رفتن به مطلب
renly baratheon

رازهای ناگفته زندگی و مرگ پرنس ریگار

Recommended Posts

ببخشید می پرسم ،شاید تو کتاب گفته شده الان من حضور ذهن ندارم ...

ریگار کجا دفنه ؟

 

چیز خاصی گفته نشده ویی در حال تارگرین ها مرده هاشون رو دفن نمی کردن، می سوزوندن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بیشتر فرضیات تو اینجا بر پایه باردار شدن لیاناست و اینکه جان فرزند یا یکی از فرزندان لیاناست

پدرهای احتمالی به ترتیب ریگار،هاولند رید،خود ند(اینو یادم نمیاد کجا دیدم )

حالا اگه بارداری وجود نداشته باشه چی؟یعنی لیانا خودکشی کرده باشه!

لیانا نامزد رابرته و به دلایلی(عشق،پیشگویی یا حتی به خاطر ناراحتیکه از رابرت داشته) با ریگار همراه میشه اما حاصل این همراهیش مرگ برادر و پدرش و راه افتادن یه جنگ و کشته شدن هزاران نفره دیگه است به خاطر عذاب وجدان و از یه طرف رسیدن خبر مرگ معشوق و ترس از شماتت دیگران خودکشی می کنه

کلا شخصیت رو اعصابیه

این هالند نمیاد قال قضیه رو بکنه مارو راحت کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا اگه بارداری وجود نداشته باشه چی؟یعنی لیانا خودکشی کرده باشه!

لیانا نامزد رابرته و به دلایلی(عشق،پیشگویی یا حتی به خاطر ناراحتیکه از رابرت داشته) با ریگار همراه میشه اما حاصل این همراهیش مرگ برادر و پدرش و راه افتادن یه جنگ و کشته شدن هزاران نفره دیگه است به خاطر عذاب وجدان و از یه طرف رسیدن خبر مرگ معشوق و ترس از شماتت دیگران خودکشی می کنه

کلا شخصیت رو اعصابیه

این هالند نمیاد قال قضیه رو بکنه مارو راحت کنه

 

این حدسیات فرزند به خاطر اون قولی ه که لیانا از ادارد گرفته که ذهن رو سمت محافظت و ... می بره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
بیشتر فرضیات تو اینجا بر پایه باردار شدن لیاناست و اینکه جان فرزند یا یکی از فرزندان لیاناست

پدرهای احتمالی به ترتیب ریگار،هاولند رید،خود ند(اینو یادم نمیاد کجا دیدم )

حالا اگه بارداری وجود نداشته باشه چی؟یعنی لیانا خودکشی کرده باشه!

لیانا نامزد رابرته و به دلایلی(عشق،پیشگویی یا حتی به خاطر ناراحتیکه از رابرت داشته) با ریگار همراه میشه اما حاصل این همراهیش مرگ برادر و پدرش و راه افتادن یه جنگ و کشته شدن هزاران نفره دیگه است به خاطر عذاب وجدان و از یه طرف رسیدن خبر مرگ معشوق و ترس از شماتت دیگران خودکشی می کنه

کلا شخصیت رو اعصابیه

این هالند نمیاد قال قضیه رو بکنه مارو راحت کنه

دمت گرم چقدر این فرضیه به فرضیه من نزدیکه

خود من بنظرم همینه و لیانا وقتی خبر آتیشی رو که خودش و ریگار به پا کردن رو میشنوه میخواد برگرده و یه طوری قضیه رو درست کنه که ریگار بی رگ و محافظاش نمیزارن وقتی هم ند میرسه لیانا که میبینه اینطوری همه رو نابود کرده خودکشی میکنه و از ند میخواد راز رو نگه داره تا حداقل شرافت خاندانش دیگه زیر سوال نره

یه دلیلی هم که به نظر من هست اینه :

رابرت:«آدرها شرافت رو ازت بگیرند! تارگرین‌ها از شرف چی می‌دونستند؟ برو به سردابت و از لیانا درباره شرف اژدها سوال کن!»

 

ند که کنار پادشاه ایستاده بود، گفت:«انتقام لیانا رو در ترایدنت گرفتی» لیانا زمزمه کرده بود: به من قول بده، ند

 

این یعنی به احتمال زیاد لیانا به ند گفته که به میل خودش همراه ریگار رفته واز ند خواسته که این رو پنهان کنه و چون ند میدونه پس ریگار رو متجاوز به عنف و از این نظر بی شرافت نمیدونه (گرچه ریگار در هر حال بی شرافت و احمقه و دلایلش رو هم تو این تاپیک توضیح دادم viewtopic.php?f=29&t=257&start=90 اما در هر حال ظاهرا از این نظر تجاوز مبراست)

 

البته ممکنه هم لیانا بچه دار شده باشه ولی باز هم قول اصلیش و دلیل مردنش به نظرم همونیه که بالا جناب Rodrik Stark و من گفتیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

حالا اگه بارداری وجود نداشته باشه چی؟یعنی لیانا خودکشی کرده باشه!

لیانا نامزد رابرته و به دلایلی(عشق،پیشگویی یا حتی به خاطر ناراحتیکه از رابرت داشته) با ریگار همراه میشه اما حاصل این همراهیش مرگ برادر و پدرش و راه افتادن یه جنگ و کشته شدن هزاران نفره دیگه است به خاطر عذاب وجدان و از یه طرف رسیدن خبر مرگ معشوق و ترس از شماتت دیگران خودکشی می کنه

کلا شخصیت رو اعصابیه

این هالند نمیاد قال قضیه رو بکنه مارو راحت کنه

 

این حدسیات فرزند به خاطر اون قولی ه که لیانا از ادارد گرفته که ذهن رو سمت محافظت و ... می بره.

خب این قول میتونه حفظ شرافت لیانا باشه!ند شرافت خودشو فدای شرافت لیانا میکنه

مثل همون کاری که راب به خاطر جین انجام داد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر
ریگار » شنبه اردیبهشت 28, 92 6:47 pm[/url]"]همین برام جالبه ، ریگار اصلا چرا برای لیانا محافظ گذاشته ؟ لیانا رو کوچکترین خطری از جانب انقلابیون تحدید نمیکرد ، اگه میخواست جایی باشه که حالا حالاها دست کسی بهش نرسه باشه باید میفرستادش سان اسپیر یا استورمزاند ، ضمن این که اگه ریگار ترایدنت رو پیروز میشد یا امیدی به پیروزی داشت واقعا نیازی به این کارا نبود پس عاقلانه این بود که اون سه شوالیه پیش ریگار باشن تا پیش لینا ، اصلا ریگار در مقابل چی میخواست از لیانا محافظت کنه ؟ واقعا فکر میکرد اگه شکست بخوره این سه نفر میتونن جلوی ارتش رابرت رو بگیرن ؟!

 

-----------------------------------------------------------------------------------------

به نام خدا :دی

اینجانب بعد از خواندن تمام کامنت ها ، نظرات و توهمات ام را بیان می کنم!

ریگار جان به نکته ی خیلی خوبی اشاره کردی! هیچ خطری لیانا رو تهدید نمی کرد. پس این سه گارد سلطنتی برای محافظت از کس دیگه ای اون جا بودن. همه مون تقریبا متفق النظریم که جان ، پسر لیاناست. ریگار حتما محافظا رو برای محافظت از فرزندش گذاشته. من احتمال می دم لیانا زایمان سختی داشته و در حال مرگ بوده. و البته این که پدر و برادرش توسط شاه دیوانه اعدام شدن ، درد رو براش غیر قابل تحمل تر کرده. نمی دونم دقیقا فاصله ی برج شادی تا محل مبارزه ی رابرت و ریگار چه قد ه ، اما فک می کنم ریگار برای معطل کردن ارتش و رابرت ، و البته به دستور شاه دیوانه ، به مکان جنگ رفت.اولش تونست رابرت رو زخمی کنه اما بعد به دلایلی نا معلوم ، شکست می خوره و رابرت پیروز می شه.فک می کنم خودشو فدا کرد. چون کشته شدنش به دست رابرت ، باعث سرمستی رابرت می شد و رابرت موقتا حواسش از لیانا پرت می شد ( به این معنی که شخصا نمی ره برج شادی تا لیانا رو نجات بده )

الان دوباره سر زدم به ویکی. رابرت بعد از جنگ با ریگار زخمی می شه و تعقیب بازماندگان نیروهای تارگارید رو به ادرارد می سپره ! ادرارد به پایتخت می ره و با جسد شاه دیوانه و جیمی جذاب نشسته بر تخت پادشاهی روبه رو می شه

بعد می ره سمت برج شادی

 

renly baratheon » شنبه اردیبهشت 28, 92 11:54 pm[/url]"]و سوالاتی که همچنان بی پاسخ می مانند!

منم این قضیه دزدیده شدن لیانا واسم جای سوال زیاد داره، و کامل هم داستانش رو نمیدونم، در این حد که من تا دیروز فکر میکردم ریگار لیانا رو تو همون مسابقات هارن هال دزدیده، ولی دیدم که تو مقاله ای که ترجمه شده (و اصلش تو ویکی) نوشته ریگار این کار رو یک سال بعد انجام داده! من کلا الان قاطی کردم! لیانا اون موقع کجا بوده؟ تو وینترفل یا جای دیگه؟ ریگار چطوری دزدیده اش؟ هیچ کی اون دورو برا نبوده آیا؟ یه نفر پاسخ گو باشه لطفا!

------------------------------------------------------

به نظرم بعد از مسابقه ی هارن هال ، ریگار و لیانا چند باری همدیگه رو دیدن ( قایمکی! ) لیانا به ریگار می گه باردار ه و ریگار چون می ترسیده خاندان استارک و رابرت به زور بچه ی لیانا رو سقط کنن ، ناچار می شه لیانا رو بدزده ( احتمالا رمانی بوده که دیگه لیانا نمی تونسته بارداریش رو پنهان کنه ) و می برش به برج شادی. ( احتمال می دم هر جایی که لیانا بوده ، پدر یا برادراش پیشش نبودن و فقط خدمتکارای وفادار خاندان پیشش بودن! که البته خیلی عجیب ه . با توجه به این که همه دیدن ریگار چه قد شیفته ی لیاناست ، بعید ه تنهاش بذارن ! فک کنم به دلایلی مجبور شدن لیانا رو تنها بذارن و لیانا و ریگار از فرصت به دست اومده ، استفاده کردن ! خدایی یکی مث ننه ی پیر اگه پیشش بود ، 3 سوته بارداری لیانا لو می رفت ) آخرای بارداری ، برندون و بابای لیانا اعدام می شن و لیانا حالش به شدت بد می شه. مطمئن نیستم که ریگار پسر به دنیا اومده اش رو می بینه یا نه . البته فک می کنم نمی بینه. اون فقط لیانای باردار با حال وخیم رو به 3 گارد سلطنتی که بهترین دوستاشن ، می سپره و می ره به جنگ که یا پیروز بشه یا خودشو فدا کنه تا دست کسی به بچه اش نرسه.در ضمن فک می کنم به خاطر حال وخیم و بارداری نزدیک لیانا ، شوالیه ها قادر به جابه جایی لیانا نبودن.

فعلا تا کتاب 6 و 7 نیومده ، مجبوریم به توهمات مون تکیه کنیم :دی

 

 

renly baratheon » یکشنبه اردیبهشت 29, 92 1:08 pm[/url]"]
ریگار چطوری دزدیده اش؟ هیچ کی اون دورو برا نبوده آیا؟ یه نفر پاسخ گو باشه لطفا!

 

چه جوری دزدیدتش یا اصلاً این مسئله که دزدیدتش یا با اختیار لیانا بووده مشخص نیست اما چیزی که مشخصه آرتور دین هم همراه ریگار بوده یعنی بهترین شوالیه های سراسر پادشاهی مصلماً اگر هم کسی اونجا بوده نمیتونسته جلوی این دو نفر رو بگیره

 

اون که آره ولی یه جیغ و دادی چیزی! ناسلامتی لیانا 3تا داداش گردن کلفت و یه بابای های لرد داشته! چجوری هیچ کدوم نفهمیدن!

ضمن این که اگه هیچ کی اونجا نبوده و نفهمیده، از کجا فهمیدن که دزدیده شده؟ مثلا چرا فکر نکردن خودش رفته؟ یا این که شما میگین ریگار همراه آرتور داین بردتش از کجا اینو فهمیدن که ریگار بوده و آرتور داین هم همراش بوده؟

 

ولی این سوال هنوز واسم مونده، لیانا کی و از کجا دزدیده شد؟ من فکر میکردم تو همون هارن هال دزدیدتش ولی انگار یه سال بعد بوده، اون موقع لیانا کجا بوده؟ تو وینترفل پیش خانواده اش یا تو ویل پیش داداش و نامزدش؟

--------------------------------------------------------

بسی به نکات جالبی اشاره نمودید !

یه مقدارش رو تو پست قبلی جواب دادم... و این که اصن کی گفت دزدیده شده و چرا ؟ !

فک می کنم همون خدمتکارای باوفای لیانا برای آبروداری که لو نره لیانا به اختیار خودش رفته ، بعد از این که فهمیدن فرار کرده ، جار می زنن پرنسس ریگار ، لیانا رو دزدیده. احتمالا نتونستن در مقایل آرتور دین و ریگار مقاومت بکنن و البته لیانا هم با میل خودش رفته بود.

 

samiano » سه شنبه اردیبهشت 31, 92 8:23 am[/url]"]

 

یه سوال منظور ریگار چی بوده؟ از یه طرف معتقد به اومدن پرنس وعده داده شده است از یه طرف میگه اژدها سه سر داره... یعنی سه تا پرنس موعود؟ یا یکی از سه سر موعوده؟

 

شاید قراره 3 تا reborn داشته باشیم

 

---------------------------------------------------------

این 3 تا reborn رو خییییییییییلی خوب اومدی :دی کاشکی جان هم reborn شه

 

 

the_last_stark » پنج شنبه خرداد 2, 92 6:00 am[/url]"]
ند میتونسته به داینیها هم بگه جان بچه نا مشروعشه ربطی نداره که چون بریک دانداریون با جان برادر شیری هم میشن خاندان داین از موضوع اصلی خبر دارن

 

شما اینو در نظر بگیر که پس از پایان ماجرا در Tower of joy ند و بچه ( جان ) به سمت استارفال رفتن ( چون برج شادی و استارفال به هم نزدیکند) . آیا به نظر شما ممکنه که ند به خاندان دین بگه بفرمایید این شمشیر داداشتون سر آرتور که من و هاولند کشتیمش و تو این چند ساعتی هم که داشتیم میومدیم اینجا من صاحب یه Bastard شدم ! ( فک کنم واسه به دنیا اومدن یه بچه چند ماهی وقت لازم باشه و آدم هم که بچه شو نمیزنه زیر بغلش بره جنگ! )

یک چیزی هم نباید فراموش بشه که هیچ خاندانی در وستروس به اندازه House Dayne مورد اعتماد پرنس ریگار نبودن. مسلما اونا وقتی بفهمن که این بچه مال ریگاره ، هر کار بتونن واسش انجام میدن.

 

 

* لرد استار فال ادریک دینه ، نه بریک دنداریون

 

 

در خاطرات سر باریستان به این موضوع اشاره شده که آشارا از براندون استارک باردار شده نه ادارد. بچه ش هم که یه دختر بوده در هنگام تولد مرده ( البته این چیزیه که سر باریستان شنیده ) . یه احتمال خیلی جالب که اینجا مطرحه اینه که آشارا دین کسی هست که اگان ( پسر ریگار و الیا ) رو از وستروس بیرون برده . البته من هنوزم فکر میکنم اگان تقلبیه!

 

-------------------

 

مگه واریس کسی نبود که اگان رو فراری داد ؟

 

 

 

ریگار » شنبه اردیبهشت 28, 92 5:53 pm[/url]"]به وینترفل : منم از فرضیه یخ و آتش خیلی خوشم اومد .

 

به رنلی : نه ، منظورم رینیس نیست ، میگم خود دنریس ممکنه دختر سومی بوده باشه که ریگار میخواسته ؟ میدونم یکم عجیبه اما یعنی ممکنه ؟ سنش هم به قدری پایین هست که ریگار باباش باشه .

 

ویرایش : جان هم میتونه پسر نمرده اگان باشه . میتونه ؟ من موندم چرا وقتی ملکه ، دنی و ویسریس فرار میکردن دراگون استون ، چرا پرنسس الیا و بروبچه هاش باهاش نرفتن .

----------------------------------

پادشاه دیوانه پرنسس الیا و بچه هاش رو به عنوان گروگان در پایتخت نگه داشت تا مطمئن بشه دورن ها بهش وفادار می مونن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

همه ی نکات خیلی جالب بود...

میدونین یه سری نکات هست که اگه یادم باشه همه رو میگم...

1)ریگار میدونست نغمه ی یخ و آتش از خانواده ی خودشه و ابتدا فکر می کرد خود اوست ولی بعدا فهمید که نیست چون خیلی زیاد کتاب میخوند (اگه یادتون باشه)به اسراری پی برده بود که رو تفکراتش تاثیر گذاشته که بعدا میگمشون...

2)علت رابطه ی پنهانی لیانا با ریگار به خاطر این بوده که قول لیانا به رابرت داده شده بود و برندون استارک هم گردن کلفت بود ؛به قول ند لیانا کمی خون گرگی داشت و برندون خیلی بیشتر از کمی.

3)شاید بعد از یک سال به خاطر بارداری لیانا ، ریگار به برج شادی منتقلش کرد.ضمنا جان اسنو بچه لیانا و ریگاره و این شباهتش با استارک ها رو توجیح میکنه.

4)با توجه به گفته ی دنریس تارگاریان عزیز ریگار تلاش کرد تا رابرت زخمی بشه و خودشو فدا کرد تا ادارد به لیانا برسه چون میدونست ادارد به خاطر شرافتش لیانا و بچه اش رو نمی کشه کاری کرد که ادارد دنبال لیانا بره و چون اون بچه برای ریگار مهم بوده خودش رو فدا کرده.

5)همراهان ادارد دو برابر گاردسلطنتی بودند به همین دلیل هم بوده که حتی آرتور دین هم کشته شد (که هاولند رید بانی و باعثش بوده).

6)لیانا در بستر زایمان مرد و اثباتی بر این قضیه لفظ Bed of blood هستش که برای لیانا استفاده میشه.

7)ادعای ادریک دین به آریا به این دلیل بوده که وقتی بچه بوده هرچی رو که گفتن باور کرده و این شاید به توافقی برگرده که ادارد با دین ها کرده وقتی که جسد آرتور رو برده استارفال .نمی دونم باریستان از کی دباره ی آشارا دین شنیده ولی به نظر من آگون تقلبی نیست چون گرگور آن موقع مست بوده و فقط یادشه که کله ی بچه ای رو به دیوار کوبیده که به احتمال زیاد به رنگ موهاش هم توجهی نکرده!

8)ریگار کتاب های زیادی خوند و به اسرار کهنی پی برده بود :

میدونست که اژدهایان دشمن آدرها هستند و ریگار هم آتش بود.

آدر ها سرما رو می آرن و سرما آدر ها رو و سرما نشان دهنده ی چیه؟استارک ها.

در جلد پنجم به علت نبودن استارک ها در وینترفل سرمای شدیدی وینترفل و اطرافش را در بر میگیرد ؛سرمایی که در دیوار هم احساس نمیشود و این یادآور چیه ؟ زمستان در راه است(Winter is coming).نظریه ای وجود داره که میگه آدری با یه استارک ازدواج کرده!همه این ها شاید نشون دهنده ی به نوعی دوستی قدیمی بین استارک ها و آدرها باشه .

شاید بپرسین اژدها چه ربطی به آدرها داره ؟ دو دلیل:1- رالور ،خدای آتش،دشمن آدر هاست و ملیسندر به استانیس چی پیشنهاد میده ؟ بیدارکردن اژدهایان سنگی.

2-آدرها و بی چهره ها هردو پیام آور مرگ هستند.جیکن هگر هم باصورت پیت وارد سیتادل شده و به دنبال اسنادی درباره ی نابودی اژدهایان می گرده !و این بی ربط با این نیست که بی چهره ها منتظر آریا (یک استارک/آورنده ی سرما) بودند تا شاید در جلد های بعدی از آن استفاده کنند!

ریگار همه ی اینا رو میدونست و میدونست نغمه ی یخ و آتش از فرزندان اونه ولی کی ؟آگون ؟ رینیا؟ او به فرد تازه ای نیاز داشت تا از طرف او دشمن آدر ها و از طرف مادرش به نوعی دوست آدر ها باشد تا بتواند آدرها راشکست بدهد.

حالا دقت کنید:

 

ریگار / لیانا

تارگارین / استارک

آتش / یخ

حاصل= جان اسنو،نغمه ای از یخ و آتش!

تمام این ها میتونه توجیح کنه که چرا ریگار در تورنومنت هارن هال لیانا رو ملکه ی عشق و زیبایی اعلام کرد و او را برای همسری برگزید!

(به جون خودم اینا رو از خودم نگفتم ،برین تحقیق کنین!)

9)تنها چیزی که منو ناامید میکنه اینه که دنریس تو خانه ی نامیرا ها ریگار رو در کنار زنی دید که فرزندی در بغل داشت و ریگار گفت اون نغمه ی یخ و آتشه در حالی که ریگار جان اسنو رو ندیده ،ولی خب شاید این از سوتی های مارتین بوده !

 

پ.ن.در شگفتم مارتین چقدر برای این قضیه وقت گذاشته که این قدر پیچیده اش کنه !!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

تاپیک خاک خورده ست ولی یه تئوری دیدم که مطرح شده بود اینجا که ممکنه که لیانا زنده باشه که به نظرم کلا احتمالش صفره.اگر زنده بود و استخون های یکی دیگه رو ند بجای لیانا جا زد دیگه اصراری به اینکه تو سردابی که متعلق به شاهان شمال بود دفنش کنه نمیکرد چون در حالت عادی فقط پادشاهان شمال و لرد وینترفل در اونجا دفن میشدن و ند برای برندون و لیانا استثنا قائل شده حالا برای چی باید پیکر یه غریبه رو وارد همچین جایی کنه؟بعد اگر لیانا زنده بود و با هولند رید رفته خودش چرا بچه ش رو با خودش نبرد؟چه انتظاری داشته؟مگه وضعیت بچه ش اگر با خودش میبردش با زمانیکه تو وینترفله فرقی میکرد در هر صورت یه حر...زاده ست.

بعد هم یه موضوعی به نظرم رسید که اگر جان واقعا فرزند لیانا باشه و قولی که نذ داد محافظت از جان بوده باشه و اینکه لیانا بهش اهمیت میداده شاید نشون دهنده ی این باشه که رابطه اش با ریگار به میل خودش بوده آخه مگه میشه یکی به بچه ای که حاصل یک رابطه تحمیل شده و به زوره اهمیت بده؟!

بعد یه بحثهایی هم شد که من وقتی میخوندم اینجوری به نظرم میرسید که از ناپدید شدن لیانا تا رفتن برندون به رد کیپ خیلی فاصله ی زمانی بوده و بعد از فکر کردن و از روی ناچاری دیگه این کارو کردن ولی اینطور که من تو ویکی خوندم برندون تا فهمیده رفته بارانداز حتی با پدرش هم مشورت نکرده!

برادر بزرگتر او برندون استارک در راه ریورران بود که خبر ناپدید شدن خواهرش به او رسید، و او نیز مستقیما به بارانداز پادشاه رفت. او با عده‌ای از همراهانش (اتان گلاور، جفری ملیستر، کایل رویس، البرت ارن) وارد قلعه سرخ شد، خطاب به ریگار فریاد زد «بیا بیرون و بمیر» اما ریگار آنجا نبود.

که بعد از این هم ایریس پدرش رو احضار کرده و ادامه ی ماجرا.بیا بیرون و بمیر!!!آخه خداییش پیش یه دیوونه آدم دیوونه بازی درمیاره؟اومده تو مقر اینا داره عربده کشی میکنه!مثل این میمونه دست کنی تو لونه زنبور ،زنبورا رو عصبانی کنی بعدم همونجا منتظر بمونی!

مجموعه ای از حماقتها از ریگار و احتمالا لیانا بگیر تا برندون و...و....

البته یه مسئله ی دیگه ای هم به ذهن میرسه اینه که شاید قبل از رفتن لیانا به پدرش گفته که نمیخواد رابرتو یا شاید نامه ای گذاشته و به دست پدرش رسیده ولی بخاطر اقدام عجولانه ی برندون کسی ازش خبردار نشد یا شاید پدرش برای حفظ آبرو چیزی نگفته!البته در صورتیکه که لیانا به میل خودش رفته باشه نه به زور.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من نمی دونم چطور همه اینطور با قاطعیت میگن که جان فرزند لیاناست؟ این اولین چیزیه که از کتاب برداشت میشه اما با شناختی که از مارتین داریم موضوع نباید اینقدر ساده باشه. من فکر می کنم جان پسر برندون استارک باشه و به احتمال زیاد مادرش آشارا دین باشه. استارکها همگی موهای قهوه ای تیره دارن ولی جان موهاش به سیاهی میزنه. مثل موهای تیره مادرش! 

لیانا کمی گرگ بود و برندون بیشتر! جان هم به پدرش رفته و بیشتر از بچه های ند به استارکها شبیهه. 

به علاوه کسی که تو رویای جان اونو صدا میکنه ولی ادارد و یا هیچکدوم از شاههای زمستان نیست می تونه برندون باشه ( اگر لیانا بود مطمئنا جان صدای یک زن رو تشخیص میداد و اونو با صدای ادارد مقایسه نمی کرد)

اینکه صحبت از پدر و مادر جان ادارد رو عصبی میکنه هم اینجوری بیشتر قابل توجیهه!  به هر حال ادارد عاشق آشارا بوده اما اشارا عاشق برندون بوده و حتی ازش بچه دار شده.

ادارد به کتلین گفته بود که جان همخون منه!

و اینکه مادر جان از خاندان دین هست که خون والریایی داره و از طرفی قدرت استارکی جان (وارگ شدن) می تونه کمک کنه که جان بتونه اژدها سوار هم بشه!

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من مطمینم کلید أین قضایا دست ریگاره

برترین چیزهایی که میدونیم یا یقین داریم و جمع بندی کنیم:

برای ازور آهای بودن :جان.  دنریس.  آریا.   رو داریم(من دوست داشتم اصن همین اریا(ازور آهای) بخواد با نیدل(لایت برینگر) دنی رو بکشه که جان خودشون میندازه وسط(نیسانیسا)بعد هم اریا دنی رو میکشه و چشم سبزو می زنده. البته که به بحث ما ربط نداره و ماجرای سریال جداسا ولی چرا که نه

برای سه سر اژدها: جان.   دنریس.    گریف جوان    تیریون.      بچه های دیگه ریگاره و لینا

از نظر من بحث سر بچه لیانا و ریگار بودن جان و به میل خود رفتن و نرفتن لیانا مسخرست. جون خود مارتین گفته وقتی پت و مت اسم مادر جادو گفتن من قبول کر دم

 

سپتا لمور هم مسلمه که اشاراست

ولی بقیه ماجرا...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برای ارسال نظر یک حساب کاربری ایجاد کنید یا وارد حساب خود شوید

برای اینکه بتوانید نظر ارسال کنید نیاز دارید که کاربر سایت شوید

ایجاد یک حساب کاربری

برای حساب کاربری جدید در انجمن ما ثبت نام کنید. عضویت خیلی ساده است !

ثبت نام یک حساب کاربری جدید

ورود به حساب کاربری

دارای حساب کاربری هستید؟ از اینجا وارد شوید

ورود به حساب کاربری

×