رفتن به مطلب
Manuel

کتاب دنیای یخ و آتش، The World of Ice and Fire

Recommended Posts

منظورم همونه. بچه های والار کلا انگار وجود خارجی نداشتن.

 

در کل بخش مربوط به ایریس خیلی جالب بود! اون تیکه هایی که به تایوین می انداخت باعث شد که به صبر ایوب تایوین ایمان بیارم!

 

جنگ ناین پنی کینگز که کاملا فرق کرد. هیچ حرفی هم درباره ی بریندن زده نشد. ولی تو کتاب ها از بریندن یه عنوان قهرمان اون جنگ یاد شده. زمان و مکان و رویدادهاشم که دیگه هیچی!

 

یه مورد دیگه هم بود. تو این کتاب بلاد ریون رو دست میکار معرفی کرده و دلیل فرستادنش به دیوار توسط اگان رو خیانتش به اینیس نوشته اما تو ویکی نوشته بود میکار بلاد ریون رو میندازه زندان بخاطر فشارهایی که زمان ایریس بهش آورده و اگان هم در ادامه ی کار پدرش اونو به دیوار میفرسه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استاد آمون » سه شنبه آبان 13, 93 4:26 am[/url]"]یه مورد دیگه هم بود. تو این کتاب بلاد ریون رو دست میکار معرفی کرده و دلیل فرستادنش به دیوار توسط اگان رو خیانتش به اینیس نوشته اما تو ویکی نوشته بود میکار بلاد ریون رو میندازه زندان بخاطر فشارهایی که زمان ایریس بهش آورده و اگان هم در ادامه ی کار پدرش اونو به دیوار میفرسه!

الان history ویکی بلادریون و میکار رو نگاه کردم. آره قبلا نوشته بود چون ایریس به جای میکار بلادریون رو دست خودش کرده بود میکار ازش بدش میومد و وقتی خودش به پادشاهی رسید به زندان انداختش، و وقتی اگان شاه شد از زندان بیرون آوردش و فرستادش به دیوار! اما الان تو نسخه های آخر اون تیکه تغییر کرده و قسمت زندانی شدنش به کلی حذف شده و شده مثل کتاب!

 

این نسخه قدیمی از پیج بلادریون:

During the reign of Maekar I, who still disliked him, Bloodraven was kept imprisoned in the Red Keep's black cells until around 233AC, the year King Aegon V Targaryen ascended to the throne. He was then sent to the Wall as part of the "honor guard" of prisoners that accompanied Aegon's brother, Maester Aemon.

 

اینم نسخه قدیمی پیج میکار:

After Aerys's death, Maekar took the Iron Throne and had Bloodraven imprisoned.

 

ضمن این که تو نسخه جدید هم همچنان رو زندانی شدن بریندن تاکید شده، در حالی که تو کتاب TWoIaF هیچ اشاره ای به زندانی شدنش وجود نداره! سورس ویکی چپتر 15 ضیافتی برای کلاغ هاست، من دقیق یادم نیست تو اون فصل استاد ایمون چی میگه به سم؟

It is strongly indicated by Maester Aemon that Brynden was imprisoned in the Red Keep's black cells. The reasons why this imprisonment and the year in which it would have occured are currently unknown. Brynden's imprisonment probably ended in 233AC, when he was sent to the Wall by King Aegon V Targaryen, as part of the "honor guard" of prisoners that accompanied Aemon to the Night's Watch.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بچه ها کسی درباره ی این تعوری (کیبوردم همزه نداره) تازه شکل گرفته درباره ی وجود تخم های اژدها در وینترفل نظری نداره؟ غیر ممکن نیست؟ برای چی استارک ها صداشو تا حالا در نیوردن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ممکنه تخم اژدها وجود داشته باشه.شاید توی سردابه ی وینترفل.اگر اشتباه نکنم چند طبقه است و طبقه های زیری زیاد رفت و آمد نیست توشون پس شاید خود استارک ها هم نمیدونم.

یه نکته ی دیگه اینه که اژدها میتونه برای مدت طولانی به خواب بره و بعدا از خواب بیدار بشه؟اگر امکان پذیر باشه شاید یه جایی یه اژدها به خواب رفته دور از دید انسانها.

تئوری رو اگر میشه با جزئیات اینجا بذارید یا لینکش رو بذارید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

الان رفتم چک کردم دیدم این فرضیه رد شده. لینک گذاشتن برام سخته وگرنه میذاشتم خودتون ببینید.

یه سوالی مطرح شده بود اینجا هم میپرسم.

کسی نظری درباره ی یکی بودن اون سه نفری که به ایلورا حمله کردن با اون سه نفری که یه سپاه جمع کردن و جرمی و دیرون رو کشتن نداره؟ البته با توجه به سال های این اتفاق ها خیلی بعیده یکی باشن و ممکن سه نفر زمان اگ فقط از اسم اون سه تا استفاده کرده باشن و در این صورت دلیلشون چی بوده؟ ممکنه اون سه نفر زمان اگ همون سه تا دوست دانک باشن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نظرتون ممکنه چیزی که برن دیده بوده واقعا اژدها بوده باشه؟

"The smoke and ash clouded his eyes, and in the sky he saw a great winged snake who’s roar was a river of flame. He bared his teeth but then the snake was gone. Behind the cliffs tall fires were eating up the stars”

یا خطای دید بود و فکر کرده که اژدها دیده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Queen nymeria » پنج شنبه آبان 15, 93 6:28 pm[/url]"]به نظرتون ممکنه چیزی که برن دیده بوده واقعا اژدها بوده باشه؟

"The smoke and ash clouded his eyes, and in the sky he saw a great winged snake who’s roar was a river of flame. He bared his teeth but then the snake was gone. Behind the cliffs tall fires were eating up the stars”

یا خطای دید بود و فکر کرده که اژدها دیده.

 

من حدس میزنم که واقعا در وینترفل اژدها وجود داره و دلایل اون رو هم در بخش پیش بینی آینده کتاب 5 نوشتم مگه اینکه استاد آمون مدرک معتبری برای رد این فرضیه داشته باشه.

فکر کنم این کتاب مقدمه ای برای شروع اتفاقات بسیار مهم و تعیین کننده در کتاب 6 هست و ریشه این اتفاقات در گذشته این دنیا هست که با جواب دادن به سوال هایی در مورد چیستی یا چگونگی اونها در گذشته میشه اتفاقات آینده رو پیش بینی کرد. سوال هایی مثل موارد زیر:

آیا در ابتدا فصل ها برابر بوده اند؟ چه اتفاقی باعث بهم خوردن نظم طبیعت شد؟ اژدها ها چطور و جه زمان به وجود آمدند؟ خدای تاریک که اشاره گذرایی به اون شده کیه آیا همون آدرکبیر هست؟ بعد از آشایی چه چیزی وجود داره و چه کسانی اونجا زندگی می کنند و آیا ارتباطی با رام شدن اژدها ها یا رولور دارند؟ نقش استارک ها در شب طولانی چه چیزی بوده؟ اولین پادشاه چه کسی بوده آیا احتمال داره که منظور همون آزورآهایی بوده؟ دشمنی استارک ها و بولتون ها از کجا شروع شده؟ رابطه استارک ها و فرزندان جنگل چطور بوده(با توجه به حداقل دوبار جنگ استارک ها با فرزندان)؟ آیا استارک ها از ابتدا توانایی اسکین چینجر رو داشتند یا بعد از شکست شاه وارگ اون رو بدست آوردند؟ آیا رابطه ایی بین استارک ها و خدای تاریک وجود داره؟ اژدها ها چطور رام شدند و والریا چطور نابود شد؟ آیا مردان بی چهره نقشی در نابودی والریا داشتند و آیا اونها نقشه های دیگه ایی برای آینده دارند؟ آیا سیتیدل در نابودی نهایی اژدها ها در جریان رقص اژدها نقش داشته و اینکه آیا سیتیدل پنهانی اهدافی رو دنبال می کنه؟ آیا حوادث سامرهال یک توطئه بوده و اینکه آیا ممکنه که این توطئه برای جلوگیری از تولد یک اژدها بوده باشه و در اینصورت چه کسی در اون نقش داشته؟ چطور پیرزنی که همراه لیدی جنی بوده نجات پیدا می کنه و چه اطلاعاتی داره؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دقیقا چرا باید تو وینترفل اژدها وجود داشته باشه؟؟؟ چون استارک ها آدم های خوبی هستند؟؟؟

اژدها کجای وینترفل قایم شده؟ اصلا شاید یک گله اژدها تو سرداب وینترفل باشه کی میدونه D:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
دقیقا چرا باید تو وینترفل اژدها وجود داشته باشه؟؟؟ چون استارک ها آدم های خوبی هستند؟؟؟

اژدها کجای وینترفل قایم شده؟ اصلا شاید یک گله اژدها تو سرداب وینترفل باشه کی میدونه D:

دمت گرم. خیلی با مزه بود. نصفه شبی کلی خندیدم. جون دوباره گرفتم.

ولی میتونی به تاپیک "بحث و پیش بینی آنچه در کتاب ششم رخ خواهد داد" مراجعه کنی ، تا دلایلی که ایشون مطرح کردن رو ببینی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@ lord of rock

اتفاقا من هم فکر میکنم یه اژدها تو وینترفله به این دلیل البته غیر از این دلیل هیچ دلیل دیگری ندارم ولی خیلی باحال میشه اگه بشه(احتیاطا میذارم تو اسپویل)

 

 

الان که هیچ استارکی تو وینترفل نیست وینترفل حتی از دیوار هم سردتره که قطعا عجیبه و یه جورایی جادویی . من دوست دارم فکر کنم این سرمای بیش از حد به دلیل وجود یه اژدها تو وینترفل هست البته ازنوع یخی! که همیشه باید یه استارک باشه تا اون اژدها خواب باشه و اگر نباشه اژذها بیدار میشه این اژدها هم از دوران قبل از حمله آدر هاست ارتباطش رو هم بین اون کتابی که مارتین قبلا نوشته درباره یه دختر و اژدهای یخیش که ظاهرا میمیره اژدها و دور اون اژدها یخ یا دهکده (دقیقا اینو نمیدونم کجا خوندم یکی از بچه ها تو فروم نوشته بود) شکل میگیره و ظاهرا مارتین بعدا تایید کرده که این داستان تو دنیای نغمه هست

این هم که استارک ها یا بهتر بگم ادارد نمیدونه درباره اژدها(یا حداقل چیزی نگفته یا نخوندیم ازش) دو تا نظر دارم اولیش اینه که شاید پدر و برادر بزرگش فرصت نکردن قبل از اعدام بهش بگن گرچه این نظر بعیده به نظرم چون اگر بگیم تمام پادشاهان و لرد های خاندان استارک میدونستن اژدها دارن و اگر قدرت کنترلش رو هم داشتن ، پس شاهی که زانو زد قطعا میتونست با بیدار کردن اژدها جلوی اگان فاتح بایسته

نظر دوم هم اینه که به مرور زمان این به افسانه تبدیل شده و خود شاهان استارک هم فکر کردن که وجود خارجی نداره

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

طرفدار استارک ها

این چیزی که شما میگین بیشتر شبیه یک فانتزی میمونه از اون هایی که آخرش میرن تو افق محو میشن D: هیچ پشتوانه و دلیلی هم نداره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
lord of rock » جمعه آبان 22, 93 12:14 am[/url]"]دقیقا چرا باید تو وینترفل اژدها وجود داشته باشه؟؟؟ چون استارک ها آدم های خوبی هستند؟؟؟

اژدها کجای وینترفل قایم شده؟ اصلا شاید یک گله اژدها تو سرداب وینترفل باشه کی میدونه D:

همونطور که یکی از دوستان گفتند من فقط حدس می زنم که اینطور باشه و دلایلم رو در تالار کتاب پنجم - پیش بینی حوادث کتاب 6 گفتم اگه شما دلایلی دارید که با اونها در تضاد هست خوشحال میشم بدونم.

یکی از دلایلی که باعث شد من به مجموعه نغمه علاقه مند بشم این بود که اکثر شخصیتها خاکستری بودند و خیلی کم شخصیت مطلقا سفید یا سیاه داریم اما در مورد استارک ها میشه گفت تا قبل از انتشار کتاب دنیای یخ و آتش استارک ها(تقریبا تمام اونها) خیلی معصوم تصویر شده بودند که با توجه به روش مارتین کمی عجیب هست اما در این کتاب اون معصومیت کم میشه و مباحثی مثل کشتارهای مختلف - انقراض خاندان های دیگه و تلاش هزار ساله برای استعمار توسط استارک ها مطرح میشه که وقتی در کنار مطالب زیر قرار می گیره: جنگ با پادشاه وارگ که متحد فرزندان جنگل بوده و جنگ با بعضی خاندان های قدیمی مثل خاندان رید که در کتاب هم گفته میشه دورگه انسان و فرزندان جنگل هستند و لقبی که استارک ها ابتدا خودشون رو با اون معرفی می کردند(پادشاه زمستان) و اشاره به خدای تاریک -خدای زمستان و یخ- و سرانجام نقش نامعلوم استارک ها در شب طولانی باعث میشه راه برای فرضیه های دیگه هم باز بشه فرضیه هایی مثل نسبت خونی یا اتحاد استارک ها با آدرها یا حداقل پرستش خدای زمستان.

من احتمال می دم که استارک ها و بولتون ها هردو در ابتدا رابطه خوبی با آدرها داشتند اما استارک ها یا بتدریج تغییر مسیر دادند یا اون رو فراموش کردند اما بولتون ها هنوز راه گذشته رو ادامه می دند.

بطور خلاصه اینکه استارک ها یا کلا خیلی خوبند و از نوادگان آزورآهایی که این از مارتین بعید هست(و همینطور با توجه به اطلاعات کتاب دنیای یخ). یا خیلی خاندان پلیدی هستند که در جلد 7 که قبلا اسم اون زمانی برای گرگ ها بود خودشون رو نشون میدند. احتمال اینکه موجودات متعادلی باشند بنظر من خیلی کمه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در پاسخ به پست بالایی:در رابطه با اینکه تخم اژدها در وینترفل وجود داشته باشه،احتمالاتی هست اما اینکه اژدهای واقعی باشه نه!مگه اینکه منظورتون جان اسنو باشه.

در مورد اینکه استارک ها خیلی پلیدن یا خیلی معصوم ،100 در صد باهاتون مخالفم.اتفاقا اوناهمه آدمای خاکستری هستن.وتو کتاب از همون کتاب اول اثبات شد.تو نغمه کاراکتر خوب یا بد وجود نداره.

دو دسته کاراکتر هست فقط:کاراکترایی که دوسشون داری و کاراکترایی که دوستشون نداری.

حتی آدرها هم اونطوری نیستن.مارتین خودش در یه مصاحبه گفت که آدرها خیلی موجودات misunderstood ای هستن.

این کتاب،هری پاتر نیست که مرز بین خوبی و بدی کاملا مشخص باشه.وبه نظر من نقطه ی قوت کتاب همینه.مارتین ماها(انسان های واقعی)با تمام نقطه ضعف ها و نقطه های قوتشون به تصویر میکشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

وجود اژدها تو وینترفل و شمال غیر ممکنه. مگه اینکه اژدهای یخی باشه که کلا بحث اون جداست. هیچ جای شمال نمیشه اژدها به اون بزرگی رو پنهان کرد. تخم اژدها هم خیلی بعیده. چون نه مراکسس نه ویگار و نه بالریون در طی فتح تخم نذاشتن. تازه اگه هم میذاشتن مسلما اگان برشون میداشت و نمیذاشت دست کسی بهشون برسه.

یه احتمال دیگه هم هست. شاید رینیرا همونطور که تعداد زیادی از تخم های اژدها رو فرستاد ویل، یه تعدادی هم فرستاده بود شمال. البته بازم اون تخم ها رسما به درد نمیخوردن چون باز نشدن و الان هم بدون شک در صورت وجودشون تبدیل به سنگ شدن.

 

پ.ن: بعد از اون قضیه ازدواج اگان سوم و ازدواجی که شکل نگرفت، شباهت اسمی اون قرارداد با اسم مجموعه بدجور منو تو استرس ازدواج جان با دنریس انداخته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کتاب رو دیروز تمام کردم نمی دونم چند نفر از دوستان کتاب رو تا آخر خوندند اما همونطور که در خود کتاب هم راوی گفته مطالب کتاب به یک سوال جواب میده اما 10 سوال جدید ایجاد می کنه.

در پاسخ به استاد آمون: بحث مربوط به تخم های اژدها مربوط به زمان رقص اژدها ها هست که چند دهه بعد از دوران اگان فاتح اتفاق می افته. یکی از استارک ها با اژدهاش به وینترفل میره برای جلب نظر استارک ها و گفته میشه اژدهاش در چشمه های آبگرم وینترفل براثر گرمای اونها تخمگذاری کرده. این مطلب منطقی هست اژدها ها همیشه با گرما رابطه داشتند و همیشه هم گفته شده که وینترفل نیروهای خاصی داره که ممکنه این هم تاثیر گذاشته باشه. اینکه اگه واقعا تخمی وجود داشته باشه و تا حالا سنگ شده باشه هم زیاد مهم نیست بدلیل اینکه ما در مورد دنریس دیدیم که تخم هایی که همه از جمله خود ایلیریو فکر می کردند سنگ شدند وقتی با دنریس در آتش قرار می گیرند زنده شدند. من فکر می کنم که مارتین از ایده ایی شبیه کتاب اراگون الهام گرفته که اژدها سوار خودش رو انتخاب می کنه بدلیل اینکه در جایی دیگه در همین کتاب در قسمت رقص اژدها ها یکی از تارگارین های سبز(همون که یک چشم داشت) رو توصیف می کنه و میگه به اون هم مثل همه تارگارین ها یک تخم اژدها داده شد اما اژدهای اون متولد نشد.

در پاسخ به Lady of the houses : اول بگم که من هرچی بیشتر کتاب های مارتین رو می خونم بیشتر از آدرها خوشم میاد حداقل اونها مثل خیلی از خدایان ادعای نجات انسان ها رو نمی کنند و در عمل دستور قربانی کردن انسان رو بدند و راستش اینکه حالا احتمال این رو هم میدم که آدرها تا حدودی نیروی مثبت باشند و اژدها ها و نیروهای رولور منفی.

این کتاب هم مثل خیلی از کتاب های دیگه شخصیت سفید و سیاه هم داره فقط تعداد اونها بشدت کم هست مثلا هیچ کس نمی تونه ادعا کنه که رمسی یا گرگور کلگان شخصیت خاکستری هستند. در مورد استارک ها هم من یادم نمی آد از بین تمام استارک هایی که در کتاب های اصلی نغمه از اونها اسم برده میشه یکی یک ظلمی انجام داده باشه(اگه هست لطفا بگید) اونها اشتباهات زیاد و گاهی مرگباری رو مرتکب شدند اما اون اشتباهات اشتباهاتی تاکتیکی یا استراتژیک بودند و نه مربوط به شخصیت و باطن اونها مثل اینکه یکی در شطرنج اشتباه کنه نمیشه بگیم که آدم بدی هست. تعریف شخصیت سفید هم تا اونجا که من میدونم همینه اینکه بی دلیل به کسی صدمه نزنی یا ظلمی مرتکب نشی.

و اما در مورد اژدهای زنده: راستش با خوندن کتاب دنیای یخ و آتش فهمیدم که ما از دنیای نغمه شاید حدود 3% یا حتی کمتر شناخت داریم خیلی مسائل هست که در آینده نقش مهمی بازی میکنه اما ریشه اون در گذشته هست و ما خیلی کم از گذشته می دونیم. البته حالا فکر می کنم که اون تئوری که قبلا در تالار کتاب پنجم مطرح کردم در مورد دست داشتن سیتیدل و خاندان های تاور در نابودی اژدها ها بیشتر با حضور نوعی هیولا زنده درست در می آد تا با وینترفل. در کتاب گفته میشه که

1. در دوران باستان اژدها سواران به وستروس آمدند و تا اعماق اون پیشروی کردند و حتی تا الدتاون رسیدند اما اونجا با چیزی روبرو شدند و اتفاقی برای اونها افتاده که دیگه هیچوقت جرات نکردند به وستروس برگردند. 2. در کتاب بارها در مورد تمدن یا نژاد دیگه ایی صحبت میشه که اونها رو هزارتو ساز می نامند. اونها ساختمان های مرموز و هزارتو مانندی در نقاط مختلف جهان ساختند(به گفته راوی برای مخفی کردن یا محافظت از چیزی) و بعد غیب شدند یکی از اونها قلعه/هزارتویی هست در الدتاون که پایه برج خاندان های تاور رو تشکیل داده(برجی که گفته میشه برندون معمار ساخته) و این سازه در جزیره ایی هست به اسم جزیره نبرد اما هیچکس نمی دونه که چه جنگی بین چه کسانی و در چه تاریخی اونجا اتفاق افتاده. 3. در تمام تمدن های شرق هر کجا صحبت از یک خدای خونخوار میشه جایگاه و معابد اون در زیر زمین و گاهی در اعماق بسیار زیاد توصیف میشه. بنابراین با توجه به اینها و اون پیشگویی دنریس که از برجی که از اون دود بلند میشه اژدهایی سنگی بر میخیزه شاید اولدتاون( یا با اختمال کمتری وینترفل) یک چیزی مثل یک زندان یا یکی از دروازه های دنیای زیر زمین هست و در زیر اون اژدهایی سنگی وجود داره(همونطور که اژدهای یخی هم در کتاب داریم).

دوستانی که کتاب رو خوندند نظری در مورد مباحث و اطلاعات کتاب ندارند؟ اطلاعات و نظریه های خیلی جالبی در کتاب مطرح شده از دلیل شب بلند گرفته تا فتح دورن کسی نمی خواد بحث کنه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

والا من شخصیت سفید در استارک ها نمی بینم.بزارین بررسی کنیم:

تعریف شخصیت سفید:شخصیتی که واقعا خالصانه خوبه وکارای نیک انجام میده از کسی کینه به دل نمی گیره،دروغ نمی گه،تحت هر شرایطی حقیقت رو میگه وزبونش به دروغ نمی چرخه،مرگ با عزت رو به زندگی با ذلت ترجیح میده،حاضره به خاطر ارزششاش تا آخر جون وایسه.هرچقدر دشمناش بهش بدی کنن حاضره به اونها نیکی بکنه.

بررسی شخصیت استارک ها:

برندون(داداش ادارد):با توجه به حرفهای لیدی داستین در کتاب پنج،برندون کسی بود که deflowerاش کرد.خیلی جالبه!تو این زمان برندون با کتلین نامزد بود.اما می فهمیم این استارک خیلی هم با شرافت نبود برعکس ند!درمورد اون همینقدر اطلاعات داریم!

ادارد:اولین دروغ ادارد تا جایی که میدونیم مربوط به مخفی کردن هویت جان و درواقع دروغ گفتن به کل آدمای اطرافش بود.هرچند که ما میدونیم اون اینکارو به خاطر جان کرد اما میدونین دروغ دروغه و ازسفید بودن کاراکتر کم می کنه.در پایان هم برای نجات جون خودش دروغ گفت و اینم بازهم از عزتش کم کرد.البته برای خواننده های کتاب نه!چون ما با کاراکترهای خاکستری بیشتر همدردی داریم.با این وجود که درجه ی خاکستری بودن ادارد کمترینه.ولی اونچنان معصوم ومظلوم که شما هم میگین نیست.

 

2-راب:یک استارک گستاخ!راب به هیچ وجه شخصیت سفیدی نیس.میشه گفت یکی از خاکستری ترین استارکاست!از همون کتاب اول مشخص میشه راب به شدت مغروره!(اینو بزاریم پای جوونیش.ولی شخصیتای جوان اشراف زاده ی زیادی در کتاب داریم که غرور راب ر و ندارن)ادب جان رو نداره!از گفتگوش با تیریون تحقیرش نسبت به لنیسترها بیداد میکنه.اگه راب واقعا اون کاراکتر سفیدی که شما میگین بود،نمی اومد برای خونخواهی پدرش(که البته به حق بود اما اگه فقط خاندان خودش درگیر بودن) یه ارتشاز کل شمالیا راه بندازه وبه قصد فتح بره.طوری که برار بولهوسیش رودارهم بشه ولقب پادشاه شمال رو بگیره.اگه اون واقعا به فکر مردم بیچاره اش به ویژه smallfolk بود نمی اومد با اون جنگش که درنهایت هم به ناکامی انجامید شمال رو به قهقرا بکشونه.طوری که aftermathاش در کتاب پنجم واضح بود.عملا شمال با اون ابهتش رو با انگیزه ی conquest رو به تباهی بکشه.حالا اینا به کنار درست مثل عموش برندون یک دوشیزه روهم deflower کرد که این از اون ((آخی!استرکا خیلی پاکن!)) به دوره.درست مثل عموش برندون.پس راب هم خاکستریه.هرچند این به اون معنا نیس که اون کاراکتر بدیه.خاکستریه!

 

3-آریا:این که دیگه نیازی به وضیح نداره!درسته آریا اوایل بچه ی خوبی بود.اما تحت تاثیر بلایی که سرش اومد خاکستری شد.نگید دیگه یه دختر قاتل هم سفیده!اون هم خاکستریه.

 

درمورد برن وریکان نمیتونیم نظربدیم،چون اونا درحالت حاضر بچه ان و سفید وسیا و خاکستری هم براشون معنا نداره.

سنسا که در اوایل سری کاملا خنگ بود و به ندازه ی استارکای دیگه باهوش نیست.اما الان که پیش لیتل فینگره باید خاکستری بشه.که توکتابای بعدی میبینیم.

 

جان هم یه تارگرینه وحسابش جداس.

 

 

درمورد اژدها هاهم: به احتمال 90 درصد اژدها در آشایی هست!مدارکشم زیاده چه در کتاب و چه در the world of ice & fire.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

طوری کلمه ی "خاکستری" رو به کار می برید ، که انگار فحشه.

بیشتر خواننده های کتاب و تقریبا همه ی اعضای سایت ، افراد خاکستری رو بیشتر دوست دارن ؛ و یکی از دلایلی که از استارک ها بدشون میاد اینه که سفیدن.

من تعریف دقیق سفید رو نمی دونم ، ولی به نظرم ادارد سفیده. و با این تعریفی که از شخصیت سفید گفتید چه تو دنیای نغمه چه دنیای خودمون ، ایا شخصیت سفید وجود داره؟

 

برندون:

فکر کنم کتاب پنج تو این تاپیک اسپویلر باشه.

 

ویکی لیدی داستین هنوز ترجمه نشده. ولی از حرف های جسته گریخته ی بچه ها تو تاپیک های مختلف یه چیزایی دستگیرم شده.

احتمال داره حتی اون قضیه رابطه داشتن دروغ باشه. و فکر کنم اگه رابطه ای هم داشتن قبل نامزدی با کتلین بوده ؛ که بعدش یه استادی پیشنهاد ازدواج برندون با یه کسی خارج از شمال رو میده. که همین زمینه ساز میشه که لیدی داستین از استاد ها متنفر بشه.

 

 

ادارد: دروغ گفتن در مورد جان ، به جز لکه دار کردن شرافت خودش به هیچ کس ضرری نزد.(که شاید هیچ دروغی نباشه و واقعا حرام:زاده خودش باشه)

مطمئنید بخاطر جون خودش بود؟ ولی به نظرم به خاطر جون دختر هاش بودا !!! یه ذره فکر کنید.

مظلوم به کسی میگن که بهش ظلم بشه و هیچ کاری نکنه یا توانش رو نداشته باشه.

 

راب: چرا هی اصرار می کنید که ما میگیم همه استارک ها معصوم پانزدهمن. مخصوصا راب.

منظورتون کدوم شخصیت های اشرافزاده است؟؟؟؟؟

نکه لنیستر ها خیلی مودب بودن ، که راب هم مودبانه جواب بده! در ضمن زمانی با تیریون ملاقات کرد که لنیستر ها مضنون به هل دادن و قتل برن بودن.

یعنی میگید فقط با 200-300 سربازـه وینترفل به جنگ وسترلند می رفت؟

و قصدش نجات دادن پدرش بود ، نه فتح جایی. و در درجه ی دوم بیرون راندن لنیستر ها از ریورلندز.

چند نفر تو این فروم می تونن این ادعا رو داشته باشن که اگه تو موقعیت و شرایط و سن راب قرار می گرفتن ، هر نوع عکس العمل دیگه نشون میدادن؟!؟

برای جین هم زیاد بد نشد. همچین خانواده ی دون پایه ای به خواب هم نمی دیدن دخترشون ، عروس پادشاه بشه.

 

اریا: هیچ نظری به جز نظر خودم ، در مورد اریا برام قابل قبول نیست. پس هیچ بحثی نمی کنم.

 

برن: چرا معنا نداره؟ برن فقط دو سال از اریا کوچک تره. و به قول خود برن 8 خیلی هم از 15 کوچکتر نیست.

 

جان: عمررررراااااااااا

 

----------------------------------------------------------------------------------------

 

پست های اقا/خانم Darkness هم بعدا جواب میدم. فقط همینو بگم که تئوری هاش خیلی جالبه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من مشکلی با خاکستری بودن ندارم اتفاقا همونطور هم که قبلا گفتم یکی از دلایل جذابیت کتاب برای من خاکستری بودن اکثر شخصیت هاست فقط در جواب دوستمون کمی در مورد استارک ها بحث کردم.

در پاسخ به Lady of the houses : تعریف های مختلفی از شخصیت سفید و سیاه وجود داره و من با توجه به استانداردهای کتاب و شرایط زمانی که داستان در اون رخ می ده(چیزی شبیه به قرون وسطی) همون تعریف خودم از شخصیت سفید رو ترجیح می دم. راستش من طرفدار هیچ خاندان خاصی نیستم بنابراین زیاد برام مهم نیست که چه کسی سفید - سیاه یا خاکستری هست مهمترین دلیل جذابیت کتاب برای من چالش های فکری هست که مارتین بوجود آورده. این مجموعه درسته که در سبک فانتزی-حماسی نوشته شده اما از نظر معما ها و غیرقابل پیشبینی بودن براحتی می تونه با شاهکارهای ژانر پلیسی-جنایی رقابت کنه این خصوصیت هست که بیشتر از همه من رو جذب خودش کرده.

پی نوشت: تنها شخصیت هایی که طرفدارشون هستم گرگ گرسنه هست یکی از استارک ها که جلوی ورود اندال ها به شمال رو گرفت و مردان آهن رو هم بیرون کرد که طبق اطلاعات کتاب اون قدرت - خرد و جاه طلبی لازم برای پادشاه بودن رو داشته. و شخصیت دوم مورد علاقه من پتایر بلیش هست که یک تنه یک پادشاهی رو بهم ریخت(البته بکمک حماقت های جافری و اشتباهات استارک ها)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Lady of the houses » سه شنبه آذر 3, 93 12:42 am[/url]"]والا من شخصیت سفید در استارک ها نمی بینم.بزارین بررسی کنیم:

تعریف شخصیت سفید:شخصیتی که واقعا خالصانه خوبه وکارای نیک انجام میده از کسی کینه به دل نمی گیره،دروغ نمی گه،تحت هر شرایطی حقیقت رو میگه وزبونش به دروغ نمی چرخه،مرگ با عزت رو به زندگی با ذلت ترجیح میده،حاضره به خاطر ارزششاش تا آخر جون وایسه.هرچقدر دشمناش بهش بدی کنن حاضره به اونها نیکی بکنه.

بررسی شخصیت استارک ها:

برندون(داداش ادارد):با توجه به حرفهای لیدی داستین در کتاب پنج،برندون کسی بود که deflowerاش کرد.خیلی جالبه!تو این زمان برندون با کتلین نامزد بود.اما می فهمیم این استارک خیلی هم با شرافت نبود برعکس ند!درمورد اون همینقدر اطلاعات داریم!

ادارد:اولین دروغ ادارد تا جایی که میدونیم مربوط به مخفی کردن هویت جان و درواقع دروغ گفتن به کل آدمای اطرافش بود.هرچند که ما میدونیم اون اینکارو به خاطر جان کرد اما میدونین دروغ دروغه و ازسفید بودن کاراکتر کم می کنه.در پایان هم برای نجات جون خودش دروغ گفت و اینم بازهم از عزتش کم کرد.البته برای خواننده های کتاب نه!چون ما با کاراکترهای خاکستری بیشتر همدردی داریم.با این وجود که درجه ی خاکستری بودن ادارد کمترینه.ولی اونچنان معصوم ومظلوم که شما هم میگین نیست.

 

2-راب:یک استارک گستاخ!راب به هیچ وجه شخصیت سفیدی نیس.میشه گفت یکی از خاکستری ترین استارکاست!از همون کتاب اول مشخص میشه راب به شدت مغروره!(اینو بزاریم پای جوونیش.ولی شخصیتای جوان اشراف زاده ی زیادی در کتاب داریم که غرور راب ر و ندارن)ادب جان رو نداره!از گفتگوش با تیریون تحقیرش نسبت به لنیسترها بیداد میکنه.اگه راب واقعا اون کاراکتر سفیدی که شما میگین بود،نمی اومد برای خونخواهی پدرش(که البته به حق بود اما اگه فقط خاندان خودش درگیر بودن) یه ارتشاز کل شمالیا راه بندازه وبه قصد فتح بره.طوری که برار بولهوسیش رودارهم بشه ولقب پادشاه شمال رو بگیره.اگه اون واقعا به فکر مردم بیچاره اش به ویژه smallfolk بود نمی اومد با اون جنگش که درنهایت هم به ناکامی انجامید شمال رو به قهقرا بکشونه.طوری که aftermathاش در کتاب پنجم واضح بود.عملا شمال با اون ابهتش رو با انگیزه ی conquest رو به تباهی بکشه.حالا اینا به کنار درست مثل عموش برندون یک دوشیزه روهم deflower کرد که این از اون ((آخی!استرکا خیلی پاکن!)) به دوره.درست مثل عموش برندون.پس راب هم خاکستریه.هرچند این به اون معنا نیس که اون کاراکتر بدیه.خاکستریه!

 

3-آریا:این که دیگه نیازی به وضیح نداره!درسته آریا اوایل بچه ی خوبی بود.اما تحت تاثیر بلایی که سرش اومد خاکستری شد.نگید دیگه یه دختر قاتل هم سفیده!اون هم خاکستریه.

 

درمورد برن وریکان نمیتونیم نظربدیم،چون اونا درحالت حاضر بچه ان و سفید وسیا و خاکستری هم براشون معنا نداره.

سنسا که در اوایل سری کاملا خنگ بود و به ندازه ی استارکای دیگه باهوش نیست.اما الان که پیش لیتل فینگره باید خاکستری بشه.که توکتابای بعدی میبینیم.

 

جان هم یه تارگرینه وحسابش جداس.

 

 

درمورد اژدها هاهم: به احتمال 90 درصد اژدها در آشایی هست!مدارکشم زیاده چه در کتاب و چه در the world of ice & fire.

 

در جواب به مواردی که دوستمون در مورد استارکها ذکر کردند پاسخ های جوری بنظرم کامل بود فقط اینو بگم استارکها فرشته که نیستند که اگه اونجوری بود جذابیتی نداشتند ولی در کل استارکها از اول تا اخرشون (اونهایی که ازشون اطلاعات داریم) یک سری خصوصیات دارند که همه رو در گیر خودشون میکنن چه بیننده های سریال چه کتاب خونها حتی خود مارتین هم به اونا یک نگاه دیگه داره هزاران جمله وپاراگراف در تعریف از ویژگیهای استارکها چه از زبان عوام چه شخصیتهای اصلی وفرعی وحتی دشمناشون توی کتاب هست که مسلما اونها رو خود مازتین توی دهن اونها گذاشته(اگه بخاین براتون لیست میکنم)واین مزیت در مورد بقیه صادق نیست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من که با این کتاب حال نکردم. البته فعلا 70 درصدش رو خوندم. خیلی کند و خیلی تکراریه و بیش از حد روده درازی میکنه. شاید فقط 10 تا 15 درصد مطلب جدید توش باشه و شک دارم که حتی یک خطش مال خود مارتین باشه. انتظارم این بود که کلی چیز جدید توش باشه. قسمتهای شمالش هم خیلی کم بود. ننه پیر بیشتر از این یارو در مورد افسانه های شمال میدونه!

خیلی دوست داشتم مطالب بیشتری از جورامون بنویسن اما تو این کتاب اصلا وجود منو زیر سوال برد! حالا اینکه من جوون مردی کردم و دیوار رو با شیپورم خراب نکردم که دلیل نمیشه وجود نداشته باشم!

سیتادل رو چه به افسانه های شمال؟!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
lord of rock » سه شنبه آذر 4, 93 10:07 pm[/url]"]
جان هم یه تارگرینه وحسابش جداس.

کی گفته جان تاگریانه؟؟؟

شواهد بی پایانی وجود داره که جان پسر ریگاره.حتی بازیگرای سریالم اینو میدونن.جان سر سوم اژدهاس و بعدن سوار ریگال میشه.همونطور که تیریون سوار ویسریون میشه.

داستانش مفصله ولی اگه کسی خواست سرنخارو میزارم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Lady of the houses » یکشنبه دی 21, 93 11:12 pm[/url]"]
lord of rock » سه شنبه آذر 4, 93 10:07 pm[/url]"]
جان هم یه تارگرینه وحسابش جداس.

کی گفته جان تاگریانه؟؟؟

شواهد بی پایانی وجود داره که جان پسر ریگاره.حتی بازیگرای سریالم اینو میدونن.جان سر سوم اژدهاس و بعدن سوار ریگال میشه.همونطور که تیریون سوار ویسریون میشه.

داستانش مفصله ولی اگه کسی خواست سرنخارو میزارم.

شواهد زیادی وجود داره ولی بر اساس حدث و گمانه و 100 درصد هم نیست

ولی اینکه سر سوم باشه اصلا معلوم نیست و کلا حدث و رویا پردازیه خواننده هاست

در ضمن شما صد درصد قبول کردی که تیرین تارگریانه که بخواد اژدها سوار باشه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
جوری کسل » سه شنبه آذر 3, 93 3:13 am[/url]"]طوری کلمه ی "خاکستری" رو به کار می برید ، که انگار فحشه.

بیشتر خواننده های کتاب و تقریبا همه ی اعضای سایت ، افراد خاکستری رو بیشتر دوست دارن ؛ و یکی از دلایلی که از استارک ها بدشون میاد اینه که سفیدن.

من تعریف دقیق سفید رو نمی دونم ، ولی به نظرم ادارد سفیده. و با این تعریفی که از شخصیت سفید گفتید چه تو دنیای نغمه چه دنیای خودمون ، ایا شخصیت سفید وجود داره؟

 

برندون:

فکر کنم کتاب پنج تو این تاپیک اسپویلر باشه.

 

ویکی لیدی داستین هنوز ترجمه نشده. ولی از حرف های جسته گریخته ی بچه ها تو تاپیک های مختلف یه چیزایی دستگیرم شده.

احتمال داره حتی اون قضیه رابطه داشتن دروغ باشه. و فکر کنم اگه رابطه ای هم داشتن قبل نامزدی با کتلین بوده ؛ که بعدش یه استادی پیشنهاد ازدواج برندون با یه کسی خارج از شمال رو میده. که همین زمینه ساز میشه که لیدی داستین از استاد ها متنفر بشه.

 

 

ادارد: دروغ گفتن در مورد جان ، به جز لکه دار کردن شرافت خودش به هیچ کس ضرری نزد.(که شاید هیچ دروغی نباشه و واقعا حرام:زاده خودش باشه)

مطمئنید بخاطر جون خودش بود؟ ولی به نظرم به خاطر جون دختر هاش بودا !!! یه ذره فکر کنید.

مظلوم به کسی میگن که بهش ظلم بشه و هیچ کاری نکنه یا توانش رو نداشته باشه.

 

راب: چرا هی اصرار می کنید که ما میگیم همه استارک ها معصوم پانزدهمن. مخصوصا راب.

منظورتون کدوم شخصیت های اشرافزاده است؟؟؟؟؟

نکه لنیستر ها خیلی مودب بودن ، که راب هم مودبانه جواب بده! در ضمن زمانی با تیریون ملاقات کرد که لنیستر ها مضنون به هل دادن و قتل برن بودن.

یعنی میگید فقط با 200-300 سربازـه وینترفل به جنگ وسترلند می رفت؟

و قصدش نجات دادن پدرش بود ، نه فتح جایی. و در درجه ی دوم بیرون راندن لنیستر ها از ریورلندز.

چند نفر تو این فروم می تونن این ادعا رو داشته باشن که اگه تو موقعیت و شرایط و سن راب قرار می گرفتن ، هر نوع عکس العمل دیگه نشون میدادن؟!؟

برای جین هم زیاد بد نشد. همچین خانواده ی دون پایه ای به خواب هم نمی دیدن دخترشون ، عروس پادشاه بشه.

 

اریا: هیچ نظری به جز نظر خودم ، در مورد اریا برام قابل قبول نیست. پس هیچ بحثی نمی کنم.

 

برن: چرا معنا نداره؟ برن فقط دو سال از اریا کوچک تره. و به قول خود برن 8 خیلی هم از 15 کوچکتر نیست.

 

جان: عمررررراااااااااا

 

----------------------------------------------------------------------------------------

 

پست های اقا/خانم Darkness هم بعدا جواب میدم. فقط همینو بگم که تئوری هاش خیلی جالبه.

 

من به هیچ وجه کلمه ی خاکستری رو به عنوان فحش به کار نبردم.به عنوان کسی که نسبت به خاندان خاصی تعصب نداره و تموم خاندانا رو دوس داره(حتی فری-که دلیلشم مفصله) من تبعیض خاصی به کار نبردم.من استارکارو دوس دارم .همون طور که بقیه ی خاندانارو هم دوس دارم.به نطر من هیچ شخصیت سفیدی نه در دنیای واقعی هست نه در دتیای ما.شخصیت های سیاه هستن اما خیلی کم.مانند کوه و رمسی.در حقیقت ،موافقم که ادارد نزدیک ترین شخصیت به سفید هست.ای کاش راب بیشتر شبیه پدرش بود.

در مورد راب،من هنورم که هنوزه اونو به خاطر خیلی از دردسرا مقصر می دونم.هرچند که

تا اون ته خط تشویقش می کردم اما...

این پست به زودی آپدیت میشه و ادامه شو می نویسم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

When the man falls he knocks over the cyvasse table in the room, and the

white dragon piece lands at Tyrion’s feet

 

 

از the winds of winter

 

 

ودر جواب سوالتون بله صددرصد.

Alfie Allen:Jon's situation is like Luke Skywalker

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×