رفتن به مطلب
Manuel

کتاب دنیای یخ و آتش، The World of Ice and Fire

Recommended Posts

سرسری یه چیزاییش رو خوندم و عکساش رو دیدم

هرچی بیشتر میخونم حالم بیشتر از این Aegon IV و باباش و کل تارگرین ها بهم میخوره تنها وصف اگان رو میشه گفت:عیاش و سنگدل و خیانتکار به تمام معنا. بیشتر از همه اون داستان Merry Meg اعصابم رو بهم ریخت.

طرف زن یه آهنگر بوده بعد ایشون میاد با هفت سکه اژدهای طلایی و با تهدید شوهرش اون رو با خودش میبره و بعد از چند سال وقتی زنه چهار تا دختر داره از اگان، بابای اگان یا همون Viserys II یهو میاد دختر ها رو میگیره میده به سپت تا اونجا بزرگ شن زنه رو هم برمیگردونه به شوهرش که مثلا تمومش کنه (بدون توجه به سرنوشت اون چند تا دختر و یا زنه فقط میخواد این ننگ رو تموم کنه بدون اینکه بخواد پسرش رو مجبور به قبول مسئولیت و یا تنبیه کنه) بعد زنه هم توسط شوهرش تو یه سال زیر کتک های شوهره میمیره (توضیحات کاملا کافی نیست ولی شوهره درسته حق داشته عصبانی باشه اما کارش یه ظلم خیلی زیاد بوده زنه قاعدتا نباید تقصی داشته باشه وقتی شوهرش اینطوی میدتش به طرف و احتمالا خودش هم اختیار نداشته و اگر کاری میکرده جون خودش در خطر بوده با توجه به اینکه از اگان برمیاد که بکشدش چون بعدا یکی دیگه از معشوقه هاش به نام LADY BETHANY BRACKEN رو میکشه)

 

یعنی کلا ظالم تر و نالایق تر از این تارگرین ها خودشونن تنها شاه آدم و خوبشون همون شاه پیر بود

احتیاطا بالا و گذاشتم تو اسپویلر چون نمیدونم میتونیم اسپویل کنیم یا نه از این کتاب

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کلا هر کس به قدرت و تخت میرسه ظالم و نالایق میشه این واقعیت هست، فکر نکنم تو این سیصد سال از وقتی که از عمر تخت میگذره هیچ اتفاقی خوشایندی توش افتاده باشه.کلا تخت آهنین نفرینی بر پیکره ای وستروس از هر نظر نگاه کنید.مهم هم نیست کی رهبری کنه، کلا تخت و پادشاهی نفرین از نظر من.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
S.i.S » جمعه آبان 9, 93 3:49 pm[/url]"]کلا هر کس به قدرت و تخت میرسه ظالم و نالایق میشه این واقعیت هست، فکر نکنم تو این سیصد سال از وقتی که از عمر تخت میگذره هیچ اتفاقی خوشایندی توش افتاده باشه.کلا تخت آهنین نفرینی بر پیکره ای وستروس از هر نظر نگاه کنید.مهم هم نیست کی رهبری کنه، کلا تخت و پادشاهی نفرین از نظر من.

اینطور که پیش میره احتمال داره سرنوشت وستروس این باشه که دوباره برگرده به هفت پادشاهی متفاوت با هفت پادشاه مثل زمان قبل از اگون فاتح

چون هرچی داریم جلوتر میریم می بینیم نیرو ها دائما دارن ضعیف تر میشن و مدعیان پادشاهی بیشتر میشن

 

اگان یک طرف دنریس یک طرف استنیس طرف دیگه

آهن زاده ها و تایرل ها و لنیستر ها

 

آخرش اینقدر میزنن تو سر و کله ی هم که قلمرو به طور کامل تجزیه میشه و هفت پادشاهی جدید درست میکنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
طرفدار نسبی استارکها » جمعه آبان 9, 93 2:34 pm[/url]"]سرسری یه چیزاییش رو خوندم و عکساش رو دیدم

هرچی بیشتر میخونم حالم بیشتر از این Aegon IV و باباش و کل تارگرین ها بهم میخوره تنها وصف اگان رو میشه گفت:عیاش و سنگدل و خیانتکار به تمام معنا. بیشتر از همه اون داستان Merry Meg اعصابم رو بهم ریخت.

طرف زن یه آهنگر بوده بعد ایشون میاد با هفت سکه اژدهای طلایی و با تهدید شوهرش اون رو با خودش میبره و بعد از چند سال وقتی زنه چهار تا دختر داره از اگان، بابای اگان یا همون Viserys II یهو میاد دختر ها رو میگیره میده به سپت تا اونجا بزرگ شن زنه رو هم برمیگردونه به شوهرش که مثلا تمومش کنه (بدون توجه به سرنوشت اون چند تا دختر و یا زنه فقط میخواد این ننگ رو تموم کنه بدون اینکه بخواد پسرش رو مجبور به قبول مسئولیت و یا تنبیه کنه) بعد زنه هم توسط شوهرش تو یه سال زیر کتک های شوهره میمیره (توضیحات کاملا کافی نیست ولی شوهره درسته حق داشته عصبانی باشه اما کارش یه ظلم خیلی زیاد بوده زنه قاعدتا نباید تقصی داشته باشه وقتی شوهرش اینطوی میدتش به طرف و احتمالا خودش هم اختیار نداشته و اگر کاری میکرده جون خودش در خطر بوده با توجه به اینکه از اگان برمیاد که بکشدش چون بعدا یکی دیگه از معشوقه هاش به نام LADY BETHANY BRACKEN رو میکشه)

 

یعنی کلا ظالم تر و نالایق تر از این تارگرین ها خودشونن تنها شاه آدم و خوبشون همون شاه پیر بود

احتیاطا بالا و گذاشتم تو اسپویلر چون نمیدونم میتونیم اسپویل کنیم یا نه از این کتاب

 

یکی این و یکی اون دختر دورنی سرنوشتشون غم‌انگیز بود:

 

فک کن بدبخت اسیر بوده ایشون برمی‌داره دختره رو میبره اتاقش، چند ماه باهاش خوشه بعد که حوصله‌ش ازش سر می ره و دیرونم می‌میره، این نامرد دوباره برش می‌گردونه بین اسیرا. بعدم که بیلور همه‌ی اسرا رو می‌بخشه و به دورن برمی‌گردونه، این دختره هیچ‌وقت ازدواج نمی‌کنه و همیشه تو این توهم بوده که عشق واقعی اگانه و یه روز میاد می‌برش.

فقط اون مروارید قهوه‌ای می‌دونست چجوری حال این اگانو جا بیاره.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اصلا معلوم نیست این اگان چهارم چه مشکلی داشته! یه تخم اژدها رو داده به باترول تا سه تا دخترش رو صاحب بشه! اون چه کاری بود با بتانی و عضو گاردشاهی کرد؟

نایریس هم کنار مری مگ و کسلا سرنوشت تلخی داشت!

جدا از این آدم بعید نیست ویسریس رو کشته باشه!

درست مثل ویسریس جرقه ی یه جنگ بزرگ رو با کاراش زد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تالیسا » جمعه آبان 9, 93 8:30 pm[/url]"]
طرفدار نسبی استارکها » جمعه آبان 9, 93 2:34 pm[/url]"]سرسری یه چیزاییش رو خوندم و عکساش رو دیدم

هرچی بیشتر میخونم حالم بیشتر از این Aegon IV و باباش و کل تارگرین ها بهم میخوره تنها وصف اگان رو میشه گفت:عیاش و سنگدل و خیانتکار به تمام معنا. بیشتر از همه اون داستان Merry Meg اعصابم رو بهم ریخت.

طرف زن یه آهنگر بوده بعد ایشون میاد با هفت سکه اژدهای طلایی و با تهدید شوهرش اون رو با خودش میبره و بعد از چند سال وقتی زنه چهار تا دختر داره از اگان، بابای اگان یا همون Viserys II یهو میاد دختر ها رو میگیره میده به سپت تا اونجا بزرگ شن زنه رو هم برمیگردونه به شوهرش که مثلا تمومش کنه (بدون توجه به سرنوشت اون چند تا دختر و یا زنه فقط میخواد این ننگ رو تموم کنه بدون اینکه بخواد پسرش رو مجبور به قبول مسئولیت و یا تنبیه کنه) بعد زنه هم توسط شوهرش تو یه سال زیر کتک های شوهره میمیره (توضیحات کاملا کافی نیست ولی شوهره درسته حق داشته عصبانی باشه اما کارش یه ظلم خیلی زیاد بوده زنه قاعدتا نباید تقصی داشته باشه وقتی شوهرش اینطوی میدتش به طرف و احتمالا خودش هم اختیار نداشته و اگر کاری میکرده جون خودش در خطر بوده با توجه به اینکه از اگان برمیاد که بکشدش چون بعدا یکی دیگه از معشوقه هاش به نام LADY BETHANY BRACKEN رو میکشه)

 

یعنی کلا ظالم تر و نالایق تر از این تارگرین ها خودشونن تنها شاه آدم و خوبشون همون شاه پیر بود

احتیاطا بالا و گذاشتم تو اسپویلر چون نمیدونم میتونیم اسپویل کنیم یا نه از این کتاب

 

یکی این و یکی اون دختر دورنی سرنوشتشون غم‌انگیز بود:

 

فک کن بدبخت اسیر بوده ایشون برمی‌داره دختره رو میبره اتاقش، چند ماه باهاش خوشه بعد که حوصله‌ش ازش سر می ره و دیرونم می‌میره، این نامرد دوباره برش می‌گردونه بین اسیرا. بعدم که بیلور همه‌ی اسرا رو می‌بخشه و به دورن برمی‌گردونه، این دختره هیچ‌وقت ازدواج نمی‌کنه و همیشه تو این توهم بوده که عشق واقعی اگانه و یه روز میاد می‌برش.

فقط اون مروارید قهوه‌ای می‌دونست چجوری حال این اگانو جا بیاره.

 

 

در مورد اون دختر دورنی هم موافقم گرچه خود دختره توهم زده خودش رو گول زده آخه آدم عاشق همچین موجودی میشه؟

در مورد اون مروارید سیاه (نوشته black نه brown( اصلا موافق نیستم خود اونم یه عوضی خیانتکاره مثل خود اگان (شوهر داره و علاوه بر شوهرش و اگان با کسای دیگری هم بوده ) حالشو سرجاش نیاورده مگر اینکه شما تو متن دیگه ای اطلاعات دیگه ای داشته باشین توی این کتاب من که چیزی ندیدم

 

 

@ استاد آمون

نایریس که جداست بنده خدا کلا هم یهش تهمت زدن (که تهمتش 99 درصد فقط تهمت کثیفیست توسط اون دیمون بلک فایر یاغی که اونم با اینکه اسما خودش رو تارگرین نمیدونه اما حقا که تخم و ترکه هموناست و ظالم و قدرت طلب و بچه همون بابا و مامان مزخرفش یعنی اگان و دینای هتاکه. راستی این دینا هم موجود عوضی بوده میخوای فرار کنی چون ازدواج رو عملی نکرده خب برو پیش یه آدم درست و حسابی و کلا فرار کن . آدم عوضی تر از این اگان پیدا نکردی؟؟؟؟؟) هم کلی تو طول عمرش مجبو بود این اگان رو تحمل کنه

خیلی میخواستم ببینم عکسی ازش میزارن یا نه که نذاشتن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
North Wolf » جمعه آبان 8, 93 2:27 am[/url]"]کسی تو فکر ترجمه کردن هست؟

 

Sent from my xperia z2

تو فکرش که هستم :/ من اين هفته سرم شلوغه اگه مشکلى پيش نياد از هفته ى ديگه شروع مى کنم.

خدا خیرت بده

 

 

Sent from my xperia z2

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب بالاخره شروع کردم.

 

 

چیزایی که تا الان جالب بوده یکی

Nicol argues unconvincingly that the seasons might once have been of a regular length, determined solely by the way in which the globe faces the sun in its heavenly course. The notion behind it seems true enough—that the lengthening and shortening of days, if more regular, would have led to more regular seasons—but he could find no evidence that such was ever the case, beyond the most

ancient of tales.

تو Long night

 

خب گرد بودن که حل شد قضیه.

اون که می گه صرفاً با نحوه مواجهه خورشید و سیاره توی مسیر فضایی اش فصل ها مشخص شن هم خیلی خوبه. امیدوار شدم به سیتادل.

پوریا الان اون سوالایی که برات پیش اومده بود تغییری درشون ایجاد نشد؟

 

 

 

بعد تو قسمت والریا هم اینکه روینارها چقدر دووم آوردن خوب بود.

اون امپراطوری Sarnor هم جالب به نظر می رسه. دیگه چیزی ازش نمیگن تو کتاب؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
طرفدار نسبی استارکها » جمعه آبان 9, 93 10:33 pm[/url]"]
تالیسا » جمعه آبان 9, 93 8:30 pm[/url]"]
طرفدار نسبی استارکها » جمعه آبان 9, 93 2:34 pm[/url]"]سرسری یه چیزاییش رو خوندم و عکساش رو دیدم

هرچی بیشتر میخونم حالم بیشتر از این Aegon IV و باباش و کل تارگرین ها بهم میخوره تنها وصف اگان رو میشه گفت:عیاش و سنگدل و خیانتکار به تمام معنا. بیشتر از همه اون داستان Merry Meg اعصابم رو بهم ریخت.

طرف زن یه آهنگر بوده بعد ایشون میاد با هفت سکه اژدهای طلایی و با تهدید شوهرش اون رو با خودش میبره و بعد از چند سال وقتی زنه چهار تا دختر داره از اگان، بابای اگان یا همون Viserys II یهو میاد دختر ها رو میگیره میده به سپت تا اونجا بزرگ شن زنه رو هم برمیگردونه به شوهرش که مثلا تمومش کنه (بدون توجه به سرنوشت اون چند تا دختر و یا زنه فقط میخواد این ننگ رو تموم کنه بدون اینکه بخواد پسرش رو مجبور به قبول مسئولیت و یا تنبیه کنه) بعد زنه هم توسط شوهرش تو یه سال زیر کتک های شوهره میمیره (توضیحات کاملا کافی نیست ولی شوهره درسته حق داشته عصبانی باشه اما کارش یه ظلم خیلی زیاد بوده زنه قاعدتا نباید تقصی داشته باشه وقتی شوهرش اینطوی میدتش به طرف و احتمالا خودش هم اختیار نداشته و اگر کاری میکرده جون خودش در خطر بوده با توجه به اینکه از اگان برمیاد که بکشدش چون بعدا یکی دیگه از معشوقه هاش به نام LADY BETHANY BRACKEN رو میکشه)

 

یعنی کلا ظالم تر و نالایق تر از این تارگرین ها خودشونن تنها شاه آدم و خوبشون همون شاه پیر بود

احتیاطا بالا و گذاشتم تو اسپویلر چون نمیدونم میتونیم اسپویل کنیم یا نه از این کتاب

 

یکی این و یکی اون دختر دورنی سرنوشتشون غم‌انگیز بود:

 

فک کن بدبخت اسیر بوده ایشون برمی‌داره دختره رو میبره اتاقش، چند ماه باهاش خوشه بعد که حوصله‌ش ازش سر می ره و دیرونم می‌میره، این نامرد دوباره برش می‌گردونه بین اسیرا. بعدم که بیلور همه‌ی اسرا رو می‌بخشه و به دورن برمی‌گردونه، این دختره هیچ‌وقت ازدواج نمی‌کنه و همیشه تو این توهم بوده که عشق واقعی اگانه و یه روز میاد می‌برش.

فقط اون مروارید قهوه‌ای می‌دونست چجوری حال این اگانو جا بیاره.

 

 

در مورد اون دختر دورنی هم موافقم گرچه خود دختره توهم زده خودش رو گول زده آخه آدم عاشق همچین موجودی میشه؟

در مورد اون مروارید سیاه (نوشته black نه brown( اصلا موافق نیستم خود اونم یه عوضی خیانتکاره مثل خود اگان (شوهر داره و علاوه بر شوهرش و اگان با کسای دیگری هم بوده ) حالشو سرجاش نیاورده مگر اینکه شما تو متن دیگه ای اطلاعات دیگه ای داشته باشین توی این کتاب من که چیزی ندیدم

 

این توهم نیست! احساسات زنانه ست. زنا با مردا فرق دارن و خیلی زود تحت تاثیر قرار می‌گیرن. اون واقعا یه قربانی به تمام معنا بود. احتمالا سندروم استهکلمی چیزی داشته.

نه من چیز اضافه‌ای نخوندم. منظورم این بود که باهاش اونجوری برخورد کرد که لیاقتشو داشت. واقعا فک می‌کنی یه دزد دریایی آدم پایبندیه؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این توهم نیست! احساسات زنانه ست. زنا با مردا فرق دارن و خیلی زود تحت تاثیر قرار می‌گیرن. اون واقعا یه قربانی به تمام معنا بود. احتمالا سندروم استهکلمی چیزی داشته.

نه من چیز اضافه‌ای نخوندم. منظورم این بود که باهاش اونجوری برخورد کرد که لیاقتشو داشت. واقعا فک می‌کنی یه دزد دریایی آدم پایبندیه؟!

 

درسته زنا احساساتی ان ولی عقل هم دارن. آخه کدوم عقلی میگه عاشق همچین آدم عیاشی شد اخلاق که نداره، انسان نیست،ظالم و خیانتکاره، کلا قیافه هم نداره که حداقل بگیم رابطشون فقط بر این اساس بوده (که اگرم داشت اونم حال بهم زنه به نظرم که فقط عاشق قیافه کسی شی) خب پس چه دلیلی داشته جز ضعف و حماقت خودش؟

در ضمن اون احساس رو نمیتونه نسبت به هم جنس خودش (زن اگان) به کار بگیره و دل بسوزونه براش؟

در مورد دومی هم اصلا فکر نکنم آدمی مثل اگان اهمیتی بده که کسی که باهاشه با کس دیگری هم هست یا نه. اون قضیه اون معشوقش هم که کشتش ، چون تو پیری بوده احتمالا به غرورش برخورده که مثل سابق نیست و کسی حاضر نیست باهاش باشه

در هر صورت اون زنه حتی اگر حال اگان رو هم گرفته باشه درسته از این نظر دل آدم خنک میشه ولی خودش مشکل داره مگه دزد دریایی نمیتونه از این نظر (وفاداری و ...) وجدان داشته باشه؟ تایوین با اون همه قساوت قلبش عاشق زنش بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@kei1

 

قضیه فصل ها رو که تو همون بحث های که داشتیم تو تایپک حل شد، مدرک محکم از سوی جورج ارائه شد منم یقین آوردم به قضیه.

 

ولی هنوز یه سئوال برام مونده آخر دنیا وستروس کجاست !! کلی جا و مکان هست که هنوز ناشناخته مونده جنوب وستروس، شمال وستروس اطراف والریا قاره های جنوبی و کلی جا ای کاش یه مقدار بیشتر به اینا میپرداختن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
طرفدار نسبی استارکها » دوشنبه آبان 11, 93 12:22 am[/url]"]

درسته زنا احساساتی ان ولی عقل هم دارن. آخه کدوم عقلی میگه عاشق همچین آدم عیاشی شد اخلاق که نداره، انسان نیست،ظالم و خیانتکاره، کلا قیافه هم نداره که حداقل بگیم رابطشون فقط بر این اساس بوده (که اگرم داشت اونم حال بهم زنه به نظرم که فقط عاشق قیافه کسی شی) خب پس چه دلیلی داشته جز ضعف و حماقت خودش؟

در ضمن اون احساس رو نمیتونه نسبت به هم جنس خودش (زن اگان) به کار بگیره و دل بسوزونه براش؟

در مورد دومی هم اصلا فکر نکنم آدمی مثل اگان اهمیتی بده که کسی که باهاشه با کس دیگری هم هست یا نه. اون قضیه اون معشوقش هم که کشتش ، چون تو پیری بوده احتمالا به غرورش برخورده که مثل سابق نیست و کسی حاضر نیست باهاش باشه

در هر صورت اون زنه حتی اگر حال اگان رو هم گرفته باشه درسته از این نظر دل آدم خنک میشه ولی خودش مشکل داره مگه دزد دریایی نمیتونه از این نظر (وفاداری و ...) وجدان داشته باشه؟ تایوین با اون همه قساوت قلبش عاشق زنش بود

برا همینه که میگم برای مردا قابل درک نیست. این چیزی که بشه توضیحش داد. این مساله روانیه. چطور از کسی که بزور از قصرش کشیدنش بیرون، اسیرش کردن، کلی تحقیر شده و اتفاقای دیگه بعدش افتاده، انتظار داری مثه یه آدم سالم، عقلانی تصمیم بگیره و فکر کنه؟!!!

بعدشم مگه دست خودش بوده، اگان از بین اسرا کشیدش بیرون، اختیاری از خودش نداشته که حالا دلش واسه نیریس بسوزه یا نه.

بحث تایوین‌و اینجا نکشین وسط که من دیگه تقریبا مطمئنم اون تونل زیر برج دست‌و برا تایوین ساختن.

ویرایش شده در توسط مهمان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
تالیسا » دوشنبه آبان 12, 93 10:51 am[/url]"]
طرفدار نسبی استارکها » دوشنبه آبان 11, 93 12:22 am[/url]"]

این توهم نیست! احساسات زنانه ست. زنا با مردا فرق دارن و خیلی زود تحت تاثیر قرار می‌گیرن. اون واقعا یه قربانی به تمام معنا بود. احتمالا سندروم استهکلمی چیزی داشته.

نه من چیز اضافه‌ای نخوندم. منظورم این بود که باهاش اونجوری برخورد کرد که لیاقتشو داشت. واقعا فک می‌کنی یه دزد دریایی آدم پایبندیه؟!

 

تالیسا » دوشنبه آبان 12, 93 10:51 am[/url]"]
طرفدار نسبی استارکها » دوشنبه آبان 11, 93 12:22 am[/url]"]

درسته زنا احساساتی ان ولی عقل هم دارن. آخه کدوم عقلی میگه عاشق همچین آدم عیاشی شد اخلاق که نداره، انسان نیست،ظالم و خیانتکاره، کلا قیافه هم نداره که حداقل بگیم رابطشون فقط بر این اساس بوده (که اگرم داشت اونم حال بهم زنه به نظرم که فقط عاشق قیافه کسی شی) خب پس چه دلیلی داشته جز ضعف و حماقت خودش؟

در ضمن اون احساس رو نمیتونه نسبت به هم جنس خودش (زن اگان) به کار بگیره و دل بسوزونه براش؟

در مورد دومی هم اصلا فکر نکنم آدمی مثل اگان اهمیتی بده که کسی که باهاشه با کس دیگری هم هست یا نه. اون قضیه اون معشوقش هم که کشتش ، چون تو پیری بوده احتمالا به غرورش برخورده که مثل سابق نیست و کسی حاضر نیست باهاش باشه

در هر صورت اون زنه حتی اگر حال اگان رو هم گرفته باشه درسته از این نظر دل آدم خنک میشه ولی خودش مشکل داره مگه دزد دریایی نمیتونه از این نظر (وفاداری و ...) وجدان داشته باشه؟ تایوین با اون همه قساوت قلبش عاشق زنش بود

برا همینه که میگم برای مردا قابل درک نیست. این چیزی که بشه توضیحش داد. این مساله روانیه. چطور از کسی که بزور از قصرش کشیدنش بیرون، اسیرش کردن، کلی تحقیر شده و اتفاقای دیگه بعدش افتاده، انتظار داری مثه یه آدم سالم، عقلانی تصمیم بگیره و فکر کنه؟!!!

بعدشم مگه دست خودش بوده، اگان از بین اسرا کشیدش بیرون، اختیاری از خودش نداشته که حالا دلش واسه نیریس بسوزه یا نه.

بحث تایوین‌و اینجا نکشین وسط که من دیگه تقریبا مطمئنم اون تونل زیر برج دست‌و برا تایوین ساختن.

 

خوب منم یه خانمم ولی این چیزی که شما میگی برام قابل درک نیست!

شاید همچین آدمی ترس از طرف مقابلش داشته باشه ولی چجوری میتونه عاشق اون باشه؟!!!

برای اون تونل هم منم به تایوین مشکوکم.بعد حرفهایی که به تیریون میزد و بعد یهو شی تو تختش پیدا شد کاملا منطقیه.انگار میخواسته بگه من انسانه خیلی کاملیم و نیازهای آدمهای عادی رو ندارم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اون تونل زیر برج دست رو برای چه دلیلی میگید تایوین ساخته؟ یعنی تایوین انقدر اختیار داشته که راحت تو قصر جولون بده؟ در ضمن مگر اون تونل نوساز بوده؟ یا از زمان میگور وجود داشته؟

در هر صورت دلیلی نیست که تایوین به زنش خیانت کرده باشه و اون قضیه شی هم بعد از مرگ جوانا بوده تنها چیزی که معلومه اینه که تایوین به شدت به زنش علاقه داشته ازدواج نکردنش بعد از مرگ زنش ، لبخند نزدن و ... همه ظاهرا نشانه از عاشق بودنشه مگر اینکه بعدا چیز دیگه ای معلوم شه که اگر هم معلوم شه حرف اصلی من همچنان پابرجاست یه آدم هر چقدر تو یه موضوع بد باشه میتونه تو موضوع دیگه ای خوب باشه .یه قاتل میتونه آدم خوش اخلاقی باشه، یه دزد میتونه همسر خوب و وفاداری باشه دیگه مثال اصلی تو این داستان هم جیمی که با وجود اینکه از مقصران اصلی جنگ پنج پادشاه و خیانتکاره (نسبت به تاج و تخت و جازدن جافری به عنوان وارث تاج و تخت) و تلاش برای کشتن یک بچه معصوم کرده اما بهترین کار رو موقع فتح انجام داد و جون چند ده هزار نفر رو نجات داد منظور اصلی من همینه

 

در مورد اون برده دورنی : اگر قرار باشه تو هر سختی که آدم ها ببینن کاملا اونا رو محق بدونیم و هر رفتارشون توجیه شه که ... در ضمن این رفتار که شما میگید یعنی دقیقا عاشق کسی شدن که بهتون ظلم کرده دیگه احساس نیست دیوانگی هست . به نظرم به خودش ظلم کرده این زن با این عاشق شدن.

درباره احساسش نسبت به نایریس هم من نگفتم که دلش همچین براش بسوزه که مثلا از اگان اطاعت نکنه یا چیزخورش کنه یا ... اما میتونه که ازش متنفر باشه یا حداقل اینطوری دیوانه وار عاشقش نباشه. نمیتونه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شاید اون تونل رو خود تایوین نساخته ولی من فکر میکنم حتما ازش استفاده میکرده تا فا..شه ها رو به اتاقش بیاره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Queen nymeria » دوشنبه آبان 12, 93 1:33 pm[/url]"]شاید اون تونل رو خود تایوین نساخته ولی من فکر میکنم حتما ازش استفاده میکرده تا فا..شه ها رو به اتاقش بیاره.

 

البته من از وقایع کتاب پنجم بیخبرم ولی فراموش نکنید وریس از همه سوراخهای قصر باخبره وبرای رسیدن به اهدافش وجلب اعتماد افراد ممکنه بعضی از اسرار قصر رو به تایوین گفته باشه همونطور که به تیریون گفت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب خب خب. خوشبختانه مشخص شد میکار برای رسیدن به تاج و تخت حق کسی رو نخورده. ریگل که خفه شد، ایلور رو ایلورا کشت، ایلورا خودکشی کرد و دومین دخترش هم با دیرون ازدواج کرد و حق مردها بر زن ها ارجعیت داره. پس به حق بوده و توطعه ای در کار نبوده. گرچه اون سه نفری که به ایلورا حمله کردن خیلی مشکوکن. منو خیلی یاد خون و پنیر میندازن.

 

چشم نخورن هرچی میگذره تعداد خویشاوندکش های تارگرین ها بیشتر میشه

 

این ایریس عجب آدم سرخوشی بوده! ایگور و اسیرهای به اون با ارزشی رو اونقدر راحت از دست داد! رسما با اینکارش کل زحمت های میکار و بریندن رو به باد داد.

 

اطلاعات تو کتاب خیلی با اطلاعات قبلی فرق داره. طبق اطلاعات قبلی ایگور اصلا ازدواج نکرده بود، ریگل دوتا پسر دوقلو داشت و والار دوتا پسر! اما الان مشخص شده که ایگور با دختر بزرگ دیمون ازدواج کرده بود، ریگل یه پسر داشت و والار بچه نداشته! حتی من یادمه تو دانک و اگ خوندم که یه سپتون به مردم میگفت بریندن و شیرا بچه های والار رو کشتن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استاد آمون » دوشنبه آبان 12, 93 3:04 pm[/url]"]خب خب خب. خوشبختانه مشخص شد میکار برای رسیدن به تاج و تخت حق کسی رو نخورده. ریگل که خفه شد، ایلور رو ایلورا کشت، ایلورا خودکشی کرد و دومین دخترش هم با دیرون ازدواج کرد و حق مردها بر زن ها ارجعیت داره. پس به حق بوده و توطعه ای در کار نبوده. گرچه اون سه نفری که به ایلورا حمله کردن خیلی مشکوکن. منو خیلی یاد خون و پنیر میندازن.

 

چشم نخورن هرچی میگذره تعداد خویشاوندکش های تارگرین ها بیشتر میشه

 

این ایریس عجب آدم سرخوشی بوده! ایگور و اسیرهای به اون با ارزشی رو اونقدر راحت از دست داد! رسما با اینکارش کل زحمت های میکار و بریندن رو به باد داد.

 

اطلاعات تو کتاب خیلی با اطلاعات قبلی فرق داره. طبق اطلاعات قبلی ایگور اصلا ازدواج نکرده بود، ریگل دوتا پسر دوقلو داشت و والار دوتا پسر! اما الان مشخص شده که ایگور با دختر بزرگ دیمون ازدواج کرده بود، ریگل یه پسر داشت و والار بچه نداشته! حتی من یادمه تو دانک و اگ خوندم که یه سپتون به مردم میگفت بریندن و شیرا بچه های والار رو کشتن.

 

 

من همش نگران اون بخش تارگرین های کتاب ام.

کلاً که در زمینه به خاطر سپردن و درک روابط و نسبت های فامیلی استعدادی ندارم، اسم های تارگرین ها، علاقه مفرطم بهشون، از شونصد جهت با هم فامیل بودن شون و ... هم که هست.

 

استاد کلاس "شجره تارگرین ها" برگذار نمی کنی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
Queen nymeria » دوشنبه آبان 12, 93 1:33 pm[/url]"]شاید اون تونل رو خود تایوین نساخته ولی من فکر میکنم حتما ازش استفاده میکرده تا فا..شه ها رو به اتاقش بیاره.

 

قبل از مرگ زنش یا بعدش؟ چون بعد از مرگ جوانا هم همچنان تایوین دست هست تا مدت زیادی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

راستی این Lyonel Baratheon نبردش با

دانکن بلند چی میشه؟ وقتی شاهراده دانکن کوچک از ازدواج با دختر Lyonel Baratheon سرباز میزنه، لیونل به خاطر انتقام خودش رو شاه اعلام میکنه ولی اگان برای صلح پیشنهاد میده دخترش با وارث استورم لند ازدواج کنه(که رابرت از نوادگان این ازدواجه و در واقع اگان پنجم خاندان خودش رو نابود کرد ) و دانکن کوچک هم از پادشاهی صرفنظر میکنه ولی این وسط یه عکس تو کتاب هست که نوشته نبرد لیونل با شوالیه دانکن بلند اون برای چیه پس؟ عکسش و داستان در صفحه 390 قرار داره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@کیوان

 

اصلا لازم نیست بخش مربوط به تارگرین ها رو بخونی. دیگه هیچکس در بی طرف بودن نگهبانان و صنف مقدس استادان شک نداره. منم که عضو هردوتاشونم پس خودم با بی طرفی کامل برای همه تاریخچشونو توضیح میدم.

 

بله در فکرش هستم. یه دوره شجره تارگرین ها با شرح کامل کارهای مفید و تاثیرگذارشون. فقط قبلش باید یه فکری به حال شجره نامه تو در توی استارک ها بکنم. خیلی عجیب غریبه. از یه جایی به بعد نسلشون خشک شده و فقط ریکارد و زنش موندن!

 

@طرفدار نسبی استارک ها

بخاطر همون باهم جنگیدن و وقتی دانکن شکستش داد تن به شرایط اگان داد و ریل رو پذیرفت. دانک هم پیشرفت های قابل توجهی میکنه! علاوه بر لیونل یکی از بلکفایرها (فکر کنم هیگان بود) رو هم شکست میده!

 

پ.ن:من فکر میکردم بخش مربوط به حکومت ایریس دوم کمترین تاریخ ناگفته رو داره ولی ماشالا بیشترین تغییرات مال همین بخشه. اینقدری که مجبور شدم کل مطالب قبلی رو کنار بذارم.

ایریس هم اگان چهارمی بوده برای خودش. شب میخوابیده صبح پامیشده هرچی گفته بوده رو فراموش میکرده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استاد آمون » دوشنبه آبان 12, 93 5:12 pm[/url]"]@کیوان

 

اصلا لازم نیست بخش مربوط به تارگرین ها رو بخونی. دیگه هیچکس در بی طرف بودن نگهبانان و صنف مقدس استادان شک نداره. منم که عضو هردوتاشونم پس خودم با بی طرفی کامل برای همه تاریخچشونو توضیح میدم.

 

بله در فکرش هستم. یه دوره شجره تارگرین ها با شرح کامل کارهای مفید و تاثیرگذارشون. فقط قبلش باید یه فکری به حال شجره نامه تو در توی استارک ها بکنم. خیلی عجیب غریبه. از یه جایی به بعد نسلشون خشک شده و فقط ریکارد و زنش موندن!

 

 

 

پ.ن:من فکر میکردم بخش مربوط به حکومت ایریس دوم کمترین تاریخ ناگفته رو داره ولی ماشالا بیشترین تغییرات مال همین بخشه. اینقدری که مجبور شدم کل مطالب قبلی رو کنار بذارم.

ایریس هم اگان چهارمی بوده برای خودش. شب میخوابیده صبح پامیشده هرچی گفته بوده رو فراموش میکرده!

 

از همین الان که ذکر کردی "با شرح کارهای مفیدشون" معلومه که می خوای شانه خالی کنی و درباره هر کی یه 4 تا کلمه بنویسی.

منتظرم برسم اونجا ببینم چند صفحه متوالی می تونم دووم بیارم.

 

 

 

می شه الان حکومت ایریس دوم و رابرت رو مقایسه کنی ؟!!!

من که از قدیما یه چیزایی یادمه.

 

پ.ن: فقط حیف که شهاب نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از همین الان میدونم از کجا به بعد با یه نقد جامع طرفم. ولی یادت باشه: نگهبانان شب طرف کسی رو نمیگیرن!

 

هنوزم وضع حکومتش بهتر از رابرته چون دست بهتری داشته و انتخاب های شوراش بهتر بودن. حالا بذار از داسکندیل که رد شدم یه نقد درست و حسابی میکنم.

خیلی با مطالب قبلی فرق داره. حالا بخونی متوجه میشی. زمان وقوع یه سری جنگ ها مثل ناین پنی کینگز فرق کرده، گذشته ها جوری فرق کرده که با خودم گفتم " اینا اینقدر باهم خوب بودنو این شد سرنوشتشون؟"

تازه الان فهمیدم چرا ریلا جوانا رو بیرون کرد یا ایریس چرا اینقدر با ریلا مشکل داشت! باورت میشه حتی تعداد بچه

های ایریس و ریلا از سه به هفت تغییر کرده؟

 

پ.ن: آره واقعا.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
استاد آمون » دوشنبه آبان 12, 93 2:04 pm[/url]"]

اطلاعات تو کتاب خیلی با اطلاعات قبلی فرق داره. طبق اطلاعات قبلی ایگور اصلا ازدواج نکرده بود، ریگل دوتا پسر دوقلو داشت و والار دوتا پسر! اما الان مشخص شده که ایگور با دختر بزرگ دیمون ازدواج کرده بود، ریگل یه پسر داشت و والار بچه نداشته! حتی من یادمه تو دانک و اگ خوندم که یه سپتون به مردم میگفت بریندن و شیرا بچه های والار رو کشتن.

استاد تا جایی که درباره والار یادمه بچه هاش مرده به دنیا اومده بودند و اون سپتون هم می گفت که بریندن و شیرا بچه های والار رو تو شکم مادرشون کشتن! حالا این تیکه از کتاب TWoIaF رو هنوز نخوندم نمیدونم چی گفته!

 

 

مطالبی که درباره تورنی هارنهال نوشته بود هم خیلی جالب بود! نوشته بود احتمالش میره که این تورنی در واقع کار ریگار بوده باشه تا لردهای وستروس رو یه جا جمع کنه و باهاشون یه Great Council مخفیانه راه بندازه واسه برکناری ایریس! و اصلا به همین خاطر بوده که ایریس بعد چندین سال برای اولین بار از رد کیپ بیرون میاد، تا نذاره همچین جلسه ای تشکیل بشه! جالب بود کلا!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به یه نکته ی جالب دیگه برخوردم:

 

Jenny of Oldstones was accompanied to court by a dwarfish, albino woman who was

reputed to be a woods witch in the riverlands. Lady Jenny herself claimed, in her

ignorance, that she was a child of the forest.

 

پس اون حدس هایی که درباره Ghost of Highheart زده می شد تایید شد!

 

استاد آمون » دوشنبه آبان 12, 93 4:34 pm[/url]"]

خیلی با مطالب قبلی فرق داره. حالا بخونی متوجه میشی. زمان وقوع یه سری جنگ ها مثل ناین پنی کینگز فرق کرده، ...

راست میگی استاد منم خیلی تعجب کردم! قبلا یادمه گفته شده بود جنگ ناین پنی کینگز تو دوره اگان پنجم اتفاق افتاده، (البته یادم نیست کجا!) اما اینجا تو پادشاهی جیهیریس دوم آوردش!

 

پ.ن: اون تیکه ای که گفتم هنوز نخوندم رو خوندم! :دی کلا این جا چیزی درباره بچه های والار ننوشته! اما تو ویکی چک کردم، همون چیزی که تو پست قبلیم گفتم رو نوشته!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×