سلام بر دوستان. مدت 1 ماهه که مطالبتون رو می خونم اما جدیدا عضو سایت شدم. با اجازه می خوام اولین پست ام رو در این انجمن عالی، در مورد ریگار بدم. ( اولین شخصیت مورد علاقه ام) :
اگه یادتون باشه دنریس وقتی وارد سرزمین نامیران شد، ریگار و همسرش رو دید.این که اونا داشتن در مورد پسرشون، اگان صحبت می کردن. و این که ریگار معتقد بود که اگان، همون شاهزاده ی موعود ه.
ریگار مطمئنا عاقل ترین تارگرین زمان خودش بوده. اما به نظرم حرفتون درسته که می گید، جنگ اش با رابرت، عملا خودکشی محسوب می شده! من فک می کنم ریگار سعی داشته با مرگش، از کسی محافظت کنه.
به نظرم ریگار و لیانا واقعا عاشق هم بودن. من فک می کنم تنها دو دلیل یا دو امکان هست که چرا ریگار، لیانا رو دزدیده : 1- عاشق هم بودن و لیانا بعد از دزدیده شدن، باردار می شه. احتمالا ریگار با رابرت می ره می جنگه که اول ادرارد، لیانا رو پیدا کنه و نه رابرت. که ادرارد از بچه ی ریگار و لیانا در مقابل خشم رابرت و خاندان استارک، محافظت کنه. 2 - بعد از مراسم و دادن تاج گل رز آبی به لیانا و کلا آشنایی شون، این دوتا عاشق هم می شن و بعدا که لیانا به وینترفل برمی گرده، می فهمه که بارداره ( چند ماه بعد) . ریگار با اطلاع ادرارد که به جای برادر و پدرش در وینترفل بوده، به خاطر محافظت از بچه و مادر، لیانا رو می دزده. بعد عملا برای این که رابرت نتونه بچهرو با لیانا پیدا کنه، خودشو با جنگیدن با رابرت ، فدا می کنه. ادرارد لیانا و بچه اش رو پیدا می کنه.
حالا هر کدوم از این دو احتمال با شرایط زمانی دزدیده شدن لیانا، بخونه، همون بوده :دی.