رفتن به مطلب
Manuel

بار ِ عام ، باری برای عموم [گفتگوی آزاد]

Recommended Posts

خدایی انتظاری که از ایریس دارید چیه ؟! طرف مشاهیرش رو از دست داده ! مثل گرگور یا رمزی نبود که ذاتا از درد و رنج دیگرن لذت ببره ! دیوانه شده بود بدبخت !

وقتی یه دیوانه اشتباه میکنه نمیکشنش که ! فقط امکان این که به دیگران صدمه بزنه رو ازش میگیرن . کاری که ریگار میخواست بکنه .

اشتباه؟ سوزوندن ریکارد و خفه کردن ریکارد اشتباه بود. تلاش برای سوزوندن 400000 نفر اشتباه بود. دلم کباب می شه برای اشتباهات کوچیک خاندان تارگرین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سر رابرت ! چرا به خاندان تارگرین نسبت میدی ؟! طرف دیوانه بود ! عقل نداشت ! پارانویا شده بود ! صلاحیت عقلانی این که متهمش کنیم رو نداشته ! اون تصمیماتش هم از رو خرد و کینه و خباثت نبوده ، از رو دیوانگی بوده . الان ی بچه صغیر یه نفر رو بکشه محکومش نمیکنن . چه برسه به یه دیوانه رو !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به استنیس : یعنی الان شاه والامقام رو نادیده گرفتی که میگی تنها استنیس سایتی ؟! درسته براتیونه ولی دیگه نادیده نگیرینش لطفا

در مورد انعطاف استنیس ! شما یه مثال بیار که استنیس نرمش نشون داده باشه ! استنیس با 500 تا سربازی که بعد شکستش براش مونده بود همچنان شمال و جنوب رو متهم و خائن خطاب میکرد ! این بشر اگه شاه بشه هزاران سر به نیزه زده میشه !

ریگار جان من هیچ وقت پادشاه استنیس رو فراموش نمی کنم ولی با توجه به این که ایشون تو بحث ها شرکت نمی کنند من می گم که تنها استنیس فعال فروم هستم .

اما در مورد خود استنیس ، درسته استنیس با همون ۵۰۰ تا سرباز شمال و جنوب رو به خیانت متهم کرد

و البته بعد با همون تعداد کم کاری رو کرد که هیچ کدوم از احمق هایی که داشتن به مملکت حکومت می کردن انجام ندادن .

اما شما حتما یادتونه که لرد هایی رو که بهش خیانت کردن و به برادرش پیوستن رو بخشید و حتما این جمله ی استنیس رو خوندید : pardoned them, yes. Forgiven but not forgotten

استنیس می تونه ببخشه ولی نمی تونه فراموش کنه

 

به کیوان : بله استنیس دقیقا می دونست داشت چی کار می کرد . استنیس بین شرافت و خانواه اش ، خانواده رو انتخاب کرد و به دستورات لرد بالادست و برادر بزرگش عمل کرد . چیزی که انتشار داشت ۱۵ سال بعد رنلی هم بهش عمل کنه . اما رنلی طمع و خیانت به خانواده و برادر بزرگ تر و پادشاهش رو انتخاب کرد و با این کار به برادری خودشون خیانت کرد و مرگ رو برای خودش خرید . 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا از کی تا حالا پرچمداری حق و عدالت برای شما مهم شده؟

چیزایی که می گی تو کت من نمی ره. اصلا تایوین به کنار، فکر کن این کار رو مثلا یکی از شوالیه ها گارد شاه مثل باریستان سلمی یا آرتور داین کرده بودند. از خاندان های متوسط که از راه برداشتنشون دردسری هم برای رابرت نداشته. باز هم دلیلی من نمی بینم که رابرت بخواد مواخذه شون کنه. مگه رابرت قیم بچه های ریگار و همین طور زن ریگار بوده؟ گردن ریگار خرد زمانی که پاشد رفت دنبال لیانا باید فکر بچه ها و زنش رو هم می کرد. ایریس که در نبود ریگار قیم بچه های ریگار بوده باید فکرش رو می کرد و اونا رو هم مثل زن و بچه ی خودش می فرستاد دراگون استون. عوضش آقا می خواست شهری رو که نوه هاش توش بودند رو به آتیش بکشه.

 

یه پادشاه به جز جشن برگزار کردن، عیاشی کردن و خالی کردن خزانه یه سری وظایفی هم داره

رلور رو شکر رابرت مثل ایریس دیوانه هم نبود از سلامت عقلی بهره می برده با این حال نسبت به جنایاتی که جلوی چشمش انجام شده بود سکوت کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سر رابرت ! چرا به خاندان تارگرین نسبت میدی ؟! طرف دیوانه بود ! عقل نداشت ! پارانویا شده بود ! صلاحیت عقلانی این که متهمش کنیم رو نداشته ! اون تصمیماتش هم از رو خرد و کینه و خباثت نبوده ، از رو دیوانگی بوده . الان ی بچه صغیر یه نفر رو بکشه محکومش نمیکنن . چه برسه به یه دیوانه رو !

کی می گه که تصمیماتش از کینه و خباثت نبوده. اتفاقا کینه و خباثتش چنان شدید بوده که چشم عقلش رو کور کرده بود. وگرنه که فکرش برای ایجاد شرارت خوب کار می کرد. رفتن به تورنومنت هارن هال برای زیر نظر داشتن ریگار، پذیرفتن جیمی برای بستن دست تایوین، دستور به جان ارن برای فرستادن سر رابرت و ادارد و خفه کردن قیام در نطفه. برای کار های رذیلانه مکاری خاص خودش رو داشته که البته بی شباهت به سرسی عزیزتون هم نیست. ولی اگه شما دوست دارین می تونین فکر کنین ایریس مثل هودور بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا از کی تا حالا پرچمداری حق و عدالت برای شما مهم شده؟

چیزایی که می گی تو کت من نمی ره. اصلا تایوین به کنار، فکر کن این کار رو مثلا یکی از شوالیه ها گارد شاه مثل باریستان سلمی یا آرتور داین کرده بودند. از خاندان های متوسط که از راه برداشتنشون دردسری هم برای رابرت نداشته. باز هم دلیلی من نمی بینم که رابرت بخواد مواخذه شون کنه. مگه رابرت قیم بچه های ریگار و همین طور زن ریگار بوده؟ گردن ریگار خرد زمانی که پاشد رفت دنبال لیانا باید فکر بچه ها و زنش رو هم می کرد. ایریس که در نبود ریگار قیم بچه های ریگار بوده باید فکرش رو می کرد و اونا رو هم مثل زن و بچه ی خودش می فرستاد دراگون استون. عوضش آقا می خواست شهری رو که نوه هاش توش بودند رو به آتیش بکشه.

 

یه پادشاه به جز جشن برگزار کردن، عیاشی کردن و خالی کردن خزانه یه سری وظایفی هم داره

رلور رو شکر رابرت مثل ایریس دیوانه هم نبود از سلامت عقلی بهره می برده با این حال نسبت به جنایاتی که جلوی چشمش انجام شده بود سکوت کرد

وظیفه نسبت به کی؟ خانواده اش، رعیتش یا دشمنش؟ اون کسی که باید در برابر الیا و بچه هاش وظیفه اش رو انجام می داد تا چشمش به یک دختر دیگه افتاد دین و ایمانش رو از دست داد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به استنیس:

اگه شما همون تعداد افرادی رو که بعد از مرگ رنلی به شما پیوسته بودن رو هم نمیبخشیدید دیگه میخواستید با کدوم نیرو بارانداز رو بگیرید؟

به کینگ رابرت:

سرسی و ایریس و هودور باهم فرق دارن. ایریس جنون حادی داشت. سرسی هنوز به اون مرحله نرسیده. ایریس به علت پارانویاش هر مخالفتی رو یه تهدید میدید. توهم میدید. اینا که دیگه دست خودش نبود. خل بودنش باعث این کارها میشد. قضیه ریگار و لیانا هنوز معلوم نیست. شاید دلیل دیگه ای جز اون چیزی که فکر میکنید داشته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به استنیس:

اگه شما همون تعداد افرادی رو که بعد از مرگ رنلی به شما پیوسته بودن رو هم نمیبخشیدید دیگه میخواستید با کدوم نیرو بارانداز رو بگیرید؟

استنیس بدون اون ها هم می تونست بارانداز رو بگیره البته اگه قوای تایرل و لنیستر از پشت بهش حمله نمی کردن . اصلا همین لرد های خیانت کار بودن که باعث باخت استنیس شدن . 

من الان دارم می گم استنیس می تونه ببخشه و اجرای عدالت رو کمی به تاخیر بندازه در حالی که شما ها می گید هیچ بخششی در وجود استنیس نیست و من هم مثال نقض اوردم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
به استنیس:

اگه شما همون تعداد افرادی رو که بعد از مرگ رنلی به شما پیوسته بودن رو هم نمیبخشیدید دیگه میخواستید با کدوم نیرو بارانداز رو بگیرید؟

به کینگ رابرت:

سرسی و ایریس و هودور باهم فرق دارن. ایریس جنون حادی داشت. سرسی هنوز به اون مرحله نرسیده. ایریس به علت پارانویاش هر مخالفتی رو یه تهدید میدید. توهم میدید. اینا که دیگه دست خودش نبود. خل بودنش باعث این کارها میشد. قضیه ریگار و لیانا هنوز معلوم نیست. شاید دلیل دیگه ای جز اون چیزی که فکر میکنید داشته.

http://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%B3%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D9%84%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%B1

استاد جان این پیج ویکی سرسی. قسمت نقل قول ها در مورد سرسی، اسپویلر اول، سطر دوم، وسط سطر. عین همین حرف شما در مورد ایریس نیست؟

وقتی شما می گین دست خودش نبود، یعنی ایریس کلا اراده ای نداشته، چیزی تو مایه های هودور و جینگل بلز بوده. ناقص العقل (حالا ذاتی یا اکتسابی). آدمی که این همه حساب کاره که برای بستن دست تایوین پسر اون رو توی گاردش می پذیره، یا به خاطر خبری که در مورد توطئه ی ریگار بهش می دن پا می شه برای اولین بار از داسکندیل می ره هارن هال تا ریگار رو مشتقیم زیر نظر بگیره نمی تونه فاقد اراده و شعور باشه.

ریگار بنا به هر دلیلی که دنبال لیانا رفته، اولا بی احترامی بزرگی به الیا کرده و اون رو خوار و خفیف کرده، و ثانیا وظیغف اش رو در مورد خانواده ای که شما الان دارین به خاطرش رابرت رو محکوم می کنین انجام نداده. وقتی ریگار وظیفه اش رو در برابر بچه هاش انجام نداده شما انتظار داریرن رابرت بیاد دایه ی بچه هاش بشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کینگ عزیز منم شما رو به خوندن مقاله ایریس دعوت میکنم. خصوصا قسمت بعد از نافرمانی داسکندیل. بعدش شما به من بگید آیا درصد جنون ایریس با درصد جنون سرسی یکیه یا نه.

سرسی رو اگه ولش کنن ممکنه بشه یکی مثه ایریس ولی هنوز اونقدر وضعش خراب نیست که لقب دیوانه رو بشه بهش چسبوند. ایریس پارانویاش باهاش کاری کرد که حتی نتونه ناخن ها و موهاش رو کوتاه کنه چون ترسش از وسایل تیز خیلی زیاده. سرسی کجاش این طوری بود؟ ایریس به شکل بدی بعد از هر اعدامی خلتر میشد. پارانویا باعث شد ایریس به هرکسو ناکسی شک کنه. سرسی کجاش اینجوریه؟ ایریس دیگه در حد هودور نفهم نبود ولی در حد سرسی هم آگاه از کاراش نبود.

 

اگه ریگار بعد از رفتنش با لیانا حالا به هر دلیلی الیا رو خیلی ناراحت کرده بود الیا دوباره بسترش رو با ریگار شریک نمیشد. حتما یه توضیح قانع کننده ای این وسط واسه اون وجود داشته . ببینید دارید کاری میکنید که دوباره به ریگار شک کنم. لطفا اینقدر تفرقه افکنی نکنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
کینگ عزیز منم شما رو به خوندن مقاله ایریس دعوت میکنم. خصوصا قسمت بعد از نافرمانی داسکندیل. بعدش شما به من بگید آیا درصد جنون ایریس با درصد جنون سرسی یکیه یا نه.

سرسی رو اگه ولش کنن ممکنه بشه یکی مثه ایریس ولی هنوز اونقدر وضعش خراب نیست که لقب دیوانه رو بشه بهش چسبوند. ایریس پارانویاش باهاش کاری کرد که حتی نتونه ناخن ها و موهاش رو کوتاه کنه چون ترسش از وسایل تیز خیلی زیاده. سرسی کجاش این طوری بود؟ ایریس به شکل بدی بعد از هر اعدامی خلتر میشد. پارانویا باعث شد ایریس به هرکسو ناکسی شک کنه. سرسی کجاش اینجوریه؟ ایریس دیگه در حد هودور نفهم نبود ولی در حد سرسی هم آگاه از کاراش نبود.

 

اگه ریگار بعد از رفتنش با لیانا حالا به هر دلیلی الیا رو خیلی ناراحت کرده بود الیا دوباره بسترش رو با ریگار شریک نمیشد. حتما یه توضیح قانع کننده ای این وسط واسه اون وجود داشته . ببینید دارید کاری میکنید که دوباره به ریگار شک کنم. لطفا اینقدر تفرقه افکنی نکنید.

البته که امکان نداره دیوانه ی لنیستر ها به پای دیوانه تارگرین ها برسه. ولی سرسی و ایریس حداقل به نظر من تو یک دسته قرار می گیرند. شاید حالا سرسی یه مقدار نرمال تر باشه.

تفرقه انگیزی چیه، شما این همه به رابرت تاختین برای این که تایوین بچه های ریگار رو کشته من می گم خود مگه ریگار برای بچه هاش پدری کرده که شما انتظار دارین رابرت قیم بچه های او باشه. ضمن این که زن ها با هم فرق می کنند. الیا شاید می تونسته 100 بار هم اشتباه ریگار رو ببخشه ولی این دلیل نمی شه که ریگار به خودش اجازه بده به او توهین کنه. من در عجبم سرسی که نتونست یک زمزمه ی در حال مستی رو بر رابرت ببخشه اگه زن ریگار بود چی کار می کرد. شاید طبل رسواییش از بارانداز پادشاه هم فراتر می رفت.

دوست دارم بدونم اگه مشخص بشه این توضیح قانع کننده ای که میگین حتما وجود داره وجود نداشته چی برای گفتین دارین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آخه شما از کجا میدونید واسه رینیس و اگان پدری نکرده؟ شاید پدر خیلی خوبی هم بوده. ما که نباید سر یه موضوعی که مشخص نیست واسه خودمون قضاوت کنیم. ما که نگفتیم از بچه های ریگار نگهداری کنید. اگه شما وقتی خاندان ما رو از قدرت کشیدید پایین این بچه ها رو زنده می ذاشتید حداقلش طبعیدشون میکردید نه اینکه با اون وضعیت سلاخیشون میکردید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
آخه شما از کجا میدونید واسه رینیس و اگان پدری نکرده؟ شاید پدر خیلی خوبی هم بوده. ما که نباید سر یه موضوعی که مشخص نیست واسه خودمون قضاوت کنیم. ما که نگفتیم از بچه های ریگار نگهداری کنید. اگه شما وقتی خاندان ما رو از قدرت کشیدید پایین این بچه ها رو زنده می ذاشتید حداقلش طبعیدشون میکردید نه اینکه با اون وضعیت سلاخیشون میکردید.

رابرت سلاخیشون کرد یا لنیستر های عزیزتون؟ تازه سنگ زدن تو سر مار رو سلاخی کردن نمی گن.

عجب بابای خوبی که یک سالی رو توی برج شادی قایم شده بود و سری به بچه هاش نمی زد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

لنیسترها به نام شما و به خاطر شما این کار رو کردن. تازه شما هم که بدتون نیومد و متاسف نشدید!!!! تایوین شگفتزده شد اما شما نه!!!!!

حالا شما کل این سه سال دیگه رو ول کردید چسبیدید به این یه سال. شاید رفته بود امنیت اونا رو بیشتر کنه. حالا شما هم تو این سیزده سال بچه داشتنتون چه محبت خاصی به بچه های بینواتون کردید که به ریگار گیر میدید؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
لنیسترها به نام شما و به خاطر شما این کار رو کردن. تازه شما هم که بدتون نیومد و متاسف نشدید!!!! تایوین شگفتزده شد اما شما نه!!!!!

حالا شما کل این سه سال دیگه رو ول کردید چسبیدید به این یه سال. شاید رفته بود امنیت اونا رو بیشتر کنه. حالا شما هم تو این سیزده سال بچه داشتنتون چه محبت خاصی به بچه های بینواتون کردید که به ریگار گیر میدید؟

چرا باید رابرت بدش می اومد و متاسف می شد از مردن بچه های ریگار؟ بولتون ها به اسم شاه شمال ریورلند رو غارت می کردند، تقصیر راب بود با روس بلتون؟ البته تقصیر راب هم بوده که یک آدم نا سالم رو گذاشته تو راس یک ارتش، ولی انتخاب تایوین به عنوان رئیس لشکر وسترلند که انتخاب رابرت نبوده. رابرت اگه خودش شهر رو تسخیر می کرد هر بلایی هم که سر تارگرین ها می آورد که حقشون هم بود شهر رو غارت نمی کرد مثل لنیستر ها. چون قرار بود بعدا در این شهر حکومت کنه و نیاز به کسب محبوبیت داشت. برای همین مثل یک ناجی وارد شهر می شد نه یک سلاخ.

ریگار به برج شادی رفته بود برای عشق و حال یا برای امنیت بچه هاش؟ اگه دنبال امنیت بچه هاش بود که اون ها رو موقع لشکر کشی به دورن یا دراگون استون یا همون برج شادی می فرستاد. نه این که اون ها رو توی شهری که ممکنه به خاک و خون کشیده بشه ور دست یک آدم دیوانه بذاره. یه چیزی بگین که پذیرفتنی باشه و آدم از شنیدنش شاخ درنیاره. این طوری که معلومه رابرت با تمام بی خیالیش به امنیت اون بچه هاش بیشتر اهمیت می داده تا آقای ریگار پدر و شوهر نمونه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من با غارت شهر کاری ندارم. شما اگه دستتون به بچه های ریگار می رسید چه بلایی سر اونا میوردید؟ احتمالا شما هم می کشتیشون. به هرال اگه شما یه کم حس انسان دوستانتون اون موقع وجود داشت یه چرای ساده رو از تایوین میپرسیدید.

اون قسمت امنیت بچه هاش رو حالا که دوباره میخونم میبینم غیر منطقیه. چطوری اینو گفتم؟ ریگار که نمیدونست پدرش اجازه نمیده اونا فرار کنن و تو بارانداز نگهشون میداره. فکر میرد میتونه به پدرش اعتماد کنه.

کینگ عزیز شما چه کاری واسه بچه ها و زنتون کردید که ریگار نکرده بود؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چه بسا کاری که ریگار داشت انجام میداد برای نجات همه مردم وستروس بود ! ( کاری که حتی ممکنه واقعا وستروس رو در آینده نجات بده ) دلیلی که حتی لیانا رو راضی کرده بود بی هیچ فوت وقتی همراهش بره .

یه جور سر رابرت صحبت میکنه انگار واقعا رابرت قابل مقایسه با ریگاره ! ریگار یه دختر اشراف زاده رو همراه خودش برده در حالی که معلوم نیست اصلا چه اتفاقی بینشون افتاده ! اما رابرت صدها و صدها بار در چند قدمی سرسی بهش خیانت کرده و با صدها و هزاران زن رابطه داشته و کلی بچه نامشروع صاحب شده و در عین حال هیچ علاقه ای به همسرش نشون نمیداده .

وقتی ریگار بچه هاش رو ترک میکرد یه خاندان سلطنتی در کنار بچه هاش بود ! چرا میگی بچه هاش رو تنها گذاشت ؟! تا وقتی ریگار زنده بود آیا هیچ گزندی به زن و بچه هاش رسیده بود ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
چه بسا کاری که ریگار داشت انجام میداد برای نجات همه مردم وستروس بود ! ( کاری که حتی ممکنه واقعا وستروس رو در آینده نجات بده ) دلیلی که حتی لیانا رو راضی کرده بود بی هیچ فوت وقتی همراهش بره .

یه جور سر رابرت صحبت میکنه انگار واقعا رابرت قابل مقایسه با ریگاره ! ریگار یه دختر اشراف زاده رو همراه خودش برده در حالی که معلوم نیست اصلا چه اتفاقی بینشون افتاده ! اما رابرت صدها و صدها بار در چند قدمی سرسی بهش خیانت کرده و با صدها و هزاران زن رابطه داشته و کلی بچه نامشروع صاحب شده و در عین حال هیچ علاقه ای به همسرش نشون نمیداده .

وقتی ریگار بچه هاش رو ترک میکرد یه خاندان سلطنتی در کنار بچه هاش بود ! چرا میگی بچه هاش رو تنها گذاشت ؟! تا وقتی ریگار زنده بود آیا هیچ گزندی به زن و بچه هاش رسیده بود ؟

یعنی این حجم فداکاری ریگار من رو کشته. اصلا ریگار زمانی که کنار لیانا توی برج شادی بوده داشته رنج روحانی می کشیده تا مردم وستروس رو نجات بده.

ریگار قابل مقایسه با رابرت نیست. خیلی پست تر از رابرته. رابرت ضعف های روحی داشته، من منکرش نیستم ولی ریگار یک شیاد تمام عیار بوده.

در مورد قسمت قرمز رنگ هم من دوباره ارجاعت می دم به ویکی پیج سرسی، نقل قول اول در مورد سرسی.

من نمی گم ریگار بچه هاش رو که ول کرد در امان نبودند، ولی ریگار 1 سال زن و بچه اش رو به خاطر لیانا ول کرد و تو برج شادی قایم شد. البته حتما آقای پدر نمونه داشته برای نجات دادن وستروس در آینده نقشه می کشیده.

اما زمانی که ریگار برای رفتن به ترایدنت آماده شد اگه اندازه ی شلغم مسئولیت پذیری حالیش می شد مثل ایریس بچه ها و زنش رو از شهر خارج می کرد. اون ایریس دیوانه ای که به ادعای شما اراده هم از خودش نداشته فهمید که شهر دیگه برای زن و بچه هاش ایمن نیست. جناب پدر نمونه ولی همچین مساله ای رو متوجه نشد. شاید هم متوجه شد و اهمیت نداد. به هر حال لیانا که جاش امن بود و نصف شوالیه های گارد شاهی هم محافظش بودند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من با غارت شهر کاری ندارم. شما اگه دستتون به بچه های ریگار می رسید چه بلایی سر اونا میوردید؟ احتمالا شما هم می کشتیشون. به هرال اگه شما یه کم حس انسان دوستانتون اون موقع وجود داشت یه چرای ساده رو از تایوین میپرسیدید.

اون قسمت امنیت بچه هاش رو حالا که دوباره میخونم میبینم غیر منطقیه. چطوری اینو گفتم؟ ریگار که نمیدونست پدرش اجازه نمیده اونا فرار کنن و تو بارانداز نگهشون میداره. فکر میرد میتونه به پدرش اعتماد کنه.

کینگ عزیز شما چه کاری واسه بچه ها و زنتون کردید که ریگار نکرده بود؟

 

قبوله که رابرتِ قیام خیلی از رابرتِ آخر زندگیش بهتر بود؟

رابرت بالاخره از کشتن دنریس و بچه اش منصرف شد، نمی شه گفت که می زد یه بچه و نوزاد رو می کشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ما که نگفتیم از بچه های ریگار نگهداری کنید. اگه شما وقتی خاندان ما رو از قدرت کشیدید پایین این بچه ها رو زنده می ذاشتید حداقلش طبعیدشون میکردید نه اینکه با اون وضعیت سلاخیشون میکردید.

یدونه دنریس زنده موند داره دونه دونه شهر های ایسوس رو به اتیش میکشه.

حالا اگه بچه های ریگار هم زنده می موندن ، سه تا تارگرین که دیونگی تو خونشونِ!!! دیگه هیچ جای دنیا برای مردم امن نبود.

دلیلی که حتی لیانا رو راضی کرده بود بی هیچ فوت وقتی همراهش بره .

گرفتی دختر مردم رو دزدیدی ، بعد میگی بی هیچ فوت وقتی همراهش بره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سر رابرت ! نیازی نیست دیگه ارجاع بدی به ویکی ! اونم در مورد شخص سرسی که صفحه اش رو از برم

که چی ؟! سرسی چرا از اونجاش در مقابل رابرت محفظت میکرده ؟ خوب به خاطر این که حالش از رابرت بهم میخورده !

مگه پدر ها تو وستروس دایه بچه هان که بخواد 24 ساعته بالا سرشون باشه ؟ همین خود شما جناب رابرت ! راه به راه بچه های بدبختت رو تو خونه های فساد به امان هفت ول میکردی تا سرسی بره سراغشون ! اصلا الیا و بچه هاش چی کم داشتن تو دربار؟

فکر میکنی ریگار داشت میرفت که بمیره ؟! ریگار برای پیروزی میرفت که به جیمی گفت وقتی برگردم تغییراتی صورت میگیره .

اگه بازار ارجاع به ویگی داغه منم شما رو ارجاع میدم به صفحه شاه دیوانه ! ریلا و ویسریس زمانی به دراگون فرستاده شدن که ریگار کشته شده بود ! پس نمیتونی ریگار رو مقصر بدونی که چرا زنش و بچه هاش رو همراهشون نفرستاد که برن .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سر رابرت ! نیازی نیست دیگه ارجاع بدی به ویکی ! اونم در مورد شخص سرسی که صفحه اش رو از برم

که چی ؟! سرسی چرا از اونجاش در مقابل رابرت محفظت میکرده ؟ خوب به خاطر این که حالش از رابرت بهم میخورده !

مگه پدر ها تو وستروس دایه بچه هان که بخواد 24 ساعته بالا سرشون باشه ؟ همین خود شما جناب رابرت ! راه به راه بچه های بدبختت رو تو خونه های فساد به امان هفت ول میکردی تا سرسی بره سراغشون ! اصلا الیا و بچه هاش چی کم داشتن تو دربار؟

فکر میکنی ریگار داشت میرفت که بمیره ؟! ریگار برای پیروزی میرفت که به جیمی گفت وقتی برگردم تغییراتی صورت میگیره .

اگه بازار ارجاع به ویگی داغه منم شما رو ارجاع میدم به صفحه شاه دیوانه ! ریلا و ویسریس زمانی به دراگون فرستاده شدن که ریگار کشته شده بود ! پس نمیتونی ریگار رو مقصر بدونی که چرا زنش و بچه هاش رو همراهشون نفرستاد که برن .

صفحه اش رو از بری؟ اسپویلر ها رو هم خوندی؟

من کاری ندارم انگیزه ی سرسی چیه، من فقط می خوام بگم رابرت اصلا بی میل نبوده ولی وقتی سرسی در برابرش ممانعت کرده راه دیگه ای براش باقی نمی مونده. البته راه دیگه اش بریدن سر سرسی بوده که متاسفانه رابرت این اشتباه بزرگ رو تو زندگیش انجام داد.

نیازی نیست 24 ساعت بالای سر بچه هاش باشه، ولی یک سال زن و بچه ات رو ول کنی بری با یک زن دیگه خوش بگذرونی خیلی جالبه.

مطمئنا هیچ کسی برای شکست خوردن وارد میدان جنگ نمی شه، ولی آدم عاقل احتمال شکست رو هم حساب می کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوشم میاد از کینگ رابرت

اینجا ما هر عیبی روی رابرت میزاریم سریع در جواب میگه ایریس دیوانه بود

میگیم رابرت عیاش بود میگه ایریس دیوانه بود، میگیم مملکت رو ورشکسته کرد میگه ایریس دیوانه بود، میگیم یه چرای ساده به خاطر سلاخی کردن بچه های بی گناه از تایوین نپرسید میگه ایریس دیوانه بود، میگیم هفت پادشاهی رو به خاطر لیانا وارد جنگ کرد ولی تا چشمش به تخت آهنین خورد لیانا رو فراموش کرد میگه ایریس دیوانه بود

یه برگ جدید رو کنین خوب

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خوشم میاد از کینگ رابرت

اینجا ما هر عیبی روی رابرت میزاریم سریع در جواب میگه ایریس دیوانه بود

میگیم رابرت عیاش بود میگه ایریس دیوانه بود، میگیم مملکت رو ورشکسته کرد میگه ایریس دیوانه بود، میگیم یه چرای ساده به خاطر سلاخی کردن بچه های بی گناه از تایوین نپرسید میگه ایریس دیوانه بود، میگیم هفت پادشاهی رو به خاطر لیانا وارد جنگ کرد ولی تا چشمش به تخت آهنین خورد لیانا رو فراموش کرد میگه ایریس دیوانه بود

یه برگ جدید رو کنین خوب

من اتفاقا زیاد با ایریس کاری ندارم. مشکلم بیشتر با جناب پرنس وعده داده ی قلابیه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ببخشید این سه کتاب ((شوالیه آواره ، شمشیر قسم خورده ، شوالیه مرموز)) رو کسی ترجمه کرده؟

و اگه ترجمه نشده مترجم های ویکی قصد ترجمشو ندارن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×