-
تعداد ارسال ها
1166 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
King Robert تصویر پروفایل خود را تغییر داد
-
negar27، King Robert را دنبال می کند
-
به جز کانیبال بقیه ی اژدهایان وستروس یه سری قاطر بالدار و آتشین دم بیش نیستند. کانیبال ولی موجود قابل احترامیه، از ننگ و بردگی بدش میاد و این که به سایر همنوعانش حمله می کنه هم به خاطر اینه که حاضره هم نوعانش بمیرند ولی برده نشن. انتخاب کانیبال برای این لیست ایده ی من بود، و تا حالا که هم درست از کار دراومده و بیشترین رای رو گرفته. پ.ن: مراکسس هم قرار بود باشه که من تنبلی کردم و مقاله اش رو ترجمه نکردم.
-
من منظورم چیز دیگه ای بود. این که دسترسی آزاد باشه باعث یه سری دردسر ها میشه. هستند کسانی توی محیط وب که ممکنه برای سایت ایجاد مشکل کنند. به طور خاص نظرم اون افرادیه که همه چی رو توطئه های فراماسونی می بینند و به همه چی رنگ و لوای شیطان پرستی و ضد مذهبی می زنند (اگه اشتباه نکنم یه بار هم همچین اتفاقی توی فروم افتاد و تاپیک رو حذف کردند مدیران) ولی محدود به این مساله هم نیست. ممکنه آدم بیماری پیدا بشه و به هرانگیزه ای بخواد برای سایت دردسر بشه یه اکانت قلابی بسازه و شروع به ساخت تاپیک های بی ربط و دردسر ساز کنه. توی این فروم خوشبختانه پیدا نشده ولی توی فضای وب زیاد پیش میاد. ولی خب کسایی که توی فروم فعالند و براش زحمت کشیدن نمیان براش همچین دردسری درست کنند. ولی این که منتظر باشی یه تاپیک به تایید مدیریت برسه و با تاخیر بیاد روی سایت هم ممکنه باعث بشه حسی رو که بعضی وقت ها موقع شروع یه تاپیک داری بپره. نهایتش اگه یه تاپیک توی تالار خودش نباشه میشه بعدش مدیر جاش رو عوض کنه، همون وقت رو می گیره از مدیر.
-
تاپیک های جدید بعد از تأیید مدیریت نمایش داده میشن. در حال حاضر هر سه تلاش شما برای ایجاد تاپیک در اختیار ما هست. عنوانی که تلاش به ایجادش داشتید در تالار موجود ـه. viewtopic.php?f=13&t=143 البته کار خوبی کردین که محدودیت دسترسی گذاشتین واسه ی تاپیک جدید، ولی لطفا برای بچه هایی که رده های کاربری دارند دسترسی رو آزاد بذارین.
-
کاری نداره که، ببینید از 24 خرداد که تاپیک بسته شده چند تا تاپیک جدید توی سایت زده شده و روزی چند تا پست می خوره توی فروم. اونم توی تابستون که اکثرا سرشون خلوت تره به خاطر درس و دانشگاه و مدرسه. در هر حال بستن اون تاپیک هم که در این راستا کمکی نمی کنه، نهایتش کاربر اون وقتی رو که می خواسته توی اون تاپیک بذاره، توی پیغام خصوصی میذاره یا می رفته توی یه سایت دیگه می ذاشته.
-
جورامون چطور می گین که تمام اون 1409 تا پست توی اون تاپیک با نغمه بی ربطند؟ یه طوریه این صحبتتون که انگار اون تاپیک کلا بی خود بوده و کلا اسپم بوده هرچی پسته توی اون تاپیک. ولی خب فکر کنم فراموش کردین که خیلی از ایده های خوب سایت از دل همون تاپیک بیرون اومدند. صندلی داغ، میتینگ اعضا، تاپیک کل کل خاندان ها همشون فرزندان اون تاپیکند و اول جرقه شون توی اون تاپیک زده شد. نصف تاپیک های تالار اولد تاون که تخصصی ترین تالار بحث سایته از دل همون تاپیک کل کل و گفتگو آزاد دراومدن. بماند تاپیک های کوچیک تری مثل تبریک تولد و وستریکشن. همین الان من ایده ی دو سه تا تاپیک رو دارم ولی نمی دونم کجا مطرحشون کنم، دروغ چرا دل و دماغی هم برای پیگیریش ندارم توی وضعیت فعلی. قرار نیست که فرومی همه ی بحث هاش تخصصی باشه. همون فروم westeros.org یه تالار فقط داره واسه ی جام جهانی با 54 تاپیک 16000 تا پست. البته به وضوح مشخصه که اونا به اندازه ی ما حرفه ای نیستند. یه چیز آزار دهنده ی دیگه اینه که حتی برخورد ها هم یک دست و مشخص نیست. همون زمانی که تاپیک جام جهانی بسته شد، وقتی یکی از کاربر ها پرسید که اصلا اجازه ی بحث در این زمینه توی تاپیک گفتگوی آزاد هست برندون جواب داد: خب با همچین جوابی انتظار دارین کاربر چه نتیجه ای بگیره؟ خب وقتی چراغ سبز نشون می دین چرا بعد می بندین؟
-
Wow عجب کیکی، واقعا فقط همچین کیکی برازنده ی جشن گرفتن زادروز فرزند رشید خاندان براتیونه. رنلی جان تولدت مبارک. به کاربر King of the North هم تبریک می گم.
-
من هم توی ویکی با این پیغام زیاد روبه رو شدم. معمولا زمانی که ویرایش زیاد طول می کشه رخ می ده و معمولا هم مشکل خاصی نیست و با تایید مجدد ویرایش اعمال میشه. ارسال نشدن پیام و پست هم برای من زیاد پیش اومده. دلیلش رو مطمئن نیستم ولی شاید از IP باشه چون با قند شکن مشکل حل میشه. با استفاده از یک سیستم دیگه روی همون اتصال اینترنت هم مشکل معمولا رفع می شه. تغییر مرور گر هم ممکنه کمک کنه. من خودم موقع استفاده از فایرفاکس خیلی بیشتر به این مشکل برمی خوردم تا کروم.
-
بحث و پیش بینی آنچه در کتاب ششم رخ خواهد داد
King Robert پاسخی به ریگار داده است: موضوع کتاب پنجم: رقص با اژدهایان
من کتاب رو دو جلدش رو خوندم اما سریال رو تا حالا کامل دیدم.و تا اونجا که میدونم سریال تازه وقایع کتاب سوم رو تموم کرده. تو سریال که جوجن مردش! و کلاغ سه چشم در غار به برن گفتش که جوجن از قبل از اینکه راه بیفته میدونستش چه سرنوشتی در انتظارشه. اما شماها که جلد پنجم رو خوندید میگیدجوجن هنوز زنده است؟ زنده یا مرده بودن جوجن هنوز مشخص نیست. یه سری نشونه هاست که توی کتاب اشاره هایی به احتمال مرگ جوجن کرده، ولی نه مرگ جوجن و نه جسدش رو خواننده نمی بینه. اینم مثل احتمال هم.جنس.گرایی رنلی، اخته بودن تیان و کودک انسانی که آدر می شه جز قسمت های مبهم کتاب بود که سریال خیلی قطعی در موردشون حکم داد. -
من هم اینجا تولد فرمانده گارد پادشاهی، بانوی حق و عدالت رو تبریک می گم. باشد که در بین انبوه خائنان و کج روان گارد پادشاه با قدرت و تسلط همیشگی به کارت ادامه بدی و نماینده ی جبهه ی حق باشی.
-
ای سنگدل! چکار این بچه داری؟
-
خب استاد علاوه بر تارگرین ها خود خاندان های بزرگ وستروس توی رقص له و لورده شدن. اونا هم باید شرایطش رو داشته باشند که بتونند قیام کنند و مملکت رو بگیرند دیگه. تیرل ها که لردشون بچه بوده. های تاور ها هم که طبیعتا با سبز ها بودند و نمی تونستند تنهایی کاری کنند. ضمن این که ریچ کلا تلفات سنگینی داشته و خیلی بعید بوده که بتونند اون تلفات رو بازسازی کنند. لنیستر ها توی فیش فود سلاخی شدن. لرد سابق مرده و بود و خودشون بحران جانشینی داشتند. کلا هم توی موضع ضعف بودن لنیسترا، ریورلندی ها هم که بیشترین تلفات رو از همه نوع توی جنگ متحمل شدند، ضمن این که تالی ها کلا پرستیژ و جاه طلبیشون خیلی پایینه برای سلطنت. ویل هم وفادار به سیاه ها بوده، ضمن این که به نظر می رسه لیدی ارن همون دره رو هم زورکی داشته کنترل می کرده و توی داستان چند جا اشاره می شه که مشروعیت حکومتش برای همون ایری هم زیر سواله. شمالی ها هم که کلا نه شرایط کنترل روی جنوب رو دارند و نه تمایلش رو. گریجوی ها هم بیش از غارت یه چند تا شهر ساحلی زورشون نمی رسه. می مونه براتیون ها که اون موقع قواشون دست نخورده بوده و شرایط مساعدتری داشتند نسبت به بقیه. یه خاندان به تنهایی کافی نیست برای فتح وستروس. یا باید اژدها داشته باشی مثل ایگان یا بتونی مثل رابرت چند تا خاندان مهم رو با خودت همراه کنی. اژدها خب طبعا نداشتند وستروسی ها، برای همراه خاندان های دیگه هم یا باید یه اتفاقاتی مثل گندزدن های پشت سر هم ریگار و ایریس بیفته که چند تا خاندان رو دشمن مشترک سلطنت کنه، یا این که بتونی با پیشنهاد اشتراک غنایم و ازدواج و یا ترس و ارعاب بتونی بقیه رو با خودت متحد کنی. (یه جورایی کاری که تایوین کرد) این حالت اول که نبوده موقع رقص، حالت دوم هم وقتی رخ می ده که خاندان مرکزی برای مدت زیادی قدرت و کنترلش رو روی بخش های زیادی از مملکت از دست بده و خاندان های زیر دست اون حساب بری سابق رو نداشته باشند از حکومت. که این اتفاق هم تا زمانی که تارگرین ها اژدها داشتند نمی تونسته رخ بده و بعد نابودیشون هم مستلزم زمانه تا که رخ بده. اینم فراموش نشه که توی پایان رقص تارگرین ها هنوز اژدها داشتند. سیلوروینگ بدون سوار ولی زنده بود، کانیبال رام نشدنی بود، ولی بعید می دونم لرد استورمز اند یا های گاردن به خوبی ما از این مساله خبردار بودند و اگه هم خبر داشتند روش قمار نمی کردند، ضمن این که چندین و چند تا تخم اژدها داشتند تارگرین ها و احتمالا چند تایی هم نوزاد اژدها.
-
کسی دیگه ای به جز من کاراکتر سروین میرورشیلد براش جالب نیست؟ افسانه اش پر از تناقضات آشکاره، اون قدر که به نظر عمدی میاد این تناقض ها و اشتباهات تاریخی. این یه سری از اطلاعاتیه که از این کاراکتر داریم. * سروین در عصر قهرمانان می زیسته و فرست من بوده. * سروین عضو گارد پادشاه بوده. تا جایی که من می دونم جایی اشاره نشده قبل از ایگان گارد پادشاهی توی بین پادشاهی های وستروس وجود داشته، البته خلافش هم جایی ذکر نشده و نمی شه مطلقا ادعا کرد که گارد پادشاهی قبل از ایگان وجود نداشته. با این وجود هم گارد پادشاه زاده ی فرهنگ شوالیه گری و شهسواری است که قبل آندال ها توی وستروس وجود نداشته. * سروین سپری به شکل آینه داشته که تصویر دشمن رو به سمت خودش منعکس می کرده. * سروین به کمک سپرش اژدهایی به اسم اوراکس رو می کشه! تصویر اوراکس به سمت خودش منعکس می شده و اژدها رو گیج می کرده. در نهایت سروین نیزه ی بلندش رو در چشم اوراکس می کنه و اون رو می کشه. اژدها درون وستروس در عهد فرست من ها سوالات و ابهام های زیادی رو برای خواننده به وجود میاره. 1- آیا قبل از والریا اژدهایان در سایر نقاط دنیا هم وجود داشتند؟ اگه این طوره و اژدهایان در وستروس هم وجود داشتند چرا در هیچ افسانه ی دیگه ای توی وستروس حضور ندارند؟ 2- این ابهام به وجود میاد که شاید سروین اصالتا وستروسی نباشه و یه افسانه ی والرین باشه که وارد فرهنگ وستروس شده. 3- اسم اوراکس به شکل مشکوکی به اسامی سیراکس، کاراکسس و آراکس اژدهایان دوره ی رقص شبیهه. 4- این اسم هم مثل سه تای بالایی ریشه ی وستروسی نداره و احتمالا والرینه. * سروین پرنسس دیریسا رو از دست غول ها نجات می ده. این مورد هم پر از ابهام و تناقضه. 1- Daeryssa یک اسم 100 درصد والرینه. 2- عنوان پرنسس توی والریا مرسوم نبوده. این عنوان یا وستروسیه یا ترجمه ای از لقب یکی از اعضای خاندان سلطنتی در روین. (البته پنتوش هم عنوان پرنس رو داره، ولی این عنوان فقط به کسی که راس امور رو داره تعلق می گیره و مشمول اعضای خانواده اش نمی شه) 3- غول (Giant) فقط و فقط بومی وستروسه. روی هم رفته 4-5 خط اطلاعات در مورد این کاراکتر وجود داره که هر کدومش ابهام آمیز و دارای تناقضه. به وضوح می شه ادعا کرد که این ضد و نقیض ها رو مارتین عمدی توی کتاب آورده، ولی هدفش از این کار چی بوده؟ می خواسته یه fairy tale بسازه یا می خواسته به خواننده بفهمونه افسانه های شوالیه گری وستروسی چقدر بی پایه و اساسند، و شاید هم هدف دیگه ای داشته. در مورد سروین جستجو که می کردم، به یک تئوری برخورد کردم که مدعی شده بود سروین ممکنه همون نایت کینگ باشه.
-
اون مایک تایسونه کنار برین؟؟! این برین قدش چقدره مگه؟ no pressure جیمی، کیک لیمویی، قصه ی نن پیر و دیلی وستروس رو دوست داشتم. اون غول-کوتوله هم که حیرت انگیزه. اون تم جام جهانی ها هم she was brazil خوبه.
-
منم با کیوان موافقم. این که ما ظاهر بازیگرا رو نمی بینیم یکی از بزرگ ترین امتیاز هاییه که داریم. برای این که ظاهر و قیافه ی شخصیت و همین طور صداش (هر چقدر هم نویسنده از زیباییش تعریف کنه یا زشتیش رو تو چشممون کنه) روی دیدمون نسبت به کاراکتر تاثیر نمی ذاره. ولی این قضیه که اگه ما داخل داستان بودیم و ظاهر شخصیت رو هم می دیدیم می تونستیم نسبت بهشون خنثی بمونیم یه مساله ی دیگه است. آیا می تونستیم با یه کوتوله ی بسیار کریه چهره ای که بی توجه به ظاهر خودش مرتب بقیه رو به ریشخند می گیره کنار بیایم و ازش پیش زمینه نسازیم؟ من فکر نمی کنم. یا از اون طرف می تونستیم حس بدی نسبت به دنریس فعلی داشته باشیم یا سرسی در ایام جوانیش، یا ریگار یا خیلی از کاراکتر های زیبا چهره ی دیگه که توی داستان مورد نفرت حداقل یه بخشی از خواننده ها هستند؟ می تونستیم بدون در نظر گرفتن ظاهرشون راجع بهشون قضاوت کنیم؟ باز هم به نظر من جواب منفیه. اصلا از نغمه بریم کنار، معروف ترین مثال توی این زمینه، داستان مسخ. کاراکتر اصلی کتاب در بدو ملاقات خواننده باهاش تبدیل شده به یه سوسک، یکی از چندش آورترین موجودات هستی که تقریبا همه ی ما با هم نوعان دو سه سانتیش هم مشکل داریم و چشم دیدنشون رو نداریم. اون وقت یه سوسک در ابعاد آدمیزاد خوابیده روی تخت (احتمالا یک میلیون بار چندش آورتر و نفرت انگیزتر از سوسک عادی) ولی ما که ظاهرش رو نمی بینیم اصلا مشکلی با این قضیه نداریم و حتی از خانواده اش انتظار داریم درکش کنند و وقتی می روننش تبدیل می شن به هیولا از دید خواننده. ولی اگه ما به جای خانواده ی سامسا بودیم بهتر برخورد می کردیم. بازم به نظر من جواب احتمالی منفیه. توی دنیای خود ما، واقعا نشده که به خاطر ظاهر یا صدای یک نفر ازش بدمون بیاد، بهش دید منفی پیدا کنیم، تحقیرش کنیم و یا حتی بدتر، ازش کینه به دل بگیریم و سعی کنیم بهش ضربه بزنیم؟ (ممکنه طرف حتی زشت یا بدصدا هم نباشه فقط چهره اش یا صداش توی ما ((و شاید نه بقیه)) یه حس بدی رو القا می کرده.) بازم به نظر من جواب منفیه. برای همین به نظرم می تونیم فقط خوشحال باشیم که خواننده ی کتابیم و این فرصت رو داریم که بدون توجه به ظاهر کاراکتر ها و فقط روی اعمال، افکار و خواسته هاشون کاراکتر ها رو قضاوت کنیم. پ.ن: به سبک خودت کیوان؛ چه حسی داری که داری توی تاپیک کتاب 5 اسپویلر کتاب 5 می ذاری؟
-
نظر سنجی19:شوک مرگ کدام شخصیت در سریال برای شما شدیدتر بود؟
King Robert پاسخی به ریگار داده است: موضوع نظرسنجی
برای من اگه ملاک سریال باشه بی شک اوبرین. به این دلیل که مرگ ند و راب و جاف و رنلی و بقیه رو همه رو همون توی کتاب خوندیم و تکرارشون توی سریال اون شوک ابتدایی رو ندارند. ولی مرگ اوبرین با اون حجم خشونت و بی رحمی کاملا خارج از عرف متد تلویزیونی بود و آدم اصلا انتظارش رو نداشت.