رفتن به مطلب
Winterfell

رنلی براتیون . دوستداران و دشمنان

Recommended Posts

ریگار :

 

با همه اینها معطل کردنش کار اشتباه بودی، درسته، هرکسی بود فکر سایه خیالی را نمیکرد، ولی وقتی میدونست تایوین در حال جنگ با راب استارکه، باید از فرصت استفاده میکرد و جافری را سرنگون میکرد و بقیه را از مقر پادشاهی میروند بیرون

اگر منتظر قیام مردم عادی بود، باید گفت احمقی بیش نبود ... !

چون ضربه ای که با بازگشت لشکر تایوین به لشکرش وارد میشد، ده برابر آسیبیه که از حمله ی سریع به مقر پادشاهی وارد میشد ...

اگر بازگشت لشکر تایوین را هم پیش پینی نکرده باشه، باز هم احمقه ...

چون امری حتمی بود! معلومه نجات وارثش را به جنگ با شمال و سرکوبی راب ترجیح میده ..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تقصیر ریگاره...ما رو دوبار قلقلک داد:))

با نظر ریگار موافقم.بستن راه آذوقه خیلی ایده ی خوبی بود.داشتن روحیه در جنگ یکی از مهمترین مسائله.و گرفتن روحیه از سپاه یعنی بزرگترین برگ برنده.با بستن راه آذوقه به مردم فشار وارد میشد و همزمان شایعه ی نزدیک شدن سپاهی عظیم و 100 هزار نفره هول و هراس بزرگی رو در دل مردم ایجاد میکرد.حساب کنید مردم دارن از گشنگی میمیرن و منتظرن تا یه سپاه بهشون حمله کنه.فکر میکنید چقدر میتونستن زیر این فشار تاب بیارن؟...اگر اون جادوی سیاه استنیس به کار نمیومد و همه چی طبق برنامه پیش میرفت رنلی برای گرفتن رد کیپ خیلی کار سختی پیش رو نداشت.چون باید با سپاهی میجنگید که مدتها در مضیغه بودن و دلهاشون پر از هراسه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

منم وسوسه شدم که دوباره بحث کنم.

من با این نظر ریگار که رنلی به تایوین حمله نکرد برای حفظ سپاه خودش و اینکه بگذاره شمالیا با لنیسترها درگیر بشن خیلی موافقم. و در عمل هم نتیجه بدی نداشت. ضمن اینکه تاخیرش در حمله به کینگزلندینگ یک مقدار به خاطر این بود که نمی خواست بگن از جلوی استنیس فرار کرده( خودش شب آخر اینو به پرچمداراش گفت) و قصد داشت بعد از جنگ با استنیس که مطمئن بود شکستش میده بره سمت کینگز لندینگ. از کجا خبر داشت که همچین بلایی سرش میاد.

البته من بر خلاف اغلب دوستداران رنلی, خیلی از استنیس بدم نمیاد. چون کلا" براتیونهارو خیلی دوست دارم. رابرت رو هم خیلی دوست داشتم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رنلی مردمو تو مضیقه گذاشت چون حتی اگه حکومتم سرنگون نمیشد، وقتی رنلی بارانداز پادشاهو میگرفت به مردم غذا و آذوقه میداد

مثه کاری که مارجری کرد

و اینطوری میخواست برای خودش مشروعیت بخره. ولی در کل من فکر نمیکنم رنلی فکرش به اینجاها قد بده.اینا همه نقشه ی تایرلاست. رنلی فقط مثه دختربچه ها رویاهای رنگی به هم میبافه و من مطمئنم اگه به حکومتم میرسید بازیچه ای بیش نبود.حکومت عملا در دست تایرل ها و تحت فرمان اونا بود.

همون طور که بعدها در مورد جافری و تامن هم ثابت میشه.تازه اینجا با لنیسترها طرفن که عقل و بار بیشتری نسبت به رنلی دارن.

 

یه نمونه میارم.موقع جنگش با استنیس فرماندهاش میگن که بیا قبل طلوع حمله کنیم بعد از اون اشعه خورشید میخوره تو چشم ما و کارمونو سخت میکنه. اما این احمق بجای اینکه فکر پیروزی باشه فکر اینه که دیگران راجع بهش چی فکر میکنن.میدونم الان مخالفا میگن کار جوانمردانه و ...ولی اولا جنگ این چیزا نمیشناسه ثانیا طلوع افتابو استنیس مشخص کرده بود و رنلی بدون اینکه مخالفتی کنه چیزی نگفت سوما خب پس این همه ادم در طول تاریخ شبیخون زدن ناجوانمرد بودن.مساله اینه که رنلی اونقدر به خودش و سپاهش مغرور بود که فکر میکرد بدون جنگیدنم موفق میشه.فکر میکرد هرکی سپاهشو ببینه عقب میکشه.ولی واقعیت اینه که هیچ وقت نباید حتی کوچکترین حریف ها رو هم دست کم گرفت.

برخلاف رنلی استنیس قاطعه.نظر دیگرانو میشنوه ولی خودشه که تصمیم میگیره و این چیزیه که یه پادشاه باید داشته باشه.رنلیو کشت درسته ولی بیاید ببینیم رنلی در قبال برادر بزرگترش که نسبت به اون محقتر بود چیکار کرد.اگه این اسمش برادرکشیه خب رنلیم حق برادرشو زیر پا گذاشت و اگه پاش میافتاد میکشت.استنیس یه قدرت ماورایی داشت و ازش استفاده کرد.اگه تایرل ها هم همچین چیزی داشتن صددرصد ازش استفاده میکردن.

از همه اینا گذشته تریون و تایوین بلاخره یه چیزی از استنیس دیدن که این جور ازش میترسن و واسه ی ادعاش حساب باز کردن.

در مورد اینکه میگین استنیس ارتش صدهزار نفری رو ضایع کرد میخوام بپرسم رنلی این کارو نکرد؟بجای اینکه فکر جنگ باشه ارتش خودشو تو تورنومنت انداخته به جون هم.اگه این ضایع کردن نیست پس چیه؟حداقل استنیس شانس خودشو تو میدون جنگ امتحان کرد.چیزی که رنلی با وجود فرصتی که داشت ازش استفاده نکرد.

در نهایت من تو فصلای کتلین که راجع به رنلی بود احساس کردم مارتین داره یه ادم خودشیفته و خیال پردازو تصویر میکنه.چقدر نظراتم زیاد شد .دیگه ببخشید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به تالیسا : بانوی عزیز ، جنگ روانی تاثیر کمی در روند جنگ نداره ، خیلی از جنگ ها به واسطه همین مسائل به پیروزی و شکست منجر شده ، این مسئله که تایرل ها داشتن رنلی رو کنترل میکردن ما رو از اقدامات مناسب ارتشش مطمعن تر میکنه ، راب در هر صورت خودش رو پادشاه شمال اعلام کرده بود و در صورت از بین رفتن تایووین میتونست برای رنلی و متحدانش خطر به حساب بیاد ، منطق حکم میکنه اجازه بدن این دو خودشون رو در تقابل با هم فرسوده کنن و رنلی با قوای تازه نفسش بازمانده رو شکست بده یا بهش اعمال زور کنه .

تایوین اگه با حماقت برادر کتلین مواجه نمیشد نمیتونست به همین راحتی قشون رنلی رو دور بزنه و از پشت بهشون حمله کنه .

متاسفانه نه ما ، نه تایرل ها و نه رنلی عزیز نمیتونست نتکری برای معجزاتی که میتونست برضدش تفاق بی افته آگاه باشهن.

 

اتفاقا من فکر میکنم این عدم ترس تایووین از رنلی و سپاهش یکم نقص داره ، چون رنلی از عقل تایرل ها داره بهره میبره و بزرگترین سپاه وستروس رو در اختیار داره ، خب برای ترسیدن از یه نفر دیگه چه چیزی باید داشت ه باشه ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تالیسا جان فکر کنم ديگه یک کم داری با غرض با رنلی برخورد میکنی!

اگر رنلی بازیچه دست تایرلها بود که دیگه همه کارهاش تا تاخیر در لشکرکشی و حمله نکردن به تایوین هم با نظر اونا بوده ولی نمیشه که یک سری کاراشو که ضعیف می دونیم بندازیم گردن خودش و بقیه کارها که مثبت بوده یا نشانه اقتدارش بگیم کار تایرلها بوده. خدای نکرده رنلی برادر پادشاه بود که در دربار بزرگ شده بود و با درباریای موذی در مراوده بود. لرد استورم اند بود و بین مردم هم خیلی محبوبیت داشت و با هر روشی تونسته بود بزرگترین لشگرو (که راب نتونست با صداقت و به اسم خونخواهی پدرش, تایوین با پول و حیله و استنیس با حق پادشاهیش جمع کنند) جمع کنه و خاندانهای بزرگی رو زیر پرچم خودش بیاره . قطعا" تو برنامه ریزیهاش اشکلاتی داشت که هم به مشاوراش برمی گشت, هم به خودش که بی تجربه و جنگ ندیده بود و هم به غیر قابل پیش بینی بودن شرایط وستروس و قطعا" مقداریش هم به قدرت دشمنانش. ولی اینکه تصویر یک آدم خودشیفته, خوش گذرون, دست و پا چلفتی و بی مسئولیت و .... رو در این شخصیت ببینیم خیلی نادرسته. کلی از این اشکالات رو راب و تایوین و استنیس و جافری هم داشتند. هیچ کدوم کامل نبودند و پیروزی یا شکست هر کدوم هم علاوه بر قدرت به شرایط رقیبان و اتفاقای مختلفی که همزمان می افتاد ربط داشت.

ضمن اینکه واقعا" دست کم گرفتن اون سپاه توسط تایوین حماقت بود چون با اونهمه لشکر و وجود کسانی مثل رنلی در راس اون و تارلها که اونقدر قدرتمند و پولدار و زرنگ بودند اگر به طور اتفاقی رنلی کشته نمی شد چی کار می کرد؟ حتی برگشتن تارلها به سمت تایوین به خاطر انتقام از قاتل رنلی بود و گرنه اونا هم مثل بقیه جنوبیا می پیوستند به سپاه استنیس و و اونموقع واقعا" تایوین بیچاره بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خب این بستگی داره شما از حضور رنلی در شورا و دربار چه تصوری داشته باشین.من فکر میکنم رنلی تو شورا فقط حضور فیزیکی داشت و لی هیچ وقت درگیر بازی های اون نشد یا شایدم نخواست که بشه.فکر میکنید دو تا مثه واریس و لیتل فینگر ترجیح میدن یه ادم زرنگ و مارمولک مثه خودشون تو شورا باشه یا یکی که اصلا از این بازیا سر در نمیاره یا ترجیح میده چشمشو روشون ببنده.خیلی به بودن رنلی تو شورا تاکید میشه ولی به نظر من اون عملا نقشی تو سیاست نداشت.برای همینم نمیشه اینو نقطه قوتش حساب کرد.

شما راست میگین تمام مدعیان پادشاهی ایراداتی داشتن اما همشون همونطور که گفتم قاطعیت لازم داشتن حتی اون جافری سادیسمی.رنلی ممکن خیلی چیزا رو داشته باشه ولی قاطعیت نداره یعنی خودش فکر میکنه که داره ولی در عمل این تایرلان که تصمیماتو به خوردش میدن.

شاید در مورد بی مسئولیتی و خوش گذرونی رنلی حق با شما باشه.خوش گذرونی شاید یه یکی زیادی باشه.اما قطعا خودشیفته است.وایساده جلوی کتلین از خودش تعریف میکنه طوری که کتلین بهش میگه دیگه فروتن نداری.

من بازم معتقدم بهتر این بود که به بارانداز حمله میکرد.شما باید این رو هم در نظر بگیرین اون همه لشکر کلی تدارکات و آذوقه میخواد.اگه حمله نکنی باید اینا رو از یه جا تامین کنی.همچنان که رو سر لرد چی چی چتر شده بود .ضمن اینکه اون همه لشکر با چشمداشت به غنایم اومدنواگه وارد جنگ نشن شروع به بهانه گیری و پراکنده شدن میکنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به وینترفل : از این قسمت حرفات:

(( با هر روشی تونسته بود بزرگترین لشگرو (که راب نتونست با صداقت و به اسم خونخواهی پدرش, تایوین با پول و حیله و استنیس با حق پادشاهیش جمع کنند) جمع کنه و خاندانهای بزرگی رو زیر پرچم خودش بیاره ))

خیلی لذت بردم . واقعا عالی گفتی .

 

به تالیسا : کسی که واقعا هیچ دستی تو سیاست نداشته باشه و از هیچی سر در نیاره و دنیا رو آب ببره اون رو خواب میبره ، میتونه چنین نقشه دقیقی برای متحد شدن با ادارد بکشه و انقدر زیرکانه میدونی رو خالی کنه که میدونه چی توش منتظرشه ؟! این اقدام رنلی که بعد قبول نکردن پیشنهادش توسط ادارد ، سریع بارانداز رو ترک کرد نشون میده که به خوبی با جریانات حاکم سیاست و قدرت اگاهه ، چیزی که ادارد استارک دست با اون همه دبدبه و کبکبه بویی ازش نبرده بود . رنلی برادر شاه بود ، چه نیازی داشت فرار کنه ؟ حتما چم و خم ماجرا رو میدونست و میدونست که با سرسی نمیشه مقابله کرد .

 

در مورد تدارکات فکر نمیکنم ارتش رنلی به هیچ وجه به مشکلی بر میخورد ، های گاردن که همواره سرشار و غنیه پشت سپاه رنلی رو گرم نگه میداشت ، و یکی از نکات قوت سپاه رنلی هم همین بود ، یادتونه چطور مارجری و ارتش تایرل ها نون خیرات گرسنگان میکردن ؟!

لشکری بهانه گیری میکنه که گشنه باشه و در انتظار مرگ ، لشکر رنلی بهترین روحیه رو داشتن ، آروم آروم پیشروی میکردن و از طبیعت لذت میبردن :دی

 

یه مسئله ای که خیلی ذهنم رو مشغول کرده اینه : چرا رابرت استورمزاند رو به رنلی سپرد نه استنیس ، اون چی تو رنلی دید که تو استنیس وجود نداشت ؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@ ریگار: نمیدونم.شاید شما درست میگین.ولی من فکر میکنم فرارش از دربار و ... همه زیر سر لوراس و تایرل هاست.که این خودش باز برمیگرده به اینکه شما رابطه این دو تا رو قبول دارین یانه!

ضمن اینکه اون ارتش نهایتا چند صد شوالیه و لرد داشته.دیگه بقیه سربازای عادی بودن که واسه غنیمت و امید به کسب افتخار اومدن.درسته بین زیردستاش محبوب بود ولی رنلی دیگه خیلی خوش خوش حرکت میکرد. اگه میخواست به این روش ادامه بده، دیر یا زود نارضایتی پیش میومد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

.... لرد استورم اند بود و بین مردم هم خیلی محبوبیت داشت و با هر روشی تونسته بود بزرگترین لشگرو (که راب نتونست با صداقت و به اسم خونخواهی پدرش, تایوین با پول و حیله و استنیس با حق پادشاهیش جمع کنند) جمع کنه و خاندانهای بزرگی رو زیر پرچم خودش بیاره

این خیلی ملاک خوبی نیست . بین 7 تا لرد بزرگ وستروس لرد خاندان لنیستر می تونه بیشترین مقدار سکه رو جمع کنه ولی آیا الزاما به این معناست که لرد لنیستر مال اندوزترین لرد وستروسه ؟ ارن ها توی قلعه شون احتمالا بهتر از هر خاندانی می تونند جلوی حمله ی مستقیم وایسند ولی آیا به این معناست که لرد ارن ها بهترین جنگجوه ؟

مطمئنا اگه شمال هم به اندازه ی ریچ جمعیت داشت راب هم می تونست لشکر 100 هزار نفره جمع کنه .

 

در جواب ریگار

کسی که واقعا هیچ دستی تو سیاست نداشته باشه و از هیچی سر در نیاره و دنیا رو آب ببره اون رو خواب میبره ، میتونه چنین نقشه دقیقی برای متحد شدن با ادارد بکشه و انقدر زیرکانه میدونی رو خالی کنه که میدونه چی توش منتظرشه ؟! این اقدام رنلی که بعد قبول نکردن پیشنهادش توسط ادارد ، سریع بارانداز رو ترک کرد نشون میده که به خوبی با جریانات حاکم سیاست و قدرت اگاهه ، چیزی که ادارد استارک دست با اون همه دبدبه و کبکبه بویی ازش نبرده بود . رنلی برادر شاه بود ، چه نیازی داشت فرار کنه ؟ حتما چم و خم ماجرا رو میدونست و میدونست که با سرسی نمیشه مقابله کرد .

دیگه همچیم مقایسه ای مثل اینه که مثلا ایران رو با سودان و سومالی مقایسه کنیم بعد بگیم چون ما وضعمون از اینا بهتره مملکتمون مشکل نداره .

یعنی نابود تر از ادارد استارک هم توی سیاست وجود داره ؟

البته بماند که باز همون ادارد هم اگه رنلی بهش خیانت نمی کرد می تونست از پس سرسی بر بیاد . البته شخصیت نجسب استنیس هم بی تاثیر نبود . ( لیتل فینگر به خاطر استنیس به ادارد خیانت کرد )

 

یه مسئله ای که خیلی ذهنم رو مشغول کرده اینه : چرا رابرت استورمزاند رو به رنلی سپرد نه استنیس ، اون چی تو رنلی دید که تو استنیس وجود نداشت ؟!

 

سرسی یه جای کتاب می گه استنیس چند بار به رابرت اعتراض کرده سر این قضیه و می گفته که با این اقدام بهش کم محلی شده .

هدف رابرت هم همین کم محلی به استنیس بوده .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

استنیس رو نباید برای مرگ رنلی سرزنش کرد اون به رنلی فرصت زنده موندن رو داد ولی رنلی مغرور قبول نکرد .اگه رنلی جنگ رو میبرد بدون شک استنیس رو می کشت و هیچ کس بهش برادر کش نمی گفت ! ترور یه شیوه ی جنگیه که در شرایط جنگ نابرابر به کار میره مثل جنگ پارتیزانی که ما ایرانی ها هم ازش کم بهره نبردیم. تنها ایراد استنیس شخصیت نچسب ویکدندشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به تالیسا : الان شما دارید همونجوری قضاوت میکنید که دوستمون گفت ، دارید همه زیرکی ها و کارهای مناسب رنلی رو به تایرل ها نسبت میدید ، فکر نمیکنم سر لوراس جز مغز های تایرل ها باشه ، اون مرد شمشیره ، نه سیاست .

 

به کینگ رابرت : رنلی بیچاره چه خیانتی به ادارد استارک کرد ؟ به خاطر حماقت ادارد ، دمش رو گذاشت رو دوشش و از مرگ حتمی فرار کرد ، اگه فرار نمیکرد ، استومز اند و های گاردن به خاطر اون و لوراس عملا نمیتونستن وارد جنگ بشن ، مهره هایی به این مهمی متونن بهترین گروگان عالم باشن .

 

همین دیگه ! چرا رابرت باید به استنیس کم محلی کنه ؟ استنیس کارهای بزرگی تو جنگ برای رابرت انجام داد و شخصیت مقتدری بود ، چرا رابرت چنین مهره قدرتمندی رو از خودش دور میکنه و حیف !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رابرت کلا آدم بی خیالی بود و سرخوشی بود . برای همین خیلی با استنیس بد اخلاق و جدی میونه ی خوبی نداشت . کلا اخلاقیات این دو برادر زمین تا آسمون با هم فرق داره .

یکی از تفاوت های عمده شون اینه که رابرت بر عکس استنیس خیلی راحت می تونه گذشت کنه . سر همین خیلی راحت می تونه دوست پیدا کنه .

استنیس یه جا می گه رابرت می تونه توی یه لیوان بشا... و مردم به اون شراب می گن ولی من بهشون آب خنک تمیز تعارف می کنم ولی اون ها با بد گمانی بهش نگاه می کنند و به هم میگن که چه طعم عجیبی داره .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

@ ریگار:درسته کارهای سیاسانه رنلیو به تایرلا نسبت میدم، چون تو حرفاش با کتلین و فرماندهای نظامیش نشونی از زیرکی و سیاست ندیدم.

برعکس شما من فکر میکنم لوراس چندانم با سیاست بیگانه نیست. بلاخره نوه لیدی اولنا و برادر مارجریه.تو اون خونواده بزرگ شده.بلاخره یه چیزایی یاد گرفته.همین که عقلش رسید واسه ی انتقام رنلی با لنیسترها باید متحد بشه، این خودش نشونی از ذکاوته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

رابرت از استنیس به خاطر کله شقیش میترسید رنلی هم که تو شورا بود و هیچوقت نمی تونست خیانت کنه

اگه استنیس یه قلعه و چند نفر و داشت اینقد کله شق بود که با 100 نفر هم حمله کنه

همیشه هم برادر کشی به خاطر قدرت و ... وجود داشته

استنیس اول رنلی و کشت چون یه رقیب جدی بود و معمولا هم حمله از دفاع بهتره چون فرصت جبران داره و در ضمن جادوی سیاه هم بود

به نظرم رنلی ضعیف ترین ارتش و داشت که انقدر زود از هم پاشید

به نظر تضعیف روحیه هم تا حدی جواب میده ولی وقتی همه فکر کنن که چیزی براشون نمونده نتیجه عکس میده اونم اینکه مقصر رنلی بوده مردم همه جوره باهاش مشکل پیدا میکردند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نارملا منظورت رو نفهمیدم . منظورت اینه که رابرت می ترسید اگه استورمزاند رو بده به استنیس علیهش قیام بشه . اگه منظورت اینه که 100 که نه 1000 درصد باهات مخالفم .

اگه هر 7 پادشاهی هم علیه رابرت قیام می کردند و شانس رابرت برای نگه داشتن قلمرو 1 درصد هم نبود مطمئن باش استنیس با رابرت می موند .

 

این حرف ها رو از استنیس در مورد تاج و تخت داشته باش . (استنیس هیچ وقت دروغ نمی گه و بلوف هم نمی زنه )

 

It is not a question of wanting. The throne is mine, as Robert's heir. That is law

 

I never asked for this crown. Gold is cold & heavy on the head but so long as I am the king, I have a duty

 

I am king. Wants do not enter into it. I have a duty to my daughter. To the realm. Even to Robert. He loved me but little, I know, yet he was my brother. The Lannister woman gave him horns and made a motley fool of him. She may have murdered him as well, as she murdered Jon Arryn and Ned Stark. For such crimes there must be justice. Starting with Cersei and her abominations. But only starting. I mean to scour that court clean. As Robert should have done after the Trident

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به نارملا : اگه اجازه بدید من هم با شما مخالفم ، استنیس هرگز بر علیه برادر بزرگش وارد جنگ نمیشد ، حتی اگر هم می شد بعید بود که استورمز اند بر علیه رابرت وارد جنگ بشه ، و حتی با فرض محال که استورمز اند به رهبری استنیس وارد جنگ با رابرت می شد ، استورمزاند در مقابل تمام مملکت که پشت رابرت بودن هیچ امیدی به پیروزی نداشت .

با این حال من حقیقتا درک نمیکنم چرا رابرت انقدر از استنیس بیزار بوده ! استنیس میتونسته سپر خوبی برای رابرت در دربار باشه و کی از برادر به آدم نزدیکتر ؟!

 

به کینگ رابرت : در افتادن استنیس با سرسی کار دستش میده ، هر کی با سرسی در افتاد ، ور افتاد :دی ( مدارک تاریخیش هم موجوده )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سرسی ؟؟؟؟ سرسی احمقی بیش نیست .

خوش شانسیش اینه که دختر تایوین لنیستره . مهیب ترین آدم تمام وستروس .

 

سرسی این قدر احمقه که به موجودی مثل لیتل فینگر اعتماد می کنه . برادرش رو تبدیل به بدترین دشمنش می کنه . و متحدینش رو تبدیل به دشمنانش می کنه .

 

بذار تا کتاب 5 برسی می دونی که تعداد حماقت های سرسی توی کتاب از هر کس دیگه ای توی وستروس بیشتره . احتمالا تنها با دنریس قابل مقایسه است .

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نه نارملا جان. اصلا" فکرشو نکن که استنیس حتی به فکرش هم خظور می کرد که بر علیه رابرت بجنگه. اصلا". اون مقرراتی تر از این بود که همچین خیانتی رو حتی به خواب شب ببینه.

در مورد اینکه سپاه رنلی از همه ضعیفتر بود هم باهات کاملا" مخالم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من نمیگم استنیس این کار و میکرد من میگم رابرت اینطوری فک میکرده

تو سپاه رنلی هدف نبود فقط رنلی بود که همه دورش جمع شدن

برا همین میگم ضعیف بود winterfell خانوم

این حرف ها رو از استنیس در مورد تاج و تخت داشته باش . (استنیس هیچ وقت دروغ نمی گه و بلوف هم نمی زنه )

کاملا درسته:)

گه اجازه بدید من هم با شما مخالفم ، استنیس هرگز بر علیه برادر بزرگش وارد جنگ نمیشد ، حتی اگر هم می شد بعید بود که استورمز اند بر علیه رابرت وارد جنگ بشه ، و حتی با فرض محال که استورمز اند به رهبری استنیس وارد جنگ با رابرت می شد ، استورمزاند در مقابل تمام مملکت که پشت رابرت بودن هیچ امیدی به پیروزی نداشت

ولی جدا از این موضوع استنیس ادمیه که تو جنگ باید ازش ترسید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مطلقا هیچ نشانه ای توی کتاب نیست که توش رابرت نسبت به وفاداری استنیس بدگمان شده باشه . رابرت از استنیس خوشش نمی اومده دلیلش هم طرز فکر و اخلاق استنیس بوده . وگرنه استنیس چندین بار وفاداری کاملش رو به رابرت نشون داده .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به کینگ رابرت : رابرت عزیز ، خواهش میکنم موقع پست دادن مراقب صحبت کردن در مورد کتاب های بعدی باش ، شاید به نظر نیاد که اسپویله اما برای برخی مثل من که همه کتاب ها رو نخوندن ، هست و برامون سنگین تموم میشه

 

متنتون در مورد سرسی تو اسپویلر قرار گرفت ، لطفا بیشتر مراقب حال ما باشید .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
مطلقا هیچ نشانه ای توی کتاب نیست که توش رابرت نسبت به وفاداری استنیس بدگمان شده باشه . رابرت از استنیس خوشش نمی اومده دلیلش هم طرز فکر و اخلاق استنیس بوده . وگرنه استنیس چندین بار وفاداری کاملش رو به رابرت نشون داده .

 

واقعا همین طوره. به نظر من استنیس هربار با رابرت روبرو میشده انقدر تلخ برخورد میکرده و اشتباها و بی قانونی های رابرت رو جلو چشمش میاورده که رابرت در لحظه حرصش در میومده و حال استنیس رو میگرفته. به نظرم تصمیم ندادن استورمزاند به استنیس یکی از تصمیم های لحظه ای رابرت بوده. اگر روش فکر میکرد، کار دیگه ای میکرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

شما اگر به نقشه دقت کنید میبینید که دراگون استون از نظر استراتژیکی خیلی منطقه مهمیه و حفظش خیلی برای وستروس مهمه و هر کسی که دراگون استون رو داشته باشه با یک سپاه درست و حسابی میتونه به پایتخت دست درازی کنه توی اون زمان تعداد وفاداران تارگارین ها توی دراگون استون از باقی جاها بیشتر بوده پس رابرت به یه فرد مطمئن و کاربلد برای نگهداریش احتیاج داشته دو گزینه هم روبروش بودن رنلی و استنیس رنلی یه پسر بچه بی تجربه و استنیس یه مرد جنگ آزموده مطمئنن جایی مثل استورمز اند که همه طرفدار براتیون ها هستن به مهمی دراگون استون نمیشه بنابراین منم بودم تقریباً همون کاری که رابرت کرد رو میکردم با این تفاوت که هم استورمزاند هم دراگون استون رو به استنیس میدادم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
شما اگر به نقشه دقت کنید میبینید که دراگون استون از نظر استراتژیکی خیلی منطقه مهمیه و حفظش خیلی برای وستروس مهمه و هر کسی که دراگون استون رو داشته باشه با یک سپاه درست و حسابی میتونه به پایتخت دست درازی کنه توی اون زمان تعداد وفاداران تارگارین ها توی دراگون استون از باقی جاها بیشتر بوده پس رابرت به یه فرد مطمئن و کاربلد برای نگهداریش احتیاج داشته دو گزینه هم روبروش بودن رنلی و استنیس رنلی یه پسر بچه بی تجربه و استنیس یه مرد جنگ آزموده مطمئنن جایی مثل استورمز اند که همه طرفدار براتیون ها هستن به مهمی دراگون استون نمیشه بنابراین منم بودم تقریباً همون کاری که رابرت کرد رو میکردم با این تفاوت که هم استورمزاند هم دراگون استون رو به استنیس میدادم

 

دلیلت منطقی به نظر میاد ولی چرا استنیس نتونسته بود اینو قبول کنه و اینو مثل یه کینه با خودش نگه داشته بود؟ قاعدتا" می تونسته خودش به همچی نتیجه ای برسه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×