رفتن به مطلب

King Robert

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    1166
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های King Robert

  1. King Robert

    هویت واقعی تیریون

    1: مگی فراگ به سرسی می گه توسط valonqar کشته می شی . خب تیریون اگه پسر تایوین هم نباشه برادر سرسیه . برادر ناتنی . برادر ناتنی کوچکتر . مصداق valonqar 2: پیش بینی ها همیشه چند درصد ضریب خطا دارند . یعنی امکان داره در حالی که سرسی تمام ترسش اینه که تیریون بکشدش توسط جیمی کشته بشه . اون valonqar هم می شه درصد خطای پیش بینی 3: حتی امکانش هست جیمی برادر کوچک سرسی باشه . موقع تولد دوقلوها هر دو رو که همزمان از تو شکم مادر نمی کشند بیرون . اونی که زودتر می اد بزرگتر و اونی که بعد بیرون می اد کوچکتره . اگه سرسی زودتر از جیمی بیرون اومده باشع جیمی هم می شه مصداق valonqar 4: تیریون اگه فرزند ایریس باشه هم یه رگش لنیستره . پس مصداق شیر می تونه باشه . ضمن این که همه حتی خود تیریون تیریون رو لنیستر ( شیر ) می دونند . هدف کوایته آگاه کردن دنی بوده نه افشای اسرار زندگی تیریون که خود تیریون هم ازشون خبر نداره 5: در مورد لیدی جنا هم تا جایی که من می دونم لیدی جنا نه پیشگوه نه جادوگره نه پیامبر . لیدی جنا یک قضاوت ساده کرده از روی شخصیت تیریون که می تونه هم اشتباه باشه . شخصیت تایوین شبیه هیچ کدوم از لنیسترهای دیگه نیست نه جیمی نه سر کوان نه پدرش تیتوس . بیشتر تحت تاثیر شرایط شکل گرفته تا ژنتیک . سر کوان هم همین رو به تیریون می گه . شرایطی مشابه با کودکی تایوین واسه ی تیریون هم وجود داشته . تایوین خاندانش رو مورد تمسخر می دیده تیریون خودش رو .
  2. King Robert

    هویت جان اسنو در هاله ای از ابهام

    لیانا مخفیانه شمشیر بازی می کرده شمشیرباز خوبی هم بوده . برن یه بار از تو درخت قلب وینترفل یک دختر و پسر رو تو سن خودش و آریا می بینه که داشتن با هم با چوب می جنگند و دختره پسره رو می زنه و بعدش پرتش می کنه تو برکه آب وینترفل . برن اولش فکر می کنه خودش و آریا هستن ولی یادش نمی آد آریا تو شمشیربازی برن رو زده باشه . به احتمال زیاد این 2 نفر لیانا و بنجن هستند . از طرفی زمانی که آریا از دست افراد دانداریون فرار می کنه و با اسب همه رو جا می ذاره و آخرش هاروین بهش می رسه و به آریا می گه تو به خوبی عمه ات لیانا اسب سواری می کنی . رو این حساب آریا و لیانا خیلی شبیهند . ولی خب یه تفاوت هایی هم بینشون هستند . مثلا لیانا این قدر زیبا بوده که ریگار بین همه ی بانوان حاضر تو تورنومنت هارن هال لیانا رو ملکه ی عشق وزیبایی می کنه ولی آریا رو هیچ کس به زیبایی نمی شناسه . حتی مادرش کتلین هم بهش می گه اگه هر روز به خودش برسه و مثل یک بانو رفتار کنه می تونه زیبا باشه . می تونه یعنی الان نیستی . نکته دیگه اینه که لیانا هر چقدر شمشیرباز خوبی باشه جلوی ریگار که جز بهترین شوالیه های کشور بوده (( به قول بعضی ها بهترین )) نمی تونسته مقاومت کنه . آریا هم زمانی که سندور کلگان اسیرش می کنه کاری نمی تونه بکنه .تازه آریا که شمشیر داشته . معلوم نیست که زمانی که ریگار می اد لیانا رو می بره شمشیری چیزی دست لیانا بوده . حتی اگه لیانا با ریگار درگیر شده باشه یا از دست ریگار در رفته باشه هم اطلاعی به دست ما نمی رسیده . بعدش قضیه ادارد و اشارا دین هم هست. تو این که عشقی بین ادارد و اشارا وجود داشته هیچ شکی نیست . خواهرزاده ی آشارا که همراه بریک دانداریونه این رو به اریا می گه . باریستان سلمی هم بزرگ ترین حسرت عمرش این بوده که نتونسته تو تورنومنت هارن هال ریگار رو ببره . باریستان می خواسته با بردن تورنومنت اشارا رو ملکه ی عشق و زیبایی کنه تا بلکه نظر اشارا رو از ادارد به سمت خودش بکشونه . ادریک دین به آریا می گه که آشارا چون ادارد ترکش کرده خودش رو از بالای برج انداخته پایین . باریستان سلمی هم معتقده که یکی تو هارن هال شرف آشارا رو الکه دار کرده و سر همین آشارا خودش رو انداخته از برج پایین . پس احتمالا بین ادارد و آشارا فقط احساسات نبوده . ادارد آشارا رو به عنوان زن آینده اش می دیده برای همین با اشارا هم بستر شده و حاصل اون هم بستری هم یک فرزند بوده . بعدش زمانی که ادارد شمشیر آرتور دین رو برای آشارا می بره احتمالا آشارا می فهمه که ادارد با کتلین تالی ازدواج کرده . آشارا که شرفش لکه دار شده خودش رو می اندازه پایین . حال یه فرض وجود داره . باریستان سلمی معتقده که فرزند آشارا دختر بوده و نه پسر و تو شکم مادرش بوده که آشارا خودش رو می اندازه پایین . رو این حساب می شه به این نتیجه رسید که ادارد فرزند لیانا رو جا زده به عنوان فرزند خودش و اشارا که با اشارا از برج پریدند پایین . این فرض به نظرم چند تا ایراد داره . ادارد و آشارا تو هارن هال با هم همبستر شدند ریگار و لیانا تو اون برج جنوبی . پس باید فرزند آشارا قبل از فرزند لیانا به دنیا بیاد . لیانا هم که قبل از رسیدن ادارد به استارفال مرده . یعنی قبل از آشارا . پس اگه فرزند آشارا به دنیا نیومده فرزند لیانا هم نباید به دنیا اومده باشه . (( اون وقت جان این وسط چی کار می کنه ؟)) بعد این که ادریک به آریا می گه که برادر شیری جانه برای این که مادر جان که تو استار فال دایه است به اون شیر داده و هر 2 از یک شیر یک زن رو خوردند .(( البته واضحه که ادریک داره اشتباه می کنه . اطرافیان ادریک برای این که موضوع لکه دار شدن شرف آشارا پخش نشه داستان رو تا حدی قلب کردند )) خب نتیجه اینه که ادارد فرزند لیانا رو به جای فرزند اشارا داده به یکی از زنان دین تا بهش شیر بدند . حالا نکته اینه که چطور باریستان سلمی می دونسته فرزند تو شکم اشارا دختره و اطرافیان خود اشارا نمی دونستند ؟بعد چه جوری ادارد تونسته اطرافیان آشارا رو فریب بده که باور کنند فرزندی که به دنیانیومده به دنیا اومده . چه جوری باریستان سلمی فهمیده که بچه ی آشارا به دنیا نیومده و بقیه نفهمیدند . به نظرم یه جاهایی باریستان سلمی داره اشتباه می کنه و فرزند ادارد و آشارا به دنیا اومده . اگه جان اسنو فرزند لیانا و ریگاره اون وقت تکلیف فرزند آشارا و ادارد چی می شه .
  3. ببخشید می تونین لینکی از اون فصل تیان بذارین .
  4. من دیروز صبح فصل کشته شدن جان رو خوندم . اولش یخ کردم . یه مقدار بد و بیراه به مارتین و دنریس گفتم و یکی دو ساعتی حالم خوب نبود . اما الان که فکر می کنم مطمئنم جان نمرده . توروس 6 بار دانداریون رو از مرگ برگردوند و دانداریون هم کتلین تالی رو که 3 روز پس از red wedding به زندگی بازگردوند . به نظرم ملیساندره با اون همه دستک دفترش بتونه یک بار این لطف رو برای جان بکنه . به نظرم جان بیشترین نقش رو در مورد مرگ خودش ایفا کرد . جان تمام دوستانش و رو پخش و پلا کرد . سم و ایمون رو فرستاد برن الدتاون . گرن و پیپ رو از خودش جدا کرد . حتی دولوروس اد رو هم نزدیک خودش نگه نداشت . اون ملیساندره بدبخت صدبار بهش هشدار داد ولی جان باد تو کله اش بود بعدش هم با نامه ی اون رمزی بولتون قاطی کرد و قسمش رو زیر پا گذاشت . بزرگترین اشتباهی که کرد هم زندانی کردن گوست بود . از این لحاظ مرگش خیلی شبیه راب بود . فقط این که برخلاف فری ها قاتلین جان رو نمی شه خیلی سرزنش کرد . بوون مارش و بقیه اون کاری رو کردند که به نظرشون برای واتچ بهترین بود . هرچند که نظرشون خیلی احمقانه بود . اگه جان بمیره و دیگه هم برنگرده کی می تونه فری فولک رو کنترل کنه . مرگ جان می تونه منجر به مرگ واتچ بشه .
  5. به نظر من سرسی با این که از رابرت خوشش میومد ولی قصد کشتن اون رو نداشت . حداقل تا زمان رسیدن جافری به سن قانونی . فکر کنید با بودن رابرت سرسی می ونست تا هر زمانی که بخواد به رابطه اش با جیمی ادامه بده . هر توله ای هم که به دنیا بیاد رو نسبتش بده به رابرت . در حالی که مرگ رابرت در حالی که جافری هنوز بچه است باعث طغیان برادران رابرت خواهد شد . از طرفی اگه احیانا بعد مرگ رابرت سسرسی بچه دار بشه نه تنها حیثیتش به عنوان ملکه مملکت از بین می ره که حلال زادگی جفری و تامن و میرسلا و هم زیر سوال می ره و پادشاهی از کف جفری می ره .
  6. King Robert

    چشم سوم برن

    1: برن یک وارگه و می تونه تو بدن سامر بره . 2:جوجن که خواب سبز می بینه معتقده که توانایی های برن خیلی بیشتر از اونه و اون رو یک greenseer می دونه . 3: greenseer ها توانایی skeenchanger دارند و می تونند تو بدن حیوونات مختلف برند . وارامیر که تو وجود 6 موجود مختلف می تونست بره . 4:برن باید خیلی توانایی بالایی داشته باشه که این همه نظر کلاغ 3 چشم رو جلب کرده . احتمالا برن توانایی این رو داره که تو بدن موجودات بسیار زیادی بره . 5:تاکید روی پرواز برن خیلی زیاده 6: راههایی که برای پرواز هست خیلی نیست . رفتن تو بدن پرنده ها یا ... یا اژدهاها نتیجه این که برن به وسیله اژدها پرواز می کنه . قبلا فکر می کردم ممکنه برن اژدها یخی ای چیزی از تو دل برف بکشه بیرون ولی الان نظرم اینه که برن با اژدها معمولی پرواز می کنه . اژدها معمولی هم که مال دنریسند . نهایتا این که برن یکی از 3 تا اژدهاسوار اسکادران دنریسه . یا این که می ره تو بدن اژدهاها و اژدهاها رو مال خودش می کنه و تف هم جلوی پای دنریس نمی اندازه . که این راه دوم رو من خیلی بیشتر دوست دارم . چقدر می خندم اگه بچه های مادر اژدها به عنوان میان وعده مادر اژدها رو تناول کنند .
  7. King Robert

    شخصیتهای فصل 4 چرا اینجوریه؟!!

    من کتاب 4 رو تموم کردم . فصل های اخر کتاب مثل کتاب 3 غافلگیرکننده است ولی در کل اتفاقات کمتری تو این کتاب میفته . البته حجم کتاب هم کمتره . بی صبرانه منتظر بلعیدن کتاب پنجم .
  8. King Robert

    شخصیتهای فصل 4 چرا اینجوریه؟!!

    من هم تا حالا 350 صفحه از کتاب رو خوندم . اتفاق خاصی تو کتاب نیفتاده . البته تقریبا اکثر شخصیت های مهم و محبوب داستان تو این فصل غایبند . کلا احساس می کنم کتاب 4 آرامش قبل از طوفان کتاب های بعدیه .
  9. از صفحه ی 400 به بعد ریتم داستان خیلی خوب میشه . اولش یه کم سخته .من هم اول از نیم ساعت شروع کردم . الان دارم روزی 4-5 ساعت می خونم .
  10. خب امروز من کتاب سه رو تموم کردم . البته 3-4 تا از فصل های دنریس رو ازشون پریدم که باید برگردم بخونم . کاش زوذتر این تارگرین لعنتی با اون مارمولک هاش بمیرن تا از شر فصل های عذاب آور و رو اعصابش راحت بشم . برگردم سر کتاب . باید بگم که 200-300 صفحه آخر این کتاب واقعا محشر بود . کتاب سوم از مجموع 2 تا کتاب اول و دوم روی هم غافلگیری های بیشتری داره . کندی متن اول کتاب یه مقدار اعصاب خرد کنه ولی در عوض سیر اتفاقات تو نیمه ی دوم کتاب بسیار سریعه .داستان کتاب سوم فوق العاده جذابه . بهتون توصیه می کنم اگه می تونین شما هم مثل من برین متن اصلی رو بخونین .
  11. King Robert

    هویت جان اسنو در هاله ای از ابهام

    گفتم که بیشتر بخوام توضیح بدم اسپویل می شه . من هم ادعا نکردم که بعد مرگ شمشیر صبح اون اتفاق افتاده . ممکنه از قبلش بچه ی ادارد رو تو شکم داشته و ادارد جسد برادر رو برده پیش عشق سابقش ؟ شاید این اتفاق قبل ازدواج ادارد و کتلین افتاده . جایی از کتاب گفته شده که جان از راب کوچکتره ؟شاید زمانی که جسد شمشیر صبح رو برده فهمیده که از خواهره بچه داره ؟ احتمالش هست . نیست ؟ ضمن این که اگه این طور در نظر بگیریم می رسیم به این که سر تولد جان ادارد خیانتی مرتکب نشده . بیشتر با چیزی که ما از ادارد در نظر داریم جور در می اد . نه ؟
  12. امیدوارم اسپویل نباشه . این نوید رو بهتون می دم که تکلیف این معما تو همین فصل مشخص می شه .
  13. King Robert

    هویت جان اسنو در هاله ای از ابهام

    تو خود کتاب اول تو فصل ادارد ( شاید هم کتلین ) اومده که تو خود وینترفل شایعه ای بر سر زبان ها بوده که جان فرزند ادارد استارک و خواهر سر آرتور دین شمشیر صبحه . بعد از کشته شدن شمشیر صبح ادارد یادگار اون رو می بره تحویل خواهره می ده و ... تو کتاب سوم توضیحات بیشتری داده شده که گفتنش اسپویله .
  14. King Robert

    محبوب ترین شخصیت کتاب از نظر شما چه کسی است؟

    1:آریا 2:برن 3:راب 4:لردفرمانده مورمونت 5:هودور
  15. King Robert

    چه کسی پادشاه بهتری است؟

    راب استارک : راب فرد خوبیه . سعی می کنه مثل پدرش باشه و راه درست رو انتخاب کنه . ولی ادعایی برای پادشاهی بر سرزمین های جنوبی نداره . خواهان گرفتن انتقام پدرش بود . بعد از پیروزی در ریورلند وسوسه پادشاهی شمال هم به جونش افتاد و احتمالا به همون هم قانع است . اگه می تونست فرمانروایی جنوب رو هم بگیره احتمالا شاه خوبی می شد . رنلی: رنلی آدم بی خاصیتیه . یعنی برخلاف ظاهر نگهبان هاش که گارد رنگین کمانند هیچ رنگی نداره . اگه تنها لازمه پادشاه شدن بد نبودنه رنلی می تونست شاه بشه . ولی هیچ خصلت برجسته ای در رنلی نمی بینم که اون رو مناسب شاه بودن کنه . جفری: فکر کنم مارتین در مذمت جفری از هیچ نکته ای فروگذار نبوده . دروغگو و ریاکار ,ضالم و فاسد , احمق , لاف زن و ترسو . اگه افراد قوی اطرافش نبودن حکومتش به ثانیه هم نمی کشید. گرچه در حال حاضر هم فقط به ظاهر شاهه .و قدرت اصلی در اختیار لرد تایوینه. بالون گریجوی : اسلاف قدرتمندی داشته . سابقه سالیان دراز حمله و غارت و تجاوز . چیزی که برای خودشون افتخار محسوب می شه . ولی چیزی که به بالون رسیده جزیره هایی خشک و خالی , قدرتی از بین رفته و بدتر از همه تحقیره . چنین آدمی خطرناکه . برای همینه که می بینیم دو بار جنگ راه می اندازه و ادعای شاهی می کنه . از یه زاویه ای آدم های ترحم برانگیزی هستند . هم خودش و هم پسرش تیان . ولی به هیچ وجه مناسب برای شاهی نیستند . برای اینکه جز خودشون چیزی رو نمی بینند و سالیان سال کینه نفرت و تحقیر رو همراه خود یدک می کشند . دنریس تارگرین : به نظر من هیچ حقی واسه ی تخت آهنی نداره . تارگرین ها هفت پادشاهی رو با اتش گرفتند و با شمشیر وگذار کردند . در حقیقت چیزی رو که غصب کرده بودند ازشون گرفته شد . الان هم اگه دوباره به دستش بیارند دوباره غاصبند . استنیس : طبق همه ی قوانین وستروس استنیس وارث قانونیه تخته . اما استنیس برای گرفتن حقش به همه چیز پشت کرد . به خدایانش به برادرانش به اصولش . استنیس راهش رو اشتباه انتخاب کرد . الان هم اگه پادشاه بشه یه پادشاهه بی معنیه . یک بازیچه که تحت اراده ی قدرت هایی بالاتر از خودش قرار داره .
  16. ریگار عزیز شما قدرت ملیساندر رو فقط محدود به زاییدن سایه می بینین ؟ یعنی فکر نمی کنین بتونه توانایی های دیگه ای داشته باشه . از طرفی می دونیم که دراگون استون اون جایی بوده که ایگان تونسته اژدهاهاش رو پیدا کنه . پس دراگون استون می تونه یه مکان جادویی قدرتمند باشه . پس قدرت استنیس برخلاف اونچه ظاهر امر نشون می ده اصلا کم نیست . من هم با م م استارک موافقم . پلکان مخفی دراگون استون مکان مهمیه . ممکنه این محل جایی باشه که ایگان در اون تونسته اژدهاها رو پیدا کنه . نمی دونم چرا ولی احساس می کنم اژدهاها در داخل داستان محدود به اژدهاهای دنریس نمی شه . ممکنه حتی آدرها هم چیزی تو مایه های اژدهای یخی داشته باشند . در غیر این صورت حتی با تمام قدرت هاشون هم رقیبی واسه اژدهاهای تارگرین نمی شن .
×