رفتن به مطلب
negar27

بحث اپیزودیک قسمت سوم The Long Night

بحث اپیزودیک قسمت سوم  

127 رای

  1. 1. به قسمت سوم فصل هشت مجموعه بازی تاج و تخت از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟

    • 1
      4
    • 2
      4
    • 3
      0
    • 4
      0
    • 5
      2
    • 6
      3
    • 7
      9
    • 8
      12
    • 9
      30
    • 10
      63


Recommended Posts

در 19 ساعت قبل، Aegon Targaryen VII گفته است :

به شخصه برای همه گروه ها و نظراتشون احترام قائلم چونکه طبیعت انسان ها اینه که هر فردی دارای نقطه نظرات خودش هست و اگر قرار باشه به افکار هم احترام نزاریم، اونوقت باید به جنگ و جدال با هم بپردازیم که کاریست با خوی حیوانی! 

 

اجازه بدید در نهایت احترام با حرفتون مخالفت کنم.

 خاصیت سرگرم کنندگی؟ خب به همین دلیله یه عده از این قسمت خوششون اومد و نمره ده از ده دادن! 

من وقتی اولین قسمت از سریال رو دیدم، به خودم گفتم این با بقیه فرق میکنه. این قراره یه شاهکار باشه. این قراره با مغز و روح من بازی کنه. حدسم درست بود! سریال بی نقص بود. اتفاقا چون گیم آو ترونز بر خلاف سایر سریال ها جنبه سرگرمی نداشت من رو جذب خودش کرد. اون من رو به چالش میکشید. 

دوستی گفتن فلسفه رو باید فقط در کتب فلسفی جست، باید بگم پس هنوز با روح سینما و هنر غریبن! هنر برای سرگرمی نیست، هنر اومده تا در قالب تصویرها و فریم ها و موسیقی های متن، ما رو به چالش بکشه، ما رو به فکر ببره، و چیزی رو به ما بگه. دوست عزیز، برای سرگرمی فیلم های زیادی وجود دارن، اما بازی تاج و تخت هیچوقت برای سرگرمی نبوده، فلسفه خودش رو داشته، چرا که مارتین اون رو به این شیوه نگارش کرده.

سرگرمی؟؟؟!!!!

از شما ممنونم که با احترام صادقانه فرصتی برای گفتگو ایجاد می کنید دوست گرامی !اما بعد

خدایی نکرده قصد خودبرتر بینی رو ندارم از گفتن این حرف هایی که الان می زنم فقط محض این میگم که بگم همچین هم بی اطلاع نیستم حداقل از فضا و روح سینما و هنر . من رشته ام  ارشد فلسفه ی هنر هست و در کنارش اگر افتخار غوطه ور بودن در یک چیز رو برای خودم در نظر بگیرم اون سینماست.عاشقانه ،به سینمای برسون،ادوارد یانگ ،پازولینی و کوبریک علاقه مندم. پس به نظر خودم و کسانی که من رو از نزدیک می شناسن نسبت به روح سینما و هنر ناآشنا نیستم.
پس عشق من سینماست .و اگر این افراد رو بشناسید و درک کرده باشید می دونید سینمای این افراد از نظر برساختن حقیقت انسانی تا چه اندازه قدرتمند هست.اما دوست گرامی تلویزیون چه از نظر فرم و سبک و چه از نظر توجه به مخاطبانش هیچ وقت جدی نبوده و نمی تواند باشد.دسترسی بسیار آسان برای هر قشری و همینطور رابطه ی بلاواسطه ی تلویزیون با مخاطبانش باعث شده که هدف اول در تی وی همیشه سرگرم کننده بودن باشه.ما در سینما اگر از فیلم و سبک و دوره و جنبشی استقبال حداکثری نشود هنوز می توانیم ببینم که آن جنبش به کار خود ادامه می دهد .هر چند کم فروغ تر.اما اگر از سریالی در تلویزیون استقبال نشود روند تولید متوقف می شود.به عبارت ساده تر ما می توانیم هدف از تولید فیلمی را زیبایی شناختی بدانیم اما در مورد سریال هدف اول هیچموقع زیبایی شناختی نبوده .اگر فیلمی کمتر مورد استقبال قرار بگیرد همچنان توسط منتقدین و تاریخ سینما برای زیبایی شناسی منحصر به فردش می تواند مورد تجلیل قرار گیرد اما در مورد سریال اینطور نیست و اولین اصل سرگرم کننده بودن آن برای مخاطبش است.حتی از این بالاتر ،کارگردانی می تواند فیلمی بسازد فقط برای دل خودش .اما سریال ابدا اینطور نیست.رک بگویم سریال کالایی مصرفی ست .ذاتا کالایی مصرفی ست .و هر کالای مصرفی ای را باید مصرف کننده بپسندد .حالا منه عاشق سینمای برسون و کوبریک البته بدم نمی آید از این کالای مصرفی(سریال) نشانگانی سینمایی ببینم و لذتی خاص ببرم .اما هیچوقت خودم رو گول نخواهم زد که ذات مصرفی بودن تی وی را فراموش کنم و انتظاری نابه جا از آن داشته باشم.


پی نوشت 1:بنده هم مثل شما نقدهایی به این اپیزود به خصوص و کلا روند سریال دارم اما چون نظر مخاطب عام رو برانگیخته فریاد واحسرتا سر نخواهم داد .چون انتظاراتم از تی وی دوباره برام یادآوری میشه.

پی نوشت2:سینما هم بخش بزرگ اش مصرفی ست .و حتی برسون رو هم می توان مصرف کرد (هر چند سخت!:به علت فرم فاصله گزارانه اش) اما سینمای برسون و ...ذاتا برای مصرف آفریده نشده اند .


پی نوشت 3:بگذارید از این سوال که هنر چیست و جواب قطعی تون بهش هم بگذرم چون بحث هنر خیلی خیلی گسترده است و چون بحثی فلسفی ست تا ابد ادامه دارد .اما بگذارید بگم از نظر من انسان چیست.انسان موجودی دو پاره است که همونقدر که متعالی ست حقیر و درمانده و با خوی حیوانی هم هست.حذف هر کدام از این دو قسمت انسان رو تهی از انسانیت خواهد کرد.انسان یکپارچه ی متعالی نمی تواند بفهمد شک و تردید یعنی چه .و نمی تواند بفهمد انسان بودن چقدر موضوعی سخت و متناقض است .تصویر انسان در تمام شاهکارهای هنری(حداقل سینمایی) موجودی نهایتا درمانده و مردد و دوپاره است و به همین آن ها را شاهکار می دانیم،چون باز تولید شگفت انگیز واقعیت خودمان اند.اگر مثل من مرزها رو مشخص کنید و انتظارات رو به جا از هر چیزی می توانید لذت خاص خودش را ببرید بدون اینکه از عقایدتان راجب اینکه هنر چیست و کدام اثر هنر است کوتاه آمده باشید .

با احترام

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 18 ساعت قبل، وایت ولف گفته است :

من که شدیدا علاقه دارم جان بشه ولی از لحاظ کلی جان همیشه درگیر نایت کینگ و جنگ آخرالزمانیش بود و دنریس درگیر تخت آهنین و انتقام از لنیسترها. جنگ جان تموم شد با اینکه خودش تاثیر جالبی نداشت و کلا بحث اژدهاسواریش به جز قسمت رقص اژدها اصلا با اون شخصیت نبرد حرامزاده ها همخونی نداشت

جنگ آخر متعلق به دنریسه و اگه زنده بمونه احتمالا تنها گزینه خواهد بود

بهترین حالت هم تیریون و سانسا هستن یعنی جان و دنریس بمیرن و این دوتا با هم ازدواج کنن و حکومت کنن

دقیقا این جنگ مال جان بود انتظار ازش بیشتر بود ولی خب ...

ترکیب خوبیه برای حکومت: سانسا(سیاست آهنین و هوش) تیریون(سیاست لیبرال و خرد)

در 18 ساعت قبل، تینا استارک گفته است :

والا من دوست دارم دموکراسی بشه. و کسی حکومت نکنه. حالا که بیشتر خاندانها تقریبا نابود شدن بهترین فرصت هست 

یه سری میگن سازنده ها از همون فصل اول این پایان رو برای نایت کینگ در نظر گرفته بودن. من مخالفم. به نظرم اینا یکاری کردن که فقط مخالف پیش بینیها و تئوریها بشه. برای همینم منطق داستان از بین رفت. چون فقط فکرشون غافلگیری بود

دموکراسی به وستروس و مردمش نمیخوره .چون تعصب دارند به اصالت و برتری قومی قبیله ایشون .یه استارک همیشه یه استارک رو شایسته ی حکومت بر خودش خواهد دونست همونطور که یه لنیستر دوست داره زیر دست لنیستر باشه و...دموکراسی میگه مساوات و همه برابرن .اما وستروس ملوک الطوایفیه و همه خودشون رو برتر میدونن نه برابر .تنها یه نفر بوی دموکراسی رو می داد که اونم تو زرد از آب دراومد و در اصل یه دیکتاتوره=دنریس

در 17 ساعت قبل، وایت ولف گفته است :

بعد سریال مصاحبه دی اند دی پخش شد اونجا گفتن "بعد فصل 4 قطعا نظرمون روی آریا بود با اینکه جان قهرمان داستانه ولی احساس کردیم درست نیست شاه رو بکشه"

امیدوارم این غافلگیری ی پایان باز برای سریال نباشه! تا بتونن بعدا ی اسپین اف پرفروش دربیارن

حالا که به فصل آخر رسیدیم ی نکته ای میخام بگم به نظرم یکی از بهترین ویژگی های سریال انتخاب مناسب اکثر بازیگران برای نقشهاست از ند استارک و تایوین لنیستر و دروگو و اوبرین بگیر تا جورا مورمنت و لیانا مومنت و ... متاسفانه یکی از بدترین انتخابهایی که کردن بطوریکه تاثیرش رو نمیشه نادیده گرفت بازیگر نقش یورونه واقعا گند زدن

 

حالا که بحث بازیگری شد .بازیگر نقش یورون واقعا سبک سریال رو دچار اغتشاش کرده و باهاتون موافقم.


و اما بهترین نقش آفرینی تقریبا توی تمام فصل ها رو میخوام بدم به سرسی .(لنا هیدی)که فوق العاده شخصیت سازی میکنه با کنش ها و واکنش هاش .
یه نکته ی غریب اینکه به نظرم بازیگر نقش جان اسنو می تونست یکی دیگه باشه و نقش رو بهتر دربیاره .من از جان اسنو غیر از خط داستانیش هیچ اکت حیرت انگیز بازیگرانه ای ندیدم .آقای صورته با اون نگاه های نفهمش و اون ژست های قهرمانانه و در اصل احمقانه اش در گفتگوها و جنگ ها .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 18 ساعت قبل، Dawn گفته است :

کاملا با این حرف شما مخالفم!!! چه کسی گفته نقش تلویزیون به عنوان بزرگترین رسانه جهانی، صرفا سرگرمی هست؟ به هیچ عنوان صحیح نیست. من انتظار ندارم یک سریال طبق فلسفه من جلو بره، بلکه انتظار دارم طبق فلسفه خودش جلو بره و به منطق خودش وفادار باشه. حالا اگه شما معتقدین سریال به خودش وفادار بوده خب اون دیدگاه شماست و با دیدگاه من و خیلی ها ممکنه متفاوت باشه.

توی همین دو فصل اخیر شخصیت جان، تیریون، وریس، داووس و ... نابود شده و کوچکترین قرابتی با شخصیت اولیه خودشون ندارند. نه تنها تکامل پیدا نکردند بله تبدیل به شخصیت های بعضا بی مصرف یا بی عرضه یا احمق یا ضعیف شدند. منطق داستان این بود؟ سریال ریگار و لیانا رو نشون داد و سختی هاشون برای تولد فرزندی که قرار بود جهان رو نجات بده... ملیساندر جان رو توی آتش دید. چی شد در عمل؟ نقشش این بود که بره دنریسی رو بیاره توی وینترفل که در عمل نتونست هیچ کاری برای نابودی شاه شب انجام بده جز اینکه یه اژدها بهش تقدیم کنه!

سریال حتی از آلزایمر شدیدی گویا رنج می بره که نمی تونه حتی به قسمت قبلی خودش وفادار باشه. تو قسمت قبلی برن به جیمی میگه به تو در این جنگ نیاز داریم. نقش جیمی چی بود دقیقا و در نبودش چه چیزی متفاوت می شد؟

انقدر اشکالات زیاده که واقعا نمیشه توجیهش کرد. یادم نمیاد تو تمام 5 فصل اول، می شد ایراد منطقی به داستان گرفت! احساساتمون جریحه دار می شد اما چهره واقعی و خشن زندگی بود که نمایش داده می شد و ایرادی نبود. اما حالا گویا داریم فیلمهای مارول رو می بینیم!

با سلام دوست گرامی .یکی دیگه از دوستان هم به نظرم نقد وارد کردند که پاسخم رو نوشتم و ازتون می خوام اگر وقت کردید حتما مطالعه اش کنید.

اما اضافه بر اون مطلب باید بگم منم انتظار دارم یه سریال طبق رئالیسمی که به ما قبولونده پیش بره .من صد در صد اینو تایید می کنم چون هر اثری رئالیسم خودش رو میسازه که نشانگان جهانشه .همینطور باهاتون موافقم که شخصیت پردازی ها ضعیف شده یا حتی بعضا متضاد و متناقض.همینطور سریال حتی نمیتونه به قاعده ی اپیزود قبلش پایبند باشه و در حالی که باید شخصیت هایی قطعا حذف میشدن اما همچنان زنده ان . پس در نتیجه من کاملا باهاتون موافقم . اما ببینید من یه مسئله ی تئوریک رو مطرح کردم .اینکه سریال و محصولات تی وی ذاتا کالاهایی هستند که باید به طبع و نظر مصرف کننده شون بشینن.این موضوع سبب میشه تی وی هیچوقت نتونه مستقل از سلیقه ی مخاطبینش عمل کنه .و آمارها نشون میده علیرغم نقدهای من و شما به این فصل و اپیزود ،استقبال عمومی بسیار بالا بوده .پس در نتیجه کالا مورد پسند واقع شده و مثل هر کالایی رسالتش رو انجام داده .اینکه سریال خیلی روند بدی داشته منم قبول دارم .میشه ده ها نقد به جزئیات و کلیات سریال وارد کرد اما چون تی وی هدف اولیه اش سرگرمی هست پس نقدهای ما بی معنیه .چون نقدهای ما نقدهایی زیبایی شناسانه است.منم مثل شما دلم میخواست این سریال علاوه بر اینکه اون هدف اولش رو برآورده میکنه برای منی که دنبال پیچیدگی های دراماتیک هستم هم دستاوردی داشته باشه اما نشد .چه میشه کرد .در ادبیات که باید فرم داستانگویی منطقی و شخصیت پردازی پیچیده داشته باشه و اگه اینها رو نداشت می تونم اعتراض شدید داشته باشم که چرا اینطوری نیست.چون ادبیات در درجه ی اول کالای مصرفی نیست.بلکه ذاتی زیبایی شناسانه هم داره .اما در مورد سریال نمی تونم همچین چیزی بگم .سریال اگه داستانگویی قوی و شخصیت پردازی خوب داشته باشه نعمته و موهبته (خصوصا برای قشر زیبایی شناس)اما اگر نداشته باشه و همچنان مصرف کنندگانش رو سرگرم نگه داره اما داستانگویی بد باشه فاجعه نیست چون هیچ جا به ما تضمین ندادن اول دنبال داستانگویی اند.بلکه همیشه به صورت غیر مستقیم گفتن ما دنبال مصرف کننده ایم حالا با هر ترفند بدی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 21 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

با سلام دوست گرامی .یکی دیگه از دوستان هم به نظرم نقد وارد کردند که پاسخم رو نوشتم و ازتون می خوام اگر وقت کردید حتما مطالعه اش کنید.

اما اضافه بر اون مطلب باید بگم منم انتظار دارم یه سریال طبق رئالیسمی که به ما قبولونده پیش بره .من صد در صد اینو تایید می کنم چون هر اثری رئالیسم خودش رو میسازه که نشانگان جهانشه .همینطور باهاتون موافقم که شخصیت پردازی ها ضعیف شده یا حتی بعضا متضاد و متناقض.همینطور سریال حتی نمیتونه به قاعده ی اپیزود قبلش پایبند باشه و در حالی که باید شخصیت هایی قطعا حذف میشدن اما همچنان زنده ان . پس در نتیجه من کاملا باهاتون موافقم . اما ببینید من یه مسئله ی تئوریک رو مطرح کردم .اینکه سریال و محصولات تی وی ذاتا کالاهایی هستند که باید به طبع و نظر مصرف کننده شون بشینن.این موضوع سبب میشه تی وی هیچوقت نتونه مستقل از سلیقه ی مخاطبینش عمل کنه .و آمارها نشون میده علیرغم نقدهای من و شما به این فصل و اپیزود ،استقبال عمومی بسیار بالا بوده .پس در نتیجه کالا مورد پسند واقع شده و مثل هر کالایی رسالتش رو انجام داده .اینکه سریال خیلی روند بدی داشته منم قبول دارم .میشه ده ها نقد به جزئیات و کلیات سریال وارد کرد اما چون تی وی هدف اولیه اش سرگرمی هست پس نقدهای ما بی معنیه .چون نقدهای ما نقدهایی زیبایی شناسانه است.منم مثل شما دلم میخواست این سریال علاوه بر اینکه اون هدف اولش رو برآورده میکنه برای منی که دنبال پیچیدگی های دراماتیک هستم هم دستاوردی داشته باشه اما نشد .چه میشه کرد .در ادبیات که باید فرم داستانگویی منطقی و شخصیت پردازی پیچیده داشته باشه و اگه اینها رو نداشت می تونم اعتراض شدید داشته باشم که چرا اینطوری نیست.چون ادبیات در درجه ی اول کالای مصرفی نیست.بلکه ذاتی زیبایی شناسانه هم داره .اما در مورد سریال نمی تونم همچین چیزی بگم .سریال اگه داستانگویی قوی و شخصیت پردازی خوب داشته باشه نعمته و موهبته (خصوصا برای قشر زیبایی شناس)اما اگر نداشته باشه و همچنان مصرف کنندگانش رو سرگرم نگه داره اما داستانگویی بد باشه فاجعه نیست چون هیچ جا به ما تضمین ندادن اول دنبال داستانگویی اند.بلکه همیشه به صورت غیر مستقیم گفتن ما دنبال مصرف کننده ایم حالا با هر ترفند بدی.

بازی تاج و تخت با همون روالی که تا الان پیش اومده تبدیل شده بود به یکی از بی نظیرترین و پر مخاطبترین سریالهای تاریخ. پس اصلا نیازی به تغییر رویه برای جذب مخاطب بیشتر نداره. به هر حال کسانی که ۸ فصل این سریال رو نگاه کردند حتما قسمتهای اخرش رو با میل بیشتری خواهند دید و فقط این وسط بر خلاف فصول قبلی یک سری تماشاگر ناراضی به جا گذاشت. فرض کن شما ۱۰۰ نفر رو با خودت همراه می کنی و لحظه آخر ۲۰ نفر رو از خودت می رونی. با ۸۰ نفر باز هم موفق بودی ولی نه به اندازه ۱۰۰ نفر! و دیگه بهترین نیستی! 

خود من از این دو فصل آخر ناراضی بودم ولی باعث نشد که از دیدن ادامه اش صرف نطر کنم فقط دیگه به نظرم یه شاهکار نیست.

ویرایش شده در توسط شوالیه درخت خندان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 3 ساعت قبل، سایمون چشم ستاره گفته است :

 

سلام دوست عزیز

من با دیدن این پست از شما خیلی تعجب کردم. چون شاه شب شخصیت سریاله نه کتاب. اگر کتابها رو خونده باشین می بینید که سر آغاز کتاب اول با شروع سریال تفاوت اساسی داره. توی کتاب هر دو شخصیتی که مستقیم با وایت واکرها و وایتها رو در رو میشن کشته میشن و شخصیت سوم که فرار میکنه تا جایی که ما می دونیم برخورد مستقیمی با وایت واکرها یا وایتها نداره.

به علاوه شاه شب، نحوه به وجود اومدنش، قدرتهای ماورا طبیعی که داره و حتی نشونه هایی که با اجساد ایجاد می کنه و خلاصه تمام چیزهایی که ما از شاه شب می دونیم همه اش ساخته و پرداخته سریاله و در کتاب اثری ازشون نیست.

 

با توجه به توضیحات بالا فکر می کنم قانع شده باشید که لااقل در مورد شاه شب در کتاب چیزی برای مقایسه وجود نداره و تمام دوستانی که نظر دادن دارن سریال رو با خود سریال مقایسه می کنند.

 

این حرفتون هم متوجه نمیشم. من قبول دارم که سریال بده ولی ازش لذت می برم؟

اصلا سریال یعنی چی؟ یعنی یه سری اتفاقات و ماجراهای پشت سرهم به هم پیوسته و مرتبط با هم. من نمی تونم بدون در نظر گرفتن اطلاعاتی که از فصلهای قبل به دست آوردم فصلهای بعد رو تماشا کنم انگار که دارم یه فیلم سینمایی می بینم بدون هیچ پیش زمینه ای.

سریال با گشتی های نگهبانان شب شروع میشه و به مرور اطلاعاتی در مورد قاتلین وحشتناکی که دیدیم داده میشه. تو جنگهای بعدی قدرت باور نکردنی این قاتلهای زامبی مانند رو می بینیم و با طبقه بندیشون اشنا میشیم. وایت ها مرده هایی زامبی ماندند بدون قدرت درک. وایت واکرها هم از نظر ظاهری متفاوتن هم اگاهی دارند حتی به قولی احساس هم دارند و از زنده شدن مرده ها به وجود نمیان بلکه نوزادهایی هستند که به وایت واکر تبدیل میشن و در نهایت سر دسته اشون رو می بینیم. شاه شب و می فهمیم که توسط فرزندان جنگل به وجود اومده، قدرتهای جادویی داره و وحشتناکتر از هر چیزیه که تا به حال دیدیم. کلاغ سه چشم برن رو به عنوان کسی که باید جلوی این غول بی شاخ و دم رو بگیره معرفی میکنه و اون رو آموزش میده. ولی ما هنوز خیلی چیزها رو نمی دونیم. شاه شب دقیقا کیه؟ یه انسان معمولی برای شاه شب شدن انتخاب شده یا نه؟ الان از دنیا و ادما چی می خواد؟ برای چی وایت واکرها رو ایجاد کرده؟ چرا وایت واکرها باید از نوزادان زنده به وجود بیان. شاه شب اونقدر قدرت داره که خیلی راحت می تونه یه اژدها رو شکار کنه کاری که آدمها از انجامش عاجزن.توی قسمتهای قبل طوری نشون داده میشه که انگار شاه شب همیشه از اتفاقاتی که قراره بیفته خبر داره( توی صحنه ای که برن رو علامت گذاری کرد یا توی صحنه ای که منتظر اژدهای دنریس بود( حتی زنجیر هم با خودش آورده بود). دنیا با دشمنی مواجهه که خیلی ها حتی وجودش رو باور ندارن. نگهبانان تمام تلاششون رو می کنن تا نیروهایی رو برای مبارزه متحد کنند‌. ودر کل سریال بحث اینه که نبرد تاج و تخت در برابر نبردی که پیش رو داریم هیچه. این نبرد در مورد بقاست.

کلاغ سه چشم برن رو به عنوان کسی که باید با شاه شب مقابله کنه معرفی میکنه.( کلاغ سه چشم خودش به اندازه شاه شب مبهمه). ولی برن چطور می خواد با شاه شب مقابله کنه؟

توی قسمت قبل از برن پرسیدن ایا اتش اژدها می تونه شاه شب رو نابود کنه؟ و برن جواب داد نمی دونم. کسی تا به حال امتحانش نکرده. در مورد فولاد والریایی هم همینطوره. در نبرد قبلی که ۸هزار سال پیش اتفاق افتاده اصلا والریایی وجود نداشته که فولادش امتحان بشه.

منم مثل دوست عزیزمون شوالیه درخت خندان فکر می کردم رو در رو شدن کلاغ سه چشم و شاه شب خیلی چیزها رو برامون روشن می کنه که اینطور نبود.

من با کشته شدن شاه شب توسط آریا هم هیچ مشکلی نداشتم به شرط اینکه یه روند منطقی براش طی میشد. مثلا به جای فرار اریا به درون کتابخونه که کلی وقت الکی صرف کردن اونجا مسیر حرکت اریا به سمت برن رو برای ما مشخص می کردن تا مجبور نباشیم بعد از دیدن یه قسمت کلی تئوری بسازیم که چطوری ممکنه!

به علاوه اون قسمتی که ملیساندرا به آریا یاداوری کرد و آریا به خودش اومد و یهو جون تازه گرفت یه کم بالیوودی بود. قبول کنید دیگه!( این ملیساندرا خودش یکی دیگه از نقطه های مبهم داستانه)

 

سلام موافق صحبتتون نیستم
کتابها رو کامل خوندم اکثرا هم زبان اصلی، کتاب اصولا بسیار گنگه و هیچ چیزی رو توش درست توضیح نمیده مارتین و به همین دلیل هزارتا تئوری هست
در کتاب دو تا چیز مشابه داریم night king و night's king
چیزی که در سریال هست مورد اوله (از نظر لغوی میگم)
سریال رو که همه میدونن من چیزی نمیگم.
در مورد night king : 
12000 سال قبل بین انسان ها و فرزندان جنگل جنگ آغاز میشه. بعد از چندهزار سال فرزندان جنگل و انسان ها میگن جنگ فایده نداره و صلح میکنن که به توافقشون میگن The pact. دوباره بعد از چندین سال که میرسیم به 8000 سال قبل اولین وایت واکرها از شمال میان وستروس، خیلی از اجساد رو به وایت تبدیل میکنن ، شمشیرهای یخی داشتن که آهن رو میشکسته و کلی از آدما و فرزندان جنگل رو میکشن. این قضیه خیلی طول میکشه که به همون شب طولانی معروفه. تا اینکه یه قهرمان به اسم the last hero (این رو هم خیلیا میگن با آزورآهای فرق داره) میره با فرزندان جنگل متحد میشن و در جنگ battle of the down اولین نایت کینگ رو شکست میدن (اونا رو عقب میبرن به سمت شمال نه اینکه کشته باشنشون از جزئیات جنگ و اسلحه ها و اینا هم هیچ چیزی در دست نیست) و شب طولانی تموم میشه. (اینجا چون هنوز چیزی مشخص نیست تئوری هایی هست که میگه ممکنه اصلا جنگی نکرده باشن و باهاش یه توافق کرده باشن). بعدش دیگه دیوار رو میسازن که وایت واکرها نتونن دوباره برگردن و نایتس واچ ایجاد میشه. این نایت کینگ گویا عمر داشتن و میمردن و بعدی به تخت میشسته و اینا.

در کتاب بعد از اینها در مورد Night's king صحبت میشه:
که همون 13مین فرمانده نایتس واچ ها بوده و عاشق زنی به شکل آدرها میشه و ... فک کنم همه داستانش رو بدونن ولی میره با اون زن رابطه بر قرار میکنه و روحش رو تقدیمش میکنه و برمیگردن به نایتس واچ و خودش رو شاه و زنش رو ملکه خطاب میکنه.
یعنی همون Night's king و Night's queen
خلاصه 13 سال فرمانروایی میکرده تا اینکه پادشاه شمال (یه استارک)(برادر همون استارکی که 13مین فرمانده بوده) با پادشاه اونور دیوار (احتمالا وحشی ها) با هم متحد میشن و اون رو شکست میدن و اونجا میفهمن که بچه های انسان ها رو چجوری این به وایت واکر تبدیل میکرده.

نایت کینگ سریال بی شباهت به اینا نیست همون تولید کردن آدرها، شمشیرهایی از جنس یخ ک آهن رو میشکسته. توی سریال جایی که اولین بار نایت کینگ میخواست بچه کرستر رو تبدیل کنه دقیقا 12 تا آدر پشتش بودن و خودش 13امین میشد. اما در کتاب کلا چون چیزی مشخص نیست نمیشه گفت شخصیت خوبی بود یا نه خیلی بد بوده.

درسته کتاب با سریال متفاوت هست اما این مشابهت ها باعث شده اکثریت طرفدارا و منتقدها شاه شب در کتاب و سریال رو با هم مقایسه کنند. و من این مقایسه رو چیز مسخره ای نمیدونم. کتاب هم انقدر مبهم هست که دست همه رو در این کار باز گذاشته.

اینا رو گفتم ک اگه کسی هم مقایسه میکنه کار غلطی نمیکنه اما من کجا این مقایسه رو کردم؟ اونجایی هم ک پاسخ دادید من صرفا سریال رو تقسیم بندی کردم و در موردش صحبت کردم نه اینکه بگم نایت کینگ در کتاب این کار رو کرده.

ویرایش شده در توسط ashkan.ghf

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 2 ساعت قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

ترکیب خوبیه برای حکومت: سانسا(سیاست آهنین و هوش) تیریون(سیاست لیبرال و خرد)

دموکراسی به وستروس و مردمش نمیخوره .چون تعصب دارند به اصالت و برتری قومی قبیله ایشون .یه استارک همیشه یه استارک رو شایسته ی حکومت بر خودش خواهد دونست همونطور که یه لنیستر دوست داره زیر دست لنیستر باشه و...دموکراسی میگه مساوات و همه برابرن .اما وستروس ملوک الطوایفیه و همه خودشون رو برتر میدونن نه برابر .تنها یه نفر بوی دموکراسی رو می داد که اونم تو زرد از آب دراومد و در اصل یه دیکتاتوره=دنریس

حالا که بحث بازیگری شد .بازیگر نقش یورون واقعا سبک سریال رو دچار اغتشاش کرده و باهاتون موافقم.


و اما بهترین نقش آفرینی تقریبا توی تمام فصل ها رو میخوام بدم به سرسی .(لنا هیدی)که فوق العاده شخصیت سازی میکنه با کنش ها و واکنش هاش .
یه نکته ی غریب اینکه به نظرم بازیگر نقش جان اسنو می تونست یکی دیگه باشه و نقش رو بهتر دربیاره .من از جان اسنو غیر از خط داستانیش هیچ اکت حیرت انگیز بازیگرانه ای ندیدم .آقای صورته با اون نگاه های نفهمش و اون ژست های قهرمانانه و در اصل احمقانه اش در گفتگوها و جنگ ها .

چقد این نگاه و تحلیل خوب بود ک بنظرم نمیتونستم فقط به لایک بسنده کنم

اول نوع تفکر و نگرش سانسا و تیریون و بعدش دقیقا نوع تفکر و ب نوعی تابوی حاکم بر وستروس که البته تغییرپذیر هم هست بنظرم

سوم نقد دنریس که خیلیا ب دلیل نگاه احساسی یا حتی فمنیستیشون دنریسو ی شخصیت آزاده خواه میدونن که بارها و بارها خلافشو دیدیم و درمورد لنا هیدی هم کاملا موافقم

البته با احترام در مورد نظر قبلی شما پیرو تی وی و سینما ووو مخالفم 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 4 ساعت قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

بازی تاج و تخت با همون روالی که تا الان پیش اومده تبدیل شده بود به یکی از بی نظیرترین و پر مخاطبترین سریالهای تاریخ. پس اصلا نیازی به تغییر رویه برای جذب مخاطب بیشتر نداره. به هر حال کسانی که ۸ فصل این سریال رو نگاه کردند حتما قسمتهای اخرش رو با میل بیشتری خواهند دید و فقط این وسط بر خلاف فصول قبلی یک سری تماشاگر ناراضی به جا گذاشت. فرض کن شما ۱۰۰ نفر رو با خودت همراه می کنی و لحظه آخر ۲۰ نفر رو از خودت می رونی. با ۸۰ نفر باز هم موفق بودی ولی نه به اندازه ۱۰۰ نفر! و دیگه بهترین نیستی! 

خود من از این دو فصل آخر ناراضی بودم ولی باعث نشد که از دیدن ادامه اش صرف نطر کنم فقط دیگه به نظرم یه شاهکار نیست.

با سلام مجدد به درخت شوالیه ی خندان گرامی .فکر می کردم قرار بود دیگه بحثی نداشته باشیم چون گفتگومون به جایی نمی رسید .اما . در هر حال خوشحالم که گفتگو کنم و تمام نقطه نظرات رو ببینم و نظرم رو اصلاح کنم .البته اگر گفتگو واقعا گفتگو باشه .بگذریم.

دو نفر از دوستانی که به حرف های من نقد وارد کردند دو نوع نقد داشتند. من چند گزاره داشتم که با دلایل خودم ازشون دفاع می کنم .

اول: اینکه گفتم تی وی همیشه کالا تولید میکنه و دنبال مصرف کننده است .پس نیاز مصرف کننده رو همیشه در اولویت داره.حتی اگر کالاش دیگه مثل سابق نباشه .اینکه چرا محصولات تی وی ذاتا در درجه ی اول دنبال سرگرمی هستند رو هم من توضیح دادم توی یکی از پیام های طولانیم به یکی از دوستان.اگر ابهامی بود اونجا واضح تر مطالعه بفرمایید.

دوم:گزاره ی دومم این بود که بر اساس قبول گزاره ی اول نمی تونیم بگیم سریال تبدیل به فاجعه شد چون می دونیم سریال کالاست و کالا دنبال دل مخاطبه (مخاطبی که با گذر زمان  سواد بصری و زیبایی شناسیش به شدت کند شده ) .و دل مخاطب رو ظاهرا از دست نداده که هیچ بیشتر هم شده .

شما به نکته ی خوبی اشاره کردید و نقدتون درسته .هفت فصل پیگیری قطعا فصل هشتم رو هم دربر می گیره .اما بیایید نظریه پردازی در مورد انگیزه های واقعی مخاطبین رو از این حالت انتزاعی خارج کنیم .اکثر کسانی که من از نزدیک اونها رو می شناسم و می بینم پیگیر گات هستند دلسپرده ی اپیزودهای اول و سوم این فصل هستند که از نظرم اولی اپیزود ضعیفیه و سومی متوسط .انصافا پیش خودتون فکر کنید که چطور میشه فیلم های سوپرهیرویی اینقدر پرمخاطبه .حتی معتبرترین آثار سینمایی جشنواره های کن و ونیز هم به پای میزان مخاطب آثار بدنه ی هالیوود نمیرسن.چرا؟ واضحه .چون سواد بصری در طی زمان کندتر شده و میشه .شاید بگید تبلیغات هالیوود رو اگر سینمای اروپا می داشت اینقدر پرمخاطب بود .اما من بازم به شما میگم که سواد بصری و زیبایی شناسی امری نیست که با تبلیغات کم یا زیاد تغییر چندانی بکنه .مشخصه که درام هر چه غنی تر باشه پیچیده تره و انسان های امروزی هر روز بیزارتر از پیچیدگی میشن .پس در نتیجه اینکه بگیم گات همچنان محبوبه و محبوب میمونه بین اکثریت سخن غلطی نیست و به حقیقت نزدیک تره .هر چند درصدی از مخاطبان هم هستند مثل شمایی که دنبال ارزش های صرفا زیبایی شناسانه اید خصوصا اینکه تجربه ی خوندن کتاب رو داشتید و براتون بیشتر سخته که این سقوط رو ببینید.دسته ای هم مثل من هستند که فرزند سینماییم (نه تی وی) و همیشه به تی وی بدبین بودیم و براش استدلال هایی محکم هم داشتیم.از اینکه چندین فصل به واسطه ی قدرت تخیل کتاب سریال هم درامی خوب داشت و سیرابمون می کرد  لذت می بردیم اما حالا هم که دیگه اینطوری نیست هر چند حالمون خوب نیست .و ای کاش اینطوری نبود اما چه توی این حال خرابمون و چه توی اون حال خوبمون موقعی که سریال خوب بود در هر دو حال می دونستیم که زیبایی شناسی هیچوقت ذات تی وی نبوده و نیست و نباید انتظاری داشت .درام قوی برای تی وی مثل خامه ی روی کیک بوده  نه خود کیک .برخلاف ادبیات و گونه ای از سینما.

در هر حال نقد شما درسته .اما نمی دونی که چقدر دنیای ما هر روز بیزار از پیچیدگی میشه و تبدیل به یک زامبی بزرگ چهل تیکه شده.


شاید اگر بحث رو هدایت کنیم به این که برای مخاطب چه چیزی مایه ی سرگرمی بود بهتر باشه؟سعی کنید خودتون یک مخاطب عام تصور کنید .به نظرتون چطور می تونستید از گات لذت ببرید و باهاش همراه بشید ؟ شاید اگر مثل من از منظر کالا به محصولات تی وی نگاه کنید به سازندگان حق بدید که بخوان برای همچنان جذاب بودن کالاشون به یک اصل وفادار باشند و اون غیرقابل پیشبینی بودنه .البته که تئوری هایی همیشه تولید شده اما در عمل اکثر اوقات در سریال فارغ از اینکه اتفاقی که میفته دردناکه یا نه .همین که برخلاف تصور اکثریت باشه سبب میشه محبوب بشه .رد ودینگ که همه مثال زدید رو مقایسه کنید با یکی از اپیزودهایی که اعتقاد دارید ضعیفه .نمرات رد ودینگ و این اپیزودهای ضعیف چقدر متفاوته ؟ شاید خیلی کم (در حد چند دهم.مثلا یکی نه و دوئه و یکی نه و نه).

مخلص کلام اینکه من و شمایی که به ارزش های زیبایی شناسانه توی سریال ها توجه داریم فقط چند دهم مخاطبین دنیا رو تشکیل میدیم(دقیقا همون چند دهم اختلاف توی رد ودینگ و اپیزود های بد) در بهترین حالت بین یک تا دو درصد . خیلی عالی میشد اگر سریال همین چند دهم ها و همین افیو درصدها رو هم ناامید نمیکرد .ولی واقعیت اینه که هممون می دونیم سریال دیگه متریال اصلیش رو از دست داده .فقط یه شبح از اون هست.و با بستن سریال طی فقط هشت فصل و فصل آخری که فقط شش قسمته کمتری انتظاری ازش نمیره .

در 2 ساعت قبل، omid007 گفته است :

چقد این نگاه و تحلیل خوب بود ک بنظرم نمیتونستم فقط به لایک بسنده کنم

اول نوع تفکر و نگرش سانسا و تیریون و بعدش دقیقا نوع تفکر و ب نوعی تابوی حاکم بر وستروس که البته تغییرپذیر هم هست بنظرم

سوم نقد دنریس که خیلیا ب دلیل نگاه احساسی یا حتی فمنیستیشون دنریسو ی شخصیت آزاده خواه میدونن که بارها و بارها خلافشو دیدیم و درمورد لنا هیدی هم کاملا موافقم

البته با احترام در مورد نظر قبلی شما پیرو تی وی و سینما ووو مخالفم 

لطف دارید شما دوست من .در مورد وستروس به نظرم اگر جزئی نگرتر بشیم خاندان های جنوبی برای دموکراسی آماده ترند.از اون چیزی که من در سریال دیدم خاندان های شمالی سخت تر به راه دموکراسی بیان چون فضای سرد و سخت شمال مردمانی انعطاف ناپذیر ازشون ساخته .حالا نه به این شدت ولی همیشه به نظرم شمالی ها به یه شمالی وفادارن .البته این نظر منه .

در مورد دنریس هم از همون اول سریال ازش بدم میومد .و همیشه به دورویی ش شک داشتم که خدا رو شکر سریال اینجا رو خوب درآورد.

مخالفت حق شما و هر انسانیه رفیق. چون حقیقتی وجود نداره بلکه حقیقت ها وجود دارند به قول نیچه .و منم دوست دارم نظرهام رو اصلاح کنم اگر غلطه .ولی اگر غلطه .و این غلط بودن با استدلال ثابت میشه و نه فقط مخالف بودن .من استدلال هام رو کردم در مورد کالا بودن محصولات تی وی .و البته که استدلالاتی بود که به درستی کسانی مثل آدورنو و مکتب فرانفورت به تی وی و فرهنگ مصرفی وارد کردند.بگذریم .این بحث ها جاش اینجا نیست و ادمین حق داره اگه منو بندازه بیرون از اینجا.اگر خواستید بحث کنیم به صورت خصوصی در خدمتم .

در ضمن حالا که فرصتش پیش اومد از نظراتتون پیرامون این اپیزود و دنیای وستروس استفاده کردم و ممنونم .پاینده باشید.

ویرایش شده در توسط ثیئون گریجوی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برام سواله چرا بعضی از دوستان معتقدن دنریس یک دیکتاتوره؟

درسته اشتباهاتی داشته اما اگر این اشتباهات رو نمیداشت میشد یک شخصیت کاملا مثبت که چیز جذابی نیست.

به نظرم کفه‌ی ترازو کارها و نیات درست و انسانی دنریس  خیلی خیلی سنگین تر از کارهای ظالمانشه.

آدمی که به قول خودش میخواد این چرخی که دیکتاتورها طی سالها درست کردن رو بشکونه به نظرم به این راحتی نمیتونه تبدیل به دیکتاتوری مثل سرسی یا بقیه بشه.

خوشحال میشم نظر دوستان رو بدونم. 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 18 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

رد ودینگ که همه مثال زدید رو مقایسه کنید با یکی از اپیزودهایی که اعتقاد دارید ضعیفه .نمرات رد ودینگ و این اپیزودهای ضعیف چقدر متفاوته ؟ شاید خیلی کم (در حد چند دهم.مثلا یکی نه و دوئه و یکی نه و نه)

من واقعا اینو نمی دونم. دارم سوال می پرسم. ایا نمره ای که به یه فیلم تعلق می گیره صرفا به خاطر فیلمنامه است؟ چون می دونیم تو فیلم خیلی چیزهای دیگه هم دخیله( بازی بازیگرها، نورپردازی، تصویربرداری، طراحی صحنه، طراحی لباس، تدوین، جلوه های ویژه و...) 

ولی خب به عنوان یه کسی که به فیلم و سریال علاقه دارم(نمیگم شناخت) می دونم که همین دهم ها چقدر تفاوت ایجاد می کنه و چقدر فرقه بین ۹ و ۹.۹.

در 24 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

مخلص کلام اینکه من و شمایی که به ارزش های زیبایی شناسانه توی سریال ها توجه داریم فقط چند دهم مخاطبین دنیا رو تشکیل میدیم(دقیقا همون چند دهم اختلاف توی رد ودینگ و اپیزود های بد) در بهترین حالت بین یک تا دو درصد

بهتون پیشنهاد میدم یه سر به سایت imdb بزنید و نقد مخاطبان و نمره هایی که به این قسمت از سریال دادند رو ببینید تا نا امید نشید که تعداد کسایی که دید زیبایی شناسانه دارند کمه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بعد از مدت ها اومدم برای نظر دادن.

نظرات همه رو تا اینجا خوندم و چند نکته رو مطرح می کنم.

دوستان توجه کنید که توی سریال صحبت خیلی واضحی در مورد آزورآهای و پرنس و لایت برینگر نشده. حرف های ملیساندرا هم نصفش اشتباه از اب دراومده و خیلی قابل استناد نیست.

به نظر من برای کشتن نایت کینگ واقعا هیچ گزینه ی بهتری از آریا نبود. بیاید واقع بین باشیم. هرکس دیگه ای می کشت خیلی رو مخ بود ولی آریا شخصیت رو مخی نیست. هم خیلی تلاش کرده برای چیزی که الان هست، هم کلی تعلیم دیده و قابلیت های جادویی و ناشناخته داره.

مشکل فقط اینجا بود که باید این جنگ به دو جنگ متفاوت تقسیم می شد و با استراتژی بیشتر پیش می رفت. از وریس و تریون و سانسا به عنوان مهره های هوش و سیاست استفاده می شد، نه چند تا مترسک تو سرداب. می تونست یک جنگ با نتیجه ی شکست باشه و یه نفوذ دوسه نفره به لشگر مرده ها تو یه روز دیگه. کمی مرگ شاه شب رو لفت بدند و شب مخوف رو طولانی تر کنند. اینطوری همه راضی می شدند. 

می شد چند نفر هم بمیرند مثل میساندی، بریان و سم. و اینکه اگر دنریس با اژدهای مرده رو به رو می شد دراماتیک تر می شد. 

نکته ی دیگه اینکه جان به دنریس گفت: برن. 

دنریس جواب داد: گو. 

منظور این بود که من میرم سراغ برن، تو برو به کارت برس... جان رفت سمت قلعه، جایی که سم رو روی زمین ول کرد و اژدهای مرده هم اونجا رو داشت از بین می برد. در واقع دنریس رفت سراغ برن که وسط کار گیر افتاد و نتونست خودش رو برسونه. 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 41 دقیقه قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

رد ودینگ که همه مثال زدید رو مقایسه کنید با یکی از اپیزودهایی که اعتقاد دارید ضعیفه .نمرات رد ودینگ و این اپیزودهای ضعیف چقدر متفاوته ؟ شاید خیلی کم (در حد چند دهم.مثلا یکی نه و دوئه و یکی نه و نه)

امتیاز imdb ؟ اون دیگه مثل قدیم زیاد ملاک نیست.

مثلا همین هفته فیلم اونجرز رو توی یک روز انقدر الکی امتیاز بالا بهش دادن که توی لیست 250 اومد رتبه 5 و به ناحق جای آثار شاخ و ارزشمند سینما رو گرفت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظرم بعضی دوستان اشتباه متوجه شدن

جهت روشن شدن اذهان عمومی اعلام میکنم اگر حتی پادریک، نایت کینگ رو میکشت مشکلی نداشتم به شرطی که روند داستان کاملا منطقی پیش میرفت

نه به این صورت که آریا میون چن صد نفر واکر و کلی فرمانده از ناکجاآباد خراب شد روی سر نایت

تو رو خدا نگین ناپدید شد. که اگه میشد بریک رو به کشتن نمیداد. خودش ناپدید میشد در میرفت

با وجودی که آریا استارک شخصیت مورد علاقه من بود اما این پایان اصلا منو جذب نکرد

تامام

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 1 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

به نظرم بعضی دوستان اشتباه متوجه شدن

جهت روشن شدن اذهان عمومی اعلام میکنم اگر حتی پادریک، نایت کینگ رو میکشت مشکلی نداشتم به شرطی که روند داستان کاملا منطقی پیش میرفت

نه به این صورت که آریا میون چن صد نفر واکر و کلی فرمانده از ناکجاآباد خراب شد روی سر نایت

تو رو خدا نگین ناپدید شد. که اگه میشد بریک رو به کشتن نمیداد. خودش ناپدید میشد در میرفت

با وجودی که آریا استارک شخصیت مورد علاقه من بود اما این پایان اصلا منو جذب نکرد

تامام

ایول! حرف منم همینه

اصلا هات پای بیاد نایت کینگ رو بکشه و لی منطق باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 4 ساعت قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

با سلام دوست گرامی .یکی دیگه از دوستان هم به نظرم نقد وارد کردند که پاسخم رو نوشتم و ازتون می خوام اگر وقت کردید حتما مطالعه اش کنید.

اما اضافه بر اون مطلب باید بگم منم انتظار دارم یه سریال طبق رئالیسمی که به ما قبولونده پیش بره .من صد در صد اینو تایید می کنم چون هر اثری رئالیسم خودش رو میسازه که نشانگان جهانشه .همینطور باهاتون موافقم که شخصیت پردازی ها ضعیف شده یا حتی بعضا متضاد و متناقض.همینطور سریال حتی نمیتونه به قاعده ی اپیزود قبلش پایبند باشه و در حالی که باید شخصیت هایی قطعا حذف میشدن اما همچنان زنده ان . پس در نتیجه من کاملا باهاتون موافقم . اما ببینید من یه مسئله ی تئوریک رو مطرح کردم .اینکه سریال و محصولات تی وی ذاتا کالاهایی هستند که باید به طبع و نظر مصرف کننده شون بشینن.این موضوع سبب میشه تی وی هیچوقت نتونه مستقل از سلیقه ی مخاطبینش عمل کنه .و آمارها نشون میده علیرغم نقدهای من و شما به این فصل و اپیزود ،استقبال عمومی بسیار بالا بوده .پس در نتیجه کالا مورد پسند واقع شده و مثل هر کالایی رسالتش رو انجام داده .اینکه سریال خیلی روند بدی داشته منم قبول دارم .میشه ده ها نقد به جزئیات و کلیات سریال وارد کرد اما چون تی وی هدف اولیه اش سرگرمی هست پس نقدهای ما بی معنیه .چون نقدهای ما نقدهایی زیبایی شناسانه است.منم مثل شما دلم میخواست این سریال علاوه بر اینکه اون هدف اولش رو برآورده میکنه برای منی که دنبال پیچیدگی های دراماتیک هستم هم دستاوردی داشته باشه اما نشد .چه میشه کرد .در ادبیات که باید فرم داستانگویی منطقی و شخصیت پردازی پیچیده داشته باشه و اگه اینها رو نداشت می تونم اعتراض شدید داشته باشم که چرا اینطوری نیست.چون ادبیات در درجه ی اول کالای مصرفی نیست.بلکه ذاتی زیبایی شناسانه هم داره .اما در مورد سریال نمی تونم همچین چیزی بگم .سریال اگه داستانگویی قوی و شخصیت پردازی خوب داشته باشه نعمته و موهبته (خصوصا برای قشر زیبایی شناس)اما اگر نداشته باشه و همچنان مصرف کنندگانش رو سرگرم نگه داره اما داستانگویی بد باشه فاجعه نیست چون هیچ جا به ما تضمین ندادن اول دنبال داستانگویی اند.بلکه همیشه به صورت غیر مستقیم گفتن ما دنبال مصرف کننده ایم حالا با هر ترفند بدی.

 دوست عزیزم عرض من این بود که سریال باید به منطق خودش وفادار می موند که نموند. هر سریال یک پازل هست. در انتها اون پازل باید کامل شده باشه و کل تصویر باید برات روشن باشه و کیفیت قطعات اون پازل باید یکسان باشه تا تصویر نهایی زیبایی ایجاد کنه. اول اینکه قطعات پازل این سریال فعلا گمشده های بسیاری داره. قطعاتی داره که با هم مچ نمیشن. قطعاتی با کیفیت متفاوت داره و ... من نمیدونم در انتها چطور قراره تصویر نهایی زیبایی به ما تحویل بده اونم فقط در 3 اپیزود!

سریالهای چشم نواز مثل لاست رو می بینیم که زیباست و بازیگران جذاب و داستان منحصر به فرد داره و بیننده زیادی داره، اما کیفیتش در فصول پایینی به خاطر نویسندگی نامناسب افت کرد و توی همین سایت پیش پا افتاده ی IMDB که با نظرات مردم معمولی و نه منتقدان می گرده، ده ها رده پایین تر از سریال بریکینگ بد هست که هیچ زیبایی بصری نداره، حتی بازیگر زیبا و خوش تیپی هم نداره، اما چون منطق داستانش رو از ابتدا تا انتها با یک کیفیت خوب پیش برده، همون تماشاگری که به زعم شما دنبال سرگرمی هست، بهش رای بالاتری داده!

و اگر رای منتقدها براتون اهمیتی داره، در سایت Rotten Tomatoes، این اپیزود دومین رنک پایین در تمام 8 سال تولید سریال رو داره! با اینهمه صرف بودجه!

نکته آخر: به نظرم اگر تینیجر ها رو در نظر نگیریم (که عشق فیلمای ابرقهرمانی و آپوکالیپتیک هستند و فروش فیلمایی مثل فیلمهای مارول و مشابهش رو بالا می برند)، در مجموع سلیقه مردم داره ارتقا پیدا می کنه. همین الان از نظر من مثلا فیلمهای هیچکاک در برابر فیلمهای درجه یک در 2 دهه اخیر، به یک شوخی شبیهه! و چیزی که شما پاسخ درستی بهش ندادین با اینهمه بحث این سوال ساده ست که چرا باید سریالی که با دقت و نظم و منطقش تونسته بود اینطوری مخاطب خاص و عام رو جذب کنه، بیاد به سمت مشتری پسندی بره؟ مگه مشتری نداشت؟ و اینکه بی منطق و متفاوت با قبلش پیش بره سبب مشتری پسندی اش میشه؟ اصلا به نظرتون این صحیحه؟ همین اپیزود 3 یه بخشایی واقعا کپی از واکینگ دد بود، یه بخشاییش ورد وار زی (World war Z) و بخشیش هم ابر قهرمانی و بخشیش هم عشاق بالیوودی که به اذن و قدرت خدا، هرچند 99% مردم قتل عام شدند، اما هیچ زوج عاشقی از هم جدا نشدند و هپی لیوینگ توگدر اور افتر شدند!

ویرایش شده در توسط Dawn

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 4 ساعت قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

و اما بهترین نقش آفرینی تقریبا توی تمام فصل ها رو میخوام بدم به سرسی .(لنا هیدی)که فوق العاده شخصیت سازی میکنه با کنش ها و واکنش هاش .

یه نکته ی غریب اینکه به نظرم بازیگر نقش جان اسنو می تونست یکی دیگه باشه و نقش رو بهتر دربیاره .من از جان اسنو غیر از خط داستانیش هیچ اکت حیرت انگیز بازیگرانه ای ندیدم .آقای صورته با اون نگاه های نفهمش و اون ژست های قهرمانانه و در اصل احمقانه اش در گفتگوها و جنگ ها .

موافقم! لنا هدی از ابتدا تا به این لحظه یکی از بهترین بازیها رو داشته. بجز اون، الفی آلن (تئون) در تمام حالات خودش عالی بازی کرده. چه زمانی که وحشیانه وینترفل رو تصرف کرد، چه زمانی که نقش یک آدم در هم شکسته ی نابود شده رو بازی کرد همواره بهترین رو ارائه داد.

بعد از اونها میسی ویلیامز و پیتر دینکلیج (در 5 فصل اول) به نظرم خوب بودند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در ۱ ساعت قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

من واقعا اینو نمی دونم. دارم سوال می پرسم. ایا نمره ای که به یه فیلم تعلق می گیره صرفا به خاطر فیلمنامه است؟ چون می دونیم تو فیلم خیلی چیزهای دیگه هم دخیله( بازی بازیگرها، نورپردازی، تصویربرداری، طراحی صحنه، طراحی لباس، تدوین، جلوه های ویژه و...) 

ولی خب به عنوان یه کسی که به فیلم و سریال علاقه دارم(نمیگم شناخت) می دونم که همین دهم ها چقدر تفاوت ایجاد می کنه و چقدر فرقه بین ۹ و ۹.۹.

بهتون پیشنهاد میدم یه سر به سایت imdb بزنید و نقد مخاطبان و نمره هایی که به این قسمت از سریال دادند رو ببینید تا نا امید نشید که تعداد کسایی که دید زیبایی شناسانه دارند کمه

حقیقتا آدم از گفتگو با شما خسته میشه .اینهمه نوشتم همه رو فاکتور گرفتید .

در مورد پیامتون .در اعتبار آی ام دی بی همین بس که فهرست 250 فیلم برترش هر روز گیشه ای تر میشه .سال به سال .

اینکه خیلی ها نقد خوبی کردن از اپیزود های بد هم واقعیت چیزی که در بیرون رخ میده رو تغییر نمیده . و واقعیت بیرونی اینه که اکثر مخاطب های گاتی که منو و خیلی از دوستان می شناسیم نه می دونن شخصیت پردازی چیه و نه دوست دارن بهش دقت کنن.مخاطب امروزی دنبال دیالوگه(طنز و طعنه) و همینطور خشونت دیجیتالی و غریب و بدیع بودن کلیت جهان وستروس . شما مشخصه دارید از چی دفاع می کنید؟اصلا  موضع منو متوجه شدید؟ یه سریال همه مون می دونیم از اجزای مختلفی تشکیل شده .و نمره رو مخاطب فقط به فیلم نامه نمیده .اما این دقیقا داره موضع منو تحکیم میکنه .وقتی اینجا میگیم روند داستانگویی اینطوری شد و فلان شد و...داریم از فیلمنامه ای صحبت می کنیم که در نظر من برای مخاطب امروزی هر روز داره کم اهمیت تر میشه .و توجهش میره روی تصویر و جلوه های ویژه .یعنی اینا برای مخاطب عام خیلی جذابیت داره و سرگرم کننده است و به همین راحتی هم متوسط ترین اپیزود های یه سریال به راحتی میتونه تا حدود نه و نیم برسه .یا در کمترین مقدار به هشت و نیم.شما میگی دهم ها هم تفاوت ایجاد میکنه .موافقم. اما عمق فاجعه رو نمی بینید .مخاطب عامی که میتونه حداقل سه الی چهار نمره رو به نمره ی واقعی یه اثر اضافه کنه خیلی خیلی وضعیت رو بحرانی میکنه.شاید برای من و شما دهم ها هم خیلی ارزش داشته باشه اما پیرو سخن قبلیم چون مخاطب عام پیچیدگی رو دوست نداره پس میتونه به راحتی سرگرم بشه و نشانه ای این به راحتی سرگرم شدن هم همین سه چهار نمره ای هست که اضافه میکنه ناخودآگاه .

بیش از این تکرار مکرراته و اگر واقعا نمی دونید از چه نوع مخاطبانی صحبت می کنیم و چقدر فراگیر هستند من نمی تونم شما رو قانع کنم چون یا نمی دونید و یا نمی خواید قبول کنید.که در هر دو صورت همون جمله ای اول این کامنتم "..." نتیجه گیری رو واگزار می کنم به مخاطبین ناظر و منصف بحث .بدرود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 4 ساعت قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

ترکیب خوبیه برای حکومت: سانسا(سیاست آهنین و هوش) تیریون(سیاست لیبرال و خرد)

دموکراسی به وستروس و مردمش نمیخوره .چون تعصب دارند به اصالت و برتری قومی قبیله ایشون .یه استارک همیشه یه استارک رو شایسته ی حکومت بر خودش خواهد دونست همونطور که یه لنیستر دوست داره زیر دست لنیستر باشه و...دموکراسی میگه مساوات و همه برابرن .اما وستروس ملوک الطوایفیه و همه خودشون رو برتر میدونن نه برابر .تنها یه نفر بوی دموکراسی رو می داد که اونم تو زرد از آب دراومد و در اصل یه دیکتاتوره=دنریس

حالا که بحث بازیگری شد .بازیگر نقش یورون واقعا سبک سریال رو دچار اغتشاش کرده و باهاتون موافقم.


و اما بهترین نقش آفرینی تقریبا توی تمام فصل ها رو میخوام بدم به سرسی .(لنا هیدی)که فوق العاده شخصیت سازی میکنه با کنش ها و واکنش هاش .
یه نکته ی غریب اینکه به نظرم بازیگر نقش جان اسنو می تونست یکی دیگه باشه و نقش رو بهتر دربیاره .من از جان اسنو غیر از خط داستانیش هیچ اکت حیرت انگیز بازیگرانه ای ندیدم .آقای صورته با اون نگاه های نفهمش و اون ژست های قهرمانانه و در اصل احمقانه اش در گفتگوها و جنگ ها .

به نظرم سرسی بهترین بازیگر حال حاضر سریاله البته پیتر هم در همون سطح خوبه به شرطی که گند نمیزدن به خط داستانیش و هر چند به حقش جایزه امی رسید

بازیگر دیگه ای که بازیش به شدت منو میگیره تئون گریجویه . کسی که فصل به فصل بازیش تو سریال بهتر شد .

در 1 ساعت قبل، شوالیه درخت خندان گفته است :

من واقعا اینو نمی دونم. دارم سوال می پرسم. ایا نمره ای که به یه فیلم تعلق می گیره صرفا به خاطر فیلمنامه است؟ چون می دونیم تو فیلم خیلی چیزهای دیگه هم دخیله( بازی بازیگرها، نورپردازی، تصویربرداری، طراحی صحنه، طراحی لباس، تدوین، جلوه های ویژه و...) 

ولی خب به عنوان یه کسی که به فیلم و سریال علاقه دارم(نمیگم شناخت) می دونم که همین دهم ها چقدر تفاوت ایجاد می کنه و چقدر فرقه بین ۹ و ۹.۹.

بهتون پیشنهاد میدم یه سر به سایت imdb بزنید و نقد مخاطبان و نمره هایی که به این قسمت از سریال دادند رو ببینید تا نا امید نشید که تعداد کسایی که دید زیبایی شناسانه دارند کمه

نمیدونم چرا ولی با اینکه از ضعف های این اپیزود با خبرم ولی نمیتونم اپیزود بدی بدونمش . واقعا اپیزودهای زیادی از سریالها رو نمیشناسم که تا این حد منو هیجان زده کرده باشه و تپش قلبم رو بالا برده باشه . من از همون روز تاثیری که اپیزود روم گذاشت هنوز باقیه . اخرین بار اپیزود رد ودینگ همچین کاری باهام کرده بود . اصلا طوری که ارتش مردگان رو تو این قسمت دیدیم حیرت اور بود . اون حس ترس دیوانه کننده بود . هنوز بعد از سه روز موسیقی نایت کینگ رو فقط میزارم و لذت میبرم ازش . چقدر که این موسیقی زیبا بود . به نظرم نباید از اینها گذشت . یه سری فقط حفره های داستانی رو میبینن .

در 46 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

به نظرم بعضی دوستان اشتباه متوجه شدن

جهت روشن شدن اذهان عمومی اعلام میکنم اگر حتی پادریک، نایت کینگ رو میکشت مشکلی نداشتم به شرطی که روند داستان کاملا منطقی پیش میرفت

نه به این صورت که آریا میون چن صد نفر واکر و کلی فرمانده از ناکجاآباد خراب شد روی سر نایت

تو رو خدا نگین ناپدید شد. که اگه میشد بریک رو به کشتن نمیداد. خودش ناپدید میشد در میرفت

با وجودی که آریا استارک شخصیت مورد علاقه من بود اما این پایان اصلا منو جذب نکرد

تامام

واقعا یعنی اگه پادریک هم میکشت مشکل نداشت؟ منظور از منطقی چیه . خود کشته شدن نایت کینگ توسط پادریک غیر منطقیه چجوریه منطقی نشونش بدن . پادریک فعلی که میشناسیم اصلا با هیچ منطقی نمیتونه قاتل شاه شب باشه . منطق داستان گویی این اجازه رو نمیده . اگه شما میگی با منطق پادریک هم شاه شب رو بکشه مشکلی نداری پس یه سرباز عادی تو جنگ هم بیاد شاه شب رو منطقی بکشه مشکلی نیست ؟

الان دو سوال مطرحه .

چرا از بین این همه ادم اریا نایت کینگ رو کشت ؟

اریا چطوری نایت کینگ رو کشت ؟

اینا دو منطق مختلفن . اولی میگه چرا و دومی میگه چگونه. ما نمیخوایم نه چرایی مطرح بشه نه چگونه ای . 

اگه پادریک با منطقی که شما میگی هم نایت کینگ رو بکشه سوالی که میمونه اینه . چرا از بین این همه ادم پادریک شاه شب رو کشت؟ پادریکی که اصلا نقشش تو سریال یه چیز دیگه بوده. پس یه سرباز هم میتونست این کار رو بکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 28 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

حقیقتا آدم از گفتگو با شما خسته میشه .اینهمه نوشتم همه رو فاکتور گرفتید .

در مورد پیامتون .در اعتبار آی ام دی بی همین بس که فهرست 250 فیلم برترش هر روز گیشه ای تر میشه .سال به سال .

اینکه خیلی ها نقد خوبی کردن از اپیزود های بد هم واقعیت چیزی که در بیرون رخ میده رو تغییر نمیده . و واقعیت بیرونی اینه که اکثر مخاطب های گاتی که منو و خیلی از دوستان می شناسیم نه می دونن شخصیت پردازی چیه و نه دوست دارن بهش دقت کنن.مخاطب امروزی دنبال دیالوگه(طنز و طعنه) و همینطور خشونت دیجیتالی و غریب و بدیع بودن کلیت جهان وستروس . شما مشخصه دارید از چی دفاع می کنید؟اصلا  موضع منو متوجه شدید؟ یه سریال همه مون می دونیم از اجزای مختلفی تشکیل شده .و نمره رو مخاطب فقط به فیلم نامه نمیده .اما این دقیقا داره موضع منو تحکیم میکنه .وقتی اینجا میگیم روند داستانگویی اینطوری شد و فلان شد و...داریم از فیلمنامه ای صحبت می کنیم که در نظر من برای مخاطب امروزی هر روز داره کم اهمیت تر میشه .و توجهش میره روی تصویر و جلوه های ویژه .یعنی اینا برای مخاطب عام خیلی جذابیت داره و سرگرم کننده است و به همین راحتی هم متوسط ترین اپیزود های یه سریال به راحتی میتونه تا حدود نه و نیم برسه .یا در کمترین مقدار به هشت و نیم.شما میگی دهم ها هم تفاوت ایجاد میکنه .موافقم. اما عمق فاجعه رو نمی بینید .مخاطب عامی که میتونه حداقل سه الی چهار نمره رو به نمره ی واقعی یه اثر اضافه کنه خیلی خیلی وضعیت رو بحرانی میکنه.شاید برای من و شما دهم ها هم خیلی ارزش داشته باشه اما پیرو سخن قبلیم چون مخاطب عام پیچیدگی رو دوست نداره پس میتونه به راحتی سرگرم بشه و نشانه ای این به راحتی سرگرم شدن هم همین سه چهار نمره ای هست که اضافه میکنه ناخودآگاه .

بیش از این تکرار مکرراته و اگر واقعا نمی دونید از چه نوع مخاطبانی صحبت می کنیم و چقدر فراگیر هستند من نمی تونم شما رو قانع کنم چون یا نمی دونید و یا نمی خواید قبول کنید.که در هر دو صورت همون جمله ای اول این کامنتم "..." نتیجه گیری رو واگزار می کنم به مخاطبین ناظر و منصف بحث .بدرود

اینکه شما همه جوره دارین از افت شدید منطق سریال به اسم مشتری پسند شدن دفاع می کنید عجیبه! اطرافیان شما نمیدونم چه کسانی هستند و معیار درستی واسه قضاوت من نیستند! من هم می تونم بگم برین یه سر به توئیتر بزنین که دو روزه تمام بحثا درباره شوکه شدن و نارضایتی همین مخاطبان از این اپیزود هست.

رنک IMDB هیچ سریالی هرگز افت یهویی نداشته! دلیلش هم روانشناسانه هست. مردم به خاطرات و گذشته ای که با اون سریال دارن دلبسته میشن. این هیچ ربطی به نارضایتی مردم از بی منطقی فصول اخیر نداره. کیس استادی اش هم خود من رو در نظر بگیرین که توی همین تاپیک، با وجود اینکه این اپیزود واقعا انتظاراتم رو برآورده نکرد بهش نتونستم از 9 کمتر بدم چون دوستش دارم!

به هر حال دلایلتون محترمه.

ویرایش شده در توسط Dawn
اول اشتباها فکر کردم پاسخشون خطاب به من هست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
در 15 دقیقه قبل، Dawn گفته است :

موافقم! لنا هدی از ابتدا تا به این لحظه یکی از بهترین بازیها رو داشته. بجز اون، الفی آلن (تئون) در تمام حالات خودش عالی بازی کرده. چه زمانی که وحشیانه وینترفل رو تصرف کرد، چه زمانی که نقش یک آدم در هم شکسته ی نابود شده رو بازی کرد همواره بهترین رو ارائه داد.

بعد از اونها میسی ویلیامز و پیتر دینکلیج (در 5 فصل اول) به نظرم خوب بودند.

با نظرتون موافقم.

اما چطور دلتون میاد از بازیگران گات نام ببرید اما از ایوان ریان نگید. رمزی بولتون بدلیل بازی درخشانش تا ابد ماندگار شد.لعنتی فقط اون لبخندش

از نیکلای کاستر والدو هم نمیشه گذشت. تفاوت شخصیت جیمی در فصل اول با فصل هشتم کاملا مشخص هست بخاطر نوع بازیش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)

Believe, it borders on an utter miracle that Jon survived. And Tyrion. And my two dragons. And Sansa. And Arya. And Jaime. And Sam. And Davos. And Bran. And Brienne. And Sandor. And Varys. And Missandei. And Gilly. And Tormund. And Podrick. And Grey Worm. And Gendry.

کامنت یکی از کاربران IMDb ـه

واقعا خیلی درست گفته ....چطور ممکنه یه حجم عظیمی از شخصیت های اصلی هیچ اتفاقی براشون نیفتاده باشه

لانگ نایت....نایت کینگ...و....یعنی واقعا به این راحتی اریا میتونه نایت کینگو بکشه....بعضیا فک میکنن منظور ما اینه که اریا نباید نایت کینگو میکشت ....اما اصلا اینطور نیس....اتفاقا بهترین گزینه اریا بود اما نه انقد راحت و غیر منطقی

ویرایش شده در توسط AliSina.M

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 35 دقیقه قبل، ثیئون گریجوی گفته است :

حقیقتا آدم از گفتگو با شما خسته میشه .اینهمه نوشتم همه رو فاکتور گرفتید .

در مورد پیامتون .در اعتبار آی ام دی بی همین بس که فهرست 250 فیلم برترش هر روز گیشه ای تر میشه .سال به سال .

اینکه خیلی ها نقد خوبی کردن از اپیزود های بد هم واقعیت چیزی که در بیرون رخ میده رو تغییر نمیده . و واقعیت بیرونی اینه که اکثر مخاطب های گاتی که منو و خیلی از دوستان می شناسیم نه می دونن شخصیت پردازی چیه و نه دوست دارن بهش دقت کنن.مخاطب امروزی دنبال دیالوگه(طنز و طعنه) و همینطور خشونت دیجیتالی و غریب و بدیع بودن کلیت جهان وستروس . شما مشخصه دارید از چی دفاع می کنید؟اصلا  موضع منو متوجه شدید؟ یه سریال همه مون می دونیم از اجزای مختلفی تشکیل شده .و نمره رو مخاطب فقط به فیلم نامه نمیده .اما این دقیقا داره موضع منو تحکیم میکنه .وقتی اینجا میگیم روند داستانگویی اینطوری شد و فلان شد و...داریم از فیلمنامه ای صحبت می کنیم که در نظر من برای مخاطب امروزی هر روز داره کم اهمیت تر میشه .و توجهش میره روی تصویر و جلوه های ویژه .یعنی اینا برای مخاطب عام خیلی جذابیت داره و سرگرم کننده است و به همین راحتی هم متوسط ترین اپیزود های یه سریال به راحتی میتونه تا حدود نه و نیم برسه .یا در کمترین مقدار به هشت و نیم.شما میگی دهم ها هم تفاوت ایجاد میکنه .موافقم. اما عمق فاجعه رو نمی بینید .مخاطب عامی که میتونه حداقل سه الی چهار نمره رو به نمره ی واقعی یه اثر اضافه کنه خیلی خیلی وضعیت رو بحرانی میکنه.شاید برای من و شما دهم ها هم خیلی ارزش داشته باشه اما پیرو سخن قبلیم چون مخاطب عام پیچیدگی رو دوست نداره پس میتونه به راحتی سرگرم بشه و نشانه ای این به راحتی سرگرم شدن هم همین سه چهار نمره ای هست که اضافه میکنه ناخودآگاه .

بیش از این تکرار مکرراته و اگر واقعا نمی دونید از چه نوع مخاطبانی صحبت می کنیم و چقدر فراگیر هستند من نمی تونم شما رو قانع کنم چون یا نمی دونید و یا نمی خواید قبول کنید.که در هر دو صورت همون جمله ای اول این کامنتم "..." نتیجه گیری رو واگزار می کنم به مخاطبین ناظر و منصف بحث .بدرود

من نگفتم به امتیاز imdb توجه کنید. گفتم نظرات مخاطبان رو تو سایتش بخونید. هرچند امتیتز هم با توجه به هزینه ای که برای این قسمت شده بود و اون همه تبلیغات از نصف قسمتهای ساخته شده قبلی کمتر بود.

برخلاف شما که فکر می کنید تعداد کسانی که نمیفهمن یا به قول خودتون دید زیبایی شناسانه ندارن و فقط دنبال سرگرمین زیاده، من فکر می کنم برعکسه.

شاید به خاطر اینه که برخلاف دور و بری های شما دور و بریهای من به حای ظاهر بیشتر به معنا دقت می کنند. به جز تو این سایت هیچکدوم از دور و بریهام از این روند داستان راضی نبودند.

واقع همینطوره ادم از بحث با شما خسته میشه

ویرایش شده در توسط شوالیه درخت خندان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظر من باید تکلیف تخت آهنین و سرسی زودتر از این حرفها مشخص میشد واین فصل کامل میپرداختن به نبرد زندگی در برابر مرگ. من نمیگم به خدا جای جای سریال (نه کتاب تازه) خود جناب سریال داره میگه که جنگ اصلی اونه و جنگ برای بقا از همه هدفی بزرگتره

و در آخر اگر قرار بود شاه شب کشته بشه (لزومی نداشت البته) بهتر بود با کمک همه وستروس و با جانفشانی فراوان شخصیتهای رستگار شده و محبوبمون و با توسل به نیروهایی فراتر از حد یک عدد قاتل بیچهره انجام بشه. نه اینکه تو اپیزود میانی آریا خیلی خفن با حرکت گربه ای بپره روو کله ش.

نباید مردم وستروس این تهدید رو لمس میکردن حداقل؟؟؟؟ الان اگه بیان بگن همش دروغ بوده والا حق دارن. خود سرسی هم میتونه بگه اینو (میگه اون زامبی رو هم با جادو جمبل واسم ساختین).

در کل بازم میگم خراب کردن و خط داستانی و منطق رو فدای غافلگیری و رهایی از کلیشه کردند.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 21 دقیقه قبل، تینا استارک گفته است :

با نظرتون موافقم.

اما چطور دلتون میاد از بازیگران گات نام ببرید اما از ایوان ریان نگید. رمزی بولتون بدلیل بازی درخشانش تا ابد ماندگار شد.لعنتی فقط اون لبخندش

از نیکلای کاستر والدو هم نمیشه گذشت. تفاوت شخصیت جیمی در فصل اول با فصل هشتم کاملا مشخص هست بخاطر نوع بازیش

اون لعنتی عالی بود کثافت دو عالم رو به تصویر کشید

در 2 دقیقه قبل، Gendry گفته است :

به نظر من باید تکلیف تخت آهنین و سرسی زودتر از این حرفها مشخص میشد واین فصل کامل میپرداختن به نبرد زندگی در برابر مرگ. من نمیگم به خدا جای جای سریال (نه کتاب تازه) خود جناب سریال داره میگه که جنگ اصلی اونه و جنگ برای بقا از همه هدفی بزرگتره

و در آخر اگر قرار بود شاه شب کشته بشه (لزومی نداشت البته) بهتر بود با کمک همه وستروس و با جانفشانی فراوان شخصیتهای رستگار شده و محبوبمون و با توسل به نیروهایی فراتر از حد یک عدد قاتل بیچهره انجام بشه. نه اینکه تو اپیزود میانی آریا خیلی خفن با حرکت گربه ای بپره روو کله ش.

نباید مردم وستروس این تهدید رو لمس میکردن حداقل؟؟؟؟ الان اگه بیان بگن همش دروغ بوده والا حق دارن. خود سرسی هم میتونه بگه اینو (میگه اون زامبی رو هم با جادو جمبل واسم ساختین).

در کل بازم میگم خراب کردن و خط داستانی و منطق رو فدای غافلگیری و رهایی از کلیشه کردند.

باهات موافقم وسعت جنگ باید به کل وستروس میکشید باید سه چهار فصلم ساخته میشد که از عهده اینا خارج بود به نظرم آخر سر مدیوم تلویزیون جلوی عظمت این اثر کم آورد و نتونست حق مطلب رو ادا کنه ولی همچنان بهترین سریاله

ویرایش شده در توسط وایت ولف

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اینم چند نمونه از نمره های مخاطبان عام به سریال. بقیه اش هم خودتون برید تو سایت imdb  ببینید.

Screenshot_20190501-201006.png

Screenshot_20190501-201013.png

Screenshot_20190501-201032.png

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ارسال شده در (ویرایش شده)
در 16 دقیقه قبل، Gendry گفته است :

به نظر من باید تکلیف تخت آهنین و سرسی زودتر از این حرفها مشخص میشد واین فصل کامل میپرداختن به نبرد زندگی در برابر مرگ. من نمیگم به خدا جای جای سریال (نه کتاب تازه) خود جناب سریال داره میگه که جنگ اصلی اونه و جنگ برای بقا از همه هدفی بزرگتره

و در آخر اگر قرار بود شاه شب کشته بشه (لزومی نداشت البته) بهتر بود با کمک همه وستروس و با جانفشانی فراوان شخصیتهای رستگار شده و محبوبمون و با توسل به نیروهایی فراتر از حد یک عدد قاتل بیچهره انجام بشه. نه اینکه تو اپیزود میانی آریا خیلی خفن با حرکت گربه ای بپره روو کله ش.

نباید مردم وستروس این تهدید رو لمس میکردن حداقل؟؟؟؟ الان اگه بیان بگن همش دروغ بوده والا حق دارن. خود سرسی هم میتونه بگه اینو (میگه اون زامبی رو هم با جادو جمبل واسم ساختین).

در کل بازم میگم خراب کردن و خط داستانی و منطق رو فدای غافلگیری و رهایی از کلیشه کردند.

 

خیلی باهاتون موافقم....اینطوری که نایت کینگ از بین رفت اصلا نتونست انتظارات رو -حداقل انتظارات منو- براورده کنه

انتظاراتی که خود سازندگان و بازیگران سریال به وجود اورده بودن که میگفتن این قراره حماسی ترین قسمت سریال باشه....ولی با مرگ نایت کینگ اونم به این راحتی درحالی که حتی یه شبو هم تو وینترفل به صبح نرسوند و در ضمن هیچکدوم از شخصیت های اصلی فیلم نمردن....واقعا ناامید کننده بود

ویرایش شده در توسط AliSina.M

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×