروع به دویدن کرد ، هزار جور فکر جور و ناجور به ذهنم رسید! چه لذتی داد این فصل با اریا تموم شد.

باید هفت روز پشت سر هم وارد بازی بشی ؛ در هر روز یه چیزی بهت میده ، در روز سوم سکه نقره و در روز هفتم سکه طلا میده. البته متغره ، بین 1 تا 5 سکه. و اگه یه روز وارد بازی نشی ، شمارش روز ها از اول شروع میشه.

خب ، من به این قسمت ده میدم. حمله ی وحشی ها زیادم بد نبود. ولی دوباره این حالت تهوع متحرک!!! خدا کنه کارگردانا یه مرگ کثیف برای این ایگریت کنار گذاشته باشن. قسمت گری ورم و میساندی خیلی لوس بود. مگه انسولید ها احساسات هم دارن؟!؟ قسمت فتح موت کلین عالی بود. ولی به نظرم موت کلین رو خوب درست نکرده بودن ، مثلا کلید فتح شماله ها. قسمت بازجویی لرد های ویل از بیلیش هنوز ترجمه نشده که بخونم. ولی به نظرم تو سریال قشنگ درست کرده بودن. بیلیش مثل موش نشته بود ، جواب می داد. ولی انصافا اگه بخواهیم حرف حق رو بزنیم ، از بیلیش حروم:زاده تر خودشه. سانسا هم بلاخره داره از نظر عقلی بزرگ میشه. درسته از جورا زیاد خوشم نمیاد ، ولی دنریس خیلی بی چشمو روِ. وقتی روس گفت "من محافظ شمالم" داشتم اتیش می گرفتم. بعضی اتفاقا که تو سریال یا کتاب می افته به قدری ناراحتم می کنه ، که تو زندگی واقعی اینقدر ناراحت نشدم. وقتی دیدم بولتون ها دارن میرن به سمت وینترفل خیلی حس بدی داشتم. وینترفل ، قدیمی ترین قلعه وستروس ، مقعر قدیمی ترین خاندان وستروس.(پادشاه بر حق وستروس به تازگی صاحب کشتی و سرباز و طلا شده ، چند وقت پیشم یه درخواست کمک از کستل بلک داشت. امیدوارم استنیس در سر راهش به دیوار یه عرض ادبی هم به روس بکنه) خوووووب. رسیدیم به قسمتی که من عاشقشم. مکالمه ی سندرو و اریا عالی بود ، مثل همیشه. و تنها دلیلی که به این قسمت ده دادم ، فقط خنده ی اریا بود. ای جانم ، بچه چه ذوقی کرد ، خیلی کیف کردم. به حق تمام خدایان تو این دو قسمت پایانی بیشتر اریا رو نشون بدن. نسبت به فصل قبل خیلی نقشش کمتر شده ، ولی امید وارم تو فصل بعدی بترکونه. (یعنی الان چی میشه. اریا و سانسا هم دیگه رو میبینن؟!؟ یا مثل جان و برن از کنار هم رد میشن؟) توصیفات کتاب همیشه سانسا رو خیلی زیبا توصیف کرده ، ولی سوفی ترنر هیچ وقت خوشگل نبوده. ولی تو این سکانس حسابی قالب کردن به بیننده ها. کسی منظور داستان تیریون رو فهمید؟؟؟ قسمت مربوط به مبارزه ی کوه و ابرین هم خیلی کوتاه بود. پایسل مثل سگ برای لنیستر ها دم تکون میده ، به جاش تو دهنی می خوره. این مسخره بازی ها چی بود ابرین در می اورد ، یعنی شک داشت که تایون دستور داده؟ فقط می خواست از دهن کوه بشنوه؟ یا می خواست مردم بشنوند؟ ابله به تمام معنا.

چه جالب. اول که گفتید فوتبال نگاه می کنید ، حالا هم هر چی بازیه جنگیه نام بردید. تا حالا دختریو ندیده بودم از call of duty و battlefield خوشش بیاد. اسکایریم نقش افرینیه. باید زبانت خوب باشه ، وگرنه از بازی لذت نمی بری.

دیدید بعضی موقع ها شور یه چیزی رو در میارن؟؟؟ مثل موسیقی متن فیلم دزدان دریای کارائیب ، که از برنامه های تلویزیون گرفته تا ماه:واره روی هر چیزی میذارن. گیم او ترونز هم همینطوری شده. همین الان تو ماه:واره ، تو یه اگهی خرید خونه دیدم این اهنگو گذاشتن. یه زمانی این اهنگو میشنیدیم ، شخصیت های سریال میومدن توی ذهنمون ؛ حالا یاد شب عید ، مسابقه شبکه چهار ، کلاه برداری ماه:واره می افتیم. معلوم نیست دفعه ی دیگه رو چی میذارن؟

استنیس مگه یکشنبه نرفتی نمایشگاه؟ اگه می دونستم امروزم میری ، قرار می ذاشتیم همدیگه رو ببینیم! به امید خدا سال بعد

مورس چرا گفتی ما داشتیم حدس می زدیم! رنلی ، فکر می کردم قدت بلند تر باشه ، و یکمی اخمو باشی. جورامون هم قیافش مهربون تره ، اصلا به اقتداری که جورامونه سایت داره ، نمی خوره. ریگار تو رو با مورس اشتباه گرفتم. اخه قیافه مورس بیشتر شبیه روانشناس ها است.