جوری کسل

اگه خویشاوند کشی بزرگترین گناه باشه ، که لنیستر ها از تمام خاندان ها گناه کارترند.(البته تو موضوع فساد و گناه لنیستر ها شکی نیست)

الان داشتم تو فروم یکی از سایت های فارسی زبان که درباره ی نغمه است ، می چرخیدم (موضوعی درباره ی اریا استارک رو می خوندم) که به موضوعی عجیب برخوردم. یکی از کاربراشون نوشته بود که سه بانو (دختر) باید سوار بر اژدها بشن ، و اسم اون سه اژدها سوار دنریس تارگرین ، اریا استارک و شیرین براثیون بود. به نظرتون دلیلی داره که اریا و شیرین سوار اژدها بشن؟ تا کسی در مورد شیرین شنیده بود؟

ما که بُعد اجتماعیش رو نمی گیم ، که به خودشون مربوطه یا به کل جامعه. ت.ج.ا.و.ز خیلی فرق میکنه تا اینکه دو محرم با رضایت خودشون همبستر بشن.

توی تایپ نظر سنجی کلمات (ت.ج.ا.و.ز) و (ز.ن.ا.م.ح.ا.ر.م) بدون هیچ فاصله یا نقطه چینی اومده ، ممکنه یه وقت سایت ف.ی.ل.ت.ر بشه.

خوب اگه بخوایم به راب خویشاوند کش بگیم بخاطر رابطه ی فامیلی خیلی خیلی دورش با کاراستارک ها ، پس اونطوری کل سربازای وستروس خوشاوند کشن ، چون چندین هزار سال قبل از یک پدر مادر بودند.

بازی بدی نیست. ثبت نامش خیلی اسونه ، برای خودت یه اسم انتخاب می کنی و یه اواتار ، بعد هم برای قلعه ات یه اسم میذاری. بعد بازی شروع میشه ، ماموریت ها رو انجام میدی و Level میگیری. هی باید از مردمت مالیات بگیری و تجهیزاتت رو تقویت کنی. بزرگترین مشکلش اینه که مثل بقیه بازی های انلاین ، هیچ دخالتی بر روی جنگ ها نداری. یعنی برای خودت یه شوالیه انتخواب می کنی ، میزنی بره بجنگه بعد بهت یه زمان میده ، وقتی زمان تموم شد یه صفحه میاد که توش زده بردی یا باختی. اگه ادم های بیکاری هستید و همش تو خونه اید که هیچی، ولی اگه شاغلید یا دانشجوید به هیچ وجه طرفش نرید ، من امروز 9 ساعت داشتم باهاش ور میرفتم. خیلی اعتیاد اوره.

1- بدون هیچ شکی و از هر نظر ز.ن.ا.م.ح.ا.ر.م بدترین گناه و بدترین کار دنیاست. هیچ دلیل قانع کننده ای هم وجود نداره. 2- ت.ج.ا.و.ز 3- کشتن میهمان خویش 4- خیانت به سوگند وفاداری 5- کشتن اعضای خانواده خویش 6- کشتن نوزادان معصوم 7- بی حرمتی به خدایان

دقیق نمی دونم ، من تو سایت وینترفل خوندم. ولی اینایی که تو سایته مثل خلاصه هر فصل می مونه. اینطوری یه کتاب 700 صفحه یی رو تو 50 صفحه تموم می کنن. فکر کنم متن کتاب رو دقیق اوردن فقط نقاشی هم اضافه شده. ولی استنیس جان و کینگ رابرت ممنون که جواب دادید.

همین الان یه خبر شنیدم که از خوشحالی نمی دونم چیکار کنم. کتاب اول نغمه (بازی تاج و تخت) به صورت تصویری هم هست. فقط نمی دونم تصویر شخصیت ها ، تصویرشون از ویکیه یا از سریال. من که اصلا از تصویر های ویکی خوشم نمی اد.(این خبر رو تو سایت وینترفل خوندم.) تمام این ها رو گفتم که برسم به اینجا. میشه ببینید این کتاب برای دانلود وجود داره یا نه؟ اگه میشه یه لینک دانلود بذارید.(این تقاضا رو از مدیر سایت وینترفل هم کردم) ریگار شما که اینقدر از خاندانت دفاع می کنی ، برای اینکه حسن نیت رو ثابت کنی پی گیر شو ببین لینکش رو پیدا می کنی.

ایمیلشو من ندارم ولی این سایتشه: http://www.georgerrmartin.com/

من یک بار خواب برن و ریکون رو دیدم ، یک بارم خواب سانسا رو ، حتی یک بار هم تو بارانداز پادشاه بودم. حسی که موقع خواب دیدن در باره ی نغمه رو داری یکی از بهترین حس هاس. ولی ایندفعه خواب یکی از خاندان ها رو دیدم که ازشون متنفرم ، گریجوی ها: جنگ کنار دریا بود ، من دریا رو نمی دیدم ولی از شن های زیر پام و صدای موج ها معلوم بود. رو به روم یک صخره بود ولی خیلی کوچک بود ، یک مسیر باریک داشت که به بالای صخره می رفت. سربازان زیادی اطراف من بودن ولی نمی دونستم از کدوم خاندانن. ویکتاریون از سمت صخره ها داشت به سمت من میومد. قیافش خیلی شبیه به بالون گریجوی بود ولی موهاش کاملا سفید بود. تمام سربازانی که در اطرافش بودن رو به راحتی می کشت. به من نگاه می کرد ، نمی دونم داشت میومد تا منو بکشه یا نجاتم بده. خیلی به من نزدیک شده بود که از بالای صخره کماندار ها با تیر زدنش. همون مسیری که گفتم در صخره وجود داشت ، دیدم سه شوالیه گار پادشاه با لباس های سفید و سپر های بزرگ(سپر ها تو فیلم نبودند ولی تو ویکی عکسش بود)از صخره دارن پایین میان. نمی دونم چرا ناخداگاه یاد محافظان لیانا در برج شادی افتادم. چشمم به جز شوالیه ها هیچ جا رو نمی دید ولی نمی دونم از کجا فهمیدم سربازایی که پشت سرم بودند دارن کمان هایشان رو اماده می کنند. می دونستم با اون سپر های بزرگ هیچ تیری بهشون نمی خوره. یه دفعه یکی از محافظان گار پادشاه غیب شد ، کمان دار به سمت دو شوالیه دیگر شروع به تیر اندازی کردند ، در عین ناباوری هر دو شوالیه کشته شدن. هیچی دیگه مامانم اومد از خواب بیدارم کرد ، اخر سر هم نفهمیدم من(اونی که تو خواب بود)کی بودم که محافظان گار پادشاه و ویکتاریون داشتن به سمتم می امدند؟ ادارد ، اریا ، برن و ریکون باشه بعد باید خواب ویکتاریون رو ببینم دیگه حداقل سامر یا نایمریا یا شگی داگ.

مگه کتاب ششم قراره فصلاش دونه دونه بیاد؟ مگه کتابو یدفه چاپ نمی کنن؟

ببخشید این سه کتاب ((شوالیه آواره ، شمشیر قسم خورده ، شوالیه مرموز)) رو کسی ترجمه کرده؟ و اگه ترجمه نشده مترجم های ویکی قصد ترجمشو ندارن؟

یدونه دنریس زنده موند داره دونه دونه شهر های ایسوس رو به اتیش میکشه. حالا اگه بچه های ریگار هم زنده می موندن ، سه تا تارگرین که دیونگی تو خونشونِ!!! دیگه هیچ جای دنیا برای مردم امن نبود. گرفتی دختر مردم رو دزدیدی ، بعد میگی بی هیچ فوت وقتی همراهش بره.

رو تخت می شینن ، سوار نمی شن. فرار کرده بود!!! دزدیده بودنش.

یعنی اگه یکی دنریس رو می دزدید شما وایمیستادید نگاه می کردید؟ تارگرین ها رو نمی دونم ولی استارک ها اینطوری نیستن. ریگار لیانا رو دزدیده و معلوم نیست باهاش چیکار کرده (ت.ج.ا.و.ز یا ازار و اذیت) بعد برندون بگه که ما بهش قسم خوردیم پس نباید کاری کنیم. مگه پادشاه هم قسم نخوره (یعنی وظیفش نیست) که از مردمش محافظت کنه؟ نکنه می خواستی ادارد بره بگه ببخشید که برادرم تقاضای برگشت خواهرش رو کرد ، ببخشید که پدرم تقاضای عدالت با مبارزه رو کرد ، بعدشم می رفت پای ایریس و ریگار رو می بوسید.

من این رو تو یکی از پست های شما دیدم که چندین کلمه از جمله ناموس دزد رو در وصف ریگار گفته بودید. من می خواستم به ح.ر.و.م.ز.ا.د.ه و ز.ن.ا زاده اکتفا کنم ، ولی الگوم شما بودید. وقتی بار انداز رو غارت کردند حامیتان بودند یا وقتی بچه های ریگار رو سلاخی می کردند. کوتوله خودم معنی براستارک رو می دونم لازم نیست تو بهم بگی. ریگار ، تو که عادت کردی به من گیر بدی ، ببین رفیق خودت چطور صحبت میکنه. من به اگان توهین کردم ولی سامیانو با کنایه منظورش من بودم. به این می گن دیکتاتوری!!! اینی که گفتی چه ربطی داشت. دست خودتون نیست ، لنیسترید دیگه.

کسی حرف از مظلومیت زد کوتوله؟ براستارک از کجات در اوردی؟ لنیستر ها اینقدر احمقن که حتی معنی کلمات رو هم نمی فهمن.

استنیس جان به نظرم هر پنج روز یه قسمتش رو ببین ، وقتی سریال رو تموم کنی فصل جدیدشم میاد. ولی فیلم هیچ وقت به پای کتاب نمی رسه. من فقط چند بخش کوچک کتاب رو خوندم ولی متن کتاب به قدری زیبا بود که ادمو مجذوب خودش می کرد. عجب دیکتاتوری تشکیل دادید. هر چیزیو که خوشتون نمی یاد حذف می کنید و هر کی قدیمی تر باشه اجازه ی گفتن هر چیزیو داره. کلماتی که من به کار برده بودم هزاران بار در سایت بکار رفته بود : ((ز.ن.ا.ز.ا.د.ه ، ح.ر.و.م.ز.ا.د.ه ، خود خواه ، خون ریز ، اشغال ، کثافت ، احمق ، بیشور ، نفهم)) که همش هم در وصف اگان بود و حقیقت داشت. ریگار برو یه سر به تالار فصل پنجم بنداز.

من با تمام وجودم از تارگرین ها متنفرم ، به دلایل زیر: 1- تارگرین ها (در کل والریایی ها) فقط چوپون هایی بودن که اژدها پیدا کرده بودن. 2- اون ها هیچ حقی بر هیج جای دنیا نداشتن جر خود والریا. اما فقط بخاطر قدرت اژدهایانشان به ایسوس حمله کردند و امپراطوری گیسکاری (فکر کنم اسمش همین بود) رو که خیلی قدیمی تر بود رو به اتیش کشیدند. مگه اون بنده خداها با شما چیکار داشتن؟ 3- بعد اگان .......... سادیسمی ، بی وجدان ، یه نامه برای پادشاهان وستروس می فرسته که در اون نوشته ((نیم ساعت تو ویکی گشتم تا متن دقیقش رو گیر بیارم ولی پیداش نکردم)) : "هفت پادشاهی مطعلق به من است. هر کسی مقاومت کند نابود میشود". وقتی این جمله رو میشنوم دلم می خواد گلوشو پاره کنم. 4- تو ویستروس همه چی داشت به خوبی خوشی پیش می رفت. استارک ها که با زمستان دست پنجه نرم می کردند و وقتی نگهبانان شب چرت می زدند با وحشی ها می جنگیدن. لنیستر ها که مشغول استخراج طلاشون بودن و بهش افتخار می کردن. ایرون بورن ها هم داشتن قعله شون رو می ساختن. تایرل ها هم مشغمل کِشت کار بودن. طوفان شاه ها و ارین ها هم الاف بودن. دورنی ها هم که توی اون گرمای طاقت فرسا به قوانین دموکراسی ترشون می نازیدن. این وسط هیچ کس هم مشکل نداشت و فقط جنگ های کوچکی در سر حدات دورن (فکر کنم اسمش همین بود) رخ می داد که طلفاتش خیلی کم بوده. ولی اگان وستروسو به خاک و خون کشید ، اگانی که هیچ حقی بر وستروس نداشت ، اگانی که یه خارجی متجاوز بود. دست اگان به خون هزاران نفر از وستروسیا اغشته است. 5- در مورد کسانی که می گویند اگان لطف کرد که به کسانی که زانو زده اند اسیبی نرساند و خیلی با هوش است ، اگه می خواست تمام مردمو اتیش بزنه بعدش می خواست پادشاه چی بشه؟ خاکستر؟ اینو دیگه خرِ شِرِک هم میدونه که به کسایی که تسلیم شده اند باید رحم کرد. 6- و در مورد دنریس (که دوستم Arya Starke لقبش رو از دنریس استورن بورن به دنی ........ تغیر داد ). به چه حقی می خواد که وستروس رو فتح کنه. مگه اگان حقی بر وستروس داشت که تولشون داشته باشه. 7- و در اخر بچه های ریگار. خون اونا فقط به گردن لنیستر هاست ، همینُ بس. ناظر : الفاظ ناپسند از پست شما حذف شد، لطفا از کلمات ناشایست استفاده نکنید .

از کنجکاوی زیاد (بهتره بگیم فضولی). ولی الان با خیال راحت هر اسپولی رو می خونم. حدود هشت ساعت.

میشه در مورد "فن فیکشن" بیشتر توضیح بدی. راستی این چیزی که در باره ی استنیس نوشتی خیلی قشنگ بود. اشک در چشمانم جمع شد.

این پست برای کسانی که تا اخر کتاب پنجم نخوندن ، شدیدا حاوی اسپویل است. ----------------------------------------------------------------------------------------------------- امروز صبح از خواب بیدار شدم ، گفتم قبل از اینکه برم سر درسم یکم تو اینترنت بچرخم. رفتم تو ویکی وستروس گفتم بذار بقیه اتفاقات کتاب 3 و 4 و 5 رو بخونم. مگه چقدر اتفاق جدید می خواد بیفته. شروع کردم به خواندن سرنوشت شخصیت ها در کتاب 4 و 5: از یک طرف عطشی وجودم رو فرا گرفته بود که بقیه داستان رو بفمم ، و از طرف دیگر با خواندن هر کلمه بیشتر در خود احساس تهی بودن می کردم. ضربه نهایی رو وقتی خوردم که: یه توصیه دوستانه به اعضا و مهمان های سایت که فقط می خوان سریال رو ببینن: "اگه کلاتونم سمت ویکی افتاد نرید بیاریدش" حالا من تقریبا تمام ماجراهای دو کتاب بعد رو می دونم ، نه حوصلم می یاد کتاب رو بخونم ، نه اشتیاقی برای دیدن فیلم دارم.

در مورد کتاب چند تا سوال داشم. سه جلد اول کتاب داستان ها رو به صورت موازی بیان میکند(هم اتفاقات ایسوس ، هم وستروس) ولی شنیدم در کتاب چهار و پنج از هم جدا می شن(یعنی اتفاقات وستروس در یک کتاب ، و اتفاقات ایسوس در کتاب دیگر). حالا در کتاب چهار وقایع وستروسه یا ایسوس؟ و ایا کتاب شش و هفت هم همینطوره؟ چرا کتاب چهار و پنج رو هم مثل کتابای قبلی چاپ نکردند؟ ------------------------------------------------------------------------------------- دوره ی زمانی کتاب چهارم و پنجم مشخصه؟ شنیدم مثلا: کتاب چهار وقایع وستروس رو بیان می کند و کتاب پنجم بر می گرده از اول و وقایع ایسوس رو بیان می کنه. چون می خواهم کتابارو تفکیک کنم .مثلا در کتاب چهارم یک فصل از اریا می خونی بعد یک فصل تریون می خونی و بعد یک فصل سرسی رو ، و در کتاب پنجم یک فصل از دنریس می خونی. بعد میشه فهمید که این فصل دنریس رو باید بعد از کدام فصل ، اریا یا تریون یا سرسی قرار داد؟؟؟ (امیدوارم منظورمو متوجه شده باشید.)