رفتن به مطلب
ریگار

نظرسنجی شماره 7: در روایت داستان نغمه یخ و آتش تا اوایل ...

Recommended Posts

نظرسنجی شماره 7

در روایت داستان نغمه یخ و آتش تا اوایل کتاب سوم به کدامیک از فصل ها علاقه بیشتری داشتید؟

 

  • سرآغاز
    دنریس - Daenerys
    ادارد - Eddard
    تیان - Theon
    برن - Bran
    تیریون - Tyrion
    کتلین - Catelyn
    جان - Jon
    آریا - Arya
    جیمی - Jaime
    داوس - Davos
    سنسا - Sansa

 

  • لطفا نظرتون رو نسبت به گزینه ها، در این تاپیک بیان کنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب رای من میره برای جیمی.چون وجهی از داستانو روایت میکنه که معمولا تو داستانای دیگه نمیبینیم. جیمی از نظر همه یه ادم رذله که شاهی که قسم به وفاداری و حفاظت ازشو خورده، کشته.ولی وقتی داستان از دید اون روایت میشه ادم خیلی باهاش احساس همدردی میکنه.هرچند تا اوایل کتاب سوم جیمی هنوز انچنان تغییری در منشش ایجاد نشده ولی همچنان یه شخصیت خیلی جذاب از نظر منه.این وجه از داستان چیزی بود که تو سریال به خوبی بهش پرداخته نشده بود (البته بحث ما این نیست) و من با خوندن کتاب فهمیدم جیمی چه بچه باحالی (سرسی قاطی نکنه برام؟! )

فصلای آریا و سنسا رو هم دوست دارم.آریا برای اینکه خودش شخصیت جالبی داره و اینکه کلن یه وجه دیگه از داستانو نقل میکنه که کسی چندان خبری ازش نداره و البته اینکه بیشتر مواقع هویتش مخفیه.این قضیه رو جالبتر میکنه.

فصلای سانسا رو دوست دارم و نمیدونم چرا .شاید بخاطر اینکه آدم تغییر نگرش و رشد فکریو درش میبینه و یا شایدم خیلی ساده، یه دید کاملا زنونه به وقایع داره.

آها راستی من واقعا نمیدونم چرا همه اینقدر به برن علاقه دارن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اول از همه تیریون بعدش آریا

از اونجایی که تیریون با شخصیت های دیگه بیشتر از بقیه برخورد داره توی فصل های مربوط بهش نه تنها راجع به تیریون داریم میخونیم بلکه داریم بقیه شخصیت هارو از دید دیگه ای دنبال میکنیم و به نظر من فصل های مربوط به تیریون جذاب تر از بقیه است

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خیلی انتخاب سختیه...

 

تو کتاب دوم کسی که فصل هاش بیشتر از همه من رو متاثر می کرد کتلین بود. (احتمالا مخالف نظر همه!) به نظرم مارتین خیلی خوب تونسته بود وضعیت بغرنج زندگی کتلین رو به تصویر بکشه. از یه طرف غمی که تو این فصل ها موج میزد واقعا آدم رو تحت تاثیر قرار می داد، و در عین حال مبارزه کتلین با خودش واسه این که ظاهرش رو همچنان قوی و محکم نگه داره، و نذاره کسی بفهمه چطوری این غم از دست دادن شوهر و بچه هاش از درون شکستتش. این قسمت واقعا به نظرم یکی از بزرگترین نقاط قوت کار مارتینه.

 

فصل های سانسا هم تو کتاب دوم (و نه اول) نسبتا خوب بودند.(به دلایل مشابه کتلین ولی ضعیف تر)

 

فصل های جیمی به نظر من واقعا شاهکار مارتین هستند، و این فصل های این شخصیت و شخصیت های مشابهش هستن که کار مارتین رو اینقدر متمایز کردن. کلا شخصیت پردازی مارتین فوق العاده است، و در زمینه شخصیت های [تا حدودی] منفی بی نظیر. دیگه هیچ جوری نمیتونم این رو توصیف کنم!

 

فصل های تیریون رو هم دوست دارم، کلا نمیدونم چرا این تیریون این قدر موجود جالب و حتی دوست داشتنی ایه! آدم از حرف زدنش و زرنگ بازی هاش خنده اش میگیره و از نبوغش تعجب میکنه!

 

فصل های دنریس هم خوب بودن، ولی کم تر از بقیه بودن و کلا اتفاقایی که تو کتاب دوم واسه دنریس افتاد به طرز قابل توجهی کم تر از ماجراهای بقیه بود، و این یکم خسته کنندش کرده بود، که البته تو کتاب سوم تا حدودی جبران میشه.

 

بقیه POVها اونقدر جالب توجه نبودن، و برن و آریا هم به نظرم واقعا خسته کننده بودن. آدم خوابش میگرفت وسط فصلاشون ( به خصوص برن) از فصل های ادارد دوئلش با سرسی تو کتاب اول رو دوست داشتم. جان بعضی فصلاش خوب بودن بعضی ها نه. داووس هم جالب توجه بود. از تیان هم زیاد خوشم نیومد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نظر من روی تیریون ـه، فکر کنم از هر دیدی بخواییم به داستان نگاه کنیم تیریون رو نمیشه کنار گذاشت. تو داستان مارتین تیریون همه زوایای فنی مورد نظر مارتین رو بیان میکنه. از نظر من قسمت هایی کلیدی دست نخورده داستان با تلاش های تیریون رقم میخوره. فصل های کتلین و ادارد رو هم خیلی دوست داشتم. یادمه همین کتاب یک در کنار هم بودن تیریون و کتلین چقدر برام جذاب بود، به اغراق بزرگتر به بزرگی فتح اگان ازش لذت میبردم. تنها لنیستری که وقتی کنار یه استارک قرار میگیره داستان از دوسو جذب کننده است. حالا یه لنیستر دیگه مثل سرسی کنار مکمل های داستان قرار بدیم، بشدت علاقه مندم شخص مخاطبش سر به تنش نمونه:دی {یه ملکه بیشتر نداریم خب:)}. و اداردی که نمک داستان بود! اگه بخوام کتاب مارتین به عنوان یه ادویه معرفی کنم حتما به شخصیت ادارد خواهم رسید!

خیلی دوست دارم بدونم سرآغاز ها رو کسی دوست داشته یا نه؟ تم هر کتاب به قلم این فصل ها رفته، واقعا فصل های خیره کننده ای هستن. و چه خوب که داخل نظرسنجی بهش اشاره شد;)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من جان رو انتخاب کردم.به دو دلیل.دلیل اول اینه که برای من مهم ترین مسئله،مسئله ی اونسوی دیواره و همه ی اختلافات وستروس در مقابل خطری که تهدیدشون میکنه پشیزی محسوب نمیشن.علاوه بر این ترجیه میدم از جاهای مرموز و ناشناخته سر دربیارم تا اینکه از روابط کثیف بین شورای پادشاهی بدونم(حرصم میگیره).دلیل دیگه هم علاقه ی شدید من به کاراکتر جان اسنوئه که محبوبترین شخصیت در نظر منه.

انتخاب دومم تیریونه.این شخصیت فوق العاده ست.خیلی زیرک زرنگ و شوخ به نظر میرسه.تصمیمات بسیار جالبی میگیره.از طرز فکرش خوشم میاد و کاملا در بطن قسمت های مهم داستانه.همه ی اینا باعث میشه که تیریون و اتفاقاتی که براش میفته-علی الخصوص پس از ماجرای کتلین و لایسا-برام مهم جلوه کنن.در ضمن رفتار این شخصیت قابل پیش بینی نیست.درسته خیلی به اخلاقیات اهمیت میده اما خیلی جاها اهداف خودش رو مقدم بر هر چیزی میدونه.

گزینه سوم آریاست.علاوه بر علاقه ای که بهش دارم شخصیت آریا توی کتاب به خصوص در کتاب دوم خیلی خوب تصویر شده.و حس ماجراجویی جالبی برای آدم بوجود میاره.من احساس میکردم که خودم جای آریا قدم میزنم فرار میکنم دستگیر میشم ووو...

فصل های سرآغاز اولویت بعدی منه.شالوده ی کتاب در همون فصل اول بیان میشه.مقدمه کتاب اول رو خیلی دوست دارم.

ولی بدترین فصل خصوصا تو کتاب دوم برام فصل های دنریس بود.اصلا عذابی بود تموم نشدنی.با اینکه با دنریس مشکلی ندارم اما اصلا تحمل فصل هاش رو نداشتم.تغییر موضع از فصل جان به دنریس مثل این میمونه که سر ظهر تابستون از زیر باد کولر بلند شی بری زیر آفتاب بشینی و یه پلیور تنت کنی

حالا که بحث به اینجا کشیده میخوام یه چیز دیگه هم بگم.به نظرم یکی از مهمترین نقاط قوت داستانهای مارتین همین نوع ادبیاتش و نوع روایتشه.اینکه فصل های کتاب با نام شخصیت ها باشه به دو نکته کمک قابل توجهی میکنه.یک اینکه داستان به هیچ وجه لو نمیره.چون با خوندن نام یه شخصیت نمیفهمی قراره چه اتفاقی بیفته.دوم هم اینکه اگر روایت مثل داستانهای دیگه انجام میشد نهایتا یشه با یک یا دو شخصیت همزاد پنداری کرد.اما این نوع نگارش باعث میشه حتی از دیدگاه منفورترین شخصیت هم آگاه بشی و به این نتیجه برسی واقعا اونقدرها هم منفور نیست و شاید خودمون هم تو اون شرایط همون تصمیمات رو لحاظ میکردیم.به نظرم این نوع روایت توی خاکستری شدن شخصیت هاش به شدت نقش داره.روایت از دید 1 نفر در کل کتاب شخصیت های منفی رو بشدت سیاه جلوه میده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من به داووس رای دادم تا الانم فقط یه رای داره !

البته اگه نظر سنجی تا آخر کتاب پنجم بود به یکی دیگه رای میدادم ( از کاراکترای نسبتا منفی که اسمشو نمیگم که اسپویل نشه ! ) . چون تو کتاب پنجم، مارتین با این کاراکتر واقعا کولاک کرده . فصلهای جیمی لنیستر هم جالبه ، کلا نظر خواننده نسبت به اون عوض میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من کلا بین تمامی شخصیت های Pov آریا رو بیشتر از همه دوست دارم . فصل های خیلی خوبی هم داره . فصل های تیریون تا کتاب 3 - برخی از فصل های جان - چند تا از فصل های داووس و فصل های سنسا از یه جایی به بعد هم خیلی خوبند . فصل های ادارد توی کتاب 1 و کتلین توی کتاب دو و سه هم خوب بودند .

بدترین خسته کننده ترین و رو اعصاب ترین فصل ها هم متعلق فقط و فقط به دنریس ملکه مارمولک ها . فصل های آیرن بورن ها رو هم به جز تیان دوست نداشتم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در مجموع من تو انتخاب بهترین ، بین کتلین ، تیریون و ادارد خیلی شک داشتم و دارم ، اما در نهایت تیریون رو انتخاب میکنم چون بیشتر به قلب ماجرا ( کینگز لندیک) نزدیکه و تحرکات سرسی زیرک و کلا پایتخت رو بیشتر از دیدش میبینیم . شخصیت های قدرتمند هم خیلیی خوب به محک تیریون مشخص میشن ، مثل حقارت استاد پاسیل ، زیرکی واریس ، قدرت تایوین و ... انتخاب های بعدی من به ترتیب علاقه :

 

2- کتلین :فصل های کتلین در کتاب دو عالی بود ! کشمکش با خودش ، نگرانی هاش ، سفرش به جنوب و ...

 

3- ادارد :شاید اگه ادارد هنوز زنده بود فرصت بیشتری پیدا میکرد تا اول بشه .

 

4- داووس : از اونجایی که روایت گر تحرکات نظامی استنیس و مسائل پشت پرده اونه ، خیلی برام جذابه .

 

5- سنسا : به لطف نزدیکی به پایتخت و اخباری که به گوش میرسونه جذابه ، هرچند دوست دارم زودتر بزرگ شه و از فکر این فلوریان بیاد بیرون .

 

6- تیان : با این که از این پسره بدم میاد اما خدایی فصل های پر هیجان و خوبی داشت ، مخصوصا اواخر کتاب دوم که مدام بهتر میشد ( هرچند فصل های نفرت انگیز و تلخی بود ) .

 

7- جان : تو کتاب اول بیشتر دوستش داشتم ، کلا بعد از خونه کرستر دیگه جذابیتی برام نداشت ، اصلا دیوار و شمالش چه اهمیتی داره وقتی همه چی تو جنوب داره با زیبایی و ظرافت سیاست رقم میخوره ؟! ادر ها جونش رو بگیرن .

 

8- دنریس : انقدر دلم میخواست یکی از این همخون های دروگو یه ارخ دندونه دار رو فرو میکرد تو شکم این دنی تا با یه پایان غم انگیز ، خوشحالمون کنه ! تو کتاب دوم واقعا حوصله سر میبرد .

 

9- آریا : ترجیه میدم از دید یه بچه به جنگ نگاه نکنم ، خیلی جالب نیست برام .

 

10- برن : به حق هفت جهنم ، امیدوارم برن بی افته به دست بولتون ها تا پوستش رو ذره ذره بکنن ! داستان وقتی به برن میرسه در حد آلیس در سرزمین عجایب افت میکنه . مردن هیچ کس به اندازه این افلیج من رو خوشحال نمیکنه ! مردن که نه ، امیدوارم به خاطر این فصل های کسل کننده ای که داره با زجر کشته بشه .

 

سرآغاز ها رو دوست دارم ، اما وقتی کتاب رو تموم کرده باشم و از اول بخونمش ، دفعه اول معمولا متوجه نمیشم چی میگه ، مخصوصا تو کتاب دوم خیلی سخت باهاش ارتباط برقرار کردم .

 

در مورد جیمی هم هنوز نمیتونم نظری بدم . یکم زوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منم Tyrion رو انتخاب کردم چون با فاصله ی خیلی زیاد ، عاشق مدل فکر کردنشم.

شاید اگه Red Viper هم POV داشت ، میتونست رقیب باشه واسه Tyrion.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

انتخاب خیلی سختیه. حتی نمی تونم بگم بین کدوما تردید دارم چون اغلب فصلها دوست داشتنی اند, یا به خاطر جایگاهشون تو داستان یا به خاطر یک شخصیت جذاب یا یه اتفاق هیجان انگیز ولی فکر کنم تقریبا" به ترتیب اینجوری بشه:

- تنها کسی که همه فصلاشو بدون استثنا دوست داشتم داووس بود.

- فصلهای کتلین, خصوصا" تو کتاب دوم خیلی فوق العاده بودند و در واقع کلی از اتفاقات جناح راب و رنلی و همچنین تالیها رو فقط از دید کتلین دیدیم که خیلی هم فوق العاده بود.

- هر دو تا سرآغازها رو خیلی خیلی دوست داشتم. مخصوصا" کتاب دوم که خیلی عالی بود و چندین بار خوندمش.

- فصلهای ادارد تو کتاب اول و فصلهای سانسا تو هر دو تا کتاب چون اطلاعات دربار و جریانات اونجا رو می داد خیلی خوب بودند.

- فصلهای تیریون و جیمی هم که شاهکارند. شاید چون هر دو تا شخصیتهای خیلی پیچیده ای هستند. ( جیمی تازگیا داره پیچیده می شه).

- جان هم تو دو تا کتاب اول خیلی خوب بود ولی تو کتاب سوم یک مقداری خسته کننده شده. اصلا" جان دیگه او جان قبلی نیست.

- آریا رو هم دوست داشتم ولی بعضی فصلهاش بعد از سفرش از کینگز لندینگ خسته کننده بودند.

- فصلای تیان هم چون از خودش خوشم نمیومد دوست نداشتم ولی به نظرم خیلی قوی بودند و نسبتا" خوب تغییرات و درگیریهای درونیش رو تا تبدیل شدن به یه آدم مزخرف نشون می داد. اون فصلای آخر کتاب دو هم که فجیع بود. وای.....

- فصلهای برن رو خیلی دوست ندارم. به نظرم خیلی بیرون از اتفاقات کتابه و خیلی کند پیش می ره. فقط باید دنبالش کنیم شاید در آينده ها یک اتفاقی بیفته.

- دنریس هم بیشتر فصلاش خسته کننده بود. فقط اون جاهایی که کال دروگو بود خیلی خوب بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من اول از همه فصل های مربوط به جان دوست دارم چون هم اتفاقای مربوط به شمال در بر داره که پر از رمز و راز هم اینکه جان شخصیت محبوبمه

فصل دوم تیریون فک کنم با توضیحاتی که دوستان دادن دیگه نیاز نباشه منم از شخصیت زیرکش تعریف کنم

فصل های مربوط به جیمی هم تقریبا از وسطای کتاب 3 محشره انگار تازه متوجه شخصیتش میشی و یجورایی دلت براش میسوزه

تا قبل کتاب 3 هیچ وقت فک نمیکردم که سانسا رو به آریا ترجیح بدم ولی با توجه به اتفاقایی که انتهای کتاب 3 میوفته فصلای مربوط به سانسا رتبه چهارم برای من داره

فصلای مربوط به سمول تارلی هم تو کتاب 3 برعکس اون چیزی که تصور میکردم عالی بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
نظر سنجی مشکل داره من تا حالا سه بار رای دادم

تا اونجایی که میدونم از یک آی پی یکسان نمیشه چند بار رای داد ، شاید از فیلتر شکن استفاده میکنید یا کوکی هاتون رو پاک میکنید .

 

در هر صورت راه های زیادی برای دور زدن وجود داره ، این خودمونیم که باید مقید باشیم . لطفا چند بار رای ندید !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بچه ها میدونم خیلی وقته ازش گذشته، ولی من حرفمو پس میگیرم.از همه بیشتر از فصلای سانسا خوشم میاد بعدشم دنریس و جان.جیمیم خوبه.نمیدونم چرا ولی ظاهرا از POV های زنونه بیشتر خوشم میاد البته این به اون معنی نیست که فصلای کتلینو دوست دارم ها.کسل کننده ترین کتلینه بعدشم برن.

تریون جزو هیچ کدوم نیست ولی این ور ور کردناش بعضی وقتا خیلی رو مخه. بعضی جاها یه تیکه هایی میندازه باحاله ولی تو اطرافیان تریون شاغا باحاله.فکر کن شاغا POV بود...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من که کلا نگفته بودم ولی اول از همه فصل های جان رو دوست دارم بعد جیمی بعد تیریون سپس سانسا سپس آریا.

از برخورد با موقعیت جان و جیمی و طوری که تو شرایط تصمیم میگیرن و تغییرش میدن خوشم میاد

طنز تیریون شیرینه. و درک طنزآلود و ریزبینانه ای که از اطراف داره رو دوست دارم

حضور لیتل فینگر و شیطونیاش اطراف سنسا و صبر و به روی خود نیاوردن و جذب سانسا از محیط فصلاش رو جالب کرده برام

آریا یه دنیای جدیده!

یکی گفت رد وایپر اگه pov میشد.... من تو همون فصلی که ایشون وارد ماجرا شدن عاشقشون شدم. مارتین نامرده واقعا. دنیا عوض میشد اگه ردوایپر pov میشد...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تریون جزو هیچ کدوم نیست ولی این ور ور کردناش بعضی وقتا خیلی رو مخه. بعضی جاها یه تیکه هایی میندازه باحاله ولی تو اطرافیان تریون شاغا باحاله.فکر کن شاغا POV بود...

 

من تو اطرافیان تیریون از شی خیلی خوشم میاد. از برن هم اوایل خوشم میومد ولی بعد دیگه تکراری شده بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یکی گفت رد وایپر اگه pov میشد.... من تو همون فصلی که ایشون وارد ماجرا شدن عاشقشون شدم. مارتین نامرده واقعا. دنیا عوض میشد اگه ردوایپر pov میشد...

 

من تازه با رد وایپر آشنا شدم و هر چند قسم خورده بودم تو این کتابا دیگه از کسی خوشم نیاد ولی منم در برخورد اول عاشقش شدم. امیدوارم همینقدر کاریزماتیک باقی بمونه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من تازه با رد وایپر آشنا شدم و هر چند قسم خورده بودم تو این کتابا دیگه از کسی خوشم نیاد ولی منم در برخورد اول عاشقش شدم. امیدوارم همینقدر کاریزماتیک باقی بمونه.

در این لحظه فقط میتونم آه بکشم و بگم امیدوارم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چرا شخصیت هایی که قراره حذف بشن اینقدر محبوبند؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چرا شخصیت هایی که قراره حذف بشن اینقدر محبوبند؟؟؟

 

ای بابا؟ رد وایپرم؟ چه وضعیه!!

گفتم به کسی علاقمند نشم. وستروس کلا" وفا نداره!!مارتین عشق کشتن آدمای حسابیه!!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 

ای بابا؟ رد وایپرم؟ چه وضعیه!!

گفتم به کسی علاقمند نشم. وستروس کلا" وفا نداره!!مارتین عشق کشتن آدمای حسابیه!!

 

دو روز دنیا همینه زیاد حرص نخور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عجب ادمی هستی سمینو. این همه تلاش کردم که به آه کشیدن قناعت کنم و اسپویل ندم... در دم اومدی و ...

 

به نظرم مارتین رد وایپر رو اونقدر جذاب طراحی کرده بود که خودش دیده از پسِ بیش تر از این بهش نزدیک شدن و توصیف کردنش بر نمیاد. برای همین زد توی اوج کشتش... :دی

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من تو تگ اسپویل گفتم تازه غیر مستقیم نمیتونن جلو اسپویل مقاومت کنن من مقصر نیستم

 

رد وایپر شخصیت عالی داشت ولی کاری نبود که در ادامه بخواد انجام بده واسه همین زد کشتش

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×