رفتن به مطلب
negar27

بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

بحث اپیزودیک قسمت سوم  

127 رای

  1. 1. به قسمت سوم فصل هشت مجموعه بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      4
    • 2
      4
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      2
    • 6
      3
    • 7
      9
    • 8
      12
    • 9
      30
    • 10
      63


Recommended Posts

یه سوال داشتم، تو مذهب ریلور یه شعاری داشتن، می‌گفت Lord of Light! Come to us in our darkness. We offer you these false gods. Take them and cast your light upon us. For the night is dark and full of terrors

منظورشون از اون شبه، همین شب طولانی بوده؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 11 دقیقه قبل، وایت ولف گفته است :

چیزی که سریال نشون داده فارغ از تارگرین بودنش جان اصلا به درد حکومتداری نمیخوره

 

نه نمیخوره

ولی باید نقش مهمی تو جنگ میداشت. فقط اژدها سواری ]خرشم قایم باشک بازی.

اصن این سه قسمت کلن تو سایه بود. حالا بعد ازین چه میکنه دیگه مهم نیست برای من

مهم این جنگ بود. از اول سریال تنها شخصی که مبارزه تن به تن با یک آدر داشت جان بود.(سم اتفاقی آدر کشت) تنها شخصی که میگفت هیچی مهم نیست فقط نایت کینگ مهم هست. ولی در جنگ مثل عروسک کوکی بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 8 دقیقه قبل، omid007 گفته است :

پیشنهاد شما کیه الان؟ 

 

من که شدیدا علاقه دارم جان بشه ولی از لحاظ کلی جان همیشه درگیر نایت کینگ و جنگ آخرالزمانیش بود و دنریس درگیر تخت آهنین و انتقام از لنیسترها. جنگ جان تموم شد با اینکه خودش تاثیر جالبی نداشت و کلا بحث اژدهاسواریش به جز قسمت رقص اژدها اصلا با اون شخصیت نبرد حرامزاده ها همخونی نداشت

جنگ آخر متعلق به دنریسه و اگه زنده بمونه احتمالا تنها گزینه خواهد بود

بهترین حالت هم تیریون و سانسا هستن یعنی جان و دنریس بمیرن و این دوتا با هم ازدواج کنن و حکومت کنن

در 8 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

نه نمیخوره

ولی باید نقش مهمی تو جنگ میداشت. فقط اژدها سواری ]خرشم قایم باشک بازی.

اصن این سه قسمت کلن تو سایه بود. حالا بعد ازین چه میکنه دیگه مهم نیست برای من

مهم این جنگ بود. از اول سریال تنها شخصی که مبارزه تن به تن با یک آدر داشت جان بود.(سم اتفاقی آدر کشت) تنها شخصی که میگفت هیچی مهم نیست فقط نایت کینگ مهم هست. ولی در جنگ مثل عروسک کوکی بود

دقیقا این جنگ مال جان بود انتظار ازش بیشتر بود ولی خب ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه تئوری هست میگن برن پروردگار نوره تازه براش مدرک هم میارن، بنظرتون مسخره نیست؟ 

واقعا با این همه تئوری و داستان هایی که مردم مطرح میکنن میشه حداقل چهار پنج تا نسخه مختلف از فصل هشت ساخت?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دقیقا. من خودم میتونم یه هشت جلد گات جدید بنویسم.

برن کجاش شبیهه خدای نور هست. برای خودش نشسته روی صندلیش کاری هم به کسی نداره

 

جان آدم دلرحمی هست پس پادشاه بخشنده ای میشه. فرمانده خوبی هم هست. ولی سیاست حکومت نداره. شاید جان و تیریون گزینه مناسبی میبودن برای حکومت. تا اینکه از فصل قبل کارکتر تیریون رو تبدیل به یه شخصیت خنگ کردن که دیگه بدرد حکومت جان هم نمیخوره:classic_blink:

ویرایش شده در توسط تینا استارک

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 11 دقیقه قبل، Danny گفته است :

یه تئوری هست میگن برن پروردگار نوره تازه براش مدرک هم میارن، بنظرتون مسخره نیست؟ 

واقعا با این همه تئوری و داستان هایی که مردم مطرح میکنن میشه حداقل چهار پنج تا نسخه مختلف از فصل هشت ساخت?

امیدوارم ی روزی بازی کامپیوتری سریال رو بسازن و به جای یک پایان چندین پایان بر اساس تئوریهای گات فنی در نظر بگیرن تا هر کی هر مدلی خواست داستانو تموم کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 12 دقیقه قبل، وایت ولف گفته است :

من که شدیدا علاقه دارم جان بشه ولی از لحاظ کلی جان همیشه درگیر نایت کینگ و جنگ آخرالزمانیش بود و دنریس درگیر تخت آهنین و انتقام از لنیسترها. جنگ جان تموم شد با اینکه خودش تاثیر جالبی نداشت و کلا بحث اژدهاسواریش به جز قسمت رقص اژدها اصلا با اون شخصیت نبرد حرامزاده ها همخونی نداشت

جنگ آخر متعلق به دنریسه و اگه زنده بمونه احتمالا تنها گزینه خواهد بود

بهترین حالت هم تیریون و سانسا هستن یعنی جان و دنریس بمیرن و این دوتا با هم ازدواج کنن و حکومت کنن

چیزی که تا الان دیدیم یا حداقل درک من این بوده که جان بسیار بر اساس احساساتش عمل میکنه و محبوبیتشم مدیون همینه ولی همینطور ک شما و دوستان گفتین بدرد حکومت نمیخوره منم تا قبل از زانو زدنش برای دنریس علاقه زیادی بهش داشتم

دنریس نسبت ب جان ی گزینه ی وحشتناک تریه حتی ی دیکتاتور بالفطره که شاید اگ تیریون نبود الان کل وستروس پودر شده بود

سانسا بهترین تکامل شخصیت رو داشته در کنار جیمی، ولی دوس دارم خیلی غافلگیر کننده تر از این حرفا باشه آخر فیلم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بچه ها یادتون باشه که همیشه نویسنده ها و کارگردان ها دوست دارن فیلماشون جوری تموم بشه که بیننده هیچ جوره تصورشو هم نمیکرد و تو خماری گذاشتن بیننده..مثل ممنتو..مثل جزیره شاتر..مثل اینسپشن..درسته اینا سینمایی هستن و سریال نیستن ولی کارگردان ها اکثرا اینجور پایان ها رو دوست دارن که بیننده نتونه پیش بینی کنه و تو خماری فیلم بمونه..

به نظرم بوی همین تفکرات توی گیم هم میاد..باید نشست و دید..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

والا من دوست دارم دموکراسی بشه. و کسی حکومت نکنه. حالا که بیشتر خاندانها تقریبا نابود شدن بهترین فرصت هست 

در 2 دقیقه قبل، Momomo گفته است :

بچه ها یادتون باشه که همیشه نویسنده ها و کارگردان ها دوست دارن فیلماشون جوری تموم بشه که بیننده هیچ جوره تصورشو هم نمیکرد و تو خماری گذاشتن بیننده..مثل ممنتو..مثل جزیره شاتر..مثل اینسپشن..درسته اینا سینمایی هستن و سریال نیستن ولی کارگردان ها اکثرا اینجور پایان ها رو دوست دارن که بیننده نتونه پیش بینی کنه و تو خماری فیلم بمونه..

به نظرم بوی همین تفکرات توی گیم هم میاد..باید نشست و دید..

یه سری میگن سازنده ها از همون فصل اول این پایان رو برای نایت کینگ در نظر گرفته بودن. من مخالفم. به نظرم اینا یکاری کردن که فقط مخالف پیش بینیها و تئوریها بشه. برای همینم منطق داستان از بین رفت. چون فقط فکرشون غافلگیری بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 11 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

والا من دوست دارم دموکراسی بشه. و کسی حکومت نکنه. حالا که بیشتر خاندانها تقریبا نابود شدن بهترین فرصت هست 

یه سری میگن سازنده ها از همون فصل اول این پایان رو برای نایت کینگ در نظر گرفته بودن. من مخالفم. به نظرم اینا یکاری کردن که فقط مخالف پیش بینیها و تئوریها بشه. برای همینم منطق داستان از بین رفت. چون فقط فکرشون غافلگیری بود

بعد سریال مصاحبه دی اند دی پخش شد اونجا گفتن "بعد فصل 4 قطعا نظرمون روی آریا بود با اینکه جان قهرمان داستانه ولی احساس کردیم درست نیست شاه رو بکشه"

در 13 دقیقه قبل، Momomo گفته است :

بچه ها یادتون باشه که همیشه نویسنده ها و کارگردان ها دوست دارن فیلماشون جوری تموم بشه که بیننده هیچ جوره تصورشو هم نمیکرد و تو خماری گذاشتن بیننده..مثل ممنتو..مثل جزیره شاتر..مثل اینسپشن..درسته اینا سینمایی هستن و سریال نیستن ولی کارگردان ها اکثرا اینجور پایان ها رو دوست دارن که بیننده نتونه پیش بینی کنه و تو خماری فیلم بمونه..

به نظرم بوی همین تفکرات توی گیم هم میاد..باید نشست و دید..

امیدوارم این غافلگیری ی پایان باز برای سریال نباشه! تا بتونن بعدا ی اسپین اف پرفروش دربیارن

حالا که به فصل آخر رسیدیم ی نکته ای میخام بگم به نظرم یکی از بهترین ویژگی های سریال انتخاب مناسب اکثر بازیگران برای نقشهاست از ند استارک و تایوین لنیستر و دروگو و اوبرین بگیر تا جورا مورمنت و لیانا مومنت و ... متاسفانه یکی از بدترین انتخابهایی که کردن بطوریکه تاثیرش رو نمیشه نادیده گرفت بازیگر نقش یورونه واقعا گند زدن

 

ویرایش شده در توسط وایت ولف

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 5 ساعت قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

والا به خدا! تی وی که جای فلسفه ورزی نیست که دوستان همچین انتظاراتی دارند.هر چیزی جای خودش .شخصیت پردازی و داستانگویی رو آدم باید اول توی ادبیات داستانی جستجو کنه .فلسفه ورزی رو هم توی کتاب های تئوریک فلسفی .


البته این اپیزود و کلا تمام فصل های سریال مشکلات ریز و درشتی دارن که میتونستن نداشته باشن .و قابل نقده .میتونستن این عیب ها رو نداشته باشن و همچنان پرمخاطب باشند.اما همونطور که به درستی اشاره کردید ذاتا تی وی هدف اولش سرگرمیه نه انسان شناسی به سبک ادبیات و معرفت شناختی به سبک فلسفه .

 

کاملا با این حرف شما مخالفم!!! چه کسی گفته نقش تلویزیون به عنوان بزرگترین رسانه جهانی، صرفا سرگرمی هست؟ به هیچ عنوان صحیح نیست. من انتظار ندارم یک سریال طبق فلسفه من جلو بره، بلکه انتظار دارم طبق فلسفه خودش جلو بره و به منطق خودش وفادار باشه. حالا اگه شما معتقدین سریال به خودش وفادار بوده خب اون دیدگاه شماست و با دیدگاه من و خیلی ها ممکنه متفاوت باشه.

توی همین دو فصل اخیر شخصیت جان، تیریون، وریس، داووس و ... نابود شده و کوچکترین قرابتی با شخصیت اولیه خودشون ندارند. نه تنها تکامل پیدا نکردند بله تبدیل به شخصیت های بعضا بی مصرف یا بی عرضه یا احمق یا ضعیف شدند. منطق داستان این بود؟ سریال ریگار و لیانا رو نشون داد و سختی هاشون برای تولد فرزندی که قرار بود جهان رو نجات بده... ملیساندر جان رو توی آتش دید. چی شد در عمل؟ نقشش این بود که بره دنریسی رو بیاره توی وینترفل که در عمل نتونست هیچ کاری برای نابودی شاه شب انجام بده جز اینکه یه اژدها بهش تقدیم کنه!

سریال حتی از آلزایمر شدیدی گویا رنج می بره که نمی تونه حتی به قسمت قبلی خودش وفادار باشه. تو قسمت قبلی برن به جیمی میگه به تو در این جنگ نیاز داریم. نقش جیمی چی بود دقیقا و در نبودش چه چیزی متفاوت می شد؟

انقدر اشکالات زیاده که واقعا نمیشه توجیهش کرد. یادم نمیاد تو تمام 5 فصل اول، می شد ایراد منطقی به داستان گرفت! احساساتمون جریحه دار می شد اما چهره واقعی و خشن زندگی بود که نمایش داده می شد و ایرادی نبود. اما حالا گویا داریم فیلمهای مارول رو می بینیم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 12 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

والا من دوست دارم دموکراسی بشه. و کسی حکومت نکنه. حالا که بیشتر خاندانها تقریبا نابود شدن بهترین فرصت هست 

یه سری میگن سازنده ها از همون فصل اول این پایان رو برای نایت کینگ در نظر گرفته بودن. من مخالفم. به نظرم اینا یکاری کردن که فقط مخالف پیش بینیها و تئوریها بشه. برای همینم منطق داستان از بین رفت. چون فقط فکرشون غافلگیری بود

اره منم فک میکنم پایان اینجوری بوده که نایت کینگ قسمت اخر بمیره ولی چون دیدن بیننده ها میفهمن خودشون خواستن پایان رو یه کاری بکنن که بیننده نتونه پیش بینی کنه..به خاطر همین فک کنم از فصل شیش هر چی جلو تر رفتیم نقش برن رو پر رنگ تر کردن..

فقط امیدوارم یه اتفاق جالب روی برن انجام بدن که قضیه نایت کینگ رو فراموش کنیم..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 15 دقیقه قبل، Momomo گفته است :

بچه ها یادتون باشه که همیشه نویسنده ها و کارگردان ها دوست دارن فیلماشون جوری تموم بشه که بیننده هیچ جوره تصورشو هم نمیکرد و تو خماری گذاشتن بیننده..مثل ممنتو..مثل جزیره شاتر..مثل اینسپشن..درسته اینا سینمایی هستن و سریال نیستن ولی کارگردان ها اکثرا اینجور پایان ها رو دوست دارن که بیننده نتونه پیش بینی کنه و تو خماری فیلم بمونه..

به نظرم بوی همین تفکرات توی گیم هم میاد..باید نشست و دید..

فیلمای نوابغی مثل اسکورسیزی و نولان رو با این دو فصل اخیر واقعا نمیشه مقایسه کرد... نولان اکثرا خودش یا برادرش نویسنده فیلمهاش هستند و با ده بار دیدن هم نمی تونین کوچکترین نقص منطقی در اون فیلم پیدا کنین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 6 دقیقه قبل، وایت ولف گفته است :

بعد سریال مصاحبه دی اند دی پخش شد اونجا گفتن "بعد فصل 4 قطعا نظرمون روی آریا بود با اینکه جان قهرمان داستانه ولی احساس کردیم درست نیست شاه رو بکشه"

امیدوارم این غافلگیری ی پایان باز برای سریال نباشه! تا بتونن بعدا ی اسپین اف پرفروش دربیارن

 

پایان رو که فک نکنم ببندن ولی امیدوارم همونقدری که پایان رو باز میزارن مسخره نباشه و ادمو حداقل به چالش بکشه و منطقی پایان رو باز بزارم نه مسخره..

در هم اکنون، Dawn گفته است :

فیلمای نوابغی مثل اسکورسیزی و نولان رو با این دو فصل اخیر واقعا نمیشه مقایسه کرد... نولان اکثرا خودش یا برادرش نویسنده فیلمهاش هستند و با ده بار دیدن هم نمی تونین کوچکترین نقص منطقی در اون فیلم پیدا کنین.

یه فروم باز کنید درباره فیلم جزیره شاتر من که هر چی بالا پایین میکنم بازم نمیفمم اخرش چی به چی شد??

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در ۱ ساعت قبل، MRD010 گفته است :

سریال از اولش معروف بود به اپیزودهای 9 که بهترین اپیزودهاش بود اگه بخوایم هر فصل رو براساس تعداد اپیزودهای مهم و تاثیرگذار امتیاز بدیم:

فصل 1: اپیزود 9 و 10 = 2

فصل 2 : اپیزود 9 و 10 = 2

فصل 3 : اپیزود 4 و 9 و 10 = 3

فصل 4 : اپیزود 2 و 6 و 8 و 9 و 10 = 5

فصل 5 : اپیزود 8 و 9 و 10 = 3

فصل 6 : اپیزود 5 و 9 و 10 = 3

فصل 7 : اپیزود 4 و 6 و 7 = 3

 

نکته ای که اینجاست اینه که تمام این اپیزودها توی imdb امتیازهای بالایی داشتن مخصوصا اپیزودهای جنگی و اپیزودهای 9 هر فصل که بیشترین امتیازها رو داشتن . تنها اپیزودهایی که امتیاز در خور یک اپیزود جنگی رو نداشتن اپیزود انسوی دیوار و همین لانگ نایت بوده که احتمال داره لانگ نایت از این هم پایینتر بره . واقعا دل مردم پره از این اپیزود. این امتیاز خیلی حرفا توشه .

بله عروسی جافری، مرگ لایسا، محاکمه تیریون، نبرد اوبرین مارتل و کوه، مرگ تایوین و...

فصل 4 به قدری شوکه کننده و مهیج بود که آدرنالین خون رو بالا میبرد! حالا که به فصل آخر رسیدیم و بیشتر از همیشه هم براش صبر کردیم چرا نباید دوباره شاهد همچین صحنه هایی باشیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اميدوارم در ادامه سریال و مخصوصا قسمت آخر، سازنده ها از پتانسیل داستانی برن و فرزندان جنگل و کلاغ سه چشم استفاده کرده باشن. امیدوارم کار نایت کینگ و برن و این قضایا همینجا تموم نشده باشه. وگرنه متنفر میشم از این سریال... 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 11 ساعت قبل، Little Tyrion گفته است :

اميدوارم در ادامه سریال و مخصوصا قسمت آخر، سازنده ها از پتانسیل داستانی برن و فرزندان جنگل و کلاغ سه چشم استفاده کرده باشن. امیدوارم کار نایت کینگ و برن و این قضایا همینجا تموم نشده باشه. وگرنه متنفر میشم از این سریال... 

امیدوارم اینطور باشه که شما می گید. توی سریال ما قوس شخصیتی کاراکترها رو دیدیم. اتفاقاتی افتاد که منفورترین شخصیتهای داستان رو برای ما به محبوبترین ها تبدیل کرد و برعکس. ولی متاسفانه این فرآیندها تکمیل نشد. ما کلی شاهد صحنه هایی بودیم که سختی رسیدن به کلاغ سه چشم رو به ما نشون داد و چند جا هم شاهد اینکه به عنوان کلاغ سه چشم برن چه توانایی خواهد داشت بودیم. حتی نحوه به وجود اومدن شاه شب رو به چشم دیدیم اما اصلا برامون روشن نشد که شاه شب واقعا کیه؟ هدفش چیه و از دنیا چی می خواد؟ برامون روشن نشد که وظیفه کلاغ سه چشم دقیقا چیه و اصلا بود و نبودش چه فرقی می کنه( مردم وستروس تا قبل از برن اصلا از وجودش هم خبردار نبودن، یه پیرمرد که زیر یه درخت چهره اونور دیوار زندگی میکنه)؟ بنابراین اتفاقاتی که بعدش افتاد برامون مبهم بود و نتونستیم باهاش ارتباط برقرار کنیم. چرا شاه شب می خواد برن رو نابود کنه؟ چرا حتما خودش باید این کار رو بکنه؟ چرا کلاغ سه چشم قبلی جاشو داد به برن؟ برن چه ویژگی یا توانایی داشت که می تونست با شاه شب مقابله کنه؟ اصلا این علائمی که شاه شب با اجساد ایجاد می کنه یعنی چی( این علامتها فقط تو سریال بودن و تا جایی که من می دونم تو کتاب صحبتی ازشون نیست.)

با توجه به روند داستان فکر می کردم توی بازی تاج و تخت خیر مطلق و شر مطلق نداریم و همه یه جورهایی خاکستری هستند دوست داشتم شاه شب هم یه شخصیت خاکستری باشه. ولی خب همه چیز طبق میل ما پیش نمیره و این شر مطلق سر و کله اش توی بازی تاج و تخت هم پیدا شد. میشد روی این موضوع بیشتر کار بشه تا شخصیتهای داستان ما حداقل با هدف والاتری جز حفظ بقا با شاه شب می جنگیدند.

با این حال توی این اپیزود وقتی تیان گریجوی کشته شد و شاه شب و برن با هم رو در رو شدن فکر کردم الان بهترین موقعیته که به تمام سوالاتمون جواب داده بشه. مکالمه بین برن و شاه شب( می دونم که شاه شب صحبت نمیکنه ولی شاید برن به یه نحوی می تونست باهاش ارتباط برقرار کنه) می تونست خیلی از رازها رو برملا کنه. شاید خیلی ها به قول خودشون آدرنالین خونشون رفته بود روی ۱۰۰ ولی من خوشحال بودم که بالاخره اون لحظه ای که منتظرش بودم فرا رسید که یهو آریا از ناکجا آباد پیداش شد و همه چیز رو خراب کرد.

درسته که هنوز سه قسمت از بازی باقی مونده ولی خب هنوز سوالات بی جواب زیادی هم باقی مونده که جواب دادن به همه اش باعث شتابزدگی بیشتر از اینه فیلم میشه. شاید سه قسمت بعد ما رو غافلگیر کنه و جواب سوالاتمون رو هم بده ولی هیچکدوم بد بودن این قسمت رو توجیه نمی کنه! حتی اگه این واقعا پایان  شاه شب نبوده باشه.

ویرایش شده در توسط شوالیه درخت خندان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دوستان یه مطلب جالب تو قسمت اول فصل اخر سکانسی که جان رسیده وینترفیل و در گادز ووود هستش اصلا متوجه حضور و حتی تعقیب شدن توسط کسی نمیشه و در سوال میپرسه چجوری منو تعقیب کردی ؟

کمی با دقتتر اگر نگاه کنیم پشت اریا دقیقا یه قسمت هست مثل سکانس ورود نایت کینگ که مرده ها براش راه رو باز کردن!!!!

نقطه ایی هم که اریا ایستاده تا حدودی برابر با نقطه پرش روی نایت کینگ

اریا پس واقعا یه جورایی میشد گفت که تو بین جمعیت یا تا لحظه اخر تو دید کسی نبوده حتی ادرهاااا

sada.jpg

sASAsAS.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

با سه کیفیت متفاوت این اپیزود رو دیدم.
مجموعا چنگی به دل نمی زد و جزو اپیزودهای متوسط  سریال بود
مقایسه کنین با اپیزودهای جنگی. مثلا هاردهوم که از ثانیه هاش نمیشد گذشت.
یا حتا نبرد دیوار و نبرد بلکواتر.
درسته که انتظارها هم زیاد بود ولی اپیزود 8e03  به اندازه کافی جذاب نبود.
چند نکته سوال برانگیز
1 نوع حمله‌ی احمقانه‌ی دوتراکی ها به دشمنی که اصلا نمی شناسند و نابود شدنشون که نه بر اساس منطق داستان که بر اساس خواست تهیه کننده ها در جمع کردن پایان بندی بود
2 صحنه های هرکی هرکی و خر تو خر  فراوان داشت.  توی سینما هنر نیست که یک میلیون سیاهی لشکر استفاده کنی ، اون کار رو پول انجام می ده،  هنر اینه که این سیاهی لشکر ها به میزانسن و پهنای تصویرت شکوه بده و از اون مهم تر اینکه معلوم باشه که کی به کیه و اثر احساسی روی تماشاگر بذاره. اگه دو دسته سیاهی لشگر بریزن تو هم و همدیگه رو بکشن و معلوم نباشه کی به کیه  خب این که چی؟ می شد لابلای بزن بزن سیاهی لشگرها ، صحنه های شفاف تر و تاثیرگذارتری از مبارزه شخصیت های اصلی مثل گندری ،جیمی، برین و بقیه گذاشت.  اصلا اگه اینها نبودند فرقی هم می کرد؟
3 وسط یک فیلم با ضرباهنگ تند  یک دفعه تاخیرها و صحنه های کشدار بیاد یعنی یه جای کار ایراد داره. مثل صحنه های تعقیب و گریز آریا  یا حرکت های اسلوموشن شاه شب
4 از اول تا آخر اپیزود به زور 20 جمله دیالوگ رد و بدل شد . در حالی که صحنه های جنگی و مرگ و زندگی بهترین زمان برای دیالوگ های مناسب و حساس و تاثیرگذارند مثل ارتباط تریون و سانسا .
5 گریم وایت واکرها با فصول قبل تفاوت فاحش داشت و توی ذوق می زد
نکات مثبت
1 در مورد نحوه کشته شدن شاه شب و دار و دسته اش انتظار بیشتری نمی شد داشت . بیشتر از یک قسمت هم براش زیاد بود
2 اینکه جان به هر دری زد نتونست کار چشمگیری بکنه ، همینطور دنریس تا حدودی،  از نقاط مثبت اپیزود بود. یه جور ساختار شکنی بود و ضد ابر قهرمانی  به نظرم قرار نیست توی این سریال سوپر قهرمان ها  عاقبت به خیر بشن یا حتا زنده بمونن.
3 صحنه ای که ویسریون-اژدهای شاه شب-  گیر داده بود به جان و آتیش می ریخت روش خیلی باحال بود  به خصوص وقتی جان عصبانی شد و توی صورت اژدهائه درومد و فحش خوار مادر بهش گفت !!

ویرایش شده در توسط توروس
غلط تایپی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پیشنهاد میکنم یکبار دیگه این سکانس جان و اژدهای نایت کینگ رو ببین دوستان نکته های جالبی داره 
 یک چیز جالب دیگه ای بعد از اینکه دنریس جان رو نجات میده و جان میگه برن ، دنریس بش میگه برووو 
در تمام طول مدت جان سعی میکنه خودش رو هرطور شده به برن برسونه 
حتی وقتی میبینه بهترین دوستش سم و همینطور همرزمهاش گیر افتادن و نیاز به کمک دارن ولی اونارو هم بیخیال میشه تا خودش رو به برن برسونه 
حالا از اینجا به بعدش جالب میشه 
اژدهای نایت کینگ خودش رو به قسمت ورودی گادززوود میرسونه تا اجازه نده هیچکسی از اونجا رد بشه 
جان تو عکس اول مشخص کردم چند بار تلاش میکنه که یه جوری از اژده ها رد بشه و خودش رو برسونه تا اینکه میرسیم به عکس سوم که جان تصمیم میگیره هر جور شده خودش رو برسونه و تو تصویر ما رویارویی جان با اژده ها رو میبینم ولی نکته جالب اینجاست ما همه فکر میکردم جان از شدت عصبانیت و ترس داد میزنه 
ولی اگر با دقت گوش بدید ، جان کسی رو دیده که داره  (صدرصد اریا ) که میخواد خودش رو به برن برسونه و جان برای سرگرم کردن اژدها تصمیم میگیره باش روبهرو بشه تا شرایط زودتر برای اریا محیا بشه و در ادامه با صدای بلند داد میزنه اول فکر کنم میگه ruuuuuuun  و بعد میگه goooo ، gooooooooooo!!
کاملا با عقل جور درمیاد 
جان دید اریارو که داره میره به سمت گادززووود ....
۱۰ ثانیه بعدش هم یکی از ادرها متوجه رد شدن چیزی میشه از کنارش ...AAAAAA.jpg

AAAAAAAAA.jpgAAA.jpgAAAAA.jpg

در 17 دقیقه قبل، mehdi342 گفته است :

پیشنهاد میکنم یکبار دیگه این سکانس جان و اژدهای نایت کینگ رو ببین دوستان نکته های جالبی داره 
 یک چیز جالب دیگه ای بعد از اینکه دنریس جان رو نجات میده و جان میگه برن ، دنریس بش میگه برووو 
در تمام طول مدت جان سعی میکنه خودش رو هرطور شده به برن برسونه 
حتی وقتی میبینه بهترین دوستش سم و همینطور همرزمهاش گیر افتادن و نیاز به کمک دارن ولی اونارو هم بیخیال میشه تا خودش رو به برن برسونه 
حالا از اینجا به بعدش جالب میشه 
اژدهای نایت کینگ خودش رو به قسمت ورودی گادززوود میرسونه تا اجازه نده هیچکسی از اونجا رد بشه 
جان تو عکس اول مشخص کردم چند بار تلاش میکنه که یه جوری از اژده ها رد بشه و خودش رو برسونه تا اینکه میرسیم به عکس سوم که جان تصمیم میگیره هر جور شده خودش رو برسونه و تو تصویر ما رویارویی جان با اژده ها رو میبینم ولی نکته جالب اینجاست ما همه فکر میکردم جان از شدت عصبانیت و ترس داد میزنه 
ولی اگر با دقت گوش بدید ، جان کسی رو دیده که داره  (صدرصد اریا ) که میخواد خودش رو به برن برسونه و جان برای سرگرم کردن اژدها تصمیم میگیره باش روبهرو بشه تا شرایط زودتر برای اریا محیا بشه و در ادامه با صدای بلند داد میزنه اول فکر کنم میگه ruuuuuuun  و بعد میگه goooo ، gooooooooooo!!
کاملا با عقل جور درمیاد 
جان دید اریارو که داره میره به سمت گادززووود ....
۱۰ ثانیه بعدش هم یکی از ادرها متوجه رد شدن چیزی میشه از کنارش ...AAAAAA.jpg

AAAAAAAAA.jpgAAA.jpgAAAAA.jpg

دوستانی که براشون سوال پیش اومده بود اریا از کجا پیداش شد یهو و حتی از ادرها هم رد شد اگر با دقت بیشتری دوباره سریال رو نگاه کنید اریا رو هم پیدا میکنید همونطور که تو تصویر براتون نشون دادم .?

 

جایی که اریا پنهان شده بود 

تقصیر هیچ کسی نیست اگر برای ما این قسمت اینقدر مبهم بوده 

فقط تقصیر تاریکی تصویر و کیفیت های کمی کا از سریال روز اول پخش میاد.

IMG_20190501_021238.jpg

IMG_20190501_021241.jpg

IMG_20190501_021243.jpg

IMG_20190501_021245.jpg

ویرایش شده در توسط mehdi342

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در در ۱۳۹۸/۲/۱۰ at 03:06، william truman گفته است :

بعد از 3 بار نگاه کردن قسمت جدید چند تا سوال اساسی تو ذهنم شکل گرفت و چند تا نکته که باید بهشون اشاره کنم :

1. اولین و بزرگترین سوال اینکه مگه فولاد والریایی جادوش رو از اتش اژدها نمیگرفت ؟ چطور اتش اژدها خودش اثری رو شاه شب نداشت ولی فولاد والریایی باعث مرگش شد !

2برن وقتی وارگ کرد کجا رفت (میگن رفت فیلم جدید اونجرز رو ببینه ) یه مدت طولانی تو حالت وارگ بود هیچ کاری هم نکرد وارگ کردنش تو اریاکه خنده داره به نظرم جواب این سوال رو هم هیچوقت نمیگیریم یه نکته در مورد شاه شب  تو اپیزود hold the door فصل 6 دقت کنید اونجا هم وقتی وارد غار کلاغ 3 چشم میشه  لحظه اخر همین لبخند رو میزنه که وقتی از تو اتش بیرون اومد اینجا زد .

3. من هیچ جوره متوجه نشدم نایت کینگ چرا باید کلاغ سه چشم رو بکشه و این که چرا خودش شخصا باید بکشه . این که من حافظه دنیا هستم یعنی چی؟ تا همین چند وقت پیش کلاغ 3 چشم شخصی بود که تو درخت نشسته بود و فقط وقایع رو نظاره میکرد هیچکس هم از وجودش خبر نداشت هیچ سودی هم برای بشریت نداشت به قول دوستان وقایع تو سیتادل نوشته شده و مکتوب هستن  حالا به فرض نایت کینگ پیروز میشد و همه رو نابود میکرد دیگه کسی باقی نمیموند که از گذشته مطلع باشه یا نباشه ! خود ارتش مردگان هم با اون تعداد قطعا میتونستن وینترفل رو تسخیر کنن و برن رو بکشن چه نیازی به دخالت مستقیم خودش بود ! یا همون اول کار وقتی جان و دنی اون جلو با ارتش مردگان درگیر بودن میتونست با اژدهاش بیان برن رو جزغاله کنه !

4. کل این قضیه که با کشتن یه واکر کل زیر دستاش میمیرن و با کشتن شاه شب همه مردگان نابود میشن یه داستان مضحک بود که قطعا مارتین تو کتابش نمیاره نویسنده های هالیوودی سریال اینو از ومپایر دایریز کپی کرده بودن خسته نباشن !

5.راستی خود زاغ 3 چشم چیه و از کجا و چطوری به وجود اومده و رسالتش چیه فقط تماشای وقایع ؟ 

6.قهرمان های داستانمون چطوری زنده موندن ! جدا چقدر اینا مگه انرژی دارن که چند ساعت با مرده ها بجنگن . مرده هایی که از دیوار وینترفل بالا میرفتم نیمتونستن چند نفر رو که روی تپه ای از جسد ها وایسادن بگیرن حتی سم که رو زمین نشسته بود و گریه میکرد و نکشتن همون صحنه پشت جان صد ها مرده خودشون رو پایین مینداختن چطوری اون چند نفر تو حیاتو نتونستن بکشن !

7. ملیساندرا وقتی اولین بار اریا رو دید چشم های ابی رو وسط گفت ولی اینبار چشم های ابی رو بردن به اخر جمله ! به احتمال قوی مارتین به قاتل شدن اریا اشاره میکرد اینجا نویسنده ها از همین جمله برای اهداف شومشون استفاده کردن ! تئوری ازور اهای هم کاملا کشک از اب در اومد !

8.نایت گینگ چرا 10 هزار سال صبر کرده بود برای حملش ؟ که اینطوری شکست بخوره حتی جایی هم که  جان رو تو دریاچه محاصره کردن بودن از همون جاوالینش میتونست استفاده کنه از راه دور بزندشون 

9. چیزی حدود 10 بار تو این اپیزود دیدیم که  شخصیت ها تا دم مرگ رفتن ولی لحظه اخر یکی اومد نجاتشون داد ! این حجم از  نجات رو تو هیچ فیلمی من یه یاد ندارم 

10. به قول اسمشو نبر دلخوش به همین مقدار هم نباشید ! داستان شاه شب همینجا تموم شد بیخود تئوری نسازید ! جنگ رفت رو سرسی  و تخت اهنین چون بودجه ساخت یه جنگ دیگه رو هم ندارن احتمالا با چند تا سکانس و مبارزه نفر به نفر بعضی ها سر و ته قضیه رو هم میارن ولی خیلی زور داره قسمت بعدی 90 دقیقه بشینی اتش زدن مرده های جنگ  رو ببینی  و دیالوگ های چرت و از این مزخرفات بعد بهترین و مرموزترین کاراکتر سریال رو اینطوری از بین ببری  دیالوگ نویسی  و نویسندگی انقدری بد شده تو سریال نتونستن 4 تا دیالوگ درست درمون برای سرداب بنویسن  واریس رسما حکم شلغم رو داشت نمیدونم یه اون صدایی که از اتش شنید دوباره میپردازن یا نه !فقط از یه چیزی مطمئنم نویسنده های سریال واقعا اماتور هستن و اب بستن به داستان مارتین .

11. خیلی سوالات بی جواب دیگه موند مثل اینکه ملیساندرا اصلا کی بود  از کجا اومده بود علامت شاه شب نماد چی بود  چرا استراتژی جنگی اینها انقدر داغون بود . چرا دوتراکی ها که با این زحمت تو این مدت جمع کرده بودن تو 30 ثانبه از بین بردن .اریا از وسط واکرها چطوری مثل باد رد شد رفت (حتی اگه با ماسک وایت ها اومده باشه یعنی لحظه اخر ماسک رو برداشت و حمله کرد ؟!)  شوالیه های ویل کجا بودن تو جنگ و هزاران سال بی جواب دیگه که نویسنده های تنبل سریال هرگز جوابشو به ما نمیدن .

نایمریا  رو هم مثل گوست برای کتابخون ها نشون دادن که مثلا بگن بله ما میدونیم اینها هم هستن ! تو کتاب دایر ولف ها نقش های بیشتری دارن نایمریا رو هم احتمالادیگه نیمبینیم  اون مصاحبه هم اره مال بازیگر نقش بران بود نه برن استارک بچه ها قاطی کردن !

دوست عزیز سوالاتتون بجاست. بعضیاش به خاطر عظیم بودن این اقتباس بزرگ سینماییه و مشکلاتشه و بعضی از سوال ها پیشینه داره و در عقاید شرقی و اسطوره های آزتکی و ادبیات شمنی ذکر شده.
مثلا در مورد ملیساندرا در یکی از این منابع از زن جادوگری صحبت شده که بیشتر از  500 سال زنده بوده!
ماتین در کتابش خیلی زیاد به ایجورچیزها اشاره کرده. بعضی هاش توی فیلم هم هست اما نامفهومه.
مثلا برن  از یک جنبه اشاره داره به اعتقادی که بر اساس اون  گذشته و حال و آینده  همزمان حضور دارند و  شخصی با تربیت خاص می تونه به این مخزن آگاهی  دست پیدا بکنه.
و خیلی عقاید و اشارات دیگه که از طیف متکثری از نویسندگان و اسطوره ها و ادبیات شفاهی ملل مختلف میاد و مارتین تسلط اعجاب آوری بر اونها داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

درود

دوستان یه سوال دارم، که از فصل اول ذهن منو درگیر خودش کرده. اگه کسی میدونه پاسخ بده:

توی آخرین سکانس قسمت دهم، فصل اول وقتی که سم اونطرف دیوار، یهو وسط ارتش مردگان گیر میوفته، و حتی یه وایت واکر سوار بر اسب هم میاد کنارش، ولی هیچکس باهاش کاری نداره. اصلا نمیبیننش! 

درحالی که هم مردگان و هم وایت واکرا اگر انسان زنده ای در نزدیکشون باشه اونو حس میکنن!

پس چرا سم رو نه ندیدن و نه بوییدن و نه چشیدن!؟؟

ویرایش شده در توسط jilibilina

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 6 ساعت قبل، mehdi342 گفته است :

پیشنهاد میکنم یکبار دیگه این سکانس جان و اژدهای نایت کینگ رو ببین دوستان نکته های جالبی داره 
 یک چیز جالب دیگه ای بعد از اینکه دنریس جان رو نجات میده و جان میگه برن ، دنریس بش میگه برووو 
در تمام طول مدت جان سعی میکنه خودش رو هرطور شده به برن برسونه 
حتی وقتی میبینه بهترین دوستش سم و همینطور همرزمهاش گیر افتادن و نیاز به کمک دارن ولی اونارو هم بیخیال میشه تا خودش رو به برن برسونه 
حالا از اینجا به بعدش جالب میشه 
اژدهای نایت کینگ خودش رو به قسمت ورودی گادززوود میرسونه تا اجازه نده هیچکسی از اونجا رد بشه 
جان تو عکس اول مشخص کردم چند بار تلاش میکنه که یه جوری از اژده ها رد بشه و خودش رو برسونه تا اینکه میرسیم به عکس سوم که جان تصمیم میگیره هر جور شده خودش رو برسونه و تو تصویر ما رویارویی جان با اژده ها رو میبینم ولی نکته جالب اینجاست ما همه فکر میکردم جان از شدت عصبانیت و ترس داد میزنه 
ولی اگر با دقت گوش بدید ، جان کسی رو دیده که داره  (صدرصد اریا ) که میخواد خودش رو به برن برسونه و جان برای سرگرم کردن اژدها تصمیم میگیره باش روبهرو بشه تا شرایط زودتر برای اریا محیا بشه و در ادامه با صدای بلند داد میزنه اول فکر کنم میگه ruuuuuuun  و بعد میگه goooo ، gooooooooooo!!
کاملا با عقل جور درمیاد 
جان دید اریارو که داره میره به سمت گادززووود ....
۱۰ ثانیه بعدش هم یکی از ادرها متوجه رد شدن چیزی میشه از کنارش ...AAAAAA.jpg

AAAAAAAAA.jpgAAA.jpgAAAAA.jpg

دوستانی که براشون سوال پیش اومده بود اریا از کجا پیداش شد یهو و حتی از ادرها هم رد شد اگر با دقت بیشتری دوباره سریال رو نگاه کنید اریا رو هم پیدا میکنید همونطور که تو تصویر براتون نشون دادم .?

 

جایی که اریا پنهان شده بود 

تقصیر هیچ کسی نیست اگر برای ما این قسمت اینقدر مبهم بوده 

فقط تقصیر تاریکی تصویر و کیفیت های کمی کا از سریال روز اول پخش میاد.

IMG_20190501_021238.jpg

IMG_20190501_021241.jpg

IMG_20190501_021243.jpg

IMG_20190501_021245.jpg

البته اون چهره ای که پشت آدره چشمان آبی واکرا رو داره و فک نکنم آریا باشه

ولی نظریه خیلی جالبیه چون تنها دلیلی که میشه رفتار احمقانه جان در لحظه آخر رو توجیه کرد همینه که میخواسته با فدا کردن خودش حواس اژدها رو پرت کنه 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 4 ساعت قبل، jilibilina گفته است :

درود

دوستان یه سوال دارم، که از فصل اول ذهن منو درگیر خودش کرده. اگه کسی میدونه پاسخ بده:

توی آخرین سکانس قسمت دهم، فصل اول وقتی که سم اونطرف دیوار، یهو وسط ارتش مردگان گیر میوفته، و حتی یه وایت واکر سوار بر اسب هم میاد کنارش، ولی هیچکس باهاش کاری نداره. اصلا نمیبیننش! 

درحالی که هم مردگان و هم وایت واکرا اگر انسان زنده ای در نزدیکشون باشه اونو حس میکنن!

پس چرا سم رو نه ندیدن و نه بوییدن و نه چشیدن!؟؟

خب تو فصل اول قسمت اول هم وایتها به یه گشتی اجازه دادن که برگرده به دیوار ( تو کتاب این صحنه با سریال کاملا متفاوته) همونی که ند استارک به خاطر سوگند شکنی گردنشو زد. با توجه به این صحنه ها و علامتهایی که شاه شب می ذاشت من فکر می کردم می خواد پیامی به انسانها برسونه( یه چیزی در راستای خاکستری بودن شاه شب و اینکه هدفش واقعا قتل عام آدمها نیست) ولی خب تا اینجا کلا نفهمیدیم کی بود و چی می خواست.

 

در 8 ساعت قبل، mehdi342 گفته است :

کاملا با عقل جور درمیاد 
جان دید اریارو که داره میره به سمت گادززووود

دیگه بدتر! جان تو اون هیر و ویر و شلوغی وسط جنگ و دعوا تو اون تاریکی آریا رو می بینه اونوقت واکرها نمی بیننش؟ چون ادرها کلا تو شب ظاهر میشن و هر جا برن با خودشون سرما و تاریکی می برن پس  منطق میگه باید به تاریکی عادت داشته باشن و تو تاریکی دید بهتری نسبت به انسانها داشته باشن.

به علاوه آدرها تواناییشون با جان متفاوته. باز سکانس کتابخونه رو در نظر بگیرید که آدرها حتی به صدای چکیده شدن خون اریا واکنش نشون دادن.

با توجه به چیزی که دیدیم و نحوه پنهان شدن آریا به نظر میرسه که آریا باید قبل از آدرها اونجا رسیده باشه و قائم شده باشه که اینم غیر منطقی به نظر میرسه.( یه بار دیگه فیلم رو ببینید. از لحظه ای که نایت کینگ مرده ها رو به جون جان میندازه تا لحظه ای که با اژدها روبرو میشه و اگر آریا اون لحظه اونجا باشه خب...

 

سرعت عمل آدرها هم کاملا نادیده گرفته شد. اول قائم شده بود ندیدنش قبول! ولی بعد که دیدنش دست رو دست گذاشتن تا به همین راحتی بهشون حمله بشه؟ باید رو هوا میزدنش.

اینم نفهمیدم که چرا شاه شب با ویسریون جنگل خدایان وینترفل رو به آتش نکشید؟ نکنه کلاغ سه چشم هم با آتش اژدها از بین نمیره؟( این قسمت ویرایش شده است. چون حس کردم بعضی از دوستان دچار سو تفاهم شدن لازم می دونم توضیحاتی بدم.( اول فیلم می بینیم که دنریس و جان با اژدهاهاسون جایی بیرون از وینترفل کمین کردن که هر وقت که شاه شب سر رسید بهش حمله کنند. اما با کشته شدن دوتراکی ها دنریس طاقت نمیاره و وارد جنگ میشه و جان هم پشت سرش میره( اشتباهی که تاوانش طبق بازی تاج و تخت باید مرگ می بود). به آتش کشیدن ارتش مرده ها چیزی نیست که از دید شاه شب مخفی بمونه. این فرصت عالی پیش میاره که شاه شب با ویسریون به جنگل وینترفل حمله کنه و برن رو نابود کنه که این کار رو نکرد.

سری بعد وقتی بود که شاه شب پای پیاده راه افتاد تا خودش رو به جنگل خدایان برسونه. خیلی از دوستان میگن شاه شب از روی ویسریون افتاد همونطور که دنریس از روی دروگون افتاد و خب اژدهاش رو گم کرد. خدمت این دوستان عرض کنم که ویسریون یه اژدهای واقعی نیست بلکه وایته و شاه شب کاملا روش کنترل داره در حالیکه دنریس و جان همچین کنترلی روی اژدهاهاشون ندارن( حتی بعد از افتادن از روی اژدها شاه شب می تونست ویسریون رو برگردونه)).

و کلا من با حضور وایت واکرها مشکل دارم. دقیقا نقششون تو جنگ چی بود؟ حتی یه صحنه مبارزه یا اینکه کار خاصی بکنن ندیدیم. می شد حداقل قهرمانهایی که الکی زنده موندن یکیشون رو می کشت تا مثلا وایتهای تحت کنترلش هم کشته بشن و یه کم از فشار جنگ کم بشه و حتی تلاش بقیه رو هم برای رسیدن به بقیه اشون می دیدیم. قهرمانهای ما اینو می دونستن که باید واکرها و شاه شب رو بکش. کشتن وایتها بی فایده است.

 

ویرایش شده در توسط شوالیه درخت خندان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 7 ساعت قبل، mehdi342 گفته است :

پیشنهاد میکنم یکبار دیگه این سکانس جان و اژدهای نایت کینگ رو ببین دوستان نکته های جالبی داره 
 یک چیز جالب دیگه ای بعد از اینکه دنریس جان رو نجات میده و جان میگه برن ، دنریس بش میگه برووو 
در تمام طول مدت جان سعی میکنه خودش رو هرطور شده به برن برسونه 
حتی وقتی میبینه بهترین دوستش سم و همینطور همرزمهاش گیر افتادن و نیاز به کمک دارن ولی اونارو هم بیخیال میشه تا خودش رو به برن برسونه 
حالا از اینجا به بعدش جالب میشه 
اژدهای نایت کینگ خودش رو به قسمت ورودی گادززوود میرسونه تا اجازه نده هیچکسی از اونجا رد بشه 
جان تو عکس اول مشخص کردم چند بار تلاش میکنه که یه جوری از اژده ها رد بشه و خودش رو برسونه تا اینکه میرسیم به عکس سوم که جان تصمیم میگیره هر جور شده خودش رو برسونه و تو تصویر ما رویارویی جان با اژده ها رو میبینم ولی نکته جالب اینجاست ما همه فکر میکردم جان از شدت عصبانیت و ترس داد میزنه 
ولی اگر با دقت گوش بدید ، جان کسی رو دیده که داره  (صدرصد اریا ) که میخواد خودش رو به برن برسونه و جان برای سرگرم کردن اژدها تصمیم میگیره باش روبهرو بشه تا شرایط زودتر برای اریا محیا بشه و در ادامه با صدای بلند داد میزنه اول فکر کنم میگه ruuuuuuun  و بعد میگه goooo ، gooooooooooo!!
کاملا با عقل جور درمیاد 
جان دید اریارو که داره میره به سمت گادززووود ....
۱۰ ثانیه بعدش هم یکی از ادرها متوجه رد شدن چیزی میشه از کنارش ...AAAAAA.jpg

AAAAAAAAA.jpgAAA.jpgAAAAA.jpg

دوستانی که براشون سوال پیش اومده بود اریا از کجا پیداش شد یهو و حتی از ادرها هم رد شد اگر با دقت بیشتری دوباره سریال رو نگاه کنید اریا رو هم پیدا میکنید همونطور که تو تصویر براتون نشون دادم .?

 

جایی که اریا پنهان شده بود 

تقصیر هیچ کسی نیست اگر برای ما این قسمت اینقدر مبهم بوده 

فقط تقصیر تاریکی تصویر و کیفیت های کمی کا از سریال روز اول پخش میاد.

IMG_20190501_021238.jpg

IMG_20190501_021241.jpg

IMG_20190501_021243.jpg

IMG_20190501_021245.jpg

اگه قبول کنیم که جان، آریا رو می بینه و فریاد میزنه goooo پس تصویر پشت سر آدرها موقع حرکت نایت کینگ به سمت برن (که توی تصاویر آخر گذاشتید) نمی تونه آریا باشه

چون با زمانبندی دیده شدن آریا توسط جان تناقض پیدا می کنه

اما اینکه جان داره تلاش میکنه به سمت گادزوود برده درسته

اصلا به دنبال کشتن اژدها نیست

ولی باید جایی که قایم میشه روبروش آریا رو ببینه ولی توی چهره جان همچین چیزی مشخص نیست، دقت کنیم که جان با کوچکترین حرکتی شوکه میشده تا اینجا

 

من دوست داشتم در آخرین لحظات که ارتش وینترفل تقریبا نابود شده و نایت کینگ داره پیروز میشه سر و کله یورون پیدا بشه و نایت کینگ رو بکشه تا هم خبیث ترین قاتل وستروس یه حرکتی زده باشه هم اینکه متوجه بشیم که یورون الان فهمیده قادر به شکست دادن ارتش دنریس هست و ارتش مردگان رو نابود کرده

آریا توی شمال بهترین گزینه ست چون میتونه بدون صدا حرکت کنه و سریع هست و سریال بارها این ویژگی ها رو نشون داد هم توی فصل های قبل هم توی دو قسمت اول همین فصل.

هم اینکه اریا میتونه از تاریکی استفاده کنه و خودشو به شاه شب برسونه

ویرایش شده در توسط mehdi7ra

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×