رفتن به مطلب
Winterfell

رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

Recommended Posts

این تاپیک دوستداران دوآتیشه و دشمنان شدید رنلی براتیونه ! که به نظر من مناسبترین آدم برای جانشینی رابرت و یکی از بهترین شخصیتهای کتاب بود و کاملا" هم از این موضوع دفاع می کنم . به نظرم میاد همیشه تو بحثها کمی درحقش کم لطفی و اجحاف می شه. هر کس هر جور نظری در مورد رنلی داره می تونه اینجا مطرح کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به به ، وینترفل جان شک نکن که تو این راه تنها نخواهی بود ، بنده ارادت و علاقه خاصی به اینجانب دارم و اگه شایعاتی که فیلم در موردش به راه انداخت نبود ،:دی حتی نام کاربریم رو به نام رنلی انتخاب میکردم .

به نظر من هم رنلی به واسطه اخلاق خوب و حمایتی که از جانب گل ها ازش میشد ، میتونست آرامش رو به مملکت برگردونه ، کافی بود استنیس با ناجوانمردی پیروز نشه ، لنیستر ها سقوط میکردن و وستروس با لطف پادشاهی شمال و جنوب میتونست در آرامش باشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ممنونم ریگار عزیز. امیدوارم دوستان حمایت کنند.

منم اول می خواستم نام کاربریمو رنلی بگذارم ولی قبل از من گرفته شده بود.

با شما موافقم که رنلی به خاطر اخلاق و رفتار و محبوبیتش ( چرا بعضیا می گن که پوپولیسته؟!!) و حمایت زیادی که از طرف اغلب خاندانها می شد می تونست حکومت محکمی ایجاد کنه و مملکت رو خوب اداره کنه. به نظرم کشته شدنش اونم به اون شکل فجیع و غیر قابل انتظار یکی از بیرحمانه ترین کارهای مارتین بود. ولی اگر هم رنلی کشته نمی شد که همون اول بسم الله همه مشکلات داخلی حل میشد و دو سه جلد از حجم کتابا کم می شد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

راستش بعد از مرگ ادارد استارک ، پیش خودم میگفتم هرکسی بمیره اصلا برام مهم نیست ، فقط این رنلی زنده بمونه تا با قوای های گاردن دمار از روزگار این لنیسیتر ها در بیاره ، شب قبل از کشته شدنش ، وقتی با استنیس صحبت میکرد ، ثبات و آرامش استنیس بدجوری اذیتم میکرد ، اگه رنلی حداقل مثل ادارد شکست میخورد و بازی رو میباخت و می مرد مسئله ای نبود ، اما کشته شدنش به اون شکل نهایت ناجوانمردی بود . رنلی به قدری در کنار لوراس بزرگ شده بود که بعدی بود یه چرخش یا زیرکی نظامی بتونه شکستش بده .

اصولا این حرکت مارتین با استنیس و ملیساندر ، باگ به حساب باید بیاد .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ضمن اینکه مرگ ادارد با کلی زمینه های قبلی بود . اول کلی بدبختی پیش اومد و همه چیز تیره و تارشد و اوضاع بدتر و بدتر شد و آخرش هم ( هر چند ناباورانه) ادارد کشته شد ولی در مورد رنلی تقریبا" جای شک و شبه ای نبود که منطقا" هیچ اتفاقی نمی تونه شکستش بده و انگار مارتین یه چیزی از خودش در اورد که بتونه اون لشکر عظیم رو از هم بپاشونه. من فقط به خاطر ترسی که از مارتین داشتم می ترسیدم که رنلی رو با خیانت یه نفر از دوستانش بکشه مثلا" برین .ولی فکر نمی کردم با این روش احمقانه اونم اونقدر زود و در اوج بکشدش. واقعا" عجیبه وسط یه داستانی که تقریبا داشت رئال پیش می رفت یهو جادوی سیاه ( حالا هر چیزی که بود) از یه جایی پیدا بشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به به بلاخره انتظارها به پایان رسید و این تاپیک زده شد!

 

من اینجا آمادگی کامل خودم رو برای حمایت از خودم اعلام میکنم! :دی

 

به نظر من هم رنلی بهترین گزینه برای پادشاهی بود! نه مثل رابرت اونقدر بیخیال و خوش گذرون بود (البته یه کمکی بود، مثل همون مسابقاتی که تو مسیر جنگ برگزار میکرد، ولی دیگه در حد رابرت فاجعه هم نبود!) احتمالا مدتی هم که تو شورای پادشاهی با مارمولک هایی مثل لیتل فینگر و واریس و پایسل سر و کله زده بود باعث شده بود یخورده بیشتر از رابرت مملکت داری سرش بشه (البته یه خورده که چه عرض کنم، احتمالا هات پای هم بیشتر از رابرت از مسائل کشورداری سر در میاورد! :دی) و نه مثل استنیس اینقدر خشک و خشن و بیرحم بود! (البته استنیس اوایل بد نبود، ولی من به خاطر قتل ناجوانمردانه رنل ازش متنفر شدم!)

 

حالا درسته که این مباحث حق سلطنت و اینا مطرحه که استنیس قبل از رنلی در لاین وراثت قرار میگیره، ولی خداییش استنیس اصلا پادشاه خوب و به درد بخوری نمیشه! شاه بشه هم میشه یه چیزی تو مایه های میگور بی رحم که برخی تا آخر تبار تارگرین رو به خاطر بیرحمی اون سرزنش میکنن! (خداییش من هرچی فکر میکنم شباهت این دو نفر واسم بیشتر میشه!) در زمینه حق پادشاهی هم جواب رو با یه مثال میارم، اریون برایت فلیم تو لاین وراثت قبل ایمون و ایگان پنجم قرار داشت، ولی چون مخش تاب داشت فرستاده بودنش غاز بچرونه و به جاش ایگان شاه شد، که چهارمین پسر چهارمین پسر پدربزرگش بود و کلی کاندیدای به در نخور دیگه بودن که تو لاین وراثت قبل اون قرار داشتن (و به همین دلیل به Unlikely مشهور شد.) منظور این که برادر بزرگتر بودن و تو وراثت جلوتر قرار داشتن حق و دلیل حتمی برای پادشاه شدن نمیشه! پادشاه باید یه آدم درست و حسابی باشه نه مثل استنیس و اریون دیوانه!

 

 

به ریگار: آره عزیزم اون شایعات مال فیلم بود، من نمیدونم این که لوراس خیلی شیفته رنلی بود دلیل میشه برا ... بودنشون؟!!! اگه اینجوریه که هر دوتا مردی که باهم صمیمی بودن رو باید بگیم مشکل دارن! پس لابد تو آردا هم بلگ و تورامبار دوستیشون مشکوکه و فینگون و مایدروس هم نکنه قضیه ای بینشون در جریان بوده ما نمیدونستیم؟!!!! کلی دیگه از این موارد هست که مثلا تالکین گفته فلانی یکی رو خیلی دوست داشت، خب نمیشه همیشه اینجوری برداشت کرد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به وینترفل : با نامناسب بودن این چرخش داستان موافقم ، ما در آخر داستان اول لنیستر ها رو میبینم که در وضعیت بدی قرار گرفتن ، طوری که انگار راه خلاصی ازش ندارن ، اما رنلی قربانی ادامه یافتن داستان میشه و برای این که لنیستر ها باقی بمونن و توازن قدرت به هم نخوره کشته میشه ، اونم به اون شکل غیر منتظره .

 

به رنلی رحوم : موافقم ، ضمن این که استنیس چنان مدحوش قدرت بود که دست به قتل ناجوانمردانه برادرش زد . همین کافیه تا حق سلطنت از گردنش برداشته بشه .

 

پ ن : اینجا جاش نیست اما بعضی ها در مورد روابط تورین و بلگ و ... در جهان تالکین هم شبهه هایی دارن :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
راستش بعد از مرگ ادارد استارک ، پیش خودم میگفتم هرکسی بمیره اصلا برام مهم نیست ، فقط این رنلی زنده بمونه تا با قوای های گاردن دمار از روزگار این لنیسیتر ها در بیاره ، شب قبل از کشته شدنش ، وقتی با استنیس صحبت میکرد ، ثبات و آرامش استنیس بدجوری اذیتم میکرد ، اگه رنلی حداقل مثل ادارد شکست میخورد و بازی رو میباخت و می مرد مسئله ای نبود ، اما کشته شدنش به اون شکل نهایت ناجوانمردی بود . رنلی به قدری در کنار لوراس بزرگ شده بود که بعدی بود یه چرخش یا زیرکی نظامی بتونه شکستش بده .

اصولا این حرکت مارتین با استنیس و ملیساندر ، باگ به حساب باید بیاد .

 

ضمن اینکه مرگ ادارد با کلی زمینه های قبلی بود . اول کلی بدبختی پیش اومد و همه چیز تیره و تارشد و اوضاع بدتر و بدتر شد و آخرش هم ( هر چند ناباورانه) ادارد کشته شد ولی در مورد رنلی تقریبا" جای شک و شبه ای نبود که منطقا" هیچ اتفاقی نمی تونه شکستش بده و انگار مارتین یه چیزی از خودش در اورد که بتونه اون لشکر عظیم رو از هم بپاشونه. من فقط به خاطر ترسی که از مارتین داشتم می ترسیدم که رنلی رو با خیانت یه نفر از دوستانش بکشه مثلا" برین .ولی فکر نمی کردم با این روش احمقانه اونم اونقدر زود و در اوج بکشدش. واقعا" عجیبه وسط یه داستانی که تقریبا داشت رئال پیش می رفت یهو جادوی سیاه ( حالا هر چیزی که بود) از یه جایی پیدا بشه!

 

به وینترفل : با نامناسب بودن این چرخش داستان موافقم ، ما در آخر داستان اول لنیستر ها رو میبینم که در وضعیت بدی قرار گرفتن ، طوری که انگار راه خلاصی ازش ندارن ، اما رنلی قربانی ادامه یافتن داستان میشه و برای این که لنیستر ها باقی بمونن و توازن قدرت به هم نخوره کشته میشه ، اونم به اون شکل غیر منتظره .

 

به شدت با هردو موافقم! این کار مارتین خیلی بد بود! ضدحال خیلی بزرگی بود و من اصلا قکرش رو نمیکردم همچین اتفاقی بیفته! خیلی از دوستام هم که فقط فیلم رو دیده بودن سر این قسمت کلی اعصابشون خورد شد و گفتن خیلی غیرمنطقی بود! به نظر منم این قسمت از معدود ضعف های داستان مارتینه! کتاب اول تمام قشنگیش به این بود که با این که رگه های خیلی ضعیفی از جادو تو خودش داشت اما کاملا رئالیسم توش موج میزد (البته بعضی جاهاش بیشتر ناتورالیستی بود) به دنیا اومدن اژدها ها دروازه فانتزی رو براش باز کرد اما هیچ مشکلی برای داستان ایجاد نکرد بلکه قشنگ ترش هم کرد ولی این مرگ رنلی خیلی بیخود و مسخره بود! حالا یکی نیست بگه مرتیکه حسابی (مارتین عزیز! :دی) میخوای لنیسترا رو نگهداری و قدرتمندشون کنی چرا همچین بلایی سر رنلی میاری؟! خب از همون اول اینقدر بزرگش نمیکردی صدهزارنفر ارتش در اختیارش بذاری که بعد ندونی باهاش چیکار کنی و سرو تهشو چجوری هم بیاری!

 

پ ن : اینجا جاش نیست اما بعضی ها در مورد روابط تورین و بلگ و ... در جهان تالکین هم شبهه هایی دارن :دی

 

ای بابا چه وضعشه ما هر نام کاربری ای انتخاب میکنیم چرا دربارش شبهه ایجاد میکنین؟!! بابا پشت سر تورین دیگه حرف نزنین بنده خدا متاهله! تازه قبلشم که چشمش همش دنبال فین دویلاس بود! :دی

درباره مارتین نظری ندارم ولی خداییش دیگه از تالکین بعیده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من به عنوان رابرت پادشاه مرحوم وستروس به هیچ وجه رنلی رو به عنوان وارث اولم قبول ندارم .وارث واقعی من فقط و فقط استنیسه که انتقام من رو از این لنیسترهای ملعون هم می گیره . ( افسوس که در دوران زندگیم این قدر خرد نداشتم این قضیه ی اظهر من الشمس رو ببینم )

 

رنلی از هر لحاظ فاقد صلاحیت برای جانشینی رابرت است .از لحاظ حق قانونی که استنیس وارث قانونی رابرته که شکی هم توش نیست . اون اریون برایت فلیم هم قبل این که پدرش به سلطنت برسه تبعید شد . قرار نیست هر جا از لحاظ قانونی کم آوردیم انگی به یه نفر دیگه بزنیم و حق اون رو بدزدیم .

 

بعد شما می گید که رنلی چون با مارمولک های توی شورای کوچک ارتباط داشته چم و خم سیاست دستش اومده . ولی همین قضیه نشون می ده که رنلی فاقد تیز بینی و درایت لازمه . برای این که تقریبا تمام اعضای شورای کوچک ( حتی پایسل حقیر ) می دونستند بچه های سرسی حرامزاده اند ولی رنلی کوچک ترین شکی نکرد . در حالی که استنیس که خیلی کم توی شورا حضور پیدا می کرد و اغلب توی دراگون استون بود هم به این مساله پی برد .

 

بعد رنلی جان این قضیه ی لوراس رو به این راحتی نمی تونی از سر خودت باز کنی . بالا بیای پایین بری شما با این آقا رابطه داشتی .

در کل شواهدی توی کتاب هست که نشون می ده یه سر و سر هایی با هم داشتند . برای مثال وقتی تیریون از لوراس می پرسه که چرا با پوشیدن لباس گارد شاهی شانسش رو برای ازدواج و ... از دست می ده لوراس به تیریون می گه که وقتی خورشید غروب کنه یه سری شمع چه نوری می تونند بدن .

 

این تهمت ها و وصله های ناروا هم به هر کی بچسبه به تورین تورامبار نمی چسبه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به به ... رنلی براتیون عزیز. خوشحالم از اینکه وارد بحث شدید.

البته من در مورد اون موضوعی که می گید که در فیلم براش حرف در اوردن هم بحث دارم. چون بلاخره مارتین در کنار فیلمنامه نویسان مجموعه بوده و بعیده همچین اعمال نظری بدون نظر مثبت مارتین بوده باشه و اون هم کاراکترهای خودشو بهتر از هر کسی میشناسه ولی با اینکه این جریان به یک موضوع محوری در مورد رنلی تبدیل شد خیلی موافق نیستم چون ظاهرا" در کتاب این موضوع خیلی پنهان و پوشیده بود ولی فیلم به نسبت سکانسهایی که رنلی توش بود, مقدار پرداختن به این موضوع زیاد بود و خیلی چیزای دیگه رو تحت الشعاع قرار داد.

مثلا" از اون روحیه مثبت و شوخ رنلی که تو کتاب توصیف شده, در فیلم خیلی کم چیزی میبینیم در حالبکه به نظر من یک نکته مثبت شخصیتش همین بود. یعنی متعلق به نسلی بود که در امکانات و رفاه رشد کرده بودند و در جنگی شرکت نکرده بودند و به دنبال آسایش هم برای خودش و هم برای مردمش بود . قطعا" دیدگاه همچین کسی برای حکومت با کسیکه عشق خون و آدمکشیه خیلی فرق می کنه. ضمن اینکه اونقدر هم درگیر سیاست به معنای کثافتکاریاش نبود ولی به نسبت دو تا برادر دیگش بیشتر از سیاست سر در میاورد. همینکه به هر علتی تونست همچین لشگر عظیمی رو جمع کنه خودش قابلیت بزرگیه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
من به عنوان رابرت پادشاه مرحوم وستروس به هیچ وجه رنلی رو به عنوان وارث اولم قبول ندارم .وارث واقعی من فقط و فقط استنیسه که انتقام من رو از این لنیسترهای ملعون هم می گیره . ( افسوس که در دوران زندگیم این قدر خرد نداشتم این قضیه ی اظهر من الشمس رو ببینم )

منم خیلی خوشحال می شم که استنیس اینکارو بکنه چون لنیسترها دشمن همه هستند ولی تا جاییکه من یادمه کینگ رابرت مرحوم که بیخبرتر از همه جافری رو جانشین خودش اعلام کرد و ادارد تو متن نامه تغییر جزئی داد و اسم جافری رو حفف کرد.

 

بعد شما می گید که رنلی چون با مارمولک های توی شورای کوچک ارتباط داشته چم و خم سیاست دستش اومده . ولی همین قضیه نشون می ده که رنلی فاقد تیز بینی و درایت لازمه . برای این که تقریبا تمام اعضای شورای کوچک ( حتی پایسل حقیر ) می دونستند بچه های سرسی حرامزاده اند ولی رنلی کوچک ترین شکی نکرد . در حالی که استنیس که خیلی کم توی شورا حضور پیدا می کرد و اغلب توی دراگون استون بود هم به این مساله پی برد .

در مورد اینکه اعضای شورا موضوع بچه های سرسی رو می دونستند هم اصلا" عجیب نیست چون همه دائم در حال جاسوسی همدیگه و کل دربار بودند و واقعا" اگه لیتل فینگر و واریس که از نفس کشیدن هر کسی حتی تو وینترفل هم خبر داشتند این موضوع رو نمی دونستند عجیب بود. ولی رنلی تو این جاسوس بازیهای دربار زیاد درگیر نبود و حتی سالیان زیادی رو هم در دربار نگذرونده بود و اتفاقا" یکی از نکات مثبت شخصیتش هم همین بود که درگیر این بازیا نبود ولی اینکه استنیس طور فهمیده بود واقعا" جای تعجب داره چون به نظر من این سه تا برادر براتیون جزو روراست ترین و ساده ترین آدمهای وستروس بودند و مطمئن باش موضوع رو یک کسی از یه جایی به استنیس رسوند بود!

بعد رنلی جان این قضیه ی لوراس رو به این راحتی نمی تونی از سر خودت باز کنی . بالا بیای پایین بری شما با این آقا رابطه داشتی .

در کل شواهدی توی کتاب هست که نشون می ده یه سر و سر هایی با هم داشتند . برای مثال وقتی تیریون از لوراس می پرسه که چرا با پوشیدن لباس گارد شاهی شانسش رو برای ازدواج و ... از دست می ده لوراس به تیریون می گه که وقتی خورشید غروب کنه یه سری شمع چه نوری می تونند بدن .

خب رنلی باراتیون خودت بیا اینو جواب بده. منکه نمی تونم کارای تو رو منکر بشم!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به winterfell: نه این حرفتون رو درباره سریال فکر نمیکنم خیلی درست باشه! مارتین امتیاز ساخت رو به کارگردان های فیلم فروخته، و یکی یه جایی گفت (فکر کنم Manuel بود!) که این تو قراردادشون بوده که کارگردانا دستشون بازه و اگه خواستن میتونن فیلم رو تغییر بدن؛ وگرنه من بعید میدونم مارتین راضی باشه اینقدر داستان تحریف شه و تغییرات فاحش توش به وجود بیاد (البته این مورد مد نظرم نیست!) کلا فیلم خیلی رو nerveه، من اصلا از این انحرافش از کتاب خوشم نمیاد!

 

به کینگ رابرت: استنیس چون دنبال جان ارن راه افتاده بود و باهاش تحقیق کرده بود فهمیده بود، و این جان ارن بود که اول فهمید.

 

درهر حال من قصد ندارم دامان رنلی مرحوم رو از این اتهام پاک کنم، ولی به نظر من حتی اون جمله هم نمیتونه ثابت کننده اون شکل رابطه ای که تو فیلم نشون داد باشه! منم گفتم لوراس شیفته رنلی بوده، ولی معلوم نیست چی بینشون گذشته. اگه این طوره برین هم عاشق رنلی بوده، پس باید بگیم اون هم با رنلی رابطه داشته؟ (همون طور که جیمی گفت!) نمیشه که هر کی از هر کسی خوشش اومد و اون رو خورشید توصیف کرد بگیم بینشون سر و سری بوده! اگه این طوره با توجه به شواهد من وجود رابطه بین سر دانکن بلندقامت و اگان پنجم رو محتمل تر میدونم! (واقعا اونا وضعشون خیلی خراب تره!)

 

به هر حال اگه چیزی هم بوده (حالا در هر سطحی، چه شیفتگی ساده لوراس چه فراتر از اون) این موضوع پنهان و بین خودشون بوده و اون طور مثل فیلم نبوده که همه (یعنی همه حتی مردم عادی، حتی اون سربازای لنیستر!) ازش خبر داشته باشن و این قضیه بین همه مشهور باشه!

 

پ.ن: این همه موضوع درباره رنلی هست که بخوایم بحث کنیم حالا چرا گیر دادیم به این یکی؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یعنی از این ضایع تر آدم نبود توی داستان.

 

این آدم نه ادعاش ادعای درست و صدقی بود ، نه اونقدر بهش وفادار بودن که ... نصفشون فِرت چسبیدن به استنیس ، بقیه شون هم فِرت (فیرت :دی) چسبیدن به لنیستر ها.

 

مورد هم که داشت. بابا جان ، هر تمایلی داری واسه خودت داشته باش ، ولی د ِ لامذهب اون مارجری رو یه حالی بهش بده ... حیف نیست ؟! یارو هنوز دختره بعد از این همه وقت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به رنلی: من فکر می کردم که مارتین در کنار عوامل فیلم بوده و اگر تغییری داده شده همش با نظر خودش بوده برای همین اینهمه تغییرات عجیب تو بقیه اتفاقات فیلم به نظرم خیلی عجیب بود. پس اگه اینجوریه که کلیت این جور ارتباط هم جای تردید داره و می تونه یک شیفتگی معمولی باشه که از لوراس اصلا" هم چندان بعید نیست.

 

منم موافقم که رنلی خیلی موضوعات دیگه برای بحث کردن داره و این موضوع ( که حتی اگر باشه هم به نظر من نقطه ضعف نیست) اونقدر اهمیت نداره که اینقدر در موردش بحث بشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
منم موافقم که رنلی خیلی موضوعات دیگه برای بحث کردن داره و این موضوع ( که حتی اگر باشه هم به نظر من نقطه ضعف نیست) اونقدر اهمیت نداره که اینقدر در موردش بحث بشه.

 

خوب گفتی لیدی. من اگه منبعمون کتاب بود میگفتم ضعفه که همه دنیا از موضوعی تا این حد خصوصی خبر داشته باشن، ولی وقتی بحث کتابه به نظر منم اصلا مهم نیست که طرف چه تمایلاتی داشته، مهم اینه که ببینیم فکرش چی بوده چیکار کرده چیکار میخواسته بکنه! به خصوص تو نغمه که هیچ کدوم از شخصیتاش صد درصد سالم و پاک نیستن و اگه بخوایم بر اساس انحراف جن.سی کسی رو کنار بذاریم و ازش بدمون بیاد عملا هیچ فردی باقی نمیمونه! ولی جالبه که این موضوع برعکسه و به طور مثال تیریون (با اون وضعش!) بین POVها پرطرفدارترینه!

 

درباره نظر کینگ رابرت درباره وارث قانونی سلطنت و به حق بودن یا نبودن، من یه بار دیگه تاکید میکنم که اصولا چیزی به اسم حق پادشاهی وجود نداره! پادشاهی مال اون کسیه که زور بیشتر و لشکر بزرگ تر و ثروت گسترده تری داره! وگرنه نه ایگان فاتح حق پادشاهی بر وستروس رو داره نه رابرت باراتیون! ولی این ها چون زورشون زیاده میگن پادشاهی حق ازلی منه و هرکی هم جرات کنه بگه نه یا با آتش اژدها خاکستر میشه یا گرگور کلگان میره سراغش! حالا ویسریس ابله هر چقدر ادعای برحق بودنش بشه وقتی با آدمکش های رابرت مواجه بشه حرفی برا گفتن نداره! و استنیس هم بگه من برادر بزرگترم و حق منه، ببینیم دست خالی میخواد جلو ارتش های گاردن چیکار کنه! ببینید چقدر تو تاریخ کسانی بودن که برادر بزرگترشون رو پادشاهی بهش میرسیده زندانی یا تبعید کردن یا حتی کشتن، و نه در زمان خودشون و نه فرزندان و نوادگانشون کسی نتونسته بگه تو حقی واسه پادشاهی نداری! تازه میشه بنیادی تر از این هم بحث کرد...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

همین نکته که چرا اینجور جریان ج.ن.س.ی در مورد یک نفر اینقدر مورد توجه همه است هم خیلی جالبه. البته منظورم خوانندگان کتاب و تماشاگران سریاله.اونم تو همچین سریالی که تو سرزمینی مثل وستروس می گذره و به قول شما تقریبا" همه انواع و اقسام کارهای عجیب و غریب رو انجام می دن و انگار کلا" اخلاق اونجا یک چیز دیگه ای تعریف شده! ولی در مورد رابطه خاص رنلی و لوراس اینقدر همه شدید اظهار نظرمی کنند. فکر میکنم این موضوع الان مد روز دنیاست شاید برای همین سریال یه مقدار روغن داغشو زیاد کردن.

در مورد حق جانشینی هم باهات موافقم که تو وسترس کلا" حق و حقوق معنا نداره ولی مسئله اینه که آدمای دیگه ای که مدعی بودند و هستند هم چندان مالی نیستند. برای استنیس خیلی احترام قائل بودم ولی با درگیر کردن خودش با ملیساندر ارج و قرب خودش پایین آورد و اگه خودش یا شمشیر خودش جلو میامد بیشتر طرفدارش بودم. ضمن اینکه کشتن برادرش با اون روش نامردی خیلی شخصیتشو تخریب کرد و مطمئنم این موضوع یه جایی تا آخر داستان دامنشو می گیره.

 

البته اینجا من وینترفلم لیدی نیستم تورامبار عزیز!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اومدین اینجا با اسامی ِ قدیمی ِ خودتون دل میدید قلوه میگیرید ؟

 

خب ببینید. بحث ، بحث ِ پادشاه یک مملکته. اگه Freddie Mercury هم جنس خودشو دوست داشته ، برای من محترمه ، به من هم ربطی نداره. اگه Ellen دوست دختر داره به من مربوط نیست زندگی خودشه ...

 

اما وقتی یکی شاه مملکته ، اونم در حد یکی مث ِ Robert یا Aegon the Conqueror ، چیزی که مهمه بعد از اینکه همه باید پیرو طرف باشن ، اون مردانگی و شاهیه !

چیزی که توی متن کتاب هم مشخصه ، Renly بخاطر تمایلاتش به جنس موافق ، جدی گرفته نمیشده. مث ِ این میمونه که شما بخوای بری دعوا ، همه ی بدنت عضله ای و اینا بعد یه سری آدم هم میخوان بخاطرت شاخ و شونه بکشن ، بعد تو پاشی با ماتیز صورتی بری محل دعوا!!

 

خب بحث همین هست. اینکه کسی که اون همه خاندان رو دنبال خودش میکشونه ، اگه میخواد رابطه ی عاطفی/جنسی با جنس موافق بر قرار کنه ، قبل از اون وظایفی داره ، قبل از اون باید هایی وجود داره و مهمترینش مخصوصا" برای Renly ، وصلت با Tyrell ها بود. وقتی که اصطلاحا Consummate رو هم حتی صورت نمیده که این دو تا خاندان ( و واسال هاشون ) به هم گره بخورن ، خب اونوقت این بچه خونگی بودنش بیشتر توی ذوق میزنه ...

 

من شایعه ی مشابهی رو در مورد اسکندر شنیدم ولی کسی خرده ای نمیگیره. یارو هر کاری که یک شاه لازم بوده به مردمش نشون بده رو کرده ... همه دوسش داشتن و "شاه" بوده.

 

Renly اتفاقا" به نظر من جزو شخصیت هاییه که اصن جای بحث نداره. بسیار پوچ بوده و چون ظاهر خوبی داشته ، همونایی که یه زمانی بخاطر بر و روی Targaryen ها که آی اینا موهاشون فلانه آی چشاشون فلانه رفتن سراغش. چون که Causeـش درست نبود! یعنی تو اساسا وقتی که بر علیه برادرت که توی میراث پادشاهی از تو موجه تر هست رو بیخیال میشی و برای خودت آدم جمع میکنی ، این نشون از این میده که به خانواده و شرف اعتقاد نداری و در جایی مث وستروس حرکتی در این وسعت که این دو اصل رو زیر پا بذاری، چه بخوای چه نخوای محکوم به شکست هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
همین نکته که چرا اینجور جریان ج.ن.س.ی در مورد یک نفر اینقدر مورد توجه همه است هم خیلی جالبه. البته منظورم خوانندگان کتاب و تماشاگران سریاله.اونم تو همچین سریالی که تو سرزمینی مثل وستروس می گذره و به قول شما تقریبا" همه انواع و اقسام کارهای عجیب و غریب رو انجام می دن و انگار کلا" اخلاق اونجا یک چیز دیگه ای تعریف شده! ولی در مورد رابطه خاص رنلی و لوراس اینقدر همه شدید اظهار نظرمی کنند. فکر میکنم این موضوع الان مد روز دنیاست شاید برای همین سریال یه مقدار روغن داغشو زیاد کردن.

منم همینو میگم! رنلی چون تو این زمینه بهش مشکوکیم بده ولی بقیه که همه کاراشون رو علنی انجام میدن مشکلی ندارن؟! از اون گذشته، این شبهه درباره Red viper هم مطرحه (خیلی هم بدتر و علنی تر) ولی چرا کسی یقه اون رو نمیگیره و مسخره اش نمیکنه؟! البته شاید وقتی وارد سریال بشه و همچین چیزی درباره اون هم به داستان اضافه بشه فن ها یقه اون رو هم بگیرن!

 

در مورد حق جانشینی هم باهات موافقم که تو وسترس کلا" حق و حقوق معنا نداره ولی مسئله اینه که آدمای دیگه ای که مدعی بودند و هستند هم چندان مالی نیستند. برای استنیس خیلی احترام قائل بودم ولی با درگیر کردن خودش با ملیساندر ارج و قرب خودش پایین آورد و اگه خودش یا شمشیر خودش جلو میامد بیشتر طرفدارش بودم. ضمن اینکه کشتن برادرش با اون روش نامردی خیلی شخصیتشو تخریب کرد و مطمئنم این موضوع یه جایی تا آخر داستان دامنشو می گیره.

در مورد استنیس موافقم، ضمن این که هیچ کی سر از کار این ملیساندر در نمیاره و بعید نیست که خود استنیس رو هم سر کار گذاشته باشه! جالبه ملیساندر و توروس اهل میر هر دو راهب R'hllor هستن ولی یکیشون اینقدر منفی و اون یکی دیگه اینقدر مثبت!

در مورد بقیه هم به قول شما مدعی درست حسابی نداریم اصلا!

 

البته اینجا من وینترفلم لیدی نیستم تورامبار عزیز!

:دی شرمنده لیـ... ببخشید وینترفل عزیز، حواسم نبود، آخه عادت کردم!

خب شما بگید چجوری میشه یه آدم رو با اسم یه قلعه مورد خطاب قرار داد؟! :دی!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آره یک کم اسامی قر وقاطی شد.

من وسطای کتاب دوم بودم که سریال رو تماشاکردم و تا قبل از دیدن سریال هیچ چیز مشکوکی در رفتار رنلی برای تمایلات خاصش ندیدم تا اون جاییکه توکتاب تو مذاکراتش با استنیس, یه اشاره ای به موضوع شد. بقیه جاهای کتاب فقط اشاره است به خوش پوش بودن و کلا" خوشحال بودنش! این اغراق عجیب سریال در مردانه نبودن رفتارش ( که لوراس اشاره کرد که حتی از دیدن یه صحنه جنگ حالش به هم خورده بود) هم تو کتاب دیده نمی شه. مثل بقیه تو مبارزه شرکت می کنه و مثل خیلیای دیگه شکست می خوره. واقعا" اگه سریال رو نمی دیدی همین جریان ماتیس صورتی و.... تو نظرت مجسم میشد؟

ضمن اینکه به عنوان مسئولیتش با مارجری هم ازدواج می کنه و اگه بیشتر از دو سه هفته وقت داشت حتما" ازدواجش consmmate هم می شد وگرنه مریض نبود که دو تا خاندان را بگذاره سر کار.

اتفاقا" تو اون مهمونی قلعه لرد کسل هم توصیفی که از رفتارش میشه خیلی جالبه. " از غذا و شراب لذت می برد ولی مست یا پرخور به نظر نمیامد"

آدم به این متعادلی . ردیفی! پادشاه باید چه جوری باشه مگه؟

البته مانوال,درنلی خیلی جای بحث نداره چون فعلا" که مرده! هر چی هم بگیم که زنده نمیشه مگه اینکه مارتین یه کار عجیب و غریبی تا آخر داستان بکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

:دی شرمنده لیـ... ببخشید وینترفل عزیز، حواسم نبود، آخه عادت کردم!

خب شما بگید چجوری میشه یه آدم رو با اسم یه قلعه مورد خطاب قرار داد؟! :دی!

وقتیکه من اومدم همه اسمای خوبو گرفته بودند. بعد که این اسمو انتخاب کردم با انتخاب اسم خاندان و ... هم به مشکل خوردم ولی وینترفل رو خیلی خیلی دوست دارم و کلا" بیشتر خاطراتم از سریال با فضای وینترفله و موسیقی متنی که مخصوص اونجاست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
اومدین اینجا با اسامی ِ قدیمی ِ خودتون دل میدید قلوه میگیرید ؟

 

خب ببینید. بحث ، بحث ِ پادشاه یک مملکته. اگه Freddie Mercury هم جنس خودشو دوست داشته ، برای من محترمه ، به من هم ربطی نداره. اگه Ellen دوست دختر داره به من مربوط نیست زندگی خودشه ...

 

اما وقتی یکی شاه مملکته ، اونم در حد یکی مث ِ Robert یا Aegon the Conqueror ، چیزی که مهمه بعد از اینکه همه باید پیرو طرف باشن ، اون مردانگی و شاهیه !

چیزی که توی متن کتاب هم مشخصه ، Renly بخاطر تمایلاتش به جنس موافق ، جدی گرفته نمیشده. مث ِ این میمونه که شما بخوای بری دعوا ، همه ی بدنت عضله ای و اینا بعد یه سری آدم هم میخوان بخاطرت شاخ و شونه بکشن ، بعد تو پاشی با ماتیز صورتی بری محل دعوا!!

دقیقا کجای کتاب ذکر شده که رنلی به خاطر تمایلاتش جدی گرفته نمیشده؟ همون جا که گفته کل ریچ و استورم لند پشت سرش راه افتاده بودند؟ یا اونجایی که کتلین ابعاد سپاهش رو توصیف میکنه؟

 

خب بحث همین هست. اینکه کسی که اون همه خاندان رو دنبال خودش میکشونه ، اگه میخواد رابطه ی عاطفی/جنسی با جنس موافق بر قرار کنه ، قبل از اون وظایفی داره ، قبل از اون باید هایی وجود داره و مهمترینش مخصوصا" برای Renly ، وصلت با Tyrell ها بود. وقتی که اصطلاحا Consummate رو هم حتی صورت نمیده که این دو تا خاندان ( و واسال هاشون ) به هم گره بخورن ، خب اونوقت این بچه خونگی بودنش بیشتر توی ذوق میزنه ...

 

من شایعه ی مشابهی رو در مورد اسکندر شنیدم ولی کسی خرده ای نمیگیره. یارو هر کاری که یک شاه لازم بوده به مردمش نشون بده رو کرده ... همه دوسش داشتن و "شاه" بوده.

دقیقا انقدی دوستش داشتن که بعد مردنش زنش و بچه اش و مادرش رو کشتن!

 

Renly اتفاقا" به نظر من جزو شخصیت هاییه که اصن جای بحث نداره. بسیار پوچ بوده و چون ظاهر خوبی داشته ، همونایی که یه زمانی بخاطر بر و روی Targaryen ها که آی اینا موهاشون فلانه آی چشاشون فلانه رفتن سراغش.

آره بالریون و وگار و مراکسس خیلی بر و رو داشتند! الانم که مارتل ها و گریجوی ها خودشون رو کشتن که با دنریس ازدواج کنن به خاطر آوازه موهای خشگلشه!

 

چون که Causeـش درست نبود! یعنی تو اساسا وقتی که بر علیه برادرت که توی میراث پادشاهی از تو موجه تر هست رو بیخیال میشی و برای خودت آدم جمع میکنی ، این نشون از این میده که به خانواده و شرف اعتقاد نداری و در جایی مث وستروس حرکتی در این وسعت که این دو اصل رو زیر پا بذاری، چه بخوای چه نخوای محکوم به شکست هست.

نه من میگم محکوم به شکست نبود اگه استنیس با نامردی و جادوی سیاه برادرش رو شب قبل جنگ نمیکشت! اگه این کارو نمیکرد الان استنیس زیر خاک بود و رنلی شاه وستروس!

 

جالبه که شما کار رنلی رو نامردی میبینین و کار استنیس رو درست و بدون مشکل!

 

میگید هیچ کس تو وستروس ادعای رنلی رو درست نمیدونست و حرفش قبول نداشت، من موندم این تایرل ها که الان همش این حرف شما رو میزنن و میگن رنلی بر حق نبود، اون موقع که همه دنبالش راه افتاده بودن و سر میزش خود شیرینی میکردن چرا این به عقلشون نرسیده بود و این طور فکر نمیکردن! اگه رنلی بر استنیس و لنیسترها پیروز میشد آیا هیچ وقت تا ابد همچین حرفی از دهنشون بیرون می اومد؟! نه عزیز دلم واسه همه این قدرته که مهمه نه حق! اگه این جوریه که الان که همه میدونن جافری و تامن بچه های رابرت نیستن و حق با استنیسه و بنا به استدلال شما Cause لنیسترها کلا غلط و محکوم به شکسته، چرا باز هم همه تو کینگز لندینگ دورشون جمع شدن و به به و چه چه شون میکنن؟! مگه نمیگین هیچ کی تو وستروس همچین چیزی رو نمی پذیره؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ا

میگید هیچ کس تو وستروس ادعای رنلی رو درست نمیدونست و حرفش قبول نداشت، من موندم این تایرل ها که الان همش این حرف شما رو میزنن و میگن رنلی بر حق نبود، اون موقع که همه دنبالش راه افتاده بودن و سر میزش خود شیرینی میکردن چرا این به عقلشون نرسیده بود و این طور فکر نمیکردن! اگه رنلی بر استنیس و لنیسترها پیروز میشد آیا هیچ وقت تا ابد همچین حرفی از دهنشون بیرون می اومد؟! نه عزیز دلم واسه همه این قدرته که مهمه نه حق! اگه این جوریه که الان که همه میدونن جافری و تامن بچه های رابرت نیستن و حق با استنیسه و بنا به استدلال شما Cause لنیسترها کلا غلط و محکوم به شکسته، چرا باز هم همه تو کینگز لندینگ دورشون جمع شدن و به به و چه چه شون میکنن؟! مگه نمیگین هیچ کی تو وستروس همچین چیزی رو نمی پذیره؟!

کجا تایرلها میگن که رنلی بر حق نبوده ؟عجب نامردایی. پس لوراس چه کاره است اونجا؟!

یا شاید منظور مادربزرگه است؟ اونکه فکر کنم از اول چندان موافق با این اتحاد نبود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
کجا تایرلها میگن که رنلی بر حق نبوده ؟عجب نامردایی. پس لوراس چه کاره است اونجا؟!

یا شاید منظور مادربزرگه است؟ اونکه فکر کنم از اول چندان موافق با این اتحاد نبود.

کلا همشون! همین که اومدن جلو جافری و تایوین گردن کج کردن که آقا ما غلط کردیم ما را عقو کنید معنیش همینه دیگه! درسته که لوراس هیچ وقت همچین حرفی نمیزنه که حمایت از رنلی اشتباه بوده ولی دیگه به ضرر خانوادش هم چیزی نمیگه! به هر حال رنلی علیه جافری قیام کرده بوده و از نظر اونا خائن محسوب میشده!

ضمن این که تا مدت ها تصورش اینه که برین رنلی رو کشته و هیچی از shadow binding ملیساندر و استنیس نمیدونه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ببینین تایوین لنیستر خیلی راحت جلوی استنیس شاه واقعی وستروس می ایسته ایرادی هم نداره . راب استارک با این که استنیس رو شاه می دونه تاج گزاری می کنه بحثی هم در مورد مشروعیتش نیست . مشکل رنلی اینه که داره جلوی حق قانونی برادرش می ایسته .

رابرت علیه ایریس قیام کرد و ایگان هفت پادشاهی رو به آتش و خون کشید . سوای دلیل اصلی نبردهاشون هیچ کدوم از اون ها علیه هم خونشون نجنگیدند . ( نسبت های دوری بین باراتئون ها و تارگرین ها هست ولی اونقدر نیست که اون ها رو kin به حساب بیاریم . رابرت ریگار رو کشت هر صفتی هم که علیه رابرت به کار برده شده لقب kinslayer جزشون نبوده . )

 

مشکل اصلی رنلی اینه که به خونواده اش پشت کرده . همون تایوین لنیستر که از برخی لحاظ پستترین آدم وستروسه یه عمر مجبور بود پسر دوارفش رو ببینه که تو لباس باشکوه اجدادش مثل اردک راه می ره ولی نمی تونست کاری علیهش کنه در حالی که تایوین حتی شک داشت که تیریون پسرش باشه . خود تیریون با این که می دونست جافری شاه قانونی نیست و حرامزاده است و از جافری بسیار هم متنفر بود ولی توی نبرد بلک واتر براش جنگید و بهش خیانت نکرد .

 

این رنلی بود که به استنیس پشت کرد . دیگه وقتی حق برادری رو لگدمال می کنه چه انتظاری می تونه داشته باشه . استنیس هم بشه یکی مثل انبوه آدم های چاپلوس اطراف رنلی براش دستمال بکشه و بگه برادر عزیزم خوشحالم که حق قانونیم رو خوردی یه لیوان آب هم روش .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دقیقا.راب تاجگذاری کرد چون دیگه اژدهایی نبود که بخوان سرشونو جلوش خم کنن.تو خاندان خودشونم وارث به حق ادارد مرحوم بود.گریجویها هم وقتی قیام کردن همه پشت بالون گریجوی بودن لااقل در ظاهر.

حالا اینا همه به کنار از این رنلی شاهی در نمیومد.رابرتم تو میدان جنگ فوق العاده بود اما مگه اینا ازش شاه خوبی ساخت.یه نفر ممکن سرباز خوبی باشه ولی تضمینی نیست که سلطنتشم مثه جنگیدنش باشه.به نظر من تو براثیونا فقط استنیس شعور کشورداریو داره هرچند با اونم خیلی حال نمیکنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×