رفتن به مطلب

لیدی

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    192
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های لیدی

  1. آشا که موقعیتش باعث شد که شمشیر به دست بگیره.برین هم که دیگه چکار میتونست بکنه؟دلبری کنه؟آریا هم باباش و برادرش تشویقش کردن. ولی نمیدونم اگر سرسی هم میخواست اینکارو بکنه تایوین چه عکس العملی نشون میداد. خواهر تئون آشا بود دیگه؟ چرا موقعیتش مجبورش کرد؟ می نشست گلدوزیش رو میکرد و منتظر شاهزاده ها می موند. یک برادر زنده و اگه اشتباه نکنم 3 تا عمو و پدرش بودن برای هدایت خاندان گریجوی. درسته که برین زشت بود ولی خب highborn بود و هنوز از نصفه زن های زیبای هفت پادشاهی موقعیت بهتری واسه زندگی آسوده و لیدی وار داشت. ند و کتلین تمام تلاششون رو داشتن می کردن واسه لیدی کردن آریا، از یه جایی دیگه در اثر تلاش آریا بیخیال شدن. این انتخاب آشا و آریا و برین بوده نه جبر زمانه و شرایط و اما عکس العمل تایوین. تایوین مسلما منطقی تر و منعطف تر از بالون گریجویه! وقتی بالون گریجوی مانع آشا نشده مسلما تایوین هم مانع سرسی نمیشد به کیوان: اون ضربدر مورد نظر رو نمیبینم
  2. به نایمریا: خب دست آشا و آریا و برین هم از اول شمشیر ندادن که نخ و سوزن دادن! نخ و سوزن رو میذاشت کنار و می رفت شمشیر برمیداشت اون میخواسته همین جوری که قشنگه و میشینه و دستور میده هیرو لنیسترها بشه که خب جواب نمیده این روش. همین رو نمی فهمه سرسی! حرکاتش مثل این فمینیست های امروزیه که دنبال حقوق برابر با مردان ولی مسئولیت برابر رو نمی پذیرن من که نخوندم ولی این عاشق ریگار و رابرت بودن، این عشق ملکه شدن، این نگاه از بالا به بقیه بیشتر سانسا رو یاد من میندازه تا یه هیرو! سانسا هم نسبت به جان همین حس خودبرتربینی رو داشت که سرسی نسبت به تیریون داره پ.ن: مدیران محترم بابت پست متوالی ساری، نمیدونم چرا فکر کردم بعد از پست قبلیم نظری ثبت شده
  3. من به شدت با این بخش از حرفش موافقم، تو جامعه فعلی هم ملت همین جوری ان طرف قربون صدقه پارتنرش میره بعد همه مشکلات رو سر شخص ثالث خالی می کنه. ربطی به میزان فرهنگ نداره به عقله واقعا هر رابطه ای هر جا با هر عنوان شکل به گیره قوت و ضعفش به هر دو طرف شریک در رابطه برمیگرده نه فقط یکی از طرفین. در مورد رابرت و سرسی هم جفتشون مقصر بودن در شرایطی که به وجود اومده بود(البته استارت رو رابرت زده بود مسلما)
  4. راجع به شخصیت سرسی که نظرم رو گفتم چند پست قبل تر در مورد تاثیر بقیه هم به نظر من بزرگترین مقصر شرایط فعلی سرسی خودشه. خودش تو گذشته گیر کرده، خودش مشکلات رو با خودش می کشه، عین بچه ها به یک روشی که می بینه جواب نمیده اصرار داره تایوین که کاری با سرسی نداشته، بیشتر از لیاقتش هم بهش بها میده به نظر من به نظر من تایوین جیمی رو به مراتب بیشتر تحت فشار گذاشته، میخواسته جیمی رو تبدیل به هیرو خاندان لنیستر کنه و کلی فشار روحی به جیمی اعمال می کرده. تیریون بنده خدا هم که مظلوم تمام دورانه! من اسپویل ها رو نمی خونم. خب این چه منطقیه آخه؟ حالا که به ریگار نرسیدم بیام و از داداشم سو استفاده کنم و از بابام انتقام بگیرم ایریس نذاشته و تو انتقامش رو از خانواده خودت میگیری؟ مارتین داره خیلی بهش لطف می کنه به خدا ملت با نصف این تفکرات بچگانه به فنا رفتن و این هنوز سالمه و داره می تازونه
  5. نایمریا: من از لفظ ملعون یا مقصر کامل استفاده نکردم ولی همچنان میگم آزاد کردن جیمی بزرگترین ضربه به راب بود. به قول رنلی در مورد اگر و اما صحبت نمی کنیم که ما داریم می بینیم که راب سپاهش رو هرجوری بود کنترل کرده بود تا اینکه بعد از آزاد شدن جیمی کاراستارکا نافرمانی کردن. مارتین داره به ما میگه قبلش ملت از راب اطاعت می کردن! احساس می کنم بحث افتاده تو دور باطل
  6. به استاد: اگه ریگار رو دوست داشته چرا باز عاشق کسی که ریگار رو کشته میشه؟ البته طبق اطلاعات سریال رابرت رو اول ازدواجشون دوست داشته، اگه اشتباه میکنم تصحیح کنید من رو مشکلش اینه که تو گذشته گیر کرده، مشکلات و شرایط دشوار گذشته رو داره دنبال خودش می کشه
  7. میدونم POV میشه در ادامه اون تیکه اسپویلرت رو هم در طی فرآیند نقل قول با هزار ترس و لرز پاک کردم و موفق شدم نبینمش پ.ن : اون ممنون و شکلک ها تیکه خاصی داشت؟ من در حال نوشتن پایان نامه و آشپزی اینجا هم می یام، مغزم دیگه نمیکشه، دوزاریم دیر میوفته
  8. واقعا می خوای ازش دفاع کنی؟ در خصوص رابطه اش با رابرت اینکه رابرت اشتباهاتی داشته قبول و اینکه سرسی با سایه لیانا نابود شده هم من قبول دارم. اگه به خواستنه منم میخوام ملکه الیزابت باشم! خب مشکل همینه که فکر می کنه خواستن صرف ایشون دلیل میشه که گردش طبیعت عوض شه و خواست خانم اجرا شه. سرسی همه امکانات واسه اینکه جیمی یا هرکس دیگه بشه رو داره ولی متاسفانه درک تحلیل شرایط و تغییر موضع رو نداره. یک درصد سیاست و انعطاف پذیری تایوین رو داشت به همه چی می رسید. کلا آدمی که قابلیت آپدیت شدن و تغییر دیدگاه نداشته باشه محکوم به انزوا و نابودیه
  9. من صدر لیست تنفراتم سرسیه! خود خفن پندار و خود شیفته و همه چیزهایی که نگار گفت. اون که فکر می کنه خیلی باهوشه و فرزند خلف تایوین دیگه خیلی رو اعصابه. این همه زیبا باشی، دختر تایوین لنیستر باشی، این همه ثروت داشته باشی و با وجود این همه نعمت باز اینقدر گند بزنی خیلی حرفه! به نظرم هیچ کس جز جیمی واقعا دوسش نداشت و تونست با تبحر کامل اونم از دست بده نگارجان بلایی سرش نمی یاد که، حقش بود تا حالا با رمزی محشور شده باشه
  10. من جواب این پست رو فقط با یه سوال می دم که الکی طولانی و حوصله سربر نشه:به نظر شما ریکارد کاراستارک بعد از مردن دوتا از پسراش ادارد و تورن به دست یه نفر اونم جیمی دیگه اهمیتی به جون سانسا که یه دختره می ده؟(با توجه به حرف راب که گفته بود با دادن شاه کش در عوض(دو دختر) سانسا و آریا نمی تونه لرد های شمال رو راضی نگه داره) من از کتلین به صورت مطلق بدم نمیاد ولی آدم خورده ریزه کاراشو می زاره کنار هم متوجه می شه که درصد اشتباهتش خیلی بیشتر از کارهای مفیدش بوده که اشتباهاتش یکی از چند عوامل این شد که استارک ها شمال رو از دست دادن و تالی ها ریور لندز رو. برای کاراستارک نباید هم مهم باشه ولی برای راب که برادرشونه چی؟برای اون باید مهم باشه.راب بخاطر پدرش و خواهراش لشکرکشی کرد ولی یدفعه ای شد شاه شمال و راضی نگه داشتن لردهای شمال براش از امنیت خواهراش مهم تر شد!یکی از دلایلی که کت جیمی رو آزاد کرد همین حرف راب بود.موقعی که بحث نجات دادن خواهراش بود به لردهاش و موقعیت خودش فکر میکرد ولی وقت عشق و عاشقی نه به لردش فکر کرد نه به مادرش ... به نظرتون راب یکم خودخواه نبود؟! مطمئنا جان که برادر ناتنی شونه از راب بیشتر برای خواهراش ارزش قائله. نایمریای عزیز اشتباهات راب از بار اشتباه کتلین کم نمی کنه. ببین اصلا قبول، راب فکر شاه شدن بود، راب اشتباه کرد تئون رو فرستاد و آخرش وینترفل سقوط کرد، راب ازدواج کرد و فری ها جدا شدن. حالا در نظر بگیر خود کتلین به راب میگه اگه شکست بخوری همه می میریم آریا تو هرنهال که خدمتکار بود هی تو ذهنش این بود که راب همتون رو میکشه سانسا تو پایتخت تمام مدت واسه برادرش دعا می کرد تمام امید استارک ها و همون دخترها راب بود و راب تنهایی نمی تونست بجنگه و همون لردهایی که رضایتشون رو در برابر جون دخترها بی ارزش می دونین باید واسه راب می جنگیدن. ارتش شمال با وجود اشتباهات مختلف راب از هم نپاشید و هنوز باهاش بودن ولی بعد از اینکه مادرش جیمی رو آزاد کرد لشکرش بهم ریخت. کتلین به اقتدار راب ضربه زد و کاراستارکا که قبلش مطیع بودن شروع به سرکشی کردن آقا بجز همه این حرفا این قضیه کاملا یک حالت صفر و یکه. یا کتلین به پیروزی راب امیدی نداره که به گواه تمام خدایان قدیم و جدید با سقوط راب همه چی تموم میشه و این کارش در صورت سقوط راب نه تنها به نتیجه نمیرسه بلکه سقوط راب رو تسریع میبخشه یا به پیروزی پسرش امیدواره و باید صبرکنه. من نمی فهمم جز این راهی بوده؟ منم در خصوص کتلین دیگه حرفی ندارم، از کتلین بدم نمی یاد و بقیه اشتباهاتش رو فاجعه نمی دونم ولی ضربه ای که این اشتباهش به شخص راب زد بی نهایت بود.
  11. لیدی

    بار ِ عام ، باری برای عموم [گفتگوی آزاد]

    من کلا ورزش رو خیلی دوست دارم ولی فوتبال یکی از امیدها و زیبایی های زندگی است از هیجان آغاز جام جهانی در پوست خود نمی گنجم
  12. لیدی

    بار ِ عام ، باری برای عموم [گفتگوی آزاد]

    من می بینم + کیفیت تصویر شاهکاره واقعا انگار 3g دقیقا ما آنتن مون هم مشکل داره دارم با یه عذابی میبینم
  13. لیدی

    بار ِ عام ، باری برای عموم [گفتگوی آزاد]

    بازی آرژانتین رو داره میده شبکه سوم کسی میبینه؟
  14. من به این تیکه از کتاب سوم نرسیدم هنوز، دوستانی که خوندن بیان توضیح بدن که تایوین کی به والدرفری پیشنهاد داده من از سریال برداشتم این بود که بعد از جدا شدن کاراستارکا و با ریزش سپاه راب بولتون ها و فری ها تصمیمشون در خصوص خیانت به راب رو گرفتن حالا سوای این قضایا اگه جیمی اسیر راب بود فکر میکنی می بردش عروسی؟ خب جیمی با قلعه بان ریورران مثلا می موند تو ریورران! بعد آیا تایوین اون سلاخی رو راه می انداخت وقتی جیمی تو ریوران و در اختیار تتمه تالی هاست؟ خب بپذیرید دیگه، تایوین این کار رو نمی کرد
  15. مسئله اینه که امیدی به پیروزی راب نبود و راب هم حاضر نبود قدمی برای آزاد کردن خواهرهاش برداره.چون نسبت به مردمش هم وظایفی داره! دید به لنیسترها داره ولی نه در این حد که جیمی و سرسی...وبخاطر مخفی کردن این موضوع هر کی سر راهشون باشه رو از بین میبرن فرقی هم نداره که بچه باشه یا... آخه عزیزم دقیقا نکته اینجاست که اگه امیدی به پیروزی راب نداشت یعنی همه چی تمام! اگه راب سقوط می کرد ریورران و شمال سقوط می کردن (همون طور که کردن) حتی اگه یک درصد ابر و باد و مه و خورشید و فلک موجب میشد که جیمی سالم برسه و تو پایتخت جیمی و تیریون بتونن از پس سرسی و تایوین بر بیان و دخترها رو تحویل بدن بعد از سقوط شمال و ریورران اون دخترها کجا میخواستن برن اصن؟! اگه راب سقوط نمی کرد هم که خب مثل آدم از وجود جیمی استفاده می کردن
  16. به برندون: منکر بقیه اشتباهات استارک ها نیستم، اونا هم سهم خودشون رو داشتن از روی نتیجه قضاوت نمی کنم. من خودم اگه الان تمام دارایی قابل اتکام تو زندگی پسرم باشه، پسری که تنها امیدم واسه برگشتن دخترها و خونه ام باشه هرگز هرگز پشتش رو خالی نمی کنم من میدونم که تمام راه ها روی کاغذ به پیروزی و اقتدار پسرم منتهی میشه، پس تنها نقطه اتکا زندگیم رو می چسبم به نایمریا: ند دیدی به میزان جنون و دیوانگی لایسا نداره ولی لنیسترها رو خوب میشناسه ند موقع غارت بارانداز پادشاه بوده و دیده که چه کردن! حتی سر بها دادن به لنیسترها هی با رابرت بحث داره در مورد والدر فری مساله اینه که وقتی راب ضعیف شد اونجوری شجاع شد، قبلش که فقط قهر کردن رفتن. اگه جیمی هنوز اسیر راب بود تایوین هرگز سر جون جیمی قمار نمی کرد که به والدر فری پیشنهاد زمین و فلان بده! جیمی که سیاست و پیچیدگی های تایوین رو نداره و کلا عجولانه تر تصمیم میگیره حتی سر جون تیریون (وقتی اسیر کتلین بود) قمار نکرد چه برسه به تایوین.
  17. چیزی که من میخواستم بگم رو سامیانو گفت مساله روس بولتون و والدر فری منفعت طلبیشون بود اگه هنوز راب شانس پیروزی رو داشت والدرفری با 4 تا غرغر و باج گرفتن دهنش بسته میشد سر ازدواج راب
  18. به برندون: من مثل بقیه دوستان انتظار ندارم کتلین به لایسا و پتایر اعتماد نمی کرد اون هم بعد از این همه سال ندیدن اونا، به نظرم یه کم ایده آل فکر کردنه ولی در خصوص جیمی کتلین اشتباهش وحشتناک بود، راب و اقتدارش و سپاهش رو کلا زد نابود کرد این حرکتش حتی با مادر بودن کتلین هم در تضاده،کتلین مادر راب هم هست، در برابر اون هم مسئولیت هایی داره همون شروع لشکرکشی راب کتلین بهش گفت "اگه شکست بخوری ند می میره، دخترها می میرن، همه می میریم" کار بجایی رسیده بود که سرنوشت استارک ها در گرو راب بود و کتلین همچین ضربه ای به راب زد
  19. من نسبت به کتلین خنثی بودم به قول کینگ رابرت هر دفعه هم که سوتی پشت سوتی داد در کسری از ثانیه و تحت فشار و استرس تصمیم گیری کرد. من جز آزاد کردن جیمی بقیه اشتباهاتش رو وحشتناک تر از اشتباهات بقیه نمی بینم
  20. من معیار علاقه یا نفرتم به آدم ها (نه فقط تو دنیای وستروس) میزان پذیرش اون آدم ها و درکشون از واقعیته موجوده. نه چیزی که دوست دارن باشن و نه چیزی که بقیه فکر می کنن هستن نفرت زیادم از سرسی و جفری و دنریس هم دقیقا به همین دلیله که در برابر دیدن و پذیرفتن حقیقت موجود مقاومت می کنن و هی میخوان قوانین و شرایط خودشون رو دیکته کنن به سیستم ند رو دوس داشتم چون واقعیت رو می دونست و پذیرفته بود "که من آدم این بازی نیستم" جان رو دوست دارم چون واقعیت اینکه حروم زاده است پذیرفت، اینکه دیوار جای دزدها و ...ایناست رو هم پذیرفت و با اتفاقات بعدی هم در حال کلنجار برای پذیرشه نه مقاومت رابرت رو دوست داشتم چون پذیرفته بود که پادشاه خوبی نیست و مجبوره لنیسترها رو نگه داره و به زور خاندان ها رو به هم بچسبونه تیریون رو دوست دارم چون کوتوله بودن و هزار دردسر دیگه رو پذیرفته و کنار اومده و داره سلاح های خودش رو استفاده می کنه و....
  21. زدی به هدف نایمریا لیتل فینگر حتی ممکنه بدتر از این حیله ها رو هم استفاده کنه و ما تحسینش کنیم چون ادای قدیسه ها رو در نمی یاره! چون قبول داره که داره زیرآبی میره و به همه هم هشدار میده که به من اعتماد نکنید! ولی دنریس! من خوبم، من از نسل اژدهام ، من آزاد می کنم من که کلک نمیزنم، اصن همه این چیزها حقمه و ارث بابام و از این داستان ها
  22. من از اول داستان از سرسی و جفری متنفر بودم الان هم هستم با شدت خیلی بیشتر با بقیه شخصیت های اصلی مشکل خاصی نداشتم، یا دوستشون داشتم یا خنثی بودم نسبت بهشون تنها چرخشی که تو نظراتم داشتم دنریس بود! تو کتاب اول ازش خوشم می اومد و بخاطر پذیرش موقعیتی که توش قرار گرفته بود با وجود سن کمش تحسینش می کردم ولی تقریبا بعد از تولد اژدهاها کم کم مشکلاتم باهاش شروع شد و در حال حاضر به لیست نفرتم اضافه شد
  23. لیدی

    بار ِ عام ، باری برای عموم [گفتگوی آزاد]

    من تو این تاپیک همه جور بحثی دیده بودم و نمی دونستم اینجا هم مشمول محدودیت میشه اوکی
  24. لیدی

    بحث های اپیزودیک قسمت 8 فصل 4 The Mountain and the Viper

    پدرو پاسکال که مشکلی نداره ولی خب منظورم کاراکتر ابرن بود شخصیتش خاص و جذاب بود
  25. لیدی

    بحث های اپیزودیک قسمت 8 فصل 4 The Mountain and the Viper

    به قول یکی از دوستام ملت همه رو ابرن کراش داشتن ناامیدی من از اینه که هی فاجعه رو فاجعه می یاد احتمالا اگه بخواد بلایی هم سر دنریس بیاد انگشتش زخم میشه! یه بلایی سر این ملعون ها نمی یاره که آدم تسلی بگیره
×