verjil

من ناروتو رو می بینم......آواتارم دیدم....dr.gray رو هم دیدم.

10...ملیساندر بیشتر این اتفاقا یه پاش ملیساندر بوده.......

فصل خوبی بود..... خیلی مسخره است که تئون بهشون نمی گه که برن و ریکان زندن.......یا این که اون قلعه رو آتیش نزده.

سوای "دانک و اگ" و "پرنسس و ملکه" که استاد معرفی کردند دو تا از فصول کتاب شش رسماً منتشر شده اند. فصل آریانه رو می تونی از لینک http://www.georgerrmartin.com/excerpt-from-the-winds-of-winter/ بگیری و مطالعه کنی. یه فصل مهم تر که هم قبلا از تیان منتشر شده. من خودم الان ندارمش ولی بچه های دیگه شاید داشته باشنش. اون فصل رو هم حتما بخون. من هم فصل آریانه رو خوندم هم سر باریستانو...هم ویکتوریان..........ولی فصل تیانو پیدا نکردم..... دوستان هر کی داره لطفا یه لینک بده.

به نظر من کتاب ارباب حلقه ها خیلی بهتر از هابیت بود.... البته هابیت رو هم دوست می دارم.....

چرا گیر دادید به تریلر.......... حالا زود تر یا دیر تر بیاد چه فرقی می کنه؟؟؟؟؟؟؟؟ لازمه که فاصله ی بین فصل ها کم بشه.... وگر نه تریلر بدن ...ندن....

ینی الان سائرون رو با ریگار یکی می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الان که دارم فکر می کنم...می بینم شخصیتای ارباب حلقه ها چه با ابهت بودن.....

الان ذهن منم درگیر شد......... واقعا عاااااایا؟؟؟؟؟؟

نسخه pdf و epub اینجا هست: http://winterfell.ir/martin-novellas/ اینجا که این کتابه نیست dangerous Women Tales Of Dunk And Egg 1 - The Hedge Knight Tales Of Dunk And Egg 2 - The Sworn Sword Tales Of Dunk And Egg 3 - The Mystery Knight اینا هست فقط

دوستان یکی لینک دانلود این کتابو بزاره ما هم بخونیمش.

اشتباه شد اینا دو نفر بودن ....اونی که داداشش بهش داد خوشگل بود...همون که خیانت کرد ........اونی که مرد زشته بود......

من نشستم سریالو یه بار دیگه دیدم... اگه دارین لناهیدی رو می گین باید با یکی تو سن خودش مقایسه شه.... لنا هیدی خوبه ولی ملیساندرا قیافش بهتره...... هالا تو جوونا من الان هر چی سوفی ترنرو بیشتر می بینم بیشتر ازش بدم میاد.......اه اه الان قیافش یادم اومد بازم حالم بد شد..(اصلا فصلا که رفت جلو کم کم داشت دلم براش می سوخت اما الان که دوباره دیدم چجوری باباشو فروخت ) من باز هم تاتالی رو دوست می دار م .........امیلیا هم تو فیلم زیاد جالب نیت ...اما با موهای قهوه ای خودش بهتره... دنی یدونه خدمتکار داشت که داداشش براش گرفته بود...اون موقع که اژدها ها رو دزدیدن مردش....اون خیلی خوشگل بود.......... چرا اینجا کسی به گیلی توجه نمی کونه....از سنسا که خوشگل تره .....

این عدده نهصد و نود هفت یا هشت خیلی سر راست تر از اینه که بگیم اتفاقیه. اگه می خواست یه عدد بی ربط بگه می تونست بگه 1017 یا 963. 997 ولی چسبیده به هزار. اصلا آدم می بینیتش یاد هزار می افته. جان اگه هزارمین نفر می شد دست مارتین برای دراماتیک تر کردن داستان بسته می شد. ولی الان خیلی کار ها رو می تونه بکنه. در مورد کلیشه ها هم باید بگم مارتین هم در نوع خودش کم کارهای کلیشه ای نکرده. به نظرم امکانش هست چون الان تو دیوار ثبات نیست و امکان داره جندتا فرمانده بیانو برن..... فقط من نمی دونم فرمانده ها رو می شه عزل کرد یا باید بمیرن تا عوض شن.؟؟؟؟؟ الان بعد جان هر کی بیاد کارش خیلی سخته...چون بایذ با مردم آزاد راه بیاد.....ولی ازشون بدش میاد(تا اونجا که یادمه همه ی برادرا مخالف بودن) یه سوال راجع به آریا ......اینا که چهرشونو عوض می کنن بعد هر موقع بخوان می تونن اون چهره هایی رو که یه بار داشتن باز بپوشن؟؟؟؟ یعنی مثلا الان آریا یه چهره ی خودش یکی اون دختر زشته...یکی اون خوشگله وپنج شیش تا دیگه بگیره هر وقت بخواد می تونه بین اینا سوایچ کنه؟؟؟

موافقم....فصلای دنریس جالبه...اتفاقای جالبی میفته و هیجان داره...یه کمم جادو و از این جور قضایا..... ولی خودش خیلی الکی ادعا داره... فصلای کتلینو سانسا که نگو ....من اولا از روشون می پریدم....الان من کتاب پنجو تموم کردم ولی فصلای کتلینو هنوز تموم نکردم....با ترجمه ی فارسیش می خونم.... خیلی فصلاش قشنگه بشینم زور بزنم انگلیسی بخونم؟؟؟؟

خوب یه سوال دیگه هم به نظرم رسید....... از اون جا که زمانی که جان چاقو خورد ..او قوله یکی از شوالیه های ملکرو داغون کرده بود.((((فک کنم شوایه هه رفته بود ول رو بدزده.)))))...و یه عده می خواستن بهش حمله کنن اما جان داشت جلوشونو می گرفت....یه عده از مردم آزادم اونجا بودن..... به نظرتون امکان داره که بعد چاقو خوردن جان اونجا بین مردم آزاد و شوالیه ها و برادران سیاه خونو خون ریزی بشه و تو کتاب بعدی تو دیوار نیرویی نمونده باشه؟؟؟؟