رفتن به مطلب
King Robert

حکومت خاندان تارگرین ، صلح یا هرج و مرج ؟!

Recommended Posts

هر موقع هر جا ضعفی وجود داشته طرف قدرتمند تر حمله کرده تا جایی که تونسته منفعت برده هیچ ربطی هم نداره که تارگرین ها حاکم بودن یا هر کس دیگه.

وقتی لنیستر ها رو به زوال بودن و رین ها قیام کردن این حکومت مرکزی بود که از صحنه روزگار محو شون کرد یا تایوون که لنیستر مقتدری بود؟

خود گارلان و ابرین با هم مشکلی ندارن طبق گفته ابرین حالا یه سری دیگه بیان کاسه داغ تر از آش بشن؟ مشکل عمیق تر از این حرفاست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
KIng Robert این زورِ که حق میاره در غیر این صورت استارک ها هم به شمال حقی ندارن، لنیستر ها به غرب حقی ندارن، تایرل ها به ریچ حقی ندارن، مارتل ها به دورن حقی ندارن، ارن ها به ویل حقی ندارن، براتیون یا پیش از اون دارندون ها به استورمزلند حقی ندارن و گریجوی ها هم به آیرن ایلند حقی ندارن چرا!!!؟؟ چون هیچ کدوم از این خاندان ها با رای مستقیم مردم حاکم اون منطقه نشدن بلکه با زور شمشیر هاشون تونستن حق حاکمیت رو بدست بیارن

بر اساس منطق شما تنها پادشاهانی که حق پادشاهی داشتن پادشاهای پشت دیوار بودن چون با رضایت مردم ازاد برای پادشاهی انتخاب شده بودن

عزیز من، من گفتم که این منطقیه که بر اساسش تارگرین ها خودشون رو مظلوم و رابرت رو غاصب می دونند.

در مورد لیستت باید بگم که باید استارک ها و تا حدودی آیرن بورن ها رو از این لیست خارج کنی. استارک ها که مشخصه تمام مردم و خاندان های شمال به جز محدودی دوستشون دارند. (عاشقشونند) گریجوی ها و آیرن بورن ها هم هرچند مدت یک بار کینگزموتی برگزار می کنند که تو اون شاهشون رو انتخاب می کنند.

 

یه نکته ی دیگه رو هم اضافه کنم. استارک ها شمالی اند، لنیستر ها اهل وسترلندند، تایرل ها مال ریچند، گریجوی ها از خاندان های جزایر آهنند، دارندون ها استورم لرد بودند، ارن ها مال ویلند و ..... ولی تارگرین ها اصلا متعلق به وستروس هم نیستند. دشمن و نیروی خارجی محسوب می شن. متجاوزند. مثلا توی دنیای واقعی یعقوب لیث صفاری هم با شمشیر شاه شده، هولاکو هم با شمشیر شاه شده، ولی یعقوب لیث ایرانیه، هولاکو مغوله.

رابرت عزیز منم منظورم همین بود. یکی کردن پادشاهی مشکلات رو کم کرد چون با این کار دورنی ها و ریچی ها مدام به هم حمله نمیکردن تا باعث نابودی هم بشن و آهن زاده ها هم حمله هاشون کم شد چون میدونستن در صورت حمله با همه پادشاهی طرفن نه فقط با یه منطقه. نمونه هایی رو که شما گفتی از بدی های یکی شدنه ولی تو همه حکومت ها هست. مسلما تعداد جنگ های بزرگ توجه کنید واقعا بزرگ کم شده بود. شورش های بلک فایر بجز اولیش خیلی دیگه نکشت. تازه نمونه جنگ هایی که گفتید تلفاتش خیلی کمتر از تلفات جنگ هایپی در پی دورنی ها و ریچی ها یا حمله های مداوم آهن زاده ها بود چون مدتشون کمتر بود چون صلح پادشاهی نمی ذاشت این جنگ ها زیاد و طولانی بشه. با این وجود یکی شدن وستروس خیلی بهتر از تکه تکه بودنشه.

 

بلک فایرها برای همه مشکل بودن. تو زمان ایریس اول وقتی این همه مشکل دیدن دوباره قیام کردن و برای ایجاد وحشت چندین جا رو آتیش زدن درنتیجه واسه همه تهدید بودن.

رقص اژدهایان تلفات سربازی زیادی داشت و تو کتابی که یه استاد دربارش نوشته شده بود جملاتی مثله: در هر سو سربازان سبز و سیاه پوشی بودند که می سوختند. پرچم های سبز و سیاه در آتش اژدهایانی که هم دیگر می دریدند می سوختند مرد ناله های زن را بیاد دارد...( طبق این نوشته ها تلفات سنگین بوده ولی منظور منمردم عادی

قسمت قرمز: اتفاقا نظر من برعکسه، وقتی دو تا خاندان یا دو تا منطقه با هم بجنگند تعداد نفرات کمتره تا زمانی که هر هفت تا خاندان توی یک جنگ شرکت کنند و طبعا تلفات هم کمتر می شه.

قسمت آبی: این جنگ های دورنی ها و ریچی ها که بیشترشن درگیری های خاندان های مرزی مثل اوکهارت با دین بودند که بعد فتوحات ایگان و تا قبل تصرف دورن هم ادامه پیدا کردند. جنگ های بزرگ و بحران زا زیاد نبودند، و مطمئنا هیچ کدوم از جنگاشون به اندازه ی لشکرکشی دیرون اول خسارت و تلفات بار نیاورده.

قسمت زرد:استاد جان با توجه به وقایعی که توی کتاب خوندی، به نظرت امکان داره جنگ بزرگی توی مقیاس جنگ اژدهایان رخ بده و مردم عادی تکه پاره نشند؟ همچین جنگ هایی راه رو برای امثال گرگور کلگان و آموری لورچ و گرو هایی مثل بری کمپانیون برای سلاخی کردن مردم باز می کنه. بماند که تارگرین ها خودشون دلبستگی خاصی به سوزوندن شهر ها و قلعه ها با اژدهاهاشون دارند.

در ضمن مگه سرباز ها جز مردم عادی نیستند؟ توی وستروس به جز شوالیه ها که نجیب زاده اند (البته به جز شوالیه های آواره) بقیه ی سربازای ارتش مردم عادی اند.

خیلی از این جنگ هایی که سر رابرت برشمرد رو نمیشه مساوی یه نا امنی بزرگ در نظر گرفت و بیشتر محدود به منطقه خاصی بودن ( جای که خود تارگرین ها درش درگیر بودن ) ، اصلا همین نشون میده که چقدر تعداد نزاع ها بین هفت پادشاهی کم شه و همه جنگ ها به سمت تارگرین ها متمرکز شده !

در فواید یکپارچه شدن حکومت منفعت های زیادی نهفته است ، تجارت رونق پیدا میکنه ، امنیت راه ها به واسطه عدم درگیری خاندان ها بیشتر میشه ( مثلا ببینید بعد از دوره سلطنت بی خرادنه رابرت و نبرد 5 پادشاه ، چه بلایی به سر امنیت راه ها اومده ! )

اتفاقا من جنگ های مهم و اصلی رو ذکر کردم که بیشتر هفت پاداهی رو درگیر خودشون کردند. وگرنه درگیری های کوچک و منطقه ای که قبل از تارگرین ها هم وجود داشته و بعد تارگرین ها هم وجود داشته. شورش اسکاگوسی ها در شمال، شورش رین ها در غرب، شورش داسکندیل در کرون لندز، شاه کرکس در استورلندز، درگیری های مرزی دورن و ریچ، غارت های گاه و بی گاه آیرن بورن ها.

 

در مورد رونق تجارت گفتی، شهرهای آزاد با تجارتشون می تونند 10 بار هفت پادشاهی رو بخرند و در راه رضای خدا آزاد کنند، ولی التزامی ندیدند برای حفظ و رونق تجارتشون با هم یک کشور مشترک رو تشکیل بدند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کینگ رابرت جنگ های مداوم و پی در پی دو یا چند منطقه فرسایشین و کم کم مردم رو به کل بدبخت میکنن و فرصت جبران سریع رو نمیذارن. جنگ های دورنی ها و ریچی ها پیروزی قطعی واسه هیچ کدوم از طرفین نداشت و مدام ادامه پیدا می کرد و معلوم نبود تا کی ادامه پیدا می کنن همین طولانی بودنشون باعث تلفات زیاد و دیرتر بازسازی شدن آسیب ها می شد. ولی زمانی که فورا به کمک چند خاندان یه مسئله ریشه کن بشه هم تلفاتش کم میشه هم فرصت جبران کردن هست

راستش من که تاحالا جایی ندیدم که گفته باشه تو رقص اژدهایان مردم عادی رو تکه پاره کرده باشن. امکانش هست ولی خیلی کم چون دعوای اون دوتا رو نمیشد تو شهر ها انجام داد.

سرباز شمشیر داره و به وسیله شمشیرش از خودش دفاع می کنه و می کشه. مرگ ده ها سرباز مسلح و تقریبا برابر تو یه جنگ اونقدر وحشتناک نیست تا این که صدتا بی گناه تو یه جنگ کشته بشه. منظور من از مردم عادی زن ها و بچه هایی بودن که جنگ هیچ ربطی بهشون نداشت وگرنه سربازه و شمشیرش. میتونه اونو به یه طرف دیگه بفروشه و تازه مستقیم هم به جنگ ربط داره. تو قیام رابرت هم سرباز کشته شدن نه به اندازه رقص اژدهایان ولی کم نبودن. اما کسی بخاطر مرگ اونا احساس تاسف بدی کرد؟ ولی درعوضش چون تایوین شهر رو گرفت و همه حتی مردمی رو که به جنگ ربطی نداشتن رو کشت چهره قیام رو تاحدودی بد کرد.

کینگ عزیز ما کجا میل به سوزوندن شهر ها داشتیم؟ یه هارنهال رو بخاطر تسلیم نشدنش سوزوندیم بقیه رو که هیچکاری نکردیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگه این همه جنگ های ریچ و دورن مخرب و ویرانگر بودند چرا ریچ پربارترین و غنی ترین منطقه تو 7 پادشاهیه، اون هم با اختلاف بسیار زیاد؟ اگه این همه ویرانگر بودند یک کشتزار نباید توی ریچ باقی می مونده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

الان سیصد ساله که از اون جنگ ها میگذره پس مسلما جبران شدن. اگه هم بخوایم هنوز هم دنبال اثراتش باشیم باید تو مناطق مرزی دنبالش بگردیم نه تو کل منطقه گنده ریچ.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دیدم دیگه این بحث زیاد به تاپیک قبلی ربطی نداره گفتم بیام اینجا جواب بدم.

هی این خزانه رابرت رو بکوبین تو سر ملت. بابا چون رابرت اینجوری بود دلیل نمی شه شما خوب بودین که. ولخرجی نکردن و بدهکار نکردن یه ویژگی خوب نیست بلکه توقع و وظیفه است.

الان اگه همین مشکل خزانه در زمان یه تارگرین وجود داشت میکردینش بت میکوبیدید تو سر ما که دید این شاه تارگرین چقدر بی لیاقت بود؟ حالا مگه دیگه ول میکردید؟

ایم مشکل خزانه هم کم مشکلی نیست برای خودش!!!!! همین مشکل بود که نمی ذاشت رابرت یه قدم علیه لنیستر ها برداره و مجبورش میکرد چشمش رو روی خطاهای لنیستر ها ببنده. وضع بد خزانه مساوی میشه با وضع بد اقتصاد مملکت که اون هم نتیجش میشه اوضاع بد مردم.

حالا منم که نگفتم از همه بدتر بود، گفتم وضعیت مملکت در زمان رابرت از اکثریت تارگرین ها بدتر بود.

یعنی من عاشق اینم که خیلی وارانه اژدها رو کنار چیزی مثل طلا قرار می دی.

یا مثلاً یه بار دیگه (کوئین نایمریا بود اگه اشتباه نکنم) اژدها رو کنار دایرولف گذاشتین.

 

یعنی تنها کسایی که ازشون بر می یاد چنین آپشنی رو گند بزنن توش همین تارگرین هان.

رقص و منقرض شدن نسل اژدهایان.

طلا مثال بود. میخوای کنار محصولات مرغوب و زیاد های گاردن یا موقعیت استراتژیک دورن قرارش میدم.

اصلا اژدها یعنی قدرت مطلق. فقط کسانی که خون جادویی و والای تارگرین ها رو دارن (اونم نه همشون) میتونن اژدهایان رو رام کنن. این یک ویژگی در کنار ویژگی های دیگر مخصوص تارگرین هاست که اونا رو از دیگر افراد خاندان ها متمایز می کنه.

مهم اینکه ما بهترین کاری رو که میشد با اژدهایان انجام داد رو انجام دادیم و وستروس رو فتح کردیم. هر خاندان دیگه ای هم اگه اژدها داشت همین کار رو میکرد.

رقص هیچ ربطی به گند زدن تو استفاده از اژدهایان نداره و منقرض شدن اژدهایان هم همونطور که خودتم میدونی بشدت مشکوکه.

 

پ.ن1: این اسمایل سوت هم به اسمایل های منفور من اضافه شد.

پ.ن2:لحنم که تند نبود؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

*‌استاد این نقل قول ها مال کی هست. پست اصلی این دوستمون کجاست؟

 

فکر کنم همه قبول داشته باشیم که پادشاهی رابرت فاجعه بود. بحث رو باز نمی کنم چون همه از سیر تا پیازش رو خبر داریم. رابرت به نظرم فقط یه سرباز خوب بود. فرمانده ی خوبی نبود.

مثلا اگه الان زنده بود یه تنه می رفت به جنگ اژدهاهای دنریس و آنسالید ها . شجاعتش ستودنی هست ولی این خصوصیت برای یه فرمانده مناسب نیست.

 

یه جا استنیس گفت اگه رابرت جای من بود خودش به دروازه های وینترفل حمله می کرد و سر رمزی و پدرش رو می برید

 

 

بله هر کسی این سلاح رو داشت قطعا چنین کاری رو می کرد. مهم اینه که بعد از اگان تارگرین ها کار مفیدی نکردن. ( یکی کردن وستروس خیلی خوب بود ) از اژدها ها می شد استفاده ی دیگه ای هم کرد. مثلا من خودم 6-7 اژدها ور می داشتم و می زدم به دل وحشی های اون طرف دیوار تا یه حالی به نگهبان ها داده باشم این جوری وحشی ها تا یه مدت خیلی طولانی نزدیک دیوار نمی شدن یا بعد از فتح وستروس که اژدها بیکار شدن، می شد به طرف شهر ها آزاد هم لشکر کشید. با 10 هزار سرباز و چند تا اژدها هر شهری تسخیر می شد. نیروی دریایی هم که شکر خدا کم نبود. آربور و جزایر آهن می تونستن کمک کنن.

البته همه ی سلسله ها همین طور هستن. اولشون که شاه های جوون و با انگیزه هستن همه چی عالی پیش می ره ولی بعدش بخور و بخواب و جنگ جانشینی شروع میشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استاد آمون » جمعه خرداد 30, 93 4:34 pm[/url]"]دیدم دیگه این بحث زیاد به تاپیک قبلی ربطی نداره گفتم بیام اینجا جواب بدم.
هی این خزانه رابرت رو بکوبین تو سر ملت. بابا چون رابرت اینجوری بود دلیل نمی شه شما خوب بودین که. ولخرجی نکردن و بدهکار نکردن یه ویژگی خوب نیست بلکه توقع و وظیفه است.

الان اگه همین مشکل خزانه در زمان یه تارگرین وجود داشت میکردینش بت میکوبیدید تو سر ما که دید این شاه تارگرین چقدر بی لیاقت بود؟ حالا مگه دیگه ول میکردید؟

ایم مشکل خزانه هم کم مشکلی نیست برای خودش!!!!! همین مشکل بود که نمی ذاشت رابرت یه قدم علیه لنیستر ها برداره و مجبورش میکرد چشمش رو روی خطاهای لنیستر ها ببنده. وضع بد خزانه مساوی میشه با وضع بد اقتصاد مملکت که اون هم نتیجش میشه اوضاع بد مردم.

حالا منم که نگفتم از همه بدتر بود، گفتم وضعیت مملکت در زمان رابرت از اکثریت تارگرین ها بدتر بود.

یعنی من عاشق اینم که خیلی وارانه اژدها رو کنار چیزی مثل طلا قرار می دی.

یا مثلاً یه بار دیگه (کوئین نایمریا بود اگه اشتباه نکنم) اژدها رو کنار دایرولف گذاشتین.

 

یعنی تنها کسایی که ازشون بر می یاد چنین آپشنی رو گند بزنن توش همین تارگرین هان.

رقص و منقرض شدن نسل اژدهایان.

طلا مثال بود. میخوای کنار محصولات مرغوب و زیاد های گاردن یا موقعیت استراتژیک دورن قرارش میدم.

اصلا اژدها یعنی قدرت مطلق. فقط کسانی که خون جادویی و والای تارگرین ها رو دارن (اونم نه همشون) میتونن اژدهایان رو رام کنن. این یک ویژگی در کنار ویژگی های دیگر مخصوص تارگرین هاست که اونا رو از دیگر افراد خاندان ها متمایز می کنه.

مهم اینکه ما بهترین کاری رو که میشد با اژدهایان انجام داد رو انجام دادیم و وستروس رو فتح کردیم. هر خاندان دیگه ای هم اگه اژدها داشت همین کار رو میکرد.

رقص هیچ ربطی به گند زدن تو استفاده از اژدهایان نداره و منقرض شدن اژدهایان هم همونطور که خودتم میدونی بشدت مشکوکه.

 

پ.ن1: این اسمایل سوت هم به اسمایل های منفور من اضافه شد.

پ.ن2:لحنم که تند نبود؟

استاد عزیز دیگه ایمان آوردم که شما یه تارگرین واقعی هستید

من باب کنجکاوی میپرسم میتونیید چنتا از این ویژگی های خاندان تارگرین رو که با بقیه خاندان ها متمایزشون میکنه برامون بگید؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام به همه عجب تاپیکی. اکسلنت

باتوجه به عنوان تاپیک فقط یه نظر میشه داد اونم اینکه تارگرین ها کاملا مخرب و خودخواه و سوء استفاده کن و مخل اسایش بودن پس قطعا حکومتشون هرج ومرج بوده.

چون واقعا هیچ جا و در هیچ دوره ای از سلطنت این خاندان نظم واسایش و رونقی وجود نداره به جز زمان شاه دیوانه که همش مرحون تلاشهای تایوین لنستره.

قبلا گفتم بازهم میگم "سلطنت این خاندان فقط وفقط مرحون اژدهاهاشونه و دورانی هم که اژدها نداشتند کسی نمونده بوده که باهاشون مقابله کنه و صرفا فقط به خاطر رسمی که تاج به وارث میرسه صاحب سلطنت بوده اند اگرنه لایق تاج نبودن و این رو شاه رابرت عملا اثبات کرد (روحش شاد یادش گرامی)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آزور آهای:

اون نقل قول ها برای پست کیوان تو تاپیک بحث درباره ی شخصیت هاست.

شما یه بار برو تو ویکی مقاله خاندان تارگرین رو ببین. اونوقت میبینی پادشاه های دیگه ای هم بودن که سرشون به تنشون بیرزه. نمونه ی آشکارش هم جیهیریس اول و دیرون دومه.

 

رودریک:

ویژگی ها رو گفتم دیگه.

در برابر آتش و گرما مقاومت بیشتری نسبت به سایر آدم ها دارن، خواب های پیشگویانه می بینن، توانایی رام کردن اژدهایان رو دارن و دنریس هم که جدیدا کلا نسوز از آب درومده. کلا یه جورایی جادو تو خونشونه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استاد آمون » جمعه خرداد 30, 93 5:34 pm[/url]"]دیدم دیگه این بحث زیاد به تاپیک قبلی ربطی نداره گفتم بیام اینجا جواب بدم.
هی این خزانه رابرت رو بکوبین تو سر ملت. بابا چون رابرت اینجوری بود دلیل نمی شه شما خوب بودین که. ولخرجی نکردن و بدهکار نکردن یه ویژگی خوب نیست بلکه توقع و وظیفه است.

الان اگه همین مشکل خزانه در زمان یه تارگرین وجود داشت میکردینش بت میکوبیدید تو سر ما که دید این شاه تارگرین چقدر بی لیاقت بود؟ حالا مگه دیگه ول میکردید؟

ایم مشکل خزانه هم کم مشکلی نیست برای خودش!!!!! همین مشکل بود که نمی ذاشت رابرت یه قدم علیه لنیستر ها برداره و مجبورش میکرد چشمش رو روی خطاهای لنیستر ها ببنده. وضع بد خزانه مساوی میشه با وضع بد اقتصاد مملکت که اون هم نتیجش میشه اوضاع بد مردم.

حالا منم که نگفتم از همه بدتر بود، گفتم وضعیت مملکت در زمان رابرت از اکثریت تارگرین ها بدتر بود.

یعنی من عاشق اینم که خیلی وارانه اژدها رو کنار چیزی مثل طلا قرار می دی.

یا مثلاً یه بار دیگه (کوئین نایمریا بود اگه اشتباه نکنم) اژدها رو کنار دایرولف گذاشتین.

 

یعنی تنها کسایی که ازشون بر می یاد چنین آپشنی رو گند بزنن توش همین تارگرین هان.

رقص و منقرض شدن نسل اژدهایان.

طلا مثال بود. میخوای کنار محصولات مرغوب و زیاد های گاردن یا موقعیت استراتژیک دورن قرارش میدم.

اصلا اژدها یعنی قدرت مطلق. فقط کسانی که خون جادویی و والای تارگرین ها رو دارن (اونم نه همشون) میتونن اژدهایان رو رام کنن. این یک ویژگی در کنار ویژگی های دیگر مخصوص تارگرین هاست که اونا رو از دیگر افراد خاندان ها متمایز می کنه.

مهم اینکه ما بهترین کاری رو که میشد با اژدهایان انجام داد رو انجام دادیم و وستروس رو فتح کردیم. هر خاندان دیگه ای هم اگه اژدها داشت همین کار رو میکرد.

رقص هیچ ربطی به گند زدن تو استفاده از اژدهایان نداره و منقرض شدن اژدهایان هم همونطور که خودتم میدونی بشدت مشکوکه.

 

پ.ن1: این اسمایل سوت هم به اسمایل های منفور من اضافه شد.

پ.ن2:لحنم که تند نبود؟

 

 

بد بودن یه چیزی (خزانه رابرت) یه چیز دیگه (تارگرین هایی که خزانه پر و پیمون داشتن) رو خوب نمی کنه.

دقیقاً اگه بد بود و باشه پتک می شه چون یه وظیفه و توقع ه.

 

 

من دو تا مثال رو سوژه می کنم تو از هایگاردن و دورن دوباره همون مثال رو می یاری.

همه اینا رو جمع کنی اندازه نصف یه اژدها نمی شه.

والا !

 

خون جادویی و والای تارگرین؟

رام کردن اژدهایان؟

 

این خون والریا رو باز آدم چیزی نمی گه ولی تارگرین دیگه زور داره.

تارگرین ها تو والریا وضعیتشون این بوده: دیدن همه یه اژدهایی دارن و اژدها سالارن، اینام گریه کردن بقیه دلشون سوخته گفتن این دو تا هم مال شما.

وقتی تو والریا جزء محسوب می شی پس رام کننده اژدها نیستی و صرفاً این هنر رو از بقیه یاد گرفتی.

که اون رو هم موفق شدین بطور کامل با خودتون نابود کنین.

تارگرین ها یه سری ویژگی های موروثی (خواب) و هدیه شده (اژدها و قدرت کنترلش) داشتن که در عین شایستگی تونستن manage کنن و به باد فنا بدنش.

ریگار و اگان و ... که با خواب و پیشگویی و اینا اونجوری کردن.

اژدهایان هم که هیچی.

 

 

فرض کن من می خوام نسل اژدها رو منقرض کنم، خب وقتی شما می یاین خیلی شیک خودتون n تا اژدها رو به باد می دین من می تونم پلنم رو شروع کنم دیگه.

 

به اسمایلی سوت چی کار داری به این خوبی.

وقتی می یای اژدها رو می ذاری کنار این چیزا خب داری می کنی دیگه.

 

نه بابا، چرا تند.

 

 

 

@آزور:

به این مردمان آزاد (همون وحشی هایی که می گی) چی کار داری آخه.

حالا این نگهبانا خل و چل اند و هدف و دشمن اصلیشون رو فراموش کردن و الکی اینا رو دشمن می دونن. تو دیگه چرا ؟؟!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
@آزور:

به این مردمان آزاد (همون وحشی هایی که می گی) چی کار داری آخه.

حالا این نگهبانا خل و چل اند و هدف و دشمن اصلیشون رو فراموش کردن و الکی اینا رو دشمن می دونن. تو دیگه چرا ؟؟!!!

والا من دشمنی خاصی با مردمان آزاد ندارم. اصلا دشمنی ندارم . فقط یه مثال برای استفاده از اژدها ها زدم . وگرنه من یه تار موی گندیده ی تورموند رو با صد تا Shiera Seastar عوض نمی کنم:D . کلا یه مثل معروف هست که میگه، یه تارگرین خوب یه تارگرین مرده‌ست.

تنها کار مفید کل تاریخ تارگرین ها و اژدهاهاشون همون یکی کردن وستروس بود و بس. من موندم به غیر از رقص؛ اون مدتی که اژدها داشتن، چرا باهاشون یه حرکتی نزدن؟

 

به استاد ایمون: سر یه فرصت مناسب میام روی این 17 شاه تارگرین بحث می کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استاد آمون:

استارکا هم توانایی رام کردن دایرولف رو دارن.استارکا میتونن وارگ باشن.استارکا میتونن تو جلد حیوانات برن.استارکا نسبت به بقیه به سرما مقاومترن(استارکا که هیچ اصن شمالی ها). اینا شد ویژگی؟

طوری میگین متمایز که آدم فک میکنه چه ویژگی هایی داشتنو از چشمش پنهون مونده

به جز اژدها سوار شدن(که فعلا از بین رفته) و خواب پیشگویانه چیز دیگه ای به نظر نمیرسه داشته باشن.لنیستر ها هوش و ثروت و سیاست دارن که هیچ ربطی به جادو جنبل نداره.

 

تارگرین دیگه ای نمیخواد تو بحث شرکت کنه یه نفر به چند نفر آخه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چنتا استارک بجز خانواده ادارد دایرولف پرورش دادن ؟! چنتا استارک بجز برن میتونستن وارد پوست حیوانات بشن ؟ وارگ بودن مختص استارک ها نیست .

مقاومت شمالی ها در برابر سرما به خاطر لباس های بیشتریه که میپوشن ، ملکه ی نسوخته ساعت ها تو شعله های آتش بود ، کدوم استارک رو لخت وسط یخ رها کردن و زنده مونده ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
چنتا استارک بجز خانواده ادارد دایرولف پرورش دادن ؟! چنتا استارک بجز برن میتونستن وارد پوست حیوانات بشن ؟ وارگ بودن مختص استارک ها نیست .

مقاومت شمالی ها در برابر سرما به خاطر لباس های بیشتریه که میپوشن ، ملکه ی نسوخته ساعت ها تو شعله های آتش بود ، کدوم استارک رو لخت وسط یخ رها کردن و زنده مونده ؟

 

نمیدونم اینها چه ربطی به موضوع تاپیک داره؟؟؟؟!!!!!

کلا وارگ شدن وسرسخت ومقاوم بودن خصلتیه که به شمالی ها مربوط میشه ربطی به استارک بودن نداره.

ولی درکل اگه استارکها و حتی خاندان دیگه صاحب اژدها بودن خیلی خیلی بهتر از تارگرینها عمل میکردن. اگه استارکها و یا براتیونها ویا حتی لنسترها از مدتها قبل صاحب تاج وتخت بودن برای مشروعیت بخشیدن این عنوان اصلا احتیاجی به اژدها نداشتن.یکی مثل ند استارک و رابرت در دلها خانه کرده بودند و مردم میپرستیدنشون . هیچیک از خاندان ها با خودشون درگیری نداشته ان و همدیگه رو نمیکشتن به جز این تارگرینها.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار » شنبه خرداد 31, 93 2:09 pm[/url]"]چنتا استارک بجز خانواده ادارد دایرولف پرورش دادن ؟! چنتا استارک بجز برن میتونستن وارد پوست حیوانات بشن ؟ وارگ بودن مختص استارک ها نیست .

مقاومت شمالی ها در برابر سرما به خاطر لباس های بیشتریه که میپوشن ، ملکه ی نسوخته ساعت ها تو شعله های آتش بود ، کدوم استارک رو لخت وسط یخ رها کردن و زنده مونده ؟

خوشبختانه یه تارگرینه دیگه هم وارد بحث شد

اگه تمایزاتی که استاد آمون فرمودن بخونی متوجه میشی منظورمو.

1.استارکایی که دایرولف پرورش ندادن دایرولفی نداشتن که بخوان پرورش بدن.خانواده ند هم اگه دایرولف گیرشون نمیومد مثل بقیه بودن.دلیل بر عدم تواناییشون نمیشه.تارگرینا هم از اول اژدها سوار نبودن(درباره تارگرینا و چجوری صاحب اژدها شدنشون کیوان توضیحات خوبی قبل من داد)

2.مقاومت شمالی ها به خاطر لباسشون نیست ارجاعت میدم به حرفای رابرت و ند تو کتاب اول شکایت رابرت از سرمای شمال.(برهنه شنا کردن اوشا تو آب یخ.نگید توروخدا که اون وحشیه.بالاخره فیرست هیومن که هست).درضمن من این حرف تو جواب مقاوم بودن تارگرینا به گرما گفتم.والا هر کسی میدونه کسایی که تو مناطق سردسیر زندگی میکنن نسبت به کساییکه گرمسیری هستن به سرما مقاومترن و بالعکس

3.جان.درسته استفاده ای ازش نمیکنه ولی تواناییشو داره.محض اطلاع میپرسم به جز دنریس و ریگار(خود این ریگار هم کم ابهام نداره خوابهاش) کسه دیگه ای از تارگرینا خواب پیشگویانه دیده؟(اون دختری که نابودی والریا رو پیش بینی کرده رو میدونم)وارگ بودن مختص استارکا نیست همونطوریکه اژدهاسواری مختص تارگرینا نیست اگه والریا نابود نشده تارگرینا تو این زمینه به حساب نمیومدن.نمونش بلایی که سر اژدهاها تو این مدت آوردن

به جز ملکه نسوخته و دنریس کسی دیگه هست؟ من اسامی خوب یادم نمیمونه اما یکی از پادشاه های تارگرینا با خوردن آتش وحشی میمیره.ویسیریس به مجسمه طلا تبدیل میشه.میبینید همین چیزی که شما میفرماید تمایز تو تارگرینا قطعی نیست

تاریخ استارکا مثل تاریخ تارگرینا که این همه راوی و استاد واسش کتاب بنویسن اطلاعات بدن نیست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اژدها با دایروولف فرق داره. اژدها با جادو رام میشه. جز با صاحب خودش با فرد دیگه ای خوب رفتار نمیکنه. اون موضوعی که کیوان راجب دادن اژدها به تارگرین ها گفت اصلا درست نیست چون اژدها کادو نیست که بشه به کسی دادش. توی رقص هم دیدیم که اژدها رو باید حتما رام میکردن و هرکسی نمی تونست اینکار رو بکنه اژدها می سوزوندش و فقط کسایی که از نسل تارگرین ها بودن موفق به رام کردن اژدهایان شدن.

مقاومت در برابر گرمای زیاد ربطی به محیط نداره. تو یه فصل دنریس تو پنتوس وقتی دوتا ندیمه ی پنتوسی که کاملا تو مناطق گرم زندگی کردن و کاملا به گرما عادت دارن برای دنریس یه آب کاملا جوش میارن که توش حموم کنه و زمانی که دنی وارد وان میشه میگن این آب خیلی داغه و همه رو میسوزنه ولی دنی هیچ مشکلی نداره و میگه همه ی تارگرین ها مقاومت زیادی در برابر گرمای بالا دارن.

بجز اون سه نفر، دیرون پسر میکار هم رویاهای پیشگویانه میدید. همینطور یکی دو نفر دیگه که الان یادم نیست اسمشون چی بود.

دنریس کلا بین تارگرین ها استثناست چون همون شاهزاده ی موعوده که اصلا نمیسوزه و از دل سنگ اژدها بیرون میاره.

جادویی بودن تارگرین ها توسط مارتین هم تایید شده. حتی اگه به تنها قلعه ای که تارگرین ها ساختن یعنی دراگون استون هم نوجه کنیم متوجه تفاوت شکل ظاهری این قلعه با تمامی قلعه های وستروس میشیم. سنگ های دراگون استون طوری شکل داده شدن که انگار به نرمی موم بودن و به همون راحتی شکل داده شدن. یا شمع های ساخته شده ای که از والریا اوردن. این شمع ها از آبسیدین ساخته شدن و هیچوقت تموم نمیشن و از توشون میشه آینده رو دید. معماری، شهر والریا و جاده های والریا افسانه ای هستن چون جادو توشون بکار رفته بود. شهر والریا تا زمانی کهپا برجا بودن بی همتا بود. بزرگ و پر از شگفتی و جادو. الان نمونه ی ضعیفتر والریا ولانتیسه. آخرین شهر باقی مانده از پادشاهی والریا. ولانتیس عروس شهر های آزاده و عجایبی مثل دیوار سیاه توشن که نظیر ندارن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استاد داری طفره می ریا !!

 

 

والریایی ها تونستن اژدهایان رو رام کنن. یه سری از خاندان های والریا اژدها سالار بودن یعنی اژدهای تحت فرمان داشتن که تارگرین ها جزء بودن بینشون پس یعنی یاد گرفتن این توانایی رو و خودشون کاری نکردن. یعنی از بقیه گرفتن این رو.

 

حالا این خواب دیدناشون باعث می شه نجات پیدا کنن که بعدش این ویژگی و برتری رو هم در جهت دیوانه بازی ازش بهره می برن و فجایعی بوجود می یارن که عواقبش گریبان خودشون و بقیه رو می گیره.

 

دقیقاً با استفاده از جادو و دانش می شه اژدها رو رام کرد ولی شما چه کردین؟ طی نسلهاتون موفق شدین کلاً این برتری رو به فراموشی بسپارین و نابودش کنین. حالا دنریس مونده و اون سه تا اژدها که هیچ کنترلی روشون نداره.

 

 

حالا من می بینم یه خاندان این همه چیز بهش رسیده و دادن بهش بعد با بی لیاقتی تمام تونستن به باد بدنش.

باید نظرم راجع بهشون چی باشه؟

 

 

 

The ancient fortress of Dragonstone was built using advanced Valyrian techniques of masonry that were lost in the Doom

 

اگه تارگرین ها ساخته بودنش چرا این تکنیک بعد دووم از بین رفته؟ تارگرین ها که از دووم در امان موندن.

 

تارگرین ها نه از پیشگامان و قدرتمندان 40 خاندان اژدها سالار بودن، نه از اون جادو و هنر و صنعت بهره خاصی بردن.

بعد خواب پا می شن میان درگن استون که Outpost بوده و به دلیل کم اهمیت بودنشون کسی چیزی نمی گه.

اشتباه می کنم؟

 

 

و در آخر هم اون ولانتیسی های که ازشون می گی رو اگان رفت با یه سری دیگه ترکوند اومد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از چی طفره میرم؟

خب معلوم که این دانش رو یاد گرفتن و بعد از اون برای رام کردن اژدها استفاده کردن ولی خودشون با استفاده از چیزی که یاد گرفتن و میدونستن اژدهایانشون رو بدست آوردن و کسی بخاطر دلسوزی اون اژدهایان رو بهشون نداده بود.

وقتی تو رقص اکثر اژدهایان از بین رفتن و باقی اژدهایان هم به دلایل نامعلومی از بین رفتن دیگه چرا باید از هنر رام کردن اژدهایان استفاده میکردن؟ دنی مونده با سه تا اژدهاش چیکار کنه چون هرکسی که ممکن بود درباره ی رام کردن اونا چیزی بدونه کشته شده.

دیگه نمیشه زیر این زد که دراگون استون رو تارگرین ها نساختن چون تو همون ویکی گفته شده که اینار تارگرین بعد از رسیدن به وستروس دراگون استون را به عنوان شرقی ترین پایگاه پادشاهی ولریا بنا کرد. هنر معماری والریا تو سرنوشت شومش از بین رفت چون هرکسی که اون هنر رو میدونست هم بعد از اون فاجعه دیگه زنده نبود. مسلما همه ی معمار ها و صنعتگران والریا پا نمیشن همراه تارگرین ها بیان وستروس. هرکسی هم که همراهشون اومد به نظر میاد بعد از مرگش هنرهاش به کسی نرسیده.

اصلا بگیریم تارگرین ها از هرچی هنر و صنعت والریایی بوده بی بهرن اما در هر صورت اون جادویی رو که باعث بوجود اومدن اون هنر و صنعت بی همتا شده رو در خونشون دارن چون از نسل والریان حتی اگه جزو اژدهاسالار ها نبوده باشن.

ربط اتحاد اگان و پادشاه طوفان در مقابل ولانتیسی ها رو با بقیه حرفات نمی فهمم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از پاسخ دادن.

 

 

اون جمله من که شوخی بود. منظور اینه که از پیشگامان نبودن و دنباله رو بودن. ابتکار و استعداد خاصی نداشتن.

 

 

واسه دنریس، واسه اون تلاش های بعدی واسه دوباره متولد شدن اژدها.

من با همین منطقی که می گی مشکل دارم و ضعف تارگرین ها می دونمش.

چنین دانشی انقدر با ارزشه که باید تحت هر شرایطی حفظ بشه.

 

 

من نمی خوام زیر چیزی بزنم.

اینکه اینار درگن استون رو بنا کرده رو می گی کجای ویکی نوشته؟

من که ندیدم و هر چی خوندم اینجوری بود که این بنا شده بوده و اینار می ره اونجا و بقیه نشونه فرار و ترس می دوننش.

 

تارگرین ها زنده می مونن. اگه هنری داشتن که باید ادامه پیدا می کرد و اگرم داشتن و مرده با یه نفر که عذر بدتر از گناهه.

در هر دو حالت بی لیاقتی و بی هنری نتیجه گیری منه است.

 

 

خب من صرف زاده شدن از یه نسل رو ارج نمی نهم.

فکر کن تو والریا باشی و انقدر به بهره از دانش و ... .

 

 

ربطش اینه که انقدر از شکوه و جلالش می گی خودتون زدین ترکوندینش.

 

 

 

من اسمایلی کم می ذارم که لیست تنفرت بلند بالاتر از الان نشه.

خودت لحن رو تلطیف شده و فان بخون و اسمایلی مقتضی رو در نظر بگیر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چرا اژدها با دایرولف فرق داره؟موقع مقایسه دوستان جز آپشن های جادویی در نظر میگرنشو همطراز با اژدها،حالا فرق داره؟

دایرولف سگ شکاری یا گربه نیست.در کل حیوون دست آموزی نیست که بشه براحتی رامش کرد.چون هم اندازه اژدها نیست و قدرت تخریبیش به اون اندازه نیست دلیل بر رام شدنی بودنش نیست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استاد آمون »

جادویی بودن تارگرین ها توسط مارتین هم تایید شده. حتی اگه به تنها قلعه ای که تارگرین ها ساختن یعنی دراگون استون هم نوجه کنیم متوجه تفاوت شکل ظاهری این قلعه با تمامی قلعه های وستروس میشیم. سنگ های دراگون استون طوری شکل داده شدن که انگار به نرمی موم بودن و به همون راحتی شکل داده شدن. یا شمع های ساخته شده ای که از والریا اوردن. این شمع ها از آبسیدین ساخته شدن و هیچوقت تموم نمیشن و از توشون میشه آینده رو دید. معماری، شهر والریا و جاده های والریا افسانه ای هستن چون جادو توشون بکار رفته بود. شهر والریا تا زمانی کهپا برجا بودن بی همتا بود. بزرگ و پر از شگفتی و جادو. الان نمونه ی ضعیفتر والریا ولانتیسه. آخرین شهر باقی مانده از پادشاهی والریا. ولانتیس عروس شهر های آزاده و عجایبی مثل دیوار سیاه توشن که نظیر ندارن.

 

جناب امون تاجایی که من میدونم هیچ سازه ای با دیوار قابل مقایسه نیست اینو که دیگه تارگرینها نساختن؟؟!!

ومعمار این بنای عظیم کسی نیس جز جناب استاد برندون معمار از خاندان استارک که با ساختنش امنیت جامعه رو تضمین کرد.ومیراثش دیوار.....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

اینجور که داستان داره پیش میره فکر کنم عشق من " تیریون " هم حاصل زنای پادشاه دیوانه و زن تایوینه

اصلا نمیدونم این مارتین چرا انقدر به این خاندان بها میده و میخواد به زور بگه که این خاندان برحقن.اگه اینجوری باشه ما مردم شهرهای اسوس به خصوص اهالی براووس نمیذاریم دوباره هرج و مرج بر وستروس حاکم بشه.

سلام بر و بچ.

انگار این تاپیک هم دیگه منقرض شده

کجایید پس؟!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تو این که مارتین عاشق خاندان تارگارین هیچ شکی نیست

اما تو یه مقایسه ی کوچیک بین مدعی های تاج و تخت در حال حاضر دنریس شرایط لازم رو داره

نمی گم سیاست مداره عالیه اما حد اقل خون خوار یا وحشی نیست به حرف مشاوراشم اهمیت میده من خودم عاشق جانم اما دنریسم لایق حکومته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
صلا نمیدونم این مارتین چرا انقدر به این خاندان بها میده و میخواد به زور بگه که این خاندان برحقن.اگه اینجوری باشه ما مردم شهرهای اسوس به خصوص اهالی براووس نمیذاریم دوباره هرج و مرج بر وستروس حاکم بشه.

سلام بر و بچ.

انگار این تاپیک هم دیگه منقرض شده

کجایید پس؟!!

 

 

اگه مارتین می خواست به زور بگه برحقن الان دنریس روی تخت آهنین لم داده بود و سه تا اژدهاش دور و ورش جولون میدادن!

 

نه اینکه از یه ور یه تارگرین دیگه سر و کله ش پیدا بشه و یه آهن زاده مرموز با یه شیپور مرموز تر از خودش بخواد اژدهاهاشو به دست بیاره و اژدهاهاش اونجوری پراکنده بشن!

 

+مهم تر از اون اگه به زور مارتین بود الان لنیسترهای غاصب و براتیون های غاصب تر ( از نظر دنریس ) همه شون کله پا شده بودن! ولی در حال حاضر شاهد هستیم که یک لنیستر بر تخت تکیه زده و یک براتیون در حال جمع آوری لشکر و باز پس گیری تخت بر حقش می باشه

 

++ البته تارگرین ها یه جورایی بر حق هستن! قبل از خاندان تارگرین که حکومت مرکزی واحد وجود نداشت و هر منطقه واسه خودش شاه داشت! اگان اومد و همه رو متحد کرد و یه حکومت به وجود آورد پس موسس این پادشاهی هفت قلمرویی اگان و خاندان تارگرین بوده! در نتیجه وارث بر حق هفت پادشاهی!!!! تارگرین ها هستند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×