رفتن به مطلب
ریگار

بحث اپیزود سوم از فصل چهارم، Breaker of Chains

به اپیزود سوم فصل چهارم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟  

31 رای

  1. 1. به اپیزود سوم فصل چهارم از 1 تا 10 ، چه نمره ای میدهید ؟

    • 1
      0
    • 2
      0
    • 3
      1
    • 4
      0
    • 5
      1
    • 6
      1
    • 7
      4
    • 8
      9
    • 9
      11
    • 10
      4


Recommended Posts

اینا همش تحریفه، اصلاً اینجوری نیست قضیه تو کتاب.

یه بار واسه علی از ویکی کپی کردم اتفاقی که تو کتاب میوفته رو.

جیمی از سر سرسی هم زیادیه.

خیالم راحت شد. دیگه خوش دیدن جیمی رو نداشتم. الان یه خبر دیدم چون تو پیج ف.ب بود و خبر اصلیش رو پیدا نکردم فعلا همینجا میذارم: واقعا مارتین دست به همچین کاری میزنه؟؟

 

«جورج مارتين : اصلا از اين پلان راضي نيستم !!!

روز يكشنبه سريال بازي تاج و تخت نمايش غافلگير كننده ديگري براي بينندگان تدارك ديده بود و آن تجاوز جيمي لنستر به خواهر داغدارش در كنار جسد پسرشان بود !!!

جرج مارتين ،نويسنده رمان هاي نغمه آتش و يخ كه سريال بازي تاج و تخت بر اساس آن ساخته شده است بعد از پخش اپيزود Breaker of chains گفت :

من از يكشنبه شب هزاران پيام اعتراض از هوادارن دريافت كردم كه چرا صحنه كتاب تحريف شده است ؟؟؟

من هم مثل شما معترض هستم

بر اساس كتاب جيمي زمان مرگ جافري در پايتخت حضور نداشت و سرسي بعد از مرگ پسرش بسيار نگران بود چه بلايي سر معشوقش آمده است و وقتي جيمي با ظاهري مجروح به شهر بازگشت سرسي با روي گشاده و بسيار مشتاق با برادرش معاشقه كرد

منظور من اين است كه دقيقا مي خواهم تماشاچي همان طور سرسي را ببيند كه من خلق كرده ام نميخواهم سرسي مادري داغدار به نمايش كشيده شود كه رعايت جسد پسرش را ميكند .

حقيقا HBO اگر بخواهد به روال تحريف كتاب ادامه دهد من تجديد نظر خواهم كرد !!! »

"پیج اخبار سینمای جهان"

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
«جورج مارتين : اصلا از اين پلان راضي نيستم !!!

 

روز يكشنبه سريال بازي تاج و تخت نمايش غافلگير كننده ديگري براي بينندگان تدارك ديده بود و آن تجاوز جيمي لنستر به خواهر داغدارش در كنار جسد پسرشان بود !!!

جرج مارتين ،نويسنده رمان هاي نغمه آتش و يخ كه سريال بازي تاج و تخت بر اساس آن ساخته شده است بعد از پخش اپيزود Breaker of chains گفت :

من از يكشنبه شب هزاران پيام اعتراض از هوادارن دريافت كردم كه چرا صحنه كتاب تحريف شده است ؟؟؟

من هم مثل شما معترض هستم

بر اساس كتاب جيمي زمان مرگ جافري در پايتخت حضور نداشت و سرسي بعد از مرگ پسرش بسيار نگران بود چه بلايي سر معشوقش آمده است و وقتي جيمي با ظاهري مجروح به شهر بازگشت سرسي با روي گشاده و بسيار مشتاق با برادرش معاشقه كرد

منظور من اين است كه دقيقا مي خواهم تماشاچي همان طور سرسي را ببيند كه من خلق كرده ام نميخواهم سرسي مادري داغدار به نمايش كشيده شود كه رعايت جسد پسرش را ميكند .

حقيقا HBO اگر بخواهد به روال تحريف كتاب ادامه دهد من تجديد نظر خواهم كرد !!! »

"پیج اخبار سینمای جهان"

اوه:| فکر نمی کردم انقدر اوضاع وخیم باشه..مگه خود مارتین روی فیلمنامه نظارت نمی کرده؟ ضبط و برداشت این قسمت که کار امروز دیروز نبوده چطور متوجه این صحنه نشده اصلا؟

یه برنامه برای سریال روی گوشیم دارم از دیروز تا حالا به فاصله یه ساعت یا دو سه ساعت یه بار!! همش خبرای مختلف راجع به همین صحنه ی سریال رو خروجی هاشون قرار گرفته! من خودم فکر می کردم تو کتاب هست همچین چیزی بعد فهمیدم خودشون اضافه کردن!

از مارتین بعید نیست چون من تو مصاحبه ش دیدم که چقدر موقعی که پیشنهاد ساخت فیلم از روی کتاب بهش میشده روی تحریف و تغییر داستان حساس بوده! فکر کنم فیلم صحبتاش روی صفحه اصلی سایتم هست اگه اشتباه نکنم! خوب مسلما کسی که انقدر وسواس به خرج داده و بعد اینهمه سال بالاخره راضی شده سریال ساخته بشه توقع بیشتری هم از سازندگان داره! همین که زمان روی دادن اتفاقات رو تغییر میدن به اندازه کافی تحریف می کنه روند داستان رو.. دیگه دست بردن تو کارکترهای اصلی داستان اونم کارکترایی مثل جیمی و سرسی!! ؟؟

نمی دونم چی میشه..فقط امیدوارم باعث قطع ساخت سریال نشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به جورامون : من خودم از کسایی بودم که از دنریس بدم می اومد، اما چه میشه کرد ؟! الان به نظرم واقعا خیلی بد به نظر نمیرسه ، فقط برای من سواله که این بانو که الان توان این رو داره که برگرده وستروس چرا تعلل میکنه ! به نظر میرسه با 8000 آنسیولید به راحتی میتونه سپاه هر خاندانی رو به تنهایی متلاشی کنه، حتی مطمعنا خیلی خاندان های وستروس وقتی اون رو با اژدها ببین بهش ملحق میشن . ریچ و دورن که احتمالا از اولین مناطقی باشن که باهاش بیعت میکنن .

موندم چرا حداقل با هیچ کس تو وستروس هیچ مکاتبه و ارتباطی برقرار نمیکنه ! 0_0

من تا زمانی که لنیستر ها ( شامل تایوین و سرسی ) حاکم وستروس باشن، اولویتم با اونهاست ، اما اگه قرار باشه کس دیگه ای رو تخت بشینه ، به حق هفت!!!! انشالله دنریس از جنوب تا شمال وستروس رو با آتش اژدها کباب کنه و جنبنده ای رو زنده نذاره و خودش بر تخت بشینه .

 

کلا یه سری تعلل ها درجریانه که درکش برام ممکن نیست ، یکی همین دنریس بود، اما مهمترینش حمله نکردن تایوین به دراگون استونه ، تایوین وقتی داشت با 18000 شمالی میجنگید و در حالی که 100000 سرباز از ریچ داشتن به سمتش لشکر کشی میکردن نگران استنیس بود و میخواست زودتر با اون رو در رو بشه ، اما الان که از همه این ها فارغ شده ، دست روی دست گذاشته که استنیس هر کاری میخواد بکنه !

مورد بعدی منس هستش ! بابا این بشر چرا حمله نمیکنه ! از کتاب یک داره نیرو جمع میکنه ! خب برادر من حمله کن این دیوار بی صاحب رو بیار پایین دیگه ! شمال منتظره یکی بیاد برای آخرین بار غارتش کنه ! چرا انقدر کند عمل میکنه منس؟ ! همش نگران اینم که این استنیس جدی جدی پاشه بره شمال !

 

به مورس : خوبه، خوبه ! اصلا تصور این که مردی بتونه چنین کاری با یگانه ملکه وستروس بکنه دور از تصوره ! امیدوارم اچ بی او توبه کنه و انقدر برای تخریب این شخصیت نازنین تلاش نکنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظرم باید مپرسیدم مارتین میتونه همچین کاری بکنه یا نه. وقتی مارتین یه همچین واکنشی نشون میده یعنی دستش کاملا بسته ـست و امتیاز هایی که داده این مورد دخالت ها رو ازش صلب میکنه. با این نحو اعتراض هم خواسته خودش رو مبرا کنه {طرفداراش رو از دست نده} و هم پیکان اعتراض ها رو به سمت تهیه کنندگان باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تیریون هم آدم خوبیه. چرا خوبی های اون توی ذوق کسی نمیزنه؟ چون لنیستره؟

تمام وقایع دنریس توی سریال دقیقا مثل کتابه. خوشبختانه تو سمت ایسوس تحریفات خیلی کمتره و فقط حذفیات داریم که اونم قابل قبوله.

 

تیرون ادم خوبی نیست ادمی که کاملا خاکستریه و حس واقعی بودن رو بهت دست میده واسه همینه این همه محبوب بین سریال بین ها دنریس امام زمان کامله دیگه منجی شده واسه ما البته بازی بازیگر ها هم نقش داشته املی کلارک یه جاهایی واقعا مصنوعی بازی میکنه شایدم این دلیلی باشه واسه اینکه من هر روز ارزوی مرگ برای دنریس رو داشته باشم هرچند میدونم تا ته قصه هست میمونه و داستان با موفقیت این بشر تموم میشه

 

راجب مارتین هم قانون و نظام برنامه سازی توی دنیا اینجوریه که تهیه کننده مبلغی رو به نویسنده میده و داستان رو میخره و با توجه به توافق های اولیه میتونه هر دخل و تصرفی که دوست داره رو روی داستان انجام بده پس با این تفاسیر سریال تا اخر فصل 6 ادامه خواهد داشت تنها کاری که مارتین میکنه اینه که یا ادامه داستان اصلا ننویسه که احتمالا ادامش میوفته دسته نویسنده های سریال یا اگه توی قرار دادش اون 2 کتاب باقی مونده رو نفروخته باشه حق امتیازش رو نفروشه و بره به یه تهیه کننده مثلا سینمایی بده حتی اگه این اتفاق هم بیفته باز هم تهیه کننده سریال قصه رو یه جوری تموم میکنه حالا یا مارتین تمومش میکنه یا یکی از نویسنده های سریال به دلیل اینکه سریال خیلی بیننده داره و کلی سود برای HBO مطمئنن اونا با 2 تا خشم داد فریاد مارتین بیخیال این سود نمیشن مارتین بهتره خوشحال باشه که چنین سریالی ساخته شد تا 4 نفر بشناسنش کمتر غر بزنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مورس:

خبر رسمیه و مارتین اظهار ناراحتی کرده اما هیچ سایتی در مورد اینکه گفته باشه تو رابطه اش با اچ بی او تجدید نظر میکنه چیزی ننوشته و فکر کنم این قسمت رو از خودشون در آوردن:

http://winteriscoming.net/2014/04/21/george-r-r-martin-responds-fans-concern-breaker-chains/

 

ریگار:

واسه اینکه نمیتونه. هنوز اژدهاهاش کوچیکن و کسی نمیتونه سوارشون بشه. هنوز هزاران کیلومتر با وستروس فاصله داره اما هیچ کشتی ای نداره و نمیتونه پیاده 8000 نفر رو ببره وستروس. آب و نون خشک هم که بخوان بخورن نمیتونه از پسشون بر بیاد. توی کتاب میگه من دوست ندارم پشت سرم ردی از شهرهای ویران شده و غارت شده بذارم.

تو کتاب فاصله بین مرگ راب و جافری زیاد نیست. چون بین فصل های سریال یه سال فاصله است اینجوری به چشم میاد. تایوین برنامه چیده بود که بعد از عروسی بره سراغ استنیس اما قبلش میخواست خیالش از اتحاد با تایرل ها مطمئن بشه.

نمیدونم چرا تو سریال انقدر قضیه شمال دیوار رو دارن کش میدن. تو کتاب تا جان میرسه به کسل بلک از جنوب و شمال حمله میکنن. تو سریال کلی وقته رسیده بعد این یارو مگنار پیغام واسه شون میفرسته که ما داریم میایم!!!!

منم نمیدونم چرا تو سریال دارن شخصیت جیمی رو بدتر نشون میدن. جیمی بعد از از دست دادن دستش متحول میشه. امیدوارم تو اتفاقاتی که توی قسمت بعد میافته چهره درست جیمی رو نشون بدن.

 

solidus:

کجای تیریون خاکستریه؟ چه عمل نامردی و خبیثانه تا حالا ازش سر زده؟ تا اونجا که تونسته به همه کمک کرده. هیچ وقت کسی رو توی دردسر ننداخته و همیشه سعی کرده خودش رو از مخمصه بکشه بیرون، بدون اینکه کسی رو قربانی بکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگه بنا به این باشه که شرایط بزرگ شدن و ... اعمال آدم رو توجیه کنه جیمی و تایوون اولین کسانی اند که تبرئه می شن.

تایوون که می دیده باباش داره خاندان رو به خاک سیاه میشونه و از سن کم حکومت رو به دست گرفته.

جیمی هم بزرگ ترین افتخار زندگیش (عضو گارد شدن) رو می فهمه که از سر لج ایریس با پدرش به دست آورده، بعدم که عالم و آدم شاهکش خطابش می کنن. خب یه سرسی می مونه براش دیگه.

مهم عمل افراده وگرنه سندور رو هم می شه اینجوری توجیه کرد.

 

@جورامون: احسنت، به قول خودت آنسالید ها از طفولیت برده بودن و چیزی از زندگی نمی فهمن.

الان آنسالیدها چی کار می تونن بکنن جز اینکه به جای قبلی ها به دنریس خدمت کنن؟ الان این به اصطلاح آزاد شدنشون چه تفاوتی تو زندگیشون ایجاد کرده؟ اینکه می تونن اسمشون رو انتخاب کنن ؟!!؟؟؟؟

دنریس پیش خودش فکر می کنه من فلان کار رو نمی کنم ولی توهم توطئه نداره ؟!! همه رو خیانتکار نمی دونه ؟

 

اصلاً همه اینایی که گفتم و گفتن و اونایی که نگفتیم به کنار، دنریس بچه خودش رو کشته. (اگه یادتون نیست متن کتاب رو بذارم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تیریون خبیث نیست ولی فرشته خو هم نیست، خاکستریه دیگه

می دونه جفری چه موجود مزخرفیه ولی واسش می جنگه و شهر رو نگه میداره (ند شخصیتش سفیدتر بود و با توجه به شرافت استنیس رو ترجیح داد و تاوانش رو هم داد)

تو دیوار که بود به مورمنت و استاد ایمون قول داد صداشون رو به گوش قدرت برسونه ولی وقتی سر آلیستر اومد دربار با اینکه می دونست راست میگه تو دربار تحقیرش کرد و اهمیت نداد بهش

کلا منافع خانوادش رو به همه چیز ترجیح میده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقعا نمیفهمم چرا آدمهای پست و رذل و خیانتکار وستروس اینقدر طرفدار داره اما یه آدم صاف و ساده که کار درست میکنه انقدر دشمن!

یعنی تنها چیزی که نیست صاف و ساده بودنه. ۳ تا اژدها که از عالم غیب براش رسیده که اوج خرشانسیه، ۸۰۰۰ تا سرباز رو هم که عملا دزدید از صاحباشون. اون از وضعیت اداره کردن شهرشه، اون از وضعیت رفتار با دیگران که انگار بقیه اصلا آدم نیستن. حیف مورمونت که این همه برای این زحمت کشید. تازه هنوز پاش به وستروس باز نشده. به وستروس برسه تازه درگیری هاش شروع می شن و معلوم نیست این دختر ساده می خواد چند نفر رو برای گرفتن چیزی که هیچ حقی بهش نداره به کشتن بده و به آتیش بکشه. واقعا من نمی دونم چرا وستروس باید به خاطر قدرت طلبی تارگارین ها این همه رنج و آسیب ببینه.

یعنی من حاظرم لنیستر ها تا ابد حاکم وستروس باشن ولی پای این تارگارین ها به مملکت باز نشه.

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

 

 

دیگه واسه استنیس هم کم از آسمون نیروی کمکی نمیوفته!!! اول جنگ پنج تا پادشاه بودن که استنیس بینشونشون یه درصد هم شانس پیروزی نداشت حتی بعد جنگ بلکواتر هم شکستش حتمی بود ولی الان آخر جنگ پنج پادشاهه و همه چهارتا پادشاه مردن الا جناب استنیس!!! تازه یه ارتش از مردم آزاد که شامل غولها و وارگ ها هم میشه.گیرش اومده و جدیدا هم که براووسی ها هم از بین این همه آدم اومدن سراغ استنیس!!! امداد های غیبی از اینم بالاتر!!؟؟

 

به این ها شما می گی امداد غیبی؟ استنیس هر چی گیرش میاد با هزار بدبختی و زحمت بدست میاد. رفت شمال و مردم وستروس رو با نیرو های کمی که داشت از دست صدها هزار وحشی نجات داد. ارتش براووسی هم که فعلا در حد نامه و حرفه، تازه استنیس باید قرض های رابرت و جافری رو به بانک براووس بده.فعلا هم که وسط برف گیر کرده. استنیس همیشه تو سخت ترین شرایط قرار می گیره و با قدرتی که تو فرماندهی داره و با گوش دادن به حرف های مشاوراش از تو مخمصه بیرون میاد ولی دنریس همیشه با خرشانسی کاراش جلو می ره.

 

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اگه بنا به این باشه که شرایط بزرگ شدن و ... اعمال آدم رو توجیه کنه جیمی و تایوون اولین کسانی اند که تبرئه می شن.

تایوون که می دیده باباش داره خاندان رو به خاک سیاه میشونه و از سن کم حکومت رو به دست گرفته.

جیمی هم بزرگ ترین افتخار زندگیش (عضو گارد شدن) رو می فهمه که از سر لج ایریس با پدرش به دست آورده، بعدم که عالم و آدم شاهکش خطابش می کنن. خب یه سرسی می مونه براش دیگه.

مهم عمل افراده وگرنه سندور رو هم می شه اینجوری توجیه کرد.

 

@جورامون: احسنت، به قول خودت آنسالید ها از طفولیت برده بودن و چیزی از زندگی نمی فهمن.

الان آنسالیدها چی کار می تونن بکنن جز اینکه به جای قبلی ها به دنریس خدمت کنن؟ الان این به اصطلاح آزاد شدنشون چه تفاوتی تو زندگیشون ایجاد کرده؟ اینکه می تونن اسمشون رو انتخاب کنن ؟!!؟؟؟؟

دنریس پیش خودش فکر می کنه من فلان کار رو نمی کنم ولی توهم توطئه نداره ؟!! همه رو خیانتکار نمی دونه ؟

 

اصلاً همه اینایی که گفتم و گفتن و اونایی که نگفتیم به کنار، دنریس بچه خودش رو کشته. (اگه یادتون نیست متن کتاب رو بذارم)

 

کیوان مثال میزنی حداقل یکی رو مثال بزن که کمی شرایطش به سختی دنریس بوده باشه، الان جیمی و تایوین بچگی هاشون شبیه به دنریسه ؟ باباشون رو با خیانت کشتن ؟ برادرشون فروختشون ؟ مجبور شدن با یه دوتراکی پهن پیکر ازدواج کنن ؟ تایوین و جیمی تو کسترلی راک بزرگ شدن یعنی یه چی در حد شاهزاده ها ! تایوین در مورد قیام کستمیر اقتدار به خرج داد اما خودش که تک تکشون رو نکشت ! رهبری کرد . اونم ارتشی رو که از ابتدای تاریخ اندال ها واسه خاندانش بود . این دختر از هیچی به اینجا رسیده ! تو جیمی رو که تایوین میذاشت رو سرش و حلوا حلوا میکرد رو با دنریس مادر مرده که یه داداش نیمه دیوانه بالاسرشه یکی میدونی ؟ عجب !

یعنی اعملا سندور گلکان رو با دنریس یکی میدونی ؟! اعمال این دوتا اصلا قابل قیاس نیست اما معمولا میگن نیست مهمه :دی هرچند دنریس هم در عمل و هم در نیست بهتر از تازیه !

الان یه آنسیولید بخواد دنریس رو ترک کنه ، نمیتونه ؟! به این نمیگن آزادی ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کیوان:

چه اعمالی؟ دنریس در باطن خودش مغروره اما چه فعلی مرتکب میشه؟

دنریس میره 8000 برده رو آزاد میکنه. تایوین میره کل یه خاندان رو با زن و بچه به کل نابود میکنه. دنریس انتقام بچه های برده کشده شده رو میگیره، تایوین دستور قتل نوزادها رو میده. اینها رو توی یه کفه ترازو میذاری؟

نه اینها با هم برابرن و نه شرایط رشد دنریس و تایوین. اون هیولا رو نمیشه با دنریس مقایسه کرد.

دنریس آنسالیدها رو آزاد کرد و بهشون پیشنهاد داد یه برن دنبال کار و زندگی خودشون یا بهش ملحق بشن و بقیه برده ها رو آزاد کنن. در مسیر هم داره کم کم بهشون یاد میده که آزاد بودن یعنی چی. همین انتخاب اسم قدم اول بود و در ادامه هم کارهای دیگه براشون میکنه.

 

لیدی:

تو جنگ چه کار دیگه ای میتونست بکنه؟ اگه استنیس پیروز میشد سر همه میرفت رو نیزه. تیریون به خانواده اش وفاداره اما با این حال دست به هر کاری نمیزنه و برای خودش قواعد و قانون و اخلاقیات داره. هیچ وقت حاضر نمیشه کسی رو برای رسیدن به هدفش بکشه. توی همون قضیه هم کلی زندانی به آلیسر تورن داد که ببره به دیوار. اونجا نمیتونست خودش رو احمق نشون بده اما کاری که باید انجام میشد رو انجام داد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به جورامون : آره خوب ۸۰۰۰ تا سرباز رو از دست ارباب های قبلیشون آزاد کرد که خودش بشه اربابشون. آنسالید ها تنها زندگی که می شناسن همینه، حالا الان مثلا آزادن که برن ولی مگه کار دیگه ای بلدن که انجام بدن به جز جنگ و خدمت کردن؟

من نگفتم گرفتاری های الان وستروس تقصیر اونه ولی این سرزمین بار ها به خاطر زیاده طلبی های خاندان تارگارین رنج دیده، رقص اژدهایان و قیام بلک فایر دو نمونه ی بارزشه و حالا هم باید منتظر حمله یه دختر توهمی با ۸۰۰۰ تا سرباز بدون احساس و ۳ تا اژدها باشه.

چرا این خاندان منحوس نمی زاره مردم زندگیشونو بکنن؟

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به جورامون:

من نمیگم تیریون باید کار دیگه ای می کرد، میگم همین که براساس منافع خودش و خاندانش تصمیم میگیره یعنی شخصیتش خاکستریه

اگه واسه رسیدن به اهدافش هر کاری می کرد و هیچ حد و مرزی نمی شناخت که شخصیتش سیاه میشد نه خاکستری!

 

من خودم سیستم فکری تیریون رو خیلی می پسندم، اینا رو هم در تایید حرف solidus گفتم نه در مذمت تیریون. به نظر من حتی ند هم شخصیت سفید و فرشته وار نبود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اوه اوه يه شبه چقد اينجا بحث كردين!

بيچاره دنريس چقد دشمن داره اينجا.خداييش منم قبول دارم مارتين دوسش داره و تا اينجا بهش حال داده اما دليل نفرتتون رو نميدونمءازين دختر چيز بدي ديدين؟؟؟؟همه ارتشش خودشون خواستن كه باهاش بمونن.دنريس كه مجبورشون نكرده.بعلاوه علاوه بر غرور چيزاي ديگه اي هم داره،مث هوشمندي.كاري به اصل ذاتش ندارم،اما اگه نقش هم بازي كرده باشه خيلي خوب اينكارو كرده،من اگه جاي يكي ازون برده ها بودم حتما باهاش همراه ميشدم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس: مگه شوالیه های وستروس کاری غیر از جنگیدن بلدن؟ مگه سرباز های مزدور کاری غیر از جنگیدن میکنن؟ آنسالیدها هم متصل اونا! میتونن برن محافظ یکی بشن و به کسی خدمت کنن و در برابرش پول بگیرن.

لیدی: منم نگفتم تیریون یه آدم کاملا سفیده! من میگم در کل آدم خوبیه و کارهای خوب میکنه، مثل دنریس. حتی دنریس هم کاملا سفید نیست. تنها آدم سفید توی داستان ادارد استارک بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استنیس: مگه شوالیه های وستروس کاری غیر از جنگیدن بلدن؟ مگه سرباز های مزدور کاری غیر از جنگیدن میکنن؟ آنسالیدها هم متصل اونا! میتونن برن محافظ یکی بشن و به کسی خدمت کنن و در برابرش پول بگیرن.

بله شوالیه ها می تونن برن زندگی تشکیل بدن، بچه دار بشن، لرد بشن و حکومت کنن ولی آیا یه آنسالید می تونه این کار ها رو انجام بده؟ آیا یه آنسالید می تونه از دستور مافوقش سرپیچی کنه؟ آیا یه آنسالید می تونه علیه اربابش شورش کنه؟ آیا یه آنسالید می تونه رهبر یه قیام بشه؟ آیا یه آنسالید احساس انسانیت داره که مثلا در هنگام جنگ خودش با تصمیم گیری خودش از جون یه نفر مثلا یه بچه بگذره؟

 

Sent from my Nexus 5 using Tapatalk

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@علی:

رو شرایط مادی بزرگ شدن خیلی تاکید می کنی که از نظر من پیش کمبود محبت و شرایط روحی اصلاً محلی از اعراب نداره. (هر چند دنریس معنای فقر رو آنچنان نفهمیده)

 

"باباشون رو با خیانت کشتن ؟ برادرشون فروختشون ؟ مجبور شدن با یه دوتراکی پهن پیکر ازدواج کنن ؟"

اینا بدبختی های دنریس ه دیگه؟

آخری که به هیچ عنوان بدبختی محسوب نمی شه. ماه و ستارگانش بود این پهن پیکری که می گی. (باز تو سریال اون اوایل رابطه دروگو و دنریس مثل جیمی و سرسی تحریف شده)

 

دنریس فقط می شنوه که اینجوری شده، حالا تایوون اون جرثومه بلاهت رو جلو چشماش می بینه که داره خاندانشون و به باد می ده، می بینه که یه فاحـ*ـه جای مادرش رو گفته، اینا انقدر عقده می شن که قساوت رو کاملاً براش توجیه می کنن.

 

درسته برادرش فروختش و کلی بلای دیگه سرش آورد. دیدی تا حالا کسی به واکنش دنریس نسبت به مرگ ویسیرس واکنش نشون بده؟ همه حرف اینه که چرا تریپ می یاد که آی من ویسیریس رو دوست داشتم، تقصیر خودش بود، من نمی تونستم کاری کنم و ...

 

راجع به جیمی هم می تونم بگم ولی خب خیلی ربط نداره و طولانی می شه پست. ولی یه عمر شاهکش خطاب شدن با توجه به واقعیت قشنگ اندازه مصائب دنریس ه.

وهمینطور سندور. بچگی سندور چندین و چند برابر بدتر از دنریس بوده. و ما یه کار ازش دیدیم اونم کشتن اون پسر قصاب بود.

 

راجع به بی رحمی دنریس: کشیدن شراب فروش با اسب (در حد تیکلر ه شکنجه)

کاری که با اربابای آستاپور کرد و کاری که داریو براش کرد اسمش می شه هوش و ذکاوت ولی همواره در توهم توطئه است و شاکی که چرا با من اینجوری می کنن. یه سوزن هم به خودت بزن خب.

و ...

 

هیچ آنسالیدی دنریس رو ترک نمی کنه و دنریس هم این رو می دونه. چون اصلاً انسان نیستن اینا، به کسی که معنی آزادی و زندگی رو نمی فهمه چی می خواب بدی تو آخه؟

 

 

دنی به همسر خدا رو کرد. «تو بهم هشدار دادي که تنها مرگ می تونه بهاي زندگی باشه. فکر کردم منظورت اسبه.»

میري ماز دور گفت: «نه، این دروغیه که به خودتون گفتید. شما از بها اطلاع داشتید.»

می دانسته؟ می دانسته؟ اگه به عقب نگاه کنم از دست رفتم. «بها پرداخت شد. اسب، بچه ام، کارو و کاتو، هگو و کوهولو. بها پرداخت شد و پرداخت شد و پرداخت شد »

از روي تشک ها برخاست . «کال دروگو کجاست؟ بهم نشونش بده، همسر خدا، مغ، ساحره ي خون، هر چی که هستی. کال دروگو رو بهم نشون بده. بهم نشون بده که در عوض زندگی پسرم چی خریدم. »

 

جنون قدرت در چه حد آخه ؟!!!!!!!

 

 

مشکل اصلی دنریس مزور بودن ه به نظر من.

فکر کنم به اندازه کافی بحث شده و تاپیک بکل منحرف.

باز اگه خواستین ما برای ادامه بحث هستیم در خدمتتون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بابا بالاخره تارگرینه دیگه ، مخش که سالم کار نمیکنه...

و مسئله اینه که دنریس چیزایی رو که داره خودش با تلاش خودش به دست نیاورده. یعنی اگه چیزی داره یا بهش دادن ( ژن اژدهاپرور بودن که از خونواده رسیده، تخم اژدها هم که همینطور، اونم بهش دادن) یا با کلک بدست آورده. شما به من بگو کجای اینکه بری مال یکی دیگه رو با کلک مال خودت کنی توش شرافت هست ؟ ( اینکه دروگون رو بدی صاحب برده ها و تا برده ها رو داد به دنی گفت درکریس، مث این میمونه که بری ماشین معامله کنی، تا یارو امضا کرد، بزنی بکشیش!)

دقیقا هیچی رو خودش با تلاش بدست نیاورده. اون جیمی برای جنگاور بودن جنگیده، ادارد برای حیثیتش ازخودگذشتگی کرده و با مثلا استنیس داره واقعا جون میکنه ...

کجای این توش شرافته واقعا ؟

ازاد کردن برده میدونین چجوریه ؟ بهشون پول بدی بگی برین یه زندگی جدید راه بندازین و تجارت کشاورزی و دامداری یاد بدی بهشون. وگرنه که خب خسته نباشی ، ارتش دزدیدی هنر کردی.

توی کتاب هم دنی فقط مونده بود به باریستان ابراز علاقه کنه! یعنی از کلفتاش بگیر تا ترک دیوار حالشو بد میکرد. سنسا هم توی سن بلوغه، ولی حالش خراب نمیشه دم به دقیقه. اینم یکی از مواردی بود که خوشم نیومد ازش. خب اگه میخوام "اِهِم" یکیو پیدا کن اصن خودتو باهاش خفه کن، نه اینطوری که.

ضمن اینکه چپترهای دنی توی کتاب واقعا حوصله سر بر هست که این ناخودآگاه نفرت رو بیشتر میکنه.

ضمن اینکه کارتون ژاپنی نیست این مجموعه. فکر کردید، مارتینی که میشناسید، میذاره یکی با هشت هزارتا سرباز آبدیده و سه تا اژدها تا آخر داستان پیش بره ؟ شک نکنید خشتک این بشر به بدترین حالت سرش کشیده میشه. اصن در قاموس این مجموعه نیست که ورق بر نگرده، لااقل برای آبروتون هم که شده انقدر ذوق زده نشید. من خودم فکر میکنم دنی به خاک سیاه میشینه، ولی یه بامعرفتی پیدا میشه وستروسو باهاش تقسیم میکنه.

 

 

 

Tapatalking with an iDevice

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چه بحث دنریس داغه!

من هر وقت تو سریال می بینمش اون جذبه و اقتداری که بقیه مدعیان پادشاهی داشتن رو تو دنریس ندیدم! با اینکه تقریبا همسن راب ولی اصلا اون کاریزمای پادشاهی و سلطنت و رهبری رو نداره! بعدم بخواد ملکه بشه باید شاه هم داشته باشه چون تا جایی که می دونم تو وستروس سابقه ملکه ی تنها وجود نداشته..

یه مسئله ای هم که خیلی به این حس بنده دامن میزنه این جنگنده نبودن دنریسه! دنریس به تنهایی کلا بی دفاعه! یعنی اگه داریو و باریستان و جورا نباشن نمی تونه گلیمشو از آب بکشه بیرون ! اژدهاهاش رو اگه ازش بگیرن که دیگه فاتحه ش خونده ست

دنریس حتی نمی تونه یه خنجر دستش بگیره و از خودش دفاع کنه! دیگه همه چی که سوار اژدها شدن و 8000 تا آنسالید نیست که..

به نظرم دنریس هر وقت تونست تو شرایط برابر(بدون دخالت اژدها) حرکتی انجام بده که یه قدم به تخت آهنی نزدیک بشه و خودشو ثابت کنه! اونوقت می تونه مدعی سلطنت بشه. با اژدها تختو گرفتن که هنر نیست که! کیه که از اژدها نترسه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حرف از آزاد کردن 8000 آنسالید شد،یاد یه داستانی افتادم که توی یکی از فیلم های کلینت ایستوود یه پیرمرده واسه ایستوود تعریف میکرد:

تو یه شب سرد زمستون یه جوجه کوچولو تنها وسط برف سرما گیر کرده که یک گاو پیدا میشه و جوجه ازش درخواست کمک میکنه.گاوه تنها کاری که میتونسته بکنه اینه که یه کیک گاوی گرم و بزرگ رو روی جوجه بندازه تا جوجه کوچولو از سرما و یخ زدن نجات پیدا کنه.بعد اینکه گاوه میره سرو کله یه روباه پیدا میشه که یهو چشش به این جوجه میفته میره سراغش وبعد اینکه قضیه رو میفهمه، به جوجه کوچولو میگه که میخواد کمکش کنه. پس اونو از توی کیک گاویه در میاره تمام کثافتای دور جوجه رو تمیز میکنه و اونو میفرسته به یه جای گرمتر که اسمش معده بوده

نتیجه اخلاقی:بعضی آدما تو رو به خاطر خودت به گند میکشن و بعضی آدما تورو به خاطر خودشون تو رو از گند میکشن بیرون

درباره اربابا مطمئن نیستم که گاوه قصه ما باشن ولی درباره دنریس مطمئنم همون روباهس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این قسمت خوب بود!

من که عاشق خط داستانی آریا هستم...

بعد همه اون اتفاقات داشت از سگ شکاری خوشم میومد! یعنی خوشم اومده بود! ولی با این کاری که کرد خیلی اعصابمو خورد کرد!

آقا من الآن یاد یه نکته ای تو قسمت قبلی افتادم...

اگر دقت کنید لحظه ای که برن دستشو میزاره روی درخت ادارد استارک رو توی یه غار می بینه و تخت پادشاهی هم یخ زده!

شاید در آینده زمستان میرسه و ادارد زنده میشه؟

یعنی من دیوونه فتوحات دنریس هستم. یکی از خفن ترین شخصیت ها همین داریو ناهاریس هست! خیلی حرکتش خفن بود!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آقا من الآن یاد یه نکته ای تو قسمت قبلی افتادم...

اگر دقت کنید لحظه ای که برن دستشو میزاره روی درخت ادارد استارک رو توی یه غار می بینه و تخت پادشاهی هم یخ زده!

شاید در آینده زمستان میرسه و ادارد زنده میشه؟

اون صحنه ای که ادارد رو نشون میده مربوط به زمانیه که توی سیاه چال کینگزلندینگ بود! قبل از اعدامش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
این قسمت خوب بود!

من که عاشق خط داستانی آریا هستم...

بعد همه اون اتفاقات داشت از سگ شکاری خوشم میومد! یعنی خوشم اومده بود! ولی با این کاری که کرد خیلی اعصابمو خورد کرد!

آقا من الآن یاد یه نکته ای تو قسمت قبلی افتادم...

اگر دقت کنید لحظه ای که برن دستشو میزاره روی درخت ادارد استارک رو توی یه غار می بینه و تخت پادشاهی هم یخ زده!

شاید در آینده زمستان میرسه و ادارد زنده میشه؟

یعنی من دیوونه فتوحات دنریس هستم. یکی از خفن ترین شخصیت ها همین داریو ناهاریس هست! خیلی حرکتش خفن بود!

 

اون درخت باعث میشه اتفاقات قدیم و اینده رو ببینن ند استارک توی سیاهچال دید و حتی اعدامش هم دید + خیلی اتفاق های دیگه حتی سایه اژدها ها بالای شهر کینگز لندینگ هم مشاهده شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس:

غیر از بچه دار شدن بقیه رو میتونن. فقط زمان و آموزش میخواد تا اون شستشوی مغزی که روشون انجام شده خنثی بشه. اولش همین اسم گذاشتن بود. بعدش اومد کرم خاکستری رو کرد فرمانده سپاه. چطور یه آنسالید که تا دیروز برده بوده و فرمانبردار و اجازه فکر کردن نداشته فرداش میتونه استراتژی بچینه و به دنریس مشاوره بده و سپاه رو فرماندهی کنه اما نمیتونه کارهایی رو که میگی انجام بده؟

 

کیوان: فکر کنم یه ذره دیگه بحث ادامه کنه به این نتیجه برسی که دنریس تو پر قو بزرگ شده و تایوین و جیمی یتیم بودن و تو کثافت های فلی باتم بزرگ شدن و با شایستگی های خودشون به مقام رسیدن و پول و قدرت خاندانشون هیچ تاثیری در این کار نداشته و ایریس اومده اینو توی بدبختی دیده و به کاردانیش پی برده و گفته بیا دست من بشو و پسرت هم بشه محافظم!

 

من نمیدونم چطور از اون متن کتاب به این نتیجه رسیدی که دنی بچه خودش رو با تعمدا کشته! خیلی واضح میگه که من فکر میکردم اسب منظورته. شکی که دنریس از مرگ بچه اش خورد قابل باور نیست.

 

مانوئل:

دنریس با برده دارها معامله نکرد. از اول هم قصدش این بود که مجازاتشون بکنه. از همون لحظه که فهمید آنسالیدها چطور و به چه شکلی تعلیم دیدن این نقشه رو کشید. اگه بخوای مثال بزنی باید اینجوری مثال بزنی:

یه نفر یه ماشین رو از یکی دزدیده و صاحبش رو کشته و راحت داره میچرخه و کسی نیست که عدالت رو اجرا کنه. تو میری با نقشه باهاش معامله میکنی و بعد از امضا میکشیش و ماشین رو به وارث صاحب حقیقی میدی.

 

نگار:

مگه مسابقه کشتیه؟ دنریس یه دختره و تو انتظار داری از لحاظ جسمی و قدرت شمشیر زنی با بقیه برابر باشه؟ همه چیز دنریس رو میگیری و اونو میندازی توی گودی که همه با تمام داشته هاشون توش قرار داردن؟

همین جیمی بدون دست راستش چی داره؟ مگه یکی از بزرگترین شوالیه های وستروس نبود؟ بدون دست هیچ کاری نمیتونه بکنه. حالا تو 8000 سرباز و 3 اژدها و چند مشاور و شوالیه رو ازش میگیری و میگی در برابر بقیه چیزی نداره؟؟!!!!

شرایط برابر یعنی چی؟ استنیس که زالو میندازه تو آتیش و چپ و راست رقیباش رو محو میکنه شرایط برابر داره؟ لنیسترها که پول و قدرت و تاج و تخت و تایرل ها و فری ها و بولتون ها رو به عنوان متحد دارن شرایط برابر دارن؟ هر کس یه چیزی داره و یه چیزی نداره. یکی قدرت بازو داره یکی عقل و استراتژی داره یکی متحد قوی داره یکی جادو داره یکی اژدها داره یکی خباثت و مکاری داره و ... . نمیتونی هر کس رو بدون داشته هاش درنظر بگیری.

 

رودریک:

ربط مثالت به این قضیه رو متوجه نشدم. این مثالت زمانی درست بود که دنریس میومد آزادشون میکرد و میگفت حالا آزاد شدید و برید به زندگیتون برسید و به من هیچ ربطی نداره چیکار میخواید بکنید. اما دنریس بهشون حق انتخاب داد. گفت علاوه بر اون راه یه راه دیگه هم دارید که بیاید به من ملحق بشید تا بریم به یه جای خوب. معادلش تو مثال تو میشه اینکه گاوه به جوجه بگه بیا سوار شو با هم بریم به یه جای گرم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جورامون:

شاید درست نخوندید قصه رو یا من بد تعریف کردم.یه جوجه کوچولو چه طور میتونه سوار یه گاو بشه شما اندازشونو با هم مقایسه کن

گاوه هم نمیتونه رو جوجه هه بشینه تا گرمش کنه پس تنها راهی که میتونه کمک کنه همون کیک گاویه البته من نگفتم که حتما گاو قصه همون برده دارها هستن چون اوناهم به خاطر منفعت خودشون از برده ها سو استفاده میکردن

اما در مورد دنریس،مثل اون برده دارها ظالم نیست.اما فرشته نجات هم نیست،اونا رو از شر اربابانشون نجات میده(تازه اونم با یک حربه ناجونمردانه) نه به خاطر خودشون بلکه به خاطر رسیدن به تخت آهنین

بهشون حق انتخاب میده درسته اما به چه کسایی؟کساییکه از کودکی یاد گرفتن اطاعت کنن و بجنگن نه انتخاب

اگر به فکر اونها بود بهشون دستور میداد تا برن دنبال زندگیشون نه اینکه بهشون حق انتخاب بین موندن پیش ارباب جدیدشون و یا ترک کردنش رو بده.

من نمیگم دنریس یه دیو یا شیطانه اما یک فرشته هم نیست مثل بقیه مدعیان تاج و تخت طمع رسیدن به قدرت رو داره.و شاید طمعش بیشتر هم باشه نا سلامتی یه تارگریینه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×