برندون معمار 0 ارسال شده در اکتبر 12, 2012 این فصل توی کتاب دوم برای من خیلی مهم بود.فصلی که از شدت هیجان نفسام به شماره افتاده بود.تمام مدت که در حال خوندن بودم با تمام وجود از مارتین التماس میکردم که برن زنده باشه.همش میگفتم تورو خدا...تو رو خدا بگو دارم اشتباه میکنم....تو رو خدا عوضش کن! دوست دارم نظر شما رو هم در این مورد بدونم به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار 7 ارسال شده در اکتبر 12, 2012 من تو این قسمت کتاب حالم بد شد ، یادمه کلی بد و بیراه هم تقدیم مارتین کردم ، اما اوج کار برای من زمانی بود که سررودریک کشته شد ! واقعا مشمئز شده بودم اونجا ! تا جایی که حتی برای مدتی هرچند کوتاه از کتاب متنفر شدم . کاری که مارتین تو این قسمت ها کرد واقعا ریسک بزرگی بود ! البته الان که فکر میکم میبینم اگه برن و ریکان هم میمردن ، همچین بد نمیشد ! از دست فصل های کسل کننده و به دور از سیاستشون راحت میشدیم :دی به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
برندون معمار 0 ارسال شده در اکتبر 12, 2012 ریگار واقعا نظرت در مورد فصل های برن اینه؟؟؟؟ اتفاقا من فصلهای برن رو خیلی دوست دارم.هم هیجانش قابل قبوله و هم شخصیت خیلی محبوبی داره به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار 7 ارسال شده در اکتبر 12, 2012 قبول نداری که فصل های برن دور از سیاسته و هیجانه ؟ دوست دارم مارتین در راستای استارک کشی خودش ، از همه زودتر از دست این موجودات خلاص شه . اول برن بعد هم ریکان و آریا . به نظرم بهتره داستان رو از زاویه دید سرسی ببینیم تا یه بچه فلج . پ ن : چقدر خوشحالم که سایت امتیاز منفی نداره . :دی به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تیریون 0 ارسال شده در اکتبر 26, 2012 در مورد مرگ برن که آدم دیوونه میشد چون بدبخت هم فلج شد هم باباش مرد حالا هم که مارتین میخواست بکشتش!! اما فصلای برن اصلا بد نیست چون این اتفاقات به نظر خسته کننده و بی سیاست مقدمه ی یه چیزه بزرگه ؛زمستان --زمستان داره میاد به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ادارد استارک 0 ارسال شده در اکتبر 26, 2012 مرگ برن رو خوندم از کتاب زده شدم. دقیقا مثل مرگ ادارد استارک(خودم!خخخخ) شوکه شدم و تا دو روز کتاب رو ادامه ندادم.اما بعد از کلی ناله و نفرین بازم ادامه دارم. راستی به نظر من فصلای برن کم کم قشنگ تر خواهد شد به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
InFeR 0 ارسال شده در اکتبر 30, 2012 سلام به همه. این اولین پستم تو این فرومه:دی ================================================ من بیشتر از همه ی کاراکترا، از برن خوشم میاد...یجورایی بیشتر تو دل بروئه:دی. شایدم دلیلش این باشه که من اول سریالشو دیدم،بیشتر ازش خوشم اومد. امیدوارم واسه برن اتفاقی نیفته،،هر چند این نویسنده به هیچکسی رحم نمیکنه(( به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
نارملا 0 ارسال شده در اکتبر 31, 2012 بدبختی اینه که برن نمیمیره از ارتفاع افتاد که اژدهاشم صدا میداد فقط فلج شد تیان دنبالش بود که پیداش نکرد این بشر مردنی نیست فعلا به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
varys 0 ارسال شده در اکتبر 31, 2012 اگه دقت کرده باشید تو سریه نغمه آدم های نامتعارف (خواجه، کوتوله، درست نزاده :دی و ...) باعث اتفاقات اساسی می شند بخاطر همین بعیده آقای مارتین برن رو بکشند به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
aaq 0 ارسال شده در نوامبر 14, 2012 خیلی ضایع بود که خبر جعلیه گمونم فصل تیریون بود کاملا تابلو بود به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جانکویل 0 ارسال شده در دسامبر 5, 2015 اوه من تو فصل تیریون متوجه نشدم و تو فصل کتلین متوجه شدم.قشنگ دهنم باز مونده بود و اجداد مارتین عزیزو داشتم مورد عنایت قرار میدم و دعا میکرد(به هفت و رودبند و رلور :دی) که سرکاری باشه به اشتراک گذاری این پست لینک به پست به اشتراک گذاری در سایت های دیگر