رفتن به مطلب

The Viper

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    7
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

0

اطلاعات شخصی

  • مرز اسپویل من
    A Feast for Crows
  1. The Viper

    خبرهایی از فصل 5 سریال!

    مثل اینکه تو فصل ۵ قراره بخشایی از کتاب ششم لو بره! آخرین خبر اینه که مارتین قرار نیست تو نوشتن فیلمنامه ی فصل ۶ هم مشارکت کنه تا بتونه رو تموم کردن کتاب ۶ تمرکز کنه ... این لینک میگه که احتمالش هست که بادهای زمستان پاییز امسال منتشر بشه! خدا کنه که بشه! http://www.kdramastars.com/articles/79858/20150330/winds-of-winter-release-date.htm
  2. The Viper

    معادل های مناسب و شیوه های نگارش برای ویکی

    درسته...توضیحات قانع کننده ای بود ... ممنون!
  3. The Viper

    معادل های مناسب و شیوه های نگارش برای ویکی

    من یه سوال دارم : یکی از نامانوس ترین معادل هایی که تو ویکی دیدم بارانداز پادشاه برای King's Landing بود. سوالم اینه که مگه با اسم خاص طرف نیستیم پس اصلا برای چی باید ترجمه بشه؟! صرف اینکه قابل ترجمه اس ( بر خلاف مثلا Qarth یا Braavos) دلیل نمیشه که اسم خاص رو ترجمه کنیم. مگه به نیویورک میگیم یورک نو؟! یا مثلا سرزمین سبز برای جزیره ی Greenland؟! البته من به جزییات کار ترجمه خیلی تسلط ندارم ولی بازم اگر کسی توضیحی بده در این زمینه ممنون میشم.
  4. The Viper

    نغمه ای از اتش و یخ و ارباب حلقه ها

    من سری LOTR رو کامل نخوندم بنابراین شاید حرفی که میزنم خیلی دقیق نباشه ولی در کل فکر می کنم قیاس بین این دو تا سری کار سختی باشه از این جهت که تفاوت های بنیادینی بینشون وجود داره: اول اینکه مارتین یه "نویسنده" اس و تالکین یه "استاد ادبیات" و "زبان شناس" بوده. این یعنی این که مارتین به عنوان یه نویسنده (که کارش نوشتن برای سرگرم کردن و غافل گیر کردن بوده) میدونه که چه طور باید شخصیت پردازی کنه چه طور باید غافل گیر کنه تا بیش ترین تاثیر رو بذاره چه طور باید twist تو داستان بذاره و چه طور کتاباش رو شروع و تموم کنه. این به معنی برتری اون بر تالکین نیست ولی میتونه توضیح دهنده ی تفاوت شیوه ی پیش بردن داستان تو این دو تا سری باشه. در حالی که تالکین شیوه ی روایتش کلاسیک تره و به نظر میرسه بر خلاف مارتین که قصد داشته یه کتاب داستانی برای سرگرم کردن مردم بنویسه بیشتر هدفش پرداختن به دغدغه های زبان شناسانه و اسطوره ای خودش بوده (بازم میگم که این به خودی خود نه خوبه نه بد فقط تفاوت های این دو تا سری رو نشون میده) بعد هم اینکه همون طور که بقیه ی دوستان هم گفتن LOTR یه اثر کاملا کلاسیک با عناصر نمادین و شخصیت های سیاه و سفیده در حالی که کار مارتین پر از شخصیت های خاکستریه و تو دنیاش بر خلاف دنیای تالکین شرافت و درستکاری معمولا عاقبت خوشی نداره! از تفاوت زمانه ای که توش این دو تا سری منتشر شدن هم بگذریم به این میرسیم که تالکین اول همه ی داستاناش رو کامل نوشت بعد منتشرشون کرد (یعنی اینکه فشار طرفداران و بازخورد و ... تاثیری تو پیش برد داستاناش نداشت) در حالی که کتابای مارتین دارن دونه به دونه نوشته و منتشر می شن که به این معنیه که مساله ی feedback و فشار منتقدین و طرفداران احتمالا تاثیرش رو نحوه ی پیش برد داستان ها میذاره. با این که به نظرم مقایسه ی این دو تا خیلی کار صحیحی نیست ولی در نهایت اگه قرار باشه یکی رو انتخاب کنم ASOIAF رو انتخاب می کنم. بیش تر هم به خاطر اینکه شخصیت هاش سفید و سیاه نیستن و حس رئالیستی قوی تری داره.
  5. این کتاب The World of Ice and Fire واقعا کتاب خوبیه! به طور مفصل تاریخ Westeros و پادشاهی Targaryen ها رو اومده توضیح داده و بعد در فصل های جداگانه تاریخچه ی مناطق مختلف Known World و خاندان های معروفش رو توضیح داده (یه فصل در مورد North یه فصل در مورد Dorne و همین طور الی آخر). فصل جداگانه ای هم درباره ی شهرهای آزاد داره . نکته ی جالب کتاب اینه که طوری نوشته شده انگار در حال خوندن یکی از کتابای تاریخ نوشته شده در خود Westeros هستید. کناب به قلم یک از Maester ها نوشته شده و حتی بعضی جاها می بینید که منابع تاریخی که نویسنده برای نوشتن کتاب استفاده کرده همدیگه رو نقض میکنن! تصویر سازی های خیلی خوبی هم داره که تایید شده ی خود مارتین هستن و به گفته ی خودش دنیای داستان رو هموم طور که خودش تو ذهنش داشته تصویر کردن. در کل به عنوان یه Companion Book خیلی خوندنش جذابه. یه دایره المعارف عالی و پر جزییات!
  6. موقعی که کتاب چهارم سال 2005 چاپ شد بازخورهای خیلی خوبی نگرفت که تا حدی هم قابل درکه: نبود بعضی از شخصیت های پر طرفدار کتاب و تمرکز مارتین روی فضاسازی و مقدمه چینی به جای حادثه پردازی اصلا پاسخ مناسبی به عطش اشتیاق طرفداران نبود. ولی برای من که لازم نبود 5 سال صبر کنم تا کتاب چهارم در بیاد و بعدش هم 6 سال صبر کنم تا کتاب پنجم بیرون بیاد (توجه دارید که برای خوندن ادامه ی داستان بعضی شخصیت ها طرفدارا 11 سال صبر کردن! حالا بگید چرا مارتین نوشتن کتاب ششم رو انقدر طول میده!) A Feast for Crows تجربه ی جالبی بود. اول از همه اینکه فصل های Dorne و Iron Islands فوق العاده بودن! تو هر دو تاشون ما به قسمتهایی از Westeros سفر کردیم که قبلا فقط اسمشونو شنیده بودیم. جزییات بیشتری از دنیای کلی داستان و تاریخچه و جغرافیاش برامون روشن شد. چند تا شخصیت فوق العاده جذاب بهمون معرفی شدن (Arriane Martell مثلا که شخصا به شدت مشتاقم ادامه ی داستانشو بشنوم و Aeron Damphair که یکی از مرموزترین شخصیت هایی بوده که مارتین تا حالا خلق کرده و به نظرم تو کتابای بعدی نقش مهمی رو بازی خواهد کرد) و با اضافه شدن داستانای جدید دنیای مارتین پیچیده تر و جذاب تر شد. اعتراف می کنم که فصلای Brienne واقعا حوصله ام رو سر می برد! از یه نقطه به نقطه ی دیگه می رفت و تقریبا هیچ اتفاق مهمی هم نمی افتاد! البته تو این فصلا مارتین تونسته بود تصویر خیلی خوبی از یه سرزمین نابود شده توسط جنگ و رنج کشیدن مردم عادی - که تقریبا تو داستان هیچ وقت چیزی ازشون نمی خونیم - ترسیم کنه. این فصلا فضا سازی خوبی داشتن ولی هنوز نفهمیدم دقیقا منظور مارتین از ادامه ی داستان Brienne چیه. باید صبر کنیم ... فصلای Jaime هم مثل همیشه عالی بودن. این شخصیت داره لحظه به لحظه پیچیده تر میشه تا حدی که واقعا نمیشه مثل قبل ازش متنفر بود. از موقعی که Jaime تبدیل به یه POV شده خیلی سخت میشه احساساتش رو نادیده گرفت. آدمی که کارای غلط زیادی تو زندگیش کرده ولی از بخت بدش همه ی دنیا از گناهانش با خبرن! نه تنها باید با احساسات متناقض و پیچیده ی خودش کنار بیاد بلکه باید بار سرزنش ریاکارانه ی بقیه رو هم به دوش بکشه ... این طور زندگی کردن از هر کسی میتونه یه هیولا بسازه... Cersei هم داستان جالبی داشت. هر چند داستانش خیلی کند پیش می رفت ولی حماقت و جاه طلبی دیوانه وارش خیلی خوب و بدون اینکه اغراق آمیز به نظر برسه نشون داده شده بود. شاید یکی از جالب ترین اتفاقاتی که داستان میفته و قطعا در کتابای بعدی هم حسابی رو مسیر داستان تاثیر میذاره به قدرت رسیدن Septon ها است. فصلای مربوط Samwell هم متاسفانه مثل همیشه یه چیزی کم داشتن. میتونم بفهمم که مارتین با تمرکز روی شخصیتی که هم ترسو هستش و هم - فعلا - هیچ ارتباط مستقیمی با نبرد قدرت نداره سعی داره چی کار کنه و چی رو نشون بده ولی بعضی وقتا ترسو بودن و بی عمل بودن Samwell واقعا آدم رو کلافه می کرد! هر چند فصل آخرش رو دوست داشتم بیش تر به خاطر اینکه بازم یه شهر جدید و یه فضای تازه رو داشتیم تجربه می کردیم :Oldtown . خیلی دوست دارم بازم تو این شهر چرخ بزنم! کی فکرش رو می کرد Sansa ی رمانتیک و معصوم کتاب اول تبدیل به چنین شخصیت مهم و تاثیرگذاری بشه؟! به نظرم فصل آخر Sansa و نقشه هایی که Littlefinger (سلطان زیرکیه این آدم!) برای آینده اش میکشه بهترین قسمت کل کتاب بود. کتاب بعدی کی در میاد تا بفهمیم این نقشه ها به کجا می رسن؟! و Arya. توصیفات مارتین از Bravoos عالی بودن و داستان Arya هم بدیع ترین و متفاوت ترین حس و حال رو در بین همه ی شخصیت ها داشت. در کل به نظرم این کتابیه که یه مقدار دست کم گرفته شده. قطعا پر حادثه ترین کتاب سری نیست ولی مقدمه چینی های ضروری برای کتابای آینده داره. شاید وقتی سری کامل بشه یه طور دیگه به این کتاب هم نگاه بشه. کسی چه میدونه شاید 50 سال بعد همه مارتین رو بابت شهامتش برای حذف بعضی از شخصیت ها و تمرکزش روی فضاسازی ستایش کنن!
  7. The Viper

    خودتان را معرفی کنید .

    سلام به همگی! مثل همه ی دوستان منم عاشق دنیای منحصر به فرد مارتین هستم! شخصیت های خاکستریش. غیر قابل پیش بینی بودن وقایع. دنیای گیرا و پر جزییات داستان. عجب داستانایی! الان در حال خودنن کتاب پنجمم و امیدوارم که بتونم عضو مفیدی تو این فروم باشم و بحثای خوبی با هم داشته باشیم!
×