رفتن به مطلب

روس بولتون

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    215
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روزهای برنده

    3

روس بولتون آخرین بار در تاریخ ژوئن 16 2019 مقام اول روز را به دست آورده است

روس بولتون یک محتوا با بیشترین امتیاز داشته است!

اعتبار در انجمن

34

اطلاعات شخصی

  • خاندان
    بولتون
  • محل اقامت
    DreadFort
  • مرز اسپویل من
    والا هرچیزی که باید بدونم رو میدونم!

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمیشود.

  1. روس بولتون

    بحث اپیزودیک قسمت ششم - The Iron Throne

    با تاخیر طولانی(دیدن این Shit show دوره ریکاوری طولانی میخواست) نظرم رو میگم! اگر قرار باشه این اتفاقات در کتاب هم بیوفته مطمئنا با به هم پیوستگی و فراز و فرود و منطق هزار برابر بهتری انجام میشه! فصل آخر نشون داد دی اند دی فقط و فقط یه خط مستقیم کشیده بودن تا به سرنوشت شخصیت های اصلی که مارتین بهشون گفته بود برسن و در این راه با بیحوصلگی خودشون یکی از بهترین سریال های تلویزیونی رو تخریب کامل کردن! واقعا قابل باور نیست GOT اینجوری تموم شد و همون بهتر که فراموشش کنیم. مرثیه بخوانید برای بدترین پایان بندی تاریخ سینما و تلویزیون و خوش باشید... با تشکر!
  2. روس بولتون

    بحث اپیزودیک قسمت پنجم The Bells

    بله دیگه! آریا اومد تا قلعه سرخ بعد یه دفعه سندور گفت برو دنبال بازیت دخترجون اونم رفت! کاملا انگار که مرض داشت اینهمه راه بیاردش با خودش... یورون بی هیچ دلیلی دقیقا همونجایی ظاهر شد که جیمی بود و به همون مزخرفی که اومده بود تو سریال از سریال رفت! دنریس که معلوم بود میشه ملکه دیوانه و این که شهر رور بسوزونه کاملا سعی در بدتر نشون دادنش بود! آقا مگه با سرسی مشکل نداری؟ برو قلعه سرخ رو با خاک یکسان کن نه این که شهر رو بسوزون که! آتش اژدها هم تا جایی که من میدونم ذوب میکنه منفجر نمیکنه نمونه اش هم هرن هال! وقتی دنریس داره مردم بی گناه رو قتل عام میکنه سرسی میشه مظلوم؟ سرسی؟ گریه؟ مظلوم بودن؟ و اون مرگ که قراره دراماتیک باشه و عشق بین دو خواهر و برادر دوقلو که مستقیم و غیرمستقیم موجب مرگ هزاران نفر شدن میشه عشق پاک و دوست داشتنی؟ اونم با سرانجام شاعرانه؟ جان اسنو مگه محبوب شمالی ها نبود؟ چرا به حرفش گوش ندادن و رفتن دنبال کرم خاکستری واسه قتل عام و تجاوز و....؟ اگان تارگرین جان اسنو نغمه یخ و آتش و قهرمان اصلی داستان هم که مثل سه سال اخیر نقشی به جز حضور تو جنگ های بزرگ و کشته نشدن و کشتن نداشت. مبارزه کلگین ها هم نکته جالبی بود و خوب از آب دراومده بود ولی صحنه چلوندن چشمای سندور که قرار بود نوستالژیک باشه بیشتر رو اعصاب بود ولی کلا هم شروع خوبی داشت و هم پایان خوبی. فقط یک قسمت دیگه مونده تا پایان این سریال و اتمام یکی از بهترین نمونه های فانتزی دوران معاصر به بدترین شکل و ما میمانیم هشت سال انتظار و هایپ برای هیچی و سرهم بندی به سبک چیپ ترین( در عین حال پرفروش ترین)آثار هالیوودی.
  3. روس بولتون

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    من که تو ردیت asoiaf خوندم!
  4. روس بولتون

    بحث اپیزودیک قسمت چهارم The Last of The Starks

    خوب اینم از این قسمت... مثل همیشه یه سری از هم گسستگی ها داشت که به شدت تو چشم بودن؛ مثلا چرا آریا که از خانواده و اینا میگفت و درام بین جان و دنریس و سانسا براش مهم بود یه دفعه ول کرد و با تازی رفت کینگز لندینگ؟ اونم بعد این که فهمید جان در اصل اگان تارگرین هست. بعد آریا همیشه خانواده میخواست و کل داستانش حول محور انسانیت و کودکی از بین رفته و داشتن شخصیت و هویت در دنیایی ظالم و بی رحمه چرا انقدر باحال و به قول خارجی ها cool نشون داده میشه؟ مگه نباید آریا نوجوانی رنج کشیده و بی رحم باشه که در آخر انسانیتش رو از دست نده و احساسات و عواطف رو بتونه داشته باشه؟ البته الان دیگه خیلی دیره برای گفتن این حرفا چون به لطف فمنیست ها آریا که در دنیای سریال نماد رنج و عذاب و زجرکشیدن هست به یه نینجای فوق خفن و باحال تبدیل بشه و سربزنگاه خانواده اش رو ول کنه بره دنبال تازی، کلیشه مرد خفن و بازم به قول خارجی ها chad و جذاب هم برعکس شده و حالا خانومه بعد از یک شب پسره رو ول میکنه که بره دنبال ماجراجویی. داستان کشته شدن ویسریون هم احمقانه بود و در تلاش برای قدرت مند نشون دادن هرچه بیشتر یورون گریجوی باز هم منطق فدا شد،یعنی دد شات قرون وسطی هم میومد نمیتونست از اون فاصله با اسکورپین دقیق بزنه تو گردن یه اژدها در حال پرواز و مطمئنا هیچ تیرانداز انسانی یا ماشینی انقدر قدرت نداره که اونجوری یه اژدها رو به سیخ بکشه. و چندین و چند مسئله دیگه که گفتن و نگفتنش چندان تفاوتی نمیکنه! نکته مهم اینه که این قسمت کاملا منطبق بر اطلاعات لیک شده پیش رفت و نشون داد که پایانی که به بیرون درز کرده قراره اتفاق بیوفته که در اینصورت عنوان سرهم بندی شده ترین،بدترین و ناامیدکننده ترین پایان تاریخ سینما و تلویزیون به سریال Game Of Thrones میرسه و نشون میده تلخ و شیرین دی اند دی چه چیز چرتی قراره باشه! باتشکر...
  5. روس بولتون

    بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

    این قسمت نشون داد،مطمئنا هستند افراد جوگیر و جان بر کفی که نمرات 10 از 10 رو نثار Got خواهند کرد حتی اگر با فیلمی درجه دوم هالیوودی طرف باشن! محض رضای خدای روشنایی همین؟فقط و فقط همین؟ هشت ساله زمستان در راهه فقط واسه همین؟ مقدمه اولین قسمت این سریال به اون خوفناکی شروع شد برای همین؟ شب طولانی یعنی همین؟ نبردآخرالزمانی و آزورآهای و زنده شدن جان و عنکبوت های یخی یعنی همین؟ داستان های الد نن واسه برن که تو سریال هم نشون داده شد یعنی همین؟ واقعا زبان قاصره از توضیح و اظهار نظر... تاریکی مطلق اپیزود،از بین رفتن هرگونه منطق و به هم پیوستگی فیلمنامه،هندی بودن صحنه ها و اوردز صحنه آهسته و نجات لحظه آخر،استراتژی نبرد به شدت احمقانه،بی خاصیت بودن پرنس وعده داده شده یا همون اگان تارگرین یا همون جان اسنو یا همون نغمه یخ و آتش، و... همه فراموش بشن که به خاطر جلوه های ویژه و خفنیت آریا تو پرش 3000 متر ذوق مرگ بشیم و نمره های 9 و 10 روانه IMDB کنیم. قشنگ حالت دی اند دی این بوده که سر و ته شاه شب رو با یه قسمت اپیک از نظر خودشون(و ناامید کننده از نظر من) هم بیارن و تو 3 قسمت بعد برن سراغ نگاه های سرسی از دور به دوربین و نوشیدن شراب و درام سطح پایین و صحبت های ناتمام و اتفاقات در حد خاطرات خون آشام و کلیه موارد دیگه ای که از اتمام سورس متریال کتاب به اینور رفتن سراغش و ادامه اش میدن! این سریال رکوردای بیننده و نمره و... میشکنه ولی از فصل هفت نشون داد که امیدی بهش نیست...
  6. روس بولتون

    بحث اپیزودیک قسمت دوم A Knight of the Seven Kingdoms

    قبل هرچیز بگم این قسمت دوتا نکته جالب داشت؛ اول این که آهنگ جنی از الداستونز رو اجرا کردن که پیرو اجرای آهنگای دیگه مثل خرس و بانوی زیبا یا رین های کستامیر یا حتی اون یه تیکه که اد شیرین از آهنگ نوشته شده واسه تیریون و شی خوند،بود و واقعا به دل مینشست. نکته دوم صحنه های بین تیان و سانسا بود که کاملا نسبت به رابطه دیگر شخصیت ها برتر بود،یعنی قشنگ میشد رنج کشیده بودن و تقاص اشتباهات رو پس دادن در هردو شخصیت دید و باهاشون همزات پنداری کرد و حتی بهتر از رابطه آریا و گندری و تازی و آریا و... بود. این که بریین نواده سر دانکن رشید هست هم انگار رسما تایید شد و بازم سازنده ها یه نوک انگشت خلاقیت به خرج دادن و اسم اپیزود و لقب خوبی برای سر بریین شوالیه هفت پادشاهی انتخاب کردن. بقیه درام سریال کاملا معمولی و بعضا چیپ بود مخصوصا جاهایی که عین سریال های درجه بیستم صحبت های تنش زا و مهم با ورود یک شخص یا یه اتفاق دیگه ناتموم میموند و ما قراره تو کف بمونیم که قراره چی بشه،انگار نه انگار که قراره نصف شخصیت از قسمت بعد قطاری کشته بشن و کلا 4 قسمت دیگه بیشتر نمونده و... هایپی که برای قسمت بعد هست باعث نمیشه فراموش کنیم این دو قسمت هیچ تفاوتی با فصل هفت نداشتن مخصوصا از نظر دیالوگ و موقعیت سازی و سطحی بودن،منتهی همه منتظرن تو قسمت سوم رسما نبرد آخرالزمانی شروع بشه و طولانی ترین نبرد تاریخ سینما و تلویزیون رو ببینیم و نتیجه اش رو شاهد باشیم پس این دو قسمت رو آرامش قبل از طوفان میدونن. در کل قسمت خوبی بود و اینجانب اصلا دنبال سن و سال آریا نرفتم چون اصلا مهم نبود و نیست باتشکر
  7. روس بولتون

    بحث اپیزودیک قسمت اول Winterfell

    سلام به همه دوستان بعد از مدت ها! ------------------------------------------------------------ قسمت اول فصل آخر سندروم شتاب زدگی و سطحی بودن رو با قدرت هرچه تمام تر ادامه داد و باز هم ثابت کرد بدون منبع اقتباس کامل و جامع دی اند دی کاری به جز چسب زدن درام خاص سریال و سعی در خفن جلوه دادنش بلد نیستن! بعد از افتضاح فصل هفتم و سقوط سریال با کله به ارتفاع منفی 1000 پایی، دوست داشتم شروع طوفانی رو ببینم که طوفانش رو فقط در نوستالژی بازی و بازسازی خاطرات گاها فریم به فریم سازندگان از اولین قسمت سریال شاهد بودم. دیدار دوباره شخصیت ها اصلا عمیق و تاثیرگذار نبود؛ دیالوگ های طنزآمیز واقعا چیپ بودن؛ نمیشد کوچکترین واکنشی به دیدار دوباره تازی و آریا، جان و آریا، جان و برن، لاو ترکوندن های جان و دنریس یا حتی جرقه زدن علاقه بین گندری و آریا داشت! صحنه خاک بر سری هم فقط بود که باشه و واقعا بران میتونست ماموریتش رو به شکل جالب تری دریافت کنه. قبول که بازیگران بران و سرسی از هم دل خوشی ندارن ولی وقتی قرارداد امضا میکنن و میلیونی پول میگیرن بهتره یه کم دل به کار بدن. شخصیت دنریس در تلاش برای خفن موندن هرچه بیشتر داره به یک زن سرد و بی رحم تبدیل میشه، از لبخندش موقع فرار کردن مردم از ترس اژدهاهاش گرفته تا تیکه انداختن به سانسا و تشریح مرگ پدر و برادر سم به سردترین شکل ممکن. واقعا اگر فراز و فرودی بین جان و دنی و استارک ها پیش نیاد و این حالات صرفا قراره باشه که دنریس شخصیت خفنی باشه باید افسوس خورد. تو پنج قسمت آینده واقعا قراره شاه شب حمله کنه و تکلیف تخت آهنی مشخص بشه و درام سریال هم شکل بگیره و و قهرمان بازی ها شروع بشه و یه عده بمیرن و یه عده زنده بمونن و و تمام اینا واقعا به شکلی اتفاق بیوفته که درخور بازی تاج و تخت باشه؟ با تمام وجود امیدوارم این اتفاق بیوفته تا پایانی لایق این سریال رو شاهد باشیم و با دل خوش انتظار برای اسپین آف های این سریال رو شروع کنیم... در کل قسمت اول متوسط بود و به عنوان شروع برای یک طوفان(اگر طوفانی در کار باشه) بد عمل نکرد،از تیتراژ جالب گرفته تا ورود و تعامل شخصیت ها با همدیگه. با تشکر
  8. روس بولتون

    فراخوان انتخاب بازیگر برای فصل هفتم

    چه نقش های جالبی و چه فراخوان های جالبی...
  9. روس بولتون

    آیا موفقیت قیام رابرت اجتناب ناپذیر بود ؟!

    مطالب خوبی رو دوستان مطرح کردن! به نظر من در ته ضمیر جان ارن یا ند استارک هم این موضوع در حال بررسی بوده که اگر قرار باشه ما خیانت کنیم و عهد شکن بشیم و سلسله اژدهاسواران رو نابود کنیم باید و باید پیروز میدان باشیم! شاید اگر اریس شاه نبود و یا اختیار نبرد کاملا دست ریگار و تایوین بود اصلا شورشی انجام نمیگرفت! از طرفی نقش استنیس هم پررنگ تر میشه وقتی میبینیم که بزرگترین متحدای شاه دیوانه مشغول جشن گرفتن پشت دیوارای استورمزاند بودن تا استنیس و سربازانش رو مجبور به تسلیم کنن؛یه نکته ای هم هست که واقعا در کل قلمرو و ارتش این لردها یه مشاور خوب نبوده که این مسائل رو به میس گوشزد کنه؟! در آخر کار اگه تایوین نمیتونست وارد پایتخت بشه و ارتش دورن از راه میرسید بازم میشد گفت که نتیجه جنگ قابل تغییر بود!شاید اگه ریگار به اسوس فرستاده میشد تا با چند گروه مزدور برگرده و فرماندهی نبرد ترایدنت به شخص دیگه ای داده میشد...اگه ریگار به سادگی وجود جان اسنو رو اعلام میکرد و... باز هم پیروز تارگرین ها بودن! سیتادل(استاد بزرگ پایسل)،استنیس،ند استارک و جان ارن،رندل تارلی و جیمی شش ضلعی هستن که قیام رابرت رو راه اندازی کرده و به پیروزی رسوندن!در حالی که رابرت فقط نقش قهرمان و نماد رو بازی میکرد(طبق گفته تایوین لنیستر)! البته پیروزی قیام رابرت با این همه پس لرزه به مراتب بهتر و کم خطر تر از شکستش بود!
  10. روس بولتون

    قسمت دهم، The Winds of Winter

    این هم از پایان این فصل! سرسی،الاریا سند،دنریس،ملکه خارها چه نبردی میشه! دیوانگی سرسی واقعا نمود پیدا کرد و بیشتر مطمئن شدم تنها راه متوقف کردنش گره زدن دستای جیمی به دور گردنشه! بالاخره تئوری جان اسنو هم اثبات شد و آزورآهای بودن جان کمی به تعویق افتاد چون دیگه ملیساندرایی نیست که با کشتنش شمشیرش مشتعل بشه! مطمئنا در فصل بعد بیلیش میخواد از شر جان خلاص بشه و شاید با این که فهمید سانسا ردش کرده عقده های بچه گیش نمود بیشتری پیدا کنه و... آریا هم یه اسم بزرگ رو از لیستش خارج کرد و واسم سواله چرا هنوز یه صورت داشت! چه فصل عظیمی در پیش داریم واقعا... چه جوری باید صبر کنیم؟ نمره من به کل فصل 9 از 10 و اون یه نمره هم به خاطر باگ هایی که تو داستان جدا شده از کتاب هست!
  11. روس بولتون

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    اپیزود واقعا خوبی بود! فقط یه نکته ای که بهش فکر کردم اینه: دنریس،جان،رمزی،داریوناهاریس که در نبردها شرکت داشتن همگی به نحوی حرام زاده هستند؛حتی اون اربابی که زنده موند هم میتونه بسترد باشه چون بقیه گفتن عوام زاده س و مثل ما نیست!با توجه به اسم این قسمت آیا میشه گفت تیریون واقعا فرزند اریس و جوانا هست؟شاید یه نکته ظریف باشه که توسط سازنده ها تو این اپیزود قرار داده شده! شک ندارم خیلی ها میگن نتیجه نبرد شمال کلیشه ای بود! خوب اگه بیلیش میومد به کمک و نتیجه پیروزی بود میشد کلیشه ای،اگه بدون کمک بیلیش پیروز میشدن میشد غیرواقعی،اگه جان بعد بازگشتش از رمزی شکست میخرد میشد مزخرف و بی معنی،اگه هم با تمام تفاصیر باز هم جان شکست میخورد و رمزی پیروز میشد همه میگقتن ما دیگه سریال نمیبینیم!منظورم اینه که haters gonna hate ! چه میم ها و فتوشاپ هایی که نبینیم با موضوع رابطه یارا گریجوی با دنریس و فانتزی های ملت مخصوصا این که نگاه ها و لبخندهای ردوبدل شده خیلی شیطنت آمیز بود! فقط موندم این همه دوتراکی وحشی قراره کجای وستروس ساکن بشن!نکنه قراره وستروس که فتح شد برگردن سر خونه زندگیشون؟ و فقط یک هفته تا پایان این فصل و شروع انتظار مجدد یک ساله! استاد هم که واقعا قصد انتشار کتاب ششم رو نداره!
  12. روس بولتون

    قسمت هشتم: No One

    واقعا این قسمت زیبا و جذاب بود! شایعاتی که کایبورن و سرسی میگفتن.. میتونه قضیه جانشین تامن باشه یا شاید هم وایلدفایر... گرگور زامبی هم واقعا موجود خطرناکیه،حیف که محاکمه با مبارزه ممنوع شد و کل داستانای کلگین ها و نبرد لوراس و مونتین منتفی شد! احتمالش هست که سندور و برادری بدون پرچم برن شمال کمک سانسا؟یا مثلا برن سراغ فری ها یا... تیریون هم نقش خودش رو ایفا کرد منتهی مثل جنگ قبلی سربزنگاه یکی اومد کمکش! میمونه نقش دنریس که واقعا از حال به هم زن هم فراتر رفته؛یهویی بیاد یه نگاه کنه یا چنتا حرف بزنه و تیتراژ پخش بشه،منتهی این بار تیتراژ نداشت که نکته مثبت حساب میشه! داستان بلک فیش خیلی بد شد که سر هیچی کشته شد!راستش آدم روش نمیشه بگه شاید زنده باشه و نگهبانا دروغ گفتن... جیمی هم نیمی دوش بگ نیمی خوب،شخصیتی پیچیده و در عین حال ساده! نبرد میرین هم یحتمل با اومدن ناوگان گریجوی ها و از اونور اسب سالاران،شکست اساتید و بستن باروبندیل و سفر به وستروس تموم میشه! پرومو قسمت بعد هم دیدم و گویا فقط قراره نبرد حرامزاده ها رو نشون بده مثل جنگ دیوار!
  13. روس بولتون

    قسمت هفتم ، The Broken Man

    لم ردا لیمویی چیه یا کیه ؟ اون تیکشو نفهمیدم در مورد آریا یه عده دارن میگن که آریا داره کابوس میبینه در واقع ! و این چاقو خوردنش واقعیت نیست البته معمولا موقع چاقو خوردن آدم باید از خواب بپره در مورد آریا که مزخرف میگن! لم ردا لیمویی هم یکی از شخصیت های کتابه که تو انجمن برادری بدون پرچم هست گویا حالا اضافه شده!
  14. روس بولتون

    قسمت هفتم ، The Broken Man

    به به! چی بهتر از این که سندور کلگین زنده باشه،در ضمن هر فصل گریم صورت سوخته تازی رو عوض میکنن که به نظرم فصل اول که کمی مایل به صورتی بود خیلی تاثیرگذار تر بود! برادری بدون پرچم هم که اونا رو قتل عام کرد حالا دلیلش چیه نمیدونم!ممکنه این باشه که اونا هفت پرست بودن یا این که غذا داشتن و بهشون ندادن!در این صوت اونا هم میشن یاغی معمولی نه گروهی که مثلا از مردم حفاظت میکنه،لم ردا لیمویی هم بود! قسمت های سانسا و جان هم بیشتر نشانگر این بود که جان و داووس قراره همه کارها رو انجام بدن و سانسا فقط نقش آیکون رو بازی کنه.البته بازم مطمئنم سانسا برنده اصلی میشه و فقط داره از برادر ناتنی و افرادش استفاده ابزاری میکنه! یه تئوری عجیبی که سریال بین ها دارن کور شدن جانه!میگن طبق حرف رمزی تو نامه صورتی و پوستر فصل احتمالا یه چشم جان کور بشه... اول چندان طرفدارش نبودم ولی امکانش هست که تو نبرد تن به تن با رمزی یه چشمش از کاسه دربیاد و پدرش دربیاد تا رمزی رو شکست بده!در این صورت شبیه نبرد بریندن ریورز با اگان بلک فایر میشه! مارجری هم کاملا نشون داد که یه نقشه خفن کشیده واسه راحت شدن از شر لنیسترها و به قدرت کامل رسیدن؛فقط این که آیا واقعا گنجشک اعظم فکر کرده مارجری متحول شده یا اون هم داره بازی خودش رو انجام میده؟! آریا هم که زنده میمونه،چه جوریش رو باید دید.فقط همچنان موندم ویف چه دشمنی با آریا داره و چرا قشنگ گلوش رو نبرید و نکشتش!چندتا چاقو زد و ولش کرد!هرچی باشه قراره یه قاتل حرفه ای بشه! جیمی هم که قراره ادمیور رو بفرسته تو ریورران و بلک فیش فرار کنه و... اما اگه اتفاق دیگه بیوفته چی؟بریین چی میگه این وسط؟ نکته مثبت این قسمت هم عدم حضور دنریس نسوز بود! چه شود قسمت بعد که کوه قراره خشونت نشون برادران مذهب بده،چه ضیافتی بشه!
  15. روس بولتون

    قسمت ششم، Blood of My Blood

    خوب پس بنجن استارک همون کلدهندزه! مرگ نه این که جواب استاد مارتین به ویراستارش راجع به این سوال یه NO بزرگ با رنگ قرمز بود؟ چشمای بنجن هم آبی نبود و گوزن هم سوار نبود! قضیه جالب رویاهای برن از گذشته و آینده و... نشون دادن وایت واکرها و بعدش شنیدن عبارت burn them all بود!شاید آتش وحشی هم قراره نقشی رو ایفا بکنه و فقط ابسیدین و فولاد اژدها راه چاره نیستند! نکته دیگه این که ند گفت خواهر من کجاست و بلافاصله یه دست لطیف خون آلود نشون داد،انگار همون bed of blood بود! جیمی و سرسی هم که 6 قسمته میخوان به دشمنان نشون بدن لنیسترها چه قدر خفنن و چه بلایی سرشون میاد که بدتر و بدتر حالشون گرفته میشه! مارجری تایرل هم مطمئنا از اتحادش با گنجشک اعظم واسه نابود کردن لنیسترها سوءاستفاده میکنه! در ریورلندز هم جیمی بره والدر فری و ادمیور و بریین و... ببینه که خیلی جالب میشه قضیه! منتهی عوض کردن داستان بدک نبود مخصوصا این که به دستور تامن و تحت نفوذ گنجشک و مارجری جیمی با ارتش لنیسترها از پایتخت میره و قدرت ارغوانی ها کم تر میشه،نه این که سرسی بفرستدش! آریا هم که فرار کرد و ویف افتاد دنبالش،جالبه خود دختره هم چندان دنبال بی چهره شدن نیست چون انگار از آریا کینه به دل داره و ازش خوشش نمیاد! و در آخر مثل همیشه دنریس رو اعصاب و ناراحت کننده؛قبلا خسته کننده بود ولی الان کاملا ناراحت کننده و دوست نداشتنی! در بیایون برهوت میری دنبال رد گرد و خاک و با اژدها سیاه بزرگ برمیگردی و کل اقوام دوتراکی موجود روی کره زمین میشن افراد وفادارت! فقط دقت کنید نحوه ادای عبارات امیلیا کلارک چه قدر بد بود و مثل یه ربات یه سری جمله ها گفت و حتی موقع داد زدن صداش هم گرفت و شبیه تئاتر توی براووس شد تا سخنان حماسی مادراژدهایان! یه نکته هم یادم رفت ابهت و جذبه رندل تارلی رو حال کردید؟ و همچنین شمشیر فوق العاده قشنگ خاندان! بی صبرانه منتظر قسمت بعدی...
×