رفتن به مطلب

alireader

اعضا
  • تعداد ارسال ها

    228
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های alireader

  1. alireader

    ایجاد مجله وستروس

    قدر دان زحمات شما و همه مدیران سایت و دیگر دوستان فعال هستیم . این بحث ها هم هست دیگه نباید باعث ناراحتی و رنجش بشه . من دقیقا متوجه نشدم قراره مجله الکترونیکی و پی دی اف باشه یا برنامه ای برای چاپش دارید؟
  2. alireader

    سرنوشت سانسا

    Sr Baristan@ جانا سخن از زبان ما میگویی درمورد سانسای سالار یه چیزی خیلی جالبه که ندیدم کسی تو این فروم مطرح کنه: هرچند من خودم دوستش دارم به خصوص به خاطر زیبایی بی اندازه خودش و بازیگرش . دست خودش نیست دیگه یه خورده ساده لوحه...
  3. سر باریستان عزیز@ ۱-درمورد وریس مطمین که نیستم فقط حدسه .من از اون فصل معروف وریس و ایلریو تو سردابه اژدها به جادوگر بودن وریس شک داشتم .به خاطر کنایه های ایلریو . اینجا: ۲-درموردکلدهند نظریه دار زدنش رو به خاطر این مطرح کردم که خودش درباره دستان سیاهش توضیح داد بعد از ایست قلبش خون تو دست و پاهاش جمع شده . (بالا توضیح دادم) ولی الان که فصل یکی مونده به آخر برن تو کتاب ۵ رو که دوباره میخوندم وقتی وایت ها به برن و همراهانش نزدیک غار بلادریون حمله میکنن نوشته تمام وایت ها دست های سیاه دارن . که خوب نمیشه گفت همشون رو دار زدن پس فکر کنم نطریه دار زده شدنش رد بشه . من بازم فکر میکنم کلد هند فقط یک جسد یا یک وایت بوده که بلادریون تسخیرش کرده . دقت کنیم تو همون فصل وقتی وایتها بهشون حمله میکنن برن وارد هودور میشه وبا میرا و کلدهند دارن با وایتها میجنگن که اون فرزند جنگل میاد کمکشون و برن با دیدن جسم خودش که تو برف دفن شده از حال میره . بعد که داخل غار بهوش میاد از فرزند جنگل سراغ کلدهند رو میگیره: Bran shivered again. “The ranger …” “He cannot come.” “They’ll kill him.” “No. They killed him long ago. چند نکته اینجا جالبه: -معلوم نیست که فرزندجنگل به خاطر این میگه کلد هند نمتونه بیاد که همونطور که خودش به برن گفته بود به خاطر طلسم های روی غار نمیتونه وارد بشه یا منظور فرزند اینه که وایت ها دخلش رو آوردن . -اون ضمیر they اشاره به کی داره؟ منظور برن از theyll kill him مشخصه که وایت ها هست ولی منظور فرزند خیلی مبهمه They killed him long ago یعنی چی؟ میخواد بگه وایت ها خیلی وقت پیش کلدهند رو کشتن؟ و الان دیگه نمیتونن آسیبی بهش بزنن یا منظورش اینه که کلدهند خیلی وقت پیش توسط آدرها یا کسان دیگری کشته شده و الان فقط یک جسده و اهمیتی نداره؟ ----------------------------------------------------------------- پ.ن: بگذریم که اصولا پنهان شدن اون همه وایت زیر برف ها نزدیک قلمرو محافظت شده بلاد ریون(زیر دماغش ) چقدر مشکوک و عجیبه وکل ماجرای اون درگیری بیشتر شبیه صحنه سازیه تا واقعیت
  4. alireader

    Company of the Rose

    the_last_stark@ ممنون . من از طرفداران پروپاقرص پست هات هستم ۱-درباره تیوریت در مورد نقش لیتل فینگر تو بازگشت آدرها میتونی بیشتر توضیح بدی؟ من فکر میکردم به خاطر شروع جنگ و هرج و مرج و در نتیجه قدرت گرفتن خودش میخواسته جنگ بین استارک و لنیستر شروع بشه. یه جا هم تو کتاب ۳ فکر کنم به سانسا همچین چیزی گفت که از هرج و مرج قدرت میگیره؟والبته عشقش به کتلین رو هم فراموش نکنیم یعنی شاید امید داشته با نابودی ادارد و خاندانش یه بار دیگه کت رو بدست بیاره و وقتی کت از دست میره به سانسا به خاطر شباهتش به کت رومیاره؟ یا شاید علاقه ای به سانسا نداره و فقط ازش شمال رو میخواد؟ البته من درمورد ثروت هنگفتش و توانایی افسانه ایش تو به دست آوردن سکه مشکوک هستم و فکر میکنم یک حامی قدرتمند و ثروتمند پشتش هست (بانک آهن براوس -ایلریو-مردان بدون چهره؟) ۲- این اشاره گنگ کجا هست؟ منظورت همون گفت و گوی وریس و ایلریو تو سردابه اژدهاس؟ یا جای دیگه ای بوده که من متوجه نشدم . ۳-تاریخچه رد داگلاس و بلک داگلاس رو من تو ویکی پدیا خوندم ولی متوجه ربطش به دنیای نغمه نشدم . متوجهم که احتمالا شمال و وینترفل همون اسکاتلند هست . منظورت رقابت بین بولتون ها و استارک هاست؟ اگه میشه بیشتر توضیح بده . پ.ن: واقعا تسلطت رو تاریخ انگلستان رو تحسین میکنم https://en.wikipedia.org/wiki/Clan_Douglas https://en.wikipedia.org/wiki/Earl_of_Douglas
  5. alireader

    هویت جان

    کلا از تیوری ها بگذریم تو خود کتاب چند ماجرای مختلف درباره مادر جان مطرح شده؟ اگر درست یادم باشه ۳ روایت متفاوت هست: اول خود ند تو گفت و گو با رابرت گفت اسم مادر جان وایلا بوده . بدون هیچ توضیح دیگه ای . دوم ند ملازم بریک دانداریون تو کتاب ۳ به آریا گفت آشارا دین مادر جان اسنو بوده . سوم تو کتاب ۵ لرد بریل لرد سوییت سیستر به داووس گفت یک دختر ماهیگیر که جان ند رو نجات داده مادر حرامزاده اش جان اسنو بوده . همین بود یا ایده دیگه ای هم مطرح شد؟
  6. ممنون به خاطر این رو کشته نشدن کلدهند با تیغ تاکید دارم که خودش اینجادلیل سیاهی دستاش رو توضیح میده: The ranger studied his hands as if he had never noticed them before. “Once the heart has ceased to beat, a man’s blood runs down into his extremities, where it thickens and congeals.” His voice rattled in his throat, as thin and gaunt as he was. “His hands and feet swel up and turn as black as pudding. The rest of him becomes as white as milk. داره میگه بعداز مرگ به خاطر لخته شدن و جمع شدن خون تو دست و پاش بوده اگر مثلا گلوش رو میبریدن تمام خون از بدنش خارج میشد و دستاش سیاه نمیشد. ایده مرگ از سرما هم جالبه و بیشتر رنجر بودنش رو ثابت میکنه ولی خودش که حرفی از سیاه شدن دستاش در اثر سرما نمیگه یه جورایی شرلوک هلمزی باید قضیه رو دید. روشن شدن نحوه مرگ میتونه هویتش رو هم روشن کنه
  7. Negar@ مرسی مثل همیشه دقیق و عالی فقط من فکر میکنم شیوه مرگش که باعث شده خون تو دست و پاش جمع بشه و دستاش سیاه بشه خیلی مهمه احتمالا دارش زدنو مدتی اویزان بوده که خون به سمت پایین رفته و جمع شده زخم رو گردن هم جای طنابه فایده این گمانه زنی ها همینه که اطلاعاتمون رو باهم به اشتراک بزاریم مثلا من خیلی به اون گفتگوی جان و سم دقت نکرده بودم میشه بگی تو کدوم فصل کدوم کتابه؟
  8. Sr Baristan@ ممنون واقعا لطف داری . در حد تیوریه .اطلاعات دقیقی که مارتین به همین راحتی بهمون نمیده ولی به نظر میرسه کسانی هستن که چنین جادوهایی رو ممکنه بلد باشن . مثلا کاری که کیبورن با رابرت استرانگ کرد. یا از اون جالبتر کاریه که وریس با بچه ها یا به قول خودش پرنده های کوچکش کرده .اگه یادت باشه تو کتاب اول همون فصل معروف آریا( ایلریو و وریس تو سردابه رد کیپ ) وریس گفت پنجاه تا دیگه لازم دارم و ایلریو گفت چرا این قدر زیاد . اگر سنشون بیشتر باشه شاید دیرتر از بین برن و وریس گفت نه بجه ها بی خطر ترن . گذشت تا فصل دوم نیریون تو کتاب ۵ که ایلریو برای تیریون تعریف کرد چه طور وریس از بچه های یتیم و بی سرپرست پنتوس برای جاسوسی و دزدیدن اطلاعات محرمانه اشراف و ثروتمندان استفاده کرده . بعد دوباره تو فصل آخر کتاب ۵ وریس از کودکانی برای کشوندن کوان به تله و کشتنش استفاده کرد . این بچه ها اصلا طبیعی نبودن بیشتر شبیه اجساد متحرک بودن . رنگ پریدگیشون و اینکه در توصیف صورتشون از کلمه white استفاده شده . و به خصوص اینکه چرا وریس خلاص کردن کوان رو به این بچه ها سپرد ودر حالیکه خودش راحت با یک زوبین دیگه کار رو تموم میکرد . انگار بچه ها با کشتن یه جور قدرت کسب میکنن . مشخصه وریس یک جور جادوی سیاه روشون بکار برده . البته اگر تیوری درباره کلدهند درست باشه جادوی بلادریون خیلی قویتر و بی ماننده. چون تونسته یک جسم مرده رو راه ببره و از گلو و زبانش حرف بزنه .
  9. Sr Baristan@ ممنون . خوشحالم که مورد توجه دوستان قرار گرفته . طرحم برای این تایپک اینه که به مرور درباره تمام شخصیت های دارای pov کتاب بنویسم که شامل یک بخش تحلیلی و بعد پیش بینی اتفاقاتی که در آینده ممکنه براشون رخ بده بر اساس همون ترجیع بندهایی که تو پست اول نوشتم .که به نظر من کلید تحلیل شخصیت ها و پیش بینی سرنوشتشون هست . نفر بعدی آریا هست و بعد میخوام یک تیوری مطرح کنم که چه طور ممکنه سرنوشت این سه نفر و در براووس به هم پیوند بخوره .که امیدوارم تو چند روز آینده آماده بشه . نوشتن این پستها یه خورده سخته چون باید فصل های هر شخصیت رو یک بار دیگه پشت سر هم دوره کنم و تکه های پازل هر شخصیت رو که در فصل های مختلف مطرح و پخش شده کنار هم بچینم . طبعا خوشحال میشم دوستان هم درباره هرکدوم از شخصیت ها که دوست دارن تحلیل و پیش بینی شون رو بنویسن به خصوص درباره معنی و نقشی که این ترجیع بندها ممکنه داشته باشن یا حداقل نظرشون رو درباره تحلیل ها و پیش بینی های من بگن تا این تایپک هم محل بحث و گفت و گو بشه . با تشکر از شما و همه دوستان .
  10. من از اولین روزرهای تاسیس سایت دنبال میکردم (قبل از راه افتادن ویکی و تالار ) . اول وبلاگ نایمریا خانم سحر مشیری بود بعد وبلاگ وینترفل م.م.استارک عزیز و بعد هم سایت فوق العاده وستروس. جا داره اینجا از همه دوستانی که کمک کردن تا ما هم وارد دنیای شگفت انگیز نغمه بشیم تشکر کنم .
  11. alireader

    اخبار فصل ششم

    من به شخصه فصل های ۱ تا ۳ سریال رو بیشتر دوست داشتم به خصوص دیدن فصل ۱ خیلی لذت بخش بود که حتی دیالوگ های کاراکترها رو هم حرف به حرف از روی کتاب نوشته بودن. انگار داشتی یه بار دیگه کتاب رو به صورت تصویری میخوندی . فوق العاده بود . ولی فصل های ۴ و ۵ رو هم دوست دارم و میتونم دلایل سازندگان برای تغییر مسیر داستان کتاب در برخی موارد رو درک کنم . اگر میخواستن همون روال فصل اول رو دنبال کنن یواش یواش مخاطبانشون رو از دست میدادن . الان چیزهایی به کتاب اضافه شده که دیدنشون حتی برای کتابخون ها هم جذاب بود . مثل هاردهوم یا آریا و مرین ترنت یا سکانس های دونفره وریس و لیتل فینگر که خیلی جذاب بود . ولی فکر کنم اگر تلاش کنن دوباره برگردن رو خط کتاب بهتر جواب بده
  12. alireader

    Company of the Rose

    با تشکر از the_last_stark و Azor Ahai خیلی وقت بود همچین مطلب جدید و جالبی تو سایت نخونده بودیم . ممنون
  13. alireader

    بار ِ عام، باری برای عموم [گفتگوی آزاد 2]

    شباهت های نغمه با ارباب حلقه ها خیلی زیاده . مثلا دوستی فردو و سم در نغمه تبدیل به دوستی جان و سمول شده . با توجه به این حرف مارتین میشه حدس زد در پایان کتاب هرچند نژاد انسان ها بر آدرها پیروز میشن ولی هیچ کدوم از شخصیت های اصلی و محبوب از زخم های جسمی و روحی و حتی مرگ بی نصیب نمیمونن
  14. به نطر شما ممکن هست ریگار به نوعی زنده باشه و در اتفاقات آینده کتاب نقش داشته باشه؟ در این تایپک در مورد احتمال زنده بودن ریگار و اتفاقات و سناریو های مرتبط با اون میتونیم بحث کنیم
  15. alireader

    دنریس و خانه ی نامیرا ها

    Rhaegar@ نه میگه نوزاد که پسر تازه متولد شده اش اگانه شاهزاده موعوده بعد میگه اژدها باید ۳ سر داشته باشه ؛ یکی دیگه باید بیاد . ریگار تو اون زمان ۲ تا بچه داشته اگان و رینیس. سومی که ریگار منتظرشه سومین بچه اش هست که منتظره در آینده به دنیا بیاد .تا اگان هم مثل جدش ۲ خواهر یا ۱ برادر و ۱ خواهر اژدها سوار داشته باشه که با توجه به بیماری و ضعف الیا هیچ وقت اتفاق نمیفته . و پیشگویی شاهزاده موعود هم اون زمان محقق نمیشه راستی ورودت به انجمن رو هم تبریک میگم . امیدوارم بحث های خوبی داشته باشیم
  16. alireader

    اخبار فصل ششم

    فری های مهم مثل والدر سیاه رو که در پس مینه والدر یا تو ردودینگ نشون دادن. اگر بازیگر جدیدی باشه احتمالا مربوط به خط داستانی ریورران میشه که تا الان حذف شده بود، احتمال زیاد ایمون. یا مرت
  17. alireader

    شاهزاده ی موعود

    فقط یک نکته کوچک درباره این موضوع غیرقابل پیش بینی بودن و غیر منتظره بودن کتاب های ۶و ۷ که خیلی ها تکرار میکنن بگم: من این حرف رو قبول ندارم . به نظر من مارتین داره از روی یک نقشه دقیق و از پیش طراحی شده جلو میره و برای همه اتفاقات آینده در گذشته کد و نشانه میگذاره و برای همه چیز از قبل زمینه چینی کرده . احتمالا فقط در فرایند نوشتن جزییات رو تغییر میده . برای اثباتش حاضرم برای هر اتفاقی که تو این ۵ کتاب به نظرتون غیر منتظره بوده از گذشته مثال هایی بیارم که قبلا درباره شون پیش آگاهی داده شده . فقط اینقدر هزارتویی که مارتین خلق کرده گسترده و پیچیده اس و برای هر موضوعی چندین آلترناتیو مطرح کرده که خیلی سخته بتونی دستش رو بخونی . چند تا نمونه کوچیک: پیدا شدن شی تو تخت تایوین غیر منتظره بود؟ نه وقتی قبلش وریس به تیریون گفت تونلی که از برج دست به فا...خونه شاتایا میره توسط یک دست شاهی مورد استفاده قرار میگرفته که نمیخواسته علنا اونجا بره .(تایوین دست ایریس ) عروسی خونین غیر منتظره بود؟ نه وقتی دنریس تو خانه نامیراها ضیافتی دید از مرده ها که در راسش شاهی با سر گرگ نشسته بود. یا نه وقتی شبح های هارت تو دو تا از فصلهای آریا عروسی خونین و کشته شدن راب و گری ویند و کتلین رو پیش بینی کرد. متن کتاب: I dreamt a wolf howling in the rain, but no one heard his grief (مرگ گری ویند) . I dreamt such a clangor I thought my head might burst, drums and horns and pipes and screams, but the saddest sound was the little bells. (عروسی خونین و کشتن پسر کند ذهن والدر فری که تو عروسی به کلاهش زنگوله بسته بود توسط کتلین) I dreamt of a roaring river and a woman that was a fish. Dead she drifted, with red tears on her cheeks, but when her eyes did open, oh, I woke from terror. (انداختن جسد برهنه کتلین تالی(نشان قزل آلا=ماهی) داخل ترایدنت و زنده شدن دوباره اش و تبدیلش به استون هارت) نشانه های اتفاقات آینده همه جا هست فقط فهمیدنش برای ما قبل از خوندن ادامه داستان خیلی سخت یا تقریبا غیر ممکنه
  18. alireader

    اخبار فصل ششم

    احتمالا همون سکانسی هست که خیلی وقته حرفش تو وب هست . یکی از ویژن های برن که لیانا و ند و برندون در حال شمشیر بازی تو جنگل خدایان وینترفل هستن. مقدمه چینی برای اتفاقات برج شادی(بالاخره انتظارها بسر میاد )
  19. alireader

    شاهزاده ی موعود

    با تشکر از Winterfell در مورد این موضوع همین تازگی یک بحث کاملی با چند نفر از دوستان کاربران این سایت تو کامنت های مقاله سایت وینترفل داشتیم به این آدرس: http://winterfell.ir/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%88%D8%AF اگر دوست داشتین اونجا بخونین من دیگه تکرارش نمیکنم ولی یک ایده جدیدی که به ذهنم رسیده رو میگم:متاسفانه برای این که منطورم رو برسونم مجبورم طولانیش کنم: استاد ایمون تو اخرین روزهای زندگیش به این نتیجه رسید که دنریس شاهزاده موعود هست و ماجرا رو برای سمول تعریف کرد و ازش خواست بره پیش استادان سیتادل این رو بگه تا براش یک استاد بفرستن که کمکش کنه. خود دنریس این رو نمیدونه و از این پیشگویی بی خبره تنها راهی که فکر کنیم از این پیشگویی خبردار بشه اینه که یا کوایته به نوعی بدونه و بهش بگه (که فعلا در استفاده از کلمات خیلی خسیسه ) یا سم یا یکی از استادان سیتادل که سم قضیه رو براش تعریف کرده بره پیشش و بهش بگه . الان دنریس انگیزه اش برای امدن به وستروس خیلی کمتر شده و بیشتر به فکر فرمانروایی در خلیج برده داران هست . در حالیکه اگر از این پیشگویی خبردار بشه شاید بیشتر احساس وظیفه کنه که ایسوس رو رها کنه و به وستروس بیاد .پس من فکر میکنم سمول یا استاد ماروین یا آلراس(سارلا سند؟) بیان پیش دنی(اگر دنریس خودش از دست داتراکی ها نجات پیدا کنه ) حالا نکته اینجاست که به نظر من خود استاد ایمون هم تو شاهزاده موعود بودن دنریس اشتباه کرده بود . اخرین جملات ایمون تفکراتش درباره پرنسس موعود رو نشون میده: به نظر من همین چند خط کل اسرار شاهزاده موعود رو مشخص میکنه : He spoke of dreams and never named the dreamer, of a glass candle that could not be lit and eggs that would not hatch ایمون تو خواب با کسی داره صحبت میکنه که اسمش رونمیبره موضوع بحث تخم هایی هستن که باز نمیشن و شمع شیشه ای که روشن نمیشن . میدونیم که بیشتر از یک قرن هیچ اژدهایی از تخم بیرون نیامده بود . پس منظور از تخم هایی که بازنمیشن معلومه چیه . شمع شیشه ای هم شمعی هست که با جادو روشن میشه . روشن نشدنش به خاطر مرگ جادو بعد از مرگ آخرین اژدها بوده . کاملا واضحه که ایمون داره بحث کردن با یک نفر درباره نحوه برگرداندن جادو و باز کردن تخم های اژدهای سنگ شده باقیمانده در خاندان تارگریان که در دوره جوانیش اتفاق افتاده رو بیاد میاره . احتمالا این بحث به صورت محرمانه میان چند استاد برجسته از جمله خود ایمون در زمان سلطنت برادرش ایگان پنجم بوده که از طرف شاه مامور شدن راهی برای تولد اژدهایان پیدا کنن . He said the sphinx was the riddle, not the riddler ترجمه این جمله میشه : او گفت ابوالهول معما بود نه طراح معما . که به قول سم هیچ معنایی نداره . اما به نظر من ما جمله رو اشتباه ترجمه میکنیم . ابوالهول نماد دانش هست وشخصی که جواب همه معماها رو میدونه استاد ایمون این جمله رودر ادامه همون یاداوری جلسه محرمانه با استادان میگه . riddle و riddler اسامی مستعار دو تا از استاد هاست که احتمالا برای این که شناخته نشن از این اسامی مستعار استفاده میکردن . این دو استاد درباره روش متولد کردن اژدها با هم اختلاف نظر داشتن .منظور این جمله اینه که حق با استاد riddle بوده نه با استاد riddler یا به عبارت دیگه استاد riddle ابوالهول بوده و دانش داشته . ولی شاه اگان و استاد ایمون حرف استاد riddler رو گوش کردن و نتیجه فاجعه سامرهال شده که شاه اگان و وارثش تو اتش سوزی که در نتیجه جادوی اشتباه بوده مردن .من فکر میکنم استاد riddler یکی از بی چهره ها بوده که در میان سیتادل نفوذ کرده و به وقتش ضربه خودش رو وارد کرده . حالا با توجه به موفقیت دنریس در بیدار کردن اژدهایان ایمون به واقعیت پی برده . بعد استاد ایمون متوجه میشه که دنی به تنهایی نمیتونه موفق بشه و احتیاج به سه نفر هست اما دو نفر دیگه کیا هستن؟ استاد ایمون فکر میکنه خودش تنها تارگریان باقیمانده به همراه دنریس هست پس امیدی به پیدا کردن ۲ اژدها سوار تارگریانی جوان که همراه دنریس بشن نداره. He asked Sam to read for him from a book by Septon Barth, whose writings had been burned during the reign of Baelor the Blessed کتابی که استاد از سم میخواد اسمش هست: Dragons, Wyrms, and Wyverns: Their Unnatural History کتابی نایاب که در اون شیوه های زندگی و عادت ها و ... اژدهایان توسط سپتون بارث که چهل سال دست شاه جهیریس اول بوده و تحقیقگسترده ای انجام داده نوشته شده . استاد ایمون فکر میکنه با خوندن این کتاب میتونه شیوه سواری گرفتن و کنترل اژدهایان رو یاد بگیره و به دنی کمک کنه برای خودش ۲ اژدها سوار پیدا کنه (تربیت کنه) ولی به نظر من استاد ایمون داره اشتباه میکنه برای تحقق پیشگویی نیاز به سه نفر نیست فقط نیاز به ۲ نفر هست . یک زوج. یک زن و یک مرد .ولی چرا؟ باز هم اینجا ابوالهول به کمک میاد: تیریون و ایلریو در راه ولانتیس در خرابه های روینار هستن که تیریون یک ابولهول رو کنار جاده قدیمی والریایی میبینه ابوالهولی که نیمی اژدها و نیمی زن هست . این ابوالهول ما رو به یاد دنریس میاندازه و تاییدی دیگه بر پرنسس موعود بودنش . ولی ایلریو میگه این ابولهول ها ۲ تا بودن دومی رو که یک ابوالهول با بدنی نیمی اژدها و نیمی مرد بوده داتراکی ها به ویس بردن . دقت کنین که ایلریو وقتی داره این روبه تیریون یگه که تیریون هیچی از اگان نمیدونه . در واقع ایلریو داره اشاره میکنه یک مدعی تارگریانی مذکر (اژدهای مذکر) هم هست . یادمون هست که ایمون گفت اژدها نه مذکره و نه مونث و میتونه همزمان هردو باشه . پس اگان و دنریس هیچ کدام شاهزاده موعود نیستن بلکه فرزند اون هاست که شاهزاده موعوده چون هم اژدها سوار سومه و هم جنسیتش هنوز معلوم نیست و مثل اژدها ممکنه هر کدومش باشه . به این ترتیب شاهزاده موعود نتیجه پیوند آخرین زن و مرد بازمانده این خاندان هست (حتی اگر اگان پسر ریگار هم نباشه و از بلک فایر ها باشه باز هم آخرین بازمانده مذکر تارگریان هست) -------------------------------------------------------------------------------------------------- پ . ن: این تیوری ۴ تا پایه (فرضیه) داره که هرکدام نباشه کل تیوری از بین رفته: ۱- جان اسنو (پسر احتمالی ریگار و لیانا)دیگه به شکل انسانی نرمال و عادی که توانایی زاد و ولد داشته باشه به دنیا برنمیگرده. ۲-دنریس بر خلاف پیش بینی میری مازدور هنوز میتونه بچه دار بشه . ۳-شاهزاده موعود از خاندان تارگریان هست . ۴-داستان کتاب هفتم با یک قاصله زمانی حداقل ۱۰ ساله از کتاب ششم روایت میشه تا بچه دنریس و اگان به سن اژدهاسواری برسه یا اینکه شاهزاده موعود خودش نقشی در تحقق پیشگویی نداره بلکه نتیجه تحقق پیشگوییه یعنی تولدش یه جور نوید شروع دورانی تازه هست و قرار نیست خودش باعث شروع این دوره باشه . دنریس و اگان با هم متحد میشن و نبرد برای تخت آهن و نبرد شمال با آدرها رو پیروز میشن و بعد در شروع یک دوران طلایی صاحب بچه ای میشن که به دنیا اومدنش نوید شروع یک دوران تازه و صلح و تابستان برای وستروسه . --------------------------------------------------------------------------------------------------- پ . ن ۲: من خودم دوست دارم که سه اژدها سوار دنریس و تیریون و برن باشن و شاهزاده موعود هم واقعیت قطعی نداشته باشه و وستروس از طریق یک سری اقدامات آدم های مختلف از دنریس تا بریین و جیمی نجات پیدا کنه تیوری بالا رو فقط از روی تجزیه و تحلیل دیدگاه استاد ایمون نوشتم و ممکنه ای طور هم نباشه
  20. چند تا نکته کلیدی در مورد کلد هندز هست که به فهمیدن هویتش کمک میکنه: - اول نحوه مردنش احتمالا با خفگی یا دار زدن یا مرگ طبیعی بوده چون خود کلدهند میگه دستاش به این علت سیاه شدن که بعداز اینکه قلب از تپش می ایسته خون به سمت دست ها و پاها میره و اونجا راکد میشه و دست و پا سیاه میشه (از فشار و لختگی خون) در حالیکه بقیه بدن سفید و رنگ پریده میشه (به دلیل نبودن خون) پس قطعا کلدهند با شمشیر کشته نشده چون در این صورت خون کامل از بدنش خارج میشد و دیگه تو دستاش جمع نمیشد . پس بنجن استارک یا هیچ کدوم از اون ۳ نایت واچ فصل اول هم نمیتونه باشه چون همگی با شمشیر کشته شدن.(از بنجن هم اسم بردم چون اگه بنجن هم مرده باشه احتمالا ادرها کشتنش) یا هرکس دیگه ای که به ذهن برسه که به نوعی تو جنگ کشته شده باشه . -دوم کلد هند احتمال زیاد توانایی وارگ داره چون هم کلاغا رو کنترل میکنه و هم تو فصل چهارم کتاب ۵ چند نفر از نگهبانان فراری رو با کمک سه گرگ که همون سه گرگ وارامیر اسکین چینجر بودن کشت . الان ما فقط به عنوان وارگ زنده بچه های باقیمانده استارک رو میشناسیم و بلاد ریون - سوم کلد هند به برن میگه : im your monster brandon stark و بعد هم زاغا تکرار میکن : yours و جوجن هم تاکید میکنه ما باید با هیولای برن بریم یا بمیریم . چرا این همه تاکید میشه رو این که کلدهند هیولای برن هست؟ اینجا به نظر من ۲ تیوری مطرح میشه: تیوری ضعیف تر: بیاین شکل خوندن جمله من هیولای تو هستم برندون استارک رو تغییر بدیم: im your monster" brandon stark. اگر روی جمله من هیولای تو هستم یک مکثی بکنیم بعد بخونیم برندون استارک این جمله طوریه که انگار کلد هند داره خودش رو معرفی میکنه یعنی داره میگه اسمش برندون استارکه فقط ما چون ذهنمون رو برن به عنوان برندون استارک متمرکزه و بعد هم زاغا با گفتنyours yours ذهنمون رو بیشتر متوجه قسمت اول جمله میکنه متوجه نمیشیم طرف داره اسمش رو میگه . ولی کدوم برندون ؟‌چون استارک ها بیشمار برندون داشتن . من فکر میکنم برندون معمار باشه چون این طوری توجیه میشه که چرا اون فرزند جنگل گفت خیلی وقته که مرده یا چرا اون تونل نایت فورد رو میشناخت؟ چون خودش ساخته بودش. یک احتمال خیلی کمرنگ هم هست که همون برندون عموی برن و برادر ند باشه . چون شیوه مرگش که با ابتکار وحشیانه ایریس مجبور شده خودش خودش رو دار بزنه به شیوه مرگ کلدهند که توضیح دادم میخوره . تیوری قویتر: کلد هند چیزی نیست جز یک زره . همون طور که زره بدن شوالیه رو میپوشونه کلد هند هم هویت واقعی صاحبش رو پوشونده . دقت کنید که برن در توصیف دستهای کلدهند میگه دستاش مثل فولاد سرده (اشاره به زره) یعنی مثل یک دستکش فلزی که زیرش یک دست واقعی هست . کلد هند چیزی نیست جز یک جسد ساده که بلادریون تسخیرش کرده و راهش میبره و از زبانش سخن میگه . لرد بریدان با تسخیر این جسد تونسته خودش شخصا به کمک برن بیاد . و به برن میگه من هیولای تو هستم چون منظورش اینه که برن هم باید در آینده همین طور اجسادی رو تسخیر کنه یا همین جسدی کهالان بلادریون تسخیر کرده بعدا مال برن میشه . این تیوری دلیل حذف شدن کلد هند از سریال رو هم توضیح میده: چون خیلی اهمیت نداشته و اگه برن بخواد اجساد رو تسخیر کنه بعدا هم میتونن بدون اشاره به کلدهند این رو تو سریال هم نشون بدن . جدای از این ها من فکرم مشغول یک چیز دیگه شده : اون دایر ولف اول کتاب یادتونه که نزدیک وینترفل مرده بود و توله هاش به بچه های ند رسید؟ داخل زخم گردنش یک تکه شاخ گوزن پیدا کردن . جسد گوزن هیچ وقت پیدا نشد ولی تو سریال اول جسد گوزن رو نشون دادن بعد دایرولف رو . تو کتاب کلدهند سوار یه گوزن به بزرگی هست که میتونه راحت یه دایرولف رو بکشه . مارتین گفته اولین ایده که کتاب رو باهاش شروع کرده همین تصویر دایرولف کشته شده توسط گوزن و ۶ توله سرگردان دایرولف بوده . این به نظرم یک نشانه ظریفی هست که تمام اتفاقات کتاب رو بلادریون استارت زده .ولی چه طور؟جای بحث داره .
  21. گویا مارتین خودش فرضیه بنجن استارک بودن کلدهند رو رد کرده . مقاله کاملش رو اینجا بخونین: http://winterfell.ir/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B1%D9%82%D8%B5%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%DA%98%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%84%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF/ گویا مارتین در جواب ویراستارش که در حاشیه متن کتاب پرسیده کلدهند همن بنجن هست خیلی صریح گفته نه. اینم عکسش:
  22. قسمت اول : شمال نک تا دیوار و آنسوی آن : دیوار: ۱-جان اسنو واقعا مرده یا زنده اس؟ ۲-توطیه علیه جان نقشه کی بود و چرا؟ ۳-جان اسنو اگر قراره به داستان برگرده کی و چه طور و در چه نوعی ازحیات برمیگرده؟ ۴-هویت جان اسنو ؟(پدر و مادرش کی ان)؟ و این راز چه طور برملا میشه ؟ ۵-نامه صورتی رو کی نوشته بود و هدفش چی بود؟ اطلاعاتش را از کجا بدست آورده بود؟ ۶-نامه صورتی چه قدر واقعیت داشت؟ ۷-نقش گوست در ادامه داستان و سرنوشتش؟ ۸-هویت واقعی ملیساندر؟ ۹- ملیساندر چرا با استنیس همراه شده؟آیا این دو دوباره بهم میرسن؟ ۱۰-سرنوشت ملیساندر و نقشی که در کتاب ۶ داره ؟ ۱۱-سرنوشت ملکه سلیس؟ ۱۲-سرنوشت پرنسس شیرین؟ ۱۳-سرنوشت مردم آزاد و رهبرانشون مثل تورموند ؟ ۱۴-سرنوشت دالا و بچه گیلی؟ 15-زاغ مورمونت پرنده خاصیه؟نقش در ادامه داستان داره؟ 16-ادعای ملیساندر در آزورآهایی بودن استنیس درسته؟ اگر نه چرا ملیساندر این رو مطرح کرده؟ 17-با توجه به فصل pov ملیساندر؛ چیزهایی که ملیساندر در آتش میبینه از طرف چه کسی بهش الهام میشه؟ 18-تا پایان کتاب ۶ کدام شخصیت های مهم (pov دارها) به شمال و دیوار میان؟ 19-فرمانده بعدی نایتز واچ چه کسی خواهد بود؟ 20-سرنوشت مردان باقیمانده نایتز واچ؟ 21-اگر مرگ جان اسنو قعی و بی بازگشت باشه آیا صلح و مسالمت میان وحشی ها و نگهبانان شب و مردان ملکه سلیس پایدار میمونه؟ اگر نه کدام گروه کنترل دیوار رو بدست میگیرن؟ شاخ و سلاح های ابسیدینی که جان در فیست پیدا کرد توسط چه کسی اونجا گذاشته شده؟نقششون در آینده چیه؟ 22-چرا جان همیشه خواب سرداب وینترفل رو میدید؟ 23-چرا روی دست سوحته جان اینقدر تاکید میشه؟ 24-آزورآهایی واقعیه یایک افسانه؟ 25-آزورآهایی ریبورن واقعیت داره؟ کدام کاراکتر هست؟ 26-شاه شب واقعیت داشته؟ چه کسی بوده؟ 27-شاه شب جدیدی خواهیم داشت؟ چه کسی؟ 28-سرنوشت خود دیوار چی میشه؟ باقی میمونه یا فرومیریزه؟ 29-چرا ملیساندر به جان گفت : تو هیچی نمیدونی جان اسنو(تکیه کلام ایگریت) هدف خاصی داشت؟ شمال 30-سرنوشت منس ریدرو نقشی که در کتاب ۶ داره ؟ 31-اگر منس زنده بمانه دوباره پسرش رو خواهد دید؟ 32-سرنوشت تیون گریجوی و نقشی که در کتاب ۶ داره ؟ 33-سرنوشت آشا گریجوی و نقشی که در کتاب ۶ داره ؟ 34-سرنوشت استنیس براتیون و نقشی که در کتاب ۶ داره ؟ 35-استنیس در نبرد وینترفل پیروز میشه؟ 36-استنیس طبق قوانین وستروس پادشاه بحق هست؟ 37-استنیس از نقشه ملیساندر برای کشتن رنلی خبر داشت؟ شیوه اجرای این نقشه رو میدونست؟ 38-استنیس به خدای روشنایی و آزورآهایی بودن خودش معتقده ؟ بعدا ایمان میاره؟ به ایمان داشتن تظاهر میکنه یا کلا بیتفاوته؟ 39-لردهای شمال(مندرلی؛گلاور؛آمبر؛کاراستارک ؛مورمونت و...) در نهایت به کدام جبهه ملحق میشن؟ 40-چه کسی در اخر کتاب ۶ در شمال قدرت رو در دست میگیره؟ (به عنوان لرد وینترفل یا پادشاه شمال؟) 41-تیون و جین پول چطور از سقوط نجات پیدا کردن؟ 42-نقش جین پول در ادامه داستان؟ 43-داووس موفق به یافتن ریکون استارک میشه؟ 44-نقش ریکون و اشا در اینده و سرنوشتشون؟ 45-نقش داووس در اینده و سرنوشتش؟ ۴۶-سرنوشت رمزی و روس بولتون؟ ۴۷-هاولند رید الان کجاست؟ چرا به راب استارک کمک نکرد؟نقشش در آینده چیه؟ ۴۸-هاولند رید از رفتن فرزندانش به نزد برن و نقشه جوجن برای بردن برن به شمال دیوار خبر داشت؟ آنسوی دیوار: 49-آدرها با پسران کرستر چکار میکنن؟ 50-نقش کرستر در بازگشت آدرها به دنیا و ارتباطی که باهاشون داششته؟ 51-هویت واقعی کرستر؟ 52-چرا لرد مورمونت به دیوار آمده بود؟ 53-وارامیر وارگ باز هم در داستان نقشی خواهد داشت؟ 54-نقش سامر گرگ برن در ادامه داستان؟ 55-شیپور جورامون واقعیه؟ الان کجاست؟ در ادامه داستان نقش داره؟ 56-آدرها موفق میشن از دیوار عبور کنن؟چه طوری؟ 57-آدرها همدستانی انسانی دارن؟چه کساانی؟ 58-چه طور آدرها بعد از هشت هزار سال دوباره پیداشون شده؟ 59-آخرین قهرمان واقعی بوده؟ آخرین قهرمان جدیدی خواهیم داشت؟ 60-بنجن استارک مرده یا زنده اس؟ نقشی در آینده داره؟ 61-کلد هندز کیه؟ 62-چرا کلد هندز به برن گفت من هیولای توام؟ 63-نقش برن در اینده و سرنوشتش؟ 64-برن همراه کلاغ سه چشم میمونه؟ 65-خواسته کلاغ سه چشم از برن چیه؟ 66-نقش جوجن و میرا در اینده و سرنوشتشون؟ 67-کلاغ سه چشم از کی و چرا برن رو انتخاب کرده بود؟ 68-کلاغ سه چشم از کی و چرا جوجن رو انتخاب کرده بود؟ 69-کلاغ سه چشم نقشی در سقوط و فلج شدن برن داشت؟ 70-لرد بریدان ریورز چه طور تبدیل به کلاغ سه چشم شد و چرا؟ 71-هدف کلاغ سه چشم واقعا چیه ؟ برای کدام جبهه میجنگه؟ 72-داستان شوالیه خندان واقعی بود؟ هویت شوالیه خندان کی بوده؟چرا میرا این داستان رو برای برن تعریف کرد؟ 73-داستان هایی که برن در نایت فورد تعریف کرد واقعی بودن(رت کوک و نایت کینگ و ...) ؟ چه نقشی در ادامه داستان دارن؟ ۷۴-هویت واقعی و ارتباط هودور و ننه پیر برن با هم؟ ---------------------------------------------------------------------------------------------------- پ . ن : 1- فعلا همینا به ذهنم رسید . لطفا شما هم هر سوالی براتون پیش اومده مطرح کنید(تو این محدوده جغرافیایی شمال) 2-سوالات براساس آخرین محلی که هر کاراکتر در کتاب ۴ و ۵(که همزمانن) حضور داشته مطرح شدن . 3-هدفم از این تایپک اینه که اولا بتونیم تمام رازها و سوالات بی پاسخ رو کم کم یه جا جمع کنیم تا آخر سر ببینیم مارتین میتونه به همه زازها و معماهایی که طرح کرده جواب بده یا نه؟ دوما میخواستم نشون بدم کتاب مثل یک پازل هزار تکه اس که هر تکه اش یک راز و سواله و کل پازل وقتی معنی داره که همه تکه هاش رو کنار هم بگذاری. یعنی تیوری هایی که در موارد خاص مطرح میشه در مورد بقیه مسایل به بن بست میخوره امتحان کنین: جواب دادن سوالات رو با یک جواب یا تیوری که درباره اینده دارین و ازش تقریبا مطمینین شروع کنین ؛ یواش یواش میبینین تیوری تون در پاسخ به سوالات دیگه جور درنمیاد و به تناقض میرسه و هیچ جوری نمیشه این پازل رو حل کرد . ۴-فعلا خودم هم باید رو جوابا فکر کنم . ببینیم اولین نفر کی شروع میکنه?
  23. alireader

    دنریس و خانه ی نامیرا ها

    گالبرت گلاور@ 1- الزاما دو اژدها سوار بعدی در خدمت دنریس نیستن و ممکنه اژدهایان رو برای مقاصد خودشون بگیرن 2- خود کوایته مشخص نیست واقعا خیرخواه دنریس و قابل اعتماد باشه . کلا دنریس با تجربه ای که از میری مازدور و خانه نامیراها داره اعتماد زیادی به جادوگرا نداره
  24. alireader

    دنریس و خانه ی نامیرا ها

    قبلا یک بحثی تو تایپک اینده استنیس باراتیون داشتیم منم نظرم رو اونجا مفصل نوشتم به نظرم blue-eyed به معنی چشمان ادرها هست و منظور رنگ ابی نیست Cast no shadow هم میتونه اشاره به استفاده از سایه استنیس توسط جادوی ملیساندر باشه و هم میتونه اشاره به سایه نداشتن ادرها باشه King چون این یک ویژن هست که دنریس میبینه شاه بودن احتمالا اشاره به تاج داشتن اون شخص هست .ه خوب هرکسی میتونه تاج بر سر گذاشته باشه و الزاما شاه هم نباشه به نظر من چیزی که کلا دنی دیده پادشاه شب (ادر) بوده که یک شمشیر،سرخ داشته با توجه به اینکه ادرها شمشیر کریستالی دارن پس میشه نتیجه گرفت. کلید این پیش بینی تو همون شمشیر باشه الان فقط استنیس همچین شمشیری داره ولی اگر استنیس در اینده شکست بخوره و کشته بشه این شمشیر به دست هرکسی میتونه بیفته. شاید بولتون ها چون میدونیم یک نظریه هست که پادشاه شب اول بولتون بوده و تیوری bolton-on هم قبلا مطرح شده دوتا شمشیر دوقلو هم هستن که از شمشیر ند استارک ازش درست شدن موقع توصیف این شمشیرها مارتین نور و درخشش خاصی براشون در نظر گرفته بود انگار که جادو داشتن. و همین طور جیمی یک خوابی دیده که یک شمشیر مشتعل و نورانی تو دست داره. و یک نکته کوچک به ظاهر بی اهمیت این که اولین بار که اریا استارک جیمی رو دید با خودش گفت یک پادشاه یاید این شکلی باشه(برازنده پادشاهی بود به نظرش)،پس به نظر من جیمی هم تو گزینه ها هست در مورد جان هم که خودت توضیح دادی به شخصه دوست دارم اگر قرار شاه شب دومی باشه استنیس باشه چون همون طور که قبلا گفتم بدون شک قویترین و پیچیده ترین کاراکتر کتاب استنیس هست و برای همچین چرخش عظیمی که از منجی و مدافع دیوار و شاه بحق وستروس. و ازوراهایی تبدیل به پادشاه ادرها و خادم ادر بزرگ بشه هم انگیزه داره و هم حسابی زمینه چینیش هست و قابل باوره ولی جان نه اصلا تو کت ادم نمیره جان همچین چرخشی داشته باشه مگر اینکه فکر کنیم که اصلا قشنگ نیست همچین سرنوشتی داشته باشه
  25. با توجه به تایید شدن تایپک بزودی لیست کامل سوالات رو در چند قسمت میگذارم . امیدوارم استقبال بشه . فعلا با شمال شروع میکنم.
×