رفتن به مطلب
King Robert

نقش زاویه دید(pov)، در محبوبیت کاراکتر های کتاب

Recommended Posts

یه مطلبی رو می خوام بگم که چند روزیه ذهنم رو مشغول کرده. به نظر من اگه مارتین راب رو تبدیل به یک شخصیت Pov می کرد با اختلاف می شد محبوب ترین شخصیت کتاب. (عنوانی که الان متعلق به جان یا شاید لرد ادارد مرحومه) از دلایلی که جان بین شخصیت های کتاب از بقیه محبوب تره سوای استارک بودنش، مذکر بودن (نمی خوام تبعیض جنسیتی قائل بشم، من خودم POv محبوبم آریاست) و البته سنشه. جان جوانیه که از لحاظ جسمی تقریبا به بلوغ رسیده و از لحاظ ذهنی هم در حال بالغ شدنه و تازه به عنوان یک آدم مستقل داره دنیا رو تجربه می کنه. (به نظرم آدم 14 ساله تو دنیای مارتین رو می شه معادل 18 تا 20 ساله های دنیای عادی قلمداد کرد.) سوای این ها حرام زاده بودنش هم جذابیت خاصی بهش می ده. حالا به جز حرام زاده بودن راب هم بقیه ی این خصلت ها رو داره. در کنار اون راب ویژگی هایی رو داره که جان هم نداره. راب از همون کتاب اول سنگین ترین مسئولیت ها بر دوشش می افته و مجبوره خطیر ترین تصمیات رو بگیره.کل خاندان پیوند می خوره به راب و پیروزی و شکست راب معادل می شه با پیروزی و شکست خاندان که این راب رو تبدیل به مهم ترین استارک می کنه. برای همین وقتی می میره خاندان از هم می پاشه و نابود می شه. این رو اضافه کنین به حضور راب در جنگ ها و مانور های نظامی و حضور بین فرماندهان لشکر در مقامی بالاتر از اون ها که خودش خیلی می تونه جذاب باشه. البته لقب جذابی هم که داره (گرگ جوان) فراموش نشه. با همه ی این ها به نظرم اگر راب POv می شد محبوب ترین شخصیت کتاب می شد. به نظرم شاید هم مارتین از این محبوبیت می ترسیده، چون کارش رو از سر راه برداشتن راب خیلی دشوار می کرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یه مطلبی رو می خوام بگم که چند روزیه ذهنم رو مشغول کرده. به نظر من اگه مارتین راب رو تبدیل به یک شخصیت Pov می کرد با اختلاف می شد محبوب ترین شخصیت کتاب. (عنوانی که الان متعلق به جان یا شاید لرد ادارد مرحومه) از دلایلی که جان بین شخصیت های کتاب از بقیه محبوب تره سوای استارک بودنش، مذکر بودن (نمی خوام تبعیض جنسیتی قائل بشم، من خودم POv محبوبم آریاست) و البته سنشه. جان جوانیه که از لحاظ جسمی تقریبا به بلوغ رسیده و از لحاظ ذهنی هم در حال بالغ شدنه و تازه به عنوان یک آدم مستقل داره دنیا رو تجربه می کنه. (به نظرم آدم 14 ساله تو دنیای مارتین رو می شه معادل 18 تا 20 ساله های دنیای عادی قلمداد کرد.) سوای این ها حرام زاده بودنش هم جذابیت خاصی بهش می ده. حالا به جز حرام زاده بودن راب هم بقیه ی این خصلت ها رو داره. در کنار اون راب ویژگی هایی رو داره که جان هم نداره. راب از همون کتاب اول سنگین ترین مسئولیت ها بر دوشش می افته و مجبوره خطیر ترین تصمیات رو بگیره.کل خاندان پیوند می خوره به راب و پیروزی و شکست راب معادل می شه با پیروزی و شکست خاندان که این راب رو تبدیل به مهم ترین استارک می کنه. برای همین وقتی می میره خاندان از هم می پاشه و نابود می شه. این رو اضافه کنین به حضور راب در جنگ ها و مانور های نظامی و حضور بین فرماندهان لشکر در مقامی بالاتر از اون ها که خودش خیلی می تونه جذاب باشه. البته لقب جذابی هم که داره (گرگ جوان) فراموش نشه. با همه ی این ها به نظرم اگر راب POv می شد محبوب ترین شخصیت کتاب می شد. به نظرم شاید هم مارتین از این محبوبیت می ترسیده، چون کارش رو از سر راه برداشتن راب خیلی دشوار می کرده.

 

من کلاً راجع به محبوبیتِ چیزی سعی می کنم نظر ندم چون اصولاً هر چی که من فکر می کنم خلافش ثابت می شه.

ولی همیشه دوست داشتم شده حداقل یه فصل از تایوون بخونم. ابرین و دورَن هم ایضاً.

 

ملیساندر رو هم خیلی دوست داشتم فصلی بخونم ازش که بالاخره به این توفیق نائل شدم.

 

اینم بگم که شاید راب هم به سرنوشت سرسی دچار می شد، شاید اون چیزی که تو ذهن مارتینه خراب می کرد راب رو. شما چه از سرسی خوشت می یومد چه متنفر بودی ازش بعد خوندن فصل هاش به این نتیجه می رسیدی که چه شخصیت داغونیه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یه مطلبی رو می خوام بگم که چند روزیه ذهنم رو مشغول کرده. به نظر من اگه مارتین راب رو تبدیل به یک شخصیت Pov می کرد با اختلاف می شد محبوب ترین شخصیت کتاب. (عنوانی که الان متعلق به جان یا شاید لرد ادارد مرحومه) از دلایلی که جان بین شخصیت های کتاب از بقیه محبوب تره سوای استارک بودنش، مذکر بودن (نمی خوام تبعیض جنسیتی قائل بشم، من خودم POv محبوبم آریاست) و البته سنشه. جان جوانیه که از لحاظ جسمی تقریبا به بلوغ رسیده و از لحاظ ذهنی هم در حال بالغ شدنه و تازه به عنوان یک آدم مستقل داره دنیا رو تجربه می کنه. (به نظرم آدم 14 ساله تو دنیای مارتین رو می شه معادل 18 تا 20 ساله های دنیای عادی قلمداد کرد.) سوای این ها حرام زاده بودنش هم جذابیت خاصی بهش می ده. حالا به جز حرام زاده بودن راب هم بقیه ی این خصلت ها رو داره. در کنار اون راب ویژگی هایی رو داره که جان هم نداره. راب از همون کتاب اول سنگین ترین مسئولیت ها بر دوشش می افته و مجبوره خطیر ترین تصمیات رو بگیره.کل خاندان پیوند می خوره به راب و پیروزی و شکست راب معادل می شه با پیروزی و شکست خاندان که این راب رو تبدیل به مهم ترین استارک می کنه. برای همین وقتی می میره خاندان از هم می پاشه و نابود می شه. این رو اضافه کنین به حضور راب در جنگ ها و مانور های نظامی و حضور بین فرماندهان لشکر در مقامی بالاتر از اون ها که خودش خیلی می تونه جذاب باشه. البته لقب جذابی هم که داره (گرگ جوان) فراموش نشه. با همه ی این ها به نظرم اگر راب POv می شد محبوب ترین شخصیت کتاب می شد. به نظرم شاید هم مارتین از این محبوبیت می ترسیده، چون کارش رو از سر راه برداشتن راب خیلی دشوار می کرده.

 

من کلاً راجع به محبوبیتِ چیزی سعی می کنم نظر ندم چون اصولاً هر چی که من فکر می کنم خلافش ثابت می شه.

ولی همیشه دوست داشتم شده حداقل یه فصل از تایوون بخونم. ابرین و دورَن هم ایضاً.

 

ملیساندر رو هم خیلی دوست داشتم فصلی بخونم ازش که بالاخره به این توفیق نائل شدم.

 

اینم بگم که شاید راب هم به سرنوشت سرسی دچار می شد، شاید اون چیزی که تو ذهن مارتینه خراب می کرد راب رو. شما چه از سرسی خوشت می یومد چه متنفر بودی ازش بعد خوندن فصل هاش به این نتیجه می رسیدی که چه شخصیت داغونیه.

فکر نکنم راب مثل سرسی می شد. اون ملغمه ی غرور و خود پرستی حماقت که تو سرسی هست رو هیچ کس دیگه ای نداره. آدم هر طوره بهش نگاه کنه نمی تونه باهاش کنار بیاد.

این رو هم اضافه کنم که شاید دنریس اگه فصل نداشت این همه منفور عام و خواص نبود. حجم زیادی از تنفر من و خیلی های دیگه نسبت به دنریس به خاطر کسالت آور بودن فصلاشه. سوای این که محیط اطرافش به جذابیت وستروس نیست افکار توی سرش هم آدم رو عصبی می کنی. تکراری لوس و خسته کننده. اگه مارتین به جای دنریس سعی می کرد از زاویه ی دید مثلا جوراه مورمونت وقایع اطراف دنریس رو پوشش بده شاید خیلی از حجم تنفر از دنریس کاسته می شد. حداقل من فکر می کنم در اون صورت کمتر از دنریس بدم می اومد. البته از طرفی باعث می شد محبوبیتش هم کم تر بشه.

در مورد یک شخصیت هایی مثل تایوین، لیتل فینگر و واریس و دورن به نظرم مارتین کار درستی کرده که POv نساخته چون به نظرم این ها خدایان دنیای نغمه اند و باید حریمشون حفظ بشه. نوشتن در موردشون خیلی سخت و ریسکیه. ضمن این که اون حالت معما گونه و راز آمیزشون رو هم از دست می دادند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بحث جالبیه ! از اون تاپیک مجزاش کردم تا بعدا بین صفحاتش گم نشه ، حیفه .

با سر رابرت موافقم، این خیلی مهمه که داستان از زاویه دید چه کسی داره تعریف میشه و نقش کلیدی تو علاقه و نفرت از یه شخصیت ایفا میکنه . اما این که عامل موفقیت کدوم کاراکتر شده و عامل نفرت کدوم ؟! اینجا جواب یکم سخت میشه .

مثلا من خودم از برن بدم میاد و دلیلش هم اینه که زمان و حجمی رو از کتاب اشغال میکنه که به نسبت سایر شخصیت ها جذاب نیست . نسبت به جان و دنریس هم همین حس رو دارم و رغبتی به مطالعه فصل هاشون نداشتم و ندارم و در عین حال ازشون بدم میاد ( البته دنی رو دارم روش کار میکنم که دوست داشته باشم :دی ) . اما با وجود این که این pov بودن این سه نفر باعث شده من ازشون متنفر بشم، علنا این سه نفر جز محبوب ترین شخصیت های داستان هستن!!!!به خاطر همین به نظرم این تاثیر یک جانبه نیست و علاوه بر این که برخی رو جذب میکنه ، میتونه عده ای رو دفع کنه .

در مورد راب ! نظرم به سر رابرت نزدیکه . اگه pov میشد و بعد کشته میشد، مخاطب ها چه بسا قید کتاب رو میزدن چون این فرمول تو کتاب اول و در مورد ند استفاده شده بود .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تا حدودی موافقم

ولی از کجا معلوم که اگر POV می شد میتونست این جذابیت رو حفظ کنه!!؟؟

ما از اخبار پیرامون راب از طریق فصل های کتلین مطلع میشیم و از اونجایی که یه حس تنفر نسبت به کتلین داریم (حداقل من یکی که متنفرم ازش) نسبت به اشخاص درست و حسابیه اطرافش مثل بلک فیش و راب بیشتر علاقه مند میشیم. از طرف دیگه راب کوچک ترین پادشاه بود (از این نظر که خودش شخصاً همه تصمیمات رو میگرفت نه مثل جافری که عملاً سرسی و تایوین حکومت میکنن) این موضوع خیلی جذابه که یه پسر بچه با این سن رهبری نصف یک قلمرو رو به عهده بگیره.

از طرف دیگه شخصیت های دیگه ای هم مثل راب هستن که با وجود POV نبودنشون جذابیت زیادی دارن مثل ابراین، دوران، لیدی اولنا، تایوین یا حتی همین واریس و لیتل فینگر.

همینطور دیده هم شده که شخصیت هایی که محبوب بودن یا حس خنثی نسبت بهشون داشتیم به محض اینکه POV شدن ازشون متنفر شدیم مثل سرسی و تیان، یا برعکس این قضیه هم صادقه که بعد از POV شدنشون شخصیت های محبوبی شدن مثل جیمی

در کل این قضیه هم میتونه درست باشه هم غلط و هیچ تضمینی وجود نداره که رابِ POV میتونست این محبوبیتشو حفظ کنه یا نه

از طرفی با توجه به نقشه ای که مارتین برای راب کشیده بود ماجرا یه مقدار تکراری میشد توی کتاب اول ادارد رو کشت و توی کتاب سوم هم زد راب رو کشت دقیقاً مثل ادارد اول بهش علاقه مندمون کرد بعد یکسری حماقت ها ازش نشون داد بعد هم زد کشتش

 

خدا بخواد توی کتاب پنجم جان مرده. کلاً یه کتاب در میون میزنه میکششون

 

من خودم نسب به شخصیت هایی که یه جا ساکن اند علاقه چندانی ندارم برای همین POV های مورد علاقم به ترتیب تیریون، آریا و جیمی ان.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ریگار خوب شد که پست رو منتقل کردی و این تاپیک رو ساختی، ولی یک سری پست های این تاپیک در حقیقت مال تاپیک قبلیه است. البته فکر کنم چون محتوای اسپویلر ها رو نمی خونی این قضیه رو متوجه نشدی. شماره شون هم به ترتیب پست های دو، چهار، پنج، شش، هفت و نه است. اون پست هایی که تقریبا اسپویلر هستند.

 

خب قبوله، دنریس تیان و سرسی و شاید هم کتلین POV شدنشون به ضررشون تموم شده.(البته دنریس طرفدار هم کم نداره) ولی در بیشتر شخصیت ها این خاصیت به نفعشون شده. مثلا سانسا اگه POV نبود یک نفر هم حاضر به بخشیدنش نمی شد.

ریگار خوب بیان کرد. POV شدن هم جاذبه می آره و هم تا حدی دافعه. خواننده به POV ها بیشتر اعتنا می کنه. اکثر خواننده ها سعی می کنند (شاید ناخود آگاه) شخصیت محبوبشون رو از بین POV ها انتخاب کنند. از همون کتاب اول که ما داستان رو با استارک ها شروع می کنیم خودمون رو با کسایی که POV دارند بیشتر نزدیک احساس می کنیم. مثلا اوایل کتاب از سانسا بدمون می آد برای این که روی اعصاب آریا و جانه تا زمانی که می رسیم به POV اول خود سانسا که البته کمک زیادی هم بهش نمی کنه. این قضیه مخصوصا تو کتاب های اولیه شدیدتره تا توی کتاب های بعدی.

به نظر من مارتین اومده توی خونواده ی استارک ها با یک دیوار نامرئی ما رو از کاراکتر راب و ریکان جدا کرده و با این کارش تبعیض قائل شده. البته رفتن توی ذهن یک بچه ی چهار ساله لطفی نداره، ولی در مورد راب تبعیض قائل شده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من اگه استنیس جزو راوی ها بود در محبوبیتش خیلی تغییر می کرد چون ما همیشه در مورد استنیس از زبان دیگران می شنویم که اکثرا هم مخالفانش هستن . حتی دیالوگ کمی هم برای استنیس در نظر گرفته . به نظرم اگه ما داستان رو از دید استنیس می دیدیم و می فهمیدیم تو فکرش چی می گذره و تصمیماتش رو بر چه اساسی می گیره شاید نظرمون نسبت بهش کمی تغییر می کرد . البته فکر می کنم مارتین دیده شخصیت استنیس زیادی جدیه گفته شاید خواننده ها حوصلشون سر بره ولی خوب می تونست حداقل یک یا دو فصل براش بزاره

راستی این جان اسنو چرا اینقدر محبوبه من اصلا ازش خوشم نمیاد از دنریس هم متنفرم

ولی به نظرم فصل های برن جالب هستن و برای همین برن و البته ادارد بعد از استنیس شخصت های محبوب من هستن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×