رفتن به مطلب

babaak

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    5
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در انجمن

0

اطلاعات شخصی

  • مرز اسپویل من
    آخر کتاب 6
  1. babaak

    بحث اپیزودیک فصل پنجم اپیزود هشتم Hardhome

    خلاصه بحثهاي اينترنتي بعد از سريال سريال مشخص كرد كه هزينه هاي كامپيوتر گرافيك كجا مصرف شده. براي همه اون افرادي كه ايراد ميگرفتن چرا از گوست كمتر ديده شد جواب اين بود : دراگونهاي بزرگتر و جنگ با وايت واكرها. اين جنگ بسيار بيشبيني نشده بود. انتظاري از ديدن وايت واكرها در اين سيزن نميرفت كه مشخصا تفكر اشتباهي بود فرمانده واكر ها همون "نايت كينك " هست كه در سيزن قبلي هم يه تصوير ازش ديديم ولي اينجا مشخصا جلوه هاي كامپيوتري سنگيني روش كار شده بود و چهره اش ديتيل زيادي داشت. تمامي وايت واكرها توانايي زنده كردن مرده ها رو دارند ولي در اين اپيزود تصميم بود كه قدرت فرماندهي اون رو نشون بدن و براي همين تنها اون سايرين رو زنده كرد در ابتدا جان گفت كه تنها حدود ٥٠٠٠ نفر حاضر شدند كه باهاش برن. اين يعني در حدود ٩٥٠٠٠ نفر كشته شدن و حالا همه اونها به لشكر وايت واكرها پيوستن. اين البته هنوز قطعي نيست كه همه وحشي ها اونجا جمع شده باشند ولي چون هاردهوم محلي هست كه وحشيها بدنبال شيپور بودند و همه اونجا جمع شده بودن احتمال فرضيه بالاست فولاد والريايي توان كشتن ادرها رو داره ولي بتعداد كافي موجود نيست. براي اونهايي كه ميگن سنگ شيشه ها رو در هنگام فرار جا گذاشتن ياداور بشم كه استانيس به سم گفت دراگون استون پره از معادن اين سنگها و بنابراين جاي نگراني نيست نگاه نايت كينگ به جان (كينگ كرو استعاره از نايت كينگ است چون اون هم اول فرمانده ارشد نگهبانان شب بود) بسيار جالب بود و مشابه همون نگاه مليساندرا به جان بود در سيزنهاي قبلي وقتي سم و گيلي پشت ديوار بودند و سعي داشتن بيان اينور ديوار ، اونها سر راه به وايت واركر اسب سوار معروف (خير عموي جان نيست . مارتين تاييد كرد) برخوردن كه ااونها رو از يه راه مخفي زير ديوار به اينور هدايت كرد. اون شخص در اين نبرد حاضر نبود اون دختر وحشي شخصيت بسيار جالبي بود كه توجه بسياري از بيننده ها رو بسرعت جلب كرد و دقايقي بعد كشته شد! اين باعث شده افراد زيادي غرولوند كنند صحبت دنريس و تيريون بسيار جالب بود و تاكيد دنريس به اينكه بايد حتما بايد به وستروس برگرده. فراموش نكنين براي اينكار احتياج به تعداد بسيار زيادي كشتي هست كه دنريس در اختيار نداره واكنش سانسا به خبر زنده موندن برادرانش بر اساس مصاحبه تهيه كننده هاي فيلم به اين ختم ميشه كه مثل شوك ميمونه و باعث ميشه تصميم بگيره شرايط رو به نحوي تحت كنترل خودش قرار بده و شايد شاهد برون رفت اون از اين وضعيت خسته كننده و زجر اور باشيم. از برادر كوچكش در كتاب خبري نيست و اون با همون خدمتكاري كه باهاش بود در يك جزيره زندگي ميكنند و ممكنه ديگه خط داستانش هم ادامه پيدا نكنه. بر اساس مارتين قرار نيست همه افراد به صرف داشتن يك اسم نقش مهمي رو بازي كنند اميدوارم اين ريويوو بدردتون خورده باشه. چند نكته كوچيك اينكه عموي سرسي در اپيزود بعدي بر ميگرده و كنترل ميزگرد رو بر عهده ميگيره تا تكليف سرسي معلوم بشه. گفتگوي سم با اون پسر شمالي مبني بر اينكه بعضيها كاري ميكنند كه غير منطقي بنظر مياد متاسفانه از طرف پسر كوچك كاملا اشتباه برداشت شده. خط داستان اريا بسيار جالبه اگرچه كه بنظر خيليها تكراريه چون هنوز از تصوير بزرگتر خبر ندارن. نكته اين قسمتش اين بود كه خداي چندين چهره حساسيتي روي بندگانش نداره و اگر طرف مرد به اصطلاح شهيد بحساب مياد!
  2. babaak

    بحث اپیزودیک فصل پنجم اپیزود هفتم the gift

    ريويوو دوم خودم رو ميزارم . اميد كه استقبال بشه. چيزي كه مي خونين خلاصه ميتينگهاي انلاين بعد از سريال رو براتون مينويسم عنوان اپيزود "هديه " بود اولين هديه كه مربوط به رسيدن جورا مورمونت به دنريس بود و هديه تيريون. واقعيت اينه كه حلقه دور دنريس بسيار خاليه و تنها يه مزدور دورش هست براي نظرخواهي. اون بشدت به تريون احتياج داره تا بتونه از پس كنترل مردم و هزينه ها بر بياد. دنريس يه سيستم رو از بين برده (برده داري) ولي چيزي رو نتونسته جاش معرفي كنه. سيستم درسته كه اشكال داشته ولي به هر حال در حال كار بوده و الان افراديكه تنها كاري كه بلد هستند برده بودنه تمايل دارند كه برده بمونن. ضمن اينكه ساير تاجراي شهر هم از اين تئوري دفاع ميكنند و دارن اشوب بپا ميكنند. تيرون كسيه كه تجربه كنترل شهر رو داره همونطور كه قبلا كينگز لندينگ رو بنحو احسنت اداره كرده بود هديه بعدي مال پتايربيليش هست كه بيرون اوردن پسر عموي سرسي از جيبش بود. نميشه زياد توضيح داد لنسل چجور به اينجا رسيده چون اسپويل ميشه ولي پسرعموي سرسي كه جاي جيمي رو براي خوشايند جنسي گرفته بود ، بعد از بازگشت جيمي بسيار جونش در خطر بود. جيمي كسي نگاه چپ به سرسي بكنه كلاسش رو تعطيل مي كرد حالا واي اگه چيزهاي ديگه رو ميفهميد. لنسل تو مرگ رابرت هم نقش داشت. اون موقع شكار به دستور سرسي بيش از اندازه شراب مي داد به رابرت تا جاييكه حركاتش جلوي خرس كند شد و اخرش لت و پار شد. اين ادم بايد سربه نيست ميشد ولي پيتايربيليش مسير جالبي رو براش بوجود اورد كه حركاتش در نهايت در خدمت بازي بزرگش باشه. اگه دوست داشتيد و استقبال شد بگيد تا مستر پلن پتايربيليش رو براتون بنويسم. حالا با رو شدن كارت لنسل ، سرسي در خطره. هنرپيشه زن سرسي تو قراردادش از نيوديتي خودداري كرده و نميدونم قراره صحنه هاي كليدي چطور پيش بره. لنيسترها دارن فرو ميريزن. كينگزلندينگ داره بدون خونريزي تحت كنترل "هاي اسپارو" در مياد. پتاير علاوه بر "ايري" كه داشت و اينكه منتظر نبرد استانيس و بولتون هست تا شمال رو بگيره حالا اتحادش با "هاي گاردن" رو هم داره رقم ميزنه. فراموش نشه استايلش نيست كه جنگ كنه و يك نفر بايد براش جنگ كنه و كي بهتر از هاي گاردن كه فعلا بسيار منسجم هستند. صحبت از استانيس ، همونطور كه قبلا گفتم شخصيتش تو سيزنهاي قبلي كلا بد نشون داده ميشد حتي زوري با دخترش ملاقات ميكرد ولي حالا حاضر به اجراي حرف مشاورش براي توليد جادوي سياه از خون دخترش نيست چون نقش پدر خوب رو داره! اينا نقشه كشيدن سر به نيستش كنند مي خوان باهاش انس بگيرين اول استانيس الان ٥٠٠ نفر از سربازهاش رو از دست داده ولي هنوز از نظر تعداد بالاتره از بولتن. مشكل اينه كه استانيس فرمانده درياييه بيشتر و تجربه جنگ زميني در شمال و زير برف و سرما رو نداره. ديديم كه برف شدت گرفته و winter is coming . از نظر استراتژي اصلا وضع خوبي در مقابل بولتنها نداره داستان سانسا بسيار جالب شد. مشخصا داستان "ارياي اشتباهي" رو از تو كتاب دادن به سانسا و بر اساس زخمهاي بدنش معلومه كه هر شب داره بهش تجاوز ميشه. كلا همونطور كه ديدين پلنهاي سانسا كامل نابود شد. خبر بد اينكه كلا چيزي كه ميبينين خط داستانيه "رمزي بولتن" هست و نه سانسا! بنابراين تئوري اينكه منتظرين سانسا از خودش دفاع كنه و اينا اگر حتي قراره اتفاق بيوفته تو اين سيزن نيست. سانسا تو سريال استوري لاين "ارياي اشتباهي" رو داره و تو كتاب فعلا شخصيت پوينت او ويوو نيست. شرمنده. قرار نيست خط داستانش فعلا از اينجا كه هست جايي بره سانسا فهميد كه "جان" شده فرمانده كل ديوار. براش تكون دهنده بود از اينجهت كه اينقدر تو مكافات دور ميزد كه وقت نداشت بشينه فكر كنه و ياد جان باشه. اگرچه كه فرمانده نگهبانان شب هيچ كمكي بهش نميكنه. سانسا دو سه بار با كلمه "حرومزاده" زد تو پر "رمزي" و باعث شد كه اون بفكر فرو بره كه بايد كاري براي اون به احتمال برادرش كه بدنيا مياد بكنه در اين سيزن قرار هم نيست از وايت واكرها چيزي ببينيم ولي نكته جالب اينكه "جان" خنجر شيشه اي رو از "سم" گرفت. يه جايي قراره اين بكارش بياد كه پيش بيني ميشه اخرين دقيقه از اپيزود پاياني اين سيزن باشه اميدوارم اين ريوو بدردتون خورده باشه اين اپيزوود بيشتر روي بيسيك سياسي ماجرا تاكيد داشت. در نظر داشته باشيد با سقوط احتمالي لنسترها ديگه دورن علاقه اي به معاوضه جيمي نداره و اون زنداني باارزش قبلي بحساب نمياد. با اينكه خط داستان دورن كمي كور و هنرپيشه هاي ضعيف داره ولي اين بخش و ماجراي "برن" با نمك بحساب ميومد ضمن اينكه پادزهر خوردن برن و زرتي خوب شدنش هم از ايرادات سناريو ضعيف دورن برشمرده شده
  3. babaak

    بحث و گفتگوی قسمت ششم "Unbowed, Unbent, Unbroken"

    در مورد سانسا باید گفت که خوب اگه خودتون رو تو پوزیشن اون بزاریم میبینین از اون بیچاره هم کاری بر نمیاد. نه توان جنگ داره و نه خانواده ای که بهش اتکا کنه نه ارتشی که حمایتش کنه. پدرش به عنوان خاین اعتراف کرده و برادراش هم که کشته شدن بظاهر. کلا موجود بدون پشتوانه ایه و تنها یه اسم داره که اون هم فعلا مکافته. برای چنین فردی تنها اتفاقی که میتونه بیوفته اینه که خودش رو بچسبونه به یکی و از نیروی یکی استفاده کنه و یا همون ماجرایی که براش اتفاق افتاد. معصومیت کودکانه اون هم وقتی دنبال جافری بود رو نمیشه محکوم کرد چون یه دختربچه 13 14 ساله عاشق پادشاه رو نمیشه گناهکار دونست و گفت جواب خنگبازیاشو داره پس میده! در مورد تفاوت کتاب با سریال هم باید گفت خود مارتین با تغییرات موافقه. یعنی توی متن اتفاقات نظر میده و در مورد جیمی و دورن اشاره میکنه که اگر قرار بود Re-write کنه این مسیر رو میرفته. الزاما تفاوت این دو بد نیست. منظورم اینه که شما سریال رو میبینین و بعد که کتاب رو می خونین یه روایت دیگه رو متوجه میشید بجای اینکه چیزی رو که قبلا میدونین رو براتون تکرار کنه. اما اینها هیچکدوم دلیل بر افتضاح بودن بازی دخترای مارتل ، سکانسهای بیخود دورن نمیشه. بازی اونها واقعا خجالت آور بود ضمن اینکه بنظر میرسه اینهمه دورن دورن کردن کلا تو 3 سوت کل سناریو جمع شد. در مورد آریا هم توجه داشته باشید که مارتین و HBO چهار کاراکتر اصلی رو که شامل آریا ، دنریس ، جان و یکی دیگه که یادم نیست رو جدا کردن. تا زمانیکه اینها زنده بمونن مهم نیست HBO چه تغییری در داستان بده. برای همین هم خط داستانی این افراد بیشتر معطوف یه کتابه تا سایرین. خط داستان آریا از اینجهت برای بعضی ها جذاب نیست چون بنظر میاد یه دختر بچه کوچولو تنها ، توان تغییر معادلات در سرزمین وستروس رو نداره و اینکه الکی بهش عنصر جادو رو اضافه کردن (در حالیکه در کتاب تغییر صورت جادویی نیست) . با این حساب باید بگم که شاید یه اندازه کافی دقت بخرج ندادید! فراموش نکنین که آریا قراره جند سال ( وقایع کتاب بسرعت زمانی سریال نیست) زیر نظر گرونترین و خبره ترین آدمکشهای وستروس ایسوس تعلیم ببینه و باید بدنین که آنجنان فکتون رو زمین میزنه که نفستون در نیاد وقی ببینین که قراره کجا چه نقشی رو تو معادلات بازی کنه ولی تا رسیدن به اون زمان باید خط داستان و آموزشش رو طی کنه.
  4. babaak

    بحث و گفتگوی قسمت ششم "Unbowed, Unbent, Unbroken"

    خوب اره ، استانيس خيلي با شرفتر از روز بولتن هستش. حداقل برخلاف بولتنها پوست دشمناشون رو نمي كنن و نميپوشن استانيس كسي بود كه زادگاه راب ت رو نگه داشت در زمان جنگ . فرماندهي دريايي بود كه ايرون بورنها رو كوبوند سر جاشون ( البته با كمك ند استارك) و تئون رو بعنوان گروگان گرفتن كه ديگه غلط زيادي نكنن . استانيس تارگارينها رو تا اون اخر خط دنبال كرد اگرچه كه دنريس در رفت و مورد غضب رابرت قرار گرفت.كلا هم خيلي طرفدار مجازات و پاداشه. همونطور كه لرد پياز رو لرد كرد ولي بخاطر راه زنيش چهارتا انگشتش رو قطع كرد. در مقابل روز بولتن سالها زير سايه ند استارك بودن ولي به هر حال محل جنگ تو خونه خودشون (شمال) هست. بولتن جنگهاي زيادي كرده و بسيار هم موفق بوده. اتفاقا فرمانده بسيار خوبي هم هست و معادل تايون محسوب ميشه. نقش عمده بردهاي راب استارك رو داشت ولي خوب شخصيتش منفوره ديگه شخصيت بولتن مرموزه و احمق نيست و ميدونه كه استانيس رو چطور ضربه فني كنه استانيس خيلي مستحكمه ولي حركاتش قابل پيش بينيه
  5. babaak

    بحث و گفتگوی قسمت ششم "Unbowed, Unbent, Unbroken"

    زیاد منتظر استانیس نباشید اولا بر اساس کتاب یه سریا هستن که الان باید مرده باشن! (منظورم استانیس نیست ها!) دوما اگه توجه کنین در سیزن یک و دو کلا یه چهره بی خود به استانیس داده بودن ولی الان تو این سیزن داستان عوض شده! شکل فرمانده بهش دادن ، نقش پدر رو بازی میکنه و یه جوری دارن نشون میدن که الان این بهترین گزینه برای پادشاهیه وستروسه. استایل GoT اینه که می خوان باهاش ارتباط برقرار کنین تا توی قسمت 9 براتون بکشنش! پس یهو جا نخورین اگه دیدین رووزبولتن و رمزی ترتیب استانیس رو دادن و البته رووزبولتن فرمانده بخوبی استانیس نیست ولی بسیار بسیار زیرکتر از اونه. در مورد آریا هم اون بازی دروغ دلیلش اینه که فرد باید بتونه به صورت وافعی دروغ بگه. بر خلاف سریال که تعییر صورت رو جادویی نشون میده تو کتاب اینکار تنها با گذاشتن پوست بروی صورت انجام میشه و کلی مکافات داره. مثل ماسک. طرف باید بتونه تغییر صدا و شخصیت بده. برای همین باید بتونه بطور قانع کننده دروغ بگه. آریا تونست قانع کننده به دختر بچه هه دروغ بگه و برای همین جیکن هاگار بی خیالش شد. یادتون باشه اینها گرونترین آدمکشها هستن. اینقدر گرون که حتی رابرت براتیان هم تو سیزن یک داشت فکر میکرد واسه کشتن دنریس استخدامش بکنه یا نه که آخر بی خیال شد و واریس اون زهر تو شراب رو فرستاد که جورا مورمانت یهو لو داد ماجرا رو. آریا یه صحنه خواهد داشت که فکتون میوفته و بعدش داستانش یهو سایلنس میشه . امیدوارم تو این سیزن بزارن. نکته دیگه اینکه معمولا سریال بعد قسمت 5 میره یک هفته استراحت ولی خوشحال باشید که امسال اینجوری نیست.
×