رفتن به مطلب
استاد آمون

وقایع پیرامون قیام رابرت

Recommended Posts

کسی ادعایی نکرد که منطقه ام رو می خوام . از خاندان های بزرگ استارک ها و تالی ها و ارین ها و لنیستر ها از براتیون ها حمایت کردن و حتی تایوین شهر رو به نام رابرت گرفت . فقط موند تایرل ها و مارتل ها که مارتل ها کلا خودشون رو درگیر هیچ چی نمی کنن ، تایرل ها هم که بی خیال جنگ شدن . ولی موقعی که تارگارین ها هفت پادشاهی رو می گرفتن هر کی می خواست اعتراضی بکنه سوزونده می شد . فکر می کنی براتیون ها قدرت طلب هستن . حداقل می دونم که رابرت و استنیس این طور نیستن چون خودشون بار ها تو کتاب به این موضوع اشاره کردن

اون جملات اخرتون در مورد این که مردم الان دوست دارن تارگارین ها برگردن رو هم می زارم به حساب شوخی شب یلدا

 

نمیدونم شما تا کجای کتابارو خوندی. ولی این قضیه که ممکنه خیلی از جاها برای تارگرین ها بلند بشن توی متن اومده. ضمن اینکه همون دورنی هایی که خودشونو هیچوقت قاطی نمیکنن، اگه خوندی که میدونی ولی اگه نخوندی ، باید بدونی اتفاقا" خوب لویال هستن به تارگرین ها. پس نگو قاطی نمیکنن.

این جمله ت رو هم خوندم پکیدم از خنده :

"حتی تایوین شهر رو به نام رابرت گرفت"

من نمیدونم ، مگه کل کل ِ استقلال پرسپولیسه که چشمتون رو روی حقایق بستین ؟؟ واقعا" بیخودی یه سریتون طرفداری الکی میکنید. تایوین واسه کسی کاری میکنه جز خودش ؟! تایوین سرسی رو نتونسته بود بندازه به ریگار. رابرت اونجا حی و حاضر بود.

ماها نباشیم یکی از بیرون بیاد جوری تحریف میکنید که انگار تایوین و رابرت یه رابطه ی عشقولانه ی پدر و پسری بینشون بوده که نگو ... لنیستر ها تازه قبل از اونم فقط وقت کشی کردن. تولیها و ارین هاهم بخاطر رابطه ی فامیلی ، نمیتونستن بگن ما نمیجنگیم. قضیه خیلی حیثیتی بوده. همچین میگین طرف رابرت رو گرفتن انگار گزینه ی دیگه ای هم داشتن!!!

 

یکم بدون موضع گیری بحث کنید جدی میگم. ما از خیلی چیزا اطلاع داریم و میتونیم به قطع و یقین راجع بهشون بحث کنیم.

-ایریس دیوانه بود

-قیام رابرت با دلیل و منطق بود.

-ریگار محبوب بود ولی دیوانه هم بود.

-رابرت احمق بود و نفهمید دورش چه خبره ...

و و و ...

 

دیگه اگر شما این مسائلی که مستقیما" توی متن هست رو قبول نمیکنید ، دیگه وای به حال بحثایی مث ِ رابطه ی ریگار و لیانا که معلوم نیست چی بوده.

 

در آخر هم رنلی جواب قسمت ِ دموکراتیک(!) ِ فرمایشاتتو داد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کاملا حرفت درسته ولی به هر حال دستان من به خون راب استارک الوده نیست . الان تو وستروس استنیس رو به عنوان قاتل راب می شناسن یا والدر فری رو  شما به چه کس می گی قاتل

با این استدلال پس لنیستر ها هم دستشون به خون راب آلوده نیست

 

ولی مگه تایوین دست پادشاه نبود اون زمان؟ شایدم زمان دیگه ای بود، یادم نیست. اگه بود چرا جلوی ایریس رو نگرفت مثلا؟ :grin: معلومه وقتی اونجوری سوگند می شکنن و کلک می زنن نمیشه بهشون اعتماد کرد. رابرت که دیگه علم غیب نداشت :grin: به عنوان یه آدم معمولی که کارای لنستیرو دیده بود، حق داشت احتیاط کنه.

 

خیر تایوین اون موقع از مقام دست استفاء داده بود و رفته بود ساکت و آروم توی کسترلی راک نشسته بود، این کار حیله گری و مکاری به حساب میاد!؟ وقتی دست نبوده چکار باید میکرده!؟ بعدم تایوین شهر رو با حیله گرفت دو دستی تقدیمش کرد به رابرت، این دیگه کجاش مکر و حیله علیه رابرت محسوب میشه اگر میخواستن کاری کنن شهر رو تحویل نمیدادن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوب اسم اینو شما چی میذاری!؟ اسم این در اولویت نبودن لیاناست، به اسم لیانا قیام کردن، وستروس رو به آتش کشیدن، هزاران نفر این وسط مردن تا غرور خدشه دار شده ی استارک ها و براتیون ها التیام پیدا کنه که آخرش بگین حفظ دست آورد های قیام مهم تر از رسیدگی به عامل آغاز کننده ی قیامِ!؟

بعد اسم لنیستر ها بد در رفته که فقط به قدرت اهمیت میدن

می شه بگی تایوین توی کتاب اول برا چی پا شد لشکر کشید ریورران؟ به خاطر پسر کوتوله ی زشت بدترکیبش یا توهین شدن به خاندان لنیستر. من همون اول هم گفتم مهم لیانا یا سرسی نیست. مهم حیثیت خاندانه. حالا استارک لنیستر یا براتیون. شخص خیلی مهم نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

می شه بگی تایوین توی کتاب اول برا چی پا شد لشکر کشید ریورران؟ به خاطر پسر کوتوله ی زشت بدترکیبش یا توهین شدن به خاندان لنیستر. من همون اول هم گفتم مهم لیانا یا سرسی نیست. مهم حیثیت خاندانه. حالا استارک لنیستر یا براتیون. شخص خیلی مهم نیست.

 

تایوین به اسم تیریون لشگر کشید نه از همون اول گفت اعتبار نام خانوادگیمون در خطره تازه برای همه روشن بود که تایوین واسه نجات تیریون مون بوی هم نمیفرسته چه برسه به لشگر وسترلند

ولی رابرت با چه بهونه ای قیام رو شروع کرد با این بهونه که ریگار لیانا رو دزدیده(واقعاً دزدیده!؟ من که بعید میدونم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
واقعا میبینم اینطوری میگید رابرت مجروح بوده هر کس ندونه فکر میکنه از جاش نمیتونسته تکون بخوره طفل معصوم چطوری بعد از نبرد ترادنیت وقت داشت تو روپسی خونه ها وقت بگذرونه ولی وقت نداشت ، نیروهاش یا خودش برسونه به لیانا !؟ اصلا بازم بگیم نمیتونست حرکت بکن مگه نمیگید رابرت برای غیرت و زنش قیام کرد ، خوب چرا باز تو همون قیام برای زنش بهش خیانت میکنه !؟

 

رابرت هم خر ماست هم خرما رو ، پیش خودش فکر کرده بود لیانا رو داشته باشه و امپراطوری میتونه تمام دنیا رو هم داشته باشه ولی ای دل غافل لیانا رو از دست داد و تمام ارزوهای که برای خودش تو سرش میکشید به فنا داد !!!

آقا شما تاریخ جنگ ترایدنت رو با جنگ ناقوس ها قاطی کردی. روسپی و این مسائل مال جنگ ناقوس ها بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آقا شما تاریخ جنگ ترایدنت رو با جنگ ناقوس ها قاطی کردی. روسپی و این مسائل مال جنگ ناقوس ها بود.

 

توی ترایدنت هم که قطع نخاع نشده بود، میتونست برای کسی که جنگ راه انداخته یه تکونی به خودش بده اصلاً لیانا به درک برادر های خودش چی که داشتن از گرسنگی تلف میشدن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

...که ریگار لیانا رو دزدیده(واقعاً دزدیده!؟ من که بعید میدونم)

 

این استارکا کجان؟:roll:

 

1- رابرت عاشق لیانا بود. جوری که خودت خوندی چطوری توی سرداب وینترفل گریه کرد و توی بارانداز پادشاه به ند گفت هفت پادشاهی هم اونو برام بر نگردوند.

2- نامزدش بود رسما

3- توسط همون ریگار ملکه عشق و زیبایی شد توی مراسم هارنهال.

4- همراه برادر و خاندانش بود. تنهایی که نیومده بوده هارنهال

5- هیچ جایی نوشته نشده ریگار علاقه ای به لیانا داشت .

6- ریگار زندانیش کرده بود تو برج

7- بعد دزدیدن فرار کرد. پس دزدی بوده که قایم شده :grin:

 

با این وجود، بازم میگید دزدیده نشد؟! ریگار گفته بیا بریم یه چرخی بزنیم اونم گفته آخ جون؟ :grin: با هم رفتن گردش مثلا که یهو ریگار تصمیم گرفته بهش دست درازی کنه؟ :grin:منطقی باشید دیگه حرف شما با عقل جور در نمیآد اصلا. لیانا چرا باید با ریگار به میل خودش بره و بمیره؟

اصلا گیریم فرض بر اینکه لیانا عاشق رابرت نبود، عاشق ریگار بود این ت.ج.ا.و.ز چی میشه این وسط؟

 

منطقی باشید؛ زمستون داره میآد همه یخ می زنیم!:grin:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

...که ریگار لیانا رو دزدیده(واقعاً دزدیده!؟ من که بعید میدونم)

 

این استارکا کجان؟:roll:

 

1- رابرت عاشق لیانا بود. جوری که خودت خوندی چطوری توی سرداب وینترفل گریه کرد و توی بارانداز پادشاه به ند گفت هفت پادشاهی هم اونو برام بر نگردوند.

2- نامزدش بود رسما

3- توسط همون ریگار ملکه عشق و زیبایی شد توی مراسم هارنهال.

4- همراه برادر و خاندانش بود. تنهایی که نیومده بوده هارنهال

5- هیچ جایی نوشته نشده ریگار علاقه ای به لیانا داشت .

6- ریگار زندانیش کرده بود تو برج

7- بعد دزدیدن فرار کرد. پس دزدی بوده که قایم شده :grin:

 

با این وجود، بازم میگید دزدیده نشد؟! ریگار گفته بیا بریم یه چرخی بزنیم اونم گفته آخ جون؟ :grin: با هم رفتن گردش مثلا که یهو ریگار تصمیم گرفته بهش دست درازی کنه؟ :grin:منطقی باشید دیگه حرف شما با عقل جور در نمیآد اصلا. لیانا چرا باید با ریگار به میل خودش بره و بمیره؟

اصلا گیریم فرض بر اینکه لیانا عاشق رابرت نبود، عاشق ریگار بود این ت.ج.ا.و.ز چی میشه این وسط؟

 

منطقی باشید؛ زمستون داره میآد همه یخ می زنیم!:grin:

 

شواهدي وجود داره مبني بر اينكه ليانا همچين از ريگار بدش نميومده و بر اساس همين شواهد ليانا همچينم از رابرت خوشش نميومده و نامزدي از سر وظيفه بوده

بعد اينكه شما رو چه اصلي به اين نتيجه رسيدي كه ريگار به ليانا دست درازي كرده!؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

می شه بگی تایوین توی کتاب اول برا چی پا شد لشکر کشید ریورران؟ به خاطر پسر کوتوله ی زشت بدترکیبش یا توهین شدن به خاندان لنیستر. من همون اول هم گفتم مهم لیانا یا سرسی نیست. مهم حیثیت خاندانه. حالا استارک لنیستر یا براتیون. شخص خیلی مهم نیست.

 

تایوین به اسم تیریون لشگر کشید نه از همون اول گفت اعتبار نام خانوادگیمون در خطره تازه برای همه روشن بود که تایوین واسه نجات تیریون مون بوی هم نمیفرسته چه برسه به لشگر وسترلند

ولی رابرت با چه بهونه ای قیام رو شروع کرد با این بهونه که ریگار لیانا رو دزدیده(واقعاً دزدیده!؟ من که بعید میدونم)

من که دارم بهت می گم. نفرت از ریگار قوی تر و موثر تر از علاقه به لیانا بوده. اصلا امکان داشته می فهمیدند لیانا با میل خودش رفته و اون وقت لیانا رو هم می فرستادند پهلوی ریگار. حداقل رابرت و برندون این قابلیت رو داشتند. ادارد رو بعید می دونم.

 

توی ترایدنت هم که قطع نخاع نشده بود، میتونست برای کسی که جنگ راه انداخته یه تکونی به خودش بده اصلاً لیانا به درک برادر های خودش چی که داشتن از گرسنگی تلف میشدن

اتفاقا این حرف با اون حرفت که می گفت رابرت تشنه ی قدرت بوده تناقض داره. رابرت که با وجود خطری که تخت آینده اش رو تهدید می کرده پا نشده خودش بره فتح پایتخت. این یه چیز رو ثابت می کنه. یا رابرت این قدر زخمی که نمی تونسته خودش کاری بکنه یا رابرت اون طور که شما مدعی می شین تشنه ی قدرت نبوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اینجا یک سوال برای من پیش اومد. بعد هر جنگی جمع آوری دوباره ارتش و سر و سامان دادن بهش و رسیدگی به زخمی ها چقدر وقت میگیره؟ از اونجایی که خودم سر رشته خاصی تو این مورد ندارم می پرسم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جدا چطوری براتیون ها اینقدر خودشون به استارک ها میچسبونن من درک نمیکنم ؟! براتیون ها اگر تا الان باقی موندن به لطف همین خاندانی هست که این روزها دارن رو جسد هاشون پرچم افتخار به اهتزاز در میارن !!!

 

هر کی ندونه فکر میکنه رابرت رابین هوود وستروس بوده برای خودش !!! یه دفعه تصمیم گرفت بر علیه حکومت فاسد و از بین رفته ای تارگرین ها قیام کنه !! باور کنید اگر پای لیانا استارک وسط نبود تا ابد براتیون ها از جاشون جم نمیخوردن !!! رابرت فقط بخاطر رفاقت قدیمش با ادارد بود که جنگ رو شروع کرد مطمئن باشید اگر مثلا ادارد با یکی دیگه بزرگ میشد الان سر ادارد رو رابرت گرفته بود دستش نه جافری !!! حتی الانم براتیون ها تا خر خره زیر دین استارک ها هستن ولی یه جوری از موضوع قدرت حرف میزنن هر کس ندونه فکر میکنن رسیدن به پادشاهی و احیا کردن ارتششون بعد از شکست بلک واتر کار خودشون بوده .

 

رابرت سر قضیه زنش یعنی لیانا قیام کرد این واقعیت محض هست ، تارگرین ها هم سر خودخواهی خودشون حکومتشون رو دادن به باد ، اگر ایرس خر بازی در نمیاورد و اون بلا رو سر لردهای شمال و پدر و برادر ادارد در نمیاورد و با صحبت قضیه رو حل میکرد الان داستان یه طور دیگه تموم میشه.به اینم توجه داشته باشید اگر شما نسبت به دیوانگی ایریس هی دارید مانور میدید باید از همه بیشتر لعن و نفرین نثار تایوین لنیستر بکنید.

نگاه کن ما هر علاقه ای هم که به هر کی داشته باشیم نمی تونیم تاریخ وستروس رو تحریف کنیم. الان چه شما دوست داشته باشین چه نداشته باشین اسم رابرت و ادارد با هم گره خورده. من الان می تونم ادعا کنم تارگرین لنیستر ها هیچ نسبتی به جز دشمنی با هم ندارند و الان توی سایت خودشون رو به هم چسبوندند ولی استارک ها و براتیون ها (حداقل رابرت و ادارد) توی وستروس به هم چسبیدند. اون هم تو دو بازه.

 

در مورد قسمت دوم حرفت هم موافقم. اگه به جای نامزد رابرت زن یکی دیگه رو می دزدیدند رابرت احتمالا از حکومت مرکزی حمایت می کرد یا شاید هم بی طرف می موند. همین کار رو هم ریکارد استارک، برندون یا ادارد می کردند اگه دختر خودشون نبود. این چیز واضحیه. هر کی گلیم خودش رو باید خودش از آب بکشه و خودش باید از غرور و حیثیت خودش دفاع کنه. کما این که دورنی ها و تایرل ها هم همون موقع جانب تخت سلطنتی رو گرفتند و کسی بهشون نگفته ظالم یا خونخوار. کسی هم اینجا ادعا نکرده رابرت حامی مظلومین بوده مثل رابین هود. حامی مظلومین نبوده ولی مظلوم بوده سر اون قضیه. زیر بار ظلمی که بهش شده نرفته و قیام کرده و سر ظالم و به سنگ کوبیده. همین خودش برای من کافیه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سر رابرت در اصل رابرت از شمال و ادارد فقط سو استفاده کرد . رابطه لنیستر ها و تارگرین ها خیلی منطقی تر و پایاپای تر از رابطه استورمز اند وینترفله . زمانی لنیستر ها به تارگرین ها به نحو عالی خدمت میکردن و تارگرین ها هم قدرت رو داده بودن دست لنیستر ها. بعد شاه تارگرین اونها رو تحت فشار گذاشت و به نوعی تحقیرشون کرد ( چه با رد پیشنهاد ازداج سرسی و ریگار و چه با شوالیه گارد کردن جیمی ) در عوض لنیستر ها هم انتقام گرفتن و شاه رو پایین کشیدن .

اما شما به من بگو ! استورمز اند جز این که شیر شمال رو دوشید چی کار کرد براشون ؟! شمالی ها و ادارد بزرگترین ادعا رو در جنگ داشتن . بیشتر جنگ ها رو اونها پیروز شدن . اما هم دخترشون رو از دست دادن هم هیچ سهمی از پیروزی نصیبشون نشد .

وقتی هم که رابرت بعد چندین سال دوباره عرصه براش تنگ شده ادارد رو مثل غلامش حاضر کرد تا به خدمت کنه .

این رابطه فقط اسمش دوستیه و فقط یه احمقی به نام ادارد میتونست بهش ادامه بده و بهش پایبند باشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

شواهدي وجود داره مبني بر اينكه ليانا همچين از ريگار بدش نميومده و بر اساس همين شواهد ليانا همچينم از رابرت خوشش نميومده و نامزدي از سر وظيفه بوده

بعد اينكه شما رو چه اصلي به اين نتيجه رسيدي كه ريگار به ليانا دست درازي كرده!؟

 

حالا از روی وظیفه یا زور یا هرچی. هرچی بود نامزدش که بوده

شما اسم: برداشتن نامزد مردم و زندانی کردنش توی یه جای نامعلوم رو چی می ذارید؟:grin:

 

خب اون قضیه دست درازی رو میشه به دو دید دید! یکی به معنای دزدیدن لیانا که نامزد رابرت بود. و یکی به معنای اون اهم:grin: خب اون اهم رو هم که خود ند گفته. دیگه کسی که ندیده و نقل نکرده که مدرک بیارم. ولی همه جا می گن به لیانا اهم شد

 

هنوزم طرف کسی رو نگرفتما :grin:

فقط اگه خاندانی تو این وستروس کار خبیثانه و خیانت نکرد، استارک بود برای همین زیادی خوب بودنم به فنا رفت :cry: :-"

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نگاه کن ما هر علاقه ای هم که به هر کی داشته باشیم نمی تونیم تاریخ وستروس رو تحریف کنیم. الان چه شما دوست داشته باشین چه نداشته باشین اسم رابرت و ادارد با هم گره خورده. من الان می تونم ادعا کنم تارگرین لنیستر ها هیچ نسبتی به جز دشمنی با هم ندارند و الان توی سایت خودشون رو به هم چسبوندند ولی استارک ها و براتیون ها (حداقل رابرت و ادارد) توی وستروس به هم چسبیدند. اون هم تو دو بازه.

 

در مورد قسمت دوم حرفت هم موافقم. اگه به جای نامزد رابرت زن یکی دیگه رو می دزدیدند رابرت احتمالا از حکومت مرکزی حمایت می کرد یا شاید هم بی طرف می موند. همین کار رو هم ریکارد استارک، برندون یا ادارد می کردند اگه دختر خودشون نبود. این چیز واضحیه. هر کی گلیم خودش رو باید خودش از آب بکشه و خودش باید از غرور و حیثیت خودش دفاع کنه. کما این که دورنی ها و تایرل ها هم همون موقع جانب تخت سلطنتی رو گرفتند و کسی بهشون نگفته ظالم یا خونخوار. کسی هم اینجا ادعا نکرده رابرت حامی مظلومین بوده مثل رابین هود. حامی مظلومین نبوده ولی مظلوم بوده سر اون قضیه. زیر بار ظلمی که بهش شده نرفته و قیام کرده و سر ظالم و به سنگ کوبیده. همین خودش برای من کافیه.

 

من تاریخ رو تحریف نمیکنم ولی واقعیت نگاه کنید :

 

1- رابرت رابین هوود وستروس نبود .

2-رابرت برای امپراطوری از دید شما وارد قیام نشد.

3-تارگرین ها فاسد و باید نابود میشدن چه نوزاد چه مرد صد سال هر کسی باهاشون نسبت داشت باید میمرد.

4-رابرت هیچ ظلمی بهش نشود تو این داستان ، بلکه کلی بهش لطف شد

5-بدتر !!! نبرد ناقوس ها قبل از مرگ لیانا هست !!! هنوز خبر مرگ لیانا و نبرد برج شادی در کار نیست اقا رفت هر چی روپسی دیده کارشو یه سر کرده

 

ولی چیزهای که واقعا رخ داد از دید یه ادم بیطرف این هست.

 

1-رابرت یک قدیس و یک رابین هوود شد سر این قیام.

2 و 3 - بخاطر نسبتش با تارگرین های که خودش قتل عامشون کرده بود امپراطور شد.

4- به لطف جان ارن و ادارد استارک تونست پیروز این جنگ بشه .

5-خودش رو انسان پاکی نشون داد که تا اخرین روز مرگش حاضر نبود به غیر از لیانا با هیچ زن دیگه ای بیخوابه !!!

 

استارک ها هیچ وقت با براتیون ها به غیر از دوران رابرت رفاقتی نداشتن !!! همین ادارد که شما میگی باعث شد جنگ به نفع براتیون ها برگرده ولی اخرش لنیسترها تو کشور به قدرت رسیدن ، همون جان ارن بخاطر بی توجه های شما به کام مرگ رفت !!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ششماً لیانا توی اولویت نه رابرت و نه ادارد نبوده چرا نمیخواین قبول کنین!؟ طی یکسال که درگیر قیام بودن هیچ خبری از لیانا نداشتن بعد یه دفع تا جنگ تمام شد بهشون الهام شد یا به طور اتفاقی فهمیدن که لیانا توی برج شادیِ!؟ خوب این با عقل جور در نمیاد که یک دفعه فهمیده باشن مطمئناً از قبل میدونستن

نه یه دفعه نفهمیدن ، نم نم فهمیدن.

خوب ادارد بعد جنگ از یه جا فهمیده که لیانا تو برج شادیه.

به جوری کسل : جوری جان شما دیگه چرا ، استنیس کجا راب رو کشت ، راب رو که بولتون ها و فری ها با دسیسه ی تایوین کشتن . استنیس فقط از رالور خواست شر غاصبین رو کم کنه

من که اخر حرفم گفتم "البته اون ملیساندرا ه.ر.ز.ه هیچ قدرتی نداره" پس استنیس رو مقصر قتل راب نمی دونم.

راب کی غاصب بود؟؟؟ بخاطر خون خواهی پدرش قیام کرد ، اون موقع هم لنیستر ها تو راس قدرت بودن نه استنیس.

این رابطه فقط اسمش دوستیه و فقط یه احمقی به نام ادارد میتونست بهش ادامه بده و بهش پایبند باشه .

الان من اگه به یکی از شخصیت ها گفته بودم احمق ، ریگار 70 تا اخطار میداد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
سر رابرت در اصل رابرت از شمال و ادارد فقط سو استفاده کرد . رابطه لنیستر ها و تارگرین ها خیلی منطقی تر و پایاپای تر از رابطه استورمز اند وینترفله . زمانی لنیستر ها به تارگرین ها به نحو عالی خدمت میکردن و تارگرین ها هم قدرت رو داده بودن دست لنیستر ها. بعد شاه تارگرین اونها رو تحت فشار گذاشت و به نوعی تحقیرشون کرد ( چه با رد پیشنهاد ازداج سرسی و ریگار و چه با شوالیه گارد کردن جیمی ) در عوض لنیستر ها هم انتقام گرفتن و شاه رو پایین کشیدن .

اما شما به من بگو ! استورمز اند جز این که شیر شمال رو دوشید چی کار کرد براشون ؟! شمالی ها و ادارد بزرگترین ادعا رو در جنگ داشتن . بیشتر جنگ ها رو اونها پیروز شدن . اما هم دخترشون رو از دست دادن هم هیچ سهمی از پیروزی نصیبشون نشد .

وقتی هم که رابرت بعد چندین سال دوباره عرصه براش تنگ شده ادارد رو مثل غلامش حاضر کرد تا به خدمت کنه .

این رابطه فقط اسمش دوستیه و فقط یه احمقی به نام ادارد میتونست بهش ادامه بده و بهش پایبند باشه .

ریگار این حرف دعای شمالی ها رو اصلا قبول ندارم. شمالی ها بیشترین ظلم بهشون شده بود ولی ادارد آدمی نبود که ادعایی برای تخت سلطنت داشته باشه. شاید اگه تخت رو برای خودش می خواست و می گرفت شاه بهتری از رابرت می شد (همون طور که رابرت مدعی شد) ولی ادارد قدرت رو نمی خواست. شاید همون طور که سرسی می گفت ادارد تربیت شده بود برای اطاعت کردن و نه فرمان دادن. در مورد سهم کمشون از پیروزی هم ادارد خودش بعد پایان جنگ سپاهش رو برداش و رفت شمال. وگرنه رابرت اون رو تو جنوب و تو کنسولش می خواست. اگه سهم پیروزی رسیدن به قدرت بیشتر و صاحب نظر بودن توی شورای پادشاه و ... است که همین رو رابرت می خواست ولی ادارد نخواست. حتی وقتی اون رو دستش کرد و پیشنهاد نامزدی پسرش با دختر ادارد رو داد (به قول شما سهم ادارد از پیروزی رو داد) ادارد با نهایت اکراه قبول کرد. جالبه همین رو شما به عنوان خدمت غلام گونه می خونین که خودش یه تناقضه.

 

رابطه ی منطقی تارگرین ها و لنیستر ها رو هم به عنوان یک شوخی می پذیرم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من تاریخ رو تحریف نمیکنم ولی واقعیت نگاه کنید :

 

1- رابرت رابین هوود وستروس نبود .

2-رابرت برای امپراطوری از دید شما وارد قیام نشد.

3-تارگرین ها فاسد و باید نابود میشدن چه نوزاد چه مرد صد سال هر کسی باهاشون نسبت داشت باید میمرد.

4-رابرت هیچ ظلمی بهش نشود تو این داستان ، بلکه کلی بهش لطف شد

5-بدتر !!! نبرد ناقوس ها قبل از مرگ لیانا هست !!! هنوز خبر مرگ لیانا و نبرد برج شادی در کار نیست اقا رفت هر چی روپسی دیده کارشو یه سر کرده

 

ولی چیزهای که واقعا رخ داد از دید یه ادم بیطرف این هست.

 

1-رابرت یک قدیس و یک رابین هوود شد سر این قیام.

2 و 3 - بخاطر نسبتش با تارگرین های که خودش قتل عامشون کرده بود امپراطور شد.

4- به لطف جان ارن و ادارد استارک تونست پیروز این جنگ بشه .

5-خودش رو انسان پاکی نشون داد که تا اخرین روز مرگش حاضر نبود به غیر از لیانا با هیچ زن دیگه ای بیخوابه !!!

 

استارک ها هیچ وقت با براتیون ها به غیر از دوران رابرت رفاقتی نداشتن !!! همین ادارد که شما میگی باعث شد جنگ به نفع براتیون ها برگرده ولی اخرش لنیسترها تو کشور به قدرت رسیدن ، همون جان ارن بخاطر بی توجه های شما به کام مرگ رفت !!!

 

کی رابرت خودش رو انسان پاکی نشون داد که حاضر نیست با هیچ زنی بخوابه. خوبه آوازه ی هرزگی رابرت از جنوب تا شمال پیچیده.

 

در مورد رابطه ی رابرت با زن ها قبل یا بعد لیانا هم من قبلا هم گفتم. گیرم رابرت به لیانا خیانت می کرده، این تناقضی با علاقه اش به لیانا یا عصبانیتش نسبت به توهینی که بهش شده بود نداره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به رنلی و مانویل : بالاخره تایوین به هر دلیلی شهر رو به اسم رابرت گرفت یا نه . این حقیقت رو می خواین کتمان کنین . یعنی تالی ها و ارین ها انتخاب دیگه ای نداشتن ، نمی تونستن برن و به ریگار بپیوندن ، یه جوری می گین انگار رابرت شمشیر گذاشته بود رو گردن هاستر تالی و جان ارین که شما ها باید بیاین واسه من بجنگین . به هر دلیل و با هر هدفی ارین ها و تالی ها و لنیستر ها و استارک ها از رابرت حمایت کردن در حالی که فقط تایرل ها و مارتل ها از خاندان تارگارین حمایت کردن . بعد از پیروزی قیام هم هیچ کس به پادشاهی رابرت اعتراضی نکرد و کسی مخالف نبود . حالا خوبه رابرت به بخشش معروفه وگرنه اگه دشمناش رو نمی بخشید دیگه چی می گفتید . حالا خوبه تو متن کتاب اومده که هم رابرت و هم استنیس قدرت طلب نیستن . 

من چشمم رو رو به حقایق نبستم ولی شما بستی و نمی خوای قبول کنی که براتیون ها موقع قیام حمایت بیشتر وستروس رو داشت ولی تارگارین ها موقعی که ۳۰۰ سال پیش به وستروس حمله کردن یه نیروی خارجی بودن ، هیچ حقی به هفت پادشاهی نداشتن ، هیچ خاندانی حامیشون نبود و هر کس می خواست در برابر اون ها از منطقه اش محافظت کنه سوزونده می شد . شما به کدومش می گی غاصب . مانویل من الکی طرفداری نمی کنم ولی به هیچ وجه حاضر نیستم از حقوق خودم و خاندانم کوتاه بیام و این رو هم بگم که براتیون ها حتی اگه کمترین حق رو هم به وستروس داشته باشن باز هم از حق تارگارین های متجاوز که معلوم نیست به چه دلیلی به جز قدرت طلبی وحشیانه مملکت خودشون رو ول کردن و قدم نحسشون رو به وستروس گذاشتن بیشتره . 

به رنلی : یه توصیه ی دوستانه : یا اسم کاربریت رو عوض کن یا حداقل اون خاندان براتیون رو وردار به جاش بزار تارگارین یا یه چیز دیگه چون امکان داره برای کاربر های جدید سوتفاهم پیش بیاد .

 

 یعنی خوشم میاد چپ و راست علیه براتیون ها تاپیک می سازید .   

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوشم میاد براتیون ها هم اصالتن وستروسی نیستنو اینقدر به تارگرین ها خارجی میگن!

اگه بخوایم با این منطق پیش بریم که کلا باید همه فتوحات تاریخ بشر رو زیر سوال ببریم. رابرت هم نسبت به تخت آهنین حقی نداشت. ولی فتحش کرد حالا به هر روشی. خاندان تارگرینن هم تو اون زمان بیشترین قدرت ممکن رو داشتن یعنی قدرت اژدها. هرکدوم از هفت منطقه هم اگه یه همچین قدرتی داشتن کل وستروس رو فتح میکردن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
خوشم میاد براتیون ها هم اصالتن وستروسی نیستنو اینقدر به تارگرین ها خارجی میگن!

اگه بخوایم با این منطق پیش بریم که کلا باید همه فتوحات تاریخ بشر رو زیر سوال ببریم. رابرت هم نسبت به تخت آهنین حقی نداشت. ولی فتحش کرد حالا به هر روشی. خاندان تارگرینن هم تو اون زمان بیشترین قدرت ممکن رو داشتن یعنی قدرت اژدها. هرکدوم از هفت منطقه هم اگه یه همچین قدرتی داشتن کل وستروس رو فتح میکردن.

اگه هر کدوم از خاندان ها این کار رو می کرد باز قابل قبول تر از این بود که یکی مثل چنگیز خان از نا کجا اباد بیاد وستروس رو به خاک و خون بکشه . بعدشم براتیون ها یک رگشون به تارگارین ها وصله ولی از طرف دیگه نسلشون به پادشاهان طوفان می سه پس بازم حقشون از تارگارین های خارجی بیشتره . استاد می بینی باز همون منطق رو داری ادامه می دی . چون اژدها داشتین پس هر کاری خواستین می کنین ولی وقتی اژدها ندارین انتظار مذاکره دارین

 

ریگار جان شما که می گفتی خشم من به خاطر فضای مجازیه و از این حرف ها من الان از عصبانیت جوری زبونم رو گاز گرفتم که بعیده خونریزیش تا چند ساعت اینده بند بیاد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگه ازدواج های خارج از خاندان ما رو با وستروسی ها یکی میکنه پس تارگرین ها هم چون کلی ازدواج با مارتل ها، ارن ها، وسترلینگ ها، های تاور ها و از خاندان هایی که نامشون برده نشده داشت خیلی هم خارجی نیستن.

من موندم شما که اینقدر میگید منطق تارگرینی چرا به منطق براتیونی توجه نمیکنید؟ تارگرین ها وستروس رو گرفتن و هفت پادشاهی ای رو ساختن که شما الان مدعیش هستی. با این کارشون از درگیری های منطقه ای کاستن و باعث شدن هرچیزی بین منطقه هدا تقسیم بشه و کلی کار دیگه.

طبق منطق براتیونی اینا هیچکدومشون حساب نیست چون ما رقص اژدهایان داشتیم، چون قیام بلک فایر داشتیم، چون ایریس دیوانه داشتیم و.....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اگه ازدواج های خارج از خاندان ما رو با وستروسی ها یکی میکنه پس تارگرین ها هم چون کلی ازدواج با مارتل ها، ارن ها، وسترلینگ ها، های تاور ها و از خاندان هایی که نامشون برده نشده داشت خیلی هم خارجی نیستن.

من موندم شما که اینقدر میگید منطق تارگرینی چرا به منطق براتیونی توجه نمیکنید؟ تارگرین ها وستروس رو گرفتن و هفت پادشاهی ای رو ساختن که شما الان مدعیش هستی. با این کارشون از درگیری های منطقه ای کاستن و باعث شدن هرچیزی بین منطقه هدا تقسیم بشه و کلی کار دیگه.

طبق منطق براتیونی اینا هیچکدومشون حساب نیست چون ما رقص اژدهایان داشتیم، چون قیام بلک فایر داشتیم، چون ایریس دیوانه داشتیم و.....

اخه مگه مردم هفت پادشاهی براتون نامه ی فدایت شوم فرستاده بودن که بیاین وستروس رو یکی کنین . بابا یکی نیست بیاد به شما ها حالی کنه مردم وستروس اصلا نمی خواستن یکی بیاد مملکتشون رو بگیره . کی شما ها رو دعوت کرده بود بیاین ستروس . الان نوادگان و جانشینان اسکندر که ایران رو به توبره کشیدن و بعدش با ایرانی ها ازدواج کردن دیگه خارجی محسوب نمی شن  

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اوا همین الان گفتید چون براتیون ها یه نسلشون به دارندون ها میرسه خیلی هم خارجی محسوب نمیشن بعد میاید دقیقا همین حرفتون رو رد میکنید؟ در این صورت شما هم چون نواده های تارگرین ها هستید پس هنوز یک خارجی هستید.

مثلا نکه مردم همشون برای رابرت نامه ی فدایت شومو قربونت بشم فرستاده بودن، رابرت احساس کرد مردم خیلی بهش نیاز دارن پاشود آومد مملکت رو به درون یه جنگ کشید.

باز میگید منطق تارگرینی. پادشاه های تارگرین حداقلش از رابرت بیشتر واسه مملکت کار کردن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

واقع بینی از بین براتیون ها رخت بسته !!! هم نسبت فامیلی خودشون رو با خاندان تارگرین انکار میکنن و هم حکومتی رو برای خودشون بر حق میدونن که با این نسبت فامیلی بهشون رسیده !!! به این حرفم توجه نمیکنن که شما هر دوتا رو انتخاب کردید هم فامیلی تون هم حکومتتون !!!

 

استنیس برای چی الان داره ادای تاج و تخت وستروس میکنه ؟! چون نسبت خونی با تارگرین ها داره و دوست داره تاج و تخت مال خودش باشه تا یه دست یه حرومزاده لنیستر !!! الان میان لابد میگید استنیس داره رهبری لشگر حوارین رو میکنه و داره دین مبین رولور رو در وستروس پخش میکنه !!

 

+

 

عزیزم دلبندم شمای که خودت رو به طوفان زادگان میچسبونی توجه نداری که وقتی اگان اومد وستروس رو فتح کرد شما شدی طوفان زاده !! وگرنه قبل از اون شما طوفان زاده که نبودی !! نشان خاندانیت رو هم از خاندان دیگه برداشتی برای خودت خاندان درست کردی !! اگر تو مسلک تارگرین ها حرومزادگی معنی داشت الان فامیلیون یه چیز تو مایع های استونز بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اوا همین الان گفتید چون براتیون ها یه نسلشون به دارندون ها میرسه خیلی هم خارجی محسوب نمیشن بعد میاید دقیقا همین حرفتون رو رد میکنید؟ در این صورت شما هم چون نواده های تارگرین ها هستید پس هنوز یک خارجی هستید.

مثلا نکه مردم همشون برای رابرت نامه ی فدایت شومو قربونت بشم فرستاده بودن، رابرت احساس کرد مردم خیلی بهش نیاز دارن پاشود آومد مملکت رو به درون یه جنگ کشید.

باز میگید منطق تارگرینی. پادشاه های تارگرین حداقلش از رابرت بیشتر واسه مملکت کار کردن.

رابرت که حمایت بیشتر خاندان های بزرگ رو داشت ولی شما به جز اژدها و طمع برای کشور گشایی چه توجیهی برای گرفتن وستروس داشتین . اوریس براتیون که از اول اومد با یه وستروسی ازدواج کرد ولی شما ها که تا یه مدت اصلا مردم وستروس رو تحویل نمی گرفتین و برادر و خواهری ازدواج می کردید و حروم زاده به دنیا می اوردید .

 

به S.i.S: طبق قوانین وستروس حروم زاده ها نمی تونن شاه یا لرد بشن . تارگارین ها که اکثرا حروم زاده بودن این قانون رو به گند کشیدن . الان هم تامن هیچ حقی به پادشاهی نداره . ولی استنیس که حروم زاده نیست . از طرفی هم درسته که اگان غاصب برادر ناتنی خودش رو لرد کرد ولی به فکر عاقبت کارش نبود . البته کلا تارگارین ها همه همین جور بی فکرن . اون قضیه هم که اوریس نشان خانوادگیش رو از کجا اورده دیگه از نبوغش بوده . 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×