رفتن به مطلب
Manuel

بار ِ عام ، باری برای عموم [گفتگوی آزاد]

Recommended Posts

حتی کسایی که اطراف ایریس بودن هم اون رو دیوونه می دونند. رابرت و ادارد دشمنای ایریس بودن ولی

باریستان سلمی و جان کانینگتون هم اونو مدکینگ می دونند.

 

دوره ی اول پادشاهایش صدقه ی سر تایوین دوره ی خوب و موفقی بود. ولی این قدر بدگمان بود به تایوین و این قدر بهش حسودی می کرد که تایوین رو از خودش زده کرد.

از داسکندیل به بعد هم که رسما دیوونه شد. از بعدش یه اقدام عاقلانه انجام نمی ده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

درست ولی رفاه و رونق اجتماعی وجود داشته خودش هیولا بود کاری نداریم ولی حکومتش صدقه سر تایوین خوب بوده بزرگترین گند کاری هاش هم توی همون یک سال و یه ذره ای بود که تایوین استعفا داد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تیریون توی کتاب دو زمانی که راب سر کلئوس فری را برای مذاکره فرستاد و جلوی همه پیشنهاد معاوضه دخترا رو با جیمی داد. سرسی اصلا این وسط نبود. جافری هم درسته احمقه ولی در هر حال یه لنیستره.

رابرت به خاطر دو تا ریشه ی تارگرینیش بر ادارد و جان اولویت پیدا کرد. اگه این ریشه ها رو هم نداشت ممکن بود شاه بشه. به خاطر خدمتی که رابرت کرد و تارگرین ها رو نابود کرد می شه از ریشه های تارگرینیش چشم پوشی کرد.

دیرون برای فتح دورن جنگ راه انداخت ولی چه حقی نسبت به دورن داشت. دورن در صلح و آرامش با هفت پادشاهی به سر می برد. اوضاع راب و دیرون هم کاملا متفاوته. راب جنگ بهش تحمیل شد. مجبور به جنگیدن شد ولی دیرون از سر شکم سیری به دورن حمله کرد و مسبب مرگ 60 هزار نفر از سربازانش شد.

اگان نالایق هم فقط به خاطر هوسرانیش لقب نالایق رو بهش ندادن. اگان با حماقتش موجب مرگ برادرش ایمون شد. ضمن این که اتهام خیانت به نیریس هم بی ارتباط با ایگان نبود. ضمن این که ما از دور داریم در مورد این شخصیت ها نظر می دیم. اگه این مقدار که ما با دربار رابرت اطلاع داریم از دربار ایگان هم اطلاع داشتیم 100 تا ایراد دیگه هم بر حکومتش وارد می شد.

گریجوی ها هم که هیچ وقت طرفدار بلک فایر ها نبودن. بلک فایر ها بین قیام اول و دومشون اصلا به مملکت حمله ای نکردن. قیام دوم بلک فایر هم که کلا به یه تورنومنت محدود شد. از قبل اون تورنومنت اوضاع راه ها و امنیت کشور دچار اختلال بود. ضمن این که بعد قیام اول بلک فایر اگه اشتباه نکنم حدود 15 سال دیرون دوم حکومت کرد و مشکلی نبود. از حدود سال 209 که دیرون می میره اوضاع مملکت بسیار ناجور می شه. مردم عادی تقصیرات رو می انداختن گردن بلادریون. ایریس هم می گن آدم خوبی بوده ولی شاه ضعیفی بوده و توانایی کنترل مملکت رو نداشته.

 

در مورد جاهیریس اول و دوم من نگفتم حکومت بدی داشتند. گفتم ما داریم از دور در مورد اینا قضاوت می کنیم در حالی که تا ریزترین جزئیات دربار رابرت رو می دونیم. همین خزانه ی خالی، از کجا مطمئنی که خزانه ی جهیریس اول یا دوم یا هیچ کدوم از شاه های تاگرین خالی نبوده؟ همین رابرت رو اگه ما در نقش ادارد و بعدا تیریون وارد خزانه اش (و بعدش خزانه ی جافری) نمی شدیم از کجا می فهمیدیم که بدهی سنگین به تایوین و آیرن بانک داره؟

اینم بگم که ما داریم دربار رابرت رو از دید ادارد می بینیم و ادارد هم آدم منفی بینیه. مثلا برگزاری تورنومنت اتفاق مثبتیه ولی ادارد از یه دید کاملا منفی بهش نگاه می کنه. (کلا شمالی ها زیاد با خوشی حال نمی کنند.)

 

رابرت بخاطر کمک جان ارن و ادارد بود که تونست تارگرین ها رو نابود کنه. خود رابرت تو کتاب اول گفت که سهم ادارد تو این پیروزی از همه بیشتره. اگه همون یه رگ تارگرینی رابرت نبود احتمالش خیلی پایین میومد که رابرت با کمترین لشگر بتونه شاه بشه.

 

زمانی که راب ادعای پادشاهی شمال رو کرد کدوم یک از مدعی های سلطنت باهاش موافق بودن؟ مگه اونا چه حقی نسبت به شمال داشتن؟ شمالی که هیچوقت فتح نشده بود و هیچکدومشون نمیتونستن اونجا زندگی کنن. نه استنیس نه لنیستر ها هیچکدوم موافقت نکردن که شمال از هفت پادشاهی جدا شه. حتی رنلی هم جواب درست و حسابی ای نداد. چون شمال یه تیکه از خاک وستروس بود. درست مثل دورن خاصیت زیادی واسه هفت پادشاهی نداشت ولی یه بخش از وستروس بود. قضیه دیرون هم همینه. اگه دیرون واسه فتح دورن کاری نمیکرد ممکن بود خیلی زود گریجوی ها و خیلی های دیگه از نبود اژدهایان استفاده کنن و اعلام استقلال کنن. دورن یه بخش از وستروس بود و وستروس همون هفت پادشاهی پس باید ملحق می شد. اگه بخوایم بر حسب حق نگاه کنیم که اگان هم هیچ حقی نسبت به وستروس نداشت. دیرون تونست دورن رو فتح کنه ولی از بی لیاقتیه اون سردار تایرلی از دستش داد.

 

من منظورم این بود که گریجوی ها اون موقع طبق معمول زا فرصت سوء استفاده کردن و اعلام استقلال کردن. زمان ایریس قیام های تک و توک بلک فایر ها بوده و بلاد ریون که اون موقع دست بوده الکی وقتشو با سرکوب کردن اون قیام های ناچیز حدر میداده و واسه همین از اوضاع مملکت غافل میشده. واسه همین خرابکاری های بلادریون بود که اگان فرستادش به دیوار.

 

زمان دو تا جیهیریس ها خزانه ها به احتمال زیاد خالی نبوده چون ازشوش خوب یاد میشه و اگه مشکلی چیزی درباره خزانشون بود حتما یه چیزی تو تاریخ مینوشتن. درباره بقیه تارگرین ها هم احتمالا هر مشکلی داشتن تو زمانشون خزانه زیاد مشکلی نداشته چون حداقل یه اشاره ای باید میشد. شما هم اگه اینقدر تورنومنت برگزار نمیکردید و به فکر خوشگذرونتیون نبودید اینقدر خزانتون خالی نمیشد. هیچکدوم از شاهان تارگرین (جدا از اگان چهارم) مشکل بریز و بپاش های زیاد و برگزاریه تورنومنت های متعدد رو نداشتن.

 

برگزاری تورنومنت خیلی هم خوبه ولی زیاد از حدش باعث خالی شدن خزانه میشه.

 

چه قدر طولانی شد. دستم نابود شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یکی از بین رابرت جان و ادارد باید شاه می شد. جان سنش بالا بود و وارثی نداشت و به رابرت و ادارد مثل پسراش نگاه می کرد، ادارد هم تمایل خیلی کمی برای پادشاهی داشت. در هر حال اونا هم پادشاه می شدن هیچ اشکالی نداشت.

یه تفاوت بین شمال دوره جنگ پنج پادشاه با دورن دوره ی دیرون وجود داره. شمال قسمتی از پادشاهی بود و می خواست از بقیه ی مملکت جدا بشه (تازه به همراه خودش ریورلند رو هم می خواست.) در حالی که دورن هیچ وقت جز مملکت نبوده. شمال یه تهدید بالقوه حساب می شه و باید حتما تسلیم بشه ولی دورن به جز درگیری های مرزی ناچیزی که با ریچ و استورمز لند داشته هیچ مشکلی برای هفت پادشاهی ایجاد نمی کرده.

ضمن این که من کاری به هدف و نیت ندارم. نتیجه ی پادشاهی 3 ساله ی دیرون فاجعه بار بوده.

تو دوره ی پادشاهی ایریس بلادریون شک د اشته که بابای شما میکر داره علیه ایریس توطئه می چینه. برای همین میکر رو توی موقعیت بسیار بدی قرار می ده. میکر هم سر وقتش که شاه می شه تلافیش رو سر بلادریون در میاره و اون رو می اندازه سیاهچال. بعد مرگ میکر هم ایگان که بلادریون باباش رو اذیت کرده بود و دل خوشی از بلادریون نداشت اون رو تبعید می کنه دیوار.

بعد مرگ بیلور بریک اسپیر و دست شدن بلادریون یه نوع بیماری مسری فراگیر می شه و بارانداز پادشاه و اولد تاون و چند شهر دیگه رو می گیره. دیرون دوم و دو تا پسر بیلور بریک اسپیر می میرند. مردم بلادریون رو برای بیماری سرزنش می کردن. بلادرریون هم برای این که بیماری سرایت بیشتری نکنه اقدامات تند و سختی رو به کار می برده. جنازه ی کسایی که از طاعون مردن رو یه جا (فکر کنم) تلنبار می کنند و آتیش می زنند. دود آتیش تا چندین مدت توی آسمون مونده و مردم رو می ترسونده. بعد پایان بیماری خیلی از مردم خونه و زندگیشون رو ول می کنند و بارانداز پادشاه رو ترک می کنند و بلادریون سعی می کنه زورکی برگردونتشون. بعد پایان بحران و آروم تر شدن اوضاع هم مردم به بلادریون اعتماد نداشتن. کار و کاسبی تو این دوره می خوابه و راهزنا و قانون شکنا زیاد می شن. و تو تمام این مدت شاه ایریس هیچ کار خاصی انجام نمی ده. قیام های بلک فایر تاثیری روی اوضاع مملکت نداشته. قیام بلک فایر اول که خیلی قبل از پادشاهی ایریس بوده و قیام مهمی بوده. قیام دوم بلک فایر هم که تو نطفه خفه می شه. بعد این قیام هم بلادریون دیمون بلک فایر دوم رو زندانی می کنه تا بیتراستیل جرات نکنه از پسرای دیمون مدعی بلک فایر دیگری بسازه. آخرین تلاش بلک فایر ها برای رسیدن به حکومت به نبرد ناین پنی کینگز بر می گرده که میلیس هیولا تو دوره ی ایریس دوم به هفت پادشاهی حمله می کنه و باریستان سلمی و بریندن تالی شکستش می دن. مشکل مملکت دوره ی ایریس اول بلک فایر ها نبودن. البته گریجوی ها تو اون دوره از ضعف قدرت مرکزی استفاده می کنند و اعلام استقلال می کنند و حملات متعددی رو به سواحل دریای سانست ترتیب می دن و قوز بالا قوز می شن.

 

خزانه ی رابرت سوای هارت و پورت های ادارد مساله نگران کننده ای نبوده. بدهی به آیرن بانک مساله ی مهمی بوده که اون رو می شده یه طوری پرداختش کرد ولی بقیه ی بدهی ها زیاد نگران کننده و مهم نبودن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به هرحال جنگ جنگه کلی هم تلفات داره مخصوصا اگه بخوای جای صعب العبوری مثه دورن رو فتح کنی. این نشان از هوش بالای دیرون داره که تونست دورن رو بدون اژدها فتح کنه. وقتی فتحش کرد اگه اون سردار تایرلی گند نمیزد اون همه تلفات رو دوباره نمی داد.

 

بلادریون کلا سر قضیه کشتن دیمون و دوتا بچه هاش بی آبرو شده بود. بعدش هم بد شانسی اورد که اون بیماری یه راست رو سرشون خراب شد و مردم هم که دنبال دلیلی واسه نفرت از بلاد ریون می گشتن قضیه دود جسد ها بهشون کمک کرد و البته خرافات هم به نفرتشون دامن زد. تارگرین ها کلا به بلک فایر ها حساسیت داشتن. چه قیامشون یه ذره باشه چه به گستردگیه قیام دیمون اول وضع حکومتشون بدجور بهم میریزه. ایریس به بلادریون اعتماد داشت. مخصوصا بعد از اینکه قیام دیمون دوم رو خنثی کرد و انداختش تو زندان اعتمادش چند برابر شد. واسه همین بیشتر کارهاش رو به اون سپرد. زمان ایریس اتفاقات بد زیادی افتاد که کنترلشون خیلی سخت بود. بیماری بهار، ترس مردم از بلادریون و ترک بارانداز پادشاه و حمله گریجوی ها به سواحل وسط این همه بدبختی باعث شد حکومت ایریس اینقدر بد بشه. نبرد ناین پنی کینگز که کلا برمیگرده به زمان اگان پنجم. به نظر من تنها کارهای عاقلانه ی میکار انداختن بلادریون تو سیاه چال و توطئه علیه برادر بی لیاقتش بود.

 

بدهکاری رابرت تنها به بانک آهنین براووس مسئله مهمی بود چون فقط براووسی ها میتونستند از رابرت شکایت کنن. بقیه طلبکارهای رابرت که یا پدرزنش بودن یا بقیه لردها و تجار ها که فقط کافی بود جیکشون در بیاد و اعتراضی بکنن تا زیر پتک رابرت خرد بشن. با این وجود معلومه که خزانه رابرت تنها مشکلش بانک آهنین بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به هرحال جنگ جنگه کلی هم تلفات داره مخصوصا اگه بخوای جای صعب العبوری مثه دورن رو فتح کنی. این نشان از هوش بالای دیرون داره که تونست دورن رو بدون اژدها فتح کنه. وقتی فتحش کرد اگه اون سردار تایرلی گند نمیزد اون همه تلفات رو دوباره نمی داد.

 

بلادریون کلا سر قضیه کشتن دیمون و دوتا بچه هاش بی آبرو شده بود. بعدش هم بد شانسی اورد که اون بیماری یه راست رو سرشون خراب شد و مردم هم که دنبال دلیلی واسه نفرت از بلاد ریون می گشتن قضیه دود جسد ها بهشون کمک کرد و البته خرافات هم به نفرتشون دامن زد. تارگرین ها کلا به بلک فایر ها حساسیت داشتن. چه قیامشون یه ذره باشه چه به گستردگیه قیام دیمون اول وضع حکومتشون بدجور بهم میریزه. ایریس به بلادریون اعتماد داشت. مخصوصا بعد از اینکه قیام دیمون دوم رو خpublicنثی کرد و انداختش تو زندان اعتمادش چند برابر شد. واسه همین بیشتر کارهاش رو به اون سپرد. زمان ایریس اتفاقات بد زیادی افتاد که کنترلشون خیلی سخت بود. بیماری بهار، ترس مردم از بلادریون و ترک بارانداز پادشاه و حمله گریجوی ها به سواحل وسط این همه بدبختی باعث شد حکومت ایریس اینقدر بد بشه. نبرد ناین پنی کینگز که کلا برمیگرده به زمان اگان پنجم. به نظر من تنها کارهای عاقلانه ی میکار انداختن بلادریون تو سیاه چال و توطئه علیه برادر بی لیاقتش بود.

 

بدهکاری رابرت تنها به بانک آهنین براووس مسئله مهمی بود چون فقط براووسی ها میتونستند از رابرت شکایت کنن. بقیه طلبکارهای رابرت که یا پدرزنش بودن یا بقیه لردها و تجار ها که فقط کافی بود جیکشون در بیاد و اعتراضی بکنن تا زیر پتک رابرت خرد بشن. با این وجود معلومه که خزانه رابرت تنها مشکلش بانک آهنین بوده.

 

ای بابا شما که تا همین الان از ایریس اول دفاع می کردین. چطور شد که یه دفعه ایریس شد بی لیاقت.

جنگ ناین پنی کینگ زمان اگان پنج بوده ؟ من فکر می کردم دوره ی ایریس دوم بوده.

ما کسی رو به خاطر درخواست طلبش با پتک نمی زدیم. ولی خب پولشونو هم نمی دادیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب وقتی پای پدر آدم وسط میاد دیگه نمیشه از عمو دفاع کرد.

وارث های به ظاهر فرزندانتون هم پول پدربزرگشون رو پس نمیدن. چه جوری تایوین میگه باباش بی لیاقت بوده در حالی که خودش حتی نمیتونه از نوه های بی خاصیتش پولش رو پس بگیره؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

king Robert عزیز یک سوالی ازتون داشتم.

در ویکی رابرت براثیون قسمت "حرامزاده های شناخته شده" بخش مربوط به "ادریک استورم" نوشته ای به شرح زیر است:

"ملیساندره ، ساحره ی سرخ می خواست با استفاده از خون او اژدهاهای دراگون استون را برخیزاند."

 

منظور از "اژدهاهای دراگون" چیست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
king Robert عزیز یک سوالی ازتون داشتم.

در ویکی رابرت براثیون قسمت "حرامزاده های شناخته شده" بخش مربوط به "ادریک استورم" نوشته ای به شرح زیر است:

"ملیساندره ، ساحره ی سرخ می خواست با استفاده از خون او اژدهاهای دراگون استون را برخیزاند."

 

منظور از "اژدهاهای دراگون" چیست؟

«اژدهاهای دارگون استون». دراگون استون قلعه ی باستانی تارگرینا گه الان تحت سلطه ی استنیسه. این قلعه اژدهاها (دراگون) و گارگویل های سنگی زیادی به عنوان تزیین روی دیوارهاش داره. ملیساندره می گفت که با قربانی کردن کسی که خون سلطنتی داره میشه این اژدهایان رو بیدار کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

خداییش من موندم اینجا تورنی بوده یا ... ؟؟!!!

فقط عاشق اون فلشی ام که نشون میده Brandon loved himself!

 

 

61456_441888665926402_2099846264_n.jpg.427e297cd6bf0641cf551091278b31a5.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آشارا و ریگار پر طرفدار تر از باقی بودن

 

بله تا جایی که ریگار خان طرفدار مذکر هم داشتن!

 

خخخخخخخخ!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آشارا و ریگار پر طرفدار تر از باقی بودن

 

بله تا جایی که ریگار خان طرفدار مذکر هم داشتن!

 

خخخخخخخخ!

 

 

ولی جالب تر از همه همون برندون

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
king Robert عزیز یک سوالی ازتون داشتم.

در ویکی رابرت براثیون قسمت "حرامزاده های شناخته شده" بخش مربوط به "ادریک استورم" نوشته ای به شرح زیر است:

"ملیساندره ، ساحره ی سرخ می خواست با استفاده از خون او اژدهاهای دراگون استون را برخیزاند."

منظور از "اژدهاهای دراگون" چیست؟

«اژدهاهای دارگون استون». دراگون استون قلعه ی باستانی تارگرینا گه الان تحت سلطه ی استنیسه. این قلعه اژدهاها (دراگون) و گارگویل های سنگی زیادی به عنوان تزیین روی دیوارهاش داره. ملیساندره می گفت که با قربانی کردن کسی که خون سلطنتی داره میشه این اژدهایان رو بیدار کرد.

 

البته حرف سر تالیسا که کاملا درسته. ولی من همیشه احساسم این بود که ملیساندره می خواهد از توی آتشفشان اژدها در بیاره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

البته حرف سر تالیسا که کاملا درسته. ولی من همیشه احساسم این بود که ملیساندره می خواهد از توی آتشفشان اژدها در بیاره.

 

چرا؟؟ چون اولین تخم اژدها ها رو توی منطقه آتشفشانی پیدا کرده بودن؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

الان داشتم لیست اعضای گارد پادشاه رو میدیدم خیلی جالبه با این که عضویت توی این گارد یه افتخار بزرگ برای همه شوالیه بوده ولی هیچکدوم از خاندان های تالی ،ارن و تایرل هیچ شوالیه ای توی این گارد نداشتن خاندان های مارتل و لنیستر هم تا قبل ایریس دوم هیچ عضوی توی این گارد نداشتن، همه خاندان های بزرگ از این گارد فراری بودن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

گارد پادشاهی یه افتخار بزرگ که اسم آدم رو تو تاریخ ثبت میکنه. فرزندان خاندان های بزرگ کلی رفاه و شانس ازدواج خوب داشتن. کمتر کسی این همه احترام و رفاه رو ول میکنه میره میشه یه محافظ تا همه آزادی هاش رو از دست بده. جیمی که کلا بخاطر سرسی و ازدواج نکردن با لایسا رفت شد جزو گارد پادشاه. لووین مارتل هم احتمالا بخاطر حفاظت از دخترش رفت تو این گارد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یه افتخار بزرگ!!!!! دقیقا کدوم افتخار؟؟؟

فرزندان اول خاندان های بزرگ که وارث پدرانشان هستند و فرزندان کوچکتر هم شانس جانشینی رو دارند یا با افرادی از خاندان های بزرگ ازدواج کنند.

عضو گارد پادشاهی شدن برای شوالیه ها از خاندان های کوچکتر افتخار بزرگی است ولی هیچ ادم عاقلی حاظر نیست از تمام دارایی ها و حق ازدواجش چشم پوشی کند فقط بخاطر اینکه اسمش بره تو کتابی که قراره سالها تو قفسه کتاب خونه خاک بخوره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
یه افتخار بزرگ!!!!! دقیقا کدوم افتخار؟؟؟

فرزندان اول خاندان های بزرگ که وارث پدرانشان هستند و فرزندان کوچکتر هم شانس جانشینی رو دارند یا با افرادی از خاندان های بزرگ ازدواج کنند.

عضو گارد پادشاهی شدن برای شوالیه ها از خاندان های کوچکتر افتخار بزرگی است ولی هیچ ادم عاقلی حاظر نیست از تمام دارایی ها و حق ازدواجش چشم پوشی کند فقط بخاطر اینکه اسمش بره تو کتابی که قراره سالها تو قفسه کتاب خونه خاک بخوره.

دوست عزیز اگه شما فکر می کنی پیوستن به گارد پادشاهی نتیجه اش فقط رفتن اسمت تو یه کتابه،باید بگم واقعا در اشتباهی.با پیوستن به گارد اعضا با هم یک پیمان برادری می بندن و فقط یک هدف رو دنبال می کنن که اون سلامت پادشاه و در نتیجه مردم اون پادشاهیه.گارد پادشاهی یک زنجیره که دشمنای قلمرو رو میترسونه و اونا رو دور نگه می داره.به نظر من بهترین کار اگان تاسیس همین گارد بود.اگه گارد پادشاهی نبود خیلی از همین پسرای اول و دوم که شما میگی زنده نمیموندن که یک مثالش فین سوان هست که توسط سر باریستان نجات داه شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
دوست عزیز اگه شما فکر می کنی پیوستن به گارد پادشاهی نتیجه اش فقط رفتن اسمت تو یه کتابه،باید بگم واقعا در اشتباهی.با پیوستن به گارد اعضا با هم یک پیمان برادری می بندن و فقط یک هدف رو دنبال می کنن که اون سلامت پادشاه و در نتیجه مردم اون پادشاهیه.گارد پادشاهی یک زنجیره که دشمنای قلمرو رو میترسونه و اونا رو دور نگه می داره.به نظر من بهترین کار اگان تاسیس همین گارد بود.اگه گارد پادشاهی نبود خیلی از همین پسرای اول و دوم که شما میگی زنده نمیموندن که یک مثالش فین سوان هست که توسط سر باریستان نجات داه شد.

پیوستن به گارد پادشاهی قابل تحسین است.

از دست دادن زمین ها و دارایی ها بُعد مالیه ولی نداشتن همسر و فرزند بُعد معنویه.

فکر کنم کمتر کسی حاضر بشه که شور و شوق بزرگ کردن فرزندانش را کنار گذاشته و بجایش صبح تا شب از پادشاه محافظت کند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
فرزندان خاندان های بزرگ کلی رفاه و شانس ازدواج خوب داشتن. کمتر کسی این همه احترام و رفاه رو ول میکنه میره میشه یه محافظ تا همه آزادی هاش رو از دست بده. جیمی که کلا بخاطر سرسی و ازدواج نکردن با لایسا رفت شد جزو گارد پادشاه. لووین مارتل هم احتمالا بخاطر حفاظت از دخترش رفت تو این گارد.

 

خاندان های بزرگ بودن مثل ردواین یا های تاور ولی خاندان های اصلی هر منطقه به جز خود تارگرین ها و فامیلاشون براتیون ها یه جورایی گارد گریزی داشتن ، لووین مارتل هم عموی الیا مارتل بوده.

 

یه افتخار بزرگ!!!!! دقیقا کدوم افتخار؟؟؟

 

بیشتر شوالیه ها خیلی دنبال کسب افتخار و این بودن که به نحوی اسمشون رو توی تاریخ ثبت کنن یکی از بهترین راه های جلوی روشون هم انتخاب شدن به عنوان عضوی از گارد بوده، در ضمن اعضای گارد انتخابی بوده نه داوطلبی حداقل تا قبل جافری پس دست خودشون نبوده که عضو بشن یا نه فقط میتونستن درخواست کنن که عضو گارد بشن ولی بیشتر از بین بهترین شوالیه ها انتخاب میشدن دیگه دست خود شوالیه هم نبوده و خیلی جالبه که خاندان هایی که نام بردم شوالیه هایی رو نداشتن که برای گارد انتخاب بشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بچه ها من فکر می کنم باید واسه ترجمه ی مقالات یه اولویت بندی بکنیم. الان خیلی از خاندان های بزرگ (مثه استارک، مارتل، تایرل و ...)، خیلی از شخصیت های POV (مثه برین، تیان و آشا و ویکتاریون گریجوی، کتلین و ...) موندن، بعد ما داریم شخصیت های دسته چندمو که به زور کسی تاحالا اسمشونو شنیده ترجمه می کنیم! حتی شخصیت هایی که POV نیستن ولی مهمن هم ترجمه نشدن. نظرتون چیه یه لیست تهیه کنیم و اولویت های اول رو تو لیست بذاریم تا هرکس بنا به علاقه ش از تو اون لیست انتخاب کنه یا یه همچین چیزی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
بچه ها من فکر می کنم باید واسه ترجمه ی مقالات یه اولویت بندی بکنیم. الان خیلی از خاندان های بزرگ (مثه استارک، مارتل، تایرل و ...)، خیلی از شخصیت های POV (مثه برین، تیان و آشا و ویکتاریون گریجوی، کتلین و ...) موندن، بعد ما داریم شخصیت های دسته چندمو که به زور کسی تاحالا اسمشونو شنیده ترجمه می کنیم! حتی شخصیت هایی که POV نیستن ولی مهمن هم ترجمه نشدن. نظرتون چیه یه لیست تهیه کنیم و اولویت های اول رو تو لیست بذاریم تا هرکس بنا به علاقه ش از تو اون لیست انتخاب کنه یا یه همچین چیزی؟

 

همین لیست که اشاره کردی اگه تهیه بشه خیلی عالیه چون حداقل خود من وقتی میخوام یه مقاله انتخاب هیچی به ذهنم نمیرسه ولی با این لیست دیگه مقاله های مهمتر جلو رومونه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×