رفتن به مطلب

hodor

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    19
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

9

اطلاعات شخصی

  • مرز اسپویل من
    كل داستان رو من براي مارتين اسپويل كردم!!
  1. hodor

    بحث اپیزودیک قسمت اول Winterfell

    بله حق با شماست...کتل بلک کاملا از یادم رفته بود ولی باز با توجه به سریال به نظرم رابطه سرسی با یورون جای کار بیشتری داشت......در مورد چهارم متاسفانه مانند شما فکر نمی کنم کاملا مشخص بود که وقتی برن گفت منتظر یک دوست قدیمی هستم منظورش جیمی بوده و از همون موقع منتظرش شده بوده....ممنون از دقت و توجهتون
  2. hodor

    بحث اپیزودیک قسمت اول Winterfell

    به نظر من با این نحوه برخوردت حتما پناهندگی بگیر برو............با این طرز نوشتن مشخصه که نه کتاب ها رو خوندی و نه از شخصیت ها در سریال اطلاعات داری 1- یک فرد هر چقدر هم به کسی اعتماد داشته باشه در مورد مسئله ای که تمام زندگی ازش پنهان شده باشه و در موردش(حرامزادگی) بارها زخم زبون شنیده.....برخورد محتاط آمیزی داره و برای اثباتش به مدارک نیاز داره.....اگه به شما بگن که پدرت که تا الان فکر میکردی این فرده،یکی دیگست......به این راحتی باور میکردی؟ و یا دنبال مدرک و دلیل میگشتی؟ 2- الان همه نظرها رو بخونی،همه نوشتن که اکثر برخوردهای بین شخصیت ها ، خام و عجولانه صورت گرفته و به دل نمیشینه......فقط کافیه برخورد های این فصل رو با فصول قبل(فصل 4 و 5) مقایسه کنی تا متوجه بشی که چه فضاحتی اتفاق افتاده.........متاسفانه از فصل هفتم این سراسیمگی در همه جا مشاهده میشه 3- شما اصلا با شخصیت "سرسی" آشنایی داری؟!سرسی در کتاب فقط با "جیمی" رابطه داشت و در مواقعی که جیمی پیش کتلین استارک زندانی بوده با "لنسل لنیستر"(یکی دیگر از خانواده لنیستر ها) ارتباط برقرار کرد،حاضر نبود با کسی به غیر از خانواده خودش در ارتباط باشه و اینو از گفته های پدرش یادگرفته بود که "فقط خانواده مهمه"...پدری که حتی پسر کوتولشو فقط به خاطر لنیستر بودن تحمل می کرد...این تکبر لنیستر بودن در بین همه اعضای خانواده لنیستر وجود داره مخصوصا در سرسی و این قوس شخصیتی که سرسی حاضر شده تن به خفت همخوابی با کسی مثل یورون گریجوی بده کامل انجام نشده ، بدون هیچ زمینه ای صورت گرفته و برای شخص من که کتاب ها رو خوندم و سریال رو دیدم توجیه نداره 4-اینکه یک معلول از شب تا صبح در سردترین جای سرزمین وستروس(که به قول تریون: همه اعضای آدم یخ میزنه) منتظر مونده تا جیمی رو سوپرایز کنه مسخره نیست!؟ اشتباه نکنید من با سکانس آخر مخالف نیستم ولی اینکه از شب قبلش منتظر مونده باشه.... بله مخالفم ..در اون منطق دیده نمیشه و فقط برای خفن نشان دادن شخصیت برن اینکار انجام شده...........همون شب برن میتونست به کمک سم بره برای گفتن حقیقت به جان،( هم برادر ناتنیش بوده و همه الهام بینی توسط اون صورت گرفته بوده : مراسم ازدواج پدر و مادر جان رو مشاهده کرده)..........صبحش هم همون سکانس آخر رو نشون میدادن تا منطق داستان هم زیر سئوال نره در پایان توصیه میکنم که در راه جواب دادن و پاسخ دادن ادب را رعایت کنید...با احترام
  3. hodor

    بحث اپیزودیک قسمت اول Winterfell

    دوست عزيز ، ما انتظار بيجايي و عجيب غريبي از اين اپيزود نداشتيم،خود شما بعد از يك ماه برادرتون رو ببينيد،حال و احوالپرسي نمي كردي؟كجا رفتي؟چيكار كردي؟ جان آخرين باري كه برن رو ديده بود بيهوش بوده و بعد هم خبر دار شده بوده كه فلج شده و از وينترفل فرار كرده.....حداقلش اين بود كه بپرسه با اين وضعيت چطور زنده بوده؟پشت ديوار چه كرده؟چرا انقدر عجيب شده؟عمو بنجن رو ديدي،منم ديدم چرا تا الان خودشو نشون نميداده و هزاران سئوال ديگه............همه اينا با جمله"خودتو ببين ،مردي شدي!" ماستمالي شد آريا دوستش گندري رو ديده، ازش نبايد بپرسه چطور شد گروه برادران رو ترك كردي؟وينترفل چيكار ميكني؟چطور با جان آشنا شدي و ..... -------- سم به خاطر مرگ پدر و برادرش عزا داره،برن ميگه همين الان برو حقيقت رو به جان بگو....خب آقاي همه چيزبين! حال طرف رو نميبيني؟چرا خودت كه الهامات ميبيني با سم نميري تا با هم توضيح بدي و تا صبح منتظر ميموني تا جيمي سر برسه و بگي دوست قديمي!من خيلي خفنم و ميدونستم مياي! --------- در مورد نقاط قوت هم در پست شماره ٢ نوشتم ولي ايرادات رو بايد گفت
  4. hodor

    بحث اپیزودیک قسمت اول Winterfell

    خطر اسپویل قسمت اول فصل هشتم خب بعد از دوسال انتظار، قسمت اول فصل هشتم اومد و بیشتر زمینه سازی برای اتفاقات آینده بود برخورد شخصیت ها با هم و نحوه گفتگو ها جالب بود ولی به نظر من آنچنان پخته از آب در نیومده بود و باز هم سراسیمگی در آن به چشم میخورد،به شخصه انتظار داشتم مثلا دیدار آریا با گندری یا هوند بهتر از آب در بیاد و جای کار بیشتری داشت. نکات مثبت این اپیزود از نظر من: 1- اجیر کردن بران (توسط سرسی) برای کشتن تیریون با همان کمانی که با آن پدرش را کشت 2- پرواز دو نفره جان با دنریس ........نگاه خشم آلود از سر غیرت دراگون به جان هنگام بوسیدن دنریس(عاشق نگاهش شدم!) 3- دیدار آریا با جان بعد از مدتها دوری 4- دیدار تریون و سانسا و صحبتهای آنها 5- نحوه برخورد سم با اعدام شدن پدر و برادرش توسط دنریس نکات منفی این اپیزود از نظر من: 1- نحوه گفتن حقیقت به جان اسنو درباره پدر و مادرش...............خیلی سریع و بی مقدمه رخ داد و جان هم خیلی سریع آن را باور کرد 2- دیدار آریا با هوند و گندری...........انتظارم بیشتر بود 3- دیدار جان با برن (مثلا آخرین باری که جان برن رو دید، برن بی هوش بود.........با یه جمله "برای خودت مردی شدی" سر و ته قضیه رو هم آوردن 4- وا دادن راحت سرسی به گریجوی 5-منتظر موندن برن شب تا صبح براي ديدن جيمي لنيستر! در پایان من به این اپیزود نمره هشت رو دادم
  5. مهمترین سئوال به نظر من در مورد این فیلمنامه اینه: اگر جان اسنو، تارگرین باشه که هست! باید مثل دنریس نسوز باشه!(آتش اژدها رو نمیکشه).......چرا باید توسط وایلدفایر بمیره؟!!! ایشالا که فیکه!
  6. سلام من متوجه نشدم مگه قرار نشد طبق پیشگویی سرسی توسط (خواهر یا برادر) کوچکتر کشته بشه؟ آریا که هیچ نسبتی با اون نداشته پس پیشگویی چی میشه؟ در مورد آزوز آهای که صحبتش توی همین فصل شد،الان نتیجه چی شد؟آزور آهای کی بود؟لیانا؟جان؟
  7. hodor

    بحث اپیزودیک قسمت ششم Beyond the wall

    سلام دوستان من اینجا نظر همه رو خوندم ولی یه نکته از دید همه دور مونده بود که خواستم روی اون بحث کنیم وقتی که لیتل فینگر با سانسا صحبت میکرد گفت که برین برای کتلین قسم خورده که از دو دخترش محافظت کنه و اگه یکی بخواد سو قصدی به اون یکی کنه مطمئنا برین خودشو دخالت میده سکانش بعدی سانسا از روی قصد برین رو میفرسته که بره پیش سرسی! این فقط یک معنی داره که سانسا با لیتل فینگر نقشه قتل و یا سو قصد به آریا رو کشیدن!!!!!! آیا شما این نظر رو قبول می دارید؟
  8. hodor

    قسمت سوم، The Queen's Justice

    سلام وقتی حساب سریال رو از کتاب جدا کنیم تکلیف مشخصه ما در سریال تایم لاین نداریم و از جزئیات تاریخ ها و ساعتهای حرکت شخصیتها اطلاع دقیق نداریم در مورد درمان جورا مورمنت میتوان دلایل مختلفی تراشید: 1-شاید یک هفته از زمان درمان توسط سمول گذشته باشد 2-شاید در مرهم مورد استفاده شده از مواد خاص کمیاب و جادویی استفاده شده باشد که منجر به بهبود فوری شده 3-شاید سم بدون سابقه قبلی ولی به خاطر استعداد خودش با دقتی خاض و تبحر زیاد این عمل رو انجام داده باشد. و........... در مورد مشکل جغرافیایی حرکت ناوگان یورون گریجوی: زمان حرکت گری ورم و ناوگان دشمنش مشخص نیست ولی با توجه به صحبت سرسی با نماینده بانک که گفت ظرف دو هفته پولتون بازگرداننده میشه،مشخصه دو هفته طول میکشه تا حمله به تایرلها انجام بشه. اگر حمله گری ورم رو به کسترلی راک با حمله جیمی به تایرلها همزمان در نظر بگیریم......دو هفته برای یرورن گریجوی برای جا به جایی نیروهایش کافی نیست؟ در مورد وریس و بلیش: از وریس انتظار زیادی ندارم و با توجه به عدم دسترسی به پرنده های کوچکش،از قدرت جاسوسیش به وضوح کم شده و به نظرم جای کار زیادی نداره و به احتمال زیاد زمان مرگش نزدیکه هنوز امید زیادی به بیلش دارم و مطمئنم آخر این فصل همه مارو سوپرایز میکنه، از طرز نگاهش به سانسا میتوان این حس رو داشت که روی نقشه ای داره کار میکنه من به این قسمت از سریال نمره 9 رو میدم چون از صحبتهای کالیسی و جان و نوع انتقام گیری سرسی مخصوصا از الیا مارتل خیلی خوشم اومد
  9. hodor

    قسمت اول، Dragonstone

    سلام برای شروع بد نبود از قسمت آریا خیلی راضی بودم و اگر نمره ای به این اپیزود داده بشه به خاطر این قسمته بحث بین جان و سانسا، اتفاقی است که ممکنه شروع کننده خیلی از اتفاقات آتی باشه و مطمئنم که لیتل فینگر از این موضوع استفاده میکنه.جان خودشو ثابت کرد برن هم که اومد به دیوار و احتمال شکسته شدن طلسم دیوار با توجه به نشانه دار شدنش در فصل قبل و البته آنچه که تازی در آتش دید، قوت گرفت. ضعیفترین بخش ها هم از نظر من طبق معمول به سم تارلی تعلق داشت که تکرار مکررات بود و به نظر من میتونست با موضوعات بهتری پر بشه،فقط شخصی که در زندان بود به نظرم جورا مورمنت بود و وضعیت دستش اسفناک بود،دارویی پیدا نکرده و زندانی شده. لنیستر ها هم اونقدر بدبخت شدن که به یورون گریجوی روی اوردن،صحبتهای سرسی و جیمی وضع وخیم اونها رو کامل نشون داد، حالا باید دید خواستگار عزیز چه هدیه ای برای سرسی درنظر گرفته!! طبق معمول هم اپیزود با به تخت نشستن دنریس (کالیسی) تموم شد که به نظر خیلی تکراری میومد از اون گروهی که به آریا غذا تعارف کردند هیچ اطلاعاتی نداریم،با توجه به اشعار جدیدی که خواندند آیا با گروه یا مذهب جدیدی مواجه هستیم؟ از دورن و ملکه خارها خبری نبود! وریس نبود! تئون و خواهرش هم با دنریس نبودن!بانوی سرخ کجاست؟ در کل به اپیزود از ده نمره نمره هشت رو میدم
  10. hodor

    قسمت نهم، Battle of the Bastards

    بهترین قسمت تا به امروز *سانسا از حالت سیب زمینی دراومد بلاخره و خودی نشون داد،رمزی به درک واصل شد،کاش جنازشو (اگه چیزی مونده باشه البته!) مثل جنایاتش به آتیش بکشونن،یه جورایی هنوز کمه برام! *جان همچنان بدون فکر و با قلبش کاراشو انجام میده و یه تنه داشت نبرد رو مغلوبه میکرد *هیچوقت انقدر از دیدن بلیش خوشحال نشده بودم *دنریس نشون داد که به حرف منطقی گوش میده،نبردشون چیز خاصی نداشت فقط مونده بودم چرا اژدهایان عزیز به یه کشتی حمله می کردن و با بقیه کاری نداشتنکه بعدا دلیلش مشخص شد. *ریکان و ون ون را خدا قرین رحمت قرار بده(اعم از قدیم و جدید و نور و هزارچهره و....) *قسمت بعدم فکر کنم تو همین مایه های ده امتیاز باشه،با توجه که به تئوری "خشم سرسی!!" و احتمالا آخرین دیدار با بانو ملیساندر!! ....فقط نمیدونم برن،تازی،یورون گرنجوی رو دوباره نشون میدن؟!!....آیا برج لذت رو میبینیم باز؟
  11. hodor

    قسمت ششم، Blood of My Blood

    خب *به نظر من یه قسمت کاملا معمولی رو داشتیم،همونطور که پیش بینی میشد اتفاق مهم این قسمت ،بازگشت عموی استارک ها بود. به دور از هیجان و دلیل خاص...... اینکه چرا این همه مدت نبوده و یاچرا به قلعه برنگشته یا چرا خبر زنده بودنش رو نداده رو توضیح نمیده *اتحاد مذهب و پادشاهی هم اتفاق های زیادی رو در پی داره و اوضاع رو پیچیده تر میکنه *آریا هم سوزن رو برداشت واز بی چهره شدن انصراف داد،طبق صحبتی که انجام شد خونش برای خدای هزار چهره حلال شد و بعید نیست قسمت آخر فاتحه ایشون رو هم بخونیم براش!!! *سم و گیلی هم یه سر رفتن خونه خانواده سم اینا، یه شامی خوردن،لباسی پوشیدن،شمشیر والریایی دزدین و زدن بیرون!!.......کلا هدف این بود که بابای سم رو بندازن دنبال خودشون!! سکانس دنریس به نظر من بدون دلیل بود و سخنرانیش فقط برای ایجاد هیجان بیشتر در افرادش بود ((بگه من سوار اژدها میشم و شماها سوار اسب میشین ،پس من خیلی خفنتر از شمام و پیرو من باشید))
  12. hodor

    قسمت پنجم، The Door

    واقعا قسمت خوبی بود.....و مطمئنا بهترین سکانس سکانس آخر اپیزود بود هودور یکی از شخصیت های مورد علاقه من بود،باید بگم قسمت پایانی اثر عمیقی رو من گذاشت.........البته هنوز امیدوارم هودور رو بتونیم به عنوان یک آدر در قسمت های بعد ببینیم! از بودن صحنه تئاتر زیاد بدم نیومد ولی باید از کارگردان پرسید چرا صحنه ای رو بی دلیل فیلمبرداری میکنه؟ بعضی وقتها احساس میکنم که نشون دادن "صحنه های مورد دار" داره از کنترل خارج میشه....واقعا چه دلیلی داشت که بعد اتمام تئاتر اون صحنه نشون داده بشه؟تعداد زگیل اون فرد واقعا انقدر مهمه؟! گویا فقط میخوان صحنه ای رو نشون داده باشن که ما میتونیم مورد دار باشیم! بقیه قسمت ها هم خیلی خوب بود ......مخصوصا وقتی که "عابد خدای نور"، وریس رو حسابی تحت تاثیر خودش قرار داد. در کل این اپیزود نسبت به بقیه فصل امتیاز بالایی میگیره
  13. برندون+شیرا=ملیساندر با توجه به خصوصیات مادر و پدر بعید نیست واقعیت داشته باشه
  14. hodor

    قسمت اول، Red woman

    سلام بخوایم خیلی نکته بین باشیم گردنبند شیرا سی استار از یاقوت قرمز و سبز درست شده ولی گردنبند ملیساندر فقط از یه یاقوت قرمز درست شده بخوام نظرمو بگم: خود ملیساندر در جایی میگه هر چه شعله های آتش بیشتر باشه سایه های بزرگتر و تاریکتری ایجاد میشه،به نظرم این صحبتش در مورد خودش و همچنین خدای خودش بوده که دارای دو شخصیت متضاد هستند یادمون بیاد که وجه تاریک ملیساندر رو بارها دیدیم مخصوصا وقتی که سایه ای رو باردار شد و به دنیا اورد. در کل از قسمت اول سیزن ششم راضی بودم،قسمت های اول همیشه توضیح دهنده و مقدمه ساز هستند و نباید منتظر اتفاقات شکه کننده باشیم.
  15. hodor

    تاپیک مخصوص ویدئو های جالب نغمه ای

    سلام سايت ديجياتو(نارنجي سابق) يك ويدئوي خيلي جالب از پشت صحنه ساخت سريال گذاشته كه خيلي جالبه و به ديدنش مي ارزه http://digiato.com/article/2014/07/10/تماشا-کنید-تاثیر-جلوه-های-ویژه-کامپیوت/ لينك بالا رو تو مرورگر كپي پست كنيد.....قسمت فارسي لينك،تبديل به لينك نميشه گويا
×